نمایشگاه «قلمی چند از گنجینه ملکمدنی» در موزه ملی؛
[1398/10/03]
سماع حروف و رقص کلمات در سیاهی مشق عشق
نمونههای نادیده از هنر خوشنویسیِ ایرانی از هنرمندانی چون علی بیچاره، محمدرحیم همدانی، محمدشفیع تبریزی، زینالعابدین سلطانی اصفهانی، محمد حسنی حسینی، عمادالحسنی، شیخ علی شورکی، سیدمحمد بقا، محمدحسین شیرازی، حسن زرینقلم، ملکمحمد قزوینی، میرزا کوچک اصفهانی، محمدعلی بن عبدالحسینی اصفهانی، احمد نیریزی، عباس نوری، عماد موسوی فندرسکی، اسمعیل جلایر و اسدالله شیرازی، در قالب نمایشگاهی با عنوان «قلمی چند از گنجینه ملکمدنی»، عصر یکشنبه اول دی در موزه باستانشناسی و هنر دوران اسلامیِ موزه ملی ایران برای نخستین بار به نمایش درآمد که در آن چهرههایی چون ماشاالله شمسالواعظین، محمد حقانی، سهیل محمودی، فاضل جمشیدی، سیدعلی خاتمی، کامران عدل، بهزاد عمرانی و مهرداد ملکزاده حضور داشتند.
در آیین گشایش این نمایشگاه، آیدین آغداشلو که سخنران ویژه این جلسه بود، گفت که خود را هیچوقت مجموعهدار ندانسته چون هیچگاه آنقدر پول نداشته تا آثاری که دلش میخواسته را بخرد و ادامه داد: مجموعهداری کار دشواری است زیرا نفایسی که میخواهد بخرد را با منت میخرد و با منت هم میفروشد. برخی میگویند مجموعهدار در پی مطامع اقتصادی است که نیست چون اساسا مجموعهداری ارزش اقتصادی ندارد. اما وقتی وسوسه و تمایل آن به جان کسی میافتد توقفش دشوار خواهد بود. مجموعهدار با ولع زیاد رصد و جستوجو میکند و وقتی آنچه را که میخواهد به مالکیت درمیآورد، سعی میکندد در مجاورتش قرار گیرد و این، ارزش آن را به لحاظ معنوی برای مجموعهدار افزون میکند. آن اثر فینفسه ارزشی ندارد بلکه این مجاورت است که عشق میآفریند و مشام جانش را معطر میسازد. این نکته اصلی مجموعهداری است، کاری خطیر و دشوار که ارزش فرهنگی فوقالعادهای دارد زیرا او از خروج مهمترین آثار یک مملکت و سرمایههای یک ملت جلوگیری میکند.
او با اشاره به اینکه هسته مرکزی موزه لوور، مجموعه شخصی فرانسوای اول، پادشاه فرهنگپرور فرانسه بود، تصریح کرد: موزههای بزرگ دنیا از دل مجموعههای شخصی فراهم آمدهاند. زیرا هریک از آثار مجموعهدار قصهای دارد و اگر کنار هم باشند معنا مییابند. جز این، اهمیت یک مجموعه، به مجموعهدارش نیز برمیگردد به همین دلیل هم هست که هیچ دو مجموعهای شبیه یکدیگر نیستند چون نگاه مجموعهداران متفاوت است.
این استاد برجسته هنرهای تجسمی به آشنایی خود با این کار که او از آن به عشق عمیق تعبیر کرد، گفت: در هجده سالگی وقتی از محل کار در چهارراه مخبرالدوله بیرون میآمدم و قدم میزدم و از کنار کتابفروشیها عبور میکردم، یک بار چشمم به اثری پشت ویترین کتابفروشی برادران مستوفی برخوردم؛ قطعه خطی اثری اسدالله شیرازی که روی آن را لاک مالیده بودند و قهوهایِ زیبایی شده بود. این کار دلم را برد. قیمتش یکصد تومان بود که برای من خیلی زیاد بود. هر روز که از آنجا رد میدم دعا میکردم کسی آن را نخرد. کسی هم نخرید تا من توانستم پولم را جمع کن و بخرمش. من چون شبها روی زمین میخوابم، هفتهها کنار خودم میگذاشتم و قبل از خواب نگاهش میکردم. حال غریبی بود. حالی که کمتر کسی آن را درک میکند. از این رو مجموعهداری منفعت و عاقبتی ندارد بلکه نفس مجموعه برای مجموعهدار مهم است. مجموعهدار باید دانش و تخصص و سلیقه و همت و عشق داشته باشد. مجموعه نشان از دلمشغولی و شوق گردآورنده است با این حال، مجموعهدار چیزی را انتخاب نمیکند بلکه این آثار هستند که خود را به او مینمایانند.
آغداشلو به در پی اجر و مزد نبودن مجموعهدار پرداخت و اظهار کرد: باز هم تاکید میکنم مجموعه اگر در کنار هم باشد، مجموعه است و مجموعهدار هم تلاش میکند تا بهترین اتفاق برای مجموعهاش بیفتد. خود من مجموعهای از آثار خطی داشتم که آن را در اختیار موزه نگارستان قرار دادم تا در افتتاحیهاش به نمایش درآورد. اما نمیدانم براساس چه سیاستی آن موزه تعطیل شد و هریک از آن قطعات به جایی رفت و لابد در انبار موزهها رفت و پراکنده شد. مجموعهای که هریک در گوشهای است و پراکنده شده و دیگر هم هیچ وقت مجموعه نخواهند شد.
آغداشلو در پایان با توجه به آثار خوشنویسیِ به نمایش درآمده در این نمایشگاه از مجموعه مزبور، بیان کرد: این آثار تصویر کلی از خوشنویسی ایرانی به دست میدهد که در کنار هم بودن آنها در هر جای جهان کمتر رخ میدهد اما افسوس میخورم که بگویم موزه لوور از آثار خوشنویسی و نگارگری ایرانی چیزی را در بخش هنرهای اسلامی خود به نمایش نگذاشته است.
در بخش دیگری از این آیین، جبرئیل نوکنده برای حاضران سخن گفت. او پس از ستایش هنر خوشنویسی، از توجه به خوش نوشتن در ایران باستان یاد کرد: هنر از دیرباز جلوههای مخصوص به خود را داشته است و در میان انواع هنرها نگارش و خوشنویسی از مقام و اعتبار ویژهای در ایران برخوردار بوده، چراکه انتقال مفاهیم کاربردی و مدون را به عهده داشته است. به گواه مدارک بهجامانده ایرانیان از دوران باستان تا عصر حاضر به مقوله خوش نوشتن توجه ویژهای نشان داده و در کنار انتقال یک پیام نحوه نگارش آن از اهمیت و منزلت خاص برخوردار بوده و در گذر تاریخ سیرکمال را پیموده است. کتیبههای بهجامانده از دوران باستان در ایران گواهی بر این ادعاست.
رئیس موزه ملی ایران سپس گریزی به این هنر در قرون پس از اسلام هم زد و گفت: با آغاز گسترش اسلام مقوله خوشنویسی به دلیل نگارش قرآن کریم از اهمیت ویژهای برخوردار شده و رابطهای مستحکم، بنیادین و پیوندی عمیق میان این هنر با نگارش قرآن، احادیث و ادبیات برقرار شد. قرآن کریم با خط کوفی و بعد ثلث و نسخ و... به زیبایی به نگارش درآمدند و نسخ بسیاری از ادبیات غنی و پربار ایرانی با خطوط زیبایی همچون نستعلیق و شکسته نستعلیق به زیبایی هرچه تمامتر به زیور تحریر آراسته میشدند. کتب شعر و ادبیات تا قبل از اختراع صنعت چاپ، کار اصلی خوشنویسان و کاتبان بوده است و خوشنویس خود را متعهد به انتقال پیامهای اخلاقی، اجتماعی و انسانی حکما، عرفا و بزرگان دین و دانش میداند و این رسالت هنر خوشنویسی بود که آن را از سایر هنرها جدا میکرد.
او خوشنویسی را به ازلیت و ابدیت دانست و افزود: وقتی به قطعه خطی مینگری گویی با چشمت به نغمهای خوش گوش جان میسپاری، حروف دانههای تسبیحی هستند که بر کرسی خط مانند زنجیری از پی هم میآیند و هر حرف ذکری را بر لب جاری میسازد. خوش نوشتن هنری والاست که از عمق و روح هنرمند نشات میگیرد. شاید در نظر اول نوشتن به قاعده و رعایت قوانینی بدعتگذاری شده باشد اما در معنای واقعی آن حکمتی معنوی و حسی نهفته که از جوهره یک عشق درونی سرچشمه میگیرد و به مرحله ظهور میرسد و از همین جاست که خوشنویسی از سایر هنرها متمایز میشود که گاهی قطعه شعری یا عبارتی میتواند ساعتها بینندهای را درگیر خود کند چراکه در فرای آن رقص حروف و پیچ و تاب قواعد نگارش سری نهفته که چشم و گوش عاشقی آن را درمییابد. میراثی ملموس که در دل خود میراث ناملموس مفاهیم عرفانی را در بر گرفته است. ب اید با دیدی وسیع تر به هویت فرهنگی و انتقال این ارزش ها به نسل های آینده نگریست. میراث فرهنگی، تنها نقاشیها، اشیا، بناهای ملموس نیستند؛ میراث فرهنگی، فکر و اندیشهای ناملموس است که پشت این دیوارها پنهان شده است؛ ابتکارات و خلاقیتهایی که یک ملت طی قرون و اعصار به کار بسته و شناخت آنها، لازمه هر تغییر و تحولی است.
سخنران بعد، سیدمحمدمجتبی حسینی، پشت تریبون حاضر شد و درباره مثلث هنرمندان، حامیان و حافظان گفت: در گنجخانه هنر مینوی ایران که سرمایه ثمین روزگاران است و ایرانیان به آفرینش این سِحر حلال، مباهی، افزون بر هنرمندان که آفرینندگان آثار و تعالیبخش عرصهها و رشتههای رنگارنگ هنر در مسیر تاریخند، بایسته است دو بال «حافظان» و «حامیان» که به نجابت و امانت در استمرار هنر، با فروتنی و آگاهی کارستان خود را به انجام رساندهاند، شناخت و به قدرشناسی از آن یاد آورد.
«حامیان» هم آنانند که این تعبیر حافظ را به جان نیوشیدهاند که:
چو ذکر خیر طلب میکنی سخن این است که در بهای سخن سیم و زر دریغ مدار
گنجینه را چُست پریشان کردهاند تا کلید خزائنِ بی خزان را فراچنگ آورند و به منزلتِ معاضدت، با آفرینندگان جمال، نامدار شوند.
معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: مرور تاریخ حتی اگر به شتاب، سرشار است از نامِ شاهان و امیران و وزیران و خواجگانی که حمایت و رعایت هنر را، اسباب بزرگی و نکتهدانی میدانستند و بسا دُر شاهوار و گوهر هنر که از خجستگی این همراهی پدید آمدهاند؛ از کتاب و مرقع گرفته تا قطعه و پرده و مِجری و جعبه و... نامهایی که در «سبب نظم کتاب» میتوان سراغشان کرد یا در «ترقیمه»ی اثری مانا.صدای «سلطان حسین بایقرا» که دارد متنی را به هنگام تحریر آهسته زمزمه میکند هنوز در گوش تاریخ مانده ... همان نامه ستایشآمیزی که به «سلطانعلی کاتب» نوشت. بیشینه نامه مدحِ کاتب بود، و مداح، پادشاه تیموری و غرض از تحریر، تمنای تأمل بیشتر، تا از آن استاد که «کس را یارای ستردن و اصلاح خطش نیست» سهوالقلمی به کاغذ نیاید تا صدها «یادداشت» و «عرضه داشت» که میان هنرمند و حامی رقم خورده به عبرتی، برای هر که را سودای نیک نامی است.کو؟ کجاست؟ «میرزا حسن کاتب» که از شکستن «دواتِ چینی فغفوریش» دلتنگ میشود و گوش امیر را محرم میپندارد که خاطر نازک اهل هنر را حامیان به درایتی مراعات میکردند، گزاف نیست اگر به شهادت تاریخ بگویم شمار قابل توجهی از آنچه در گنجینههای ایران و جهان، مایه فخر ماست به توجه حامیان فرهنگ ور و هنردان پدید آمدهاند.
او که خود دستی بر آتش خوشنویسی اضافه کرد: «حافظان» ـ از چشم قلم ـ رسولانِ فروتنِ فردایند. آنانکه میراث دیروز را چون جان مراقبند و میدانند آینده بسیار زودتر از آنچه مردمان میپندارند سر میرسد. آیندهای که چشمانش به جستوجوست در دیروز. این روزها به اقتضای فنآوری و به دلمشغولی غریب جهانی مجازی که گردنها خمیده در «گوشیها»ست. سرمستی دیدنِ تصویری از دفترچههای نامرغوب دههی شصت و پاککنهای دو رنگ و مداد و کیف و ... که وسایل روزمره و مصرفی بودند و عمری از آن نمیگذرد، از عطشی گواهی میدهد که همزاد آدمی است. آدمی به نشانها و به آثار، معنای خود را باز مییابد و هر چه معناش استوارترو قویمتر، قدر و قدرتش بیشتر، سینهاش ستبرتر و قدش افراختهتر. همین نیاز درونی است که کشورهای نوظهور را برمیانگیزد تا تاریخ بسازند برای خود، تا آثار بیافرینند به نام گذشته، تا نامی را وام بگیرند از همسایه، تا سرمایهای را بخوانند به نام خود. و شگفتا ما، که از هر گوشه خاک و خانهمان به همت حافظان هنر هزاران نشانه و اثر بازمانده و گاه سهلانگارانه از کنار دقایق ارزشمندی میگذریم که باید به زر اندودشان کرد. سهل انگاری را از آنجا میتوان شناخت که شمار موزهها ـ که یاد خانههای پررونق و مراکز آشنایی ما با خویشتناند ـ بسیار کمتر از آثاری است که از دیروزِ درخشانِ تمدنِ این نجد بازمانده. با این حال کم نبوده و نیستند شوریده سرانی که سود و سودا را واگذاشته و دل به گردآوری آثار هنری گرم کردهاند، چشم میگردانند به جستجوی پردهای، کاغذی، رشحهی قلمی که بویی از اصالت داشته باشد و گواهی باشد بر این شورِ عاشقانه. در همین ملک و در همین قرن کافی است. تا همت حافظان را به چشم ببینیم و به جان قدرشناسش باشیم.
حسینی در پایان خاطرنشان ساخت: از کتابخانه فرهادمیرزا و شعاعالملک تا کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی و حاج حسین آقا ملک و دهها و صدها گنجینه کوچک و بزرگ دیگر حاصل باطن و باوری است که حفظ میراث را تکلیف میپندارد. اگر صاحب مکنتی، دارایی خود را در این مسیر دشوار و دلپذیر به خدمت گرفت و نه در افزودن شمار مستغلات، و اگر آثار مجموعهاش بیش از چند دهه در میان کاشانهاش قرار یافت و دست به دست نگردید و دستمایه تجارت نشد، میتوان آن را تحسین کرد و به مطالعه آن پرداخت.
همچنین در این جلسه «محمدحسن طالبیان»، معاون میراث فرهنگی وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی از اعطای مجوز رسمی به مجموعهداران ازسوی این وزارتخانه خبر داد و در انتها، «محمدحسن ملکمدنی» سخن گفت.
شهردار پیشین تهران در سخنان کوتاه پس از قدرشناسی از خوشنویسان که سرشار از عشق و محبت هستند و این حروف را با جانشان بر کاغذ لغزاندهاند، گاز مسئولان خواست تا شرایطی فراهم کنند آموزش هنر رونق بگیرد زیرا سرمایهگذاری چندانی نمیخواهد و اینگونه میتوان کاری کرد تا هنرمندان قدر یابند و اثری از آنها برای آیندگانِ پس از ما بر جای بماند.
پس از این مراسم، نمایشگاه این آثار خوشنویسی که توسط هنرشناس پیشکسوت، «محمدحسن سمسار» انتخاب شده، گشایش یافت که با همکاری گالری ترانه باران، تا دهم دی پذیرای علاقهمندان است.
خوشنویسی
|
موزه ملی
|
نمایشگاه
|
بازدید:649
یادداشت ها
Parameter:305233!model&4732 -LayoutId:4732 LayoutNameالگوی متنی کل و اخبار