تازههایی از «ندای تاریخ»
[1398/07/21]
مشروعیت حکومتهای ایرانی تبار
در عصری که ما زندگی میکنیم نسبت به بررسیهای تاریخی خصوصاً در حوزه مشروعیت سیاسی حکومتها حساسیتی ویژه وجود دارد. ظهور چنین روندهایی، زمینهساز پیدایش مکاتب و دیدگاههای خاصی جهت توجیهگری این وضعیت شده است. در هر دورهای مکاتب و ایدئولوژیهای خاصی برای توجیه مشروعیت حاکمان، به توجیه قدرت و سامان دادن روابط بین فرمانروا و فرمانبران پرداختهاند. بهعبارتدیگر، برحق جلوه دادن سلطه یا تلاش برای مشروعسازی در آراء اندیشمندان سیاسی به شیوههای متفاوتی تعبیر و تفسیر شده است؛ برای مثال در آراء مارکس که دولت را برساختهٔ منازعه طبقاتی میداند، مشروع سازی فرایندی است که از طریق دستگاه ایدئولوژیک نظام حاکم عملی میگردد. در مقابل، ماکس وبر ساحتهای زندگی انسان و کنشهای او را تحت تأثیر عوامل مختلف عقلانی و غیرعقلانی میداند، بنابراین، همواره در سیاست با یکی از انواع سلطه و مشروعیت اعم از سنّت، کاریزما و یا قانونی روبرو هستیم. مشروعیت تأمینکنندۀ قواعد حاکم بر نوعی مبادله میان شهروندان و اولیای امور است. مشروعیت، قدرت و حاکمیت را تلطیف و انسانی جلوه میدهد.
با توجه به ساختار پیچیده اجتماعی و سیاسی جامعه ایران و تلفیق افکار و اندیشههای ملهم از اندیشه سیاسی اسلام، اندیشه سیاسی ایرانی و نیز اندیشههای قومی و قبیلهای حاصل از حضور نیروهای قبیلهای ایرانی و غیرایرانی، بررسی مشروعیت نیز به همان مقدار پیچیده و چندلایه است. در کتاب حاضر نویسنده به بررسی حکومتهایی که طی قرون اولیه در ایران قدرت را به دست گرفتند، میپردازد.
نویسنده: دکتر عبدالله ساجدی، دکتر هوشنگ خسروبیگی
