روابط فرهنگی، سیاسی و تاریخی ایران
[1399/09/24]
ایران و ترکیه در بستر تاریخ
مقایسه اقتدار جغرافیایی و قدرت جنگجویی ایرانیان از زمان هخامنشیان در آسیا، اروپا و آفریقا حکایت از هژمونی پارسها بر مشرق و مغرب زمین دارد که اثرات فتوحات، شکستها، جنگها و صلح در ادوار مختلف تاریخی هنوز از بیزانس تا اناطولی از مرمره تا خزر و از خلیج فارس تا اقیانوس هند امتداد دارد و به شکلگیری تمدنها، دولتشهرها، معابد، مساجد، کاخسراها و انتقال معماری و هنر ایران به جهان و سرزمینهای اسلامی شده است. داریوش اول با عبور از تنگه بسفر در سال ٥١٤ قبل از میلاد تا کنار رود دانوب و قرخ کلیسا پیش رفت و با ساخت عمارتی در کنار چشمه ته راسوئی اقتدار خود را به رخ اروپا کشید. در سال ٥٧٥ م. خسرو نوشیروان ساسانی و در ٦٢٦ م. خسرو پرویز قسطنطنین را تصرف کرد و این در حالی بود که شهر قدیمی بیزانس -استانبول- توسط امپراطور رم در دوره اشکانیان صورت گرفت تا نزدیکی سرحدات ایران دارای مقری باشند. از طرف دیگر در٥٤٠ م. در دوران خسرو نوشیروان که شامات و سواحل دریای سیاه (لازیکا) را در اختیارداشت .
امپراطور بیزانس با مصالحه برای استرداد لازیکا هر ساله خراج هنگفتی به نماینده ایران در کنار مرمره پرداخت .
وجود بقایا، یادبودها، مساجد در سراسر ترکیه و شهر قونیه و نفوذ در ادبیات ترک نقش هلال بر پرچم عثمانی و بالای گنبدها و منارهها نشانی از دین مهر اشکانیان میباشد که سپس به شاهان ساسانی اختصاص داشته که بنا بر تحقیق خان ملک ساسانی نشان از اقتباس "نشان ماه و ستاره "از ایرانیان میباشد .
در شاهنامه فردوسی در داستان کیخسرو آمده است:
"پس پشت گودرز گستهم بود
که فرزند بیدار گژ دهم بود
ابا لشکر کشن و آراسته "
پر از گرز و شمشیر و پرخواسته
یکی ماه پیکر درفش از برش
به ا بر اندر آورده تابان سرش"
امروزه اگر رومیان، یونانیان، ترکها خود را همردیف تمدن پارسها میدانند آنها را حکمرانی مادها را دوران قبل از میلاد مسیح و شکوه ایران باستان رهنمون میکنیم تا اقتدار ایران زمین را از یاد نبرند و بازتولید مجدد قدرت ایران بعد از ظهور اسلام را نشان از استقامت فرهنگی و همزیستی تمدن ایران با اسلام و غرب میباشد.