به مناسبت سالروز درگذشت آیتالله شیخ فضلالله نوری و پیروزی انقلاب مشروطیت
[1396/05/08]
معرفی نسخهای به خط شیخ فضلالله نوری موجود در کتابخانه مجلس
شیخ فضلالله نوری از مجتهدان طراز اول تهران و از پیشروان جنبش مشروطه ایران بود که در ادامه این جنبش و در تدوین قانون اساسی، اعتراضات شدیدی بر مشروطهخواهان داشت که عمدتاً بهسبب تلاشهای وی، اصلی بر قانون اساسی افزوده شد که قوانین مصوب مجلس، مخالفتی با اسلام نداشته باشد.
آیتالله شیخ فضلالله نوری در روز یکشنبه، ۳ دی ۱۲۲۲ در منطقه کجور مازندران به دنیا آمد و پس از فتح تهران در ۹ مرداد ۱۲۸۸ برابر با ۱۳ رجب ۱۳۲۷ قمری در میدان توپخانه تهران به دار آویخته شد.
شیخ فضلالله نوری از مجتهدان طراز اول تهران و از پیشروان جنبش مشروطه ایران بود که در ادامه این جنبش و در تدوین قانون اساسی، اعتراضات شدیدی بر مشروطهخواهان داشت که عمدتاً بهسبب تلاشهای وی، اصلی بر قانون اساسی افزوده شد که قوانین مصوب مجلس، مخالفتی با اسلام نداشته باشد. وی از رهبران مؤثر در انقلاب مشروطیت بود، ولی بعداً معتقد شد که مشروطیت از مسیر اصیل خود منحرف شد و از در مخالف با مشروطیت برخاست. لذا وی پس از دوره استبداد صغیر و فتح تهران بهدست مشروطهخواهان تندرو در دادگاهی محاکمه و سرانجام اعدام شد.
نسخه شماره 9377 کتابخانه مجلس، بیاضی است به خط مرحوم شیخ فضلالله نوری. حجه الاسلام ابوالفضل حافظیان در مجلد 30 فهرست نسخ خطی کتابخانه مجلس، صص99-100 در معرفی نسخه آورده : «بیاضی است که در آن داستان ها و کراماتی که مرحوم شیخ فضل الله از علمای بزرگ شنیده گرد آورده است . بیشتر حکایات آن مربوط به ملا فتحعلی سلطان آبادی و بحر العلوم است که در سالهای 1288 و 1289 و 1299 هجری قمری در نجف شنیده و به مناسبت خلسه میردامادو داستانی درباره ملا محمد تقی مجلسی را به نقل از مرآه العقول علامه مجلسی آورده است و داستان هایی نیز درباره سید محمد قزوینی و علی شوشتری دارد. این مجموعه از جهت اینکه جامعش فقیهی بزرگ چون شیخ فضل الله نوری است و داستانها و کرامات مطرح شده در آن صبغه معنوی جذابی دارد قابل توجه و ارزشمند است.».
قابل ذکر است بیشتر اوراق این بیاض نانوشته و ناتمام رها شده و تصاویر صفحات مکتوب این بیاض در فصلنامه پیام بهارستان، دوره دوم، سال اول، شماره چهارم، تابستان 1388 به چاپ رسیده است.
در اینجا ترجمه یکی از کرامات نقل شده توسط مرحوم شیخ فضلالله نوری در این بیاض تقدیم میگردد:
از عارف کامل و صاحب کشف و شهود آخوند ملافتحعلی [سلطانآبادی] که خداوند عمر ایشان را طولانی و توفیق درک بیشتر از محضر ایشان را به ما عنایت فرماید در حین گفتگو راجع به ترحم بر ایتام و فقرا شنیدم که فرمود: در ایامی که در سلطانآباد عراق عجم[اراک امروزی] سکونت داشتم روزی در منزل شخصی سیب و گلابی برایم آورد. در آن هنگام یتیمی به منزل آمد و من برای رضای الهی، او را بر خود و خانواده مقدم داشته و آن سیب و گلابی را به وی دادم.
ساعاتی از این جریان گذشت تا اینکه از خانه خارج شدم. وقتی که دوباره به منزل بازگشتم به اتاقی که معمولاً خوردنیها در آنجا گذارده میشد رفتم تا پارهای نان برداشته و تناول کنم. در آنجا با ظرفی ساخته شده از چوب درختان میوه مواجه شدم که مملو از میوههای جدید و پاکیزه و خوشرایحه بود که شباهتی به سیب و گلابی داشت، اما از جنس سیب و گلابی نبود و گویا میوهای است علیحده که نظیر آن در آن منطقه و اطراف آن یافت نمیشد.
یکی از میوهها را برداشته و تناول کردم و دیدم که طعم آن به هیچیک از طعمهای خوردنیهای دنیا شباهتی ندارد. از خانواده راجع به این ظرف و میوههای آن پرسیدم. اهل و عیال گفتند: زمانی که از منزل خارج شدید شخصی آن را آورد و گفت: این را به فلانی بدهید. پس ما آن را از آن شخص گرفته و در آن اتاق گذاردیم. [ملا فتحعلی میگوید:] دانستم که این نعمتی از غیب بوده که خداوند در عوض آنچه که به آن یتیم بخشیده و او را بر خودو خانوادهام مقدم داشتم عنایت فرموده است.
پس خدای را سپاس و شکر گفتم. بعد از آن کسی مطالبه آن ظرف میوه را نکرده یا خبری از آن نشد. پس تأمل و تدبر کن در ثمرو نتیجه انفاق و ایثار بر خود و....
محمود نظری-مدیر نسخ خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی