بردهداری در ایران
[1398/02/21]
نشست تخصصی آفرو-ایرانیها برگزار شد
گزارش از نسرین تارویردیزاده – پژوهشگر فرهنگ و زبانهای باستانی ایران در کتابخانه ایرانشناسی مجلس شورای اسلامی
نشست تخصصی «آفرو-ایرانیها و نقش مشارکتگونه آنها در توسعه فرهنگی سواحل جنوبی ایران» با حضور «دکتر پدرام خسرونژاد» مدیر دپارتمان مطالعات ایرانشناسی و خلیجفارس، دانشگاه ایالتی اوکلاهما، به دعوت گروه مطالعات آفریقای مرکزی و جنوبی و با همکاری انجمن ایرانی مطالعات جهان در روز دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸ خورشیدی، در تالار حنانه دانشکده مطالعات جهان برگزار شد.
سخنران اول مراسم جناب آقای دکتر خسرونژاد بوده است که در مورد سیاهپوستان آفریقایی و بردهداری سخنرانی کردهاند که در ذیل بهصورت مختصر به آنها اشاره میشود:
خسرونژاد تفاوتهای زبانی و قومی و پراکندگی آنها و تیرههای مختلف زبانی را بر اساس زبان موردبحث یعنی سیاهپوستان آفریقایی که در ایران زندگی میکنند را بر روی نقشه ایران در سال 1889 نشان دادند. وی بیش از 2500 عکس دوران قاجار که از بردهها در کنار افراد درباری برجایمانده نام برد و آنها را میراث فرهنگی ملموس نامید.
خسرونژاد گفت: در تاریخ مدرن چگونه ما فکر میکنیم و این را در نظر داریم که هموطنانی که سیاهپوست آفریقایی هستند یا ایرانیان آفریقایی که در جنوب ایران سکونت دارند چگونه به ایران آمدند.
کمتر کسی در جامعه نخبه ایران میداند که در ایران معاصر بردهداری وجود داشته، بردهداری ایرانی توسط ایرانی.
در جزایر فوجیان ژاپن محققان دو قبرستان متعلق به قرون پنجم و چهارم پیدا میکنند که سنگ قبرهایی با نامهای ایرانی، خط چینی و متن قرآن روی آن حکشده است این دو قبرستان ازآن جهت بسیار مهم است که برای به اثبات رساندن اینکه ایرانیها به تجارت دریایی مشغول بودند اما نمیدانیم که خودشان کشتی داشتند و این سنگقبرها مربوط به تاجران است.
در بررسی میراث فرهنگی ملموس، اولین جا مزار و قبرستانها هستند و حریم قبرستانها نکتههای فرهنگی و آدابورسوم و اعتقادات قومی را میگویند و اگر سفری در منطقه جنوب در بین اهل سنت ایرانی آفریقایی کنید شکلی از مزار شبیه عرب و آفریقایی عمان را میبینیم. مردم در این مناطق بسیار فقیر بودند و آرد هسته خرما میخوردند.
خسرونژاد دربارهی ویژگی سنگقبرها افزود: آنها نقش و نگار و نوشتار دارند و رئیس و غلام و برده را نشان میدهد. نوع قبرها متفاوت است و ترکیب ندارند از جنوب غرب کشور تا جنوب شرق کشور پراکندهاند.
مدیر دپارتمان مطالعات ایرانشناسی و خلیجفارس یادآور شد: اولین تصویر من از منطقه بشاگرد و خمینیشهر در سال 1372 از کپرنشینان این منطقه گرفتهشده است. در این منطقه زیر هر کپر سه نوع خانواده باهم زندگی میکند «رئیس و غلام و برده»، اینان اسم ندارند علی برده، فاطمه غلام، بدون اسم هستند.
زبان گهواره انتقال فرهنگ است از طریق زبان باورها و آدابورسوم مشخص میشود در سراسر این منطقه مراسم و آدابورسوم دینی تنوع اقوام ایرانی آفریقایی بسیار مهم است. یکی از این مراسم «زار[i]» که از نمونههای بارز و یکی از تنها سندهای فرهنگی را در آن مشاهده میکنیم.
بردهها چگونه به ایران راه پیدا کردند؟
در کل تاریخ بردهداری دنیا بردهها از سه راه به کشورهایی دیگر برده میشدند:
- از راه اقیانوس آتلانتیک
- از راه اقیانوس هند
- کشتیهایی از راه سواحل ماداگاسکار و زنگبار به خلیجفارس
کشتیها، سیاهپوستها را به خلیجفارس و کشورهای دیگر روانه میکردند و به راه دریایی خود ادامه میدادند و به آسیای جنوبی و چین میرفتند و این مسیر تجارت دریایی از اقیانوس هند از زمان هخامنشیان بوده است.
بازرگانان ایرانی و دزدان دریایی بچهها را میدزدیدند و به خلیجفارس میآوردند و در بنادر ایران کشتیها نگهداشته میشدند و بردهها را میفروختند.
یکی از بزرگترین بازار فروش برده مکه بوده و ایرانیان حجاج میرفتند و این بچههای برده را بهعنوان تحفه میآوردند. پسر بچهها از سن 3 یا 4 سالگی خواجه میشدند. حداقل 50% به علت بیماری و آلودگی میمردند.
سالانه حدود صد هزار برده سیاه آفریقایی به شیراز، تعدادی به سیستان و بلوچستان و مابقی به شهرهای دیگر از بندر بوشهر و بندر جاسک میآوردند.
در آمار رسمی دارالخلافه ناصری در تهران بین 20هزار تا 30هزار برده آفریقایی وجود دارند؛ و بردهها را از بچگی داخل کاخ خود میآوردند بعد از ناصرالدین شاه بیشترین آمار بردهها را پسرش ظلالسلطان حکمران اصفهان داشته است.
بر اساس شواهد سه نوع برده وجود داشته است:
- اتیوپی: باهوش؛ قد بلند؛ زیبا؛ خوب مسلمان میشدند که بیشترین درخواست را داشتند.
- ماداگاسکار: چاق و گرد و قلمبه؛ راحت مسلمان نمیشدند
- زنگبار
از عکسهای داخل حرم ناصرالدین شاه میتوان به وجود بردههای سیاه آفریقایی و سفید گرجی پی برد. این عکسها، سیاهان را از سن بچگی و زیری در لباس و ریختهای متفاوت نشان میدهد چهرهها در سن جوانی از ریخت میافتند و زبر میشوند.
خود شاه مستقیم خرید برده داشته و خیلی از رجال در هنگام حج رفتند به زیارت، بچهها را بهعنوان تحفه میآوردند و 90% اسم بردهها اسم حاجی دارند مانند حاجیفیروز؛ حاجی اختر، زیرا اینان از مکه میآمدند.
این عکسها نشان میدهد که این سیاهان جزو مایملک درباریان هستند و نوع نگاه غم و بیهویتی بردهها را نشان میدهد ظلالسلطان عکاس قدری بوده و عکسهای زیادی را با بردهها از دربار به یادگار گذاشته است.
استفاده از بردهها:
- در دوران محرم و تعزیه معروف ناصری در تکیه دولت فقط سیاهپوست بچه خواجه را برای مراسم تعزیه بهصورت مروارید پوش نمایش میدادند.
- در عقدنامههای دوران قاجار از برده بهعنوان سرجهازی استفاده میشد خانواده داماد برده را به خانواده عروس پیشکش میکردند، در گوشه بالا سمت راست عقدنامه نوشته میشده: دو عدد برده اتیوپی سرجهازی به خانواده عروس داده میشد.
- افراد مرفه و بزرگان برده میخریدند و آنان را جزو مایملک خود محسوب میکردند.
- برای پایان دادن به خصومت و دعوای خانوادگی برده پیشکش میکردند بهعنوان نمونه دو خانوادهای در مازندران مشکل دارند برای حلوفصل دعوا و مشاجره به خانواده برده زن را به خانواده دیگر میدادند.
- کار کشاورزی و بچهداری میکردند.
- هر بچهای یک للۀ مخصوص به خود داشته در داخل حرم ناصرالدین شاه این بچههای سیاه جنبه نمایش داشتند.
- سندی در موزه آستان رضوی مشهد نشان میدهد یک شخص پولدار مشهدی، بردهای را وقف آستان قدس کرده است. این شخص یک آقا و خانم سیاه را وقف آستان قدس کرده است.
حرم ناصری را مظفرالدین شاه از هم میپاشد همه زنان شاه را بیرون میفرستد و ما نمیدانیم بر سر آن همه سیاهپوست و کنیز داخل دربار چه آمد. ما یک خاطره یا نامه به خط خودشان نداریم.
عکسهایی در اصفهان از سیاهان در لباس صوفیگری و دراویش و کشکول و تبرزین و خورجین که دارای موهای وز و ریش و سبیل هم بودند.
وقتی اروپا و غرب بحث بردهداری را پایان میدهد در نشستی که در وین برگزار میشود، انگلیس به ایران اعلام میکند که باید بردهداری را تمام کنند. ولی دربار ایران زیر بار این قضیه نمیرود. سفارت انگلیس دولت ایران را زیر فشار میگذارد و اعلام میکند که بردهها میتوانند به کنسولگری بروند و سفارت آنها را به وطن اصلی خود باز میگرداند.
شروع اجرای این قانون در زمان قائممقام فراهانی بود نامهای به دستش میرسد مبنی بر منع بردهداری و او به ناصرالدین شاه و دربار میدهد ولی کسی اجرا نمیکند.
یک میرزا بنویس ایرانی در کنسولگری بوده و به بردهای که پناهنده میشود میگوید بنویس از کجا فرار کردی چرا فرار کردی و شرححال خود را بنویس البته ازآنجاییکه بردهها سواد نداشتند از زبان آنها مینویسد. سفارت انگلیسی نهتنها کمکی نمیکند بلکه بردهها را به کار مجدد وادار میکند. در گزارشها آمده که بردهای فرار کرده و یکی دیگر آن را خریده و دزدیده و به دیگری فروخته است.
این استاد مطالعات ایرانشناسی، عکس را میراث فرهنگی ملموس خواند که در کنار مستندات نوشتاری، مدارک تاریخی معتبری برای پژوهشگران در حوزههای مختلف محسوب میشود. وی پوشاک، خوراک، آداب و سنن و مراسم بومی و محلی، زبان، گورستانها و نقش و نگارهای روی سنگ مزار را از دیگر منابع مفید خواند که بسیاری از آنها در عکسهای تاریخی منعکسشده است.
سخنران دوم این مراسم «دکتر امیربهرام عرباحمدی» مدیر گروه مطالعات آفریقای مرکزی و جنوبی بود که در این سخنرانی موارد ذیل مطرح گردید:
وی گفت: از دوره صفویه تعداد زیادی از ارامنه از ارمنستان و گرجستان بهعنوان برده وارد ایران شدند و بعضی از آنها به سمت خیلی بالا رسیدند. در دوره شاهعباس سرداران بزرگی داریم که ارمنیالاصل یا گرجیالاصل بودند.
علتی که سیاهان زیاد وارد ایران شدند این بود که پس از عهدنامه ترکمنچای ورود اتباع آن زمان روسیه به ایران غدغن میشود زیرا آن زمان ارمنستان و گرجستان جزو مستعمرات روسیه محسوب میشدند و ایرانیهای مرفه اجازه نداشتند که برده وارد کنند.
بر اساس گفته خانم میرزایی در جنوب تهران و شیراز تا سال 1920 حدود 38 هزار برده بودند. یک تعدادی از این افراد به گیلان و تعداد دیگری به سیستان و بلوچستان در مزرعه کار کشاورزی میکردند.
بعد از آزادی ابتدا نیمبند خود و بعداز فشار عمدتاً انگلستان در دوره پهلوی اول آزاد شدند تمرکز بردهها در شیراز و تهران و یزد بودند تا حدودی هم در اصفهان بودند این بردهها یک احساس خلأ و بیگانگی بعد از آزادی خود داشتند کمکم به سمت جنوب رفتند ازلحاظ وضعیت آبوهوایی با آنان سازگار بود.
یک عدهای حبشی میگفتند که از اتیوپی آمده بودند و یک عده خود را بمباسی (یک بندر به نام مومباسا که دومین شهر بزرگ کنیا است به اشتباه بمباسی میگفتند) یک گروه دیگر زنجباری یا زنگباری که از زنگبار میآمدند، ما از مالاوی هم برده آفریقایی داشتیم و یک عده از شرق آفریقای جنوبی توسط تجار پرتقالیها به ایران وارد شدند.
بردهها در درون خودشان یک افتراقات و اختلافاتی داشتند و برای خود جوامعی تشکیل دادند و درگذر زمان ارتباطاتی با بومیان و مناطق جنوب ایران پیدا کردند. ازدواج بین اینان با مردم ایران و آفرو ایرانیها یا ایرانیهای آفریقاییتبار خیلی کم است و هنوز بهعنوان بخشی از ایران پذیرفته نشدهاند.
بردهها تأثیرات فرهنگی قابل ملاحظهای داشتند. موسیقیهایی که بین خودشان داشتند بین بندریهای ما رواج دادند. این موسیقیها ریشهشان به شرق آفریقا برمیگردد. یک نوع موسیقی «یمبو سئنه» همان «جانبو احسنته» است. (جانبو به معنی سلام و احسنته یعنی تشکر) موسیقی لیوا یا کابایی یا درام یا چند نوع آوازهای محلی از مردمان بومی و از سیاهان به غنیمت گرفتند.
در بحث خرافات بسیار رایج در مناطق جنوبی فرد توسط یک موجود موهوم به نام «زار» مورد حمله قرارگرفته شبیه جنزدگی ما تمام وجود فرد را فرامیگیرد میتواند موقتی باشد میتواند تا آخر عمر فرد را درگیر کند. پنج نوع باد را در نظر میگیرند و هرکدام از این بادها فرد را موردحمله قرار دهند دو نوع زارگیری داریم: یک زارگیری که اجازه میدهند غریبهها به آنجا راه پیدا کنند. دوم زارگیری واقعی که بهصورت مامازار یا بابازار روحی را که بر فرد مستولی شدند و اگر آشنا باشد بهصورت خصوصی اجازه میدهند.
یکی دیگر از سنتهای آفریقا جویدن تنباکو است برای همین دندانهایشان زرد میشود؛ و جشنی در جزیره قشم انجام میشود به نام «جشن صیاد سلخ[ii]» مشابه با شرق آفریقا است.
در برخی مناطق جنوب ایران ما شاهد استفاده بومیان از بعضی واژگان زبان سواحلی هستیم صدوبیست هزار نفر به این زبان صحبت میکنند.
خیلی از صیادان ما در جزایر خارک تور را با یک ریتم آهنگین پهن و جمع میکنند. گاهی یک سری اشعار میخوانند که کاملاً سواحلی است و از پدر به پسر به ارث رسیده و در شکرگزاری خدا است. در اینکه خدا به ما روزی میرساند. نباید گفت که این آفریقائیان 100% تحت تأثیر فرهنگ ایرانیان قرار گرفتند بلکه خودشان هم تأثیرگذار بودند.
ما در قبل از اسلام بحث ورود برده به ایران را نداشتیم البته ارتباطات تجاری در زمان ساسانیان و هخامنشیان بین ایران و شرق آفریقا برای صادرات کالاهای موردنیاز بوده است.
بعد از اسلام دو قرن اسمی از ایران نبوده است. از ابتدای تشکیل حکومت اسلامی ما شاهد ورود تدریجی سیاهان آفریقایی هستیم که بهعنوان برده وارد میشدند. محل تجمع ورود بردهها در خوزستان ایران و بصره بوده است. در زمان خلیفه مغتنم عباسی بردهها شورش کردند رهبر قیام زنگیان یک ایرانی سفید به نام "علی ابن محمد الزنج" بوده که داستانش شبیه اسپارتاکوس است. بردهها شورش میکنند و منطقه خوزستان و بصره را کاملاً تحت اختیار خود میگیرند تصمیم میگیرند که بغداد را بگیرند حدود ده سال حکومتشان ادامه داشته و در آن زمان بساط خلافت عباسی را به هم میزنند.
در کتابهای تاریخی ردپای سیاهان را زیاد میبینیم. در قابوسنامه یا در گلستان سعدی یا خیلی از کتابهای دیگر به زنگیان اشارهشده است. در دوره صفویه ورود برده به ایران کمکم با یکشکل و شمایل جدیدی انجامشده است.
در پایان باید اضافه نمود که خانم تارویردی زاده به عنوان نماینده کتابخانه مجلس شورای اسلامی در این نشست حضور داشت. وی همچنین کتابخانه مجلس را به مهمانان و سخنرانان این همایش معرفی کرد که باعث گردید دو گروه از دانشگاه ادیان در روزهای متفاوت از کتابخانه، موزه و مرکز اسناد بازدید به عمل آوردند.
کلیدواژه: آفرو ایرانی؛ بردهداری؛ سواحل جنوبی؛ توسعه فرهنگی؛ مراسم زار؛ جشن صیاد سلخ؛
پاورقیها
[i]. زار در زبان فارسی به معنی حالت آشفته و نزار و خراب است، اما در اصطلاحی نام یکی از موجودات تخیلی در جنوب ایران و کرانههای خلیجفارس است. برگزارکنندگان مراسم زار با نواختن طبلها، دهلها یا دمامهایشان، افراد را به یک شوریدگی جذبه گونه دچار میسازند.
[ii]. نوروز صیاد است که در آن مردمان روستای سلخ، جشنی تماشایی را برپا میدارند. در این جشن صیادان، گرد هم میآیند و روز شادی را در کنار یکدیگر میگذرانند.