مشروح مذاکرات مجلس ملى، دوره15
[1396/05/28]
جلسه: 157 صورت مشروح مذاکرات مجلس روز شنبه 27 فروردین ماه 1328
فهرست مطالب:
1- تصویب صورت جلسات قبل
2- قرائت اسامی اعضاء چهار کمیسیون
3- بقیه استیضاح آقای دکتر بقایی
4- تعطیل جلسه به عنوان تنفس
مشروح مذاکرات مجلس ملى، دوره15
جلسه: 157
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز شنبه 27 فروردین ماه 1328
فهرست مطالب:
1- تصویب صورت جلسات قبل
2- قرائت اسامی اعضاء چهار کمیسیون
3- بقیه استیضاح آقای دکتر بقایی
4- تعطیل جلسه به عنوان تنفس
1- تصویب صورت جلسات قبل
صورت مجلس جلسات قبل را آقاى صدرزاده (منشى) به شرح زیر قرائت کردند
مجلس یک ساعت به ظهر روز یکشنبه 21 فروردین ماه به ریاست آقاى امیرحسین ایلخان نایب رئیس تشکیل و صورت جلسه پیش قرار گردید.
اسامى غائبین جلسه گذشته که ضمن صورت مجلس خوانده شده است:
غائبین با اجازه آقایان: حسین اکبر- على اقبال بهادرى- دهقان- دکترامینى- عباس اسکندرى حسن مکرم- نواب- رستم گیو.
غائبین بىاجازه آقایان: محمدحسین قشقایی ملک مدنى- مهندس رضوى- اردشیرشادلو- جواد عامرى- قبادیان- تولیت- اورنگ- دکترمعظمى موسوى- ابوالحسن رضوى- آصف- بهار- صادقى- دکترمصباحزاده- تقىزاده- نیک پور- قهرمان- گلبادى شریفزاده- حاج امین- احمد فرامرزى- دولتشاهى خسروقشقایی.
دیر آمدگان بى اجازه- آقایان: بیات- آشتیانىزاده- دکتر اعتبار- صاحب جمع- مهدى ارباب- آقاخان منصف- محمدعلى مسعودى- دکتر آشتیانى- مسعودثابتى- شهاب خسروانى- مشایخى- اسدى- صاحبد یوانى- عرب شیبانى- صفا امامى.
آقاى شریعتزاده به عنوان اعتراض بر صورت مجلس اظهار داشتند که در لایحه بازنشستگى دولت منظور نمایندگان این بود که با یک شرط یا 60 سال سن و یا سى خدمت بازنشسته شوند ولى اکنون که تصویب شده این طور میرساند که با هر دو شرط باید متقاعد شوند.
آقاى وزیر دارایی در پاسخ اظهار داشتند که از همان اول منظور دولت هم این بود که بازنشستگان باید واحد هر دو شرط 25 سال خدمت متوالى یا سى سال خدمت متناوب و 60 سال سن باشند. آقاى حاذقى اظهار داشتند که در صورت جلسه نوشته شده که لایحه مجلس سنا به کمیسیون مربوطه مراجعه شد در صورتی که اکنون مدت کمیسیونها منقضى است براى جلوگیرى از اتلاف وقت ممکن است کمیسیون کشور را جهت رسیدگى به لایحه زودتر انتخاب کنند و یا این که مجلس رأى بدهد که همان کمیسیونهاى سابق ابقاء ومشغول کارشوند.
آقاى دکتر بقایی اشاره نمودند که قرار بود دستور چاپ مراسله سرگشاده بنده بچاپخانه مجلس داده شود ولى هنوز دستور داده نشده است دیگر این که هیئت دولت براى شنیدن استیضاح حضور بهمرسانیده مجلس در مقابل با پیشنهاد و مطالب دیگرصرف وقت نموده و حاضر به استیضاح نیست.
آقاى رحیمیان مجدداً راجع به عدم حضور نمایندگان در جلسه تذکرى داده و آقاى نایب رئیس اظهار داشتند خود آقایان باید حاضر شوند به اجبار که نمیشود آنها را حاضر نمود 35 دقیقه به ظهر چون عده براى مذاکره کافى نبود جلسه به عنوان تنفس ختم و دیگر تشکیل نگردید
یک ساعت و 35 دقیقه به ظهر روز سهشنبه 23 فروردین مجلس به ریاست آقاى امیر حسین ایلخان ظفر بختیار نایب رئیس تشکیل گردید. اسامى غائبین روز سهشنبه 23 فروردین 28 غائبین با اجازه آقایان: ملک مدنى- حسن اکبر- ابوالقاسم بهبهانى- دکترآشتیانى- ناصرى عباس اسکندرى- مکرم- نواب.
غائبین بى اجازه- آقایان: محمدحسین قشقایی مهندس رضوى- اردشیر شادلو- جوادعامرى- قبادیان دماوندى- تولیت- اورنگ- دکترمعضمى- موسوى ابوالحسن رضوى- آصف- بهار- دکترمصباحزاده- تقىزاده- گلبادى- شریفزاده- احمدفرامرزى دولتشاهى- خسروقشقایی.
دیرآمدگان با اجازه- آقایان: گنابادى- دکتر طبا- امیر تمیور- دکتر راجى- سلطانى- اسدى صاحبجمع. دیرآمدگان بىاجازه- آقایان: مهدى ارباب محمدعلى مسعودى- سزاوار- مسعود ثابتى- احمد دهقان- شهاب خسروانى- نیک پور- قهرمان- هراتى- صاحبد یوانى. نیک پى.
آقاى وزیر دارایی با توضیحاتى راجع به عواید نفت و اختصاص آن به برنامه هفت ساله لایحه اصلاحى بودجه کشور را در این قسمت تقدیم داشتند.
آقاى دکتر بقایی تذکر دادند که چون انتخاب کمیسیونها در پیش است استیضاح خود را به بعد از انجام آن موکول میدارند و آقاى رئیس نیز با اشاره به ماده 15 نظامنامه گفتند استیضاح بعد از انتخاب کمیسیونها به عمل خواهد آمد و سپس آقایان شریعتزاده ملک پور، یمین اسفندیارى، امیر تیمور و ابوالحسن صادقى براى نظارت در انتخاب کمیسیونها به قرعه معین شدند و انتخاب کمیسیونهاى دارایی- دادگسترى امور خارجه- کشاورزى پیشه و هنر و بازرگانى. فرهنگ بهدارى راه- نظام و پست و تلگراف به عمل آمد و استیضاح مطرح گردید نخست آقاى مکى گفتند روش پارلمانى خود را بنداى وظایف نمایندگى انتخاب کردهاند وتا آخرین روز نیز تغییر نمیدهند و چون بکلام الله مجید در حفظ قانون اساسى و اصول مشروطیت قسم یاد کردهاند از عملیات خلاف قانون دولت استیضاح میکنند و مواد استیضاح را قرائت نمودند عبارت از توقیف آقاى کاشانى و جراید و مدیران آنها و ضمن شرحى که در اطراف مواد مذکور نگاشته بودند نسبت به تبعید آقاى کاشانى قبل از مبادرت به عمل خلاف مصلحت معترض بودند و در این قسمت اظهار داشتند روزى جراید توقیف شده که مملکت بیشتر از هر وقت به آنها احتیاج دارد مخصوصاً در موضوع نفت و بانک شاهى و نیز وضع حکومت نظامى را با حکومت نظامى را با حکومت نطامى دورههاى پنجم و ششم مجلس و جراید سالهاى 302 و 3 و 4 5 و 6 را با جراید امروز مقایسه نموده گفتند وقتى فشار از حد خود گذشت منجر به انفجار میشود و ضمن قرائت قسمتى از کنفرانس یکى از وزراى انگلستان راجع به اعمال زور و اختفاى حقایق و طریق تشخیص جرم و تعیین مجازات و آزادى عمل در حکومت دموکراسى به منع انتشار عریضه سرگشاده آقاى دکتر بقایی در چاپخانه مجلس اشاره و اعتراض نمودند و در خاتمه تأکید کردند که آزادى جراید و مطبوعات به مصلحت مملکت است و در غیر این صورت خون ملت را به شیشه خواهند کرد.
آقاى دکتر بقایی اظهار داشتند دولت باید قبل از خانه اسفند به استیضاح ایشان پاسخ میداد و چون حاضر نشد عریضه سربستهاى به پیشگاه اعلیحضرت همایونى تقدیم داشته و یک روز قبل از آغاز انتخابات مجلس مؤسسان عریضه سرگشادهاى تقدیم کردهاند سپس شرحى از عدم نشر عریضه در جراید و ممنوعیت چاپخانهها در طبع آن و عدم امکان چاپ آن در چاپخانه مجلس بیان داشته عریضه مذکور را قرائت نمودند که دراین موقع خطیر براى اثبات حیات ملت ایران نداى حق و آزادى را به گوش جهانیان میرسانند و نیز از جریان انتخابات مجلس مؤسسان و خطر بىعدالتى و تعطیل مطبوعات و محرومیت متهمین از حق قانونى در دادگاههاى نظامى و اجراى تصویبنامهها بدون رعایت رفاه ملت وصرف اعتبارات دولت به منظورهاى خصوصى و مداخلات مقامات نظامى و تلگرافات مربوط به مجلس مؤسسان که با منویات مقدس ملوکانه وفق نمیدهد شرحى از عریضه مذکور قرائت کردند همچنین به شرحى که از طرف رنه کاسن مربوط به اعلامیه حقوق بشر و اوضاع ایران نوشته است اشاره کرده گفتند احساسات شاهدوستى مردم در روز 16 بهمن نسبت به اعلیحضرت همایونى بیسابقه بود ولى اجبار آنها به ادامه ابراز احساسات وسیله مأمورین نظامى وضع آن را تغییر داد.
آقاى رئیس اظهار نمودند به مکتوبى که از شخص خارجى اشاره شد تصریح میشود که هیچ گونه سندیتى براى ملت ایران ندارد. در این موقع سه ربع بعد از ظهر جلسه به تنفس خاتمه یافت و به صبح روز چهارشنبه سه ساعت و نیم به ظهر محول گردید. یک ساعت و 25 دقیقه به ظهر روز چهارشنبه 24 فروردین مجلس به ریاست آقاى امیر حسین ایلخان ظفر بختیار تشکیل شد.
اسامى غائبین روز چهارشنبه 24 فروردین 28 غائبین با اجازه- آقایان: ملک مدنى- حسن اکبر اقبال- عبدالرحمن فرامرزى- رستم گیو- عباس اسکندرى- حسن مکرم- محمد حسین نواب- فولادوند. غائبین بىاجازه- آقایان: محمد حسین قشقایی- مهندس رضوى- اردشیرشادلو- معتمد دماوندى- تولیت- اورنگ- دکتر معضمى- موسوى- ابوالحسن رضوى- فرج آصف- محمدتقى بهار- دکتر مصباحزاده- تقىزاده- گلبادى- شریفزاده- نیک پور- احمد فرامرزى دولتشاهى- خسروقشقایی- نیک پى. دیرآمده با اجازه- آقاى صدر زاده. دیرآمدگان بى اجازه- آقایان: بیات- گنابادى- دکتر راجى- سلطانى- محمد ذوالفقارى- مسعودثابتى- اسلامى- شهاب خسروانى- على وکیلى- مشایخى- دکترملکى- صاحبدیوانى- باتمانقلیج- کهبد- دکتر عبده- دکترامینى. آقاى دکتر بقایی در تعقیب بیانات جلسه قبل اظهار داشتند دولت هلند اعتراض نموده است که چرا در کارهاى آنها مداخله میکنیم و نظیر همان است که ما میگوییم دول دیگر حق دخالت در کارهاى داخلى ما ندارد همچنین به اعتراض کشورهاى پاکستان، هندوستان و اندونزى اشاره نموده گفتند در کشورهاى آزاد و دموکراسى یکى از حقوق عمومى انسان متمدن آن است که اشخاص بتوانند افکار و عقاید خود را به وسیله مطبوعات انتشار بدهند سپس قسمتى از مقالات مندرجه در روزنامه داریا را مربوط به روابط افراد و تشکیل اجتماع و تنظیم قوانین و ایجاد دولتها و اعمال حاکمیت در بین مردم و حقوق ملل در تغییر زمامداران و اصول اداره امور خود همچنین نظریه فلاسفه و روحانیون و علما اجتماع و سیاسیون معاصر را در منشا تشکیل اجتماعات و دولتها و اختیارات سلاطین قرائت نمودند در این موقع جمعى از نمایندگان اعتراض کردند و آقاى کشاورزصدر گفتند اجازه نمیدهیم در این جا تبلیغ مرام اشتراکى شود. آقاى رئیس نیز تذکر دادند که حزب توده و مرام اشتراکى در این کشور محکوم است.
آقاى دکتر بقایی اظهار داشتند با تصدیق بیانات آقایان نمایندگان و اتخاذ سند از فرمایشات ایشان آنچه قرائت کردهاند عقیده ایشان نیست و با قسمت عمده آن مخالفند و این مقالات نه تنها مبنى بر تبلیغ مرام اشترکى است بلکه به مقام سلطنت و مذهب و مجلس شوراى ملى و مشروطیت ایران نیز اهانت شده است و اعتبارنامه آقاى ارسنجانى به علت نشر این مقالات در روزنامه داریا از مجلس رد شد، نویسنده این مقالات آقاى سرهنگ مهتدى دادستان دادگاه نظامى است که در دو سال اخیر اظهار عقیده کرده است و اگر قانون عطف بماسبق کند نویسنده این مقالات نیز مشمول و مورد تعقیب است و دولت نباید عرض و ناموس و آزادى مردم را به دست چنین کسانى بسپارد، سپس اوراقى از پرونده استخدامى مشارالیه درارتش قرائت نمودند که فرارى و مورد تعقیب بوده و در هفتم بهمن 23 از ارتش اخراج شده است. همچنین شرحى راجع به عملیات سرهنگ نامبرده در دیوان محاکمات ارتش که منجر به قتل سرهنگ خلعتبرى گردید از روزنامه هماورد قرائت کردند و بعد ضمن علت تحصن خود در مجلس به عنوان عدم امنیت جانى قسمتى از روزنامه اطلاعات را راجع به سیلى خوردن آقاى مهندس رضوى در صحن عمارات مجلس به وسیله سرهنگ برخوردار بازنشسته قرائت کرده گفتند پس از یک ماه مشارالیه را با دو هزار تومان مساعده و حقوق گزاف به ریاست اداره تحقیقات و اطلاعات بانک صنعتى استخدام کردهاند و به همین موضوع است که از آقاى ساعد استیضاح میکنم که در یک دستگاه فنى کشور چه احتیاجى به وجود این شخص بوده است؟! در آن موقع آقاى محمدعلى مسعودى پیشنهاد نمودند که بعد از ظهر جلسه تشکیل شود و استیضاح خاتمه یابد. آقاى آزاد مخالف بودند و آقاى رئیس اظهار نمودند با موافقت آقایان جلسه به صبح فردا موکول میشود سه ربع بعد از ظهر مجلس به تنفس خاتمه یافت یک ساعت و پنجاه دقیقه بعد ازظهر روز پنجشنبه 25 فروردین مجلس به ریاست آقاى امیرحسین ایلخان ظفر بختیار نایب رئیس تشکیل شد. اسامى غائبین پنجشنبه 25 فروردین 28
غائبین بااجازه آقایان: ملک مدنى. حسن اکبر. اقبال. عباس اسکندرى. حسن مکرم.
غائبین بىاجازه آقایان: محمدحسین قشقایی
+++
اردشیر شادلو. مهندس رضوى. معتمددماوندى. رستم گیو. اورنگ. دکتر معضمى. موسوى. ابوالحسن رضوى. فرج الله آصف. محمدتقى بهار. دکتر مصباحزاده. نیک پور. گلبادى. شریفزاده. احمد فرامرزى. ابوالفتح دولتشاهى. خسروقشقایی. ابوالقاسم امینى.
دیرآمدگان بى اجازه آقایان: دکتر طبا. آشتیانى زاده. مهدى ارباب. دکتر اعتبار. تولیت سلطانى. آقاخان بختیار. منصف. نراقى. فرامرزى. محمد على مسعودى. سزاوار. ناصرى. مسعود ثابتى. دهقان. اسلامى. شهاب خسروانى. دکتر امینى. اسدى. صاحبد یوانى. باتمانقلیج. کهبد. اعضاء کمیسیونهاى، کشاورزى، فرهنگ دادگسترى وکشور که انتخاب شده بودند قرائت گردید.
آقاى رئیس اظهار داشتند روز شنبه براى مذاکره و تصویب دو دوازدهم جلسه تشکیل میشود و از جلسه یکشنبه نیز بقیه استیضاح خواهد بود آقاى دکتر بقایی از آقاى نخست وزیر پرسش نمودند که نسبت به سرهنگ مهتدى و برخوردار چه تصمیمى اتخاذ نمودند همچنین از آقاى وزیردادگسترى تقاضا کردند در محاکمه برخوردار نسبت به توهینى که به آقاى مهندس رضوى شده است تسریع شود و سپس ماده پنجم از فصل دوم قانون تشکیل دادگاه نظامى مصوب خرداد 1322 را قرائت نموده گفتند باید اعضاء دادگاه درجهدار باشند و سرهنگ مهتدى چون همردیف است و درجه ندارد نمیتواند دادستان باشد همچنین با قرائت ماده 37 آیین دادرسى و کیفر ارتش گفتند طبق شماره 5 این ماده چون تحت تعقیب است نمیتواند دادستان باشد و نیز به موجب چهل شماره مقالاتى که در روزنامه داریا نوشته است و اعتبارنامه ناشر آن از مجلس رد شد قانوناً نمیتواند دادستان باشد و خطاب به آقاى نخست وزیر گفتند اکنون که دانستید سوابق این سرهنگ چیست باید او را از کار برکنار کرده باشید بعد بر اثر توضیحات آقاى دکتر بقایی از ملاقات خود با آقاى نخست وزیراظهار نظر نسبت به انتخاب آقاى دکتر اقبال به وزارت فرهنگ جمعى نمایندگان اعتراض نمودند- فقره 5 و 6 ماده 129 نظامنامه توسط آقاى فولادوند قرائت گردید و 55 دقیقه قبل از ظهر تنفس داده شد مجدداً پنج دقیقه به ظهر مجلس به ریاست آقاى بختیار نایب رئیس تشکیل شد آقاى رئیس اظهار داشتند اکثریت نمایندگان پیشنهاد و شکایت کردهاند که ناطق هفت جلسه از مذاکره ممنوع شود ولى چون میخواهم استیضاح ایشان در محیط آزاد صورت گیرد تقاضا کردهام که ضمن مذاکرت به کسى توهین نشود والّا جداً جلوگیرى خواهدشد ناطق باید استیضاح خود را به همان مطالبى که میخواهند دولت جواب بدهد اختصاص دهند آقاى دکتر بقایی با توضیحاتى درموضوع اهانت ولزوم تعریف آن و آنچه بین ایشان و نمایندگان گفته شده گفتند من دست از جان شستهام و هر چه دردل دارم خواهم گفت و تا مطالب خود را نگویم از مجلس خارج نخواهم شد سپس راجع به آقاى دکتر اقبال و عملیات ایشان در وزارت فرهنگ شرحى بیان داشتند که بر اثر انتقال جمعى از معلمین وزارت فرهنگ برهم ریخت و بعد وضع معلمین در محکمه ادارى اصلاح شد و اضافه نمودند که وزیر فعلى فرهنگ از عملیات آقاى دکتر اقبال پیروى میکنم و با آن که دانشجویان از مداخله در امور سیاسى به وسیله بخشنامه وزارت فرهنگ ممنوع شدهاند تلگرافاتى راجع به مجلس مؤسسان مخابره نمودهاند و پس از قرائت چند تلگراف از دانش آموزان و اشاره به سن آنها که بین هفت تا چهارده سال است گفتند تلگرافهایی از دانشجویان دانشکدههاى مختلف نیز هست که قرائت خواهند کرد. 3 ربع بعد از ظهر جلسه به تنفس خاتمه یافت و به صبح روز شنبه محول گردید و دستور دو دوازدهم مقرر شد.
نایب رئیس- آقاى عامرى به صورت جلسه اعتراضى دارید؟
عامرى- در جلسه گذشته بنده را غایب بىاجازه نوشتهاند بنده یک ماه مرخصى داشتم و به مسافرتى رفتم و بعد چون راه بسته بود موفق نشدم سر موقع حاضر شوم. این علت غیبت بنده است.
نایب رئیس- آقاى دکتر راجى راجع به صورت جلسه نظرى دارید؟
دکتر راجى- خیر آقا بنده چندین جلسه است تقاضاى نطق قبل از دستور میکنم و یک سؤالى هم از آقاى وزیر امور خارجه کردهام خواستم دستور بفرمایید که براى جواب حاضر شوند.
نایب رئیس- آقاى آصف راجع به صورت جلسه فرمایشى دارید؟
آصف- خیر، خاطر آقایان مستحضر است که بنده به قصد دو ماه مسافرتى کردم ولى حوادث این طور پیش آورد بالغ برده ماه بنده ماندم و حالا هر وقت آقایان اجازه بفرمایند گزارشى از مسافرت خود را میخواهم به عرض برسانم.
دکتربقایی- بفرمایید همین حالا بفرمایید.
نایب رئیس- آقاى دکتر بقایی فرمایشى در صورت جلسه دارید؟
دکتر بقایی- بلى عرض کنم با وجود این که بنده خودم قائل به رعایت اختصار در صورت مجلس هستم به وجود این میخواستم استدعا کنم چون در این مجلس یک القابى به بنده داده شد استدعا میکنم اینها را هم در صورت جلسه ذکر کنند چون این جزء افتخارات من است که آن هم در صورت جلسه نوشته شود احمق و دیوانه زنجیرى و مرد که «و چارپایی بر او کتابى چند» و در این صورت جلسه هم قید بکنند.
نایب رئیس- در صورت جلسه تفصیلى همه این مذاکرات هست (خنده نمایندگان)
دکتر بقایی- چون این جزء افتخارات بنده است خواهش میکنم در این صورت جلسه هم قید شود
نایب رئیس- آقاى تقىزاده را هم در اینجا غائب نوشتهاند و چون یک هفته مرخصى داشته از غائبین با اجازه محسوب میشوند، آقاى فرامرزى.
عبدالرحمن فرامرزى- بنده خواستم عرض کنم این پارازیتهایی که در مجلس داده میشود جزء صورت مجلس نوشته نمیشود و خوب است آقا هم صرفنظر بکنند.
دکتر بقایی- چون جزء افتخارات بنده است نمیتوانم صرفنظر کنم. حاذقى- بنده در قسمت اول صورت جلسه تذکرى دارم.
نایب رئیس- بفرمایید.
حاذقى- عرض کنم که در قسمت اول صورت جلسه که موضوع تصویب لایحه بازنشستگى بود جناب آقاى وزیر دارایی یک توضیحى دارند که در خارج مورد مراجعه یک عده از کارمندان دولت شد که یک ابهامى دارد و آن این بود که فرمودند راجع به کارمندان دولت که به بازنشستگى میرسند دو شرط دارد یکى 60 سال سن است و یکى هم حداقل سى سال خدمت متناوب یا 25 سال خدمت متوالى است. کارمندان میگفتند که سابق بر این از نظر مستخدمى که فوت میکرد درضمن خدمت میگفتند اگر اینها 20 سال خدمت متوالى یا 25 سال متناوب سابقه خدمت داشتند حقوق بازنشستگى به ورثه آنها پرداخت میشد. حالا توضیح بفرمایند که حق مکتسبه آن مستخدمینى که 20 سال سابقه متوالى یا 25 سال سابقه متناوبشان گذشت اگر فردا خداى نکرده مردند آیا اینها به ورثهشان حقوق بازنشستگتى پرداخته میشود یا خیر؟ این را توضیح بفرمایید.
نایب رئیس- آقاى وزیر دارایی.
وزیر دارایی- این موضوع را در خارج هم با من به تفصیل صحبت کردند و آن روز که بنده عرض کردم و باز هم یک توضیحى دادم به آقاى دکتر شفق که در این قسمت سؤال کرده بودند باز هم مجدداً مجبورم توضیح بدهم. نظرى که از آوردن این قانون بود براى بازنشسته کردن اشخاص است و این نظر از خود عبارت قانون هم مفهوم میشود که مقصود اشخاص هستند که در خدمت دولت به مناسبت طول مدت خدمت و زیادى سن از کار باید برکنار بشوند براى این که نمیتوانند کار بکنند ولى حقاً چون تمام عمرشان را در خدمت دولت گذرانیدهاند طبعاً باید به آنها یک کمکى بشود و این موضوع پیش آمده بود که اگر ما بخواهیم روى پایه اشل سابق اشخاص را متقاعد بکنیم ممکن است با وضع امروز زندگى براى آنها اسباب زحمت و صدمه باشد و نتوانند زندگى بکنند (صحیح است) پس بهتر است که اگر ما میخواهیم اشخاصى را که از کار افتادهاند برکنار بکنیم و مثل تمام ممالک مترقى دنیا یک سنى را براى تقاعد آنها قرار بدهیم باید یک حقوق تقاعدى به آنها داده شود که این حقوق تقاعد کافى براى زندگى آنها باشد (صحیح است) ضمناً هم آقایان نباید فراموش بفرمایند که حقوق تقاعد از صندوق تقاعد پرداخته میشود نه از بودجه عمومى. صندوق تقاعد هم یعنى صندوقى که بند و آقا و همه آقایان به آن کمک کردهایم در طول مدت خدمتمان پس اگر ما میخواهیم این حقوق تقاعد را به یک اشخاصى بدهیم باید در نظر بگیریم که اولاً این صندوق تقاعد از بین نرود یعنى این قدر هم ارفاق براى اشخاصى که میخواهند متقاعد بشوند قائل نشویم که در ظرف چند ماهى این حقوق تقاعد را بگیرند و ببرند و تمام بشود و صندوق تقاعد بىپول بشود (صحیح است) به این جهت این فرضى که بنده آن روز در مجلس عرض کردم که آن اشتباه (با) و (یا) را (واو) کردند که اشتباه نشود در خارج هم با بنده مذاکره کردند که خوب است دو مرتبه در مجلس مطرح کنید که بگوییم براى متقاعد شدن یا همان 60 سال باشد و یا همان 25 سال
+++
خدمت و 30 سال ولى من به آقایان عرض کردم که این کار هم برخلاف انصاف است و هم برخلاف نظر آن قانونى است که دولت به مجلس آورده است چرا؟ حالا توضیح میدهیم در قسمتى که آقا فرمودند. اما مطلب اول آقایان اطلاع دارند که مقصود از این قانونى که ما به مجلس آوردیم و این اشخاصى که از کار باید برکنار شوند به مناسبت زیادى سنشان و طول خدمتشان (حاذقى- مربوط به متوفى نیست اینها) اجازه بفرمایید عرض میکنم، همه جا در دنیا یک سنى را براى تقاعد قائل میشوند که مستخدم به آن سن که رسید باید متقاعد شود چون هم کمک به مأمور است و هم کمک به دستگاه والّا اگر مقرر بفرمایید مثل وضع فعلى که بود تمام اشخاصى که در خدمت بودند ولو انشاء الله به سن صد سال هم رسیدند دلشان نمیخواهد از خدمت خارج بشوند و از یک طرف هم یک مدارس عالیهاى این مملکت دارد که یک عده جوانهاى تحصیل کرده از آن بیرون میآیند و اینها را دولت وارد خدمت میکند به نهایت تأسف مجبورم عرض کنم امروز که نود و یک درصد درآمد این مملکت خرج حقوق میشود بعد ما مجبور بودیم که هر سال میلیونها هم از خارج قرض کنیم و فقط حقوق بدهیم پس براى این که از این حال بیرون بیایید باید ناچار اشخاصى که از کار افتاده میشوند از کار برکنار بشوند پس باید براى اشخاص یک سن الزامى تقاعد قائل شدیم یعنى 70 سال و یک سن تقاعد اختیارى یعنى 60 سال و سال سن این است که براى متقاعد شدن باید ما یک سنى قائل بشویم که سن تقاعد الزامى هفتاد و نسبت به قضات دیوان کشور و پزشکان 75 بود و نسبت به سایرین 70 سال. سن اختیارى که هم دولت در ظرف سه ماهه میتواند آنها را متقاعد بکند و هم اشخاص میتوانند تقاضاى تقاعد بکنند 60 سال است البته ما اگر این 60 سال را سن اجبارى و الزامى میدانستیم شاید ممکن بود که من با نظر آقایان موافقت کنیم ولى آقا اجازه بفرمایید که نمیتوانیم موافقت کنیم و قبول بکنیم و یک شرط بیاییم قائل بشویم و طبق این شرط بگوییم متقاعد بشوند. یک مثالى بنده میزنم چون تمام اینها روى حساب است و اگر روى حساب باشد قضیه روشن است. یک عدهاى بودند که در بازار دکان بزازى داشتند و دکان سقط فروشى داشتند یک موقعى اینها را برداشتند آوردند وارد خدمت دولت کردند و اینها شدند عضو اداره قماش عضو اداره قند و شکر و از این حرفها. اگر ما فقط سن تنها را قائل میشدیم در ظرف این چند سال اخیر هم خیلى با نهایت تأسف باید عرض بکنم که برخلاف قانون استخدام و برخلاف صریح قانون یک رتبههایی به اشخاص دادند که تمام آنهایی که شاید 27 سال 28 سال سابقه خدمت دارند رتبه هشت هستند ولى آنها رتبه 9 شدند (صحیح است) اجازه بفرمایید اگر ما فقط سن را قائل میشدیم ممکن بود که تمام آنهایی که کارشان در بازار پارچه زرع کردن بود تمام الان سنشان به 60 سال رسیده است و به آنها باید ماهى 600 تومان حقوق میدادیم چون رتبه 9 حقوقش 600 تومان است این حقوق تقاعدش هم تقریباً در همین حدودها میشود عده این اشخاص در حدود چهار پنج هزار نفر است و اینها در ماهش میشود سه میلیون تومان سالش میشود سى و شش میلیون تومان حال سى و شش میلیون تومان از صندوق تقاعد که موجودیش 41 میلیون تومان است بیاوریم بدهیم به یک عده پارچهفروشى که آمدهاند 5 سال مستخدم دولت شدهاند و حالا 60 سال سن دارند این سلاح نیست. بلعکس اگر ما تنها 20 سال خدمت میگرفتیم اشخاصى که 20 سال سابقه خدمت دارند اگر واقعاً از اشخاصى باشند که حسابى وارد خدمت شده باشند 40 سال بیشتر ندارند براى این که از سن 18 یا 20 سالگى وارد خدمت شدهاند اینها الان 40 سال بیشتر ندارند و در هیج جاى دنیا یک مستخدم 40 ساله که تازه موقع تجربه آموختنش است و باید کار کند دولت اینها را متقاعد نمیکند براى این که دولت زحمت کشیده و این را تربیت کرده و حالا که موقع کارش است انصاف نیست که ماهى 600 تومان بگیرد ببرد پى کارش و یک کار دیگر بکند در صورتی که هنوز میتواند کار کند این انصاف نیست شما اگر یک نوکرى داشته باشید که ده سال خرجش را بدهید نمیگذارید این نوکرتان برود جاى دیگر براى این که تازه موقع کار کردن او است پس نتیجه این عمل این میشود که اگر ما یک شرط قائل میشدیم صندوق تقاعد در ظرف شش ماه تمام میشد چون بنده حساب دارم اشخاصى که الزامند متقاعد میشوند در سن 70 سالگى در حدود دویست و هفتاد و هشتاد نفر هستند و فرض کنید اگر اینها 250 نفر باشند ولو 600 تومان هم حقوق بگیرند در ماه میشود در حدود 150 هزار ریال و سالش میشود یک میلیون و هشتصد هزار تومان از صندوق تقاعد اشخاصى 60 سال سن و بیست سال خدمت متناوب و یا 25 سال خدمت متوالى داشته باشند در حدود پنج شش هزار نفرند که اگر اینها هم تقاعد امضاء کنند با ماهى پانصد یا ششصد تومان حقوق این میشود سه میلیون تومان و این خودش میدانید چطور میشود؟ درنتیجه صندوق تقاعد از بین میرود و گذشته از این یک توضیح دیگرى هم دادم خدمت آقایان ما اگر این تقاعد را روى حقوق سابق میگرفتیم باز استدلال آقایان صحیح بود ولى امروز با حقوق و مزایا است یعنى به کسى که عرض کردم در 1319 پارچه فروش بوده حالا براى این رتبههاى قلابى رتبه 9 شده است و حقوق تقاعدى هم که پرداخته روى میزان سال 312 بوده حالا شما میآیید متقاعدش میکنید و روى حقوق و مزایا میخواهید به او حقوق بدهید یعنى نتیجه این میشود که نداده از صندوق میخواهید بگیرید آن وقت تازه کار یک ماه دو ماه نیست ممکن است انشاءالله سى سال دیگر عمر کند و مرتب از صندوق بخواهد استفاده کند (حاذقى- نظر جنابعالى درست است ولى منظور اینها نیست منظور آن متوفىهایی است که 58 سال عمر دارند و میمیرند) اجازه بدهید هنوز توضیحات من تمام نشده است همان قانونى هم که سابق مىفرمایید اینجا یک قسمت را جسارت میکنم، سفسطه است و همان قانون سابق همین نظرى را که آقایان میفرمایند که 60 سال سن و 20 سال سابقه خدمت داشته باشند اگر آن کسى که 20 سال خدمت باید داشته باشد 19 سال و 11 ماه و 29 روز داشت چطور میشد اگر میمرد؟ همان حرفى را که الان آقا میزنید درباره او هم صدق میکرد، یا شرط دیگرش مثلا اگر به جاى شصت سال 59 سال و 11 ماه و 29 روز داشت و میمرد چطور میشد؟ همین وضعى است که آقا میفرمایید. منتهى در قانون استخدام براى این قبیل اشخاص قید شده است براى اشخاصی که به سن تقاعد نرسیدهاند و فوت میکنند دوثلث حقوق تقاعدى که به صندوق تقاعد پرداخته است بورثه اوپرداخت خواهد شد. این قانون استخدام است و هنوز هم هست پس هر روزى شما مقرراتى وضع کنید و مدت برایش قائل شوید کم و بیش همین نقص را دارد مثلاً قانون میگذرانید که کسى میخواهد استیناف بدهد ده روز وقت دارد یک کسى ممکن است حق هم داشته باشد ولى به جاى روز دهم روز دوازدهم رفته باشد استیناف بدهد این حقش ساقط میشود (اردلان- باید بیمه عمر بکنند آقا قضیه بیمه عمر البته نظر آقایان هست یک لایحهاى آقاى وزیر جنگ آوردند و یک مذاکراتى با شرکت بیمه ایران شده است نسبت به کلیه مستخدمین دولت (صحیح است) این مذاکره شده است و عنقریب لایحهاش را دولت به مجلس تقدیم خواهد کرد نسبت به بیمه کلیه مستخدمین (اردلان- راه دیگر ندارد فقط باید بیمه عمر بکنند) و اگر این لایحه تصویب بشود تمام این اشکلات آقایان از بین میرود.
نایب رئیس- آقاى قبادیان در صورت جلسه فرمایشى دارید؟
قبادیان- بنده را جزء غائبین بىاجازه نوشتهاند در صورتی که در موقع تعطیل درحوزه انتخابیه خودم رفته بودم و به واسطه بارندگیهاى شدید و خرابى راه (آقاى وزیر راه توجه بفرمایید) این بارندگیهاى اخیر خرابیها و خسارت زیادى وارد آورده و مسافرین که در غرب بودند یا از تهران میخواستند به غرب عزیمت کنند به واسطه همین خرابى راهها دچار وقفه میشدند و بنده با این که باید روز چهاردهم اینجا باشم و تصمیم حرکت داشتم ناچار شدم بیستم حرکت کنم و شش روز به واسطه همین مسدود بودن راه در راه توقف کردم. از آقاى وزیر راه خواهش میکنم یک توجه عاجلى نسبت به خرابى راهها بفرمایند که رفع مزاحمت مردم بشود.
2- قرائت اسامى اعضاء چهار کمیسیون
نایب رئیس- دیگر در صورت جلسه ایرادى نیست؟ (اظهار نشد) صورت جلسات قبل تصویب شد چند کمیسیون دیگر استخراج شده است که خوانده میشود. (صورت اسامى اعضاء کمیسیونها توسط آقاى صدرزاده (منشى) به شرح زیر قرائت شد کمیسیون بهدارى- آقایان؛ دکتر ملکى. دکتر فلسفى. دکتر راجى. دکتر آشتیانىزاده. دکتر مجتهدى، کامل ماکویی. دکتر طبا. احمد فرامرزى. حسین وکیل. گلبادى. گنجهاى شریفزاده. کمیسیون خارجه: آقایان: تقىزاده. دکتر معظمى. ناصر ذوالفقارى. دکترمتین دفترى. عامرى. وثوق. یمین اسفندیارى. دکترشفق کفایی. محمدحسین قشقایی. زنگنه. رفیع دکتر عبده. عباس مسعودى. مامقانى. برزین اقبال. رحیمیان. کمیسیون نظام- آقایان: محمدذوالفقارى. پالیزى. عباسى. غضنفرى. صاحبد یوانى. قبادیان- عرب شیبانى. دهقان. شادلو. قهرمان. بیات بهادرى.
کمیسیون راه- آقایان: ملکى. امامى اهرى. اخوان. نورالدین امامى. شهاب خسروانى. دکتر طبا. مکى. آشتیانىزاده. مهندس خسروهدایت. دکتر ملکى. گلبادى. اسلامى.
نایب رئیس- از آقایان خواهش میکنم که زودتر این کمیسیونها را تشکیل بدهند و هیئت رئیسه خودشان را تعیین بکنند که کارهاى مجلس معوق نماند دستور جلسه امروز دو دوازدهم است آقاى نخست وزیر فرمایشى دارید؟ بفرمایید.
نخست وزیر- آقایان نمایندگان محترم مجلس 21 ماه تمام مجلس و دولت همیشه اوقات گرفتار استیضاح بودند (صحیح است) و کمتر به کارهاى اساسى پرداختند (صحیح است) و البته تذکر آقایان راجع به نواقص و معایب کارها براى هر دولتى مفید و مؤثر است (صحیح است) استیضاح آقاى دکتر بقایی نیز مربوط به مسائلى است که در اطراف هر یک از آنها باید رسیدگیهاى کاملى به عمل آید و دولت مکلف است براى اصلاح امور قدمهاى بلند بردارد و معایبى که اشاره فرمودند مرتفع نماید ولى آقایان تصدیق میفرمایند این گفتگوهها و استیضاحها و حرفهایی که زده میشود مورد استفاده دیگران قرار میگیرد تکرار گفتههاى رادیوهاى بیگانه و تکمیل پروندههاى بیگانه بر علیه ایران چه نفعى براى ملت ایران دارد (صحیح است) دولت معایبى را در کارها میداند که آقاى دکتر بقایی از خیلى از آنها را اصلاح نماید (یکى ازنمایندگان- انشاء الله) به این جهت دولت مصمم است تا استیضاح تمام نشود و دولت با جواب خود نظر نمایندگان محترم را نفهمد قبلاً لایحهای که مربوط به بودجه باشد تقدیم مجلس ننماید از مقام محترم ریاست مجلس تمنى دارم به آقاى دکتر بقایی اجازه بدهند تا استیضاح خود را ادامه بدهد تا با جوابهایی که دولت به ایشان خواهدداد و ضعیت خود را روشن نماید (صحیح است- احسنت)
دکتر بقایی- بنده یک پیشنهادى دادهام.
3- بقیه استیضاح آقاى دکتر بقایی
نایب رئیس- وقتی که دولت لایحه براى دوازدهم نیاوردهاند و خودشان تقاضاى استیضاح میکنند یعنى حاضر براى طرح لایحه نیستند استیضاح خودتان را بکنید.
عبدالرحمن فرامرزى- آقاى دکتر خواهش میکنم خلاصه بفرمایید که بعدها مد نشود که دو سه روز طول بکشد جمع بفرمایید بفشرید به هم چون بعدها ممکن است محدوتر بکنند.
نایب رئیس- بنده قبل از این که آقاى دکتر شروع بفرمایند یک خواهشى از آقایان نمایندگان محترم اکثریت دارم که در موقعی که ایشان صحبت میفرمایند بین صحبتشان صحبت نفرمایند و بگذارند با کمال آزادى صحبتشان را بفرمایند (صحیح است) چون که استیضاح شونده دولت است نمایندگان محترم حال قضایی را دارند که باید بنشینند و گوش بدهند و بینند که استیضا کننده حق دارد یا حق ندارد و قضاوت با نمایندگان محترم است اگر خود قضاوت بخواهند دخالت در بیانات استیضاح کننده بکنند درست درنمیآید (صحیح است) این است که استدعا میکنم با نهایت نزاکت داخل صحبت ایشان نشوند بگذارند حرفشان را بزنند اگر چنانچه استیضاح کننده از موضوع خارج بشود و یا اتهامى به کسى بزند خود من جلوگیرى خواهم کرد (احسنت)
قبادیان- خواهش هم بفرمایید که استیضاح را آقاى دکتر زودتر تمام بفرمایند که مجلس زودتر شروع بکند به کارهاى اساسى.
دکتر بقایی- قبل از این که وارد توضیح بشوم بنده یک مطلبى را عرض کنم حضور آقایان و آن این است که من میدانستم و یقین داشتم که حقیقت همیشه فاتح خواهد بود ولى حقیقتش این است که فکر نمیکردم به این زودى علائم فتح حقیقت ظاهر شود در برابر حملات مستندى که من به دولت کردم تاکنون دو حربه به کار بردهاند یکى این که خواستند مرا عصبانى کنند ولى خوشوقتم همان الهامى که در عریضهای که پیشگاه ملوکانه عرض کرده بودم مرا مدد کرد مرا که یک آدم سریعاً التاثر و عصبانى هستم مدد کرد که حتى در مقابل شدیدترین توهینها موفق شدم به یارى خداوند و به یارى ارواح مقدس همان شهدایی که از طریق آنها افتخار گام زدن را دارم خونسردى خودم را حفظ کنم و این عمل امروز دولت حربه جدیدى است که بر علیه من به کار میرود زیر استقبال بىنظیر مردم را از حرفهاى من دیدند (مکى- حربه زنگ زده است) (زنگ رئیس) و دیدند که قلبهایی که در سینه تماشاچیان و اکثریت نمایندگان میطپد حرفهاى مرا تصدیق میکنند (بعضى از نمایندگان- این طور نیست) اگر ثابت نکردم هر چه میخواهید بگویید (گنجهاى- موقع رأى معلوم میشود) بلى موقع رأى معلوم میشود ولى ملت هم میداند از این که رأى داده بشود یا نشود آنهایی که باید بفهمند میفهمند و خوب قضاوت میکنند این را اطمینان داشته باشید که تاریخ اشتباه قضاوت نمیکند من اینجا حرفهایی میزنم آقایان هم حملاتى به من میکنند ولى بروید در شهر بروید در بین مردم به طور ناشناس و حرفهاى آنها را گوش بدهید و ببینید که به حرفهاى من چه میگویند و به اعتراضات جنابعالى آقاى گنجهاى چه میگویند و امیدوارم در عالم ارادتی که به شخص شما داشتم همین تذکر براى شما کافى باشد به این حربه غافلگیر کردن متوسل شدند براى این که بین ملت وکسی که از زبان او حرف میزند فاصله بیندازند آقایان نگاه کنید این لژها را دیروز هم همین طور بود جناب آقاى ساعد سرتان را برگردانید و نگاه کنید مردم میآمدند و حرفهاى مرا میشنیدند براى این که دردهاى آنها را میگفتم ولى امروز که من نمیبایستى حرف بزنم هیچ کس نیامد جزء چند نفرى که یقین دارم عمل به احتیاط کردهاند (باتمانقلیج- دور مرشد حسن هم جمع میشوند) خدمت شما هم میرسم دیروز هیچ حرف نزدید و میخواهم بگویم صرفهاش را بردید من خدمت شما میرسم خواهش میکنم آقایان در این قسمت مرا راهنمایی بفرمایید دوستان عزیزم هر نوع انتقادى که از من بکنند و بنویسند خیلى متشکر میشوم ولى رویه حرف زدنم را نمیتوانم تغییر بدهم و مختصر هم نمیتوانم بگویم آخر درد این ملت خیلى کشیده- نمیشود خلاصه کرد هر قدر هم چرخ خنده بعضىها بین صحبت بنده مثل ساعتى که فنرش درمیرود راه بیفتد هیچ تأثیرى نمیکند اما یک موضوع دیگر این است که میخواهند طبقه فهمیده این مملکت را طورى تحت فشار بگذارند که از گرسنگى، از گرسنگى زنها و بچههایشان نسبت به من بدبین شوند ولى من جناب آقاى ساعد از این هم از میدان درنمیروم و یقین دارم که اکثریت قریب به اتفاق کارمندان دولت حاضرند دو ماه هم حقوق نگیرند، گرسنگى بخورند و این حرفهاى من زده بشود من میدانم که حقیقت دارد فاتح میشود این که شما از زیر آوردن طرح یک دوازدهم در رفتهاید علامت ضعف است والّا آیا این معنى دارد که دولتى بعد از چهل و هشت ساعت فرصت نکرده باشد یک دوازدهم را بیاورد من با حسننیت قبول کردم که در وسط استیضاح من لایحه یک دوازدهم مطرح بشود براى این که بیچارگان هم میتوانند حقوق بگیرند ولى این را نقطه ضعف پنداشتند و گفتند که ما او را از این راه احساساتى تحت قید میگذاریم که زودتر حرفهایش را تمام بکند جناب آقاى ساعد من باید استیضاح را بگویم ولو تا آخر دوره پانزدهم طول بکشد و از این که پرداخت حقوق موکول به خاتمه استیضاح من باشد از میدان در نخواهم رفت حالا میل دارید بیایید لایحه یک دوازدهم را مطرح کنید میل ندارید بنشینید و گوش بدهید (زنگ رئیس)
نایب رئیس- آقاى دکتر بقایی استدعا میکنم داخل استیضاحتان بشوید.
دکتر بقایی- من داخل استیضاح هستم خواهش میکنم راهنمایی راجع به استیضاح نکنید.
نایب رئیس- من مجبورم شما را راهنمایی کنم شما نباید از موضوع خارج شوید شما قدم میزنید و حرف خارج از موضوع میزنید استیضاح سابقه دارد استیضاح از دولت میپرسند این را بد کردید آن را بد کردند.
دکتر بقایی- دارم میپرسم که بد کردید یک دوازدهم را نیاوردید.
نایب رئیس- من دارم یک مجلسى را حاضر میکنم که بنشینند و استیضاح شما را بشنوند شما باید از رفقاى خودتان خیلى تشکر کنید که گوش میدهند فرمایش آقا را میشنوند ولى شما هم داخل استیضاح بشوید مجلس آقا خیلى کار دارد میخواهد کارهاى دیگر هم بکند.
دکتربقایی- یکى دیگر از حربههایی که برعلیه من به کار میبرند این است که میخواهند احساسات مختلفه را تحریک کنند آقایان من به تمام ایلات ایرانى و به کردها و به لرها و به بختیاریها و به قشقاییها و به شاهسونها و تمام آنها سر احترام فرود میآورم و یقین دارم که هر ایرانى وطن پرستى هم همین عمل را میکند من به این ایلات و عشائرى که در مواقع خود استقلال مملکت ما را حفظ کردند احترام میگذارم و تا آنجایی که خودم قدرت دارم اجازه نمیدهم کسى به آنها حمله کند ولى جناب آقاى عباسى اگر من یک تلگرافى بخوانم از کردستان مقصودم اهانت نیست من میدانم که امضاء کنندگان این تلگراف اشخاص شریفى هستند ولى
+++
سوءتفاهمى براى جنابعالى حاصل شد و فکر کردید که پدران امضاء کردهاند نه، پسران امضاء کرده بودند در آمریکا هم بچهای که سنش بین هفت سال و چهارده سال است نمیتواند اظهار عقیده راجع به مؤسسان بکند پس مقصود من توهین نبود و از این راه علیه من اگر تحریکى هم بشود مؤثر نخواهد بود یک موضوع دیگر هم در مجلس گذشته اتفاق افتاد که خواهش کردم در رادیو یا هیچ نگویند یا همه چیز را بگویند ولى پریشب گفتند: آقاى طباطبایی تشریف داشته باشید.
طباطبایی (معاون نخست وزیر)- بنده هستم آقا
دکتر بقایی- در رادیو گفتند که دکتر بقایی همهاش به مجلس توهین کرد اگر جرأت دارید دستور بدهید در رادیو بگویند دکتر بقایی چه توهینى کرد و ضمناً هم فرمایشات بعضى از نمایندگان محترم را نسبت به من بگویند، بگویند در رادیو که جناب آقاى احمد دهقان نماینده محترم خلخال به دکتر بقایی گفت مرد که تو غلط میکنى و در رادیو بگویند که جناب آقاى ابوالفضل حاذقى نماینده محترم جهرم گفت احمق، دیوانه زنجیرى بگویند که جناب آقاى عباسى نماینده محترم گفت چارپایی بر او کتابى چند اگر جرأت دارید بگویید آنها را هم در رادیو بگویند فقط نگویند دکتر بقایی همهاش توهین کرد و براى این که من جلوى ملت ایران و جلوى نمایندگان شریف این مجلس یک وضعیتى را روشن کنم راجع به یک موضوع هم حرف نزدم و الان میخواهم عرض کنم در اظهار مرحمتى که جناب آقاى عباسى ببنده فرمودند علاوه بر آن شعر شیرین سعدى که به بنده فرمودند و من افتخار میکنم فرمودند، بیشرف احمق به من فرمودند و من مخصوصاً هیچ نگفتم که ببینم آیا این هم توهین تلقى میشود و آیا راجع به این بازخواستى میشود یا نه؟ ولى دیدم که این هم توهین تلقى نشد و من مفتخرم که بشرف احمق هم به قول ایشان باشم و این هم یکى دیگر از افتخارات من خواهد شد در یک مجلس مقدس یک نماینده محترمى لقب بیشرف، احمق به من داد و کسى هم تعرض نکرد پس معلوم میشود که این هم توهین نیست ولى از آقایان خواهش کردم که توهین را تعریف بکنند تعریف بکنند که من بدانم چه چیز توهین است و چه چیز توهین نیست (رحیمیان- فرمودید کسى تعرض نکرد ما تعرض کردیم کسى ترتیب اثر نداد) نه، شما اقلیت هستید حرفتان قبول نیست عرض کنم یک حکایتى باز هم دارم میگویند یکى از رجال متنفذ پیش از مشروطیت پیغام داده بود براى عینالدوله که به صدراعظم بگویید پایت را از روى دم ما بردار عینالدوله جواب داده بود که به آقا عرض کنید حدود دمشان را تعیین بکنند ما هر جا پا میگذاریم دم آقا است حالا خواهش میکنم حدود توهین را تعیین بکنید من آمدم اینجا در مقابل این مجلس مقدس و در مقابل دنیا و در مقابل ملت شریف و نجیب ایران پرده خیانتها و جنایتها و دزدیها و رذالتها و بى همه چیزیها را بالا بزنم هر کلمهاى که من میگویم به یک جایی برمیخورد آقایان این حدودش را معین بکنند و بگذارند که من حرفهایم را بزنم و این را هم براى خاتمه دادن به این موضوع عرض میکنم که من غافلگیر نمیشوم و اگر در ساعت یک بعد از نصف شب هم جلسه تشکیل بدهید و مرا بیدار کنید من اینجا هستم خانهام هم دور نیست مرا بیدار کنید میآیم و حرفهایم را میزنم: کشته از بس که فزون است کفن نتوان کرد. مطلب یکى دو تا نیست جناب آقاى ایلخان نایب رئیس محترم هم فرمودند وارد و استیضاح بشود و سؤالات بکن به این جهت بنده هم سؤالاتم را میکنم. از جناب آقاى ساعد و از دولت شما سؤال میکنم در قبال عرایضى من که در جلسات گذشته معروض افتاد چه اقداماتى فرمودهاید، جناب آقاى وزیر جنگ چه اقدامى براى برکنارى سرهنگ مهتدى از دادستانى نظامى و معاونت دادستان ارتش کردهاید؟ جناب آقاى وزیر اقتصاد ملى چه اقدامى براى برکنارى و محکومیت آقاى برخوردار سرهنگ بازنشسته ارتش و رئیس محترم فعلى اداره اطلاعات و تحقیقات که محض خاطر خطیر جناب ایشان ایجاد شده است فرمودهاید جناب آقاى وزیر دادگسترى چه اقدامى براى تعقیب آقاى برخوردار که در صحن مقدس مجلس شوراى ملى بزرگترین اهانت را به یکى از شریفترین عناصر ملى ایران نمود فرمودهاید؟ جناب آقاى ساعد از شما سؤال میکنم دولت شما در طى جلسات هیئات وزیران آیا به این مسائل خطیر و این خلاف عدالتها بذل توجهى نموده است؟ جناب آقاى ساعد که طبع بلند و پاکدامنى شما همواره زبان زد خاص و عام بوده است آیا وجدان مبارک شما در این چند روزه ساکت و آرام بوده است من خودم را بیهوده فریب نمیدهم البته براى من مثل آفتاب روشن است که دولت شما جناب آقاى ساعد اگر چه دلائل و براهینى به مثابه وحى منزل و کتاب آسمانى باشد بدان کوچکترین وقعى نخواهید گذاشت و کوچکترین اقدامى نخواهید نمود زیرا هرگونه اقدامى که بر اثر گفتههاى من و دلائل مثل آفتاب من بفرمایید اقرار فصیح و بلیغى به گناهان کبیره و خطاهاى دولت خود فرمودهاید و میدانم که هرگز چنین کارى نخواهید کرد و برعکس کوشش خواهید کرد این کاخ عظیم فجایعى و حصار مستحکم قانونشکنى را که خود یکى از بانیان و سازندگان آن هستید محکم حفظ و حراست کنید. و این بسیار طبیعى است که هرکس ساخته و پرداخته خود را عزیز و گرامى میشمارد. از حضور جناب آقاى وزیر کشور هم سؤال میکنم با کمال احترام که چه اقدامى براى موقف ساختن این جریان مفتضح انتخابات مؤسسان فرمودهاید ولیکن من باطرح این سؤالات در آغاز هر جلسه استیضاح میخواهم ملت ایران را هشیار کنم و به اکثریت ملت که با وجود دارا بودن ثروتهاى هنگفت زیرزمینى، گرسنگى میخورد و دائماً با عفریت جهل و بیمارى و مذلت و بدبختى دست به گریبان و با این سؤالات میخواهم به عناصر پاک دل و روشن ضمیر و عناصر بشر دوست و آزادى پرست دنیا ثابت کنم که دولت شما جناب آقاى ساعد و اولیاى حکومت مسئول ایران تا چه حدود اندازه در خطاها و گناهان خود نسبت به ملت و مملکت اصرار میورزند میخواهم با طرح این سؤالات ثابت کنم که شما آقایان براى اجراى منویات نامیمون دیگران یا به منظور ارضاء جاهطلبىهاى خود و به منظور آقایی کردن به یک ملت گرسنه و برهنه تا چه اندازه تن به قضا دادهاید و تا چه اندازه خود را براى پایمال کردن سادهترین و ابتداییترین اصول مقدس مشروطیت آماده کردهاید. این است آزادى رأى، آزادى انتخاب، آزادى گفتار، آزادى اظهار عقیده، آزادى مطبوعات و هزار آزادى دیگر میخواهم به ملت ایران و جهانیان ثابت کنم که چگونه دولت شما و گردانندگان آن به دست خود ملت ایران گور ملت را میکنید و فرشته آزادى و عدالت را در قفس آهنین محبوس میکنید و از این فرمایشات هم که بفرمایید گفتن این دردها حربه به بیگانگان میدهد، آن هم من از میدان به در نمیروم جناب آقاى ساعد، من همین طور که عرض کردم با آزادى شیر خوردهام، آزادى در عروق من جریان دارد. فراموش نکنید که من با هر نوع دیکتاتورى مخالف هستم و دیکتاتور سالتین در روسیه شوروى یکى از شدیدترین دیکتاتورهاى دنیا است که من طبعاً روحاً و جسماً با این دیکتاتور هم مخالف هستم و با حربهاش، از به کار بردن رادیوهاى بیگانه هم از میدان به در نمیروم، بروید به آن اشخاص مخصوصى که روز در میان رئیس ستاد ارتش را ملاقات میکنند، بگویید بگویند که براى خاموش کردن صداى مظفر بقایی کرمان یباید چاره دیگرى اندیشید. من شتر نقارهخانه هستم و از این صداها از میدان بدر نمیروم. حالا برگردیم به بقیه صحبتهاى دیروزمان راجع به فرهنگ من مخصوصاً موضوع فرهنگ را درآن جلسه کوتاه آمدم زیرا انتظار داشتم که جناب آقاى دکتر زنگنه هنگام خروج از جلسه بروند و استعفاى خودشان را بدهند و در آن صورت من هم دیگر به مرده سنگ نمىانداختم، چون با سوابق ارادت و دوستى که به ایشان دارم نمیخواستم ایشان را حدف حملات خود قرار داده باشم ولى افسوس، افسوس که سحر صندلى چنان ایشان را میگیرد که تن به هر چیز میدهند و من همیشه به درگاه خداوند متعال دعا میکنم که اگر بنا باشد یک روز سحر یک چیزى بتواند مرا بگیرد، من دعا میکنم خدایا به من مرگ بده و نگذار که سحر یک چیزى جزء سحر آزادى، سحر حقیقت و سحر آزادى دوستى مرا بگیرد. همیشه این دعا را میکنم افسوس. من افلاطون را دوست میدارم ولى حقیقت را بیشتر دوست میدارم. صحبت راجع به مداخلات دانش آموزان و دانشجویان در امور سیاسى بود. من تلگرافى حضور آقایان محترم قرائت کردم باز هم تلگرافات زیادى دارم که نمیخواهم بخوانم ولى آقایانى که علاقهمند هستند که ببینند در اثر مساعى حکومت جناب آقاى ساعد ما تا چه حد در فرهنگ و تمدن پیشرفت کردهایم، به من مراجعه کنند و ببینند که چطور بچههاى 9 ساله و 10 ساله و 11 ساله مثل بلبل مواد قانون اساسى را حلاجى کردهاند و لزوم اصلاحش را تلگراف کردهاند. بیایند همه ببینند. من نمیخواهم وقت مجلس را بگیرم. اما جریانات عجیبى و غریبى در فرهنگ به وقوع پیوست که اگر جناب آقاى دکتر اقبال وزیر فرهنگ مىبود من هیچ تعجبى نمیکردم چون پیشبینى کرده بودم ولى، افسوس، افسوس، جناب آقاى دکتر زنگنه که از وزارت شما این انتظار را نداشتم- انتظار نداشتم که دکتر زنگنه استاد دانشکده حقوق، رئیس دانشکده حقوق، کسى که خون پاک و شریف ایلى، آقایان درست دقت کنید، این علاوه بر ملى، شریفترین از ملى، خون ایلى در عروق وى جریان دارد و این جور
+++
تابع و امر بر باشد من جناب آقاى زنگنه چند دفعه عرض کردهام که بدون اتمام حجت صحبت نمیکنم. من خرابکاریهاى جناب آقاى دکتر اقبال را در وزارت فرهنگ به جنابعالى تذکر داده بودم و انتظار نداشتم که شما جناب آقاى زنگنه تابع اوامر و اراده ایشان باشید در اثر حوادث ناگوارى که...
نایب رئیس- تأمل بفرمایید اکثریت نیست (پس از لحظهاى اکثریت شد) بفرمایید.
دکتربقایی- عرض میکردم در اثر حوادثى که بعد از سانحه شوم 15 بهمن که به حمدالله و به کورى چشم دشمنان ایران و به کورى چشم آن کسانى که میخواستند این ملت بیچاره بىپدر و بىسرپرست بشود به خیر و خوشى خاتمه پیداکرد و خداوند متعال پادشاه محبوب ما را حفظ فرمود بعد از آن سانحه شوم یک جریانى در این مملکت پیش آمد کرد که میبایستى هم پیش آمد بکند، حزب توده غیرقانونی اعلام شد و میبایستى هم بشود بروید جناب آقاى ساعد که مرا تهدید به استفاده دادن به رادیوها بیگانه میکند. بروید حضور اعلیحضرت همایونى شرفیاب شوید که من درچند وقب قبل از ایشان تاریخش را برایتان معین خواهند فرمود این نظر را به ایشان داده بودم بروید بپرسید نگویید دکتر بقایی از آنها حمایت میکند بروید به آن کسانی که دستور میدهند در روزنامهها به امضاى افسران ارتش برخلاف مقررات ارتش جناب آقاى سپهبدامیر احمدى در ارتش یک مقرراتى هست که افسران حق ندارند در روزنامهها چیزى بنویسند شمارهاش را من یادم رفته چندى قبل یک افسرى را به جرم این که مدافعاتى را که او کرده بود در محکمه نمیدانم در کجا بوده که در روزنامه نوشتهاند گفتهاند چون ممکن است تو خودت این مدافعات را داده باشى به روزنامهها به جرم این کار او را از کار برکنار کردند ولى معاون دادستان حکومت نظامى سرکار سرهنگ على اکبرمهتدى در روزنامه گذاشته از این که مرا مجرم قلمداد کردند مادهاى را هم ذکر کردهاند ولى من نمیگویم که این خط و نشان براى بعد از خاتمه مصونیت من است با این که در آن مقاله نوشته است دکتر بقایی نماینده مأیوس در صورتی که همه میدانند که من مأیوس نیستم مأ یوس آن کسى است که میرود در خانهاش مىنشیند و گریه میکند مأیوس آن کسى است که از میدان جنگ فرار میکند ولى کسى که در میدان جنگ مبارزه میکند نمىتواند مأیوس باشد. براى من نوشته است نماینده مأیوس. نماینده مغرض. من اینها را توهین تلقى نمىکنم و شکایت هم نمیکنم این را هم جزء القاب و عناوین خودم از فرمایشات جناب آقاى دهقان نماینده محترم و سایر نمایندگان محترم روى کارت ویزیتم و روى سنگ قبرم خواهم نوشت انشاالله. اینها را هیچ کارى ندارم ولى گویا یک مقرراتى هست که یک درجهدار نظامى و منتسب به ارتش نمیتواند یک مقالهاى بنویسد این تذکرى بود منظورم این بود که این جریان خواسته بودند مرا بچسبانند به حزب توده و در این مقاله هم تمام تکیهاش این است که این استیضاح من کمک به تودهایها است من قضاوت این امر را به وجدان و شرافت فرد فرد شما و فرد فرد ایرانیانى که حرف مرا میشنوند و یا مى خوانند واگذار میکنم جوابش را هم نمىخواهم در قلب خودتان جواب بدهید آیا دکتر بقایی مىتواند کمک به نوکر روس بکند یا به نوکر انگلیس جوابش را در قلب خودتان بدهید من مىشنوم و نمیدانم همه مطمئن هستند که من دکتربقایی فرزند مرحوم میرزا شهاب کرمانى از تمام این تهمتها مبرا هستم راجع به این موضوع هم دیگر صحبت نمیکنم دولت تصمیم گرفت کسانی که وارد حزب توده بودند یا منتسب به حزب توده بودهاند اخراج کند خیلى خوب این یک چیزى است خیلى طبیعى و یک چیزى است قانونى در آزادترین ممالک دنیاهم نظیر این عملى شده در این هیچ حرفى نیست ولى جناب آقاى دکتر زنگنه من اینجا اسامى دبیران و آموزگارانى را دارم که نه تنها منتسب به حزب توده نبودهاند نه تنها عضو حزب توده نبودهاند حتى بعضى از اینها را من شخصاً اطلاع دارم که جزء مبارزین با حزب توده بودهاند اینها را هم از کار برکنار کردهاند خودتان نمىدانید چرا ولى من میدانم، من میدانم اینها برکنار شدهاند براى این که در دوران تصدى جناب آقاى دکتر اقبال وزیر محترم کشور که در آن موقع وزیر محترم فرهنگ بودهاند اینها حاضر به اطاعت کورکورانه نشده بودند اینها حق خودشان را مطالبه مینمودند آقایان براى خدا خواهش میکنم موضوع حق و آزادى را از حزب توده تفکیک کنید و دستور بدهید تمام تودهاىها را بکشند ولى هر کس گفت آزادى نگویید این تودهاى است به خدا قسم که این حربه مبتذلى است، یک مرغ حقى اینجا است شبها مونس من است دائماً حق حق میزند این هم تودهای است و دارد مى گوید حق حق، آقایان پیش از این که حزب توده به وجود بیاید پیش از آن که کارل مارکس به وجود بیاید و قبل از تمام این جریانات ما یک ملتى هستیم یک مذهبى داریم که تمام حرفش روى حق است ببینید، دقت کنید، توى این طبقات مختلفه مردم ایران از آن پایینىها از آن دهاتى بدبخت بىسواد گرسنه ببینید این کلمه حق را روزى چند مرتبه تکرار میکنند درویش مىگوید یا حق همه مىگویند حق، مرغمان میگوید حق اینها که حزب توده نبودهاند، آن وقتی که ما حق مىگفتیم ما افتخار داریم که کلمه حق تکیه کلام این ملت است، شما بروید فرانسه، انگلستان، آمریکا ببینید کلمات نظیر این را چقدر استعمال میکنند... آقایان ما خدا را تحت عنوان حق میپرستیم، این خیلى مطلب بزرگ و عمیقى بود که به شما گفتم این را سرسرى نگیرید و قدرى در اطرافش فکر کنید، آن وقت یک قدرى هم به نداى وجدان گوش بدهید و سعى کنید که این حق را کمتر پایمال کنید جناب آقاى دکتر زنگنه این معلمین، نمىخواهم اسمشان را بخوانم میدهم خدمتتان تحقیق کنید گناه اینها چه بوده؟ کدام توطعه را کرده بودند؟ کدام حزب توده اسم نوشته بودند؟ آقا پریروز یک معلم شریفى که 25 سال سابقه خدمت معلمى دارد آمد به دیدن من، یک معلم 25 سال سابقه معلمى دارد آمد در مجلس به دیدن من با پاى برهنه یعنى بدون کفش و من مخصوصاً توجه کردم که شاید خواسته احساسات مرا برقت بیاورد دید مکه نه، معلوم است که مدتها گرفتار است گل و خاکى روى آن است و بعد معلوم شد که کفشهاى خود را فروخته که دوا براى بچهاش بخرد، این است عدالت اجتماعى آقاى ساعد یک معلم، یک معلم بعد از 25 سال سابقه خدمت، شما این طور میخواهید مملکت را حفظ کنید این طور مىخواهید سیاستمدارى کنید؟ آخر جناب آقاى دکتر زنگنه آقاى رئیس دانشکده حقوق اى مرد تحصیل کرده محترم، شما وقتى این ابلاغهاى انتظار خدمت را امضاء میکنید فکر کنید بیچاره گناهش چه بوده و در کدام توطئه شرکت کرده؟ این گناهش فقط یک چیز بوده و این است که وقتى آقاى دکتر اقبال وزیر فرهنگ بودند حقشان را مطالبه کردند لذا فورى بیرونشان کردند آخر اینها کدامشان تودهاى بودند از این اسامى من خیلى دارم این یکى را خواستم بروید تحقیق کنید و پیش وجدانتان خجل شوید از این که کورکورانه دستورات دیگرى را اجرا کرده که او خود دستورات رئیس ستاد ارتش را اجرا میکند (زنگ رئیس)
نایب رئیس- آقاى دکتر بقایی نزاکت را رعایت بفرمایید.
دکتر بقایی- اطاعت میکنم، عرض کنم به حضور مبارک آقایان که من گفتم هرچه اینجا بگویم با مدرک و دلیل ثابت میکنم باز رفتیم به قضیه دم همان آقا، گفتن حقیقت بىنزاکتى نیست به من اخطار کنید که تو این حرف را زدى یا ثابت کن یا آن وقت از نزاکت خارج مشو. اگر من ثابت نکردم که جناب آقای دکتراقبال دستورات تیمسار محترم سپهبد رزم آرا را اجرا کرده است آن وقت به من بگویید از نزاکت خارج شدى اول به من بگویید، به من مرتکه احمق بیشرف چارپا به من بگویید این حرفت را ثابت کن، دلیل بیاور اگر من دلیل نیاوردم بگویید تو از نزاکت خارج شدى. یک شخصى است از دبیران فرهنگ به اسم مهندس مداینى، اولاً بنده این را جمله معترضه عرض میکنم که من خودم کاملاً متوجه این هستم که کسانی که به من اطلاعات و مدارکى دادهاند همان خطرى که مرا تهدید میکند آنها را هم تهدید میکند چون من نمیخواهم ایجاد خطر براى کسى کرده باشم راهها را به طورى گم میکنم که هیچ کس نمیتواند بفهمد که من اطلاعاتم را از کجا کسب کردهام هرچند که یکى از وزراى محترم دولت حاضر، دولت حاضر گفتم آن وزیر شاید حاضر نباشد، روز اولى که همان مدارک قاطع و برنده را خواندم. از اینجا رفته بود پاى تلفن و شنیده شد که به آن طرفش مى گفت. آخر دکتر بقایی این مدارک را از کجا آورده و شنیده شد که جناب آقاى فروهر در بانک صنعتى فرمودهاند من پدر آن کسى که این اطلاعات را داده در مىآورم هر قدر از این زحمتها بکشند بىنتیجه است براى این که این اطلاعات را من از کسى نمىگیرم اینها را خدا مىرساند. خدا حامى ضعفا است، خدا حامى ستمکشان است، خدا مىبیند که دیگر این ملت نمىتواند تحمل دیکتاتورى بکند و این خدا است که به دل اشخاص مىاندازد که این اطلاعات را به من بدهد که من خودم به شرافتم قسم میخورم فکرش را نمىکردم به این جهت تا من یک اسمى میبرم فورى جناب آقاى دکتر اقبال نگویید قلم قرمز جلویش بکشند من قسم میخورم که این مهندس مداینى را که اسمش را بردهام ندیدهام و نمىشناسمش این آقاى مهندس مداینى دبیر فیزیک و شیمى دبیرستان پهلوى در امتحانات تجدیدى شهریور ماه 1327 شکایتى به فرهنگ تهران میکند که ضمن وارد کردن نمرات
+++
امتحاناتى در لیستهاى مربوطه دیده شده که نمرات خردادماه ایشان بدون اطلاع و مجوزى دست نخورده و تحریف شده است از طرف اداره کل فرهنگ تهران این موضوع تحت تعقیب قرار گرفت و معلوم شد که حدود هشتاد درصد بله هشتاد درصد کارنامههاى دانش آموزان بدون اطلاع دبیران مربوطه از طرف اولیاى دفتر تصحیح و کارنامه قبولى صادر شده است گزارش امر به مقام وزارت فرهنگ داده میشود و جناب آقاى مهران استاد بنده دستور مى دهند که چهار نفر متهم به اسم اما موردى رئیس وقت دبیرستان، زاوشى ناظم ملکوتى دفتردار و علایی حسابدار به دادگاه ادارى معرفى میشوند از طرف آقاى آرام که من از این موقعیت استفاده میکنم که تجلیلى از او بکنم چون یکى از خدمتگذارترین افراد فرهنگ این کشور است و این را هم اضافه میکنم براى این که دست پیش نگیرید که بله این آقاى آرام یک وقتى عضو حزب توده بوده، من با او بحثها کردم ولى به طورى آنتوزیا سمه شده بود که از اعضاى حزب شمرده میشد رئیس دفتر دکتر کشاورز هم بود در وزارت فرهنگ و مدیر کل وزارت فرهنگ هم بود بعد از قضایاى آذربایجان من آن چیزهاى که با او گفته بودم برایش تکرار کردم گفتم دیدى روسها منظورشان چه بود دیدى میخواستند آذربایجان را ببرند و سایر جاها را هم ببرند و این شخص متنبه شد چون مرد با وجدانی است چون وقتى حقیقت را به او گفتم قبول کرد ولى جزء منشعبین رفت- حزب توده یک انشعابى پیدا کرد و عدهاى میخواستند با آن عقایدى که باورشان بود بدون تماس با روسها ادامه بدهند ولى اینهایی که تا دیشب وطنپرست و آزادى خواه بودند بک مرتبه به قول آن رادیوهاى بیگانه مستغنى از تعریف از آن شب شدند مزدور بیگانه و استعمار طلب از انگلیس پول بگیر از نفت پول بگیر و این جریان همین جریان فحشهاى که رادیو مسکو و آن رادیوهاى دیگر به منشعبین حزب توده داد خیلى خوب بود خیلى معنىدار بود براى این که کاملاً نیات شوم آنها را نسبت به مملکت روشن کرد و از همین فحشهایی که داد اشخاص شریف زیادى را من میشناسم افتخار دوستیشان را دارم اشخاص شریف زیادى را مىشناسم که گول حرفهاى فریبنده را خوردند یک عده جوانهاى شریف و با احساسات این مملکت را گول زده بودند. من اینجا یک تقاضایی دارم میدانم که در حزب توده یک عده معدودى خائن وجود داشت که نوکر روسها بودند و از روسها پول میگرفتند و کمک میکردند (صحیح است) ولى اکثریت جوانهایی بودند که تودهاى شده بودند و در جهل بودند و حرفهاى ظاهر فریب آنها را فریفته بود (صحیح است) به اسم وطنپرستى حفظ استقلال مبارزه با استعمار آنها را فریب داده بودند (صحیح است) من روى تجربیات و اطلاعاتى که داشتم نرفتم و الّا ممکن بود که من هم رفته باشم و هر یک از این جوانها هم مکن بود رفته باشند ولى یک عده شانس آوردند از اول چشمانشان روشن شد از یک عدهاى هم دیر روشن شد ولى دستهاى دیگر بودند که چشمشان روشن شد اما دیدند در موقعى که زدهاند توى سر اینها اگر بیرون بیایند نامردى است و مردانگى کردند و ماندند من یک چیز میخواهم به شما تذکر بدهم یعنى استدعاى شخصى میکنم و آن این است که بفرمایید به پرونده اینهایی که حالا گرفتهاند و آنها را که بعد میگیرند قضات از روى وجدان رسیدگى کنند و آنهایی را که گول خورده بودند با آنهایی را که از روى احساسات وطنپرستى و آزادیخواهى رفته بودند آن جا اینها را با آن خائنین توى یک گونى نریزند (صحیح است) اگر اعدامشان هم میکنید دو جا دفنشان بکنید این را من استدعا میکنم (صحیح است) خلاصه صحبت آقاى آرام بود چون من وقتى که رئیس فرهنگ کرمان بودم او به عنوان بازرس مختار آمد آنجا و اولین دفعه هم که من در آنجا دیدمش در اصلاح اوضاع فرهنگ و اوقاف آنجا یک کمک عجیبى به من کرد که این چنین بازرسى و این چنین رئیس فرهنگى هم با هم کمتر پیدا میشوند و این از افتخارات من است این آقاى آرام عضو حزب توده بود این را من گفتم که نیایید بگویید که بلى دیدى این شخص تودهاى است آقاى آرام عضو حزب توده بوده رئیس دفتر دکتر کشاورز بوده است ولى مرد روشنى است وقتى که دید قضیه از چه قرار است جزء منشعبین شد و بعد هم رفت کنار حالا این یک ماه که جزء انشعاب بود آقایان تاریخش را معین بکنید بعد از این هیچ فعالیت سیاسى نداشت یکى از کارمندان شریف وزارت فرهنگ است آرام دادستان دادگاه ادارى وزارت فرهنگ است ادعانامه صادر کرده است و تقاضاى انفصال این اشخاص را محرز دانسته است ولى از صدور حکم تعلیق خوددارى کرد، حالا این عمل یک توضیحى لازم دارد وقتى که در دادگاه ادارى یک کسى محکوم میشود این شخص باید فوراً حکم تعلیقش صادر شود ولى این ملت راههاى عجیب و غریبى پیدا میکند هم براى خوبش و هم براى بدش حالا خواهید دید اگر براى استیضاح من امشب نصف شب جلسه تشکیل بدهید باز خواهید دید که یک مشت تماشاچى این جا نشستهاند چون یک عدهایی هستند که احتیاط میکنند خدا رحمت کند مرحوم سپهدار را یکى از رفقایم تعریف میکرد میگفت ما با هم مسافرت میکردیم به ژنو از ژنو رفتیم به لوزان که برویم یک جاى دیگر راه آهن در لوزان رسید یا در بال نمیدانم کجا گفت سه ساعت توقف داشت یعنى خط آهن سه ساعت توقف داشت، گفت من دیدم که مرحوم سپهدار چمدانش را گذاشت آنجا من گفتم حضرت اشرف سه ساعت وقت داریم بفرمایید شهر را ببینیم، ما که سه ساعت وقت داریم گفت نه آقا مناطى ندارد یک وقت شاید دلش خواست زودتر برود او یک عمل به احتیاطى کرد؛ حالا راجع به این یک دوازدهم آمدید که بنده را غافلگیر کنید دیدید که بنده غافلگیر نشدم؛ حالا یک ساعت بعد از نصف شب بنده را احضار کنید و بگویید که استیضاح خود را ادامه بده خواهید دید که باز یک عده عمل به احتیاط کردهاند و میآیند اینجا مینشینند چون این حرفهایی که من اینجا میزنم باید از اینجا خارج بشود و مردم بدانند؛ معذرت میخواهم از این پرانتزهایی که باز میکنم، عرض کنم دادگاه ادارى حکم تعلیق را صادر کرد، میآیند تشبث میکنند که خوب این دزدى کرده، درست است پروندهاش را بفرستید به دیوان کیفر پدر او را در بیاورند یک وکیل هم معین میکنند و میگویند بروید آقا پرونده او را از وزارت فرهنگ بگیرید ببرید دیوان کیفر آن هم خود آقایان مىدانید که چطور مى شود ولى من نمیگویم چون توهین مى شود ولى اگر یک روز بروند آنجا و کشورهاى دیوان کیفر را بتکانید خیلى چیزها آنجا پیدا مىشود که تماشایی است خلاصه بدون صدور حکم تعلیق پرونده را حاضر میکنند براى ارسال به دیوان کیفر بعداً به علت تذکر یکى از همکاران محترم من که الان هم حرفهاى مرا گوش نمىدهد با هم رفیق هستیم این تذکر را هم داده با من هم دوست است من هم نگاهى بهش نمىکنم که خجالت بکشد تذکرى مىدهد خدمت جناب آقاى دکتر زنگنه که آن وقت پرونده را مجدداً باز مى کند این دفعه عمل را وارونه میکند و آن وقت پرونده را میفرستند به دیوان کیفر حالا موضوع تعجبآور این است که با وجود این که حکم تعلیق صادر شده و با وجود این که پرونده هم رفته به دیوان کیفر نامبردگان از حقوق ماهیانه خود محروم نشدهاند یعنى در حال تعلیق هستند و حقوق خدمتشان را میگیرند جناب آقاى دکتر زنگنه اگر استفعا کرده بودید این حرف را من اینجا نمىزدم چون این حرف من مستقیماً مربوط به شخص شما است و آن چیزهاى دیگر که مربوط به شخص جناب آقاى دکتر اقبال بود اینجا مىگفتم، کارهاى شخصى خودمان را نمیگفتم و بعد از یک ماه بنا به سفارش یکى از آقایان وزراء که چون مدرک صحیحى در دستم نیست نمىتوانستم اسم ببرم مجدداً حکم تعلیق لغو و آقایان به سمتهاى مختلف تعیین میشوند، آقاى امام ودى دبیر دبیرستان شرف، زاوش دبیر دبیرستانها، علایی کارمند اوقاف: ملکوتى دبیر، من از آقایان معذرت میخواهم که اسمشان را اینجا بردم و این چیزها را اینجا گفتم چارهاى نداشتم چون براى گفتن دردها یک مثالهاى باید پیدا کرد و یک چیز هم تذکر میدهم خدمت آقایان و آن این است که من اگر یک مطلبى را گفتم نروید ابلاغ به تاریخ دو روز قبل از استیضاع من صادر کنید و بگویید بلى آقا ما رسیدگى کردیم دکتر بقایی در 28 گفته و ما در 26 ابلاغ کردهایم این دیگر نمیگیرد به قرارى که ملاحظه کردهاید متخصصین امریکایی گزارش میدهند که مردم سیستان علف میخورند در این موقع، خلاصه راجع به فرهنگ من اگر بخواهم صحبت کنم مثنوى هفتاد من کاغذ شود ولى براى این که زیاد از مطلب دور نرویم این قسمت را کوتاه میکنم، فقط یادآورى میکنم و سؤال میکنم جناب آقاى دکتر زنگنه این یک بام دو هوا چیست؟ از یک طرف دستور اکید و تعهد گرفتن از دانشجویان براى این که دخالت در سیاست نکنند، از یک طرف این تلگرافات مفتضح، شاگردان دبستان قانون اساسى تفسیر میکنند چرا شما اعتراض نکردید، چرا شما نگفتید از آنها بازخواست کنند؟ ولى جوابش را از شما نمیخواهم براى این که میدانم اگر الان دستور میدادید پرونده محرمانه وزارت فرهنگ را اینجا میآوردند به شما نشان میدادم که خودتان دستور دادهاید که این تلگرافات تهیه بشود ولى چون مدرک ندارم نمیگویم و حالا هم بیاورید فایده ندارد اگر بخواهید تمام مطالب را بگویم الان مرقوم بفرمایید یکى از دوستانم را
+++
مىفرستم که آن پرونده را بیاورد تا من تلگراف را نشان بدهم که وزیر محترم فرهنگ که تابع دستورات جناب آقاى دکتر اقبال وزیر محترم کشور است برخلاف دستور سابق جناب آقاى دکتر اقبال که دانشجویان و دانش آموزان نباید در سیاست مداخله کنند دستور داده است مداخله بکنند، اظهارنظر بکنند، آن وقت این انشاءهاى شیرین را براى ما فرستادهاند، بچههاى 11 ساله که آقا چون من ماده 44 را نمیخواهم عوضش کنید برایم امضاء پرى جون، اینها مفتضح است آقا شما فرصت ندارید این تلگراف را بخوانید ولى اشخاص فرصت دارى در گوشه و کنار دنیا هستند که این تلگراف را میخوانند، جناب آقاى ساعد رادیوهاى بیگانه از حرفهاى من استفاده نمیکنند ولى ننگ این تلگراف ما را مفتضح کرده است، آخر چطور شده، چه اتفاقى افتاده است که یک دفعه این ملت عقب افتاده و بىسواد ایران به قول باباطاهر عریان امسیت کردیا و اصبحت عربیا یک دفعه صبح بیدار شدند تمام بچههاى دبستان فهمیدند که قانون اساسى خوب نیست باید قانون اساسى عوض شود باید ماده 44 را عوض کنند ماده 44 را عوض کنند چطور شد به چه نحوى صورت گرفت چرا جلو این افتضاحات را نگرفتید شما فکر کنید این اعمال مفتضحتر از حرفاى من نیست جناب آقاى ساعد آخر در آمریکا هم ممکن است یک فضول باشى روزنامهاى بیفتد دستش و بخواند و بگوید به به از این کشور ایران، چه تمدنى، چه تشعشعى، چه سوادى، چه علمى، چه دانشى در اثر حکومت فرهنگ پرور و معدلت گستر جناب آقاى ساعد بچههاى هفت ساله هشت ساله هم قانون اساسى مىفهمند، تلگراف میکنند که باید تغییر بکند، باید اصلاح بشود باید مجلس مؤسسان تشکیل بشود پس چرا به آنها اجازه نمیدهید که بچههاى هفت ساله بیایند رأى بدهند، آن وقت تهران تعداد آرایش ده برابر میشود خیلى آسان است (حائرىزاده- ده برابر شده که به اینجا رسیده) این فرمایش علیحده است که بعداً وارد میشوم کم کم وارد میشوم یک دفعه نمیخواهم اسباب زحمت شوم من از جناب آقاى دکتر زنگنه وزیر محترم فرهنگ استیضاح میکنم در موقعى که دانشجویان و دانش آموزان و دانشجویان دانشگاه دانشجویان دبیرستانها و دانش آموزان دبستانها در سیاست مداخله کردند چه اقدامى به عمل آوردید؟ این استیضاح صریح است کلمه به کلمه سنجیده است باید بیایید جواب بدهد ولى جوابتان جزء ضعف و بیچارگى چیزى نخواهد بود. چیزى نخواهد بود آقایان از یک طرف در چند ماه پیش دانشگاه تهران یک عمل مفتضحى کرد که من و امثال من را که افتخارمان معلمى در دانشگاه هست سرافکنده کرد از دانشجویان تعهد گرفتند که در سیاست مداخله نکنند که مسخرهترین چیزى که در دنیا بشود فکر کرد در قرن بیستم این است که به دانشجو بگویند تو در سیاست مداخله نکن، آقایان یک عدهاى از شما دانشجو بودید یک عدهاى از شما تحصیلات عالیه دارید جناب آقاى دکتر اقبال وزیر محترم کشور یک وقتى جزء دانشجویان در فرانسه بودید دانشجو بودید الحمدالله جزء طبقه جوانان هستید الهى شکر ولى یک وقتى جوانتر بودید میدانید که دانشجو در آن موقعى که درس داد میخواند میدانید در آن موقع تمام قواى عقلانیش دارد میشکفد. داراى یک احساساتى است داراى یک افکارى است او باید در سیاست دخالت کند. باید دانشجو در سیاست مداخله کند آن وقت تا چند ماه پیش آن عمل ننگین مفتضح را میکنید، از دانشجویان تعهد میگیرید که در سیاست مداخله نکنندیک علت آن را هم میدانم علتش این است که تاریخ از اواسط قرون نوزدهم تاکنون ثابت کرد که مجموعاً دانشجویان همیشه مدافع آزادى و استقلال کشورند و زیر بار زور نمیروند آقایان شاید بخاطرتان باشد دانشجویان سویس بودند یا مادرید که در مقابل دیکتاتورى فرانکو به اصطلاح محاصره شدند و تا نفر آخرشان خودشان را به کشتن دادند و یک مثال دیگرى که از آن مثالهاى خوب است و بنده میدانم که آقایان از آن استفاده کردهاند براى این که چو دزدى با چراغ آید گزیدهتر برد کالا، ترسیدند از این که اینجا هم دانشجویان نظیر دانشجویان پراک بشوند در پراک وقتى که آلمانها، من اول خواهش میکنم از آقایان اگر اسم یک شهرى را اشتباه گفتم این را حربه نکنند چون به حافظه خودم هیچ اعتماد ندارم. هر چه یادداشت دارم و مدرک دارم درست است ولى آنچه که از تاریخ میگویم این را نگویید که تو گفتى ناپلئون دوم ناپلئون سوم این را در نظر داشته باشید که دانشجویان پراک در مقابل سیل عظیم فاشیستهاى آلمانى مقاومت کردند خوب طبعاً این ها میبایست تودهاى باشند، چون در مقابل آلمانها بودند بعد روسها هم که آمدند در مقابل آنها هم ایستادند براى این که دانشجو داراى یک روح آزاد و بلندى است و من تأسف میخورم به حال آن بیچارگانى که وقتى که قدرى پا به سن و یا به مقام میگذارند آن روح پاک و آزاده دانشجویی را از دست میدهند اینها بیچاره هستند باید به حال آنها گریست در هر صورت تا چند ماه قبل دستور میدهیم ببینید این ضمیر میم کجا میرود چون اگر بگویم از کجا دستور میدهند میگویند خارج از نزاکت است دستور میدهیم که از دانشجویان در قرن بیستم تعهد بگیرند که در سیاست مداخله نکنند اگر یک دانشجویی روزنامه توى جیبش باشد از دانشکده بیرونش میکنند، سه ماه بعد تمام دانش جویان میآیند میگویند ما مؤسسان میخواهیم هیچ کس هم نیست که از آنها بپرسد مگر شماها تعهد ندادید که در سیاست مداخله نکنید آن تعهد چطور شد، چرا دانشجویان تعهدشان را زیر پا گذاشتند و من دولت جناب آقاى ساعد را استیضاح میکنم به این که چه اقدامى کردند وقتى که دانشجویان تعهد رسمى خودشان را زیر پا گذاشتند شما جزء این که سرتان را پایین بیندازید و خجالت بکشید چارهاى ندارید، موضوع فرهنگ تمام شد حالا بنده موضوع مؤسسان را شروع میکنم، موضوع مؤسسان هم تقریباً سه ساعت طول میکشد و من هم چون به لطف آقایان یک خواب مفصلى کردم حاضر هستم اگر آقایان حاضرند گوش بدهند عرض کنم (نمایندگان- بفرمایید) بلى بنده عرض کردم حاضرم نه خسته میشوم و نه از میدان در میروم؛ (اشاره به پیشخدمت) آب چطور شد دیگر آب را به رویمان نبندید.
مکى- آزادى را بستهاند کافى است.
نایب رئیس- آقاى مکى اجازه ندارید بدون اجازه صحبت کنید آن وقت خود شما از من نظم مجلس را میخواهید.
دکتر بقایی- آقاى مکى رعایت کنید.
4- تعطیل جلسه به عنوان تنفس
نایب رئیس- یک نفر از آقایان پیشنهاد کرده است که امروز بعد از ظهر جلسه باشد چند نفر هم از آقایان تقاضا کردهاند که از فردا صبح و بعد از ظهر جلسه بشود تا استیضاح تمام بشود بنده لازم بود عرض کنم چنانچه مکرر عرض کردهام لوایح بسیار مفیدى در مجلس داریم که براى پیشرفت کارهاى مملکتى خیلى لازم است و باید هر چه زودتر این کارها بگذرد مخصوصاً لایحه مجلس سنا که از شئونات مجلس است و مجلس باید خود این لایحه را تصویب کند این است که آقایان اگر اجازه بفرمایید از فردا یکشنبه صبح و عصر جلسه باشد (نخست وزیر- از امروز مقرر بفرمایید) اشکال ندارد از همین امروز، جلسه را به طور تنفس ختم میکنیم مجلس امروز چهار و نیم بعد از ظهر معین میشود.
مکى- من مخالفم.
دکتر بقایی- بنده عرضى دارم. (در این موقع سه ربع ساعت بعد از ظهر مجلس به عنوان تنفس تعطیل و ساعت شش ده دقیقه بعد از ظهر مجدداً تشکیل یافت
نایب رئیس مجلس شوراى ملى- ظفر ایلخان
+++
شماره 1097- 2116 31- 1- 28
آقاى سید محمد صادق جیلانى سردفتر اسناد رسمى شماره 61 تهران
نظر به این که بر اثر گزارش واصله تحت تعقیب دادگاه انتظامى سر دفتران واقع شدهاید وزارت دادگسترى طبق ماده 39 قانون دفتر اسناد رسمى شما را از تصدى دفاتر اسناد رسمى و گواهى صحت امضاء معلق مینماید
وزیر دادگسترى
شماره 986- 2114 31- 1- 28
آقاى زینالعابدین انصارى سر دفتر اسناد رسمى شماره 44 تهران
نظر به این که بر اثر گزارش واصله تحت تعقیب دادگاه انتظامی سر دفتران واقع شدهاید وزارت دادگسترى طبق ماده 39 قانون دفتر اسناد رسمى شما را از تصدى اسناد رسمى و گواهى صحت امضاء معلق مینماید.
وزیر دادگسترى
شماره 1152- 2224 3- 2- 28
آقاى حسامالدین رجایی سر دفتر اسناد رسمى ابرقو
به موجب این ابلاغ دفاتر شما را در قصبه ابرقو براى ثبت ازدواج و طلاق رسمیت میدهد.
وزیر دادگسترى
شماره 469- 2226 3- 2- 28
آقاى سید مهدى رجایی ابرقویی سر دفتر ازدواج و طلاق ابرقو
به موجب این ابلاغ به علت عدم توانایی به انجام وظیفه از تصدى دفاتر اذواج و طلاق معاف میشوید
وزیر دادگسترى شماره 1139- 2216 3- 2- 28
آقاى حسن شریعتى سر دفتر اسناد رسمى و ازدواج و طلاق خمین
به موجب این ابلاغ محل رسمیت دفاتر شما به شهر گلپایگان تبدیل مىشود طبق مقررات مشغول انجام وظیفه شوید.
وزیر دادگسترى 713- 2222 3- 2- 28
آقاى محمدباقر محصل عابدینى سر دفتر ازدواج و طلاق دهستان از مدل اهر
نظر به این که بر اثر گزارش واصله تحت تعقیب دادگاه انتظامى سر دفتران واقع شدهاید وزارت دادگسترى طبق اسناد رسمى شما از تصدى دفاتر ازدواج و طلاق معلق مینماید
وزیر دادگسترى
شماره 927- 2230 3-2-28
آ قاى سید على مجد سجادى سر دفتر ازدواج و طلاق سنندج
به موجب این ابلاغ استفاى شما از تصدى دفاتر ازدواج و طلاق پذیرفته میشود
وزیر دادگسترى
شماره 528- 2236 3- 2- 28
آقاى على ناصر سعدى به موجب این ابلاغ دفاتر شما را در دهستان سعدى کرمان براى ثبت اذدواج و طلاق رسمیت میدهد
وزیر دادگسترى شماره 861- 2218 3- 2- 28
آقاى جواد شریعتزاده سر دفتر ازدواج قراء و سارواوقان حومه کاشان
نظر به این که تحت تعقیب دادگاه جنحه واقع شدهاید وزارت دادگسترى طبق ماده 39 قانون دفتر اسناد رسمى شما را از تصدى دفتر ازدواج معلق مىنماید.
وزیر دادگسترى شماره 1151- 2238 3- 2- 28
آقاى سید حسین عصار سر دفتر اسناد رسمى و ازدواج خرم آباد
به موجب این ابلاغ دفتر شما را در شهر خرم آباد براى ثبت طلاق رسمیت میدهد.
وزیر دادگسترى
+++
بقیه جلسه 157
صورت مشروح مذاکرات مجلس عصر روز شنبه بیست و هفت فروردین ماه 1328
فهرست مطالب
1- دنباله استیضاح
2- تعطیل جلسه به عنوان تنفس
مجلس شش ساعت و ده دقیقه بعد از ظهر به عنوان بعد از تنفس به ریاست آقای امیرحسین ایلخان (نایب رئیس) تشکیل گردید
1 - دنباله استیضاح
نایب رئیس - دنباله جلسه صبح آقای دکتر بقایی بفرمایید دنباله استیضاح خودتان را بفرمایید ضمناً از ناطق محترم آقای دکتر بقایی خواهش میکنم که از تکرار مطالب یک قدری خودداری بفرمایند و در نظر بگیرند که اوقات مملکت هم خیلی گرانبها است و هرچه زودتر مطالب خودشان را اظهار بفرمایند که زودتر تمام بشود.
دکتر بقایی - چشم در مطالب تکراری نخواهد شد ولی از تکرار القایی که به بنده نسبت دادهاند چون خیلی مهم است نمیتوانم خودداری بکنم زیرا اسباب افتخار من است و چون خیلی مفتخر هستم مجبورم دائماً تکرار کنم ولی راجع به بقیه اطاعت میکنم (باتمانقلیچ - آقا تا دو بعد از نصف شب حاضر هستیم بنشینیم) تا سه بعد از نصف شب من با همین چند ورق حاضر هستم بقیه باز بماند (مهندس هدایت - فرمودید سه ساعت) با کمال وجد و شعف به درگاه خداوند متعال شکرگزارم که به مشیت و اراده خود اسباب و مقتضیاتی فراهم میسازد که من بتوانم با صدای رسا از ته دل و از صمیم قلب استیضاح خود را ادامه دهم و از این اولین آزمایش بزرگ در مقابل وجدان و در مقابل ملت ایران رو سفید بیرون آیم و دین ملی و اخلاقی خود را با حسن وجه ادا کنم یعنی وجود و هستی خود را یک سره وقف حقیقت کنم و جان نالایق نام و شهرت آباء و اجدادی و فضیلت اخلاقی خودم را که تنها ارج و ارزش آن بی غل و غشی و عدم آلودگی آن بود در خدمت حق و آزادی بگذارم و از حقوق واقعی ابناء ملت از روی کمال صداقت و دلسوزی دفاع کنم اجازه بفرمایید اسباب و مقتضیاتی را که مشیت الهی فراهم فرموده است قدری تحلیل کنم از قرار معلوم تا روز یکشنبه گذشته که رسماً قرار استیضاح داده شده بود دستگاه تیمسار معظم سپهبد رزم آرا دیکتاتور آینده...
کشاورزصدر - چرا نسبت بیجا میدهد ملت ایران زیر بار دیکتاتوری نمیرود هیچ کس خیال دیکتاتوری ندارد) (همهمه نمایندگان) (زنگ رئیس)
نایب رئیس - آقای کشاورزصدر ساکت باشید آقای دکتر بقایی خواهش میکنم مطالبی که هست بفرمایید.
دکتر بقایی - جناب آقای رئیس مجلس عرض کردم. هر عرضی که من میکنم دلیلش را بخواهید و اعتراض نکنید بگویید ثابت کنم اگر ثابت نکردم هر مجازاتی که قائل بشوید تن در میدهم بگویید ثابت کن نگویید پیش بینی نکن من در این جا مدارکی دارم بیخود وسط حرف من ندوید میدانید که به کجا میخواهد برسد آن ارباب حس کرده است چه مدارکی من در دست خودم دارم و برای این است که نمیخواهند بگذارند من حرف بزنم ولی تا جان دارم حرف خواهم زد و فقط مرگ مانع از حرف زدن من خواهد شد آقای صدر کشاورز از جنجالها من از میدان در نمیروم و عصبانی نمیشوم به عنوان ماده 109 هم جنابعالی صحبت بفرمایید.
نایب رئیس - ولی تصدیق بفرمایید که شما نهایت آزادی را برای صحبت کردن دارد.
دکتر بقایی - این آزادی را الان تحلیل میکنم الان تحلیل میکنم (زنگ رئیس) (با توجه به لژ تماشاچیان) خواهران من که این جا نشستهاند بروید بیاجازه آمدهاید نمیخواهم این جا باشید مانع از انجام وظیفه ملی من میشوید خیلی
+++
از شما متشکرم ولی بلند شوید بروید، از قرار معلوم تا روز یک شنبه گذشته که رسماً قرار طرح استیضاح داده شده بود دستگاه تیمسار معظم سپهبد رزم آرا دیکتاتور آینده (زنگ ممتد رئیس)
نایب رئیس - من اجازه نمیدهم شما این حرف را بزنید (صحیح است) من از طرف مجلس این حرف را میزنم (صحیح است) شما نباید این حرف را بزنید توجه بفرمایید امروز صبح تا نطقتان را میفرمودید در نهایت آزادی همه هم گوش دادند هیچ کس هم بیرون نرفت وقتی که بخواهید که مطالب زنندهای که به ضرر مملکت تمام میشود بگویید من اجازه نمیدهم.
دکتر بقایی - کجای حرف من زننده بود بگویید آقا اگر ثابت نکردم مرا محکوم به اعدام بکنید و اگر نمیخواهید بگویم مرا همین جا با تیر بزنید راه دیگری ندارد یا بگویید ثابت کن و اگر ثابت نکردم مرا محکوم به اعدام کنید اگر ثابت کردم ترتیب اثر بدهید ولی نمیتوانید جلوگیری بکنید را این که من حقایق را نگویم میدانم که این حقایق تلخ است الحق مر حقیقت تلخ است نمیتوانید بشنوید ولی میدانم میدانم که همه در قلب خودتان ولو این که با زبان خلافش را بگویید میدانم که در قلب خودتان تصدیق میکنید یقین دارم که تصدیق میکنید در هر صورت تمام روز راه تدبیر برای مبارزه با من اتخاذ نکرده بود ضمیرش را قبلاً گفتم زیرا درست نمیدانستند که هدف اصلی من چه میباشد و به همین جهت یکی از وزیران محترم و پیرمرد و بسیار شریف این کابینه در آن روز یک شنبه بیرون این درب ایستاده بود و مانع ورود نمایندگان به تالار جلسه و حصول اکثریت بود من نمیخواهم بگویم که این شخص محترم و این پیرمرد شریف رل قاپچی و دربان را ایفا میکرد زیرا اگر بگویم توهین بزرگ محسوب خواهد شد و هفت جلسه از حق صحبت کردن محروم خواهم شد.
جمال امامی(وزیر مشاور) - کی بود آقای دکتر؟
دکتر بقایی - معذرت میخواهم که اسم نمیبرم چون مدرک ندارم اگر مدرک داشتم اسم میبردم ولی چون مدرک ندارم نمیگویم گویا از روز دوشنبه یعنی فردای آن روز دستور صریح برای طرح و اتمام استیضاح صادر گردید. زیرا احساس کردند برای انجام تشریفات قانونی و حفظ ظاهر دنیاپسند بیقانونیها و جنایات خود هنوز به همین دستگاه نیم جان احتیاج دارند و البته باید استیضاح در محیط آزاد و ساکت انجام بگیرد. پس از جلسات و گفتارها و ماجراها که میدانید و میدانم چون برایشان مکشوف و معلوم شد که به حکم صداقت و صمیمیت گفتار من احساسات ملت را بر میانگیزاند و رابطه قلبی و معنوی بین من و ملت حاصل شده است و این چنین گفتار صادقانه و حقیقت جویی اسلحه سهمناکی علیه پیشرفت مقاصد شوم و خائنانه دیکتاتور میباشد اراده او بر این قرار گرفت که در امر استیضاح تعجیل شود و روش خسته کردن حریف را در پیش گیرند و این است مشیت و اراده الهی همین است که به من فرصت میدهید بدون وقفه ندای عدالت و آزادی را بلندتر و آهنینتر بگویم (زنگ رئیس)
نایب رئیس - مجلس تحت تأثیر هیچ کس واقع نمیشود همین طور که آقا چهار جلسه است هرچه خواستید گفتید و همه گوش دادند و میل هم دارند که بیشتر بفرمایید به شرط این که توهین به مجلس نکنید و توهین به اشخاص نکنید و یک مطالبی نگویید که مانند چند جلسه اخیر به ضرر مملکت است.
دکتر بقایی - پس به شکرانه باری تعالی و به مشیت و اراده توانای او خواهم توانست تا پای جان با جرأت و شهامت و شرافت بایستم و پرده از روی حقایق برگیرم در آغاز استیضاح وجود و جان من چون ذرهای ناچیز و قطرهای بیمقدار در مقابل دریای بیکران ملت با عظمت ایران مینمود ولی اکنون به یاداش فداکاری و خودگذشتی و صفای قلب احساس میکنم که این ذره ناچیز چند روز است مبدل آتشفشانی عظیم و سهمگین گردیده که چون رعد میغرد و چون برق شراره میافکند با جرأت و عظمت خود از هیچ نمیهراسد و داستان شورانگیز حقایق را شعله وار در معرض جهانیان قرار میدهد و لهیب آن دامنگیر خائنین به کشور و دشمنان مقام سلطنت محبوب ایران میگردد اکنون این ذره حقیر و این الاغ احمق بیشرف چهارپایی بر او کتابی چند شعور و وجدان کامل به وظیفه ملی و سیاسی خود و حتی به ماموریت الهی و عرفانی خود دارد اکنون در دل این آتشفشان ضربان قلبهای افسرده میلیونها مردم گرسنه و عریان و ستم کشیده ایران منعکس میشود و شراره دهان او در دلها نشسته و شعلههای احساسات پاک قاطبه ملت نجیب ایران را برافروخته است اکنون در مقابل شما مثل کوهی پای برجا ایستاده است و به خود فخر و مباهات میکند که وجدان و حیات و موجودیت و احساسات و عواطف ملت ایران را در مقابل شما مجسم کرده است اکنون با دیده روشن بین ملت ایران از فراز بلندی به طرف پایین نگران است و به رأیالعین میبیند که چاکران و ریزه خواران درگاه دیکتاتور مانند کرمهای خزنده در گل و لای فرو رفته و از ریشه متعفن درخت عرعر تغذیه میکنند همچنان که در لحظه اول مبارزه حس میکردم اکنون بیش از پیش اطمینان قلبی دارم که خدنگ من به نشانه اصابت کرده است و دیر یا زود این دستگاه عاریتی درهم خواهد شکست و این کاخ فجایع فرو خواهد ریخت و شاهنشاه محبوب را از چنگال بیرحمانه خیانتکاران و جنایت پیشگانی که او را احاطه مردهاند نجات خواهد بخشید.
نایب رئیس - آقای دکتر بقایی خواهش میکنم از کنفرانس داخل استیضاح بشوید.
دکتر بقایی - خواهش میکنم هر جا که مخالف مقررات استیضاح اخطار بفرمایید ولی در وسط استیضاح نمیشود هرجا که خواستید فوری وسطش را قطع بفرمایید.
نایب رئیس - توجه بفرمایید بنده کاملاً میل دارم که آقا بیاناتشان را بفرمایند. ولی در یک استیضاح خود آقا که یک مرد قانونی هستید باید مطالبی را که دارید آن مطالب را به عنوان هر وزیر یا هر نخست وزیر به عنوان اعتراض بفرمایید و الّا ممکن است که شما کتاب گلستان سعدی را از اول تا آخر به عنوان استیضاح قرائت بفرمایید این استیضاح نیست داخل استیضاح بشوید و کارهایی که خلاف قاعده شده است بفرمایید.
دکتر بقایی - عرض کنم حضورتان بنده باید یک حکایت کوچک عرض کنم.
فولادوند - بنده اخطار نظامنامهای دارم
نایب رئیس - مطابق چه مادهای؟
فولادوند - مطابق فقره چهارم ماده 129
نایب رئیس - بفرمایید
فولادوند - نمایندهای که نسبت به مجلس و یا قسمتی از مجلس یا به رئیس هتک شرف نماید ایشان در اظهاراتشان اکثریت نمایندگان را نوکر رزم آرا و دیکتاتور خواندند و اظهار داشتند که به آنها دستور دادند که آن روز نیامدند به مجلس و بعد دستور دادند آمدند به مجلس به عقیده بنده این مطابق است با فقره چهارم ماده 129 که نوشته است نمایندهای که نسبت به مجلس یا قسمتی از مجلس یا به رئیس هتک شرف نماید مجازاتش هم معلوم است.
دکتر بقایی - آقا اجازه بفرمایید جواب عرض کنم.
مکی - الان اگر 5 نفر بروند بیرون مجلس از اکثریت میافتد.
فولادوند - بنده از دفعه اول همه شاهدند که آمدهام این جا نشستهام و گوش میدهم.
دکتر بقایی - گفت شیخا خوب وردآوردهای لیک سوراخ دعا گم کردهای (خنده نمایندگان) خنده ندارد عرض کنم که من انتظار این اعتراض را داشتم چون من حقیقت را میگویم هیچ وقت دروغ نمیگویم و عادت به دروغ ندارم حس کرده بودم که این اعتراض میشود و انتظارش را داشتم اولاً آقایان همه شاهد هستند که من چنین نسبتی را با اکثریت وکلاء ندادم و هرگز نمیدهم و میدانم این طور نیست این نسبت را به چند نفری دادم و تصدیق میکنم و منتظر این اعتراض هم بودم الان جناب آقای فولادوند نماینده محترم ثابت میکنم که تناقض عجیبی در فرمایشات شما هست تناقضات عجیبی که خدا کند اسباب مسئولیت برای شما نشود الان تشریف ببرید پایین نوکر من آن جا هست به او بگویید نوکر دکتر بقایی میگوید من افتخار میکنم من نوکر دولت هستم افتخار میکنم ولی ببینید قضیه از چه قرار است که وقتی صحبت نوکری یک شخصی به خصوص میشود این توهین تلقی میشود بروید به نوکر من بگویید تو نوکر دکتر بقایی هستی او جواب میدهد من افتخار میکنم این جواب را من قبلاً تهیه کرده بودم تا حاضر جوابی من نوشته شود ببینید که چقدر بهش توهین است تو نوکر فلان شخص هستی در صورتی که ملت ایران میداند که هستید و من هم میتوانم ثابت کنم که هستید. (زنگ ممتد رئیس)
نایب رئیس - شما نباید به همکاران و نمایندگان محترم هر کسی باشد این حرف را بزنید و این توهین را بکنید همین طور که شما نماینده هستید دیگران هم نماینده هستند همین طور که شما احترام خودتان را میخواهید دیگران هم میخواهند پس خواهش میکنم داخل استیضاحتان بشوید و بیش از این دنبال این مطالب بروید.
دکتر بقایی - جناب آقای رئیس در این مجلس به من مردی که گفتند بیشرف گفتند دیوانه گفتند چهارپایی بر او کتابی چند گفتند یک کلمه
+++
از این اعتراضات را نفرمودید.
نایب رئیس - اعتراض کردم اخطار کردم
دکتر بقایی - میخواهم بدانم که به یک نمایندهای که استاد دانشگاه است پسر میرزا شهاب کرمانی است میگویند بیشرف احمق این توهین نیست ولی اگر این نماینده حقیقتی را گفت این توهین است این همان شرارهای است که از این آتشفشان بیرون میآید و شما را میسوزاند برای این است که آقای فولادوند به جلز و ولز میافتند و بعد بزرگتریم توهینها را در این مجلس از طرف جناب آقای دهقان نماینده محترم خلخال جناب آقای ابوالفضل حاذقی نماینده محترم جهرم جناب آقای عباسی نماینده محترم به من شده هیچ کس اعتراضی نکرد.
نایب رئیس - اعتراض شد.
دکتر بقایی - نشد آقا
نایب رئیس - من اعتراض کردم شخصاً هم به حاذقی و هم به دیگران
دکتر بقایی - من این جا بودم و نشد به بنده شد برای بیان یک حقیقتی منتها خیلی تفاوت داشت.
فولادوند - آقای دکتر بقایی بنده که به شما توهین نکردم بنده عرض کردم که جنابعالی اشخاض را به طور عموم نفرمایید اسم ببرید.
دکتر بقایی - من آن روز اسم بردم آقا عرض میکنم که از دو حال خارج نیست یا این که بدون این که بدوید توی حرف من میگذارید استیضاحم را بگویم یا این که به دنبال این بهانهها میگردید و مرا مانع از حرف زدن میشوید در هر دو حال نتیجه یکی است اگر من خفه شوم ملت و دنیا خواهند فهمید چرا خفه شوم یعنی با سکوت من پرده خیانت بالا خواهد رفت و اگر هم حرفهایم را بزنم باز هم پرده بالا خواهد رفت.
نایب رئیس - حرفهایتان را بفرمایید.
دکتر بقایی - ولی راه جلوگیری از بیان حقایق من اینها نیست این حربهها در این آتشفشان کارگر نیست شنیدهام که روز در میان یک شخص بسیار محترم و شریفی که به مملکت خودش خدمت میکند از تیمسار سپهبد رزم آرا ملاقات میکند بگویید از آن شخص شریف و محترم دستور بگیرند که چگونه جلوی این حرفهای مرا بگیرند والّا با این حربههای زنگ زده و با این که رادیو میخواهد وانمود کند که من تودهای هستم اینها کارگر نیست جناب آقای ساعد این حربهها هزاران سال است که زنگ زده شده این حربهای است که در زمان مأمون عباسی در دوره محنت به کار بستهاند این حربهای است که در اسپانی در دوره انگیزیسیون به کار میرفت این حربهها که در این دیکتاتوریها گذشته آن قدر کار کرده حالا کارگر نیست پس باید بگویید از آن شخص وطن پرست آن شخص خیلی شریف است و خیلی هم وطن خودش را دوست میدارد از او چاره جویی بکنید این حربهها کارگر نیست که تا من یک حقیقتی را بگویم بگویند توهین کردی در حالی که در همین مجلس به من دکتر بقایی کرمانی پسر میرزا شهاب کرمانی میگویند احمق بیشرف الاغ دیوانه زنجیری اینها توهین نیست من هم افتخار میکنم که از چنین دهانهای محترمی این القاب به من داده شده است و خانواده من اعقاب من و تمام دوستان من به این القابی که این نمایندگان محترم به من مرحمت فرمودهاند افتخار میکنند افتخار میکنند حالا برویم سر موضوع امروز که پیش درآمدی راجع به مجلس مؤسسان است ولی فقط یک پرانتز هم باز میکنیم و آن این است که رادیو باز هم یک حرفهایی زده است ظهری ولی راجع به خواهش که من کرده بودم چیزی نگفته است و یک موضوع دیگری را هم شنیدم جناب آقای مسعودی که میفرمودید هیچ فشاری به مطبوعات وارد نمیشود شنیدم که روزنامه کیهان هم میدانید سعی میکرد تقریباً تمام نطق مرا بنویسد و افتخار میکنم و بهترین پاداش خود این را میدانم که گفتند شمارههای آن تا دانهای 10 ریال و 12 ریال خرید و فروش شده بود و شنیدم که چون اطلاعات همه را نمینوشت در فروشش نقصانی حاصل شده بود شنیدم به روزنامه کیهان دستور دادهاند که سانسور شود بعد از این (عباس مسعودی - ما ناچار هستیم که از فردا نطق شما را چاپ نکنیم سوء استفاده میکنید)(محمدعلی مسعودی - تمام نطق ایشان در روزنامه اطلاعات نوشته شده و من تعجب میکنم از ایشان که در بیرون جلسه به من گفتند که من تشکر میکنم ولی نمیشود ایشان اگر دو ساعت نطق کنند میشود دوازده صفحه روزنامه اطلاعات ولی یک موضوعی که اساسی بوده و ایشان بیان کردهاند در روزنامه اطلاعات نیفتاده است و الّا ایشان بفرمایند کدام قسمت نطقشان افتاده و چاپ نشده است (زنگ رئیس) من مقصودم حمله به اطلاعات نبود (امیرتیمور - مطالب را بفرمایید) برویم به مطالب...
نایب رئیس - آقای دکتر بقایی اجازه میفرمایید بنده متن استیضاح آقا را بخوانم
دکتر بقایی - بنده از حفظ دارم.
نایب رئیس - نه بنده باید بخوانم مجلس مطلع شود شما از حفظ دارید بسیار خوب اینجانب دکتر مظفر بقایی نماینده کرمان دولت جناب آقای ساعد را در موارد ذیل استیضاح میکنم:
اول - بعضی تصمیمات بیرویه هیئت دولت
دوم - مداخلات غیر قانونی مقامات نظامی در امور کشوری
سوم - سوء جریانات دادگستری
پس علیهذا آقا سه موضوع داشتید که هیئت وزراء و دولت آقای ساعد را استیضاح کردهاید و استدعا میکنم مطابق همین سه مطلب استیضاح خودتان را ادامه بدهید.
دکتر بقایی - سمعاً و طاعتاً یکی از تصمیمات بیرویه دولت جناب آقای ساعد تصمیم راجع به مجلس مؤسسان بود برای این که مطلب قدری روشن شود اجازه میخواهم چند کلمه از گذشته صحبت کنم وب رای این که دوستان عزیز به اشتباه نیفتد و خیال نکنند که حرفهای خودم را دارم میزنم و هیاهو نکنند و مثل جلسه اول خدای نکرده دوری حاصل شود قبلاً عرض کنم که آن چه که میخوانم نقل از روزنامههایی است که در همین کشور چاپ شده و انتساب خارجی هم ندارد یک سر مقالهای است که از روزنامه اطلاعات شماره 1779 مورخ شنبه 15 آبان ماه 1327 عنوانش این است پیشگویی مخبر سیاسی در تحت عنوان جریان روز نوشتهاند پیشگویی مخبر سیاسی حالا همه اش را میخوانم پریروز در ضمن خبرهایی که از خارجه رسیده بود خبری از رادیو لندن (تشریف داشته باشید آقای دهقان) و پریروز یعنی میشود 12 آبان - 12 آبان 1327 یادداشت کنید دیروز وزیر امور خارجه ایران معذرت میخواهم به طور غیر رسمیوارد لندن شد و قرار بود امروز بعد از ظهر با مستر بوین وزیر امور خارجه انگلیس ملاقات کند مخبر سیاسی ما میگوید این مخبر ما ضمیرش بر میگردد به رادیو لندن نه روزنامه اطلاعات مخبر سیاسی ما میگوید انتظار میرود که وزیر امور خارجه ایران چند موضوع را با مستر بوین مورد بحث قرار دهد که از جمله آنها از جمله آنها تجدیدنظر در قانون اساسی و مسائل مربوط به طرح هفت ساله اقتصادی ایران است که از جمله آنها تجدیدنظر در قانون اساسی یادتان است این توی روزنامه نیست این را اضافه کردم یعنی روزنامه اطلاعات در طبع این قسمت از خبر تجدیدنظر در قانون اساسی خودداری کردیم تا در پیرامون آن تحقیقاتی بنماییم زیرا هرگز نمیتوان قبول کرد که ممکن است وزیر خارجه ایران در بابت تجدید نظر در قانون اساسی ایران با وزیر خارجه انگلستان صحبت کند نمیتوان قبول کرد (صحیح است) زیرا مسائل داخلی ایران چه ارتباط دارد که با وزیر خارجه انگلستان در لندن مذاکره کند (صحیح است) (مسعودی - صحیح است) من هم همین را میگویم که صحیح است ولی ثابت میکنم که این طور میشود و مداخله کردند حالا روشن میشود برایتان خبری که مخبر سیاسی رادیو لندن پیشبینی آن را کرده بود پیشبینی آن را کرده بود و در برنامه فارسی گفته است انتظار میرود که وزیر خارجه ایرن فلان یک خبر مغلطهآمیز غیر منطقی به نظر میرسد زیرا خبرش هیچ اساس و موضوعی نداشته مخبر سیاسی رادیو لندن آن را به این کیفیت قبل از این که کلاقاتی بین دول خارجه حاصل شود در اخبار خود گذاشته است قبل از این که ملاقاتی در بین دو وزیر خارجه حاصل شود پس اصل فرمان پیشتر از آبان است آن هم اگر اصرار نمیکردید تاریخش را نمیگفتیم اصرار کردید میگویم امروز در ضمن تحقیقاتی که از منابع رسمیو غیر رسمیداخلی و خارجی شد و حتی با خبرگزاریهای خارجی تماس حاصل گردید معلوم شد چنین موضوعی ابداً سر و ته ندارد و دروغ محض است دروغ محض در هر حال اشتباه خبرنگار یا سوء نظر یا پیش بینی بی منطق و اساس مخبر سیاسی رادیو لندن هرچه بوده خبر مزبور مورد تنفر و اعتراض شدید ما میباشد و من در این جا پرانتز باز میکنم با جناب آقای مسعودی هم صدا میشوم و میگویم نه تنها خبر مورد تنفر و انزجار شدید ما بوده است عمل آن هم مورد تنفر و انزجار شدید ما است (مسعودی - هست) (حائریزاده - صحیح است) و هرگز اجازه نمیدهیم چنین تبلیغات شومی چنین تبلیغات شومی در پیرامون مقدسترین مقدسترین مسایل ملی ایران هرگز اجازه نمیدهیم چنین تبلیغات شومی در پیرامون مقدسترین مقدسترین مسائل ملی ایران بشود و من اضافه میکنم اجازه نمیدم و ملت ایران اجازه نمیدهد که این تبلیغات به منصه عمل برسد (مکی - صحیح است) (حائریزاده - صحیح است) (آشتیانیزاده - حالا که رسیده) در آخرین ساعت امروز اداره کل انتشارات و تبلیغات یعنی این همان دستگاهی که من به دکتر بقایی نوکر ایران را میخواهد به جاهای دیگر ببندد
+++
و همان دستگاهی که جرئت نمیکند و کسانی که به این دستگاه امر میدهند جرات نمیکنند که یک کلمه از بیانات مرا بدون تحریف انتشار بدهند همان دستگاهی که حتی جرئت نمیکند جرات نمیکند به تقاضای خود من القایی را که به من اعطا کردهاند ذکر کند همین دستگاه یعنی اداره کل انتشارات و تبلیغات خبر واصله از لندن را رسماً رسماً به شرح زیر تکذیب میکند تکذیب خبر رادیو لندن تکذیب این را درشت بنویسید تکذیب خبر رادیو لندن ضمن اخبار رادیو لندن خبری به این مضمون ممنتشر شده که انتظار میرود وزیر امور خارجه ایران چند موضوع را با مستر بوین وزیر امور خارجه انگلستان مورد بحث قرار بدهد که از جمله آنها تجدیدنظر در قانون اساسی است اداره کل انتشارات و تبلیغات عدم صحت این خبر را اعلام مینماید یعنی پرانتز مال خودم است یعنی یک دروغ به دروغهای گذشته و آینده خود اضافه میکنید و ما ثابت خواهیم کرد این مال روزنامه اطلاعات است و حالا این را هم که میخوانم باز مال مجله هفتگی صبا شماره 15 مورخه چهارشنبه 19 آبان این هم همان وقت چاپ شد من چاپ شده اینها را دارم از گوشه و کنار خبر رادیو لندن که آقای وزیر امور خارجه در لندن با وزیر امور انگلستان درباره تغییر قانون اساسی ما و برنامه هفت ساله گفتگو کرده است از آن خبرهایی بود اربود رادیو لندن مثل رادیوهای خودمان نیست که بند و بار نداشته باشد و خبری را تا در بوته امتحان نگذارد به وسیله امواج برق به دست اثیر نمیسپارد بنابراین این اثیر با ث سه نقطه است و در آن مجله نبوده است این را عرض کردم که نگویند جعل اکاذیب کردهای و دیگر خودتان میدانید من اینها را مخصوصاً توضیح میدهم برای جواب این استیضاح باید جواب بیاوردید و اگر نمیتوانید جواب بیاورید تشریف ببرید بنابراین همه حق دارند قضیه را تفسیر کنند که منظور لندن از پخش خبر آن هم در این موقع که رقیب در کمین و حریف نگران است چه بوده است زیرا در این که اصل خبر دروغ است (این اظهار نظر صبا است) زیرا در این که اصل خبر دروغ است تردید نیست وزیر امور خارجه ما صلاحیت ندارد (این اظهار نظر صبا است) وزیر امور خارجه ما صلاحیت ندارد در این مسائل مذاکره کند اما روشن شدن این نکته منظور لندن را از پخش خبر تفسیر نمیکند اما روشن شدن این نکته کدام نکته؟! خبر صحیح نیست و ما اینجور میگوییم منظور لندن که از پخش خبر تفسیر نمیکند مگر این که بگوییم نمیتوان روی پوست خربزه زمین خورد و متصدیان رادیو لندن دستخوش نخستین و انشاءالله آخرین خبط خود شدهاند و تغییر مسائل اساسی یا چیزهای نظیر آن را قانون اساسی ترجمه کردهاند در صورتی که این را میدانید که وارد نیست چون مترجمینشان هم فارسیشان خوب است هم انگلیسیشان باز نقل از نامه هفتگی صبا شماره 15 مورخه 19 آبان ماه 1327 آقای دهقان کجا رفتند بفرمایید چون میخواهم از مجله ایشان یک خبری نقل بکنم باشند که کیف کنند چون اگر از مجله آدم یک چیزی در مجلس نقل کنند آدم لذت میبرد خواستم این لذت برای ایشان باشد در زیر ذره بین روزنامه طهران مصور دیدید که یک خبرهایی که زیر ذره بین دارد عنوانش این است رادیو لندن خبر خود را تکذیب نکرد اداره کل انتشارات و تبلیغات اداره کل انتشارات و تبلیغات تکذیب کرد ولی رادیو لندن خبر خود را تکذیب نکرد اداره کل انتشارات و تبلیغات تکذیب کرد ولی رادیو لندن خبر خود را تکذیب نکرد معلوم میشود بعضی اوقات ما لندنیتر از لندنیها میشویم ما تکذیب میکنیم اخبار را آنها خودشان تکذیب نمیکنند رادیو لندن خبر خود را تکذیب نکرد خبری که رادیو لندن درباره مذاکرات جناب آقای نوری اسفندیاری وزیر امور خارجه کابینه سابق با بوین (این آقایش در اصلش افتاده عین خبر را میخوانم) با بوین وزیر امور خارجه انگلستان منتشر کرد باعث ایجاد سوء تفاهم فراوان در محافل دولتی و سیاسی گردید رادیو لندن از قول خبرنگار خود گفته بود که نوری اسفندیاری خیلی معذرت میخواهم این توی مجله نوشته است چون اگر من اضافه بکنم میگویند تحریف کردهای (نمایندگان - بفرمایید) که نوری اسفندیاری درباره تجدیدنظر در قانون اساسی با بوین صحبت میکند محافل دولتی ایران رادیو لندن را ارگان رسمیدولت انگلستان میداند و میدانند و معتقدند که آن چه از این رادیو شنیده شود نظریه رسمیدولت انگلستان است و به همین جهت جناب آقای ساعد به همین جهت انتشار این خبر در طهران چنین تلقی شد که نوری اسفندیاری با بوین مذاکره درباره تجدیدنظر در قانون اساسی ایران کرده مذاکره درباره تجدیدنظر در قانون اساسی ایران کرده و اگر هم کرده توجه کنید همه تا آقا این نکته خیلی حساس است آقای گنجهای توجه بفرمایید میگوید چون رادیو لندن را محافل دولتی ایران معتقدند که این زبان رسمی انگلستان است حتماً آقای نوری اسفندیاری مذاکره میکند راجع به تجدیدنظر در و اگر هم نکرده دولت انگلستان مایل است تجدیدنظر در قانون اساسی ایران به عمل بیاید و اگر هم نکرده دولت انگلستان مایل است تجدیدنظر در قانون اساسی ایران به عمل بیاورد (عباس مسعودی - تفسیر روزنامه که سندیت ندارد) نه این روزنامه چاپ شده من نمیخوانم من که تفسیر نمیکنم برای یادآوری و روشن شدن ذهن آقایان چون دولت تعقیب نکرد این خبر فقط در سرویس فارسی رادیو لندن گفته شده بود این خود بیشتر باعث تشویش محافل طهران گردید و از طرف دولت درباره این خبر از نوری اسفندیاری بازخواست به عمل آمد او این خبر را تکذیب کرد و مطبوعات طهران هم که یکیش روزنامه شریفه اطلاعات است و مطبوعات طهران هم این خبر را چند روز بعد از قول رادیو لندن تکذیب کردند در حالی که رادیو لندن خبر خود را تکذیب نکرده بود (مدرک کتبی از مدرک شفاهی بالاتر است) این خبر در طهران گفته میشود که یکی از علل جناب آقای ساعد این موضوع حساس است گوش بدهید در طهران گفته میشود که یکی از علل این که آقای نوری اسفندیاری را در کابینه جدید یعنی کابینه جناب آقای ساعد وارد نکردند همین خبر رادیو لندن بوده است در وزارت خارجه (آقای وزیر خارجه کجا تشریف دارند) در وزارت خارجه اظهار شده است و من خودم شنیدم از یکی از اعضأ آن جا که نوری اسفندیاری بدون کسب اجازه از دولت وقت از فرانسه خارج شده و با انگلستان و چند کشور دیگر اروپا رفته است حالا جملهای است راجع به استیضاح و آن این است که منتیجه تحقیقات چه شد آقا راست بود آقا اجازه داشت جناب آقای نوری اسفندیاری برود به انگلستان آیا اجازه داشت صحبت بکند و نتیجه آن صحبتها چه بود البته هر وقت که مذاکرات راجع به نفت را بیاورید در این جا بگویید این را هم میگویید چون من امید ندارم که هیچ کدامشان اینجا گفته بشود این غیر از آن رازهایی است که باز کردم بقیه اش نقل از طهران مصور شماره 278 مورخه 28 آبان ماه 1327 حالا این نکته دیگر از مکتوب آقای خواجه نوری است همه هم دیدهاید دیگر این که تحولی را که همه مدتی بود منتظرش بودند به صورت امیدبخشی ظاهر گردید یعنی مطلبی را که عقلا سالها در خفا میگفتند عاقبت علنی شد مطالبی را که سالها در خفا میگفتند عاقبت علنی شد و معلوم شد که اساس کار ما که عبارت از قانون اساسی باشد ناقص است پس باید اصلاح شود مریدان مرشد (این یک مرشد خیالی دارد که از قول او صحبتهایش را میآورد) ما مریدان مرشد البته به محض صدور فرمان مجلس مؤسسان دورلله آقا جمع شدیم و مثل بچههای عجول او را سوال پیچ کردیم مرشد ما یعنی همان لله آقا گفت مطالب مورد بحث شما عبارتند از اولاً تشکیل مجلس سنا که حالا کاریش نداریم ثانیاً میگویند در صدر مشروطه نکته مهمی از قلم مشروطه سازان افتاده یعنی هیچ راهی برای اصلاح یا تغییر قانون اساسی پیشبینی ننمودهاند این راست است این قول مرشد آقا خواجه نوری و باید منطقاً راهی را پیش بینیی و تعیین کرد ولی نکتهای که به خصوص برای ایران. نکتهای که به خصوص برای ایران مهم و حیاتی است این است که تشریفات آن باید به قدری مشکل گردد که به منزله یک انقلابی شمرده شود و در واقع جزء در مواقع مخصوص تعلیق به امر محال بشود خوشبختانه...
نایب رئیس - آقای دکتر بقایی اکثریت نیست تصدیق هم بفرمایید (مطالب تهران مصور و مجله صبا سندیتی برای دولت ندارد)
دکتر بقایی - ( البته ندارد نوشته شده و دولت اعتراض نکرده است در موقع دولت آقای ساعد هم بوده است)(اکثریت حاصل شد) و الّا این نکته را خوب توجه بفرمایید که این مرشد آقای خواجه نوری هم خوب آنالیز کرده که من خبط کردم و الّا اگر اصلاح قانون اساسی آسان بشود دول قوی پنجه در سر هر پیچی میتوانند یک ملت بیسلاحی مثل ما را در فشار گذاشته و پادشاه وطن دوست ما را علی رغم صلاح خود و ملتش وادار به تغییرات مضری در قانون اساسی نمایند این نکته را یادتان نرود یادتان نرود آقایانی که میروید در مجلس مؤسسان یادتان نرود این خطر را آنهایی که نگذاشتند برای قانون اساسی میفهمیدند چه وضعیتی دارد میفهمیدند ولی افسوس که آنها نیستند و آنهایی که هستند و قدرت در دست دارند نمیفهمیدند آن وقت آقای خواجه نوری اضافه میکند یک پرانتز کوچک مانده گمان میکنم
+++
برای اهل اطلاع همین یک اشاره کافی باشد در خانه اگر کس است یک حرف بس است این نقل از مکتوب 62 آقای خواجه نوری است که در مجله خواندنیها شماره 41 و شماره 464 درج شده است حالا اینها را که خواندم برایتان حالا دو خبر کوچولوی دیگر مانده است که بعد وارد اصل مطلب بشویم دو خبر چند سطری یکی روز پنجشنبه هشتم اسفندماه همین اسفند گذشته که آقایان نمایندگان شرفیاب به حضور اعلیحضرت شده بودند اعلیحضرت میفرمایند من مصمم شدهام و با این آقایان که از عناصر صدر مشروطه میباشند مشاوره نمودهام که تشکیل مجلس مؤسسان بدهم و نواقصی که در قانون اساسی است به وسیله مجلس مؤسسان رفع نمایم این یک خبرش یک خبر کوچولوی دیگرش اقتباس از مذاکرات مجلس است آن را هم میخوانم. ( رئیس - آقای آشتیانیزاده بفرمایید)
آشتیانیزاده - عرض کنم مقدماتی که فعلاً در این مملکت پیش آمده و اعلیحضرت همایون شاهنشاه مبتکر این مقدمات هستند بهاندازهای مهم است و بهاندازه به حال مملکت مفید است (آشتیانیزاده - صحیح است) که به عقیده بنده باید قبلاً در مجلس طرح شود ولی عقیدهتان را گویا با آن با آن چه پیش از موقعی که فرنگ رفته بودید یک تفاوتی دارد من روزنامهها و مجلات این را دارم ولی مخصوصاً این را از روی این خواندم این به زحمت خود بنده تهیه شده است خدمت یک عده از آقایان هم فرستادم برای آقایان نمایندگان مجلس مؤسسان هم گذاشتهام و استیضاح من هر قدرش بماند به همین وسیله منتشر میشود مگر این که حکومت نظامی جلوی روزنامهها را بگیرد که درج کنند جناب آقای رئیس ممکن است چند دقیقه تنفس بدهید.
نایب رئیس - اگر اجازه بدهید ده دقیقه تنفس داده میشود (جلسه در ساعت هفت و بیست دقیقه به عنوان تنفس ختم گردید مجدداً در ساعت هفت و چهل دقیقه بعدازظهر مجلس به ریاست آقای گنجهای (نایب رئیس) تشکیل شد).
نایب رئیس - قبلاً آراء سه کمیسیونی که باقی مانده بود چون استخراج شده قرائت میشود
(به شرح زیر قرائت شد)
کمیسیون قوانین دارایی - آقایان:
وکیلی- یمین اسفندیاری- ابوالقاسم امینی - دکتر اعتبار - موسوی بختیار - قوامی- امیرتیمور - سلطانی - افخمی- ظفری - اردلان - امیر نصرت اسکندری - گنجهای - مسعود ثابتی - ناصری - حائریزاده - مشایخی.
کمیسیون پیشه و هنر - آقایان :
موسوی - وکیلی - کهبد - اسدی – معینزاده - اردلان – ملکپور - بوداغیان - صادقی - ابوالقاسم بهبهانی - اراب - امین - ارباب کیو - خسروانی - اخوان - دکتر امینی - نیک پور - رحیمیان.
کمیسیون پست و تلگراف - آقایان:
محمود محمود - معتمد دماوندی - سالار بهزادی - خوییلر - حسین وکیل - نیک پی.
نایب رئیس - از آقایان خواهش میکنم که زودتر کمیسیونها را تشکیل بدهند و هیئت رئیسه را انتخاب کنند آقای دکتر بقایی
دکتر بقایی - اولاً از آقایان نمایندگان محترم تشکر میکنم که اجازه دادند چند دقیقه تنفس بشود که تا من بتوانم یک مدارکی را که فراموش کرده بودم بیاورم و هم یک قدری استراحت بکنم و با این اجازهشان نشان دادند که ضمناً با این سیاست خسته کردن حریف که دولت پیش گرفته موافقتی ندارند به این جهت بنده تشکر میکنم موضوع دیگری که میخواستم حضور محترم هیئت دولت عرض کنم این است که بنا بود امروز طبق دستور مجلس که در روز پنجشنبه تعین شده بود لایحه یک دوازدهم مطرح بشود ولی دولت از زیر بار این کتار شانه خالی کرد برای این که همان طور که عرض کردم مرا در مضیقه بگذارد که زودتر مطالب خودم را بگویم و به من تهدید بکند که مستخدمین گرسنه هستند و احیاناً آنها را به من بشوراند ولی همان طور که در جلسه صبح عرض کردم من عرایض خودم را خواهم کرد و از میدان این موضوع در نخواهم رفت مضافاً به این که امروز ظهر موقعی که من ناهار میخوردم یعنی از 5/2 تا 5/3 بعد از ظهر متجاوز از بیست تلفن به من شد از طرف کارمندان دولت که من نمیشناختم آنها را و حرفهای تأثرآوری زدند چون من دیگر نمیخواهم حرفهای آنها را این جا مفصل تکرار کنم خلاصهاش این که یک نفر به بنده گفت آقای دکتر بقایی امروز 27 ماه نه پول دارم و نه توانستهام مساعده بگیرم و نه این که روی قرض دارم معذلک من حاضرم خودم و زنم و بچههایم از گرسنگی بمیرم و تو هم حرفهای خودت را بزنی و میدانید آقایان آن کلامی که از دل برآید بر دل نشیند من آن شخص شریف را نمیشناختم سابقهای هم با او نداشتم روی او را هم ندیدم ولی از آهنگ صدای او در تلفن صداقت احساسات او را احساس کردم و به این جهت به دولت جناب آقای ساعد عرض میکنم که چون من یک نماینده ملت هستم و خواستهام از حقوق ملت دفاع کنم و شاید خواستهاید تضییق وارد کنید در دفاعیات من اگر بنا باشد دو ماه میشنوید دو ماه این جا صحبت کنم حرفم را تمام نخواهم کرد تا این که در بین استیضاح من یک دوازدهم مطرح شود تا بدانید که قوه ملت بالاتر از قوه شما است شما نوکر ملت هستید نوکر مجلس هستید نمیتوانید نمیتوانید برای ملت ایران برای مجلس ایران و برای یک نمایندهای تکلیف معین بکنید من تا آخر دوره اگر بنا باشد این جا صحبت خواهم کرد استیضاح خواهم کرد و مدرک آن قدر زیاد دارم که به این زودیها تمام نمیشود تا این که در وسط استیضاح من یک دوازدهم به شما بدهند و بعد من ختم میکنم و الّا اگر انتظار دارید که احساسات مرا گیر بیاورید و برای این که بگویید مردم بیچاره آخر ماه حقوق ندارند من از میدان به در نمیروم و ممکن است اگر یک دوازدهم مطرح نشد بین استیضاح من یک تصمیمات دیگری بگیرم که آن وقت برای شما گران تمام خواهد شد.
نخست وزیر - برای خودتان گرانتر تمام خواهد شد.
دکتر بقایی - میدانم من پیه همه چیز را بر تن مالیدهام
نخست وزیر - هر کس سوء استفاده از هر مقامیبکند مجرم است.
حائریزاده – رئیسالوزرا نماینده را تهدید میکند.
نایب رئیس - آقای دکتر خواهش میکنم که مطالب را تکرار نفرمایید اول جلسه تمام اینها را بیان کردید.
دکتر بقایی - رئیسالوزرا مرا تهدید میکند ولی جناب آقای ساعد من جان خودم را در کف دست گذاشته و از این تهدید به در نمیروم (همهمه نمایندگان) من جناب آقای ساعد میدانم برای من گران تمام خواهد شد میدانم برای اقوام من گران تمام خواهد شد میدانم برای دوستان من گران تمام خواهد شد میدانم که همین امروز در بانک صنعتی چند نفر را که احتمال میدادند که دوست من باشند تهدید به اخراج کردند ولی فراموش نکنید که آن که دست از جان بشوید هرچه در دل دارد بگوید و دیگر هم در این باره صحبت نمیکنم میدانم که برای من گران تمام خواهد شد و خوشوقتم و افتخار میکنم و سعادت من در این است و لذت میبرم برای این که سر آقایان محترم را درد نیاورم از تفصیل خودداری میکنم و فهرست وار مطالبی را که تماماً از روزنامه شریفه اطلاعات گرفتهام و از این موقعیت استفاده میکنم و میخواهم تذکر بدهم که بدانید روزنامه چه چیز خوبی است روزنامه یک چیز بسیار خوبی است اگر این روزنامهها نبود من دسترسی به جریانات گذشته نداشتم این روزنامهها تاریخ را تشکیل میدهند و به همین جهت است که حکومتهای دیکتاتوری همیشه اول کاری که میکنند جلوی روزنامهها را میگیرند برای همین است که روزنامه نباشد و فجایع و جنایات آنها منتشر نشود و برای همین بود جناب آقای ساعد که در آن شب کذایی که خدمتتان رسیدم استدعا کردم که یک عمل شجاعانه بکنید و امتیاز را لغو کنید و دستور بدهید که مطابق قانون اساسی تمام روزنامهها آزاد باشد و هر کسی بتواند روزنامه بنویسید و در آن شب کذایی با دلیل و برهان به جنابعالی ثابت کردم که اگر این شجاعت را بکنید و به کلی جلوی مطبوعات را ول بکنید روزنامههای بد روزنامههای فحاش روزنامههای اخاذ وکلاش بعد از 3 ماه از بین خواهند رفت اگر آقایان استدلال من را خواستید در بیرون خدمتتان عرض خواهم کرد یک استدلال منطقی دارم که اگر امتیاز را به کلی ملغی بکنید و نشر روزنامه را کاملاً آزاد بکنید بعد از 3 ماه روزنامههای بد از بین میرود و فقط روزنامههای خوب باقی میماند یک استدلال منطقی و مفصلی دارد این استدلال را خدمت جنابعالی آقای ساعد عرض کردم ولی متأسفانه به جای این که به حرف من گوش بدهید به دست جناب آقای دکتر زنگنه آن لایحه ننگین مطبوعات را به مجلس آوردید که حتی اعلیحضرت همایونی هم قریب یک ماه از امضاء آن خودداری فرمودند و این بزرگترین تأییدی برای عرایض من است و احساس میکنم که این شاهنشاه جوان و محبوب ما تمام حرفهای مرا
+++
تصدیق میکند یقین دارم که تصدیق میکند و برای یکی از دلایلی که من و امثال من نمیتوانیم زیر بار دیکتاتوری برویم همین موضوع روزنامه است هیچ مسلمانی نمیتواند زیر بار دیکتاتوری برود مسلمان واقعی هیچ مسلمانی هیچ شیعه امام حسینی شیعه حقیقی نمیتواند زیر بار دیکتاتوری برود برای این که دین اسلام دین آزادی و تعقل است (صحیح است) و در ادیانی که در دنیا وجود دارد کمتر مذهبی است که این قدر تعقل و روح آزادی در آن به کار رفته باشد عرض کنم که روز پنجشنبه 5 اسفند ماه ساعت 7 بعد از ظهر نماینده منتخبه فراکسیونها به حضور مبارک اعلیحضرت همایونی شرفیاب شدند در این شرفیابی اعلیحضرت همایونی مطالبی فرمودند که نتیجهاش این بود اگر آقایان میل داشته باشند من تمام مطالب را میخوانم و اگر میل ندارد نتیجهاش را بگویم (بعضی از نمایندگان - نتیجهاش را بفرمایید) چون ممکن است بعد بگویید که اولش را انداختی و آخرش را تحریف کردی نتیجهاش این بود که با توجه به مراتب فوق و مشورت با رجال صدر مشروطه نعوذبالله از این رجال صدر مشروطه نعوذبالله که تمام بدبختیهای ما ناشی از یک عده به خصوص از این رجال مشروطه است نعوذبالله فرمودند با توجه به مراتب فوق و مشورت با رجال صدر مشروطه مصمم شدهام که تشکیل مجلس مؤسسان بدهم و از این دو منظور دارم یکی چی و یکی چی و بعد مطالبی این جا در روزنامه نوشته شده است چون بنده آن موقع در کرمان بودم بعضی از آقایان وکلا اظهارنظر کرده بودند که مجلس این را طرح بکند و تصویب بکند اعلیحضرت همایونی فرمودند میخواستند نمایندگان مطلع باشند و الّا این کار دولت است که اعلامیه بدهد و عمل کند وای از آن روزی که این دولت باید جواب بدهد در مقابل محکمه الهی وای آقای ساعد من از آن روز میترسم میترسم که شما آن روز نتوانید دلیل بیاورید که من ضعیف بودم من ترسیدم آن روز این دلیل از شما پذیرفته نخواهد شد آن روز آن مأمورینی که من میدانم و به شما خواهند گفت میخواستی از مقام صرفنظر کنی من میدانم که شما خودتان این کارها را نکردید کاش اقلاً خودتان کرده بودید ولی شما باید جواب کارهایی را بدهید که دیگران کردهاند چون شما مسئولیت دارید در مقابل این مجلس روز یک شنبه هشتم اسفند ماه جریان روز از روزنامه اطلاعات، روزنامه اطلاعات برای نگاهداری تاریخ بهترین چیز است مینویسد موافقت نمایند با تشکیل مجلس مؤسسان عصر روز پنجشنبه آقایان... حالا این را هم که من برایتان میخوانم یک جنبه دیگری هم دارد گذشته از یادآوری و آن این است که آن وقت بنده در کرمان بودم و اینها وسیله روزنامه منعکس میشد و به وسیله رادیو منعکس میشد عصر روز پنجشنبه آقایان نمایندگان فراکسیونهای پارلمانی به اتفاق عدهای از آقایان وزیران و رجال در کاخ اختصاصی به حضور اعلیحضرت همایونی شرفیابی آقایان نمایندگان فراکسیونها از نظریات شاهانه درباره اصلاح وضع کشور و جلوگیری از فقرو و فلاکت عمومی و توجه به زندگانی مردم و تکمیل بعضی از مواد قانون اساسی اطلاع حاصل کردند و قرار شد که نمایندگان فراکسیونها سایر آقایان نمایندگان را نیز از موضوع فوق مطلع سازند جلسه فراکسیونهای پارلمانی در اجرای این منظور پیش از ظهر امروز در مجلس شورای ملی (باید نوشته باشد جلسات فراکسیونها چون فراکسیونی به این اسم در مجلس شورای ملی نداریم) در مجلس تشکیل گردید و موضوع لزوم اصلاح و تکمیال بعضی از مواد قانون اساسی و سایر فرمایشات ملوکانه مطرح شد آقایان نمایندگان فراکسیونها بین خود مذاکراتی در اطراف موضوع نمودند و در پرانتز باید بنویسند (و برای خود) و عقیده خود را در لزوم اصلاح و تکمیل بعضی از اصول قانون اساسی بیان کرده و گفتند در تمام کشورهای جهان در فاصله بین جنگ اخیر و دوره بعد از جنگ تحولاتی روی داده و در نتیجه اوضاع و احوال جدید کلیه ملل دموکرات متوجه شدهاند که باید کم و بیش در قوانین اساسی خود اصلاحاتی کرد و تغییراتی بدهند و این جا هم یک جمله کسر دارد اضافه میبایست کنند که بعضی از دول دموکرات هم معتقد شدهاند که بایستی در قانون اساسی ایران جناب آقای تقی زاده تغییراتی داده شود دول دمکرات معتقد شدهاند که در قانون اساسی ایران تغییراتی داده شود بله خدا ضعف را نیاورد وقتی ملتی ضعیف شد ضعف بد چیزی است در ایران نیز از چندی قبل به این طرف لزوم اصلاح و تکمیل بعضی از مواد قانون اساسی احساس میشد بله ما هم احساس کرده بودیم و اکنون که اعلیحضرت همایونی این نکته را تصریح فرمودهاند مجلس نیز موافقت خود را اعلام میدارد در این جا من مجبورم یک نکته را بگویم و آن این است که اظهار نظر نمایندگان فراکسیونها اظهارنظر مجلس نیست (صحیح است) اظهار نظر مجلس موقعی را میگویند که وکلا با تمام تشریفاتی که معین شده و با حضور تماشاچی در این مکان مقدس بنشینند و اظهارنظر بکنند در این جا هر کسی در اظهارنظر آزاد است ولی از این جا بیرون هر اظهارنظر که بشود نمیشود گفت اظهارنظر مجلس است و روی آن اسم اظهار نظر مجلس نمیگذارند (حائریزاده - صحیح است) میتوانید تکذیب کند، میتوانید بگویید صحیح نیست اگر میتوانید بگویید صحیح نیست بگویید صحیح نیست بگویید تمام سکوت کردید و فقط یکی گفت صحیح است اگر میتوانید و حرف من غلط است همین جا بگویید صحیح نیست بعد هم به عنوان ماده 109 بگویید که غلط گفتی (حائریزاده - صحیح است) پس نمیشود گفت که مجلس موافقت خود را اعلام میدارد ولی پس فردا آن پس فردایی... (امامیاهری – بودجهاش را تصویب کردید) این صحبتی که میکنم آقای امامیاهری مال یکشنبه هشتم اسفند است و روزنامه اطلاعات غیب نمینویسد بودجه را در آخر اسفند مجلس تصویب کرد من این را قبول دارم و به آن جا هم خواهم رسید ولی در هشتم اسفند مجلس هنوز اظهارنظر نکرده بود (صحیح است) من مال هشتم اسفند را میگویم میدانم که بعداً بودجهاش را تصویب کرد و اظهار نظر کرد آن را هم در موقع خودش شاید برای فردا یا پس فردا یا پنجشنبه حلاجی خواهم کرد و توضیح خواهم داد ولی در موقعی که این نوشته شد هنوز مجلس اظهارنظر نکرده بود دنباله خبر رامیخوانم حضور آقای نخست وزیر و وزیران یک ساعت به ظهر آقای ساعد نخست وزیر به اتفاق چندتن از آقایان وزیران در جلسات فراکسیونهای پارلمانی حضور به هم رسانیدند و نظر دولت را هم این هم را دقت بکنید و نظر دولت را دایر به موافقت با تشکیل مجلس مؤسسان اینجا نوشته است دولت نمیدانم چه دولتی موافقت کرد عینش را میخوانم فقط نوشته دولت را هم دایر به موافقت با تشکیل مجلس مؤسسان و لزوم انجام اصلاحاتی در بعضی از مواد قانون اساسی و تکمیل آن به اطلاع مجلس رساندند و توضیح دادند که چون در قانون اساسی ما راهی برای اصلاح و تکمیل خود قانون اساسی معین نشده است و از طرف دیگر قانون اساسی فعلی در چهل و چند سال قبل از این طبق اوضاع و احوال آن روزها نوشته شده است و این قانون با مقتضیات امروز کشور ما و اوضاع و احوال جهان وفق نمیدهد پرانتز باز میکنم خیلی معذرت میخواهم قانون اساسی ما در چهل و چند سال قبل نوشته شده است قرآن مقدس ما در هزار و سیصد و شصت سال قبل نوشته شده است این دلیل بر این نیست که چون چهل و چند سال قبل قانون اساسی نوشته شده است باید تغییر کند پس اگر باید قانون اساسی به علت این که چهل و چند سال قبل نوشته شده است به طریق اولی جناب آقای ساعد شما پس باید بیایید بگویید که قرآن هم باید تغییر کند (همهمه نمایندگان) (زنگ رئیس)
حاذقی - قانون خدا غیر از قانون اساسی است چرا کفر میگویید استغفار بکنید قرآن کتاب خدا است.
دکتر بقایی - جناب حاج آقا استغفار میکنم من نگفتم تغییر بکند من گفتم شما که این جور استدلال میکنید پس باید بگویید که قرآن هم باید تغییر کند.
حاذقی - قرآنی که قانون من و تو نیست قانون اساسی کجا و قرآن کجا.
دکتر بقایی - من میگویم شما که این جور استدلال میکنید پس باید آن را هم تغییر بدهید من با هر دو تاش مخالف هستم من میگویم همان طور که قرآن لایتغیر است همان طور که قرآن مقدس مالایغیر است (کشاورزصدر - قابل مقایسه نیست) برای من قابل مقایسه است من قسم خوردهام من در این مجلس قسم خوردهام به همان قرآنی که این قانون اساسی را حفظ کنم معنی مهماامکن که در قسم گفتهام یعنی مادامالحیات یعنی تا جان دارم قانون اساسی را حفظ کنم و تا وقتی که اعتقاد به آن قرآن دارم این قانون اساسی را حفظ خواهم کرد و همین طور که استدلال راجع به تغییر قرآن را نمیتوانم بپذیرم استدلال راجع به تغییر قانون اساسی را هم نمیتوان بپذیرم (دکتر راجی - عقیده شخصی است) برای این که این قانون اساسی، که قبل از 12 آبان صحبتهایی از تغییرش در انگلستان بود این قانون اساسی با خون شهدای آزادی این مملکت امضاء شده است خون عموی بزرگوارم این قانون مقدس اساسی را امضاء کرده است و من به آن قرآنی که جناب آقای حاج ابوالفضل حاذقی این جور طرفداری میکنید از آن و خدا از دل شما خبر دارد و من به آن قرآن در پشت همین تریبون قسم خوردهام که قانون اساسی را حفظ کنم از این هیاهو از میدان به در نمیروم.
بقایی ندارد ز مقصود جنگ
اگر بر سرش تیر بارند و سنگ
(مکی - احسنت) شعر مال حافظ است فداییش
+++
را گفتم بقایی (خنده نمایندگان) ببخشید معذرت میخواهم شعر از سعدی است (زنگ رئیس)
نایب رئیس - آقای دکتر فرمایشات خودتان را بفرمایید این جا مجلس مشاعره نیست.
دکتر بقایی - چون آقای رئیس عصبانی شدهاید اجازه بدهید حکایتی عرض کنم یک حکایت کوچکی است که نقل میکنم (زنگ رئیس)
نایب رئیس - بنده عرض کردم که این جا مجلس مشاعره و حکایت نیست.
دکتر بقایی - خوب حکایت را بعد نقل میکنم یک حکایت شیرینی است. بلی آن مقدمه را خواندم که چون با مقتضیات کنونی وفق نمیدهد این است که دولت به اصلاح و تکمیل بعضی از مواد قانون اساسی موافقت دارد و مخصوصاً برای همین امر امروز در مجلس حاضر شدهایم قوا آقای ساعد را نقل کردهاند جناب آقای ساعد گوش بدهید چون نقل قول کردهاند میخواهم ببینم اگر نفرمودهاید تکذیب بفرمایید از قول جنابعالی نوشتهاند این است که دولت نیز با اصلاح و تکمیل بعضی از مواد قانون اساسی موافقت دارد به خصوص برای همین امر امروز در مجلس حاضر شدهایم که از نظر مجلس یعنی آقایان نمایندگان اطلاع حاصل کنم این را حضرتعالی فرمودهاید؟
نخست وزیر - بله
دکتر بقایی - ... پس این را هم میخواستم عرض کنم که یکی از موارد استیضاح من است که کجا این تفسیر را دیدهاید که از نظر مجلس یعنی آقایان نمایندگان؟ نظر مجلس نظر مجلس است نظر آقایان نمایندگان نظر آقایان نمایندگان است اگر تمام آقایان نمایندگان که این جا هستند و به اضافه آنهایی که بیرون هستند به اضافه آنهایی که در شهرستانها هستند یعنی تمام که 136 نفر هستند تمام اینها یک ورقهای را امضاء بکنند به این اضافه آنهایی که بیرون هستند به اضافه آنهایی که در شهرستانها هستند یعنی تمام که 136 نفر هستند تمام اینها یک ورقهای را امضاء بکنند به این ورقه نمیگویند نظر مجلس نظر مجلس موقعی است که در این مکان مقدس جمع بشوند و با حضور روزنامه نویس و تماشاچی بحث کنند نظر بگیرند این را میگویند نظر مجلس (فولادوند - این اعتراض بنده در اول مجلس به شما و یک عده دیگر) اگر در بیرون از مجلس اظهار نظر بشود این نظر مجلس نیست و این توضیح میخواهم از شما
فولادوند - شما بر خلاف آن قسم قرآن اولی که در حزب دموکرات خوردید و ورقه را امضاء کردید عمل نمودید.
دکتر بقایی - بروید آن قسمنامه را بیاورید و ببینید بنده این حرفها را حواب دادم.
فولادوند - بنده حضور داشتم بودم و دیدم و هست.
حاذقی - آن حساب نیست.
دکتر بقایی - نه خیر حساب است من هیچ جا قسمی نخوردهام.
فولادوند - از رفقای خودتان بپرسید.
دکتر بقایی - حالا به شما عرض میکنم (زنگ ممتد رئیس) جناب آقای نبوی هم در آن شب تشریف داشتند من هم بودم.
فولادوند - عرض کنم که شما به اعتراض من جواب ندادید آنها را قبول داشتید اینها را قبول ندارید.
دکتر بقایی - خیر آنها را قبول داشتم اینها را هم قبول دارم (زنگ رئیس)
نایب رئیس - آقا خارج از موضوع صحبت نکنید.
دکتر بقایی - آقا چرا جلو ایشان را نمیگیرید فقط من باید خارج از موضوع صحبت نکنم؟ شما فراموش کارید آقای فولادوند شما فراموشکار هستید.
بله برویم سرموضوع موافقت فراکسیونهای پارلمانی پس از مباحثاتی که در جلسات امروز در اطراف نظریات شاهانه و اصلاح و تکمیل بعضی از مواد قانون اساسی به عمل آمد در آخر وقت نمایندگان فراکسیونها اتحاد اتحاد ملی آزادی ترقی دموکرات ایران اتفاق نظر خود را کتباً ضمن نامهای نوشته و تقدیم ریاست کردند در این نامهها آقایان نمایندگان فراکسیون حاضر در مجلس موافقت خود را با تشکیل مجلس مؤسسان و اصلاح تکمیل بعضی از مواد قانون اساسی اعلام کردند دنباله خبر شرفیابی به حضور ملوکانه ساعت 6 بعد از ظهر امروز جناب آقای سردار فاخر حکمت رئیس مجلس شورای ملی به حضور اعلیحضرت همایونی شرفیاب میگردند و جریان امروز مجلس و تصمیم... دقت بفرمایید - و جریان امروز مجلس و تصمیم نمایندگان را تصمیم نمایندگان را دایر به موافقت با تشکیل مجلس مؤسسان به عرض ملوکانه خواهند رسانید در جریان این صحبتهایی که خواهم کرد و عرایضی که حضور محترم حضار عرض خواهم کرد کراراً به یک تناقضات عجیبی بر میخوریم به یک بام و دو هوایی عجیب و غریب بر میخوریم یکی راجع به تعهدنامه عدم دخالت دانشجویان در سیاست است. (صفوی - در محیط دانشگاه) چشم آن هم چشم بله (صفوی - آن را قبلاً تصریح کردهاند در محیط دانشگاه) آن را هم عرض میکنم بله در همان محیط دانشگاه بود که هنگامی که تلگرافهای تقاضای تشکیل مجلس مؤسسان را میبردند جناب آقای دکتر زنگنه یکی از دانشجویان گفته بود یک دانشجو گفته بود شما از ما تعهد گرفتهاید ما در سیاست دخالت نکنیم من امضاء نمیکنم میدانید چطور شد؟ از امیرآباد بیرونش کردند گفتند برو امیرآباد هم محیط دانشگاه بود دانشکده حقوق هم در محیط دانشگاه بود دانشکده حقوق هم در محیط دانشگاه است پس چطور شد از امیرآباد بیرونش کردند؟ در خود دانشکده حقوق تلگراف برای مجلس مؤسسان به امضاء میرسانیدند کی؟ اولیا دانشکده یعنی همان اشخاصی که تعهد گرفته بودند که در محیط دانشگاه کسی مداخله در سیاست نکند بله در همان محیط دانشگاه و این مسخره است که پریروز امضاء گرفتند که در آن محیط دانشجو دخالت در سیاست نکند (فولادوند - بسیار کار صحیحی کردند) فردایش میروند امضاء میگیرند که دخالت بکنید. (فولادوند- آن هم بسیار کار غلطی بوده) بسیار چی؟ (فولادوند - آن را هم بسیار کار غلطی کردند) غلط کردند؟ (فولادوند - بله) بنده بسیار از جنابعالی تشکر میکنم که این تصدیق را کردید. اما این یک موضوع دیگری است چون من کارم اخلاق و فلسفه و اینها است ولی راجع به لغت هم گاهی یک دخالتهای بیجایی میکنم تصمیم یک کلمه غریبی است من نمیدانم چه جور میشود که دو معنی از تصمیم گرفت یک جا سه روز قبل ما میبینیم اعلیحضرت همایونی که البته مقامی غیر مسئول هستند و هر امری را که انجام بدهند این دولت یعنی این هیئت باید جوابش را بدهد پس هر کاری که بشود تهیهاش به وسیله این هیئت شده است میفرمایند من تصمیم گرفتهام که مجلس مؤسسان دایر کنم سه روز بعد نوشته است جناب آقای رئیس مجلس که شرفیاب میشوند به حضور ملوکانه برای این که تصمیم وکلا را دایر به موافقت با تشکیل مجلس مؤسسان عرض نمایند. خوب یا کلا در تصمیمشان آزاد بودند یا آزاد نبودند این یکی از موارد استیضاح من است جناب آقای ساعد به این مطلب باید جواب بدهید یا آزاد بودند یا آزاد نبودند (همهمه نمایندگان) اجازه بدهید این مقدمه است اجازه بدهید به نتیجه برسیم بعد اعتراض بکنید. عرضه میکنم یا آزاد بودند یا آزاد نبودند اگر آزاد بودند دلیل بر این است که اختیار داشتند بر این که تصمیم بگیرند یا نگیرند اگر خدای ناکرده مجلس برخلاف تصمیم ملوکانه تصمیمی میگرفت آن وقت چطور میشد؟ فکر این را بکنید برای این است که قانونگذار مقرر کرده است اول مجلس تصمیم بگیرد بعد به هیئت دولت که در عین حال نوکر مجلس و نوکر شاه است ابلاغ کند هیئت دولت به شاه عرض کند و شاه میتواند قبول کند و در بعضی موارد هم میتواند رد کند (حائریزاده - در قانون ما این حق را ندارد) ولی مقام سلطنت مبری از مسئولیت است جناب آقای ساعد مقام سلطنت مقام شامخی است مقام مقدسی است مقام محترمی است بالاترین مظهر ایرانیت مقام سلطنت است پس این گناه شما است. این گناه شما است که میگذارد اول بگویند که مقام سلطنت تصمیم گرفته است. (در این موقع مجلس از اکثریت افتاد)
نایب رئیس - تأمل کنید اکثریت بشود.
دکتر بقایی - ... تأمل میکنم فرصت تأمل داریم. (پس از لحظهای اکثریت حاصل شد)
نایب رئیس - بفرمایید.
دکتر بقایی - پس اول باید مجلس اظهارنظر بکند و به شما امر بدهد که بروید به عرض پیشگاه ملوکانه برسانید و آن وقت اعلیحضرت همایون شاهنشاهی تصویب بکنند یا نکنند دلیل این هم بسیار بدیهی و پیش پا افتاده است برای این است که هرگز شاه یک تصمیمینگیرد که مجلس بتواند با آن تصمیم مخالفت کند برای این که این عمل توهین به مقام شامخ سلطنت است.
نایب رئیس - تأمل کنید آقای دکتر بقایی اکثریت نیست.
دکتر بقایی - آقایان اگر خسته شدهاند ممکن است جلسه را ختم کنیم اگر نیستند بنشینند که من حرفهایم را بزنم (نمایندگان - مینشینیم) پس خواهش میکنم آقا دستور بفرمایید که آقایان رعایت تابلو را بکنند برای این که من نمیتوانم هی مطالبم را شروع کنم و قطع کنم یا دستور بدهید که تابلو را بیندازند (زنگ رئیس). (در این موقع اکثریت حاصل شد).
نایب رئیس - بفرماییید.
دکتر بقایی - ... پس علاوه بر استیضاح من دولت جناب آقای ساعد را به توهین به مقام شامخ سلطنت
+++
متهم مینمایم. (احسنت) برای این که فکر کنید که در مجلس برخلاف تصمیم شاهانه تصمیمی گرفته شده بود این نتیجه خلاف مقررات رفتار کردن جنابعالی است و من ثابت خواهم کرد جناب آقای ساعد که نظریه مجلس برخلاف این تصمیم بوده است من این مطلب را در همین جا ثابت خواهم کرد و گناه جنابعالی دو چندان است زیرا در آن موقع خودتان افتخار نمایندگی این مجلس را داشتید. بگذریم. روز دوشنبه نهم اسفند ماه اخبار را دیگر نمیخوانم ساعت 6 بعد از ظهر یکشنبه جناب آقای سردار فاخر شرفیاب میشوند حضور ملوکانه این جریان را عرض میکنند و میرسیم به اقدامات دولت به طوری که در شماره دیروز اطلاعات گفتیم آقای ساعد نخست وزیر و بعضی از وزیران به مجلس آمدند و وعده دادند که تصمیماتی برای این منظور و تشکیل مجلس مؤسسان اتخاذ بشود تقاضای تشکیل مجلس مؤسسان به طوری که اطلاع یافتهایم امروز و امشب نیز موضوع اصلاح و تکمیل بعضی از مواد قانون اساسی و تشکیل مجلس مؤسسان در هیئت دولت مطرح و آقایان وزیران مطالعاتی در روی این موضوع به عمل خواهند آورد و شاید عریضهای از طرف دولت در این خصوص به حضور ملوکانه تقدیم گردد.. این شاید را بنده تا حالا توجه نکرده بودم چون دلیل این شاید این است که این تصمیمات قبلاً گرفته شده چون روزنامه اطلاعات پیشبینی کرده بود که شاید کنفرانسهایی هم داده شود روزنامه اطلاعات این جور مینویسد شاید عریضه نوشته شود. به قرار اطلاع در این عریضه هیئت دولت از حضور اعلیحضرت همایونی تقاضا خواهند کرد که اعلیحضرت همایونی اجازه بفرمایند که فرمان تشکیل مجلس مؤسسان تهیه و صادر گردد خوب این هم پیشبینی مخبر اطلاعات است که میدانند آن نامهای که برای شاه مینویسند چه نوشته است. ممکن است آقای نخست وزیر با مجلس شورای ملی مجدداً تماس گرفته و موضوع تشکیل مجلس مؤسسان و اصلاح و تکمیل قانون اساسی را در مجلس رسماً اعلام نمایند بعد هم میرسیم به این جا که تشریف آوردند به مجلس و نامهای را که نوشته بودند به پیشگاه ملوکانه قرائت کردند اما در مجلس اجازه داده نشد راجع به این موضوع صحبتی بشود (مکی - صحیح است) و این یکی از ننگهای مجلس دوره 15 در تاریخ ثبت خواهد شد ثبت خواهد شد یک ننگ غیر قابل پاک شدن (وکیلی - به مجلس نمیشود گفت ننگ نباید بگویید ننگ) به مجلس نگفتم ننگ آقای وکیلی و بهتر است برای جنابعالی که در آن دوره حبس کشیدید مگر این که یک اطمینان قطعی به شما داده باشند که این دوره حبس نخواهید شد اگر اطمینان دادهاند که من حرفی ندارم ولی اگر اطمینان بهتان ندادهاند توی حرفهای من ندوید توی حرفهای من ندوید (زنگ ممتد رئیس) من از شما هم دفاع میکنم.
وکیلی - اجازه بدهید من جواب بدهم بهتان
نایب رئیس - شما نظم مجلس را به هم میزنید آقای دکتر وارد خصوصیات نشوید. شما با افراد این مجلس و افراد نمایندگان یک یک توهین میکنید شما آزادانه نطق خودتان را بکنید.
وکیلی - من راضی هستم که روی سینه من چکمههای هم وطن من به خورد ولی اجنبی نیاید من راضی هستم روی سینه من چکمههای نظامیها برود و یک اجنبی به این مملکتت نیاید (احسنت) من راضیم تمام ماها زیر چکمه همین نظامیها بمیریم یک اجنبی توی این مملکت نیاید.
دکتر بقایی - ولی نه راضی هستم چکمه این نظامیها بیا پدر وی سینه من نه اجنبی به این مملکت بیاید (وکیلی - من راضی هستم) من هیچ کدامش را راضی نیستم و ملت ایران هم هیچ کدامش را راضی نیست. (صحیح است) و این شماها هستید که آن چکمهها را دارید واکس میزنید شماها هستید. (همهمه نمایندگان - زنگ رئیس)
وکیلی - کسی که به شاه گلوله انداخته است میگوید دیوانه است این که وضع نیست ما حیثیت داریم این حرفها یعنی چه؟ ما تا به حال احتمال میدادیم حالا یقین کردیم (زنگ رئیس)
نایب رئیس - آقا مجلس از اکثریت نندازید.
وکیلی - شما پانصد دفعه گفتید که من پسر میرزا شهاب هستم من نمیتوانم این حرف را بشنوم
دهقان - دور از انصاف است که وقت مجلس با این حرفها تلف بشود.
دکتر بقایی - بله آقای وکیلی من افتخار میکنم.
وکیلی - من برادرم کشته شد پسر عموهایم کشته شدند خانوادهام کشته شدند شما فقط افتخار میکنید که پسر میرزا شهاب هستید. دکتر بقایی - اثبات شییی نفی ما عدی نمیکند (وکیلی - من هم افتخار دارم) شما هم افتخار داشته باشید هیچ مانعی ندارد که شما هم افتخار داشته باشید مگر من گفتم نداشته باشید شما هم افتخار داشته باشید.
نایب رئیس - من خیلی تعجب میکنم که آقای دکتر بقایی که همیشه میفرمایند یک محیط ساکتی باشد برای ادامه نطق خودشان میخواهند یک محیط متشنجی ایجاد بکنند و هی به اشخاص محترم مجلس توهین میفرمایند. برای این که مجلس از اکثریت نیفتد خواهش میکنم جنابعالی نطقتان را بفرمایید این حرفها از شما شایسته نیست که توهین به اشخاص بکنید.
دکتر بقایی - ... جناب آقای رئیس بفرمایید من چه توهینی کردم؟ این فرمایش حضرتعالی توهین به بنده است من چه توهینی کردم؟ بفرمایید من چه توهینی کردم؟ بفرمایید من چه توهینی کردم.
نایب رئیس - بنده به آقا اخطار میکنم و خواهش میکنم از این رویه منصرف شوید طوری نکنید که مجلس شما را از نطق محروم بکند.
دکتر بقایی - من از خدا میخواهم من میدانم که اکثریت نمیتواند حرفهای مرا بشنود (همهمه نمایندگان)
امامیاهری - شما حق ندارید وقت مجلس را گرفتهاید.
دهقان - ما مینشینیم و گوش میکنیم هرچه هم مزخرف بگویی ما مینشینیم شما میخواهید نظم جلسه را به هم بزنید از قرآن خدا تا وکیلی گرفته توهین میکنید که نظم مجلس را به هم بزنید ولی اما مینشینیم و گوش میکنیم.
دکتر بقایی - آقایانی که این جا هستند میشنوند که کی توهین کرد به مجلس آقای دهقان.
نایب رئیس - آقای دهقان خواهش میکنم بینالاثنین صحبت نکنید.
قبادیان - شما آقا یک ماه دیگر میخواهید حرف بزنید تکلیف این مملکت چیست استیضاح یک روز دو روز سه روز است نباید این قدر طول بکشد اگر استیضاح است متن استیضاح را بفرمایید. (زنگ رئیس) نه وقت خودتان را تلف کنید نه وقت مملکت را
دکتر بقایی - جوابتان را میدهم جواب این است که این خواب ناروایی که برای این مملکت دیدهاند حداقل دو سال حداکثر 5 سال است چون دنیا بیش از این اجازه نمیدهد و در فاصلهاش اگر جنگی بشود که اگر جنگی نشود در فاصلهاش حداقل دو سال دیگر این مملکت این مردن بیچاره این ستم کشیدهها دو سال الی پنج سال دیگر زیر چکمههای دیکتاتوری ججان خواهند داد (عدهای از نمایندگان- این طور نیست) و هرچه بفرمایید که این طور نیست من میگویم این طور هست و راجع به ثبت اسناد هم صحبت نخواهم کرد چون مطلب خیلی دارم
یمین اسفندیاری - این طوری که شما برداشت کردهاید تا حالا دیده نشده است.
دکتر بقایی - ... البته خیلی از چیزها تا به حال دیده نشده تا به حال دیده نشده که این طور دیکتاتوری درست بکنند تا به حال دیده نشده (همهمه نمایندگان)
دهقان - سوء استفاده شما دیکتاتوری به وجود میآورد.
امامیاهری - مجلس ناچار است پیشنهاد کند ده ساعت دوازده ساعت به شما وقت بدهد که حرفهای خودتان را بزنید.
دکتر بقایی - خدا بیامرزد مرحوم دکتر سید نصر را خدا بیامرزدش دکتر سید ولی الله خان نصر را
صفوی - هفتاد نفر نشسته یک نفر وقت مملکت را تلف میکند.
دکتر بقایی - برای این که اگر من تلف نکنم آن وقت 15 میلیون باید بنشینند که پنج شش نفر زندگیشان را تلف کنند من جلوگیری از آن حرف میزنم. (زنگ رئیس)
صفوی - دو سال مجلس را از کار انداختند نگذاشتند مجلس کار کند. (زنگ رئیس)
دکتر بقایی - معذلک من از حدود استیضاح خود خارج نخواهم شد مطمئن باشید.
صفوی - دو روز است از حدود استیضاح خارج شدهاید.
دکتر بقایی - مقصودم این است که راجع به آن موضوع صحبتی نخواهم کرد راجع به آن موضوع صحبتی نخواهم کرد.
نایب رئیس - اگر نمیخواهید مطالبتان را بگویید که هیچ والّا مجلسی را از نظم خارج نکنید.
دکتر بقایی - بنده میخواهم بگویم شما مجلس را اداره کنید.
نایب رئیس - آقای دکتر بقایی اگر میخواهید مطالب خودتان را بفرمایید مجلس حاضر است.
دکتر بقایی - بنده حاضرم بفرمایید آقایان نظم را رعایت کنند بنده عرض کنم خلاصه این نامه را جناب آقای ساعد خواندند در مجلس و در مجلس به شهادت صورت جلسات اجازه بحث در آن موضوع
+++
داده نشده این صحبت 10 اسفند بود آقایان یادشان باشد که در 6 اسفند اعلیحضرت همایونی آن فرمایشات را فرمودند در 8 اسفند مجلس و دولت موافقت خودشان را اعلام داشتند و در چهارشنبه 11 اسفند در اطلاعات نوشته شده است تلگرافات مربوط به مجلس مؤسسان در این دو روزه در این دو روزه تلگرافات زیادی از طبقات مختلف از طهران و شهرستانها به اداره واصل و از پیشگاه همایونی... (در این موقع مجلس از اکثریت افتاد و پس از چند لحظه مجدداً اکثریت حاصل شد)
نایب رئیس - از آقایان خواهش میکنم که رعایت تابلو را بفرمایند که مجلس از اکثریت نیفتد آقای وثوق بفرمایید به نشینید. بفرمایید آقای دکتر بقایی
دکتر بقایی - در این دو روزه تلگرافات زیادی از طبقات مختلف از تهران و شهرستانها به اداره واصل و از پیشگاه همایونی و هیئت دولت و مجلس شورای ملی تقاضای تشکیل مجلس مؤسسان و تکمیل مواد قانون اساسی را نمودهاند که از شماره فردا به تدریج در صفحه سوم روزنامه منتشر خواهد شد در آن موقع بنده در کرمان بودم جناب آقای دکتر سجادی و درست وارد به جریان بودم علت این که درست وارد به جریان بودم این است که در آن موقع من جزء وکلای اقلیت نبودم آقایان میدانند که من با کمال حسن ظن و حسننیت به کابینه آقای ساعد رای موافق داده بودم و جزء وکلای اکثریت بودم و به همین جهت اسرار مگو از من پوشیده نبود این خبطی است که باید در آتیه دستور بدهند این اسرار راحتی از وکلای اکثریت پوشیده بدارند چون ممکن است یک وکیل مظنون مثل من پیدا شود و بیاید آن اسرار مگو را بگوید حالا جریان چی بود؟ روز ششم اسفندماه اعلیحضرت همایونی به هیئت دولت فرمودند من تصمیم گرفتهام مجلس مؤسسان افتتاح کنم آمدند در مجلس با نمایندگان هم صحبت کردند و جناب آقای ساعد هم نظر نمایندگان فراکسیونها را تفسیر کردند یعنی نظر مجلس و روی این تصویبنامه از هیئت دولت گذراندند یک وقت متوجه شدند که عمل خلاف قانونی انجام دادهاند و گناه شما این است که این توجه را پیشتر میبایستی بکنید نه بعدتر در سیاست اشتباه غیر قابل عفو است متوجه شدند که خبط شده و این طور مجلس مؤسسان قانونی نیست.
نایب رئیس - آقای حائریزاده بیرون نروید.
دکتر بقایی - به آقای حائریزاده از قول من بگویید که تشریف بیاورند...
(در این موقع مجلس از اکثریت افتاد پس از چند لحظه مجدداً اکثریت حاصل شد)
نایب رئیس - بفرمایید آقای دکتر بقایی
دکتر بقایی - خلاصه این اقلیت و اکثریت شدن و از اکثریت افتادن موجب میشود که من مطالب را تکرار کنم چون وسط حرفهای من از اکثریت میافتد. عرض کنم در تاریخ ششم اسفند وکلا شرفیاب شدند به حضور ملوکانه در روزهای هفتم و هشتم و نهم اسفند مجلس یعنی به اسم مجلس نمایندگان فراکسیونها اظهارنظر کردند و هیئت ددولت هم تصویب نامه صادر کرد یک وقت متوجه شدند که به این ترتیب مجلس مؤسسان قانونی نیست و دست پاچه شدند این دولت خیلی زود دست پاچه میشود کما این که الان از این استیضاح من سخت دست پاچه شده است و موارد دست پاچگیش را آمدهاند به من گفتهاند ولی من این موارد دست پاچگیش را نمیگویم تا تمام دست پاچگیها را بکند آن وقت خواهم گفت خلاصه آن وقت هم دست پاچه شدند و در تاریخ نهم اسفند یعنی بعد از تمام شدن تمام آن جریانات تلگرافی از ستاد ارتش تلگراف را بنده خودم دیدهام و اگر الان هم جناب آقای وزیر جنگ دستور بفرمایند میتوانند بفرستند و از پروندهاش بیاورند ولی در دستم نیست ولی آقایان به شرافت من اطمینان دارید و میدانید که تا من مطمئن نباشم حرفی نمیزنم یک تلگراف نیم ورقی و این قدر با عجله که حتی برخلاف دوره سابق احتیاط رمز کردن آن را هم نکرده بودند تلگراف کردند فوری به تمام لشکرها که ابراز احساسات از طرف ملت و تقاضای تشکیل مجلس مؤسسان بشود به این دلیل که شما هیچ تلگرافی به تاریخ قبل از 9 اسفند نمیتوانید ارائه بدهید مگر این که آن را از تلگرافخانه حالا بگویند جعل کنند چون دستور مال روز 9 اسفند است و همان روز این جا هم نوشته شده است که تلگرافات زیادی رسیده یعنی روز 11 در روزنامه اطلاعات نوشتند که این دو روزه تلگرافات رسیده است و الّا اگر چنانچه تصمیم دولت و تصمیم ملوکانه متکی بر تقاضای مردم بود روزنامه اطلاعات میبایست اقلاً روز چهارم اسفند بنویسد که تلگرافاتی برای تشکیل مجلس مؤسسان رسیده است آن وقت تصمیم ملوکانه را تأیید بکنند . این یک موضوعی است و از آن اشتباهات عجیب غیر قابل عفو است جوانهایی که امروز در این جا نشستهاند یا حرفهای من به ایشان میرسد اگر ده بیست سال دیگر خواستند مجدداً یک دیکتاتوری درست بکنند یادشان باشد که اول تلگراف را بفرستند بعد این کار را بکنند نه این که اول تصویبنامه صادر شود و توی رادیو هم گفته شود که دولت تصویبنامه صادر کرد آن وقت از فردایش میبینیم که یک ایران از رود ارس از خوزستان تا منتها الیه شرق خراسان صبح بیدار شد و مجلس مؤسسان خواست و تلگرافات اولیه که عرض کردم هیچ کدام تاریخشان قبل از 9 اسفند نیست هیچ کدام از اینها به روی خودشان نیاوردند که اعلیحضرت تصمیم گرفته دولت تصویبنامه صادر کرده چندتاش را حالا میخوانم که از خستگی در بیایید از بابل یای رامسر بالای روزنامه پاره شده است یک عده تلگراف کردهاند که این جانبان نانوایان تلگراف از کاشمر است چون در متن تلگراف ذکر شده این جانبان نانوایان و بقالان و قصابها شهرستان کاشمر به واسطه نقص قوانین نامطلوب فعلی و وضع اجتماعی کنونی کشور که موجب زحمت و اشکالات زیادی شده است به ستوه آمدهایم (خنده نمایندگان) نانواها و قصاب و بقالها کاشمر ناگهان به ستوه آمدند و بدین وسیله از اولیای محترم امور تقاضا داریم به منظور رفاه و آسایش حال ما بیچارهها به منظور رفاه و آسایش اهالی هرچه زودتر برای تشکیل مجلس مؤسسان و سنا و تعدیل قوانین فعلی کشور اقدامات مؤثری به عمل آید. نمایندگان نانواها محمود منوچهری و هاشم معمار (خنده نمایندگان) قصابها چند تا دیگر از نمایندگان بقال هم یک به یک رضا معمارباشی دارد حالا من اسامی را میخوانم آقایان توجه بفرمایند که اولاً میبینیم خدا را شکر که فرهنگ و معارف این قدر ترقی کرده و علاوه بر عدالت اجتماعی تهران به اندازه زیاد شده که بقال و نانواها و قصابهای کاشمر هم میفهمند که این قوانین نقص دارد و روز نهم یعنی بعد از نهم چون تاریخ را در روزنامه ذکر نکردهاند چون اگر ذکر میکردند دیگر آن یک مدرک عجیبی میشد ولی من اینها را به شما قول میدهم که هیچ کدامش تاریخش قبل از دهم نیست چون دستور روز نهم صادر شده است روز ششم و هفتم و هشتم آن جریان روز یازدهم روزنامه اطلاعات مینویسد در این دو روزه و من به روزنامههای دیگر هم مراجعه کردم هیچ کدام قبل از روز یازدهم چیزی ننوشتند. اول همه به ستوه آمدند بعد بی صبری کردند. شاهی - در این موقع که مذاکرات مجلس مؤسسان به میان آمده با کمال بیصبری انتظار داریم این عمل خوب و قابل استفاده را به عمل آوردند از طرف عشایر بربری سید ابوالحسن یارعلی خسروی این را استناد نکنید به این حرف ولی فکر میکنم که این جناب آقای یارعلی خسروی از آن کارگردانهای انتخابات باشد چون نوشته این عمل استفاده باز از شاهی - مجلس مؤسسان برای رفع نواقص موجوده قانون اساسی کشور و دادن اختیارات کافی به مقامات عالی دولت به حال مملکت و ملت مفید است. اینها معلوم میشود نفهمیدهاند و نوشتهاند دادن اختیارات کافی به مقامات عالیه دولت بعضیها نوشتهاند به مقام سلطنت حالا کاری نداریم راجع به این هم صحبت کنیم ولی این تلگراف دیگر ننوشته دادن اختیارات کافی (به مقامات عالی دولت مفید است و تشکیل آن واجب به نظر میرسد. اهالی شهرستان شاهی با بیصبری و جدیت کامل از دولت خواستارند که هرچه سریعتر نسبت به انتخاب نمایندگان مجلس مؤسسان و تشکیل سریع آن اقدام نمایند) من نمیدانم نماینده شاهی کیست (یکی از نمایندگان - تشریف ندارند) اهالی شامی برخلاف سایر جاها اظهار شعف نکردهاند و فقط بیصبری دارند چون یک تلگرافاتی هست که خیلی اظهار شعف و شادمانی کردهاند من اینها را بعداً برایتان میخوانم چون این تلگرافات را آقایان نخواندهاند من میدانم آقایان هیچ کدامشان این تلگرافات را نخواندهاند حتی آنهایی که مال محل خودشان بوده است آقای دکتر طبا شما تلگرافات مربوط به نایین را خواندهاید (دکتر طبا - بله) مال سایر جاها را هم خواندهاید میدانم نخواندهاید چون میگویید چرند است و میدانید که تلگرافات راجع به مجلس مؤسسان است و روزنامهها را هم میگذارید ولی اینها را انسان باید بخواند تا تاریخ یاد بگیرد برای این که عبارت بگیرد من این تلگرافات را به دقت میخوانم چون توش یک اسراری کشف میشود که تا آدم نخواند نمیفهمد همه جاها اظهار شعف و شادی کردند ولی من دیدم هرچه تلگراف از شاهی رسیده فقط اظهار بیصبری کردهاند با کمال بیصبری منتظر تشکیل مجلس مؤسسان هستند اظهار شعف و شادی نکردند غرق نشدند بعضی جاها غرق شدهاند ولی اهالی شاهی غرق نشدند بی صبری کردهاند من در اطراف این موضوع فکر میکردم و یک چیزی به نظرم رسید یک بچه کوچکی
+++
در خانه داشتیم وقتی که من میخواستم اذیتش کنم دستم را این جوری میکردم که بزنمش ولی نمیزدم این یک حالت عصبانی درش تولید میشد که حالا آقای دکتر راجی باید توضیح علمیش را بدهند میگفت بزن بزن میخواست زودتر بزنم که راحت بشود من برای شوخی تهدید میکردم ولی او میگفت بزن بزن چون خود این تهدید بیشتر از کتک اذیتش میکند و من وقتی که دیدم اهالی شاهی غرق در شادی شعف نشدهاند به یاد آن بچه کوچولو افتادم و گفتم اینها هنوز دوره بیست ساله را فراموش نکردهاند آقا گفتند مجلس مؤسسان فوری خبردار شدند که چه میشود و منتظرند که چه بلاهایی به سرشان بیاید آنها بی صبرند میگویند هر شکنجهای باید بشویم زودتر بشویم که الانتظار اشد من الموت النتظار خیلی چیز بدی است یک چیز کشندهای است اینها وقتی شنیدند مجلس مؤسسان بیصبر شدند چون فراموش نکننید که در مازندران قدمهای بزرگی برداشته باشد هیچ کس تردید ندارد چنان که رسم همه دیکتاتورهای دنیا است ولی مردم مازندران شکنجههایی کشیدند از دست بعضی رؤسای املاک و بدون اطلاع اعلیحضرت فقید من اینها را به خاطر دارم آقایان وقتی که میگویم درباریان متملق و مغرضین چاپلوس من اینها را به خاطر دارم روح اعلیحضرت فقید از این جنایات و فجایع خبردار نبود و آن مرد شریف پیش خیال خودش به مملکت خدمت هم میکرد و خدمت هم میکرد ولی همان خیانتکاران و جنایت پیشهها بودند که آن فجایع را در مازندران میکردند و یک عده از نظایر آنها دور آن شاهنشاه بزرگ وطن پرست را میگرفتند و میگفتند خاطر مبارک آسوده باشد آنها بچههای زنها را سقط میکردند پدر مردم را در میآوردند و خانههای روستایی میساختند که ما همه دیدهایم و میدانیم که در حدود دو هزار تومان مصالح به کار میبردند آن وقت برای خود شیرینی اینها را صد تومان به حساب املاک اختصاصی میگذاشتند چرا؟ برای این که مصالحش را به زور میگرفتند عملهاش را بیکاری میگرفتند و من خودم خانوادههایی را میشناسم که در نتیجه مظالم آن جنایتکاران نابود شدند و فهمیدم که چرا اهالی شاهی غرض در شعف و شادی نشدند چون تا گفتند مجلس مؤسسان اینها یادشان آمد به این جهت غرض نشدند اسامی این اهالی شاهی را یادداشت کنید ازشان توضیح بخواهید که چرا اینها غرق در شادی نشدند باید غرض در شادی بشوند (خنده نمایندگان) بعد دیدیم که ملت ایران یک قیم هم پیدا کرده غیر از این چیزها به موازات آن چیزهایی که وارد میشود ملت ایران یک قیم هم پیدا کرده که در ایران هم هست نترسید در دستگاه دولتی نیست این قیم اسمش حاجی عباس حیدرمحمدآبادی است این برداشته تلگراف کرده از تهران به نام ملت ایران و مینویسد تمام افراد ملت ایران از صدور فرمان همایونی مبنی بر تشکیل مجلس مؤسسان بی نهایت رفاه عموم و پایه اصلاحات لازم در تمام امور کشور است و به این مناسبت صریحاً عرضه میکند اگر تأخیری یا قصوری در انجام امر حاصل شود تهدید هم کرده آقای ساعد توجه بفرمایند این تهدیدتان کرده میگوید اگر تأخیر یا قصوری در انجام امر حاصل شود ایستادگی کرده انجام تسریع امر را مصرانه استدعا خواهم نمود امضاء حاج عباس حیدر محمد آبادی.
حالا جناب آقای وزیر کشور تعقیب بفرمایند که این جناب حاج آقای حیدر محمد آبادی از کجا قیم ملت ایران شده که این جور از طرف ملت ایران شکر میکند و این جور تهدید میکند آقای حاذقی این هم سفر شما بود؟ (حاذقی - ملت ایران از حرفهای شما متنفر است) من نماینده ملت ایران هستم و افتخار میکنم بروید توی کوچهها به بینید که این حرفهای مرا چه جور تلقی میکنند و من نمیدانم چه سری است که وقتی به شما میگویم حاج آقا چرا همه میزنند به خنده این را هم نفهیمدهام (حاذقی - برای این که میدانند عقیده و ایمان به خدا ندارید و این جور به مظاهر مذهبی بی احترامی میکنید) چه بیاحترامی؟ آخر به سایرین هم میگویند کسی نمیخندد ولی به شما که میگویم میخندند آقایان نخندید (عباس مسعودی - این حاج عباس را من میشناسم و یکی از محترمین و معتمدین چهار راه عباسی است هم به نام همین مرد است و مرد بسیار شریفی است) قبول دارم ولی از طرف ملت ایران چه وکالتی دارد من که توهین نکردم فقط سوال میکنم که چه وکالتی از طرف تمام افراد ملت ایران دارند. بسیار خوب مرد خوبی است من قبول دارم جنابعالی هم مرد خوبی هستید ولی حق ندارید که از طرف ملت ایران حرف بزنید (امامیاهری - این استیضاح از حاج عباس است این طور من میفهمم) اما این اصفهانیها خیلی مرد رندند (دکتر راجی - آقای نیک پی 109) من که توهین نمیکنم میگویم اصفهانیها باهوش هستند. نظر به این که بعضی از مواد قانون اساسی با وضع کنونی کشور و با منویات شخص شخیص اعلیحضرت همایون شاهنشاهی وفق ندارد جامعه کشاورزان استان استدعا دارند مقرر فرمایید هرچه زودتر مجلس مؤسسان تشکیل این بعد از آن است که دستور تشکیل صادر شده این تاریخ چاپش 12 اسفند است هرچه زودتر مجلس مؤسسان تشکیل و در اصلاح بعضی از مواد قانون اساسی مخصواً موادی که متضمن محدودیت اختیارات اعلیحضرت همایونی است اقدام فوری به عمل آوردند نمایندگان کشاورزان دهستان ماربین علی سهرابی حاج مهدی تهرانی حاج محمود خوریانیی و عدهای از نمایندگان دهستان ماربین گویا اینها در عالم مرد رندی خود فهمیدند که این منویات مال یک کسی است فقط یک اشتباه کردند که خیال کردند منویات شاه است در صورتی که نیست (در این موقع مجلس از اکثریت افتاد)
2 - تعطیل جلسه به عنوان تنفس
نایب رئیس - چند فقره پیشنهاد رسیده که جلسه را به عنوان تنفس ختم کنیم جلسه فردا صبح ساعت 5/8 تشکیل میشود.
(ساعت نه و نیم بعد از ظهر جلسه به عنوان تنفس ختم و جلسه آینده به روز یک شنبه 28 فروردین 1328 موکول گردید)
نایب رئیس مجلس شورای ملی - امیرحسین ظفر ایلخان
اخبار مجلس
کمیسیونها و شعب
کمسیونهای پارلمانی منتخبه فروردین 1328 به شرح زیر جلسه خود را تشکیل داده و هیئت رئیسه کمیسیون را از این قرار معین نمودند:
کمیسیون دادگستری
رئیس - آقای عامری
نایب رئیس - آقای سلطانالعلما
مخبر - آقای سزاوار
منشی - آقایان صدرزاده - نراقی
کمیسیون دارایی
رئیس - آقای امیر نصرت اسکندری
نایب رئیس - آقای ابوالقاسم امینی
مخبر - آقای امیرتیمور
منشی - آقایان مشایخی - قوامی
کمیسیون راه
رئیس - آقای نورالدین امامی
نایب رئیس - آقای شهاب خسروانی
مخبر - آقای مهندس هدایت
منشی - آقایان کلبادی - اسلامی
کمیسیون نظام
رئیس - آقای قبادیان
نایب رئیس - آقای صاحبدیوانی
مخبر - آقای دهقان
منشی - آقای عباسی
کمیسیون کشاورزی
رئیس - آقای ظفری
نایب رئیس - آقای قهرمان
مخبر - آقای مسعود ثابتی
منشی - آقایان دادور - معینزاده
+++
بقیه جلسه 157
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه 28 فروردین ماه 1328
فهرست مطالب:
1ـ تقدیم و طرح لایحه دو دوازدهم بودجه کشور بقیه یک فوریت.
2ـ تعطیل جلسه به عنوان تنفس.
مجلس نیم ساعت بعد از ظهر به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل شد.
1ـ تقدیم و طرح لایحه دو دوازدهم بودجه کشور به قید یک فوریت
رئیس ـ به طوری که خاطر آقایان مسبوق است دولت در نظر داشت لایحهای تقدیم کند برای پرداخت یک دوازدهم حقوق ادارات چون آخر ماه است و باید حقوق ادارات و کارمندان و مخارج جاری کشور پرداخت بشود و استیضاح هم در دستور است این طور به نظر رسید که تقاضا شود دولت لایحه یک دوازدهم را امروز به مجلس بدهد (صحیح است) و نمایندگان عقیده دارند آقای ناطق، آقای دکتر بقایی دو جلسه دیگر هم استیضاح خودشان را ادامه بدهند و بیاناتشان را بکنند خود ایشان هم با این ترتیب موافقت دارند (صحیح است) که دو جلسه دیگر به ایشان اجازه داده شود بیانات خودشان را بکنند (دکتر بقایی ـ یعنی حداکثر شش ساعت بیشتر نشود هر جلسه سه ساعت) من تقاضا میکنم از شش ساعت هم بکاهند (صحیح است) و دولت لایحه را تقدیم کند که حقوق کارمندان داده بشود (صحیح است) آخر ماه است و کارهای دیگری هم دولت دارد که به آن کارهای دیگر برسد (صحیح است) آقای وزیر دارایی.
وزیر دارایی ـ به طوری که آقایان مسبوق هستند بودجه کشور در اسفند 1327 یعنی قبل از پایان سال تقدیم مجلس شورای ملی شده بود و با جدیتی که در کمیسیون بودجه شد امیدوار بودیم که تا آخر فروردین خبر کمیسیون بودجه برای تقدیم به مجلس شورای ملی حاضر باشد ولی تعطیلات عید که در پیش بود مجال و فرصتی نداد که کلیه بودجهها به تصویب برسد و از طرفی چون ماه به آخر رسیده است برای پرداخت حقوقها محتاج به مجوز قانونی بودیم ناچار شدیم که یک دوازدهم بیاوریم لایحهای برای این کار تهیه شد ولی علت این که تا دو روز قبل داده نشد برای این بود که دولت در حال استیضاح بود و تصور میکردیم که بقیه استیضاح تا پایان ماه تمام میشد و دولت جواب خودش را میداد و اگر مورد اعتماد مجلس بود لایحه را تقدیم میکرد ولی چون متأسفانه مدت استیضاح به طور انجامید و آقای استیضاح کننده هم گویا با نظری که دارد نمیخواهند استیضاح تمام بشود ناچار لایحه به تأخیر افتاد و لایحهای برای دو دوازدهم تقدیم شده است و علت این که لایحه دو دوازدهم تقدیم شده باری این است که این ماه تمام شده است و ماه آتی از قراری که آقایان مسبوق هستند مجلس مؤسسان افتتاح میشود و اکثر آقایان هم افتخار نمایندگی مجلس مؤسسان را دارند (حاذقی ـ مانع کار مجلس هم هست) و ممکن است که در کار هم یک پیشآمدی بشود که با کارهای زیاد مجلس مؤسسان و خود مجلس باز تأخیر بشود به این جهت تقاضای پیشنهاد دو دوازدهم شده است با چند تبصره که این تبصرهها یک قسمتش مربوط به چهار دوازدهم بودجهای است که در چند ماه قبل تقدیم مجلس شد و در کمیسیون بودجه هم چند فقره آن به تصویب رسیده است و خبرش هم حاضر شده و چون آنها مورد احتیاج است و ضرورت دارد برای هزینه مملکتی استدعا شده است که اجرای آن تبصرهها را هم مجلس اجازه بدهد یکی دو تبصره دیگر هم علاوه شده است که در موقع خودش وقتی بحث شد البته توضیحات کافی داده خواهد شد. و لایحه هم بقیه یک فوریت تقدیم مجلس شورای ملی شده است.
+++
حادقی ـ استدعا میکنم آقای وزیر دارایی جدیت بفرمایند که بودجه زودتر تقدیم مجلس شورای ملی بشود.
رئیس ـ لایحه دو دوازدهم قرائت میشود.
مجلس شورای ملی ـ چنان که خاطر آقایان نمایندگان محترم مستحضر است بودجه سال 1328 کل کشور در اول اسنفد ماه 1327 به مجلس شورای ملی تقدیم گردیده و چون هنوز رسیدگی آن در کمیسیون بودجه به پایان نرسیده و از طرفی ماه فروردین نزدیک به خاتمه و بایستی موجبات پرداخت حقوق و هزینههای وزارتخانهها و ادارات و بنگاههای دولتی و سایر مصارف کشور و تا موقع تصویب بودجه کل کشور فراهم گردید علیهذا ماده واحده و تبصرههای ذیل با قید یک فوریت تقدیم و تصویب آن را استدعا مینماید.
ماده واحده ـ به وزارت دارایی اجازه داده میشود حقوق و هزینههای مستمر و غیرمستمر وزارت خانهها و ادارات و بنگاههای دولتی و سایر هزینههای کشور را اعم از مصارف عمومی و عمرانی در دو ماهه اول سال 1327 با رعایت تبصره یک ماده واحده قانون مصوب دوم آبان ماه 1324 و سایر قوانین و مقررات مالی و کمک هزینه کارمندان و خدمتگزاران کشوری و لشگری را مطابق قوانین و آییننامههای مربوطه از درآمد عمومی سال جاری کشور پرداخت نماید.
تبصره 1ـ مواد متمم قانون چهار دوازدهم آخر سال 1327 موضوع گزارشهای شماره 20 و 21 مورخ 15 و 22 اسفند 27 کمیسیون بودجه و گزارشهای مورخه 22 اسفند ماه 1327 راجع به اضافه اعتبار ترفیع و اضافات کارمندان بابت سالهای 1325 و 1326 که در سال 1327 نیز مورد پرداخت خواهد داشت و مجوز تبدیل پایههای پزشک یاری فارغالتحصیلهای دبیرستان و کلاسهای فنی و اکسیناتوری دامپزشکی و کمک هزینه فرزندان مرحوم سیداحمد بهبهانی تصویب میگردد که به موقع اجرا گذارده شود.
تبصره 2ـ برای این که در انجام امور عمرانی که جزو بودجه کشور بوده و طبق قانون اجرای مقررات برنامه هفت ساله به عهده سازمان برنامه محول گردیده وقفه و تأخیری حاصل نشود از اول اسفند 1328 و مادام که سازمان برنامه شروع به اجرای مقررات قانون 26 بهمن ماه 1327 ننموده است وزارت دارایی مجاز است با اطلاع و نمایندگی سازمان برنامه اعتبار مصارف عمرانی را از محل درآمد نفط در اختیار دستگاههای دولتی که عهدهدار انجام کار عمرانی میباشند بگذارد حساب وجوه مذکور را وزارتخانهها و ادارات ذیل مدخل تنظیم و به سازمان برنامه تسلیم خواهند نمود.
تبصره 3ـ تبصره یک ضمیمه قانون اجازه اجرای مقررات گزارش کمیسیون برنامه مصوب 26 بهمن ماه 1327 لغو و طبق مفاد ماده 9 گزارش کمیسیون برنامه انتخاب شورای عالی و مدیرعال بر حسب پیشنهاد دولت و به موجب فرمان همایونی به عمل خواهد آمد.
تبصره 4ـ مدت تعهد و پرداخت بقیه ترفیع و اضافات سال 1326 موضوع تبصره یک قانون اول خرداد ماه 1327 و تبصره چهار قانون دوم شهریور ماه 1327 تا آخر خرداد ماه 1328 تمدید میشود.
تبصره ـ مقررات موضوع جزء یک از ماده واحده قانون مصوب دوم مرداد ماه 1327 برای جمعآوری غله در سال 1328 نیز قابل اجرا خواهد بود.
تبصره 6 ـ وزارت دارایی مجاز است معادل مبلغ 50 میلیون ریال از اعتبار راهسازی سال 1328 به اختیار وزارت راه بگذارد که به مصرف تعمیرات راههای شوسه برساند و از محل اعتبارات سال جاری مندرجاً به اقساط ماهیانه تا آر سال مستهلک گردد:
نخستوزیر ـ محمد ساعد ـ وزیر دارایی ـ گلشاییان
رئیس ـ فوریت مطرح است، آقای دکتر اعتبار.
دکتر اعتبار ـ بنده فعلا عرضی ندارم.
رئیس ـ آقای دکتر عبده.
دکتر عبده ـ بنده موافقم.
رئیس ـ آقای اسلامی.
اسلامی ـ بنده در کلیات عرضی دارم.
رئیس ـ آقای اردلان.
اردلان ـ بنده در ماده واحده عرضی دارم.
رئیس ـ آقای حائریزاده.
حائریزاده ـ یک رویه است در مشروطیت ما که خیلا میکنم هیچ جای دنیا این رویه نباشد (بعضی از نمایندگان ـ صحیح است) و آن گروکشی است که دولت از مجلس و مجلس از دولت میکند یک کوچه بنبستی، هر جا یک نشستهای دارند میخواهند این جا منجل آب کنند حقوق کارمندان را برای یک دوازدهم مجلس مخالف نیست که پرداخت بشود این تبصرهها این یک فوریتی است، چون این لایحه فقط یک فوریت بیشتر ندارد لایحه بودجه که به یک فوریتش رأی دادند فوراً در مجلس مطرح میشود به این جهت این چاپ نمیشود که ما این تبصره را بخوانیم و ببنیم که چه چیزها در آن درج شده است ما میبینیم یک قوانینی را در زمان تعطیل مجلس دولتها و تصویبنامهها لغوش کردند یک مالیاتهایی را لغو کردند یک مالیاتهایی وضع کردند از اغنیاء صرفنظر کردند که مالیات وصول نکنند گفتند ما زورمان نمیرسد، ضعفاء و فقرا را چسبیدند و تصویبنامههایی گذراندند راجع به غله یک مقرراتی وضع کردند این مملکت را آتش زدند، ما هر چه فریاد کردیم که تصویبنامه ناقص قانون نمیشود و بایستی قانون به موقع اجرا گذارده شود آقای بهنیا معاون جناب گلشاییانا میگفت که یکی از این تبصرههایی که در یک دوازدهم آوردیم توی مجلس یک کلمهای نوشته شده که تلویحاً باید آنها اجرا شود (امیر تیمور ـ همچو چیزی نیست) من که هر چه نگاه کردم همچو چیزی پیدا نکردم من دیدم که ممکن است این تبصرهها یک چیزهایی داشته باشد که به ضرر مملکت باشد ما نمیتوانیم رأی بدهیم اگر این تبصرهها را دولت حذف کند و آن ماده تنها باشد ما ممکن است رأی بدهیم و حرفی نداریم مجلس ممکن است تصویب کند آقایان اعضاء کمیسیون بودجه هم با کمال جدیت و صمیمیت مشغول مشاوره با دولت برای گذراندن این بودجه هستند این یک دوازدهمش را با همان ماده بدون تبصره امروز خاتمه بدهند و در ظرف این یک ماه اردیبهشت از کمیسیون بودجه لایحه بودجه را بیاورند چاپ شود، مطالعه بکنیم که در اطرافش بحث و انتقاد زیادی نشود و بگذرد و الّا با این فوریت ما را در این بنبست بگذارند که نمیدانیم به چه باید رأی بدهیم من با این طرز مخالفم که دولت در موقع فشار که یک عده کارمندان که آخر ماه حقوقشان نرسیده است و البته همه ما علاقه داریم که حقوقشان برسد یک مشت تبصرههایی که معلوم نیست چی از تویش در میآید در شکاف این خواسته باشند بخورد ما بدهند با این طرز فوریت مخالفم.
رئیس ـ آقای وزیر دارایی.
وزیر دارایی ـ این تبصرههایی که در اینجا گنجانیده شده است تبصرههایی است که چهار ماه قبل برای این که مجال بحث و مباحثه درش باشد دولت ضمن لایحه چهار دوازدهم به مجلس تقدیم کرد و در کمیسیون بودجه حلاجی شد رسیدگی شد، بحث شد جرج و تعدیل شد و به مجلس آمد (صحیح است) و اگر ملاحظه بفرمایید ما نوشتهایم مواد قانون متمم قانون چهار دوازدهم سال 27 موضوع گزارشهای شماره 20 و 21 کمیسیون بودجه یعنی آن تبصرههایی که کمیسیون بودجه تصویب کرده و این طور نیست که ما امروز بخواهیم یک تبصره تازهای را بیاوریم و درش بح نشده باشد و اضافه اعتبار و ترفیع و اضافه کارمندان را هم که بدون فوریت تقدیم مجلس کردیم و به کمیسیون بودجه رفت و کمیسیون بودجه تصویب کرده است و اگر امروز ما بخواهیم این عمل را بکنیم نقض غرض است یعنی یک تبصرهای که سابقاً دولت لایحهاش را داده است و به کمیسیون بودجه رفته است و کمیسیون هم راپرتش را داده است و این یک روزی باید بیاید به مجلس امروز ما تقاضا کردیم که اینها بیاید به مجلس، حالا چرا این تقاضا را کردیم؟ عرض کنم که جزء این تبصرهها اگر نظر آقایان باشد که در کمیسیون بودجه هم توجه فرمودند ضمن این تبصرهها یک خرجهایی از دولت هست که ضروری بوده در ظرف این مدت هر چه تقاضا شد هر چه التماس شد هر چه در لایحه یک دوازدهم گفته شد همه باز موکول به این شد که در کمیسیون بودجه حلاجی بشود و در کمیسیون بودجه حلاجی شد مثلاً بعضی سفارتخانههایی ما داریم که مأمور آن رفته است و منتظر حقوقش است (صحیح است) ما که نمیتوانستیم این را معطل بکنیم این تبصرهها همه از کمیسیون بودجه گذشته است و این را برای این که امروز اینجا تکلیفش معین بشود و چون اول سال است و باید تکلیف ما معین بشود این را ما تقاضا کردیم که تکلیفش معلوم بشود. این تبصره اول بود، تبصره دوم را هم یک روز عرض کردم حضور آقایان که این بودجه عمرانی را ما جدا کردیم و آن قسمتی که مربوط به سازمان برنامه است برای سازمان برنامه در نظر گرفتیم و اگر آقایان آن را ملاحظه بفرمایند آن قانونی که از مجلس گذشته برای سازمان برنامه دیگر برای راهسازی، برای مخارج کشاورزی، برای مخارج دفع آفات نباتی و برای مخارجی که الان در بودجه عمومی کشور هست و معهذا باید در بودجه سازمان یافته بگذاریم یک قران ما نمیتوانیم خرج کنیم و ناچار باید
+++
این مجوز قانونی را داشته باشیم. یک تبصره دیگری هم مربوط به این اضافاتی بود که پارسال اجازه داده بودید که اضافات 26 تا آخر سال 27 قابل پرداخت باشد و الان سال 28 است و ما خواستهایم که این اجازه پرداخت تا آخر خرداد باشد و چیز قابل و فوقالعادهای نیست. یکی دیگر موضوع جمعآوری غله است یک قانونی پارسال از مجلس شورای ملی گذشته برای محصول غله سال 27 و برای این که امروز هم ما بتوانیم رویش عمل کنیم این تبصرهها را تمدید کردیم به این جهت این تبصرهها چیزهایی نیست که دولت خواسته باشد در یک موقع تنگی یک تبصرههایی را بیاورد و غافلگیر کرده باشد. این تبصرههایی است که تمامش از کمیسیون بودجه گذشته است و به این جهت ما تقاضا کردیم و نسبت به هر کدام هم وقتی که مطرح شد توضیحات مشروحی عرض خواهم کرد.
رئیس ـ رأی گرفته میشود به فوریت این لایحه آقایانی که موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد ماده واحده مطرح است آقای اردلان مخالفید؟ (اردلان ـ بلی) بفرمایید.
اردلان ـ تا حدی که وقت مجلس اجازه بدهد بنده یک چند کلمه مختصر میخواستم به عرض مجلس شورای ملی راجع به بودجه برسانم. عرض بنده راجع به موازنه بودجه است ما در سال گذشته تمام سال را به یک دوازدهم گذراندیم در صورتی که بودجهمان کسر داشت امسال هم که جناب آقای وزیر دارایی بودجهای برای سال 28 به مجلس تقدیم داشتهاند این بودجه دو قسمت است یک بودجه عمرانی است و یکی بودجه عادی مجموع بودجه عادی برای سال 28 ده میلیارد و هشتصد و سی و پنج میلیون است در صورتی که عایدی پیشبینی شده برای سال 1327 هفت میلیارد و هفتصد و چهارده میلیون است و ما سه میلیارد و صد و سی میلیون ریال کسر داریم. در سال گذشته هم ما همین کسر را داشتیم و بنده خیال میکنم اگر ما به ممالک دیگر نگاه بکنیم تمام کوشش دولتهای هر مملکتی این است که یک موازنهای در بودجه مملکت فراهم کند و وقتی که مملکت بودجهاش موازنه نداشته باشد عیناً مملکت هم مثل یک خانوادهای میماند که هزینهاش بیش از درآمدش باشد و طبعاً رو به اضمحلال و ورشکستگی میرود این است که باید جناب آقای وزیر دارایی کوشش بفرمایند که با کمک مجلس شورای ملی این موازنه در بودجه فراهم شود و امروز هم ماه اول سال 1328 است و اگر به این طور ما جلو برویم بسیار نامطلوب است که مملکت ما همیشه موازنه بودجه نداشته باشد، چند روز قبل برای لایحه نشر اسکناس که در دستور مجلس بود رفتم به کتابخانه مجلس که یک مدارک صحیحی به دست بیاورم که مخالفت خودم را روی یک ارقامی عرض کرده باشم و آقایان را مطمئن بکنم که ما هیچگونه احتیاجی به نشر اسکناس جدید نداریم و بدون جهت ما برنامه هفت ساله را بدنام میکنیم و میگوییم که برای اجرای برنامه هفت ساله ما اسکناس لازم داریم و البته وقتی که این لایحه که در دستور مجلس است مطرح شود بنده با ارقام مثبته این موضوع را مطرح خواهم کرد و بنده در ضمن آن که میخواستم آن ارقام را به دست بیاورم برخوردم به یک صورتی و یک صورتی به دستم آمد که خیلی این صورت قابل توجه بود و خیلی هم مختصر است بنده این را به عرض آقایان میرسانم این صورت بود بودجههای ما در سالهای قبل از شهریور 1320 بوده و تقریباً بنده مال ده سالش را یادداشت کردهام که در تمام این ده سال ما میبینیم که همیشه در بودجههایمان عوائد با مخارج برابری میکند. مثلا در سال 1305 ـ 256 میلیون عایدی بوده و 256 میلیون هم بودجه ما خرجش بوده است در سال 1306 ـ 258 میلیون بودجه ما از حیث عوائد بوده و 240 میلیون ریال از حیث مخارج بوده توجه بفرمایید مخارج کمتر از عوائد است در سال 1307 و 276 میلیون عوائد بودجه کل کشور ما بوده و 276 میلیون ریال هم هزینه سال 1307 است در سال 1308 ـ 311 میلیون عوائد بود و 249 میلیون ریال هزینه بوده در سال 1309 353 میلیون عوائد بودجه کل کشور ما بوده و 352 میلیون مخارج بوده است باز میبینیم که مخارج کمتر از عوائد بوده است. در سال 1310 ـ 373 میلیون عوائد بودجه کل کشور ما بوده است و 373 میلیون ریال هزینه کل کشور بوده بنده نمیخواهم دردسر برای آقایان فراهم کنم من فکر میکنم که چطور بوده است که ما مملکتی بودیم که در چند سال پیش قادر بودیم که بودجه خودمان را طوری موازنه بدهیم که عوائد با مخارج برابری بکند و حالا چرا ما این کار را نمیتوانیم بکنیم و حالا هم اگر جناب آقای گلشاییان وزیر دارایی نبودند بنده این عرض را نمیکردم ولی جناب ایشان اطلاعات بسیار زیادی در امور مالی دارند و انتظاری که ما داریم این است که عملاً در سال 1328 موفق شویم که یک بودجهای در مملکت داشته باشیم که این بودجه موازنه داشته باشد و این اینقدرها هم مشکل نیست یعنی همان هنری که وزرای سابق ما در آن سنوات به خرج دادند امروز هم دولت حاضر و جناب آقای وزیر دارایی با کمک مجلس موفق بشوند بودجه موازنه داری برای مملکت ایران برقرار بکنند، این درست نیست که ما یک بودجهای برای سال 1328 داشته باشیم که سه میلیارد و صد و سی میلیون ریال کسر داشته باشیم، مملکتی که یک همچو کسر فاحشی داشته باشد، البته ممکن است تصور کرد که سه میلیارد ریال چیزی نیست ولی وقتی که فکر کنیم نسبت به ده میلیارد ریال، سه میلیارد ریال کسر داشته باشیم یک چیز فوقالعادهای است یعنی سی درصد از عوائد ما کسر داریم و این قابل تحمل نیست برای مملکت، البته کمیسیونهایی در شهرداری ما میبینیم برای تعدیل قیمتها تشکیل میشود ولی عامل بسیار مؤثری که در تثبیت پول ما و برقراری نرخ ثابتی برای قیمتها معین میشود یک عاملش در مملکت عبارت از توازن بودجه است، عوامل بسیاری هست که بنده در موقع طرح لایحه نشر اسکناس به تفصیل صحبت خواهیم کرد ولی در این جا فقط عرضم این است که این عامل توازن بودجه یک عامل بسیار مؤثری است این کمیسیونها یک کارهای کوچکی است که نتیجه ندارد، قدم اولی که هر دولتی بایستی در مملکت بردارد آن موازنه بودجه است (صحیح است) من خواستم به جناب آقای وزیر دارایی عرض کنم که یک راه صحیحی برای این کار پیدا کردم که خواستم به عرضشان برسانم و آن این است که در سال 1327 مجلس شورای ملی یک قانونی گذراند که آن قانون برنامه هفت ساله بود. ما در آن قانون برنامه هفت ساله یک اعتباری برای دولت تعیین کردیم که به موجب آن اعتبار یک هزینه در مملکت برقرار میشود، حالا آقای وزیر دارایی باید بدانند دو بودجه به مجلس تقدیم کنند یکی بودجه برنامه هفت ساله مطابق آن قانون، یکی هم بودجه کل کشور، در این بودجهای که برای سال 1328 هست یک میلیارد و سیصد و نود میلیون بودجه عمرانی منظور شده است بنابراین این مبلغ کل مربوط به بودجه عمرانی را میتواننند کاملاً منتقل کنند به بودجه برنامه هفت ساله و آن وقت این خودش یک مبلغی در حدود یک میلیارد و سیصد و نود میلیون ریال خواهد بود با این ترتیب ممکن است در این کسر بودجه تعادل حاصل کنید و بعد هم یک صرفهجوییهایی ممکن است در هزینه بکنید ما توجهمان با دارایی است که بودجهاش را به مجلس میآورید. ولی بسیار از مؤسساتی است که با خرج دولت اداره میشود و نسبت به هزینههای آنها هیچ توجهی ندارید (صحیح است) فرض بفرمایید مثل بانک صنعتی، بانک ملی ایران، شرکت فرش، شرکت بیمه بانک کشاورزی، بانک رهنی ایران اگر برای این مؤسسات وزارت دارایی در اول هر سال یک بودجهای معین بکند که تا آخر سال از خرج اضافی آنها جلوگیری بکند عوائدی که از این مؤسسات تحصیل میشود به خوبی ممکن است که کسر بودجه را تأمین بکند (صحیح است) ولی بدبختانه این عمل نمیشود بانک صنعتی ایران با شرکت فرش اینها به خیال خودشان هر روز یک مستخدمین جدیدی و هزینه جدیدی برای خودشان درست میکنند و هر روز فاصله درآمد و هزینه را در مملکت زیادتر میکنند و اگر این وضعیت را یک وزیر دارایی توجه کند و در اول سال و بگوید تو که بانک صنعتی هستی و با سرمایه دولت اداره میشوی بودجه هزینه تو این مبلغ است و تا آخر سال نباید از این مبلغ تجاوز کند ولی هر سال ما میبینیم که بانک صنعتی یا شرکت فرش یک مبلغی به بودجهاش علاوه میشود این است که ما مواجه میشویم با کسر بودجه و دولت بایستی هر جوری هست این کسر بودجه را تأمین بکند از جمله تبصرههایی که جناب آقای وزیر دارایی پیشنهاد فرمودند که جزو دستور امروز بود یکی این بود که ما لایحه قانونی که در مجلس شورای ملی راجع به غله تصویب کردیم آن را به قوت خودش باقی بگذارند آقایان اطلاع دارند که پارسال جناب آقای هژیر نخستوزیر وقت آمدند در اینجا گفتند که مملکت را قحطی تهدید میکند و ما باید یک قانونی سختی برای جمعآوری غله داشته باشیم به این لحاظ مجلس شورای ملی حاضر شد که قانون زمان جنگ را راجع به جمعآوری غله اجازه بدهد ولی این اجازه را ما موقتاً دادیم بنا نبود که هر سال مخصوصاً سالی که محصول هم عادی باشد ما یک قانون زمان جنگ را بیاوریم برای جمعآوری غله یک سال و نیم است که در کمیسیون قوانین دارایی نشستهایم و حساب کردیم در سالی که دولت حداکثر غلهای را که جمعآوری کرده در حدود 200 هزار تن بوده آمدیم گفتیم آنچه که مالیات جزء جمع این مقدار است سه برابرش را به نام تعهد غله از مالکین بگیریم یک مالیات هم که خودشان میدهند
+++
این میشود چهار برابر آنچه که ما صورت از کمیسیون قوانین دارایی گرفتیم مجموع غلهای که در جزء جمعهای مالیاتی دولت میتوانست جمعآوری کند 47 هزار تن است سه برابر این را هم گفتیم مالکین تعهد بدهند مجموعش میشود 190 هزار تن بنابراین اگر جناب آقای وزیر دارایی موافقت بفرمایند که این قانونی که از کمیسیون قوانین دارایی گزارش آن به مجلس تقدیم شده است تصویب بشود بدون درد سر دولت میتواند در سال 190 هزار تن غله جمعآوری کند و از این هزینه اضافه که الان در بودجه برای جمعآوری غله منظور شده است صرفهجویی بکند (صحیح است) و بدین وسیله توازن بودجه را تا یک حدی فراهم بکند الان شما ملاحظه بفرمایید در بودجهای که دولت به مجلس شورای ملی تقدیم کرده سیصد تومان ریال بابت کسر هزینه اداره غله منظور شده است وقتی که به صورت ریز این ما مراجعه کنیم تمام عبارت از فوقالعاده مأمورینی است که در محلهای ایران رفتهاند و برای جمعآوری غله فعالیت میکنند در صورتی که اگر این را به طور مقطوع همان طور که کمیسیون قوانین دارایی تصویب کرده سه برابر از مالیات را مالکین تعهد بدهند این همه هزینهای که دولت برای جمعآوری غله تقبل میکند از بین میرود و اینها ارقامی است که وقتی که شما دانه دانه پهلوی هم گذاشتید قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود و در این صرفهجوییهایی که ما درست خواهیم کرد میبینیم که بودجه ما موازنه پیدا خواهد کرد و الا با این طرز البته بودجه ما موازنه نخواهد داشت (صحیح است) یک توجه دقیقی بایستی آقای وزیر دارایی به این مؤسساتی که با سرمایه دولت اداره میشود مثل بانک صنعتی، شرکت فرش، بانک کشاورزی بفرمایند باید تمام آنها را امروز که اول سال است بر ایشان آقای وزیر دارایی بودجه معین کنند بگویند بانک صنعتی بودجهاش تا آخر سال این مبلغ استو تجاوز نباید بکند (صحیح است) و الّا این دری را که باز گذاشتهاید با این مخارج زیادی به کجا میرود پریروز یکی از آقایان در مجلس شورای ملی فرمودند که بانک صنعتی ایران دویست هزار تومان اتومبیل خریده است با این که دولت اتومبیلهای خودش را میفروشد و تصویبنامه هیئت وزیران هم صادر شده که بدون اجازه اتومبیل نخرند اتومبیل خریده شده بنده رفتم خواستم ببینم که این قضیه حقیقت دارد یا نه جویا ضدم گفتند بلی اتومبیل خریداری شده ولی چون در انظار خوش آمد نیست سوار میشوند میروند پشت بانک صنعتی پیاده میشوند و نگاه میدارند که کسی نفهمد از این طور هزینهها در مملکت زیاد میشود اول وظیفه وزیر دارایی این است که این هزینهها را به یک صورتی در بیاورند و ما را از این که مملکتمان چندین سال است موازنه بودجه پیدا نکرده خلاصی پیدا کند مخصوصاً با علاقهای که جناب آقای گلشاییان در کار وزارت دارایی دارند استدعا میکنم که یک توجه مخصوصی بفرمایند که این موازنه بودجه را به هر نحوی است برقرار کنند (دهقان- انشاءالله) یکی از آقایان محترم مرقوم فرمودهاند حقوق دو هزار تومانی و سه هزار تومانی بیش از صد نفر در بانک صنعتی میگیرند البته این موضوع باید رسیدگی بشود در صورتی که یک قاضی درجه اول دادگستری ما این طور حقوق نمیگیرد، موضوع دیگری که بنده خواستم در این موقعی که بودجه مطرح است به عرض جناب آقای نخستوزیر برسانم و بسیار علاقهمندم که توجهی نسبت به آن بفرمایند آن موضوع گرانی زندگی است امروز زندگی ما دارد گرانتر میشود و بدبختانه نباید تصور بفرمایید که اگر یک کمیسیونی در شهرداری دستور بفرمایید تشکیل بشود این کمیسیون ممکن است هزینه زندگی را بیاورد پایین، باید یک قدمهای اساسیتری نسبت به هزینه زندگی از طرف جناب آقای نخستوزیر و هیأت دولت مبذول شود در مرداد پارسال بنده درست همین تریبون به عرض آقایان نمایندگان محترم مجلس شورای ملی رساندم که ما در سال 30 میلیون لیره واردات داریم 10 میلیون لیره صادرات اگر دولت تصمیم بگیرد که بر نرخ لیره برای واردات از 130 ریال یک ریال افزوده بشود گرانی زندگی در مملکت فراهم خواهد شد، اینجا گفتند که همچه چیزی نیست، اظهارات شما صحیح نیست، بنده برای این که آقایان نمایندگان محترم مسبوق بشوند، لازم میدانم که چند تا رقم را اینجا قرائت کنم. ملاحظه بفرمایید در مرداد 1327 پارسال تا به حالا هزینه زندگانی صد در صد گران شده است این را از مجله بانک ملی استخراج کردم و این چند رقم را برای استحضار آقایان قرائت میکنم. اگر سال 1315 را ما رقم صد بگیریم در مرداد 1327 زندگی 871 بوده یعنی بیش از 8 برابر سال 1315 در شهریور ماه این رقم رسیده به 892، در مهر ماه شده 910 در آبان ماه شده 928، در آذر ماه شده 948 در دی ماه پارسال شده 981 به طوری که در ظرف مدت شش ماه از مرداد ماه 1327 تا دی ماه 1327 زندگی بیش از یک برابر در تمام کشور ایران گران شده.
رئیس ـ آقای کهبد بیرون نروید.
اردلان ـ ... و این اصلاً قابل قبول نیست و به فهم انسان بسا مشکل میآید، یک مملکتی که در جنگ نیست. جنگی نکرده، بعد از جنگ تمام ممالک در مملکت انگلستان در تمام این مدت جنگ کرده در مملکت بلژیک، مملکت هلند ملاحظه بفرمایید بعد از جنگ هزینه زندگی آنها روز به روز پایینتر آمده اما از مرداد 27 تا دی ماه یک برابر زندگی این جا گرانتر شده (دکتر طبا ـ یک برابر یعنی چه صد در صد؟) ملاحظه بفرمایید مسئله عجیبی است شما وقتی ارقام را نگاه کنید گیج کننده است در مرداد ماه 781 بوده در دی ماه 981 شده (دکتر طبا- ده درصد اضافه شده) اختیار دارید عوض این که هشتصد باشد نهصد شده (زنگ رئیس) عرض میکنم در سال 1315 هزینه زندگی را ما رقم صد میگیریم در مرداد 27 این رقم هشتصد بوده در دی ماه نهصد شده یعنی یک برابر زندگی در ظرف این چند ماه ترقی کرده است آن وقت شما ملاحظه بفرمایید وقتی که وضعیت ما این طور گران است باید تمام توجه دولت به این باشد که این زندگی بیاید پایین و در قانون استخدام کشوری نوشته شده است که اشل مستخدمین دولت باید در هر سالی معین بشود، شما در سال گذشته به مستخدمین خودتان یک حقوق دادید و حالا یک برابر زندگی گرانتر شده، حالا البته دولت که پول زیادی ندارد، نمیتواند به مستخدمین اضافه بدهد، ما الان خودمان کسر بودجه داریم، به علاوه مستخدمین در سال 1327 هیچ اضافه خودشان را نگرفتهاند، هر روز هم به جناب آقای نخستوزیر و وکلا کاغذ مینویسند که به ما اضافه حقوقمان را بدهید: ولی راه این کار این ایت که هزینه زندگی را کوشش بکنید بیاورید پایین، وقتی که شما یک گواهینامه برای ارز ایجاد کردید درست است که آن روز عایدی برای دولت شد ولی باز هم بنده عرض میکنم شما هر یک قرانی که برای واردات به لیره قیمتش را بیفزایید، یعنی هزینه زندگی بالا میرود، پارسال من این عرض را کردم در مجلس شورای ملی حالا با رقم ثابت شد، بنابراین یکی موازنه بودجه است و یکی هم باید کاری بکنید که صادرات در مملکت زیاد بشود که هیچ اقدامی برای صادرات ما نشده است. صادرات ما دارد از بین میرود البته یکی از آقایان بنده مرقوم فرمودهاند که چون مجلس خسته شده، نمیخواهم آقایان را درد سر بدهم و این چند کلمهیی که زحمت دادم برای این بود که ما حتیالمقدور کوشش بکنیم که در سال 328 یک موازنهای برای بودجهمان فراهم بکنیم (صحیح است) این یک قدم مهمی است که جناب آقای وزیر دارایی باید بردارنده بنده در قسمت و سهم خودم اگر کمک کلی هم بخواهند کاملاً حاضرم این ارقام را در اختیارشان بگذارم (احسنت) ولی چون آقای وزیر دارایی خودشان اطلاعات کافی دارند من نمیخواهم که ایشان اوقاتشان تلخ بشود باقی عرایضم را میگذارم برای دفعه دیگر (احسنت)
رئیس ـ آقای اسلامی موافقید؟ بفرمایید.
اسلامی ـ بنده موافقم موافقت مشروط است. البته مطالب زیادی هم دارم که یک ساعت و یک ساعت و نیم وقت مجلس را میگیرید ولی چون قرار است این کار زود بگذرد بنده در 3 چهار دقیقه عرایض خود را خاتمه میدهم. عرض کردم موافقت من موافقت مشروط است به این مناسبت که از موقعی که مجلس پانزدهم افتتاح شده به شهادت صورت جلسات بنده همیشه با یک دوازدهمها مخالفت کردم ولی چون در این ماه فرصت بیشتری برای کمیسیون بودجه نبوده بنده استثنایی موافقت کردم به امید این که در ماه آینده بودجه مجلس خواهد آمد. علت مخالفتم این است که اگر بودجه کل به مجلس بیاید متأسفانه این یک دوازدهمها موجب میشود هرگز به مجلس نمیآید. بسیاری از کارهای عمرانی و اصلاحی که در زمان اعلیحضرت فقید نیمه کاره مانده در دست عمل و تکمیل قرار میگیرد و ثانیا سوء استفادهها و اجحافاتی که به مالیاتها و وجوه عمومی کشور به عمل میآید در مجلس آقایان مطالعه میکنند و مورد شور و بررسی قرار میدهند بنده به این مناسبت است که همیشه با یک دوازدهمها مخالف هستم ولی این دفعه استثنائاً موافقت کردم و تمنی دارم که بودجه کل کشور را کمیسیون بودجه هر چه زودتر تصویب کند و به مجلس بیاورند و دولت همیشه اظهار میکند که برای کارهای عمرانی پول ندارد، بودجههایی که به مجلس میآید خرجش همیشه بیش از دخلش است علتش این است که به مسائل اقتصادی و مالی توجه کلی نمیشود. بنده من باب
+++
نمونه یک نکتهای را عرض میکنم. در سال 1324 بر حسب پیشنهاد آقای دکتر مصدق یک قانونی از مجلس شورای ملی گذشت که کمیسیونهای مالیاتی بتوانند با مودیان مالیاتی توافق بکنند. و پرونده را خاتمه بدهند در تبصره 1 همین قانون اجازه داده است که وزیر مالیه و قائممقام او میتوانند به این پروندهها اعتراض بکنند، به شرط این که از پانصد هزار ریال مورد مطالبه بیشتر باشد. رسیدگی نهایی هم در دیوان دادری به عمل بیاید. با وجود چنین نص صریحی مأمورین مالیاتی خودشان رأساً بدون آن که کمیسیون مداخله بکند با اشخاص توافق میکردند و حتی از اعتراض هم چشمپوشی میکردند و مالیات دولت یعنی منال عمومی را هبه و بخشش میکردند. البته ما همه میدانیم... (در این موقع مجلس از اکثریت افتاد چند لحظه بعد اکثریت حاصل شد) البته توافقهایی که مأمورین مالیاتی کردهاند برای مصالح مملکت نبوده، یک نظریاتی داشتهاند بنده من باب نمونه عرض میکنم که چه عملیات و سوءاستفادههایی شده است و با آن که یک قانونی هم در دولت سابق به مجلس آمد بود به هیچ وجه توجه نشد و این امور مهم هرگز مورد توجه و دولت قرار نمیگیرد ملاحظه بفرمایید در سال 1321 از آنتوان الیه یا الیسه بیست و یک میلیون و 870 هزار و سیصد ریال مطالبه مالیات میشود ولی با یک میلیون ریال توافق شد. در سال 322 از شخصی 300 و 824 و 13 ریال مالیات مطالبه شد، باز هم یک میلیون ریال مأمورین (نه کمیسیون) بر خلاف نص صریح قانون توافق کردند، همچنین سال 23 که بنده ارقام را نمیخوانم از صالح مصری در سال 22 بیست و سه میلیون و چهار صد و هشت هزار و صد و بیست و چهار ریال مطالبه شد 216 و 877 ریال توافق شد از تفنگچیان در سال 1321 ـ 561 و 273 و 13 ریال مطالبه شد ـ 054 و 829 ریال توافق شد همچنین در سال 22 و 23 ارقامی هست که من وقت مجلس را نمیگیرم عرض کنم که در جای دیگر ما داریم که از سبزیفروشی از یک قابله برای شش تومان اجراییه صادر کردند این پروندهها هم هست در اداره مالیات بر درآمد همه آقایان اطلاع دارند خوشبختانه آقای گلشاییان که حسن نیت دارند شروع کردند به اصلاحاتی ولی نیمه کاره گذاشتند آنجا یک جریان عجیب و غریبی دارد تمام این پروندهها را ملاحظه بفرمایید به وزارت دارایی اعتراض کردند که آقا شما این توافقی که میکنید اگر به دفاتر تجارتی خودشان مراجعه بکنید بیش از این مالیات میشود منتها گوش نمیدادند از یکی از شرکتهای خارجی 32 میلیون ریال مطالبه شده بود 32 هزار تومان از او مالیات گرفتند ولی یکی از مأمورین اعتراض کرد که آقا اگر به این دفترش مراجعه کنید حسابش بیش از این میشود آن مأمور را منتظر خدمت کردند این پروندهها زیاد هست (برزین ـ بلی، همینها بود که نجمالملک در مجلس میگفت) غالب پروندهها در اداره مالیات بردرآمد یا گم میشود یا در آن بخاریها سوزانده میشود یا عرض کنم مشمول مرور زمان میشود بنده نمیخواهم دیگر وقت مجلس را بگیرم میگذارم برای بودجه یک پرونده 11 میلیون تومانی یک شخص تاجری که اسمش را نمیبرم (یکی از نمایندگان ـ اسمش را ببرید) پروندهاش را گم کردند یازده میلیون تومان (یکی از نمایندگان ـ اسمش چه چیز است) من کاری ندارم به اسم من به دستگاه کار دارم به شخص کار ندارم به آن دستگاهی که آن پرونده را از بین برده است (یکی از نمایندگان ـ چرا اسم نمیبرید؟) حاج علیقلی کاشانی (مکیـ مجهولالهویه است این شخص!!) عرض کنم که غالب پروندهها مشمول مرور زمان میشود، آقای نراقی غالب پروندهها مشمول مرور زمان میشود البته پروندههای سبزی فروش و قابله و اینها نیست دو پروندهای که بنده فعلاً اسم میبرم یکی عزراء م، حکاک و یکی هم جمشید یگانگی دو پرونده خیلی گردن کلفت بود که اینها مشمول مرور زمان شد حالا چرا مشمول مرور زمان شد؟ آقایان همه میدانند عرض کنم که به همین مناسبت بود که آقای نجمالملک که در صداقتش کسی تردید ندارد یک ماده واحدهای آوردند که کلیه توافقهایی که از پانصد هزار یال به بالا بود لغو شود و دوباره رسیدگی بکنند این با روح مادهای که در مجلس سال 24 تصویب شده تطبیق میکند در اینجا (برزین، دکتر اعتبار، مکی ـ کابینه سر همین ساقط شد) علتش این است که در خود ماده اصلا صراحت دارد این پروندهها باید در مرحله نهایی یعنی در دیوان محاکمات رسیدگی بشود. دیوان محاکمات را البته آقایان میدانند که تا حالا امتحانات خوبی داده است و پروندههایی که با توافق خاتمه داده شده است در یک مرجع بالاتری یک اشخاص مطمئنتری این را رسیدگی بکنند و رأی نهایی بدهند (صحیح است) بنده استدعا میکنم از آقایان گلشاییان و از آقایان نمایندگان این طرح الان در دستور است یعنی تصویب شده از کمیسیون گذشته بعد از انجام یک کارهایی میآید به مجلس و یک پول هنگفتی عاید خزانه مملکت میشود (صحیح است) بنده عرایضم خیلی زیاد است ولی دو سه موضوع که ضروری است بنده عرض میکنم ولی بقیه را میگذارم برای بعد یکی از آنها موضوع پروندههای اداره املاک واگذاری است این جناب آقای دکتر سجادی که البته به فضل و کمال و صداقت و پاکدامنی ایشان همه اعتماد دارند و قبول دارند استدعا میکنم که توجهی بفرمایید این دادگاه املاک واگذاری آقا یک بلایی شده برای مردم بیچاره یعنی مردم خرده مالک و الّا یک دستگاهی است برای کمپانی که همین طور املاک را میبرند بنده من باب نمونه عرض میکنم که کلیه پروندههای خرده مالکین و اشخاصی که دعوی کردند آنجا همینطور مانده است ولی به کمپانیهایی که اسم نمیبرم آقایان خودشان بهتر میدانند به آنها رسیدگی میشود و املاکی که سالهای سال خالصه مسلم بوده به آنها واگذار کردهاند (صحیح است) بنده من باب نمونه عرض میکنم یک موضوع خیلی مسخرهای، یک شخصی آمده بود و گفته بود که به ملک من تجاوز شده یک عرض حالی داد و روی خصوصیتی که در آنجا بوده نهصد جریب رأی دادند که به او بایستی واگذار بشود، بنده اسم نمیبرم البته در مازندران بوده حالا سه پارچه دهی که البته پلاک معینی داشت سند مالکیت هم صادر شده بود و از خالصجات مسلم بود به او واگذار کردند ولی هنوز آن نهصد جریب را جبران نکرده یک موضوع دیگر این که بنده روز جمعه گذشته آبعلی بودم و گویا آقای اقبال هم در آنجا تشریف داشتند یک کمپانی درست شده است که آبعلی را دادند دست او و حالا آن اراضی آبعلی را دارند میبرند حتی کارخانه آن را هم گفتهاند که مال ما هست این آبعلی که میل میکنید کارخانهاش را زمان اعلیحضرت فقید وارد نمودند آبعلی جای خوبی نبوده و حالا بسیار جای با صفا و خوبی شده آن کارخانهاش را هم آن شخص میگوید مال من است (یک نفر از نمایندگان ـ کی میگوید؟) کی میگوید کاری ندارم یک دستگاهی در اینجا (سزاوار ـ همه اینها مالک دارد در تهران) بلی مالک دارد امروز به آقای دکتر سجادی عرض کردم دیروز هم به آقای وزیر دارایی عرض کردم اینها یک موضوعات بسیار مهمی است و من وقت مجلس را نمیگیرم (مکی ـ در شاهی املاک مردم را گرفتند بعد هم به نام چاقوکش تبعیدشان کردند) یکی دیگر از چیزهایی را هم که آقای وزیر راه باید توجه بفرمایند موضوع راههایی است که در زمان شاه فقید ساخته شده و نیمه کاره مانده است، بنده یکی دو مرتبه تذکر دادم یکی راه هزار است که نزدیکترین راهی است که تهران را به بحر خزر متصل میکند و در ظرف 3 ساعت میروند آنجا اگر آقایان امسال تابستان وقت کردند به آنجا تشریف ببرند به ببینند که آنجا چه مناظر زیبایی و چه آبهای فراوان دارد برای این راه چندین میلیون تومان خرج شده است اگر هر چه زودتر تکمیل نشود این بقیه کارهایش این تونلها و پلها که در دست خرابی است از بین میرود بنده پیشنهاد هم کردهام استدعا میکنم که امسال اگر توجه نکنند این تونلهایی که ساخته شده به کلی از بین خواهد رفت بنده مطالب زیاد دیگری دارم که عرض نمیکنم (صحیح است) ولی یک موضوع مختصری است فقط عرض میکنم بد هم نیست آقایان گوش کنند آن موضوع بهداری و پخش داروها است در پخش داروها مراعات محل را نمیکنند بنده ایام عید رامسر بودم گفتند جعبه دواجاتی که از تهران آمده است باز کردیم به جای کنین و دواجات لازم مازندران داروی سرم ضد سرم افعی بوده اصلا مازندران افعی ندارد تازه هم داشته باشد نمیزند آقایان تمنی میکنم این مسائل را توجه بکنند (خنده نمایندگان)
رئیس ـ آقایان توجه بکنند پیشنهادی رسیده برای کفایت مذاکرات عده هم کافی نیست دو پیشنهاد هم برای تعیین وقت رسیده است یکی از آقای فولادوند و آقای صدرزاده برای عصر و یکی هم از آقای دکتر شفق برای فردا (بعضی از نمایندگان ـ خیر آقا عصر) بنابراین اگر آقایان موافقید ساعت چهار و نیم بعدازظهر جلسه تشکیل شود (صحیح است احسنت)
(مجلس یک ساعت و بیست و پنج دقیقه بعد از ظهر به عنوان تنفس تعطیل و ساعت شش و چهل دقیقه عصر به ریاست آقای امیرحسین ایلخان تشکیل گردید)
نایب رئیس ـ در جلسه امروز صبح بعد از مذاکرات پیشنهاد کفایت مذاکرات از طرف آقای دکتر عبده رسیده (کشاورز صدر- از طرف بنده شده
+++
بود) تفاوتی ندارد توضیحی دارید آقا؟
نمایندگان ـ مخالفی نیست.
دکتر عبده ـ اجازه میفرمایید؟
نایب رئیس ـ چون خود بنده حاضر نبودم در جلسه امروز صبح معلوم میشود که مخالفی نبوده علیهذا منجر برای میشود باید صبر کرد تا اکثریت حاصل شود.
امیر تیمور ـ بنده مخالفم.
نایب رئیس ـ پس اگر شما مخالفید ابتدا آقای دکتر عبده توضیح بدهند بعد شما بفرمایید.
دهقان ـ اگر سوابق محفوظ است بنده کتباً با پیشنهاد کفایت مذاکرات مخالفت کردم.
نایب رئیس ـ آقای دکتر عبده بفرمایید.
دکتر عبده ـ این که بنده پیشنهاد کفایت مذاکرات را کردم راجع به لایحه دو دوازدهم برای این نیست که نمیبایستی در موضوع بودجه به طور مسلم از حقوق نمایندگان است مباحثه و مذاکره کرد هر نماینده حق دارد عقاید خود را در باب سیاست سیاست مالی کشور عنوان کند خود بنده هم حرفهایی داشتم راجع به سیاست اقتصادی و مالی و روابط سیاست مالی کشور و سیاست اقتصادی که متأسفانه آن طور که شاید و باید رعایت نشده راجع به هزینه زندگی و موازنه بودجه، ولی این که پیشنهاد کردم که فعلاً در مورد لایحه دو دوازدهم به کفایت مذاکرات رأی گرفته شود از دو لحاظ بود یکی این که ما امیدواریم که کمیسیون بودجه هر چه زودتر لایحه تقدیمی از طرف دولت را راجع به بودجه عمومی کشور مورد مطالعه قرار بدهد و گزارش خودش را تقدیم مجلس کند (صحیح است) و بنابراین فرصت خواهیم داشت که در موقع طرح بودجه عمومی مملکت حرفهایی را که داریم بزنیم و البته وقت هم خواهیم داشت و این حق تضییع نخواهد شد دلیل دوم که بنده خیال میکنم مؤثرتر و نافذتر است، این است که ما وظایفی داریم که در ظرف این چند روزه مخصوصاً باید انجام بدهیم و یکی از وظایفی که ما داریم یعنی در شئون مجلس شورای ملی است و میبایستی مجلس کاری بکند که این حق از او سلب نشود حق تنظیم نظامنامه داخلی مجلس سنا است (صحیح است) حالا عرض میکنم آقایان مسبوق هستند که به موجب اعلامیهای که شد و فرمانی که صادر شد در صورتی که مجلس شورای ملی قبل از تشکیل مجلس مؤسسان از حق خودش استفاده نکند و آییننامه مجلس سنا را تهیه نکند این کار را مجلس مؤسسان انجام خواهد داد (حائریزاده ـ ما نه این مجلس مؤسسان را بخواهیم نه آن لایحه را) حالا بنده تصور میکنم از لحاظ این که شئون مجلس شورای ملی محفوظ بماند و این حق مجلس شورای ملی که منشعب از تفوق مجلس شورای ملی بر مجلس سنا است محفوظ بماند، باید هر چه زودتر به کار دو دوازدهم برسیم یعنی لایحه دو دوازدهم را تصویب کنیم این نکته را بنده یادآوری میکنم همان طوری که آقای وزیر دارایی متذکر شدند تبصرههایی که ضمیمه این لایحه است کاملاً در اطرافش چه در مورد لایحه چهار دوازدهم سال 27 و چه در کمیسیون بودجه به اندازه کافی حث شده بنا بر این موضوعاتی نیست که تازه به مجلس آمده باشد و به طوری که باید و شاید در اطرافش مطالعه نشده باشد بنابراین بنده تصور میکنم با توضیحاتی که به عرض نمایندگان رساندم اقتضا دارد که هر چه زودتر لایحه دو دوازدهم را تصویب بکنیم و بپردازیم به خاتمه دادن کار استیضاح و بدون تردید برای این که این حق مسلم مجلس شورای ملی تضییع نشود قبل از هر کار لایحه مربوط به نظامنامه داخلی مجلس سنا را مجلس شورای ملی میبایستی تصویب بکند (صحیح است).
رئیس ـ آقای امیرتیمور.
امیرتیمور ـ بنده تصور میکنم ناطق محترم خودشان هم اذعان میفرمایند که یک قسمت زیادی از فرمایشاتشان ابداً ارتباطی با پیشنهاد کفایت مذاکرات نداشت (صحیح است) بحث در نظامنامه مجلس سنا به اصطلاح توی دعوی نرخ معلوم کردن بود (صحیح است) و ارتباطی با کفایت مذاکرات نداشت، اما نظری که بنده برای عدم کفایت مذاکرات دارم به واسطه کمال اهمیتی است که لایحه دو دوازدهم در جمیع شئون مالی و اقتصادی کشور دارد و شایسته است که در اطراف آن نمایندگان مجلس شورای ملی غور و بحث زیادتری به عمل آورند و بنده مخصوصاً به آقای نماینده محترم اطمینان میدهم که اگر این فرصت از دست برود دیگر برای آقایان نمایندگان محترم مجلس شورای ملی فرصت زیادی به دست نخواهد آمد که در اطراف بودجه مباحثه کنند عرضی که میکنم، تجارب گذشته این موضوع را به من نشان داده و حالا به عرض مجلس میرسانم اما علت مخالفت بنده با کفایت مذاکرات به واسطه طرز تدوین این لایحه دو دوازدهم است برای این که رویهای را که میخواهند اتخاذ کنند به هیچ وجه منالوجوه در هیچ یک از ادوار مجلس شورای ملی و در هیچ یک از قوانین مالی و قوانین بودجهای سابقه نداشته به طور نمونه و مثال بنده عرض میکنم اینجا یک تبصرههایی است ضمن ماده واحده یک تبصرههایی آقای وزیر دارایی ضمن ماده واحده تنظیم کردهاند که هر یک از این تبصرهها حائز کمال اهمیت است و باید مجلس شورای ملی مطلع و مستحضر بشود و فهمیده به آنها رأی بدهد مثلا ایشان پیشنهاد میکنند که گزارشهای کمیسیون بودجه را مجلس تصویب بکند بنده هم تصدیق میکنم موضوع در کمیسیون بودجه مورد توجه بعضی از آقایان هم قرار گرفته و شاید هم کمسیون بودجه اظهار موافقت کرده اما این برای مجلس شورای ملی کافی نیست و مجلس شورای ملی باید از اصل موضوع مطلع شود (صحیح است) همین تبصرههایی که میفرمایند مورد توجه کمیسیون بودجه بوده یک تبصرهاش شاید اجازه خرج 17 و 18 میلیون تومان پول است که باید در اطراف لزوم و عدم لزوم آن بحث بشود و مطلع بشویم یک تبصره پیشنهاد کردهاند که باید برای ورثه مرحوم بهبهانی مقرری پرداخت شود بنده هم با مقرری ورثه مرحوم بهبهانی کمال موافقت را دارم اما طبق صریح قانون اساسی مقرری و مرسوم برای هیچ فردی بدون قانون به خصوصی برقرار نمیشود این از شئون مجلس شورای ملی است (صحیح است) بدون این که مجلس شورای ملی بداند مبلغ مقرری چیست مقدار مقرری چقدر است منبعش چقدر است همینطور چشم بسته علیالعمیا آقای وزیر دارایی یک تبصره پیشنهاد میکند که باید مجلس قبول کند و علاوه بر این باید غفلت که برقراری مقرری در مجلس شورای ملی تابع یک مقررات و تشریفاتی است یعنی باید لایحه خاص آن را دولت به مجلس تقدیم کند و از طریق مجلس به کمیسیون برود کمیسیون که تصویب کرد بیاورند و در مجلس مطرح کنند اگر مجلس تصویب کرد بروند پرداخت کنند در این موارد به خصوص هیچ یک از این کارها را نکردهاند آن قسمتی را که بنده اطلاع دارم نه دولت پیشنهاد مقرری کرده است نه آقایان نمایندگان اطلاع دارند در کمیسیون بودجه یک قضیهای دفعه واحده مورد بحث و مذاکره قرار گرفته بدون این که آقایان نمایندگان هم درش توجه کنند میخواهند از تصویب آقایان نمایندگان بگذرانند موضوع دیگری که از همه بیشتر حائز اهمیت است تبصرهای است که در سه ماه پیش ضمن یک قانون به خصوص مجلس شورای ملی تصویب کرد که هیئت مدیره برنامه 7 ساله با پیشنهاد دولت و صدور فرمان همایونی به تصویب مجلس شورای ملی باشد اینجا پیشنهاد کردهاند که این تبصره لغو بشود و طریق دیگری را در نظر گرفتهاند در صورتی که هنوز این قانون مرکبش خشک نشده به مرحله عمل و اجراء و آزمایش در نیامده که عیب و نقص او معلوم بشود و ما خودمان را اطمینان بدهیم که این در آزمایش بد از کار در آمده و حالا میخواهند لغوش کنند و قانون بهتری جانشین آن کنند، تمام امور آقا تابع هوی و هوس است و بدون این که آقایان نمایندگان مطلع و مستحضر بشوند وادار میشوند که رأی بدهند این صحیح و پسندیده نیست من مخصوصاً به آقای وزیر دارایی سفارش میکنم حالا که مجلس شورای ملی نسبت به ایشان هم حسن نظر دارد و ایشان هم مورد توجه مجلس شورای ملی است از این توجه آقای وزیر دارایی حسن استفاده بکنند و یک بابی را مفتوح نکنند و یک سابقهای را نگذارند که بر خلاف اصول باشد و برای آتیه مملکت مضر واقع خواهد شد (صحیح است) از همه مهمتر یک موضوع دیگر مربوط به مسئله غله است در زمان جنگ در سال 21 یا سال 22 که مملکت در نهایت مضیقه بود چه از جهات سیاسی چه از جهات آزادی و جهات عدیده دولت آمد آن موقع نظر به مقتضیات آن زمان یک لایحه مخصوصی برای غله و جمعآوری غله گذراند حالا که جنگ بر طرف شده و تمام آن اثرات رفته حالا باز به همان قانون زمان جنگ متوسل شدهاند و میخواهند طبق یک تبصرهای آن قانون زمان جنگ را که با مقتضیات آن روز وفق میداد به گلوی مجلس فرو ببرند این صحیح نیست این پسندیده نیست باید هر یک از این موضوعات طرح بشود نمایندگان مطلع و مستحضر بشوند و فهمیده برای آن رأی بدهند نه این که علیالعیا آقایان را در تنگنایی قرار بدهند بنده این که با کفایت مذاکرات مخالفم فقط از این نظر است و حالا هم اگر چنانچه آقای وزیر دارایی موافقت بفرمایند و من استدعا میکنم که موافقت بفرمایند ما به ماده واحده با نهایت میل و رغبت رأی میدهیم (صحیح است) برای تبصرهها موافقت بفرمایند که در مجلس همینطور که هست مطرح بشود آقایان بفهمند که چیست؟ (صحیح است) بعد از آن رأی گرفته شود ماده واحده را رأی میدهیم و تبصرهها یک جلسه دو جلسه سه جلسه در اطرافش بحث بشود رسیدگی بشود غور بشود آن وقت
+++
رأی بگیرند.
نایب رئیس ـ رأی میگیریم به کفایت مذاکرات آقایانی که مذاکرات را کافی میدانند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد پیشنهادات قرائت میشود.
اردلان ـ آقای رئیس تبصرهها باید قرائت بشود.
نایب رئیس ـ تبصرهها جزء ماده واحده خوانده شده است فقط پیشنهادات قرائت میشود.
اردلان ـ خیر آقا اینطور هست.
نایب رئیس ـ اگر آقا راجع به تبصرهها نظری دارید فقط باید پیشنهاد بدهید.
اردلان ـ هیچ همچو چیزی نیست اجازه بفرمایید بنده توضیح بدهم.
نایب رئیس ـ توضیح ندارم آقا پیشنهاد بکنید.
اردلان ـ پیشنهاد ممکن است مربوط به یک چیز دیگر باشد.
نایب رئیس ـ اجازه بفرمایید وقتی که ماده واحده با تبصرهها خوانده میشود و در آن باب مذاکره میشود یعنی مذاکرات در ماده واحده و تبصرهها، و وقتی که در اینجا به کفایت مذاکره رأی داده شد یعنی نسب به ماده واحده و تبصرهها که خوانده شد مذاکرات کافی است هر صحبت و هر پیشنهادی که هست باید پیشنهاد بفرمایید این مطابق سابقه مجلس شورای ملی است (صحیح است) پیشنهادات قرائت میشود.
(به شرح زیر خوانده شد)
پیشنهاد مینمایم تبصره زیر به لایحه دو دوازدهم اضافه شود.
تبصره ـ لوله و سایر آلات لولهکشی آب شهرها از هرگونه عوارض و حقوق گمرکی معاف خواهد بود ـ صدرزاده ـ ملکپور ـ حاذقی ـ قوامی ـ دهقان.
نایب رئیس ـ آقای صدرزاده.
صدرزاده ـ البته آقایان تصدیق میفرمایند که یکی از وظایف اولیه حکومتها و دولتها این است که وسائل بهداشت و صحت و سلامت افراد مملکت را تأمین کند و به طوری که ملاحظه میفرمایید در شهر لولهکشی آب نشده و بیماریهای بسیاری به واسطه همین مطلب متوجه اهالی مملکت شده است حالا در تهران از طرف شهرداری و در شیراز هم از طرف یک مرد نیکوکار آقای حاج محمد نمازی اقدام شده است که لولهکشی بشود البته دولت باید تشویق بکند اشخاصی را که این قبیل اقدامات برای صحت و سلامتی مردم میکنند که آنها بتوانند با وسایل بهتری به این قبیل مسائل اقدام کنند (صحیح است) و به سهولت وسایل این لولهکشی را فراهم کنند فقط در این پیشنهاد تقاضا شده است که دولت از گرفتن عوارض گمرکی لوازم لولهکشی را معاف کند (دکتر اعتبار ـ تمام شهرستانها را بفرمایید) بلی بنده به طور کلی برای همه شهرها پیشنهاد کردهام تا این که در همه شهرها مردم موفق بشوند و بتوانند به سهولت آب شهر را لولهکشی بکنند و از این طریق صحت و سلامت مردم را بیمه کنند و تصور میکنم جناب آقای وزیر دارایی هم با این پیشنهاد که به صلاح عموم است کاملاً موافق باشند.
وزیر دارایی ـ اجازه میفرمایید؟
نایب رئیس ـ بفرمایید.
وزیر دارایی ـ با این که تفاوت زیادی از حیث درآمد گمرکی برای ما خواهد داشت ولی چون قضیه لولهکشی مورد نظر تمام مردم است و خود بنده موافقم در دولت هم علاقهمند است که شهرهای ایران هر چه زودتر لولهکشی بشود معالوصف با این پیشنهاد موافقت مینمایم (احسنت)
نایب رئیس ـ پیشنهاد دیگر به دو دوازدهم پیشنهاد مینمایم:
تبصره ـ اعتبارات مربوط به راهسازی و تعمیر راهها و ساختمان راهآهن که در بودجه 1328 از طرف دولت منظور و ضمن لایحه بود مزبور تقدیم مجلس شده است عیناً برای اجرا در اختیار وزارت راه گذارده میشود که در حدود قوانین و مقررات به تدریج و ترتیبی که مورد موافقت وزارت دارایی باشد به مصارف مفید برساند، دهقان.
نایب رئیس ـ آقای دهقان بفرمایید.
دهقان ـ ساختمان و تعمیر راهها موردنظر همه نمایندگان و مورد لزوم برای مملکت است و به این ترتیب یک دوازدهم مثل سال قبل دولت موفق نشده است که برنامه راهسازی و تعمیر راهها را اجرا کند (صحیح است) بنده فکر کردم که از این راه ما میتوانیم هم نظر دولت و هم نظر اصلاحی نمایندگان را از لحاظ راهسازی و تعمیر راهها تأمین کنیم و از جناب آقای وزیر دارایی هم که خودشان این بودجه را تقدیم کردهاند استدعا میکنم که قبول کنند و بنده برای تسهیل کار وزارت دارایی آنجا نوشتهام به ترتیبی که وزارت دارایی بتواند این پول را بدهد در اختیار وزارت راه بگذارد که برنامه ساختمانی و تعمیرات شروع بشود چون تصدیق میفرمایید که این کارها محتاج یک مقدمات و مناقصه و مزایده و غیره است و این کارها را باید وقتی بکنند که فصل نگذرد.
برزین ـ بعضی نقاط سردسیر است اصلاً موقع میگذرد.
وزیر دارایی ـ یک بار دیگر پیشنهاد را قرائت بفرمایید.
نایب رئیس ـ مجدداً قرائت میشود.
(مجدداً به شرح فوق قرائت شد)
وزیر دارایی ـ آن قسمت ساختمان راهآهنش را بردارید چون راهآهن جزء بودجه عادی مملکت نیست جزء بودجه برنامه است و چون مربوط به برنامه است جزء بودجه عادی نیست آن قسمت ساختمان راهآهنش را بردارید بقیهاش را بنده قبول میکنم.
صدرزاده ـ موافقت بفرمایید آقای دهقان.
دهقان ـ بنده موافقت دارم.
نایب رئیس ـ پس این پیشنهاد هم مورد قبول واقع شد پیشنهاد دیگر قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
تبصره زیر پیشنهاد مینمایم که به دو دوازدهم ضمیمه گردد. دهقان
تبصره ـ به تصویب رسیده است معلمین هم مانند سایر مستخدمین از قانون کمک حقوق استفاده خواهند نمود.
نایب رئیس ـ آقای دهقان.
دهقان ـ عرضم به حضور آقایان موضوع تأمین و رفاه حال طبقه معلم مورد موافقت و کمال مطلوب تمام نمایندگان است (صحیح است) متأسفانه طبقه معلم که شریفترین و محترمترین طبقه مستخدمین دولت هستند در یک وضع بسیار ناگوار و نامساعدی قرار دارند یک آموزگاری که باید اطفال این مملکت را تعلیم و تربیت بدهد و برای خدمت حاضر کند این 90 تومان یا 80 تومان و منتها 100 تومان حقوق میگیرد و حساب بکنید که اگر این عائله داشته باشد با این 100 تومان نان خالی هم نمیتواند تهیه کند (صحیح است) این طبقه آقایان از کمکی که سایر مستخدمین از دولت دریافت میدارند محرومند یعنی یک مستخدم پشت میزنشین که وظایف سنگینی ندارد یک مزایایی میگیرد ولی طبقه معلم از این گونه مزایا محرومند (صحیح است) بنده میخواهم عرض کنم که با وظیفهای که این طبقه دارد و با وضعی که به آن دچار است حق این است که اگر بیشتر از سایر مستخدمین بهشان ندهیم کمتر از سایرین هم ندهیم اقلا اینها در ترازوی کار استخدام با سایر مستخدمین در یک ردیف قرار داشته باشند ولی متأسفانه این طور نیست (صحیح است) اینها از آن مزایا محرومند بنده عاجزانه استدعا میکنم آقایان توجه بفرمایند، بعضی از معلمین که از راه پدر میروند و تبلیغات مضر میکنند برای این است که وضعیتشان خوب نیست ما اگر بخواهیم که این تبلیغات مضر در این طبقه مؤثر نباشد باید زندگی آنها را تأمین کنیم و خیالشان را راحت کنیم این است که بنده استدعا میکنم و از جناب آقای وزیر دارایی هم مخصوصاً تقاضا دارم که به نام سعادت مملکت و به نام تشویق یک طبقه خدمتگزار و صدیق اقلا اگر چیزی اضافه به آنها نمیدهند اینها را با مستخدمین دیگر در یک ردیف قرار دهند. (صحیح است)
وزیر دارایی ـ اجازه میفرمایید؟
نایب رئیس ـ بفرمایید.
وزیر دارایی ـ خیال میکنم که فلسفه این که در نظامنامه مجلس گذشته شده است که وکیل حق پیشنهاد خرج ندارد برای این است که قبل از این که یک پیشنهادی بیمطالعه بشود قبل از این که حساب بشود که این پیشنهاد خرج چقدر تأثیر در بودجه مملکت دارد یک مرتبه ممکن است یک تصمیمی گرفته شود و به بودجه مملکت لطمه بزند من تصدیق میکنم که طبقه معلم از اشخاص بسیار شریفی هستند و باید به آنها کمک کرد (صحیح است) و تمام آنها به گردن همه ما حق دارند (صحیح است) ولی این پیشنهاد ایشان را بنده خواهش میکنم موافقت کنند که یک مطالعهای بکنیم یا اگر میل دارند بفرستند به کمیسیون که در کمیسیون یک مطالعهای بشود یک دقتی بشود و الّا بنده الان حاضرالذهن نیستم که ببینم وضع مستخدمین و قانون استخدام معلم و حقوق آنها چطور است اگر موافقت بفرمایید بعد از مطالعه یک پیشنهاد جامعی بشود.
دهقان ـ اجازه میفرمایید؟
نایب رئیس ـ بفرمایید
دهقان ـ بنده چون به قول جناب آقای وزیر دارایی کمال اطمینان را دارم و یقین دارم که در این
+++
راه کمال حسننیت را دارند موافقت میکنم که به کمیسیون برود که رویش مطالعه بشود و یک تصمیم صحیح گرفته شود و گزارش آن بیاید.
نایب رئیس ـ بسیار خوب پیشنهاد دیگر قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی پیشنهاد میکنم راجع به تثبیت غله که موضوع تبصره 5 است این طور نوشته شود.
تبصره 5 ـ دولت مجاز است مقررات مربوط به جمعآوری غله را به طوری که در لایحه مالیات بر درآمد به موجب تبصره 8 از ماده 9 به شماره 41 از تصویب کمیسیون قوانین دارایی گذشته اجرا نماید مسعود ثابتی، اردلان، برزین، اسلامی علی وکیلی، افشار، یمین اسفندیاری و چند نفر دیگر از آقایان.
نایب رئیس ـ آقای مسعود ثابتی.
مسعود ثابتی ـ عرض کنم این که بنده این پیشنهاد را تقدیم کردم برای این بود که این موضوع یکی از مواردی است که تقریباً اکثریت مردم این مملکت به آن مبتلا هستند این موضوع تثبیت غله که چند سال است سابقه پیدا کرده متأسفانه در اول وهله که این تثبیت غله آمد برای این بود که تا حدی وضعیت ملاکین و زارعین تثبیت بشود و قیمتها روی پایه صحیحی باشد ولی بعداً تثبیت غله بیش از مالیات و چند برابر از مالیات بیشتر برای ملاکین و زارعین اسباب زحمت شد. آقای کشاورز صدر شما که میخواهید جواب این را بدهید گوش کنید عرض کنم که این موضوع تثبیت غله مخصوصاً در ایام جنگ و بعد هم به عنوان این که قحطی مملکت را تهدید میکند یک قانون خیلی سختی در اینجاا گذشت که حتی حق دارند چنین کنند و جریمه کنند و چه کنند متأسفانه جریان کارهای ما در مجلس شورای ملی جریان عادی خودش را گم کرده یعنی لوایح باید در کمیسیونها مذاکره بشود بعد از تصویب کمیسیونها که در آنجا عدهای نشستهاند و بالاخره مذاکره کردهاند، مطالعه کردهاند، دقت کردهاند این بیاید به مجلس و تصویب بشود، ما برای این که کارهای سهل بشود الان پیشنهادی در اینجا شد راجع به این که برای لولهکشی شهرها معاف باشد در صورتی که یک سال و نیم است ما در کمیسیون مشغولیم چندین مرتبه مطالعه کردیم و هر کمیسیونی که عوض شده است دوباره این مطلب را مطرح کردیم آقایان وزرای کشاورزی که چندین مرتبه عوض شدهاند آمدهاند اظهار عقیده کردهاند که ماشین آلات کشاورزی معاف بشود از گمرک یک سال و نیم آن مذاکره به نتیجه نرسید ولی یک دانه تبصره البته من خیلی خوشوقتم که این تصویب شد و گذشت، این راه ساده را پیدا کردهایم که یک دوازدهم بیاید و یک تبصرهای اضافه شود و در اینجا خیلی سهل و ساده بگذرد. در همین موضوع لایحه مالیات کمیسیون را بر درآمد سه دوره هم هست بنده افتخار عضویت داشتم آقایانی که در آنجا بودند آقای یمین اسفندیاری آقای امیر نصرت اسکندری با کمال حسننیت حتی یک روز یادم هست که آقای یمین اسفندیاری در اینجا فرستادند ناهار آوردند جلسات متوالی اینجا نشستیم و بالاخره با تمام طبقات هم تماس گرفتیم، مالیات دهنده اصناف، کشاورز تمام اینها. و بالاخره بعد از یک سال و نیم لایحه را تصویب کردیم و از تصویب کمیسیون گذراندیم این لایحه تکلیف تثبیت غله را هم تعیین کرده با یک دقت خیلی زیادی. این را گذاشتیم کنار بعد آمدیم اینجا مطابق قانونی که بوده باز همان را پیشنهاد کردهایم این بود که حالا بنده پیشنهاد کردم زیرا پیشنهاد کردهایم این بود که حالا بنده پیشنهاد کردم زیرا تبصره 8 از ماده 9 قانون مالیات بر درآمد که مربوط به کشاورزی است تکلیف تثبیت و جمعآوری غله را این طور معین کرده است (صدرزاده ـ قرائت بفرمایید) (حاذقی ـ عین لایحه را بفرمایید) (فولادوند- آقای حاذقی بگذارید این یکی تصویب شود) (حاذقی ـ من عین این را پیشنهاد کردهام) اجازه بفرمایید همین را نوشتیم تبصره 8: وزارت دارایی میتواند علاوه بر مالیات مقرر تا میزان سه برابر گندم مالیاتی و یک برابر جو مالیاتی مازاد از مالکین مطالبه نماید و قیمت آن را مطابق نرخی که با پیشنهاد وزارت دارایی و تصویب هیئت محلی تعیین میشود پرداخت نماید. هیئت محلی مرکب است از رئیس دارایی محل، فرماندار، نماینده بانک ملی یا بانک کشاورزی و دو نفر معتمد محلی و یا نماینده مالکین، این کلمات را که ما گذاشتهایم هر یک در نتیجه دو جلسه مذاکره بوده که بالاخره به بهترین صورتی که بتوان نرخ را عادلانه معین کرد در شهرستانها به چه صورتی ممکن است آمدهایم این هیئت محلی را قائل شدهایم و هیئت محلی را اینجا تعریف کردیم بنابراین بنده پیشنهاد کردم و آقایان هم عدهای امضاء کردند که این مازاد به این نسبت گرفته شود زیرا یک نسبت معلومی است و بالاخره مأمورین زیاد هم از نظر محلی و اینها لازم ندارد یک جزو جمع معینی دارد جزء جمعی است که سابقه در این مملکت دارد جزء و جمعش حاضر است و بالاخره مطابق آن جزء جمع سه برابر میگیرند بعضی از آقایان ممکن است این ایراد را داشته باشند که چون این مقررات این قانون هنوز از مجلس نگذشته پس سه برابر آن هم نمیتواند جنبه قانونی پیدا کند بنده عرض میکنم این طور نیست برای این که اینجا ملاک جزء جمع سابق است برای این که اول ماده 9 که ملاک این پیشنهاد ما است این طور است مالیات املاک مزروعی بر اساس ممیزی که طبق قانون مالیات املاک اربابی مصوب 20 دی ماه 1304 که از 305 تا 313 به عمل آمده مطابق اوراق ممیزی و جزء جمع مشخصه تا 313 از 328 شمسی تا مدت ده سال به طور ثابت یک برابر جنس و دو باربر و نیم نقد دریافت خواهد شد. خلاصه ملاک آن جزء جمع است و حالا سه برابر آن میگیرند و اصولاً راجع به کشاورزی و راجع به این که ما غله جمع کنیم امسال اولاً سال خوبی است بنده اطمینان دارم که امسال، سی میلیون در آنجا نوشته شده است مخارج جمعآوری به طور متوسط... (یکی از نمایندگان ـ تومان یا ریال؟) (حاذقی ـ رأی میدهیم آقای ثابتی) اجازه بدهید منظور بنده این است که 30 میلیون حداکثر برای ششصد هزار خروار غله که بتوانند جمعآوری کنند یعنی حد متوسط 50 تومان برای هر خروار غله که بتوانند جمع کنند من هر چه فکر کردم این سی میلیون ضرر یعنی چه نفهمیدم برای این که آن پولی را که به مالک میدهند از مردم میگیرند از خباز میگیرند پس این سی میلیون برای همین ایجاد زحماتی است که برای مردم میکنند آخر زحمت ایجاد کردن برای مردم خرج دارد و این زحمات 30 میلیون تومان تمام میشود در صورتی که شما اعتبار بدهید آقا این مملکت الان در آستانه یک تحولی است و بالاخره برنامه هفت ساله و تمام اینها اینجا هم فرصت نشد ما حرف بزنیم چون در آنجا صحبت نشد حالا عرض میکنم این مملکت وضعیتش خیلی ساده است یک دانه تراکتور هزار خروار عمل دارد یک دانه تراکتور هشت هزار تومان وارد میشود آن وقت با این مشکلات جلوش را میگیرند اگر دولت یک تراکتور را هشت هزار تومان بخرد و بدهد به یک نفر و دو هزار تومان هم دستی بدهد و بگوید برو این را خرج کن تازه در سال 32 هزار تومان منفعت کرده برای این که هزار خروار هر خروار 50 تومان میشود 50 هزار تومان 18 هزار تومان خرج و 32 هزار تومان باقی میماند که منفعت است آن وقت این مقررات عجیب و غریب در صورتی که با 15 میلیون پول که دو هزار تراکتور میشود وارد کرد صحبت میشود تراکتور که اینجا بیاید معیوب میشود آقا وقتی که تراکتور آمد تعمیرش هم میآید شما الان قدغن کنید به تمام قوی که در این مملکت اتومبیل تعمیر نشود بالاخره مردم تعمیرگاه درست میکنند و در زیرزمین خانهشان تعمیر میکنند و بالاخره بگذارید این اسباب زراعت ما عوض شود باید در این مملکت تسهیلاتی فراهم شود. حالا در هر صورت این پیشنهاد بنده بود بیش از این عرض نمیکنم در یک موقع دیگری که فرصت کردیم راجع به کشاورزی ایران صحبت میکنم.
کشاورز صدر ـ اگر آن سه تن معافی را بگیرید به مردم خسارت وارد میشود.
نایب رئیس ـ آقایان توجه بفرمایید صحبت نکنید آقای وزیر دارایی بفرمایید.
وزیر دارایی ـ مذاکراتی از طرف آقای اردلان و آقای مسعود ثابتی شد که چون ممکن است سوء تفاهماتی بشود لازم است که یک توضیحاتی عرض کنم اولا این که فرمودند سی میلیون تومان برای یک سال است این طور نیست قربان از سال 26 که مجلس شورای ملی باز شده است همه ساله در سالهای گذشته یک ضرری داشته است که این ضرر را دولت قبول میکرده و علت ضررش نه برای پرداخت حقوق مستخدمین است مملکت ما یک مملکت فلاحتی است ولی بدبختانه طرز فلاحت یک طرز خاصی است یعنی مقدرات فلاحتی مربوط است به وضع جوی در یک سال در آذربایجان ممکن است خشکسالی باشد در یک سال ممکن است 60 هزار تن محصول داشته باشد همین طور در خراسان یک سال مازاد دارد و یک سال کمبود دارد وقتی که اداره غله تأسیس شد عنوانش تثبیت غله بود یعنی نظر دولت بر این بود که گندم را از رعیت به قیمت بیشتر بخرد که رعیت باردار شود بدبختانه بعداً اداره تثبیت غله شده اداره نان یعنی نان شهرها هم به گردن وزارت مالیه افتاده آقایان هم توجه دارند که گندم را از گوشه مملکت به گوشه دیگر بیاورد. همین امسال که در خراسان گندم کسر دارند گندمی که به خراسان میرود یک گندمی است که از کرمانشاه و از کردستان با کرایه گزاف به خراسان داده میشود
+++
با کرایه گزاف میرود و به زاهدان مصرف میشود باید انصاف داد گندم به همان قیمت که در آنجا هست در زاهدان هم هست یعنی یک من 9 ریال و تفاوتی در قیمت نیست پس این را از کجا باید بدهیم؟ تفاوت کرایهاش از همین رقمی است که نوشته شده که چون اینها را دولت مجبور است مرتباً کمک بکند بر ای این که مجوز قانونی داشته باشد برای 3 سال تقاضای ضرر سی میلیون تومان کرده پس این سی میلیون تومان که شما حساب میکردید 15 میلیون تومانش را تراکتور بخریم صحیح نیست البته اگر شهرستانها گندم خودشان را خودشان میخوردند، و اگر کسر نمیآوردند که از جای دیگر گندم برایشان بیاید به قیمت تمام شده حاضر بودند بخورند این ضرر حاصل نمیشد ولی وقتی امروز بنده گندم میخرم از قرار تنی سیصد تومان یعنی خرواری صد تومان نانش منی 9 قران میشود این را از کرمانشاه میخرم و تنی سیصد تومان کرایه میدهم به زاهدان میبرم آنجا هم 9 قران میفروشم ضررش را از کجا باید بدهیم؟ باید از همین جا تأیین شود. اما راجع به لایحهای که آقا فرمودند این در کمیسیون دارایی مطرح شد خود بنده هم بودم مذاکره مفصل هم شد نظر بنده همین است نه راجع به تثبیت غله بلکه راجع به تمام کارهای مالیاتی که اگر ما بتوانیم یک راهی پیدا کنیم که مأمورین کمتر با مردم تماس داشته باشند بهتر است (احسنت) و از سوءاستفاده هم جلوگیری بشود به این جهت پیشنهادی که شد بنده فوراً قبول کردم حتی حسابی هم که ما در وزارت دارایی کردیم دیدیم میشود ولی برای این که مأمورین کمتر مزاحم مردم بشوند با این پیشنهاد موافقت کردم و چون قید شده است از آن مقداری که الان جمعآوری میشود ولی معالوصف برای این که مأمورین مزاحمتی برای زارعین فراهم نکنند با اساس این تبصره دولت موافق است الّا این که بنده مجبورم اشاره بکنم چون در اینجا مینویسید هیئت محلی عبارت است از رئیس دارایی محل فرماندار، نماینده بانک ملی یا بانک کشاورزی و دو نفر معتمد محلی یا نماینده مالکین بنده تجربه دارم از 1313 که اداره تثبیت غله در این مملکت تأسیس شد در تمام مدتی که در وزارت دارایی افتخار خدمت داشتم و تا الان که مراجعت کردم خیلی متأسفم عرض کنم که ملاکین این مملکت زیاد آدمهای خوش انصافی نیستند (اردلان ـ همه این طور نیستند) اگر اختیار قیمت گذاری را به نظر آریالایان بگذاریم هر قیمتی که دولت پیشنهاد کند میگویند کم است با همه اینها بنده حرف ندارم میگویند جنس مال خودمان است میخواهیم گندم را خرواری هزار تومان بفروشیم الّا این که بنده میخواستم اگر این پیشنهاد را قبول کردم یک اشارهای هم بشود که قیمت نان شهرستانها متناسب با قیمت خرید گندم باشد (صحیح است) (اردلان ـ قبول میکنم) پس این عبارت به پیشنهاد اضافه شود بهای نان هر شهرستان متناسب با بهای خرید گندم باشد.
نایب رئیس ـ پیشنهاد دیگر قرائت میشود
(به شرح زیر قرائت شد)
پیشنهاد مینمایم تبصره زیر به لایحه دو دوازدهم افزوده شود ـ باقیمانده اعتبارات ساختمانی سال 1326 تا آخر خرداد 1328 قابل پرداخت خواهد بود، جواد ملکپور قوامی، صدرزاده.
حاذقی ـ من هم این را پیشنهاد کردم.
نایب رئیس ـ آقای وزیر دارایی با این پیشنهاد موافقید؟
وزیر دارایی ـ بله موافقت دارم... (همهمه نمایندگان) (زنگ مجلس)
نایب رئیس ـ آقایان توجه بفرمایید یعنی چه گوش بدهید ببینید چه میگویند. آقای نراقی.
نراقی ـ اجازه میفرمایید این پیشنهاد ناقص است آقای وزیر دارایید هم توجه کردهاند بنده با ایشان مذاکره کردهام این باید اعتبارات ساختمانی و تعمیراتی باشد از جهت این که یک تعمیراتی برای ابنیه دولتی و ابنیه تاریخی ملحوظ شده که اگر ساختمانی تنها باشد نمیتوانند مصرف کنند بنابراین باید اعتبارات ساختمانی و تعمیراتی باشد.
ملکپور، قوامی، صدرزاده، موافقت داریم.
وزیر دارایی ـ قبول میکنم.
نایب رئیس ـ بسیار خوب پیشنهاد دهنده و وزیر دارایی قبول کردند پیشنهاد دیگر قرائت میشود
(به شرح زیر قرائت شد)
ریاست محترم مجلس شورای ملی: پیشنهاد میکنم که شرح زیر به عنوان تبصره به لایحه اضافه شود، اسلامی دولت مکلف است در ظرف دو سال کلیه راههای نیمه تمام کشور را به تدریج تکمیل نماید.
نایب رئیس ـ آقای اسلامی.
اسلامی ـ همه آقایان تصدیق میکنند که قبل از شهریور به طوری که قبلاً هم صحبت کردم بسیاری از راههای اساسی کشور ساختمان شده بود که یک عده تمام شده و شروع به بهرهبرداری شده بود یک قسمت دیگر به واسطه پیش آمد شهریور همینطور نیمه تمام مانده بنده یک لیستی داشتم که از وزارت راه گرفتم در آن لیستی که بنده تهیه کرده بودم کلیه تونلها و پلهایی که احداث شده با مخارج بسیار سنگینی بوده که امروز ممکن نیست آنها را احداث کرد این راهها همینطور مانده و ممکن است از بین برود بنده از آقای وزیر دارایی استدعا میکنم، آقایان توجه بفرمایید بنده من باب نمونه برای آقای وزیر دارایی راه هراز را که صبح عرض کردم دوباره تکرار میکنم که بسیاری از تونلها و پلهای آن راه درست شده که به هیچ وجه منالوجوه ممکن نیست که دیگر آن تونلها و پلها ساخته شود و از بین میرود بنده استدعا میکنم برای حفظ این راههایی که در تمام حوزهها موجود است و همه مراجعه به وزارت راه میکنند و اینها همه نیمه تمام مانده آقای وزیر دارایی موافقت بکنند که در ظرف دو سال به تدریج این راهها ساخته بشود برای خاطر بنده موافقت بفرمایید.
نایب رئیس ـ نظر آقای وزیر دارایی چیست؟
وزیر دارایی ـ استدلال آقای اسلامی صحیح است برای این که دولت یک خرجهایی کرده است و اگر اینها به همین صورت بماند خرجها به هدر میرود ولی محدود کردن دولت که در ظرف دو سال این کار را بکند بدون این که حساب کرده باشیم که چقدر خرج دارد و آیا بودجه مملکت توانایی این کار را دارد مشکل است مثلا همین راه هراز که فرمودید شاید 20 میلیون تومان خرج داشته باشد و تمام بودجه مملکت برای راهسازی در سال 22 میلیون تومان است و تصدیق میفرمایید که اگر این راه هراز را بنده بخواهم بسازم تمام راههای دیگر میماند خواهش میکنم موافقت بفرمایید که نوشته شود دولت مکلف است در راهسازی راههای نیمه تمام اقدام کند در جریان عمل معلوم میشود که در ظرف چند سال درست میشود ولی اگر قرار شود که در ظرف دو سال بشود عملی نیست و اصلاً خواهش میکنم بگذارید با جناب آقای وزیر راه با هم جلسهای بکنیم و مذاکره کنیم و الان خواهش میکنم پیشنهاد خودتان را پس بگیرید که در ظرف این هفته با آقای وزیر راه بنشینیم و راههایی که مقدم است تعیین بفرمایند تا این که با مطالعه بیشتر طراحی را تهیه کنیم.
اسلامی ـ بنده با این ترتیبی که فرمودید موافقم.
نایب رئیس ـ پیشنهاد دیگر قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
پیشنهاد مینمایم که لایحه اخیر بخشودگی مالیات ضمیمه دو دوازدهم تصویب و به موقع اجرا گذاشته شود (آن لایحه هم این است)
ماده 1ـ وزارت دارایی مکلف است از مطالبه و وصول مالیات بر درآمد سالهای قبل از 1327 مؤدیانی که مالیات آنها زائد بر هزار ریال نباشد و تاکنون وصول نشده صرنفظر نماید چنانچه مقداری از بدهی این قبیل مؤدیان قبلاً وصول شده باشد حساب مالیاتی آنها واریخت شده محسوب و از وصول بقیه صرفنظر خواهد گردید.
ماده 2ـ مؤدیان مالیاتی از هر قبیل که کلیه بدهی مالیاتی لغایت سال 27 خود را تا مدت دو ماه از تاریخ تصویب این قانون نقداً بپردازند از تأدیه جریمه تخلف و زیان دیر کرد معاف خواهند بود پیشنهاد دهندگان صدرزاده، حاذقی، نیکپور، قوامی فولادوند، دکتر اعتبار.
مکی ـ بنده هم قبول دارم.
وزیر دارایی ـ بنده موافقم (عدهای احسنت)
نایب رئیس ـ پیشنهاد دیگری قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
پیشنهاد مینمایم حقوق مستخدمین خارجی که استخدام آنها از طرف کمیسیونهای مربوطه به تصویب رسیده ولی هنوز در جلسه علنی مجلس تصویب نشده است از ارزی و ریالی تماماً پرداخته شود. یمین اسفندیاری
نایب رئیس ـ آقای یمین اسفندیاری
یمین اسفندیاری ـ بنده حتیالمقدور در این قبیل مواقع از دادن پیشنهاد خودداری میکنم زیرا که پیشنهاد دادن اشکالی ندارد ولی باید دولتها را تقویت کرد و فرصت داد تا این که بتوانند وظائفشان را انجام دهند ما در حوزه وکالتمان که مازندران است اطلاعاتی داریم که اگر میخواستیم حالا وارد آن موضوع بشویم هم وقت مجلس را میگیریم و هم شاید برای دولت مقدور نبود که بتواند این تقاضاها را انجام بدهد بگذاریم برای فرصت بیشتری تا این که خود دولت و مخصوصاً جناب آقای گلشاییان وزیر دارایی با حسن نیتی که دارند نسبت به همین موضوع که آقای اسلامی اظهار کردند در موضوع
+++
راهها و مسائل دیگر و موضوع بهداری و قسمتهایی که باید به عرض دولت برسد تصور میکنم که دولت هم کاملاً متوجه باشد فعلاً خودداری کنیم ولی این موضوعی که الان پیشنهاد شد این کاملاً فوریت دارد و به نفع کشور است زیرا که دولت با اجازه مجلس مستخدمین خارجی هم باید تصدیق بفرمایید که زندگانی آنها با زندگانی ما خیلی فرق دارد زیرا که ما اکثریت قریب به اتفاقمان زندگی دیم داریم ولی آنها اکثریت قریب به اتفاقشان یک زندگی مرتب و منظمی دارند وقتی که یک مستخدمی وارد این مملکت میشود و دولت با او کنترات میبندد و کنتراتش هم در کمیسیون تصویب میشود و میآید به مجلس و باید از مجلس بگذرد و معطل میماند این مستخدمین خارجی قطعاً پولشان را خواهند گرفت زیرا که ایرانی نیست که اگر پولش یک مبلغی ماند بعد جناب آقای وزیر دارایی فعلی یا اسلافشان یا اخلاقشان بگویند که دیگر مالیده است و حسابی نداریم این حساب باقی خواهد ماند ولی در موقع معینه آن استفادهای که باید از وجود این مستخدمین بشود قهراً نخواهد شد زیرا حسابی که باز کرده است برای خودش و روی کنتراتی که با او بسته شده و در موقع پولش داده شده است قطعاً او هم از وظایفی که به عهده دارد ممکن است تا اندازهای خودداری کند به این مناسبت و با تذکری که یکی از آقایان وزراء هم نسبت به این موضوع به بنده دادند این پیشنهاد را بنده کردم که آن مثل معروف برای ما مصداق پیدا نکند که هم پول را بدهیم و هم کتک را بخوریم و هم پیاز را و حالا که قرار شده است دولت این ول را بدهد بهتر است که آقای وزیر دارایی موافقت کند که پول آنها پرداخته شود و بیشتر از وجود آنها بشود استفاده کرد.
نایب رئیس ـ آقای اردلان مخالفید؟ بفرمایید.
اردلان ـ بنده با کمال ارادتی که نسبت به نماینده محترم جناب آقای یمین اسفندیاری دارم با پیشنهاد ایشان مخالف هستم زیرا از اول بنده عقیده دارم که ما باید تشویق بکنیم ایرانیانی که میروند در خارج و تحصیل میکنند و بهترین مدارج تحصیلی را طی میکنند وقتی که ما ایرانیانی را داریم که میتوانند بروند و کارهایی را انجام بدهند میرویم خارجیها را استخدام میکنیم و باعث یأس و دلسردی آنها میشویم به همین جهت هم در مجلس شورای ملی یک قانونی گذشته که استخدام اتباع خارجی باید مستقیماً از طرف مجلس شورای ملی باشد این لایحهاش باید در مجلس مطرح شود و مجلس شورای ملی رأی بدهد، در موقعی که برنامه هفت ساله مطرح بود اینجا آمدند گفتند که ما برای برنامه هفت ساله یک عدهای را لازم داریم ما برای این که برنامه معطل و متوقف نشود کمیسیون برنامه موافقت کرد که لااقل آن اشخاص را بیاورند به کمیسیون برنامه معرفی بکنند بعد از این که کمیسیون برنامه رأی داد دولت بتواند آنها را برای مدتی که از یک سال تجاوز نکند استخدام نماید. و بعداً به همان لایحه مجلس شورای ملی رأی داد توجه فرمودید اینها برای این است که فرض بفرمایید در دورهای که دیکتر میلسپو متصدی شد آمدند گفتند که این را لغو کنید و لغو کردند بعد در دوره چهاردهم بنده خودم ده مرتبه آمدم این جا توضیح دادم و عرض کردم تا این که مجلس شورای ملی آن قانونی را که دکتر میلسپو آورده بود لغو کرد و باز استخدام اتباع خارجی مستقیماً با تصویب مجلس شورای ملی شده شما میآیید با خون دل فرزندان خودتان را به خارجه میفرستید، به امریکا و انگلستان میفرستید، بهترین جراح میشود وقتی میآید میبینید فلان خارجی به وسائلی آمده و استخدام شده و رئیس قسمت او هست این موجب یأس جوانان ایرانی میشود اگر ما لازم داشته باشیم بنده با کمال اطمینان عرض میکنم که اگر لایحهاش را بیاوردند به مجلس پس از این که روش بحث شد و ما را متقاعد کردند ما رأی میدهیم با چشم بسته چطور رأی بدهیم.
یمین اسفندیاری ـ اجازه میفرمایید؟
نایب رئیس ـ آقای وزیر دارایی.
وزیر دارایی ـ من خیال میکنم یک سوء تفاهمی برای آقای اردلان در این قضیه پیش آمده باشد تصور میکنند که ما نظرمان این بوده است که هر کس را میخواهیم استخدام کنیم بدون این که مجلس اطلاع حاصل کند و به او حقوق داده شود نه چنین نظری نبود من این پیشنهاد را قبلاً مطالعه کردهام اگر نظرتان باشد در سال گذشته روی همین اصل در کمیسیون بودجه تصویب شد و به دولت ابلاغ شد که اشخاص و مستخدمین خارجی که در خدمت دولت نیز میباشند و از کمیسیون بودجه هم استخدامشان گذشته است نصف حقوق ریالی و ارزی آنها را دولت بپردازد این الان هست و دارد روش عمل میشود این پیشنهادی که الان شده است پیشنهادی است که نسبت به مستخدمین خارجی که استخدامشان در کمیسیونهای مربوطه به تصویب رسیده است یعنی در کمیسیون خارجه، کمیسیون بودجه، کمیسیون کشاورزی استخدامشان تصویب شده است یعنی همانهایی که الان نصف حقوق ریالی و ارزیشان را مطابق مقررات میپردازیم همانها را بپردازیم و بنده هم الان دلم خیلی میخواست که آنها یکی یکی میآمد به مجلس و یکی یکی رسیدگی میشد اما همان طور که توضیح دادند آقای یمین اسفندیاری یک اشخاصی را ما دعوت کردهایم لابد احتیاج داشتهایم این آمده است در این مملکت به اطمینان حرف دولت، به اطمینان قرارداد و کنترات دولت و الان دارد کار میکند اگر این نظر را دارید که بنده هم موافق هستم که مملکت ما نبایستی هیچ خارجی داشته باشد بنده خودم را کسانی هستم که مخالف تمام مستشاران خارجی از هر قسمتی بوده و هستم و خواهم بود (اردلان ـ احسنت) و معتقدم که در این کشور اگر افرادش نتوانند مملکت را اداره کنند باز بهتر است که خودشان اداره کنند (احسنت) به این جهت اگر پیشنهاد بفرمایید که همه اینها را دولت جواب کند بنده با آن شاید موافقت کنم ولی کسی که در خدمت هست و این باید آخر ماه حقوق بگیرد، شش ماه یک سال هم هست که کنتراتش را دولت به مجلس آورده مراحلش هم انجام شده و در کمیسیونها تصویب شده بدبختانه هنوز مجلس فرصت نکرده که رسیدگی کند گناه آن بیچاره چیست؟ آن بیچاره باید حقوقش را بگیرد، این بود که بنده از جناب آقای اردلان میخواستم استدعا کنم که ایشان هم موافقت بکند با این نظر که ما به این اشخاصی که نصف حقوقشان را میپردازیم و کنتراتشان را هم کمیسیونها تصویب کردهاند موافقت بکنند که حقوقشان پرداخته شود.
اردلان ـ وقتی که جناب آقای وزیر دارایی موافقت کند مخالفت بنده موضوعی ندارد.
دهقان ـ صحیح است از اولش هم موضوعی نداشت.
نایب رئیس ـ پیشنهاد دیگری قرائت بشود (پیشنهاد آقای فولادوند به شرح زیر قرائت میشود)
پیشنهاد میکنم تبصره زیر به ماده واحده علاوه شود تبصره ـ گزارش کمیسیون قوانین دارایی و پست و تلگراف راجع به وصول مبلغی از مراسلات سفارشی و بیمه و امانات پستی جهت به مصرف رسانیدن در امور خیریه به طوری که در آن گزارشات تصریح شده به موقع اجرا گذاشته شود.
نایب رئیس ـ آقای فولادوند.
فولادوند ـ برای کمک شیر و خورشید سرخ چندی پیش آقای وزیر پست و تلگراف لایحهای به مجلس آوردند که از هر پاکتی ده دینار علاوه و از تلگراف دو قران به شرحی که در آن لایحه هست گرفته بشود که به خرج مسئولین رسیده و برای شیر و خورشید سرخ کمکی باشد این لایحه در کمیسیونهای مربوطه تصویب شد بنده پیشنهاد کردم که آقایان موافقت بفرمایند این هم جزء لایحه دو دوازدهم شود.
نایب رئیس ـ آقای وکیلی فرمایشی دارید؟
وکیلی ـ بنده موافق هستم.
نایب رئیس ـ آقای وزیر دارایی
وزیر دارایی ـ بنده موافقت دارم.
(پیشنهاد آقای دکتر شفق به شرح زیر قرائت شد)
پیشنهاد میکنم تبصره ذیل به لایحه دو دوازدهم ضمیمه شود.
تبصره ـ قسمت اخیر قانون اصلاح مقررات بازنشستگی مصوب هیجدهم فروردین 1328 به ترتیب ذیل اصلاح میشود کارمندانی که دارای 50 سال سن و سی سال خدمت متوالی باشند میتوانند تقاضای بازنشستگی نموده و به ترتیب فوق بازنشسته شوند دولت نیز میتواند این قبیل مستخدمین را بازنشسته کند اعاده بازنشستگان به خدمت دولت یا بنگاهها با شرکتهای دولتی ممنوع است. کارمندانی که قبل از واحد شدن مراتب فوق فوت نمایند مشمول ماده 44 قانون استخدام کشوری مصوب ششم آبان 1309 بوده به علاوه از بیست و پنج درصدی 18 فروردین 1328 نسبت به بازنشستگان فعلی پیشبینی شده استفاده خواهند کرد (صحیح است)
نایب رئیس ـ آقای دکتر شفق
دکتر شفق ـ به مناسب این که بنده پیشنهاد کردم قانون بازنشستگی از این لحاظ است که یک عده از آقایان کارمندان دولت با بنده تماس گرفتند و حقیقت متوجه شدم که این قانون که گذشته خالی
+++
از اشکال نیست چنان که بعضی از آقایان نمایندگان هم متوجه شدند و از آنچه که تا به حال به خاطر دارم آقای حاذقی و آقای شریعتزاده در همینجا این اشکال را متذکر شدند قانونی که ما رأی دادیم در هیجدهم فرودین میگوید 60 سال سن داشته باشد 25 سال خدمت متوالی یا 30 سال خدمت متناوب و این حقیقت تکلیف شاقی است و اشکالی هم که در آن جلسه شد این بود که اگر یک مستخدم دولت در 25 سالگی داخل خدمت دولت شود 30 سال تمام خدمت کند و 55 ساله شود و دو سال هم بگذرد در 57 یا 58 سالگی عزراییل میآید شراغ و آن وقت هیچگونه استفاده از برای مازماندگان او نخواهد بود مگر نصف حقوق تقاعد به موجب قانون سابق (حاذقی ـ دو ثلث) بنده هم دو ثلث میدانستم ولی آن طوری که آقایان حساب کردند نصف است حالا دو ثلث میفرمایید در صورتی که این خلاف عدالت است با مشورتی که با آقای وزیر دارایی شد مناسب این طور دیده شد که سن را پایین بیاورند به 50 سال ولی 30 سال خدمت همانطور بماند.
ابوالقاسم امینی ـ پس لایحه قبلی دولت بیمطالعه بوده چون هنوز مرکبش خشک نشده
دکتر شفق ـ بلی بنده پیشنهاد اصلاح میکنم شما رأی ندهید آقای امینی و علت پیشنهاد بنده این است که یکی ممکن است 50 سال داشته باشد و 30 سال درست خدمت کرده باشد او را از تمام حقوق محروم میکند چون با ایشان مشورت شد بعد از مشورت با جناب آقای وزیر دارایی این پیشنهاد را دادم اما برای بقیه اشخاص که قبل از این مدت فوت کنند به موجب قانون استخدام که ضرب در سنین خدمت تقسیم بسی معامله میشود به اضافه این 25 درصد، گمان میکنم با این پیشنهاد موافقت بشود.
نایب رئیس ـ آقای وزیر دارایی.
وزیر دارایی ـ آقای دکتر در خارج هم راجع به این قضیه با بنده صحبت فرمودند بهشان عرض کردم که این موضوع قابل بحث است و این نظری که دارند از این جهت برای مستخدمینی که زودتر خودشان خواسته باشند بازنشسته بشوند قبل از شصت سال شاید فایده داشته باشد و کمکی هم به حال آنها هست و مخالفتی ندارم الّا این که بنده متوجه یک نکته اینجا شدم خواستم تذکر به آقایان بدهم و آن این است که معمولاً در این لوایح مربوط به بودجه اگر ما بخواهیم تمام پیشنهاداتی که مربوط به آن نیست ضمیمهاش بکنیم این قانونی که چاپ میشود یک قدری خوش نما نیست زیرا لایحه دو دوازدهم که میآید مقررات بازنشستگی و لایحه بخشودگی و چیزهای دیگر ضمیمهاش میشود به این جهت از صورت قانون بیرون میآید از این جهت بنده از آقایان خواهش میکنم که این قبیل پیشنهاداتی که مربوط به این موضوع نیست در موقع خودش نسبت به لوایح دیگری که پیشنهاد میشود مطرح بفرمایید در این قضیه به خصوص هم آن روز عرض کردم در اساسش من نظر مخالفی ندارم و یک حسابی هم باید بکنیم زیرا آن لایحهای که ما آوردیم به مجلس یک حسابی هم از نقطهنظر کارمندان کردهایم و بیجهت نبود از این جهت خواستم از آقای دکتر خواهش بکنم که موافقت بکنند که این لایحه را بنده میبرم که یک مطالعهای بکنم و اگر دیدم ممکن است، خود من هم که نظر مساعدی دارم این لایحه را به قید دو فوریت خواهم آورد در اولین جلسه مجلس و خواهش میکنم که موافقت کنید که یک مطالعه بیشتری بشود ضمناً میخواستم استفاده کرده باشم سایر آقایان هم اگر پیشنهاداتی دارند که مربوط به لایحه بودجه نیست این را استدعا میکنم که بگذارند برای بعد چون بایستی دو دوازدهم بگذرد.
نایب رئیس ـ آقای دکتر شفق نظر شما چیست؟
دکتر شفق ـ مانعی ندارد بفرمایید.
نایب رئیس ـ پیشنهاد دیگری قرائت میشود.
(پیشنهاد آقای ملکپور به شرح زیر قرائت شد)
پیشنهاد میکنم تبصره زیر به لایحه افزوده شود آنچه از اعتبار آموزشگاه پزشکی شیراز که در بودجه سال 27 دولت تعیین گردیده و پرداخت نشده پرداخت گردد.
اردلان ـ پیشنهاد خرج است.
نایب رئیس ـ آقای ملکپور.
ملکپور ـ عرض کنم آموزشگاه پزشکی شیراز از در سال 1326 تأسیس و یک کلاسهای معین و مشخصی داشت یک عده محصل در این کلاسها که تحصیل میکردند لازم بود در سال 27 به کلاس بالاتر بروند و اعتباراتی که برای کلاسهای بالا در سال 1327 دولت تأمین کرده است بابت حقوق و سایر چیزها این اضافه اعتبار آموزشگاه پزشکی شیراز در سال 27 پرداخت نگردیده تصور میکنم جناب آقای وزیر دارایی هم موافقت داشته باشد که این اضافه اعتبار طبق رقمی که در بودجه سال 27 منظور شده پرداخت شود.
نایب رئیس ـ آقای وزیر دارایی.
وزیر دارایی ـ در اساسش بنده موافق هستم ولی یک اشکالی خواهد داشت، اشکال محاسباتی خواهد داشت ما اگر بخواهیم هر اعتباری که در سال گذشته مصرف نشده امسال هم مصرف بشود نتیجه این خواهد شد که یک مقداری از مخارج سال گذشته را بر بودجه امسال تحمیل بکنیم و با وضع بودجهای که ما امسال داریم بایستی اینها در بودجه امسال منظور شود که قطعاً منظور شده و اگر منظور نشده تحمیلی بر بودجه خواهد بود و من خیال میکنم که این قسمت چون در بودجه پارسال بوده است قطعاً در بودجه امسال هم منظور شده است و چون منظور شده محتاج به این پیشنهاد نیست.
نایب رئیس ـ آقای ملکپور چه نظری دارید؟
اردلان ـ پیشنهاد خرج است و قابل طرح نیست.
ملکپور ـ آنچه که از مخارج سال 1327 انجام نشده باقیمانده باید امسال انجام شود.
نایب رئیس ـ بالاخره یا باید پیشنهاد را پس بگیرید یا آقای وزیر دارایی موافقت کنند.
ملکپور ـ بنده پس گرفتم.
نایب رئیس ـ پیشنهاد دیگری قرائت میشود.
(پیشنهاد آقای کشاورز صدر به شرح زیر قرائت شد)
پیشنهاد میکنم کسانی که مجموع بدهی آنان بابت مازاد غله سه تن میشود معاف از تأدیه خواهند بود.
نایب رئیس ـ آقای کشاورز صدر.
کشاورز صدر ـ بنده تعجب میکنم به این که همیشه سنگ به درهای بسته میبارد یک موقعی آقای هژیر آمدند اینجا بحث کردند گفتند کسانی که تا سه تن دارند معاف باشند حالا اگر یک کسی یک بار مالیات بدهد یک خروار مالیات بدهد یک مالیات جزیی میدهد باید چهار خروار دیگر بابت مازاد بدهد و حال آن که تا ده خروار مردم بدبخت معاف بودند این که بنده آن موقع مخالفت کردم از این جهت بود و با موافقت آقای وزیر دارایی مخالفتی نداشتم این است که آقایان موافقت بفرمایند که برای عدم تماس مأمورین با مردم بدبخت، مالکین جزء بیچارهها بدبختها مطالبه نشود و الّا باید بروند نانشان را از توی سفرهشان بردارند بیاورند حالا بنده برای تذکر این پیشنهاد را دادم و امیدوارم آقای وزیر دارایی هم بپذیرند و آقایان هم با این امر موافقت کنند.
نایب رئیس ـ آقای وزیر دارایی.
وزیر دارایی ـ خیلی معذرت میخواهم یک تذکر دوستانهای خدمت آقایان عرض میکنم وقتی پیشنهاداتی خارج از رویه میشود این سوء تفاهمات هم میشود پیشنهادی که دولت کرده بود راجع به گرفتن مازد بعد آقایان یک پیشنهادی کردند که یک تبصرهای از یک قانونی بیاید در اینجا اگر در همان قانون توجه بفرمایید یک تبصرهای دارد میگوید خورده مالکین که مالیات مشخصه آنها مجموعاً نقداً و جنساً از 2400 ریال تجاوز نکند از پرداخت مالیات معاف خواهند بود آن وقت ما از کسی که مالیت نمیگیریم دیگر چطور مازاد میگیریم پس استدعا میکنم توجه بفرمایید بعد پیشنهاد بفرمایید (صحیح است).
نایب رئیس ـ پیشنهاد دیگری قرائت میشود (پیشنهاد آقای اسلامی به شرح زیر قرائت شد)
ریاست محترم مجلس شورای ملی ـ پیشنهاد میکنم شرح زیر به عنوان تبصره به لایحه اضافه شود کلیه مالیات پروندههای مالیاتی که مالیات آنها از پانصد هزار ریال به بالا بوده و توافق شده است لغو گردد و پروندههای مزبور برای اظهارنظر نهایی و پرداخت مالیات قانونی به دیوان دادرسی فرستاده شود.
نایب رئیس ـ آقایان توجه بفرمایند آقای اسلامی.
عباس اسلامی ـ برای این پیشنهاد دستهای زیادی به صدا درآمد بنده پیشنهاد کردم در تأیید عرایض امروز صبح خودم پروندههایی که از پانصد هزار ریال بیشتر مطالبه مالیات شده بود در سالهای 21 و 22 و 23 و 24 (صحیح است) و توافق شده بود بر خلاف نص قانون آنها دوباره رسیدگی شود در کجا؟ در یک محکمهای که خود قانون همان قانون استنادی 24 آنجا را مرجع قرار داده و در آنجا اشخاص مطلعی که عبارت از قضات دیوان محاکمات هستند آنجا رسیدگی بکنند بنده امروز صبح عرض کردم آقایان این موضوع خیلی مهمی است ثلث بودجه کشور را تأمین میکند (بعضی از نمایندگانـ کسی مخالف نیست) چرا دستهای زیادی صدا کرد این است که برای توضیح بیشتری دو سه نکته را
+++
باید عرض کنم شاید امروز صبح آقایان توجه نکردند در آن موقع شنیدید که این موضوع خیلی مهم است دولت برای کارهای عمرانی اظهار میکند پول نداریم بودجهای که میآورند خرجش بیش از دخل است این امور و این کارهای مهم را اگر رعایت بکند و توجه بکند آن کسر خرج جبران خواهد شد و راه هم دارد راه خوبی هم بنده پیشنهاد کردم که در سال 1324 بر حسب پیشنهاد آقای دکتر مصدق قانونی گذشت که کمیسیونهای مالیاتی (نه مأمورین مالیات) کمیسیونهای مالیاتی میتوانند با مؤدیان مالیات توافق کنند وزیر مالیه یا قائم مقامش در تبصره یک متذکر است میتواند از آن رأی استیناف بخواهد و رسیدگی نهایی در دیوان محاکمات به عمل آید یا آن که در این قانون نص صریح اعلام میدارد که میبایستی کمیسیونها موافقت کنند مأمورین مالیات بر خلاف این قانون خودشان توافق میکردند و به نفع خودشان هم از اعتراض خودداری میکردند و به نفع خودشان هم از اعتراض خودداری میکردند بنده اقلام زیادی امروز صبح داشتم برای این که وقت مجلس را نگیرم یک مقداری را خواندم حالا هم فراموش کردم بیاورم بنده وقتی اینها را جمع کردم دو ثلث از بودجه کشور را از اقلام تأمین میکند ماده واحدهای که آقای نجمالملک وزیر دارایی اسبق آورده بود به مجلس جنجال عجیبی شد رفت در کمیسیون باقی مانده است بنده عقیده دارم مهمترین لایحهای که در این دوره 15 آورده شده است همین لایحه است بنده استدعا میکنم که جناب آقای وزیر دارایی نسبت به این موضوع موافقت بکنند یعنی اگر موافقت نکنند بنده واقعاً باید عرض کنم که دولت دارد یک کار خیبی بدی میکند و بنده هم عقیدهام از دولت سلب میشود و حالا امیدوارم که دولت موافقت بکند برای این که این موضوع یک موضوع مهم و حیاتی است و همه آقایان هم موافق هستند (صحیح است) به هیچ کس هم بر نمیخورد فقط یک مشت گردن کلفت که در آن دوره استفاده بردهاند باید مالیات بدهند آن پروندههای گردن کلفت 11 میلیون 12 میلیون 30 میلیون تومانی که مدفون شده است یا مشمول مرور زمان شده است آنها هم جزء اینها است (سزاوار ـ اصلاح میکنند) اصلاح میکنند بنده استدعا میکنم که آقایان پیشنهاد بنده رأی بدهند (بعضی از نمایندگان ـ آقای وزیر دارایی موافقت میکنند) بسیار خوب آقای وزیر دارایی موافقت بکنند در خود همان قانون 24متذکر است که وزیر دارایی میتواند اعتراض بکند و پرونده در دیوان محاکمات رسیدگی بشود حالا اگر پرونده آنها مطابق معمول بود و آنچه باید بدهند دادهاند ما حرفی نداریم اگر نه که در دیوان محاسبات میکنند.
نایب رئیس ـ آقای وزیر دارایی
وزیر دارایی ـ در این که این لایحهای که از مجلس گذشت راجع به توافق که شاید منظور دولت وقت و مجلس بر این بود که این اختلافات مالیاتی زودتر حل بشود و یک مقدار مالیات دولت وصول بشود بعد از تصویب این لایحه یک سوءاستفادههایی شده بنده هم صریحاً عرض میکنم که در اداره مالیات بر درآمد مخصوصاً در شهرستانها که مؤدیان به اصطلاح گردن کلفت دارد سوءاستفادههایی شده است مبالغ زیادی مالیات دولت به مبلغ خیلی کمتری جمع شده است و از بین رفته است و اگر بخواهیم حساب کنیم شاید یک مبالغ زیادی هم باشد ولی فقط یک نکتهای را اینجا بنده فکر میکردم به فرمایش آقای اسلامی متوجه یک نکته شدم و آن این است که اگر یک اشخاصی یا روی تبانی با مأمور و یا واقعاً بدون رسیدگیهایی آمدند کارشان را تمام کردند یک مفاصا در دست گرفتند و رفتند ما اگر خواسته باشیم هر روز تجدیدنظر کنیم این به نظر بنده اصلا برای امضای دولت اعتباری باقی نمیماند (صحیح است) برای این که این عمل تکرار نشود خود آقایان نمیدانم مسبوق هستند از اول امسال به اداره مالیات بر درآمد دستور دادم چه در طهران و چه در ولایات هیچگونه توافقی بدون اطلاع شخص اینجانب نشود برای این که با مأمورین تبانی نکنند از این پیشنهادی که آقای اسلامی کردند ممکن است مبالغ زیادی به بودجه دولت بیاید ولی فقط یک چیز را باید در نظر گرفت که یک کسی که در دو سال قبل سه سال قبل رفته کار مالیاتیش را تمام کرده حالا دوباره بگوییم آقا تجدیدنظر بشود مثل این میماند که ما هر روز نسبت به تصمیماتی که دولت میگیرد مفاصایی که دولت به اشخاص میدهد میتواند تجدیدنظر کند و این مثل این است که که ما یک طلبی از اشخاص داشته باشیم و این طلب را بگیریم و یک رسید هم بدهیم و باز وادنک در بیاوریم ولی این برای دولت شایسته نیست به این جهت حکم کلی کردن در این قضیه کار مشگلی است برای این که توافق نسبت به 5 تا 10 تا که فرمودید نیست در ظرف این مدت تمام مؤدیان مالیاتی توافق کردهاند (بعضی از نمایندگان ـ 200، 300 نفر بیشتر نیست) پس خوب است از این سیصد نفر صورت بدهند صورت این اشخاص را یا دولت بیاورد یا آقایان کمک بفرمایند تا نسبت به پروندههای مالیاتی حسن و حسین و تقی تجدیدنظر بکنند ولی حکم کلی کردن که نسبت به پروندهها تجدیدنظر بکنند بنده باید صراحتاً عرض کنم نه دیوان محاکمات مجال این کار را دارد برای این که باید وقت تعیین کنند وکیل تعیین کنند عرض حال باید بدهند محاکمه دارد تجدیدنظر دارد تجدید وقت و جلسه دارد این سالها میگذرد پس اجازه بدهید اگر آقایان موافقند اگر اطمینان دارند یک صورتی بنده در میآورم از اشخاصی که (نمایندگان ـ صورت هست مطابق صورت آقای نجمالملک) مطابق صورتی که از تمام مملکت گرفته میشود اشخاصی را که مالیاتشان در کمیسیون از پانصد هزار تومان بیشتر است تعیین بفرمایید که عده آنها چقدر است که قابل رسیدگی باشد و الّا حکم کلی کردن قابل رسیدگی نیست در هر صورت چون اجرای این نظر برای دولت اشکالاتی دارد اگر نظر مجلس شورای ملی بر این است خوب نظر بدهند دولت این کار را بکند (رأی ـ رأی) (زنگ رئیس)
نایب رئیس ـ آقای اسلامی پیشنهادتان را پس میگیرید یا رأی گرفته شود.
اسلامی ـ رأی گرفته شود.
مشایخی ـ بنده مخالف هستم اجازه میفرمایید؟
نایب رئیس ـ بفرمایید.
مشایخی ـ جناب آقای وزیر دارایی در پیشنهادی که قبلا مطرح شده بود فرمودند که در موقع طرح لایحه یک یا چند دوازدهم بود که اگر یک پیشنهاداتی که متناسب با یک دوازدهم نباشد صورت قانونی آن خوب نخواهد بود بنده میخواهم اضافه بکنم که معمولاً این قبیل پیشنهادات که در مجلس شورای ملی میشود آقایان نمایندگان باید آن را مطالعه بکنند اگر بدون مطالعه مورد بحث و مورد رأی واقع بشود در عمل مورد اشکال واقع خواهد شد کما این که در ضمن یک دوازدهم یک موادی تصویب شده که بعداً خود مجلس متوجه شده که اشتباه شده است یکی از آن موضوعات موضوعی است که الان مورد بحث است جناب آقای وزیر دارایی فرمودند شما به عنوان موافق صحبت کردید بنده در این موضوع هیچ نظری ندارم غیر از این که یک اصل کلی یک پر نسیبی را میخواهم ازش دفاع بکنم و آن این است که حقوق ثابت که به موجب قوانین برای اشخاص معین شده مجلس شورای ملی باید محترم بشمارد طبق یک قوانین کمیسیونهای تشخیص با مؤدیان مالیاتی توافق کردند تصفیه حساب هم صادر کردند و به دست مؤدیان مالیاتی دادند شما اگر بگویید که آن اسناد تصفیه حساب کان لم یکن است عیناً مثل این خواهد بود که بگویید چون در صدور سند مالکیت یک ملکی اشتباه شده است بنابراین تمام اسناد مالکیت که صادر شده است ملغی است (دکتر بقایی ـ این سفسطه است) اگر موارد خاصی مورد نظر است باید گفت در مورد پرونده عمر و وزید سوءاستفاده شده و حق دولت تضییع شده است این قبیل پروندهها بایستی مورد تجدیدنظر واقع بشود و اگر پرونده خاصی مورد نظر نیست نبایستی مؤدیان مالیاتی که تعداد آنها متجاوز از بیست هزار نفر است و روی قوانینی که مجلس تصویب کرده مالیاتی خود را پرداخت کردهاند و سند تصفیه حساب هم به آنها داده شده برای آنها تولید زحمت ثانوی ایجاد کرد بنابراین بنده معتقدم که حقوق مسلم و ثابتی که برای مؤدیان تشخیص شده پایمال کرد شما اشاره به یک اشخاصی کردید که مثلاً پرونده حاجی علینقی کاشی گم شده است بنده عرض میکنم که ممکن نیست که پرونده امثال حاجی علینقیها مفقود شود غیرممکن است که یکی از این قبیل مؤدیان که مالیات میدهند پرونده او مفقود شود شما یک حرفهایی میزنید و ذهن اشخاص را مشوب میکنید برخلاف واقع در صورتی که حاجی علینقی کاشی بنده اطمینان میدهم که حسابش را تصفیه کرده و پروندهاش هم مفقود نیست به هر حال بنده میخواهم از آقایان نمایندگان محترم تقاضا کنم که اگر این موضوع را قابل توجه میدانید گزارشی که مورد توجه کمیسیون قوانین دارایی واقع شده بود آن گزارش بیاید در کمیسیون و آنجا به طور مفصل راجع به آن صحبت کنیم بعداً آن گزارش بیاید در مجلس و روی آن بحث کنیم و چون در پیشنهاد نمیشود به طور مفصل صحبت کرد بنده از توضیح زیادتر خودداری میکنم.
بعضی از نمایندگان ـ مجدداً قرائت کنید (پیشنهاد آقای اسلامی به شرح سابق قرائت شد)
نایب رئیس ـ رأی میگیریم به این پیشنهاد...
+++
حادقی ـ عبارت درست نیست، از چه تاریخی؟
اسلامی ـ بنده در توضیحات عرض کردم که این مشمول قانون 24 است قانون بیست و چهار مربوط به 21 و 22 و 23 است بنده در توضیحات عرض کردم.
نایب رئیس ـ آقای وزیر دارایی بفرمایید.
وزیر دارایی ـ استدعا میکنم در لوایحی که پیشنهادمیشود و میگذرد یک قدری احساسات را داخل نکنید برای این که اگر پیشنهاد آقا بدون مطالعه تصویب میشد نه تاریخ داشت نه معلوم بود از چه زمانی و نه معلوم بود از کسی باید رسیدگی بشود اجازه بدهید وقتی که آقایان نمایندگان یک نظری دارند رسیدگی بشود همان طوری که آقای حائریزاده فرمودند که دولت غافلگیر میکند اقلاً مجلس هم دولت را غافلگیر نکند (بعضی از نمایندگان ـ معامله به مثل) آقایان توجه بفرمایید پیشنهادی که مربوط به لایحه نیست معالوصف در لایحه مطرح میکنند و میخواهند بگذرد اقلا یک طوری باشد که زحمت ایجاد نکند پیشنهاد میفرمایید که کلیه مؤدیان مالیاتی که از 500 هزار ریال مالیاتشان بیشتر است توافق شده به دیوان دادرسی دارایی اولا تاریخش معلوم نیست از چه تاریخی خود آقایان میدانند و آقایانی که با مؤدی سر وکار دارند اشخاصی که مدیون هستند مطابق قانون مرور زمان در اموال منقول سه سال که گذشت قابل مطالبه نیست یعنی بنده اگر از آقا سند داشته باشم سه سال که گذشت دیگر قابل قبول نیست بعد از سه سال ما میگوییم قابل مطالبه نیست حالا میفرمایید مالیاتش را که داده توافق کرده سند گرفته مفاصا گرفته توی خانهاش نشسته ما بگوییم باید تجدیدنظر شود؟ (اسلامی ـ بر خلاف قانون رفتار کرده) پس اقلاً پیشنهاد خودتان را اصلاح بفرمایید من مخالف نیستم که اشخاصی که مالیات ندادهاند مالیات ازشان گرفته شود ولی بفرمایید اشخاصی که مالیاتشان به توافق تمام شده است از سال 1323 قبل از آن را نمیتواند بگویید چون مشمول مرور زمان است (اسلامی ـ بسیار خوب) اشخاصی که از سال 1323 قانون توافق هم در 23 گذشته اشخاصی که از سال 1323 مالیاتشان از پانصد هزار ریال بیشتر بوده و به توافق گذشته قابل تجدیدنظر است و دولت میتواند در ظرف یک ماه تجدیدنظر کند عبارت باید این باشد دولت میتواند در ظرف یک ماه تقاضای تجدیدنظر نماید؟
اسلامی ـ اجازه میفرمایید؟ (زنگ رئیس)
نایب رئیس ـ آقای وزیر دارایی چگونه موافقید؟
وزیر دارایی ـ باید عبارت این باشد (عبارت اصلاح شده آقای وزیر دارایی به شرح ذیل قرائت شد).
پرونده مؤدیان مالیات بر درآمد که از سال 1323 به بعد مالیات آنها بیش از پانصد هزار ریال به توافق در ظرف یک ماه نسبت به این قبیل پروندهها از دیوان دادرسی دارایی تقاضای تجدیدنظر نماید.
اسلامی ـ بنده قبول میکنم به شرط این که (میتواند) (باید) بشود.
امیر تیمور ـ بنده مخالفم.
نایب رئیس ـ موافق و مخالف در این باره صحبت کردند.
ابوالقاسم امینی ـ پیشنهاد جدیدی را قرائت کنید.
نایب رئیس ـ پیشنهاد دیگر قرائت میشود (پیشنهاد آقای دکتر اعتبار به شرح زیر قرائت شد)
ریاست محترم مجلس شورای ملی ـ پیشنهاد میکنم به ماده واحده و پینشهاداتی که مورد قبول مجلس شورای ملی و دولت واقع شده رأی گرفته شود و تبصرهها و کلیه پیشنهادات دیگر در دستور بماند که بلافاصله پس از خاتمه استیضاح مطرح شود.
نایب رئیس ـ آقای دکتر اعتبار
دکتر اعتبارـ آقایان توجه بفرمایند بنده به دو دلیل این پیشنهاد را تقدیم کردم یک دلیل این بود که دولت مجوزی برای پرداخت هزینههای خودش داشته باشد و خیال میکنم اگر این رویه را ادامه بدهیم این پیشنهادات ادامه پیدا کند آن نظری که هم مجلس شورای ملی و هم هیئت دولت دارند تأمین نشود یعنی امشب ما نتوانیم این کار را انجام بدهیم دلیل دوم دلیل بهتری است و آن دلیل استیضاح است جزء موادی که دولت مورد استیضاح قرار گرفته یک موضوع بسیار حساسی است و آن موضوع موضوع مجلس مؤسسان است آقایان توجه بفرمایند وقتی که اصولا یک موضوعی مطرح میشود انتقاد صحبت ابراز عقیده موافق یا مخالف از ضروریات حکومت مشروطه و دموکراسی است ولی وقتی که اکثریت مجلس شورای ملی و عقلای قوم این اقدام را مفید تشخیص دادند و به مرحله عمل رسید این موضوع ایجاد یک وظیفهای برای هر ایرانی میکند و آن این است که این امر مهمی که حسن انجام آن در مقررات مملکت تأثیر به سزایی خواهد داشت همه سعی و کوشش بکنیم که حداکثر استفاده از این عمل برای مملکت گرفته شود و به این دلیل اولش که مقدم به این کار بوده و الان برای همین کار هم طرف استیضاح است باید تکلیفش هر چه زودتر معلوم شود این است که بنده از آقایان نمایندگان محترم و هیئت محترم دولت تقاضا میکنم که با این پیشنهاد موافقت بکنند تا این نظر تأمین بشود یعنی این لایحهای که ما داریم تا اینجایی که بحث شده رأی گرفته شود (بعضی از نمایندگان ـ با تبصرهها) با تبصرهها و پیشنهاداتی که تصویب شده و پیشنهاداتی که باقیمانده بعد از استیضاح مطرح شود.
مکی ـ بنده مخالفم.
نایب رئیس ـ آقای وزیر دارایی
وزیر دارایی ـ چون ممکن بود از پیشنهاد آقای دکتر اعتبار سوءتفاهمی حاصل بشود چون بنده این طور فهمیدم که پیشنهاد ایشان این بود که لایحه دو دوازدهم تصویب بشود و تبصرهها و سایر پیشنهادات به کمیسیون برود دولت نمیتواند موافقت کند (بعضی از نمایندگان - خیر این طور نبود) اگر نظر این بوده است که تبصرهها برود به کمیسیون بنده صریح عرض کنم که این تبصرهها تبصرههای تصویب شده در کمیسیون بودجه است و اگر مقصود این بوده است که تبصرهها و ماده واحده با پیشنهادات که تصویب شده به تصویب برسد البته بنده موافقت دارم.
نایب رئیس ـ آقای دکتر اعتبار
دکتر اعتبار ـ توضیح عرض کنم وقتی که بنده این پیشنهاد را تقدیم کردم هنوز پیشنهاد و تبصرهای مطرح نشده بود و نظریه اول بنده این بود که تبصرهها و کلیه پیشنهادها برود به کمیسیون ولی حالا که مقدار زیادی از پیشنهادات آقایان نمایندگان مورد قبول واقع شده بنده آن تبصرهها را حذف میکنم.
ابوالقاسم امینی ـ چرا بعضی تبصرهها که باقی مانده تصویب بشود؟
رئیس ـ آقای مکی بفرمایید.
مکی ـ بنده تعجب میکنم از همکار محترم جناب آقای دکتر اعتبار چون پیشنهاد ایشان بر خلاف قانون است خود ایشان خاطر دارند که در همین مجلس یک مرتبه از طرف یکی دیگر از همکاران محترم این پیشنهاد داده شد و ایشان با تعرض از مجلس خارج شدند و گفتند این حق نمایندگی، حق نظارت وکیل را از بودجه مملکتی سلب میکند (دکتر اعتبار ـ نه پیشنهاد بنده طور دیگر است) اجازه بفرمایید بنده توضیح عرض میکنم عدهای از آقایان نمایندگان پیشنهاداتی دادند که مورد موافقت وزیر محترم دارایی و همچنین مجلس قرار گرفته و تصویب شده غالب این پیشنهادات هم یک پیشنهادات مفیدی بوده که هم دولت قبول کرده و هم مجلس قبول کرده از کجا معلوم است که آن پیشنهادات بقیهای که مانده اهمیتش کمتر از اینها باشد. اینجا کوسه و ریش پهن که نمیشود یک دسته از پیشنهادات را قبول بکنند یک دستهاش را برگردانید برود به کمیسیون این صحیح نیست الان طبق سابقه و طبق عملی که همیشه مجلس کرده و این پیشنهاد را داده است، تا حالا دو سه مرتبه این پیشنهاد داده شده که بلافاصله پس از تصویب 1 دوازدهم یا 2 دوازدهم مجدداً پیشنهادات برگردد به مجلس و تبصرههای دولت هم برگردد به مجلس و رویش بحث بشود در 4 دوازدهم هم همینطور بود و همینطور حق نظارت ویکل را سلب کردند (دکتر بقایی ـ و دفن شد) بنده هم میدانم که تا حالا هر چه از این پیشنهادات داده شده رفته به کمیسیون دفن شده و مجدداً به مجلس نیامده بنده از این لحاظ با این پیشنهاد مخالفم به علاوه یکی از همکاران محترم بنده پیشنهاد داده که 2 دوازدهم به 1 دوازدهم تبدیل شود چون نمیشود جلوی پیشنهاد یک نماینده را گرفت زیرا به این ترتیب بنده خیال میکنم که حق نظارت وکیل را در جمع و خرج مملکت مجلس عملاً سلب کرده و این بر خلاف قانون است بنده هم نمیتوانم رأی بدهم این است که مجبورم در موقع رأی بنده از جلسه خارج بشوم.
نایب رئیس ـ آقای دهقان
دهقان ـ بنده مخالف بودم و مخالفتم از این نظر بود که احساس کردم که تبصرههایی که تصویب شده و تبصرههای دولت جزء پیشنهاد ایشان هست و از این لحاظ مخالف بودم ولی با توضیحی که دادند دیگر قانع شدم.
+++
دکتر بقایی ـ بنده پیشنهاد کردم که 1 دوازدهم تصویب بشود چون اگر 2 دوازدهم تصویب بشود مجلس دیگر کار نخواهد کرد تنها نجات بقاء مجلس این است که 1 دوازدهم تصویب بشود که احتیاج داشته باشند آخر اردیبهشت ماه هم بیایند تا خرداد جنایات زیادی خواهد شد باید جنایات مؤسسان را انجام بدهند و دیگر نخواهند آمد (زنگ رئیس)
نایب رئیس ـ موضوع رسیده است به مرحله رأی نسبت به پیشنهاد آقای دکتر اعتبار مبنی بر این که بقیه پیشنهادات به کمیسیون برود.
دکتر اعتبار ـ خیر در دستور مجلس باقی بماند عده برای رأی کافی نیست آقای رئیس اجازه بفرمایید بنده از فرصت استفاده کنم و رفع سوء تفاهم بکنم.
نایب رئیس ـ بفرمایید
دکتر اعتبار ـ اولاً پیشنهاد بنده این بود که پیشنهادات آقایان که تصویب شده و به ماده واحده و تبصرههای دولت رأی گرفته شود بقیه پیشنهادات در دستور بماند عرض کردم در دستور بماند نه این که به کمیسیون برود در دستور بماند که بلافاصله پس از خاتمه استیضاح مطرح شود (صحیح است)
نایب رئیس ـ پس علیهذا رأی میگیریم پیشنهاد آقای دکتر اعتبار با این توضیحی که دادند ( یکی از نمایندگان ـ اکثریت برای رأی نیست) در موقعی که اکثریت حاصل شد این رأی گرفته خواهد شد.
دهقان ـ اعلام رأی کردند.
قبادیان ـ بنده هیچ وقت پیشنهاد نداده بودم یک پیشنهاد دادم که آن هم قرائت نمیشود.
مکی ـ تبعیض میشود.
صدرزاده ـ 20، 30 پیشنهاد است.
مکی ـ خوب بخوانید.
دکتر بقایی ـ دیگر تا آخر خرداد نخواهند آمد به مجلس تا جنایات مجلس مؤسسان را انجام بدهند، دیگر به مجلس نمیآیند. (زنگ ممتد رئیس) اگر دولت هم نیم کاسهای زیر کاسهاش نیست باید یک دوازدهم بیاورد.
نایب رئیس ـ آقای دکتر بقایی شما به اجازه کی صحبت میکنید؟ بنشینید.
دکتر بقایی ـ اینها آخرین نفسهای آزادی است (زنگ رئیس)
نایب رئیس ـ رأی میگیریم به پیشنهاد آقای دکتر اعتبار آقایانی که با این پیشنهاد ایشان موافقند قیام بفرمایند (اغلب قیام کردند) تصویب شد پیشنهاد تجزیه هم رسیده که قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
بنده پیشنهاد میکنم لوایحی که در تبصرههای پیشنهادی دولت به آنها اشاره شده در مجلس قرائت و پس از استحضار مجلس شورای ملی نسبت به موضوع هر یک از تبصره رأی گرفته شود ـ امیر تیمور.
(پیشنهاد دیگری به شرح زیر قرائت شد)
ریاست محترم مجلس شورای ملی ـ پیشنهاد مینمایم تبصره سوم که مشعر به لغو قانون سابق است حذف شود و نسبت به بقیه ماده واحده اخذ رأی شود، حائریزاده.
نایب رئیس ـ آقای امیر تیمور
امیر تیمور ـ بنده که این پیشنهاد را تقدیم کردم قبل از این پیشنهاد پیشنهاد دیگری تقدیم کردم که آن پیشنها را قرائت نفرمودند آقای رئیس توجه بفرمایید آن پیشنهاد بنده این است که نسبت به ماده واحده دولت فی المجلس اخذ رأی شود تبصرههای پیشنهادی دولت در مجلس مورد بحث قرار بگیرد و پس از تصویب جداگانه اطلاع داده شود این پیشنهاد اول بنده است اما این پیشنهاد را بنده از این جهت کردم که در تبصرهها دولت اشاره به یک لوایحی میکند که در کمیسیون بودجه تصویب شده و چون آقایان نمایندگان حاضرالذهن نیستند که آن لوایح چیست آن لوایح برای استحضار آقایان نمایندگان قرائت بشود که فهمیده، دیده، دانسته، عالماً عامداً به آنها رأی بدهند نه این که علیالعمیا بنابراین بنده تمنی میکنم که اگر بخواهید رأی بگیرید به تبصره آن لوایحی که در پیشنهاد دولت به آنها اشاره شده قرائت بشود.
ارباب مهدی ـ بنده پیشنهاد تجزیه کردم پیشنهاداتی که داده میشود یا آنجا مفقود میشود یا توجهی نمیشود.
رئیس ـ ماده واحده قرائت میشود و رأی گرفته میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
ماده واحده ـ به وزارت دارایی اجازه داده میشود حقوق و هزینههای مستمر و غیرمستمر وزارت خانهها و ادارات و بنگاههای دولتی و سایر هزینههای کشور را اعم از مصارف عمومی و عمرای در دو ماهه اول سال 1328 در حدود 2 دوازدهم اعتبارات سال 1327 با رعایت تبصره یک ماده واحده قانون مصوب دوم آبان 1324 و سایر قوانین و مقررات مالی و کمک هزینه کارمندان و خدمتگذاران کشوری و لشگری را مطابق قوانین و آییننامههای مربوطه از درآمد عمومی سال جاری کشور پرداخت نماید.
کشاورز صدر ـ اعلام رأی شده.
نایب رئیس ـ بله بله اعلام رأی شده منتظریم عده کافی شود رأی بگیریم.
دهقان ـ تبصرههایی که نمایندگان پیشنهاد کردهاند و دولت قبول کرده است و با تبصرههایی که دولت پیشنهاد کرده مغایرت دارد.
نایب رئیس ـ مغایرت ندارد پیشنهاداتی است که خود دولت قبول کرده، (نمایندگان ـ رأی) اینها تصویب شده است. در موقع خواندن ماده واحده دو نفر از آقایان از جلسه خارج شدند نمیشود رأی گرفت (صحیح است) باید وقتی که عده کافی در جلسه باشد رأی گرفت.
حاذقی ـ آقای رئیس مقرر بفرمایید اطلاع دهند دو نفر بیایند.
نایب رئیس ـ بالاخره اعلام رأی شده است فقط باید رأی به قیام و قعود گرفت بعد هم با ورقه 5 دقیقه تأمل میکنیم تا بیایند غرض این است که آقایان استیضاح کنندگان نظر داشتند 2 دوازدهم مطرح شود اکثریت هم گفتند که 2 دوازدهم را زودتر مطرح کنند و استیضاح هم بعد بلافاصله مطرح شود خود آقایان مجلس را از اکثریت میاندازند و این صلاح نیست (صحیح است) (باتمانقلیج ـ غیر از منفیبافی کاری ندارند). رأی میگیریم به ماده اول، ماده واحده با تفصیلی که خوانده شد آقایانی که موافقند قیام کنند (عده زیادی قیام نمودند) تصویب شد تبصرهها قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
امیر تیمور ـ آقا این گزارشها را بفرمایید قرائت کنند.
تبصره یک ـ مواد متمم قانون 4 دوازدهم آخر سال 1327 موضوع گزارشهای شماره 20 و 21 مورخ 15 و 22 اسفند 27 کمیسیون بودجه و گزارشهای مورخه 22 اسفند ماه 1327 راجع به اضافه اعتبار ترفیع و اضافات کارمندان بابت سالهای 1325 و 1326 که در سال 1327 نیز مورد پرداخت خواهد داشت و مجوز تبدیل پایههای پزشکیاری فارغالتحصیلهای دبیرستان و کلاس فنی و اکسیناتوری دامپزشکی و کمک هزینه فرزندان مرحوم سیداحمد بهبهانی تصویب میگردد که به موقع اجرا گذارده شود.
نایب رئیس ـ گزارش شماره 20 قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
گزارش شماره 20 ـ ماده اول ـ پایههای پزشکیاری فارغالتحصیلهای دبیرستان و کلاسهای فنی و اکسیناتوری دامپزشکی در صورت تمایل صاحبان آنان به شرط بقا در خدمت تخصصی خودشان قابل تبدیل به اداری بوده و مدارج ترفیع آنان در صورت دارا بودن دیپلم مانند سایر دیپلمهها و در صورت نداشتن دیپلم نظیر دیگر کارمندان خواهد بود چنانچه اجرای مفاد این ماده اضافاتی را ایجاب نماید پرداخت آن اضافات موکول به وجود اعتبار در بودجه مربوطه خواهد بود.
ماده دوم ـ وزارت فرهنگ مکلف است از تاریخ تصویب به هر یک از سه فرزندان ذکور مرحوم سید احمد بهبهانی نماینده سابق مجلس شورای ملی ماهیانه مبلغ دو هزار ریال مادام که مشغول تحصیل هستند از محل بودجه وزارت فرهنگ به عنوان کمک خرج بپردازد.
مخبر کمیسیون بودجه دکتر مصباحزاده.
گزارش شماره 21 کمیسیون بودجه.
ماده واحده ـ به وزارت دارایی اجازه داده میتشود استثنائاًً تا میزان دو میلیون لیره اعتبار از محل صدی چهل عوائد نفت که طبق قانون اول بهمن 1326 برای مصرف عمرانی تخصیص داده شده به مصرف خرید فشنگ و تعمیر کارخانهجات تسلیحات ارتش و همچنین مخارج حمل و نقل آن برساند این دو میلیون لیره صورت قرضه را داشته و دولت مجاز است معادل همان مبلغ به ریال در بودجه 1328 مملکتی منظور و از درآمد همان سال به حساب عمران مسترد دارد.
تبصره یک ـ وزارت جنگ ملزم است در خرید نوع اسلحه و قیمت آن حد اعلای مصالح کشور را منظور دارد و کارخانه فروشنده هم باید تعهد نصب آن را عهدهدار باشد و خرید ماشین آلات مندرسه هم ممنوع خواهد بود.
تبصره 2 ـ وزارت جنگ ملزم است از تاریخ تصویب این قانون تا دو هفته صورت کامل هزینه تعمیر و ترمیم کارخانهجات تسلیحات را با تصدیق و امضای صریح متخصصین و توضیحات کمیسیون بودجه تسلیم نماید تا در کمیسیون مورد رسیدگی و مداقه واقع گردد.
+++
تبصره 3ـ دولت مکلف است برای استیفا مطالبات دولت ایران از بابت اسلحه و مهمات تحویلی به متفقین اقدامات لازم را به عمل آورد و نتیجه اقدامات خود را در ظرف سه ماه به مجلس گزارش دهد. مخبر کمیسیون بودجه دکتر مصباحزاده.
نایب رئیس ـ تمام اینها مربوط است به تبصره یک که به مرحله رأی رسیده است. و چون عده کافی حتی در خارج مجلس هم برای رأی نیست..
نمایندگان ـ هستند آقا.
فولادوند ـ بنده اخطار نظامنامهای دارم.
نایب رئیس ـ بفرمایید.
فولادوند ـ بنده اخطار دارم، اخطار نظامنامه و آن این است که آنچه در تمام دنیا قاحت دارد در نزد بعضی از اشخاص در این جا مجوز پیدا کرده ملاحظه کنید ده روز است ما آمدهایم اینجا نشستیم همهاش به استیضاح گوش کردیم و تمام را از بیقانونی دولت و مقامات پایین و بالا دو نفر از وکلای اقلیت صحبت کردند امشب برای این که یک عده زیادی تماشاچی و اهل این مملکت و مدیران جراید اینجا هست که هر کس نسبت به عمل خودش میخواهد دیکتاتور باشد امشب که ما آمدهایم دو دوازدهم بگذرانیم برای مستخدمین دولت دو نفر وکیل اقلیت در موقع اعلام رأی پا میشوند از مجلس بیرون میروند و در این پشت میایستند و آنچه دست آنها را ماچ میکنیم آقا بیایید اینجا رأی ندهید چیز مضری هم نیست شما برای هر تبصره که میل ندارید رأی ندهید. عدهای از اکثریت هم با بعضی از این تبصرهها مخالفند ولی توی جلسه میآیند عرض کنم وقتی رئیس اعلام رأی کرد هر نفری که خارج بشود جزء مخالف حساب میشود و مجلس باید رأی بدهد برای این که همیشه 85 نفر را میشود با یک نفر که خارج بشود نگذاشت کار بکنند بنده عقیدهام این است که مجلس وقتی در موقعی که عده کافی بوده رئیس اعلام رأی کرده الان میتواند رأی بگیرد و آن دو نفر را از عده 85 نفر کم بکند.
نایب رئیس ـ اجازه بفرمایید همه آقایان البته توجه دارید که همیشه اخطار یعنی رئیس از مواد آییننامه خارج شده است و بنده باید جواب بدهم که اخطار آقای فولادوند مورد ندارد یعنی قسمت اولش که اخطار نبود و حکایت بود قسمت دومش هم عده وقتی میخواستیم رأی بگیریم اعلام نکردم گفتم ماده واحده را میخوانند وقتی که خواندند عده کافی نبود وقتی که عده کافی نباشد من نمیتوانم رأی بگیرم علیهذا باید بنشینیم تا عده کافی شود و رأی بگیریم البته وقتی که عده کافی شد من رأی خواهم گرفت فعلا اجازه بدهید بقیه این تبصرهها خوانده شود.
(به شرح زیر قرائت شد)
گزارش شماره 20 مورخه 15 اسفند 1327 این پیشنهادی است که در کمیسیون بودجه تصویب شده.
ماده اول ـ وزارت دارایی مجاز است مبلغ هفتصد و پنجاه هزار ریال برای سه ماهه آخر سال جاری جهت تأسیس نمایندگیهای سیاست دولت ایران در پاکستان و عربستان سعودی و سایر احتیاجات وزارت خارجه و همچنین هشتصد هزار ریال برای خرید اثاثیه سفارت پاکستان علاوه بر بودجه پیشنهادی سال 1327 وزارت خارجه منظور و پرداخت نماید.
ماده دوم ـ وزارت دارایی مجاز است مبلغ 28 میلیون ریال علاوه بر بودجه سال 1326 وزارت راه ردیف 37 لایحه بودجه 1326 برای ساختمان و تعمیر و تکمیل راههای شوسه و ساختمان اسکله بندرعباس علاوه نموده و از محل درآمد عمرانی کشور بپردازد با این ترتیب پنجاه میلیون ریال موضوع تبصره 2 قانون چهارم اردیبهشت 1327 احتساب شده و در نتیجه جمع بودجه ساختمان و تعمیر و تکمیل راههای شوسه 1327 کشور یکصد و هفتاد میلیون ریال خواهد بود وزارت راه مکلف است صورت ریز هزینه 170 میلیون ریال را در ظرف یک ماه به کمیسیون بودجه ارسال دارد.
ماده سوم ـ دولت مکلف است حساب مطالبات دولت را از بابت استفاده نیروی متفقین از راهآهن و بنادر ایران و فرودگاهها و کارخانجات به مسئولیت خو تصفیه و دریافت نموده و از این محل هزینه و مصارف تکمیل و رفع نواقص بنگاه راهآهن دولتی ایران را بپردازد.
نایب رئیس ـ آقایان توجه بفرمایید.
ماده چهارم ـ مبلغ 000/932/35 ریال اضافه اعتبار سال 1327 اداره کل گمرک ردیف 35 بودجه سال 327 کشور گزارش کمیسیون بودجه به منظور تکمیل گارد سرحدی و جلوگیری از قاچاق و سایر احتیاجات ضرری به بودجه آن اداره علاوه و بودجه تفصیلی گارد سرحدی و جلوگیری از قاچاق و سایر احتیاجات ضروری به بودجه آن اداره علاوه بر بودجه تفصیلی گارد سرحدی فوراً به کمیسیون بودجه ارسال و پس از رسیدگی ابلاغ گردد.
تبصره ـ واردات به ادارات گمرک مدتی را که مقررات و دستورات دولتی مانع از ترخیص آن شده یا میشود از پرداخت کرایه زمین و انبار معاف خواهد بود.
ماده پنجم ـ وزارت دارایی مجاز است مبلغ 753/029/18 ریال اعتبار قسط اول بهای لوازم خریداری از متفقین ردیف 60 بودجه سال 1327 کشور را از درآمد عمومی کشور پرداخت نماید.
ماده ششم ـ دولت میتواند مبلغ سیزده میلیون ریال اعتبار سهمیه سال 1948 و سنوات قبل دولت ایران از مخارج سازمان ملل متحد ردیف 53 بودجه سال 1327 را از درآمد عمومی کشور بپردازد.
ماده هفتم ـ وزارت دارایی مجاز است برای جبران زیان عملکرد غله و نان در تمام کشور مجموعاً تا میزان سیصد میلیون ریال پس از تسلیم ترازنامه دوره عمل 1327 و انجام رسیدگی و ثبوت زیان حاصله از محل درآمد عمومی سال 1327 کشور پرداخت نماید پرداخت این مبلغ از لحاظ فرصت تنظیم و رسیدگی ترازنامه اداره غله و نان تا آخر اسفند ماه 1328 مجاز خواهد بود.
ماده هشتم ـ دولت مجاز است حقوق ریالی و ارزی کارشناسان خارجی را که مدت پیمان آنها منقضی شده همچنین کارشناسانی را که از نظر احتیاج تا اول آذر ماه 27 از طرف دولت استخدام و لوایح تمدید یا عقد قرارداد استخدام آنان تا تاریخ تصویب این قانون به مجلس شورای ملی تقدیم گردیده است تا آخر سال 1327 بپردازد.
ماده نهم ـ مبلغ ده میلیون ریال به اعتبار بودجه سال 1327 اداره هواپیمایی کشور علاوه و با تنظیم و ابلاغ بودجه تفصیلی اداره نامبرده پرداخت گردد.
هر مبلغ از اعتبار فوق که در سال جاری تعهد و یا پرداخت نشده باشد در سال 1328 قابل تعهد و پرداخت خواهد بود.
ماده دهم ـ به وزارت دارایی اجازه داده میشود مبلغ هیجده میلیون ریال علاوه بر بودجه 26 وزارت بهداری اضافه نموده که به این ترتیب 000/500/6 ریال خرید دارو 000/650/3 ریال خرید عمارات برای تأسیس قرانطینههای بوشهر و بندرعباس بقیه برای خرید لوازم جراحی و هزینه مریضخانههای جدید به مصرف برساند.
ماده یازدهم ـ کارخانههای دولتی و خصوصی که در حدود یکصد کارگر یا بیشتر دارند باید بر طبق آییننامهای که دولت تنظیم خواهد کرد برای کارگران خود منزل بسازند و از سال 1327 این کار را شروع و عملی نمایند.
ماده دوازدهم ـ دانشکدههای دامپزشکی و کشاورزی و هنرهای زیبا (هنرکده سابق) به شعب دانشگاه تهران افزوده میشوند و شورای دانشگاه میتواند برای معلمان دانشکدههای دامپزشکی و کشاورزی که قبل از تصویب این قانون برای تدریس در آن دو دانشکده انتخاب شده و صلاحیت آنان مورد تصویب آن شوری بوده است با احتساب سنوات تدریس آنها در مدارس سابقالذکر یا مدارس عالیه دیگر طبق قانون تأسیس دانشگاه مصوب 12 خرداد 1313 و با رعایت ماده 12 قانون آموزش اجباری مصوب 6 مرداد 1322 در ظرف دو ماه پایههای استادی یا دانشیاری تشخیص و ابلاغ نماید در صورتی که حقوق پایه و کمکی که بر طبق این قانون به معلمان مشمول این ماده داده میشود از مجموع حقوق و کمک حقالتدریسی که فعلاً دریافت میدارند کمتر باشد تفاوت آن به عنوان فوقالعاده پرداخته خواهد شد همچنین به اشخاصی که قبل از تصویب این قانون لااقل 8 سال در دانشگاه تدریس کرده باشند و دارای آثار و تألیفاتی بوده و صلاحیت آنان را شورای دانشگاه تصدیق نماید ممکن است رتبه استادی داده شود رتبه این معلمان با در نظر گرفتن مدت خدمات فرهنگی ودولتی آنان از طرف شورای دانشگاه تعیین خواهد شد.
با تعیین رتبههای مزبور حقوق آنان نباید در هر حال از مجموع حقوق و مزایایی که فعلاً از اعتبارات مختلف بودجه کشور دریافت میدارند تجاوز کند.
ماده سیزدهم ـ قضات دادگستری که توقف در هر یک از پایهها از مدت مقرره قانونی تجاوز کرده باشد و محکومیت انتظامی که قانوناً مانع از ترفیع باشد نداشته باشند برای هر سه سال اضافی استحقاق ترفیع یک پایه را دارند دادگاه عالی انتظامی به پرونده مشمولین این ماده رسیدگی و احکام ترفیع آنان را به پایهای که مستحق میشوند صادر مینماید ایام نمایندگی مجلس شورای ملی جزء مدت اشتغال به خدمت محسوب میشود.
پرداخت این اضافات موکول به وجود اعتبار در بودجه مصوبه وزارت دادگستری میباشد.
+++
ماده چهاردهم ـ وجوه حاصله از بهرهبرداری مؤسسات دانشگاه پس از وضع مبالغی که از بودجه دانشگاه به صرف تهیه مواد اولیه مربوط به آن میرسد و همچنین مبالغی که به عنوان ثبت نام و شهریه و حق امتحان دریافت میشود مانند درآمد آزمایشگاهها و سایر درآمدهای اختصاصی دانشگاه مذکور در ماده هشتم قانون تأُسیس دانشگاه مورخ خرداد 1313 درآمد اختصاصی دانشگاه منظور خواهد شد و با نظر و تصویب شورای دانشگاه به مصرف خواهد رسید.
ماده پانزدهم ـ به آخر تبصره 2 ماده واحده مصوب 26 بهمن ماه 1326 عبارت ذیل اضافه خواهد شد: (ولی نسبت به خانمهای لیسانسیه موکول به نظر وزارت فرهنگ است)
ماده شانزدهم ـ کلیه اشیاء و لوازم و اثاثیه بیمارستانها و مؤسسات بهداشتی که اشخاص نیکوکار تأسیس و به رایگان مورد استفاده عموم قرار میدهند از هرگونه عواض گمرکی معاف است.
توضیح آن که باید اشیاء و لوازم فوق منحصراً و مستقیماً برای منظور خیریه و بدون حق انتقال با گواهی بهداری بوده است.
ماده هفدهم ـ اعتبارات راهسازی و ساختمانی سال 1327 تا آخر سال 1328 قابل تعهد و پرداخت خواهد بود.
ماده هیجدهم ـ دولت مکلف است برای ساختن سد کنار بلوار بندر پهلوی که اخیراً به علت طغیان آب و کولاک دریا خراب شده است و همچنین برای سایر اصلاحات شهر بدر پهلوی مبلغ چهار میلیون ریال از محل عمرانی کشور اختصاص وزیر نظر انجمن شهر بندر پهلوی به مصرف برساند.
ماده نوزدهم ـ مادامی که آقایان حسین و مهران نصر فرزندان مرحوم دکتر ولی الله نصر به تحصیل اشتغال دارند وزارت فرهنگ ماهیانه به هر یک مبلغ پنج هزار ریال از محل بودجه وزارت فرهنگ کمک خرج پرداخت مینماید.
ماده بیستم ـ به پاس خدمات مرحوم داور دولت مجاز است پرویز پسر ارشد ایشان را برای تکمیل تحصیلات به اروپا اعزام داشته و هزینه تحصیل او را تا ده سال همه ساله از اعتباری که برای هزینه اعزام دانشجویان به خارجه در اختیار وزارت فرهنگ است بپردازد و مدتی که مشارالیه با هزینه دولت مشغول تحصیل میباشد و همچنین پس از خاتمه تحصیلات حقوق وظیفه او از محل اعتبار شهریه مادامالحیات به مادر ایشان (عیال مرحوم داور) پرداخت گردد.
مخبر کمیسیون بودجه ـ دکتر مصباحزاده
تعطیل جلسه به عنوان تنفس
نایب رئیس ـ پس علیهذا مطابق تقاضای آقای امیر تیمور این گزارش خوانده شد (امیر تیمور- تشکر میکنم) حالا باید رأی بگیریم به تبصره اول چون عده کافی نیست برای رأی در جلسه فردا ساعت 5 و 3 بعد از ظهر از آقایان خواهش میکنم سر موقع تشریف بیاورند که یک کاری انجام بشود و یک استدعای دیگری هم دارم و آن این است که آقایان این کمیسیونها را زودتر تشکیل بدهند و هیئت رئیسه کمیسیونها را تعیین بفرمایند چون خیلی کار هست که باید زودتر انجام بگیرد.
(ساعت 9 و ده دقیقه بعد از ظهر مجلس به عنوان تنفس ختم شد)
نایب رئیس مجلس شورای ملی- امیرحسین ایلخان
++
بقیه جلسه 157
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز دوشنبه بیست و نهم فروردین ماه 1328
فهرست مطالب:
1- تصویب دو دوازدهم بودجه کل کشور با ضمائم
2 - بقیه استیضاح آقای دکتر بقایی
3 - تعطیل جلسه به عنوان تنفس
مجلس یک ساعت و نیم قبل از ظهر به عنوان بعد از تنفس به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید
رئیس - در جلسه دیشب به ماده واحده رأی گرفتیم و تبصره یک هم قرائت شده باید رأی گرفته بشود و چون پیشنهاد تجزیه شده به نام تبصرهها یکی یکی رأی گرفته میشود.
رحیمیان - اجازه بفرمایید بخوانند.
جمعی از نمایندگان - خواندند و اعلام رأی هم شد.
رئیس - اعلام رأی شده است آقایانی که با تبصره یک موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد.
تبصره دوم قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
تبصره 2 - برای این که در انجام امور عمرانی که جزء بودجه کشور بوده و طبق قانون اجرای مقررات و برنامه هفت ساله به عهده سازمان برنامه محول گردیده وقفه و تأخیری حاصل نشود از اول سال 1328 و مادام که سازمان برنامه شروع به اجرای مقررات قانون 26 بهمن ماه 1327 ننموده است وزارت دارایی مجاز است به اطلاع و به نمایندگی سازمان برنامه اعتبار مصارف عمرانی را از محل درآمد نفت در اختیار دستگاههای دولتی که عهده دار انجام کار عمرانی میباشند بگذارد حساب وجوه مذکور را وزارتخانهها و ادارات ذیمدخل تنظیم و به سازمان برنامه تسلیم خواهند نمود.
رئیس - این قانون هم قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
قانون اجازه اجرای مقررات گزارش کمیسیون برنامه مجلس شورای ملی
ماده واحده- دولت مکلف است گزارش شماره یک مورخه 4/6/27 کمیسیون برنامه محتوی 15 ماده و یک تبصره را به موقع اجرا گذارده و طبق ماده دوم گزارش نامبرده برنامه عملی 7 ساله را در ظرف 3 ماه به تصویب کمیسیون برنامه برساند.
تبصره 1 - شورایعالی و هیئت نظارت و مدیر عامل مطابق دستور ماده 9 برحسب پیشنهاد دولت و تصویب مجلس به موجب فرمان همایونی منصوب میشوند.
تبصره 2 - مطالب راجع به نفت جنوب که در مقدمه و متن لایحه برنامه منظور است تأثیرش موقت و نتیجه منوط به مذاکرات دولت با شرکت نفت است.
تبصره 3 - از مبلغ اعتبار اجرای برنامه جزء به مستخدمین فنی که کار فنی انجام میدهند دیناری به عنوان حقوق یا اضافه حقوق و پاداش و امثال آن پرداخت نخواهد شد و دولت مکلف است برای اجرای برنامه از کارمندان اختصاصی وزارتخانهها با اعتبارهای خصوصی خودشان استفاده نماید.
تبصره 4 - دولت مکلف است در تنظیم برنامه کارهای کشاورزی و بهداشت عمومی را مقدم داشته به علاوه برنامه عمرانی و مخصوصاً کشاورزی را به وسیله مردم اجرا نماید.
این قانون که مشتمل بر یک ماده و 4 تبصره و متن مواد گزارش کمیسیون برنامه ضمیمه آن است در جلسه 26 بهمن ماه 1327 به تصویب مجلس شورای ملی رسید.
رئیس - آقای حائریزاده فرمایشی دارید؟
حائریزاده - اخطار نظامنامهای دارم.
رئیس - بر طبق چه ماده ای؟
حائریزاده - بر طبق مواد 77 و 79 و 80
رئیس - میخواهید مواد را قرائت کنید؟
حائریزاده - بلی
رئیس - بفرمایید
+++
حائریزاده - این آییننامه مجلس شورای ملی دارای فصولی است که یک فصلش مربوط به مباحثه لوایح قانونی و اصلاحات است که فصل هفتم است این مورد بحث ما نیست. یک فصلی هم دارد در موارد فوری که فصل نهم باشد و این مورد بحث ماست. این فصل موادی دارد هشت ماده است که من سه مادهاش را برای آقایان قرائت میکنم و بعد مطلب خودم را عرض میکنم که در مجلس غالباً متوجه نشده و این مواد به موقع اجرا گذارده نشده به عرض آقایان میرسانم. یکی ماده 77 است که میفرماید طرح یا لایحه قانونی که فوریت آن تصدیق شده باشد فقط یک نوبت درباره آن شور میشود و در این شور بدواً درباره آن به طور کلی و روی هم رفته مباحثه میشود (صحیح است) و پس از آن در باب صلاحیت مذاکره فردفرد مواد آن رئیس از مجلس کسب رأی مینماید این ماده 77 است این آقایانی که اسم پنج شش قانون را میگذارند ماده واحده این یکی نمیشود وقتی که یک قوانین مختلفی هر کدامش یک تکالیفی برای یک وزارتخانهای دارد معلوم میکند اینها را ما نمیتوانیم اسمش را بگذاریم ماده واحده نمیشود شب را اسمش را روز بگذاریم و احکام مخالف برش بار کنیم این را دو مرتبه میخوانم که خوب توجه کنید
رئیس - آقای حائریزاده شما اگر اظهاری داشتید باید قبل از این اعلام رأی اخطار خودتان را بکنید (صحیح است) در جلسه دیشب اعلام رأی شده و رأی هم داده شده و دیگر حالا مورد ندارد.
حائریزاده - دیشب آقای نایب رئیس شاغل مقام ریاست بودند و بنده هر پیشنهادی دادم خوانده نشد پیشنهاد کردم یک دوازدهم باشد که رویش حرف بزنم خوانده نشد، پیشنهاد تجزیه کردم که رویش حرف بزنم اجازه ندادند، پیشنهاد خروج از دستور که مقدم بر سایر پیشنهادهاست کردم که مطالب خودم را بگویم به من اجازه ندادند و ایشان حق نداشتند اعلام رأی بکنند و برخلاف مقررات آییننامه اعلام رأی شده است. من بایستی در این موضوع توضیح بدهم که مسئله روشن بشود.
رئیس - اگر دیشب یک چنین موضوعی رخ داده به کار امروز مربوط نیست الان اعلام رأی شده و ما هم مجبوریم که رأی بگیریم حالا هم وارد رأی شده این دیگر هیچ کاری نمیشود کرد و خودتان تصدیق میفرمایید که دیگر مذاکره مورد ندارد.
جمعی از نمایندگان - رأی ، رأی
حائریزاده - اجازه بفرمایید، این را اسمش را تبصره گذاشتهاند در صورتی که یک ماده به خصوصی است و این قانونی است که مشتمل بر موادی است که یک مشت از مواد آن را آقایان وکلا پیشنهاد کرده و جدا جدا بایستی روی آن بحث بشود.
رئیس - این را بایستی قبل از اعلام رأی میفرمودید حالا اعلام رأی شده و دیگر نمیشود مذاکره کرد.
رحیمیان - حالا اجازه بدهید دو سه دقیقه صحبت کنند.
رئیس - کاری نمیشود کرد ایشان میگویند دیشب من پیشنهادی دادهام قرائت نشده این مربوط به امروز نیست اجازه بدهید رأی بگیریم.
حائریزاده - راجع به تبصره بعدی اعلام رأی نشده است.
رئیس - اعلام رأی که شد ماده واحده و تبصره و همه را باید نسبت به آن رأی گرفت و دیگر جای صحبتی باقی نمیماند.
حائریزاده - اجازه بفرمایید که یک موضوعی در این جا اشتباه شده است و من باید این اشتباه را رفع بکنم این اشتباه که شده من باید با این مواد قانون رفع بکنم.
رئیس - خوب باید این را قبل از اعلام رأی میفرمودید چون یک ماده هم هست که وقتی وارد رأی شدیم هیچ کاری نمیشود کرد.
حائریزاده - من تقاضا خروج از دستور میکنم و رویش صحبت میکنم
رئیس - دیگر نمیشود بحث کرد، تبصره دوم که قرائت شد رأی گرفته میشود آقایانی که با این تبصره موافقند قیام کنند (اکثربرخاستند) تصویب شد تبصره سوم قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
تبصره 3 - تبصره یک ضمیمه قانون اجازه اجرای مقررات گزارش کمیسیون برنامه مصوب 26 بهمن ماه 1327 لغو و طبق مفاد ماده 9 گزارش کمیسیون برنامه انتخاب شورایعالی و مدیر عامل بر حسب پیشنهاد دولت به موجب فرمان همایونی به عمل خواهد آمد.
حائریزاده - قانون دو ماه پیش را میخواهند با یک تبصره لغو بکنند و کسی هم حرف نزد اجازه حرف به کسی نمیدهند!
رئیس - آقایانی که با تبصره سوم موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد تبصره چهارم قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
تبصره 4 - مدت تعهد و پرداخت بقیه ترفیع و اضافات سال 1326 موضوع تبصره یک قانون اول خردادماه 1327 و تبصره چهار قانون دوم شهریور ماه 1327 تا آخر خردادماه 1328 تمدید میشود.
رئیس - این دو تبصره هم قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
تبصره 1 - به وزارت دارایی اجازه داده میشود کمبود اعتبار ترفیع و اضافات سال 25 و 26 کارمندان وزارتخانهها و ادارات دولتی و مجلس شورای ملی را که در بودجه کارگزینی آنها محل ندارد از صرفه جویی بودجه و مازاد درآمد عمومی سال 1326 کل کشور پرداخت و به حساب دوره عمل مالی سال مزبور منظور دارند.
تبصره چهارم - قانون دوم شهریور ماه 1327 ترفیع و اضافات سال 1326 کارمندان وزارتخانهها و ادارات و مجلس شورای ملی و قضات موضوع تبصره یک ماده واحده قانون مصوب اول خرداد 1327 تا آخر سال 1327 قابل تعهد و پرداخت خواهد بود.
رئیس - آقایانی که با این تبصره موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد تبصره پنج قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
تبصره - دولت میتواند علاوه بر مالیات مقرر تا میزان سه برابر گندم مالیاتی و یک برابر جو مالیاتی مازاد از مالکین مطالبه نماید و قیمت آن را مطابق نرخی که با پیشنهاد وزارت دارایی و تصویب هیئت محلی (به شرطی که بهای نان هر شهرستان متناسب با بهای خرید گندم آن جا باشد) معین میشود پرداخت ننماید هیئت محلی مرکب است از رئیس دارایی محل فرماندار - نماینده بانک ملی یا بانک کشاورزی و دو نفر معتمد محل و یا نماینده مالکین خورده مالکینی که مالیات مشخصه آنها نقداً و جنساً از 2400 ریال تجاوز نکند از پرداخت مالیات معاف خواهند بود.
فولادوند - این به جای مازاد است که فعلاً دولت میگیرد. دولت دوباره هم یک مازاد و هم این را مطالبه نباید بکند.
رئیس - آقایانی که با تبصره 5 موافقند قیام کنند (اکثربرخاستند) تصویب شد تبصره 6 قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
تبصره 6 - وزارت دارایی مجاز است معادل مبلغ پنج میلیون ریال از اعتبار راهسازی سال 1328 در اختیار...
یمین اسفندیاری - ما که نمیشنویم.
رئیس - خوب یک قدری باید همهمه را کم کرد تا شنیده شود.
ضیاء ابراهیمی - آقا این زاید است چون بعدش یک تبصرهای هست که مخالف این است آن را قرائت بفرمایید.
رئیس - بسیار خوب آن تبصره قرائت میشود
(به شرح زیر قرائت شد)
تبصره 6 - اعتبارات مربوط به راهسازی و تعمیر راهها که در بودجه 1328 از طرف دولت منظور عیناً برای اجرا در اختیار وزارت راه گذاشته میشود که در حدود قوانین و مقررات به تدریج به ترتیبی که مورد موافقت وزارت دارایی باشد به مصارف معینه برساند.
رئیس - آقایانی که با تبصره شش موافقند قیام کنند (اکثربرخاستند) تصویب شد تبصره 7 قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
تبصره 7 - لوله و سایر آلات لولهکشی آب شهرها از هرگونه عوارض و حقوق گمرکی معاف خواهد بود.
رئیس - آقایانی که با این تبصره موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد تبصره هشت قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
تبصره 8 - باقیمانده اعتبارات ساختمانی و تعمیراتی سال 1326 تا آخر خرداد سال 1328 قابل پرداخت خواهد بود.
حاذقی - و 1327
رئیس - از 26 و 27 تا آخر خرداد 28 قابل پرداخت است آقایانی که با این تبصره موافقند قیام
+++
کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد تبصره نه قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
تبصره 9 - وزارت دارایی مکلف است از مطالبه و وصول مالیات بردرآمد سالهای قبل از 1327 مودیانی که مالیات آنها زاید بر یک هزار ریال نباشد و تا کنون وصول نشده صرفنظر نماید. چنانچه مقداری از بدهی این قبیل مودیان فعلاً وصول شده باشد حساب مالیاتی آنها واریخت شده محسوب و از وصول بقیه صرفنظر خواهد گردید. مودیان مالیاتی از هر قبیل که کلیه بدهی مالیاتی لغایت سال 27 خود را تا مدت دو ماه از تاریخ تصویب این قانون نقداً بپردازند از تأدیه جریمه تخلف و زیان دیرکرد معاف خواهند بود.
رئیس - آقایانی که با این تبصره موافقند قیام کنند (اکثربرخاستند) تصویب شد تبصره ده قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
تبصره ده - حقوق ارزی و ریالی مستخدمین خارجی که استخدام انها از طرف کمیسیونهای مربوط مجلس شورای ملی به تصویب رسیده ولی هنوز در جلسه عمومی مجلس تصویب نشده است تماماً پرداخته شود.
حاذقی - پرداخته میشود.
رئیس - آقایانی که با این تبصره موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد تبصره یازده قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
تبصره یازده - وزارت پست و تلگراف و تلفون مجاز است به منظور کمک به امور خیریه مبلغ 50 دینار از هر مراسله سفارشی و بیمه اعم از داخله و خارجه و مبلغ دو ریال از هر امانت پستی اعم از داخله و خارجه و مبلغ دو ریال و بیست و پنج دینار از هر تلگراف اعم از داخله و خارجه به وسیله الصاق تمبر خیریه از فرستندگان دریافت نماید. از وجوه حاصله (پس از وضع هزینه طبع تمبر) مبلغ دو میلیون ریال برای مبارزه با مرض سل به بنگاه حمایت مسلولین و بقیه برای صرف امور خیریه کشور به شیر و خورشید سرخ ایران پرداخت میگردد. پانصد هزار ریال از دو میلیون ریال اختصاصی به بنگاه حمایت مسلولین باید به مصرف درمان و هزینه انتقال مسلولین بیبضاعت شهرستانها به مرکز برسد. طریقه نقل و انتقال و استفاده از اعتبار مزبور با هیئت مدیره بنگاه حمایت مسلولین خواهد بود پرداخت وجوه مزبور به وسیله خزانهداری کل انجام خواهد گرفت. وجوه حاصله از این قانون به شیر و خورشید سرخ به هیچ وجه به مصارف اداری بنگاه مزبور نخواهد رسید.
رئیس - آقایانی که با تبصره 11 موافقند قیام کنند (اکثربرخاستند) تصویب شد تبصره دوازده قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
تبصره 12 - پرونده مودیان مالیات بر درآمد که از سال 1323 به بعد مالیات آنها بیش از 500 هزار ریال به توافق تمام شده قابل تجدیدنظر بوده و دولت میتواند (دکتر بقایی - باید) در ظرف یک ماه نسبت به این قبیل پروندهها در دیوان دادرسی دارایی تقاضای تجدیدنظر کند.
رئیس - آقایان توجه بفرمایید پیشنهاد شده که به این تبصره با ورقه رأی گرفته شود. یک دفعه دیگر قرائت میشود تقاضا میکنم توجه بفرمایید.
(به شرح سابق قرائت شد)
دکتر بقایی - میتواند را باید کنید.
فولادوند - شما چرا این قدر عصبانی هستید
رئیس - آقایان شلوغ نکنید آقای وزیر دارایی میگویند «میتواند» و همین طور هم در تبصره هست.
دکتر بقایی - آقای اسلامی پیشنهاد دهنده باید نوشتهاند با میتوانند مخالفند
رئیس - پیشنهاد آقای اسلامی قبول نشده است و چیزی که آقای وزیر دارایی نوشتهاند باید رأی گرفت.
(اخذ و استخراج آراء به عمل آمد نتیجه به قرار ذیل حاصل شد)
عده حاضر 88 - اوراق سفید 38 و موافق بی امضاء 3 ورقه کبود 1.
سزاوار - من موافق بودم ولی ورقه را امضاء نکردم.
رئیس - عده حاضر در جلسه 88 نفر 38 نفر موافق و 3 موافق بی امضاء بنابراین اکثریت حاصل نشد.
نورالدین امامی - رنود خیراندیش کار خودشان را کردند.
عباس اسلامی - مفصل هم کردند در تاریخ اسامیشان ثبت خواهد شد.
اسامی رأی دهندگان - آقایان:
نورالدین امامی - دهقان - دادور - عرب شیبانی - قشقایی - دکتر راجی - صاحب جمع - آشتیانی زاده - دکتر آشتیانی - اسلامی - ابوالقاسم امینی - بهادری - کفایی - افشار - حاج امین – محمدعلی مسعودی - دکتر ملکی - دکتر بقایی - مکی - دکتر شفق - سلطان العلماء - حاذقی - عدل اسفندیاری - صدرزاده - آزاد - دکتر طبا - برزین - مهندس هدایت - بیات - دکتر عبده - فولادوند - فرامرزی - رحیمیان - امامی - اهری - سالار بهزادی - امیرنصرت اسکندری - دکتر مجتهدی - عباس مسعودی - سزاوار
موافق بی اسم 3 عدد
آقای مشایخی مخالف
رئیس - حالا به ماده واحده با 11 تبصره رأی گرفته میشود با ورقه
(اخذ و استخراج آراء به عمل آمده 84 ورقه سفید شماره شد)
رئیس - از 92 نفر عده حاضر به اکثریت 84 رأی تصویب شد.
اسامی موافقین - آقایان: ابوالقاسم امینی- معینزاده - شهاب خسروانی - منصف - نیک پی - دکتر مجتهدی - گنابادی - دکتر شفق - برزین - آصف - مشایخی - نواب یزدی - کامل ماکویی - حسین وکیل وثوق - قبادیان - دکتر راجی - ابوالقاسم بهبهانی - زنگنه - بیات - دکتر عبده - نراقی - ناصر ذوالفقاری - نبوی - سزاوار - ضیاءابراهیمی - ارباب کیو - فاضلی – شریعتزاده - یمین اسفندیاری - علی اقبال - دولتشاهی -هاشم وکیل - اسدی - محمدعلی مسعودی - غضنفری - کشاورزصدر - ناصری - دکتر طبا - صاحب دیوانی - امامی اهری - هدایت - صادقی - ظفری - دکتر فلسفی - اردلان - امیرحسین ایلخان - قشقایی - عباس مسعودی - بوداغیان - اخوان - گنجه - سالار بهزادی - دکتر متین دفتری - نیک پور – سلطانالعلما - صاحب جمع - عدل اسفندیاری - دهقان - علی وکیلی - بهادری - امامی خویی - دکتر آشتیانی - علی بهبهانی - حمد ذوالفقاری - قهرمان - کهبد - فولادوند - صدرزاده - پالیزی - اسلامی – آشتیانیزاده - کفایی - صفوی - ارباب مهدی - عبدالرحمن فرامرزی - ملکی - صفا - امامی - دکتر ملکی - لیقوانی - عباسی - افشار - تولیت - داور.
سفید - چهار برگ
وزیر دارایی - اجازه میفرمایید؟
رئیس - بفرمایید
وزیر دارایی - بنده خواستم از این حسن توجه آقایان نمایندگان از طرف دولت از دو جهت تشکر کرده باشم یکی از جهت تصویب دو دوازدهم و تبصرههایی که مورد ابتلا دولت برای بودجه مملکت بود و یکی دیگر هم معلوم شد که حسن توجه آقایان با این سفسطههایی که آقای دکتر بقایی در این چند روزه کردند (حائریزاده - سفسطه نیود حقایق بود) معلوم شد که دولت هنوز دارای اکثریت قاطعی در مجلس شورای ملی است خواستم از طرف دولت تشکر کنم.
دکتر بقایی - این توهین نبود که فرمودند آقای گلشاییان ولی اگر بنده گفته بودم میفرمودید که توهین است!
رئیس - آقای آصف
آصف - عرض کنم در جلسه شنبه بنده از همکاران محترم استدعا کردم ده دقیقه اجازه بدهند علت تأخیر مراجعه خود را از مرخصی به عرض مجلس برسانم.
2 - بقیه استیضاح آقای دکتر بقایی
رئیس - ممکن است با موافقت آقایان فردا صبح بفرمایید. آقای دکتر بقایی بفرمایید.
عبدالرحمن فرامرزی - بنده اخطار نظامنامه دارم.
رئیس - کاری انجام نشده است بفرمایید.
فرامرزی - عرض کنم راجع به بیانات دفعه پیش آقای دکتر بقایی به روزنامه کیهان ایشان فرموده بودند که از طرف آقای مسعودی دستوری صادر شده است (دکتر بقایی - آقایان مسعودی خیر از طرف فرمانداری نظامی) که بیانات ایشان در روزنامه کیهان سانسور بشود (عباس مسعودی - بنده همچو صحبتی نکردم)(دکتر بقایی - بنده راجع به آقای مسعودی صحبتی نکردم فرمانداری نظامی را عرض کردم) خواستم عرض کنم که حالا اولاً چنین چیزی نیست و ثانیاً در هرچ دورهای مذاکرات مجلس و نطق آقایان وکلا سانسور نشده در تاریخ ایران هیچ وقت سابقه ندارد برای این که مجلس شورای ملی مافوق تمام قوا است و هیچ قوهای نمیتواند مذاکرات مجلس را سانسور کند و یا مجلس را محدود کند حتی در شدیدترین ایام سانسور هیچ وقت مذاکرات مجلس سانسور نشده است و از هیچ جا تذکراتی به هیچ روزنامهای داده نشده است که یک چیزی از نطق آقایان چاپ نشود و از جمله روزنامه کیهان است که در این صورت هر کسی به عرض ایشان رسانیده خلاف واقع بوده است (دکتر بقایی- راجع به مدافعات وکلا در محکمه
+++
آن را چه میفرمایید؟)
دکتر بقایی - از جواب غیر مستقیمتان تشکر میکنم. (خنده حضار)
رئیس - آقای دکتر بقایی بفرمایید.
دکتر بقایی - قبل از شروع عرایضم اولاً به حضور جناب آقای رئیس که به علت کسالت متاسفانه در این چند روز تشریف نداشتند عرض میکنم متکی به اسناد و دلایلی است که تمام را نوشتهام و هر عرضی را که بنده کردم اول سندش را از من بخواهید و نفرمایید که توهین کردیف چون راجع به توهین بحثهای زیادی شد و بالاخره تعریفی از توهین نشد بنده هم راجع به آن بحثها بر نمیگردم و فقط عرض میکنم و استدعا میکنم که هر عرضی را که بنده میکنم اول سندش را بخواهید و اگر سند ارائه ندادم آن وقت بفرمایید توهین کردی چون توهین عبارت از گفتن چیزی است که با حقیقت وفق نمیدهد ولی حقیقت هیچ وقت توهین نمیشود اما ممکن است تلخ باشد و این جا ما صحبت از حقایق بسیار تلخی خواهیم کرد. یک موضوع دیگری را که قبل از استیضاح بنده لازم است تذکر بدهم و یک موردی بر موارد استیضاح من اضافه کرد این است که جناب آقای رئیسالوزرا روز شنبه که به شهادت صورت مجلس تصویب شود در این جا تشریف آوردند و فرمودند که دولت مصمم است تا استیضاح مطرح است لایحه بودجه را نیاورد. این را لازم است بنده توضیح بدهم که این تصمیم دولت برای در فشار گذاشتن من گرفته شده بود به جهتای که من محض خاطر کارمندان دولت مجبور باشم با عجله حرفهای خودم را بزنم ولی چون عصر همان روز شنبه من عرض کردم (بعضی از نمایندگان - اکثریت نیست)(پس از چند دقیقه اکثریت شد) از آقایان خواهش میکنم که جلسه را از اکثریت نیاندازند چون من فقط 6 ساعت میتوانم صحبت کنم یعنی 360 دقیقه و به عقیده خودم، بنده عقیده خودم را عرض میکنم ممکن است عقیده آقایان این طور نباشد ولی عقیده آزاد است. در این 6 ساعت من از آزادی و مشروطیت و قانون اساسی دفاع میکنم و خواهش میکنم این دقایق گران را آقایان این جور با از اکثریت انداختن جلسه از بین نبرند، عرض میکردم که چون دولت خواست مرا در مضیقه بگذارد که مجبور بشوم برای خاطر کارمندان دولت عجله کنم، در ضمن استیضاح من چون مدافع آزادی عقیده و آزادی حرف هستم زیرا این بار نرفتم و عصر همان روز شنبه اعلام کردم که من این قدر حرف خواهم زد تا دولت لایحه یک دوازدهم را به مجلس بیاورد و بعد از آن من استیضاح را تمام خواهم کرد صبح یکشنبه اولاً شبش یک عدهای مرا تهدید کردند به این که استیضاح را از دستور مجلس خارج کنند از این تهدید هم من نترسیدم روز یک شنبه صبح که آقایان ملاحظه فرمودند جلسه صبح دیر تشکیل شد در هیأت رئیسه یک جلسهای بود که میخواستند در آن جا مرا وادار کنند که قبل از یک دوازدهم استیضاح خود را تمام کنم ولی در آن جا هم زیر بار نرفتم و بسیار خوشوقتم که اعلام کنم بی خلاف آن چه جناب آقای گلشاییان در این جا فرمودند من تنها موفق شدم دولت را در این قسمت به زانو درآورم و یک موردی هم براستیضاح من افزوده شد و آن این است که دولت چطور... (صفوی - این طور نیست) آقای صفوی من راجع به ثبت اسناد صحبت نخواهم کرد (خنده نمایندگان) (صفوی - ثبت اسناد یعنی چه؟) (زنگ رئیس)
رئیس - آقایان وارد صحبت ناطق نشوید بگذارید من خودم نظم را رعایت کنم.
دکتر بقایی - اگر میل داشته باشید توضیحات بیشتری میدهم (صفوی - خواهش میکنم) ولی 6 ساعت بیشتر وقت ندارم... بله و یک موردی بر سایر موارد استیضاح من راجع به تصمیمات بی رویه هیئات دولت افزوده شده جناب آقای ساعد چرا دولت شما در تصمیمات خود تأمل و تعقل نمیکند؟ این چه تصمیمی است که میگیرند و میآیند پشت این تریبون مقدس و میگویند دولت مصمم است تا استیضاح مطرح است لایحه بودجه را نیاورد پس از 24 ساعت مجبور شد تصمیم خود را عوض کند...
رئیس - آقای دکتر بقایی دیروز بنده گفتم که بیاورند و به تبعیت از افکار اکثریت نمایندگان وقتی که اکثریت نمایندگان تصمیمی گرفتند دولت باید آن را قبلو کند.
دکتر بقایی - من هم همین را میخواهم بگویم.
رئیس - این را که همه بودند و شاهد بودند.
دکتر بقایی - من هم همین را میخواهم بگویم که دولت یک تصمیمی گرفته بود مجبور شد در اثر تمایلات اکثریت نمایندگان محترم مجلس شورای ملی تصمیم خود را تغییر بدهد.
رئیس - البته که باید تغییر بدهد هرچه را که اکثریت مجلس شورای ملی تصمیم بگیرد دولت میپذیرد این از اصول مشروطیت است و ما هم کمال احترام را به آقای ساعد داریم که تصمیمات مجلس را مراعات میکنند.
دکتر بقایی - بله ولی در روز شنبه این خیال را نداشتند و حاضر نبودند.
رئیس - آقای دکتر بقایی جنابعالی که میخواهید یک بیانات صحیحی بفرمایید یک چیزهایی نگویید که مورد اعتراض باشد من خواهش میکنم مطالعه و دقتتان را بیشتر بفرمایید بنده هم نمیگذارم احدی حرف بزند.
نخست وزیر (آقای ساعد) - بنده میخواهم بگویم که موجب نهایت افتخار دولت است که تصمیمات مجلس را محترم بشمارد.
دکتر بقایی - موضوع دیگری که برای آخرین بار تذکر میدهم عمل غیر مستقیمی است که دولت به وسیله رادیو سعی میکند مرا به دست چپ و به بیگانگان ببندد درباره این اسناد و این عملی که صفتش را عرض نمیکنم که نگویند توهین کردهای من حاضرم که ملت ایران مرا در همین میدان بهارستان به عنوان خیانت و وطن فروشی سنگسار بکند اگر چنانچه جناب آقای سردار فاخر رئیس محترم مجلس که در تمام مراحل سیاسی ناظر فعالیتهای من بودهاند و جناب آقای ساعد نخست وزیر و آقای دکتر طاهری وزیر مشاور که آشنا به احوال و افکار من هستند حاضر شوند وجداناً پشت این تریبون مقدس شهادت بدهند که من به نحوی از انحاء دوستی یا علاقه سیاسی به روش همسایگان شمالی دارم و شرافتمندانه میخواهم که این قسمت از عرایض بنده را اگر شرافتی هست عیناً در رادیو بگویند.
رئیس - هیچ کس به شما چنین نسبتی نمیدهد.
دکتر بقایی - اجازه بدهید و بعد از اعتراف این آقایان بدون این که من تقاضای محاکمه کنم و بدون این که تقاضای عفو یا تجدید نظری بکنم حاضر برای مجازات خواهم بود فقط همین که این سه نفر بیایند پشت این تریبون و بگویند که فلانی این چنین ارتباطهایی دارد برای من کافی است ولی اگر این کار را نمیکنند بزنند توی دهن رادیو و اجازه ندهند که احساسات پاک و مقدس و ایرانی مرا سعی کنند با کمال (صفتش را ذکر نمیکنم) تحریف بکنند بزنند توی دهن رادیو این عمل رادیو عمل شرافتمندانهای نیست رادیو ملت ایران پولش را میدهد حق ندارد احساسات پاک و مقدس یکی از ابنای این آب و خاک را که برای دفاع از آزادی و مشروطیت حتی جان خود را در کف دست گذاشته است این طور تحریف کنند. حق ندارند و تاریخ قضاوت خواهد کرد خیال میکردم موقعی که جناب آقای گنجهای در جلسه قبل به کرسی ریاست جلوس میفرمایند از نظر همشهری بودن با جناب آقای ساعد و طرفداری از دولت ایشان به من فشار و مضیقهای وارد بیاوند ولی خوشبختانه برخلاف خیال من ایشان کمال کمک و مساعدت را به من فرمودند ولی یک نکتهای بود که این در میان هیاهوی مجلس از بین رفت و آن موقعی بود که جناب آقای نخست وزیر در همین جایی که نشسته بودند مرا تهدید به نگرانی کردند و فرمودند برای تو گران تمام خواهد شد این همان تهدیدی است که در دوره پنجم نسبت به مرحوم مدرس شد و ایشان هم نگران شدند و متأسفانه در سال 1318 نگرانی آن مرحوم به پایان رسید؟ ولی ضمناً کسانی که مرا تهدید به نگرانی میکنند تصور نکنند که مخالفین مرحوم مدرس از آن حکومتی که خود به وجود آورده بودند و عمارتی که به پایان رسانید بودند طرفی بربستند آقایان وقتی که عمارتی ساخته میشود چوب بست بدنماستای چوب بستهای کاخ دیکتاتوری بدانید وقتی که عمارت به پایان رسید شما را به دور خواهند ریخت (مکی - صحیح است) به هر حال منظورم این بود که از جناب آقای گنجهای تشکر کنم. من نمیدانم جناب آقای وزیر جنگ حکم دادستانی فرمانداری نظامی سرکار سرهنگ مهتدی را امضاء فرموده بودند یا خیر؟ ولی قبل از این که به موضوعات دیگر بپردازم پس از دو روز تحیقات در اطراف عدم صلاحیت سر کار سرهنگ مهتدی به این نتیجه رسیدم و خیلی خوشوقتم که رفع زحمت از تیمسار معظم وزیر جنگ میکنم که نتیجه تحقیقاتم را به عرض ایشان برسانم که احتیاج به جستجوی در پروندهها نداشته باشند و فقط به گرفتن آن روزنامهها که شماره آنها را ذکر خواهم کرد به مطالعه آنها اکتفا کنند آقای مهتدی هم ردیف سرهنگ تمام هستند هم ردیف هستند؟ (وزیر جنگ - بلی) و در خدمت دادگاه فرمانداری نظامی به سمت دادستان مداخله دارند و حتی
+++
علاوه بر سمت دیگری است که مقام معاونت دادستانی کل ارتش دارند و موضوع معاونت ایشان از تیمسار سرتیپ بقایی همدانی هم اسم محترم بنده مورد بحث ما نیست قطع نظر میکنم از این که در این کشور به قدری رجال نایابند که دولت مجبور است همیشه دو شغل مهم را به گردن یک نفر بگذارد و ضمناً هم توجه داشته باشید که چگونه اشخاص معمولاً دو شغل مهم به گردن میگیرند، بحث ما از نظر انتخاب یک هم ردیف به دادستانی حکومت نظامی میباشد که به موجب صریح ماده هشتم اصلاحی مصوب 21 شهریور 1322 که عیناً قرائت میشود دادستان دادگاههای بدوی دادستانی دادگاههای بدوی با یک نفر افسر ارتش است که یک عده لازم دادیار و بازپرس و منشی خواهد داشت دادیار و بازپرسها نیز از افسران ارتش خواهند بود و برای دیوان تجدید نظر هم ماده 14 اصلاحی به طور اعم میگوید دادرسان نظامی به موجب حکم وزارت جنگ منصوب میشوند مسلم است که کلمه افسر به استناد مواد 92 و 93 و 91 که این آخری را خواهم خواند و مواد بسیار دیگری که در این قوانین است کلمه افسر به هم ردیف اطلاق نمیشود - ماده 91 را عیناً میخوانم اشخاص مشروحه پایین راجع به کلیه جنایات و جنحهها غیر از مواردی که در این قانون مستثنی شده است تابع دیوانهای حزب عادی میباشند افسران و درجه داران (درجه دار افسران پایینتر از ستوان سوم را میگویند مثل گروهبان) افسران و درجه داران و افراد صنوف مختلفه اعم از صف یا خارج صف و شاگردان آموزشگاههای نظامی و همردیفان نظامی و خدمتگذاران و غیره در تمام موارد و قوانین میبینیم هرجا که یک قانونی در عین حال شامل افسر و همردیف میشود حتماً کلمه همردیف را ذکر کرده است، پس انتصاب ایشان به دادستانی حکومت نظامی خلاف قانون است و این را استیضاح میکنم و خوشبختانه این موضوعی که عرض کردم مورد توجه تیمسار معظم، سپهبد رزم آراء رئیس محترم ستاد ارتش واقع شده و طبق بخشنامهای که عینش را در دست ندارم در مورد مشاجرهای که بین همردیف سرتیپ دکتر علوی با یکی از سرهنگان رخ داده میشود تصریح فرمودهاند که چون به همردیف سرتیپ علوی اطلاق افسر نمیشود لذا توهین سرهنگ فلان به ایشان توهین مادون به مافوق از لحاظ نظامی به شمار نمیرود و فقط سمت سرتیپی ایشان از لحاظ دریافت معادل حقوقی سرتیپی است بنابراین و با توجه به این که ابلاغ دادرسان و دادستان فرماندار نظامی بایستی طبق ماده چهاردهم اصلاحی که به حضورتان قرائت شد از طرف مقام وزارت جنگ صادر شود این طور نتیجه میگیریم که اکر سرکار همردیف سرهنگ مهتدی را به جای افسر جا زدهاند و از گرفتاریهای زیاد تیمسار وزیر محترم جنگ سوء استفاده کردهاند که ابلاغ آن را به امضاء نرسانند رفع این اشتباه کاری به عهده خود تیمسار است و اگر بدون امضای ایشان به این سمت گماشته شده باشد که دیگر نور علی نور خواهد بود با این خلافکاریهای قانونی متهمین تودهای و غیر آن را در دادگاهی که دادستانش به این کیفیت انتخاب شده محاکمه میکنند و اگر گناهی هم مرتکب شده باشند و قانوناً بایستی به مجازات برسند حکم آنها به کلی برخلاف قانون میباشد. توجه بفرمایید یک گناهکاری که باید قانوناً به مجازات برسد وقتی که در یک محکمهای غیر قانونی خبر کردند آن گناهکار میتواند بگوید این حکم غیر قانونی است پس در این مورد نقض غرض شده و دلایل این نقض غرض را هم نخواهم گفت که در آتیه مستمسکی به دست دیگران ندهند که به دستگاه قضایی ما بتازد و آن وقت جناب آقای ساعد و سایر همکاران ایشان و رادیویی که در اختیار ایشان است و روزنامههایی که به دستور آنها نوشته میشود به من اعتراض میکنند که چرا بهانه به دست همسایگان میدهی به من اعتراض میکنند این من هستم که بهانه میدهم. یا کسانی که با این وضع مقتضی به اتهامات وارد و غیر وارد تعقیب شدگان رسیدگی میکنند؟ این من هم هستم که بهانه به دست بیگانان میدهم آقای دکتر زنگنه با این خرابکاریهایی که در فرهنگ میشود مدیره دبیرستانی را معزول میکنید و پس فردا دوباره او را برمی گردانید؟ آن معزول کردن چه بود و آن برگرداندن چه بود؟ گمان میکنم مربوط به خانم همایونی مدیره دبیرستان آزرم بود. این من هستم که بهانه میدهم یا شما که یکی از بانوان فاضله این مملکت خانم دکتر خانلری را بی جهت بر میدارید و سبب تهیج دانش آموزان و دانشجویان میشوید؟ و خودتان بهتر میدانید که چه مستمسکی به دست رادیوها و روزنامهها و انجمنهای بیگانه دادهاید و بیگانه در این جا مقصودم نه تنها بیگانگان جنوبی و شرقی و غربی راجع به این افتضاحات فرهنگ صدا از تمام ممالک برخاسته است (دهقان - حق ندارد) بلی حق ندارد ولی بهانه به دست آنها دادهاند البته حق ندارد بی جا کردهاند ولی اینها بهانه دادند به دستشان میدهید به من نگویید من گناهکاریها را میگویم. بهانهها را آنها دادهاند چون باز برگشتیم به صحبت فرهنگ یک چیز دیگر هم یادم آمد آقایان میدانند که انجمنهای خیریه در همه جای دنیا یک دستگاههای غیر اداری است بنابراین قابل تقدیر است زحمت میکشند مثل شیر و خورشید سرخ و سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی و انجمن نیکوکاران و غیره ولی جناب آقای دکتر زنگنه اداره سازمان شیر و خورشید یعنی چه؟ اداره سازمان شیر و خورشید در وزارت فرهنگ فکر کنید یک اداره درست کردند به اسم اداره سازمان شیر و خورشید و آن وقت این اداره محترم کارش این است که در مملکت ما شاگردها را میفرستند در کوچهها گدایی بکنند و پول را جمع کنند جناب آقای دکتر زنگنه وجدان شما شما را عذاب نمیدهد که این طور کارخانه گدا سازی درست کردهاید؟ به جای این که به اطفال معصوم و بیگناه درس بدهند درس گدایی میدهند که این بچهای که باید سرافراز و سربلند باشد اگر پسر است فردا سینهاش را هدف گلوله بیگانگان بکنند اگر دختر است با کمال مناعت نفس بنشیند و مردان آتیه را تربیت کند شما جناب آقای دکتر زنگنه جناب آقای ساعد اداره درست میکنید که اینها را از همین کودکی بفرستند دست گدایی پیش این و آن دراز کنند که ما این قدمهای سریعی که به طرف تمدن پیش میرویم نکنند یک روز در این مملکت گدا نباشد آن وقت سازمان شاهنشاهی و خدمات اجتماعی خدای نکرده از کار بیفتد گدا را باید از حالا درست کرد آخر جناب آقای دکتر زنگنه جناب آقای رئیس دانشکده حقوق ای کسی که در فرانسه در آن محیط آزادی تحصیل کردهای، کسی که خون پاک ایلیت در عروق شما در جریان است چطور فکر نمیکنید که چه نقشههایی در کار است؟ همان نقشههایی که سابقاً در کار بود که تمام رجال ما را از بین برد دوباره به کار افتاده است که مبادا یک روزی دکتر بقایی دیگری پیدا شود باید تمام آنها را از بین برد باید این بچهها را از حالا عادت به گدایی داد که بروند دست گدایی برای شیر و خورشید و بعداً خودشان گدا شوند که سازمان خدمات شاهنشاهی اجتماعی از آنها دستگیری کند ولی نه حالا یادم آمد برای این است که شما یک مشاور دارید یک مشاور دارید که این را هم به شما تذکر داده بودم چون من هیچ وقت بدون اتمام حجت عرضی نمیکنم شما یک مشاور دارید که آن مشاور را جناب آقای دکتر اقبال به وزرات فرهنگ آورده بود و آن شخصی است که من تا حالا رؤیتش نکردهام هیچ اطلاعی هم از سوابقش ندارم جناب آقای علامه وحیدی کرمانشاهی که میگویند سردفتر بوده است حالا هم نماینده مجلس مؤسسان است و بسیار هم مردم محترمی است ولی سابقه اداری ندارد و جناب آقای دکتر اقبال او را با حقوق با حقوق یادداشت کنید چون یقین ندارم رتبه 9 داده باشند ولی با حقوق رتبه 9 به عنوان مشاور وزارت فرهنگ به وزارت فرهنگ آورد گمان میکنم که این جناب علامه با جنابعالی مشورت کرده است که اداره سازمان شیر و خورشید در وزارت فرهنگ تشکیل بشود (امامی اهری - آقای دکتر بقایی توهین نکنید پیرمرد محترمی است مرد مسلمانی است) آقا من توهین نکردم من عرض کردم که این شخص را نمیشناسم و تا حالا هم ایشان را ندیدهام آدم محترمی هم هست ولی من آدم محترمی باشم این دلیل نمیشود که تیمسار وزیر جنگ یک رتبه سرلشگری به من بدهند (امامی اهری - مشاور اوقاف هم هست) آقایان خواهش میکنم خودشان را حفظ کنند نگاهدارند برای بعد...
رئیس - البته چیزهایی که گفته میشود یادداشت میکنند و جواب آنها را وزراء بعداً خواهند داد آقایان هم قضاوت خواهند کرد.
دکتر بقایی - ... چون میدانم که اعتراضات شدیدی به من خواهند کرد حالا برای این چیزهای کوچک خودتان را خسته نکنید چون گلوی آقایان بایدتر و تازه باشد که در موقع بتوانند خوب فریاد بزنند چون موقع فریاد زدن بعضی از آقایان به لطف خداوند دارد نزدیک میشود.
رئیس - شما هم نباید چیزی بگویید که بیخود مجلس متشنج بشود.
دکتر بقایی - حق گفتم اگر من یک کلمه برخلاف نزاکت گفتم ولی حقیقت را با خارج از نزاکت اشتباه نکنید. حالا برگردم به دادگاههای نظامی در دادگاههای نظامی غالب وکلایی که از متهمین به حزب توده دفاع میکنند خودشان از کسانی هستند که با حزب مزبور از نظر مسلک و تاکتیک کراراً مبارزه کردهاند ولی امروز همان وکلا از نظر حفظ
+++
اصول به صلاحیت آن دادگاههایی که عرض کردم اعتراض میکنند و میگویند هیچ کس مخالف نیست که اشخاص مجرم تنبیه بشوند و به کیفر قانونی برسند اما داد و فریاد این وکلای شریف که با وجود اختلاف مسلک برای حفظ قانون و اصول افتخاراً زحمت میکشند حق الزحمه هم نمیگیرند برای این است که قوانین محترم شمرده بشود و هر روز ملعبه اغراض شخصی این و آن قرار نگیرد والّا نه من و نه آن وکلای شریف دادگستری که عرض کردم هیچ گاه طرفداری از مجرمین نکرده و قائل نیستیم که اگر کسی به هر عنوان و به هر طریقی جرمی مرتکب شده باشد به مجازات نرسد ما معتقدیم که مجرم و گناهکار باید به مجازات برسد ولی از طریق قانون نه با بی قانونی اگر بدون رعایت تشریفات قانون و بدون مراعات قوانین محکمه غیر صلاحیتداری یک قاتل مسلمی را محکوم کند خود آن محکمه و قضات آن محکمه و تمام کسانی که در آن محکمه دست دارند مرتکب گناهی بالاتر از گناه آن قاتل شدهاند زیرا یک قاتل یک نفر یا چند نفر را کشته است ولی آن قضات و دستور دهندگان آنها اینها قانون را میکشند قانونی که برای امضای آن خونها ریخته شده است تمام اعتراضات ما این است که اصول رعایت نمیشود و هر روز بیش از پیش تنفس میگردد شما را به خدا ببینید چقدر مسخره خواهد بود که کیفرخواستی با طول و عرض مفصل برای یکی از اساسیترین موضوعات مهمه مملکتی تنظیم و در تمام جراید نوشته شده و در رادیورها گفته شده بعداً معلوم گردد که تنظیم کننده دادخواست که میبایستی یکی از دادستانهای دادگستری در صورتی که محاکمه در دادگستری باشد یا لااقل یکی از افسران نظامی باشد در محاکم نظامی سرکار همردیف سرهنگ مهتدی است که هیچ صلاحیت قانونی ندارد (کشاورزصدر - ماده 25 دادرسی ارتش) و پایه اساس اتهام و تشکیل دادگاه را یکباره واژگون سازد این راجع به آن قسمت دو تا ابلاغ هست. حکم هست از وزارت جنگ که یکیش در تاریخ 5/4/25 به امضاء خود تیمسار محترم وزیر محترم جنگ شماره اش 11460 - 4655/2د ریاست اداره کارگزینی ارتش عطف به گزارش شماره 5800 مورخه 29/2/25 (که این گزارش را هم من دارم ولی فرصت نیست که بخوانم) ضمن ارسال 8 برگ رونوشت مکاتباتی که با اداره دادرسی شده استخدام آقای علی اکبر مهتدی از نظر رعایت پیشینه خدمات رسمی که در وزارت امور خارجه و وزارت دادگستری (که سابقهاش را گفتم) و ارتش داشته و از نظر شایستگی علمی او بر طبق پیشنهاد و موافقت اداره دادرسی با رتبه هم ردیف سرهنگ 2 اداری و حقوق مقرره از تاریخ 1 تیرماه 1325 تصویب میشود. لازم است فوراً مراتب را در فرمان درج و ابلاغ کنید. این گزارشی است که به مقام وزارت جنگ داده شده به شماره 3903 به تاریخ 9/4/25 وزارت جنگ گزارش با نهایت احترام عطف به مرقومه شماره فلان مورخه 5/4/25 (همچنان که عرض کردم) متضمن 8 برگ مکاتبات آن وزارت با اداره دادرسی ارتش راجع به استخدام آقای علی اکبر مهتدی با رتبه همردیف سرهنگ دوم اداری و درج مراتب در فرمان عمومی ارتش به عرض میرساند به طوری که گزارش 5800 (آن گزارش را هم نمیخوانم آقایانی که میخواهند بیایند بخوانند چون مفصل است) به طوری که طی گزارش 5800 به عرض رسانیده است شخص منظور در ارتش هم ردیف ستوان یکم بوده و در تاریخ دوم بهمن ماه 1323 یعنی یک سال و چهار ماه قبل به موجب ماده 6 فرمان ارتشی شماره 4587 (که در جلسه اول قرائت شد) از خدمت ارتش معاف گردیده و با این ترتیب قانون اجازه نمیدهد... (آه! من حالا میفهمم که چطور میشود آنها همه این قدر مخالف قانون هستند چون این قانون مثل یک پتک میخورد توی سرشان وقتی میگویند قانون مثل این که یک ماسو یک گرز میخورد توی سرشان! چون مادون به یک مافوق میتواند بنویسد که قانون اجازه نمیدهد! عجب چیز منفوری است این قانون که یک نفر که مادون من است بر میدارد به من مینویسد که قانون اجازه نمیدهد! پس من باید این قانون را از بین ببرم که آن کسی که در زیردست من است جرأت نکند. حق نداشته باشد بنویسد قانون اجازه نمیدهد! قانون!...
رئیس - قدری تأمل بفرمایید اکثریت نیست (پس از چند لحظه اکثریت شد) بفرمایید.
دکتر بقایی - قانون اجازه نمیدهد! با این ترتیب قانون اجازه نمیدهد امروز با سه رتبه بالاتر در ارتش استخدام شود! ولی از لحاظ شایستگی چنانچه وزارت جنگ و اداره دادرسی ارتش به او احتیاج دارند ممکن است با رعایت قانون با حقوق مناسبی به طور قراردادی استخدام شود و در صورت تصویب مستدعی است مقرر فرمایید در این مورد از طریق آن وزارت با اداره دارایی ارتش موضوع را بررسی نموده هر قسم که مقررات و قانون اجازه میدهد ابلاغ فرمایید تا در فرمان درج شود. در خاتمه به عرض میرساند این اداره ناگزیر است در هر مورد (این را توجه کند ببینید دل آدم چطور میسوزد دل یک رئیس چطور میسوزد) در خاتمه به عرض میرساند این اداره ناگزیر است در هر مورد اوامر صادره را با قانون تطبیق داده و نتیجه را به عرض برساند و پس از روشن شدن جریان هر طور که مقرر فرمودند فوراً اجرا شود) این قانون چیز عجیبی است آقا به یک عضو جزء اجازه میدهد که در مقابل امر من فضولی بکند بگوید قانون! پس چکار باید کرد؟ ممکن بود البته اگر نظریات دیگری آن دیکتاتور در نظر نداشت ممکن بود سرکار سرهنگ مهتدی با حقوق قراردادی استخدام شود، ولی نه دیکتاتور این حرفها سرش نمیشود! او تصمیم گرفته است که سرکار سرهنگ مهتدی رتبه دار باشد پس خودتان میدانید دیگر چه میشود تهیه گزارشی شرف عرض و مستقیماً تیمسار معظم رئیس ستاد ابلاغ صادر میکند و اینها... اینهایش را دیگر توضیح نمیدهم بعد طولانی میشود. یک موضوع دیگری هم هست که الان یکی از دوستان برای بنده فرستادند و آن این است که از قرار معلوم آقای سرهنگ مهتدی سابقه سلب صلاحیت قضایی در محکمه انتظامی هم دارند در سال 313 یا 314 ولی من به این استناد نمیکنم چون حکمش را ندیدهام و شماره اش را در دست ندارم. خدای نکرده این 311 باشد یا محکمه انتظامیش یک محکمه دیگری باشد تمام حرفهای من از بین خواهد رفت میگویند بله همین طور که این را بی خودی گفت همه چیزش بی خودی بود پس به این جوابی نمیخواهم و استناد نمیکنم. جناب آقای دکتر سجادی
وزیر جنگ - جوابی که کارگزینی داده امضایش کیست؟
دکتر بقایی - نمیدانم امضایش نیست.
وزیر جنگ - پس جعل است بسیار خوب من خودم خواهم پرسید.
دکتر بقایی - این کاری ندارد عینش نیست دستور بفرمایید الان این جا آقای مکی میروند. عیناً پرونده را بر میدارند نه عیبی ندارد چون کسی دیگر اگر بفرستیم ممکن است توی راه شمارهها عوض شود. عرض کنم از لحاظ دوستی و صمیمیت و کمک بسیار موثری که جناب آقای مکی مخصوصاً و جناب آقای حائریزاده در این مبارزه حیاتی با من کردند باید ملت ایران نام این دو نفر را هیچ وقت فراموش نکند و من تشکر میکنم از جناب آقای مکی که حتی مدارک بسیار ذیقیمتی که به دست آورده بودند و ممکن بود که از آن مدارک در استیضاح خودشان استفاده کنند و استیضاحشان هم گل بکنند به اصطلاح معذلک با کمال فتوت و سخاوت صرفنظر کردند و به بنده دادند. البته این دو نفر را که اسم بردم سایر آقایان و دوستان هم هستند آنها را ملت خودش میداند، جناب آقای رحیمیان و عده دیگری از آقایان و جناب آقای آزاد و عدهیی که آهسته کمک میکنند ولی کمکهایشان بسیار مؤثر است بسیار کمک مفیدی به ما میکنند آنها را ملت خودش میداند و تشخیص میدهد و فراموش نخواهد کرد. ضمناً ملت ایران القایی هم که به من مرحمت شده است فراموش نخواهد کرد. جناب آقای حاج حاذقی سرکار سرهنگ مهتدی در اول فروردین امسال به درجه همردیف سرهنگی نایل شدند و برخلاف امر و بخشنامه شماره 20481 را که به امضای رئیس محترم ستاد ارتش تیمسار معظم سپهبد رزم آرا یعنی همان دیکتاتور دیکتاتور معظم و نابغه عظیم الشان آتیه صادر شده
یکی از نمایندگان - توهین نکنید.
رئیس - آقایان صحبت نکنید من خودم رعایت میکنم.
دکتر بقایی - کدامش توهین است؟
رئیس - آقا حرفتان را بزنید
باتمانقلیچ - آقای رئیس ما این جا ننشستهایم که به همه توهین شود.
رئیس - این وظیفه من است (صحیح است) آقای دکتر بقایی همچو چیزهایی نگویید دیکتاتور به چه مناسبت؟
دکتر بقایی - قربان دارم ثابت میکنم اگر ثابت نکردم...
رئیس - یک پیشنهادی رسیده است به امضای تقریباً سی و هفت و هشت نفر از نمایندگان که عصر جلسه شود صبح و عصر جلسه میشود پس...
مکی - بنده مخالفم، توضیح میدهم.
+++
رئیس - و حالا گمان میکنم بهتر این است تنفس بدهیم عصر چون جلسه میشود.
مکی - مخالفم بنده باید توضیح بدهم.
دهقان - آقا بنده مخالفم
مکی - بنده مخالفم
دکتر بقایی - عرض کنم به حضور آقایان محترم آقایان بنده شش ساعت فرصت دارم مجموعاً شش ساعت فرصت داشتم که برای دفاع از آزادی و برای آخرین دفاع از این افتخار سیاسی خودم صحبت کنم من نمیخواهم نقطه ضعفی در احساسات آقایان ایجاد کنم و حاضرم چه بخواهند شش ساعت تمام این جا صحبت کنم چه این که جلسه هر روز صبح و عصر باشد من هیچ تقاضایی نمیکنم فقط یک جمله عرض میکنم که ملت ایران به خاطر داشته باشد که آن روزی که وکیل مدافع آزادی او در پشت این تریبون صحبت میکرد چطور او را در مضیقه گذاشتند. ملت ایران به خاطر داشته باشد که صحبت در پشت این تریبون با مدارکی که من ذکر میکنم با حملاتی که میکنم و حملاتی که به من میشود کار خیلی خستگی آوری است ملت ایران به خاطر داشته باشد که بسیار خستگی آور است که یک ناطقی که در این جور مواضیع صحبت میکند و برخلاف میل اکثریت یک مجلسی صحبت میکند. هم مجلس را اداره کند و هم بیپروا حرفهای خودش را بزند و من از این تضییق از میدان به در نمیروم و حاضرم که آخرین نفس خود را پشت این تریبون بکشم و سعادت این را داشته باشم که در همین جا و در حین انجام وظیفه جان بدهم (باتمانقلیچ - انشاءالله) انشاءالله نمیدانید چه سعادتی است آقای باتمانقلیچ اگر میدانستید برای خودتان هم آرزو میکردید. (مکی - آقا این توهین نیست؟) بلی انشاءالله با کمال افتخار و سربلندی و سعادت در راه آزادی این مملکت جان خواهم داد، سعادتی که خیلیها درک نمیکنند ولی شاگردان من که بعضیهاشان در این جا میبینم بدانند که این همان سعادتی است که در دانشکده ادبیات به آنها درس دادم و احساس میکنم که دارم نایل به آن سعادت میشوم و این لذت را درک میکنم و کسی نمیتواند با شدیدترین عقوبات آن لذت را از من بگیرد اینها را میگویم برای آن که ملت ایران بداند که در این شش ساعتی که من مجال داشتم چطور تحت تضیق بودم و بداند که این مجلسی که مدت دو سال جلساتش گاهی پنج دقیقه و گاهی ربع ساعت بود در این هنگام که از قانون اساسی و مشروطیت این مملکت دفاع میکنم. به امر آن دیکتاتور صبح و عصر و شب جلسه تشکیل میدهند.
صفوی - این توهین نیست؟
رئیس - این اعتراض نیست؟
دکتر بقایی - جناب آقای رئیس صبحی حضورتان عرض کردم که خستگی آور است صبح و عصر من صحبت کنم جلسه یک روز در میان باشد بنده دو جلسه سه ساعتی صحبت کنم.
3 - تعطیل جلسه به عنوان تنفس
رئیس - آقای دکتر بقایی فراموش کردهاید که پنج ساعت است صحبت کردهاید و این جلسه ششم است. تمام عمر این مجلس به حرف گذشت (نمایندگان - صحیح است) یک ساعت برای این بدبخت مردم کار نشده است (نمایندگان - صحیح است) خدا شاهد است اگر از روز اول به فکر افتاده بودیم و جای حرف عمل شده بود کار مملکت این طور نمیشد (نمایندگان - صحیح است) آقایان چون ایشان خسته هستند عصر جلسه نیست فردا صبح جلسه خواهد بود
(جلسه یک ربع بعدازظهر به عنوان تنفس ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی - رضا حکمت
+++
شماره 1075-2926 11/2/28
آقای ذبیحالله ازهری
به موجب این ابلاغ دفاتر شما را در دهکدههای کل و فریز و خیلان و شهرستانک و روبیات حومه بیرجند برای ثبت ازدواج و طلاق رسمیت میدهد.
وزیر دادگستری
شماره 1123-2928 11/2/28
آقای جواد شریعتزاده بقمچی
به موجب این ابلاغ دفاتر شما را در قریه بقمچ حومه مشهد برای ثبت ازدواج و طلاق رسمیت میدهد.
وزیر دادگستری
شماره 691-2366 5/2/28
آقای هادی زکیزاده سردفتر
ازدواج رضاییه
به موجب این ابلاغ دفتر شما را در شهر رضاییه برای ثبت طلاق رسمیت میدهد.
وزیر دادگستری
شماره 1076-2922 11/2/28
آقای سید زین العابدین لایق
خویدکی یزدی
به موجب این ابلاغ دفاتر شما را در قراء رحمت آباد و حسن آباد و بجگان و نیل آباد حومه تربت جام برای ثبت ازدواج و طلاق رسمیت میدهد.
وزیر دادگستری
شماره 1483-2930 11/2/28
آقای احمد شریف صادقی سردفتر
اسناد رسمی و ازدواج شهر قم
به موجب این ابلاغ استعفاء شما از تصدی دفاتر اسناد رسمی ازدواج و گواهی امضاء پذیرفته میشود.
وزیر دادگستری
شماره 1485-2940 11/2/28
آقای علی اکبر تشکری
به موجب این حکم به سمت سردفتری اسناد رسمی درجه سوم بیدگل کاشان منصوب میشود طبق مقررات مشغول انجام وظیفه شوید.
وزیر دادگستری
شماره 1509-2958 11/2/28
آقای سید محمود مهدویان
به موجب این حکم به سمت سردفتری اسناد رسمی درجه سوم جیرفت منصوب میشوید طبق مقررات مشغول انجام وظیفه شوید.
وزیر دادگستری
+++
مشروح مذاکرات مجلس شورای ملى، دوره 15
بقیه جلسه: 157
صورتمجلس روز سهشنبه سیام فروردین ماه 1328
فهرست مطالب:
1- طرح بقیه استیضاح.
2- موقع و دستور جلسه آینده - ختم جلسه.
)مجلس یک ساعت و نیم قبل از ظهر به ریاست آقاى رضا حکمت به عنوان بعد از تنفس تشکیل گردید)
1- طرح بقیه استیضاح.
رئیس- آقای دکتر بقایی بقیه بیانات خودتان را بفرمایید از آقایان هم تمنا دارم که حرف ناطق را قطع نکنند بلکه از ساعت معینه هم حرف ناطق زودتر تمام شود. آقایان هم اگر میخواهند با هم صحبت بفرمایند پهلوی هم بنشینند و صحبت کنند از پایین با بالا صحبت کردن این صحیح نیست همیشه معمول این بوده یکی میخواست با رفیقش صحبت کند تقاضا میکرد جایش را با رفقا عوض میکرد و صحبت میکرد این طریقه خوب نیست که از ده متر فاصله با یکدیگر صحبت کنند (صحیح است)
دکتر بقایی - آقایان محترم گفتیم یک حکومت دیکتاتوری در حال تکوین است علایم اولیه آن مشهود است و غیرقابل انکار است اگر کسی الان منکر آن بشود مثل این است که منکر وجود روشنایی روز گردیده باشد ولی من از اینجا به آنانی که چنین خیالاتی در سر میپرورانند و چنین آروزهایی را دارند خبر میدهم که عاقبتشان نظیر عاقبت سایر دیکتاتورها خواهد بود که تاریخ اسمشان را ثبت کرده است و گاهی هم به عظمت ثبت نموده است از قیصر روم گرفته تا ناپلئون و از ناپلئون گرفته تا هیتلر و موسولینی و غیره. من برای عاقبت دیکتاتور یا دیکتاتورهای خودمان بیمناک نیستم، خودشان میدانند چه میکنند و حتماً مانند سایر دیکتاتورها خود را از دیگران ممتاز تصور میکنند ولی من دلم به حال ملت ایران میسوزد که بعد از نابودی این دیکتاتورها باید کفاره گناهان آنها را بدهند. دلم به حال ملت ایران این ملت بیچاره، صبور و پرطاقت و زیاده نجیب میسوزد که باید با ذلت و بدبختی خود با رنج و عرق جبین خود با رقت و مشقت خود حس خودخواهی و خودپرستی و قدرتطلبی و خلاصه تمام تمایلات و شهوات دیکتاتور و ایادی و اطرافیان و ریزهخواران خوان مرحمتشان را ارضا کنند و بعد که دیکتاتورها گرفتار میشوند غرامت آن را هم باید ملت ایران بپردازد دیکتاتورها به ملت رحم نمیکنند و فشاری که وارد میآورند به نتایج آنی که باید برای ملت تحصیل نماید توجه میکنند آن وقت چطور میخواهید به مردم رحم کند؟ دیکتاتور این طور است که همیشه این طور خواهد بود ممکن است دیکتاتوری پیدا شود که حسننیت داشته باشد ممکن است وطنپرست باشد ممکن است واقعاً ذلت و بدبختی مردم محرک اولیهاش برای استقرار حکومت متمرکز مستبدانه باشد ولی حکومت یک نفر هر قدر هم که آن یک نفر به فرض محال پاک طینت و عالی فطرت و نوعدوست باشد بالاخره منجر به حکومت یک باند و یک دسته بله بله گو، خاطر مبارک آسوده باشد گو، یک دسته غارتگر و چپاولگر میشود (صحیح است) اینها را دیدهایم شما آقایان هم دیدهاید و هر کسی که تاریخ خوانده باشد میداند این تحول غیرقابل اجتناب است، راه موفقیت هیتلر را سرمایهداران امریکایی و انگلیسی هموار کردند برای یک منظور، جلوگیری از کمونیسم و بعد همان سرمایهداران با کمونیستها همدست شدند و سر هیتلر را کوبیدند نه تنها هیتلر با این ترتیب
+++
موفق نشد بلکه تمام دیکتاتورها به دست همانانی که علم شده بودند لگدکوب شدند و برای همین است که دیکتاتورهای عاقبتاندیش اول کاری که میکنند آن پلههایی که وسیله شدهاند که اینها به اوج عظمت برسند آن پلهها را صاف و نابود میکنند، و دنیای امروز دیکتاتور نمیپسندد دنیای امروز دیگر نمیتواند دیکتاتور قبول کند، نمیتواند قبول کند که یک عده محدودی خود را پشت سر یک نفر مخفی نموده و خون ملتی را بمکند و به آن ملت افاده بفروشند و وطنپرستی را انحصار خود دانسته و هر مخالفی را به بهانه مصالح عالیه مملکتی وطن به افتخار نیاکان که همه البته فقط در انحصار آنها است خفه کنند هیچ کس در دنیا دیگر نمیتواند از دیکتاتوری دفاع کند حتی وقتی آن دیکتاتوری را بنا به فرمایش خودشان و برای حفظ منافع و مصالح عالیه مملکت و ملت خودشان بر پا نموده باشند برای چند صباحی چشم میپوشند ولی همانهایی که خبر رادیوی خودشان را تکذیب کردند، بعد از مدتی که چشم پوشیدند و گفتند انشاءالله گربه بود همانها ناگزیر خواهند شد در برابر فشار افکار عمومی دنیا که این دیکتاتوری که برای خدمت به خودشان ایجاد شده بود از بین برود آقایان اینها شده و باز هم خواهد شد. کسانی که میخواهند شاه محبوب ما «شاهنشاه مهرپرور» شاهنشاه هنوز محبوب ما را به اسم مصالح عالیه کشور که همواره با مصالح عالیه خودشان تطبیق میکند وادار کنند که از راه معدلت و دمکراسی خویش منحرف شوند اینها قدری به فکر خود آیند. گفتیم دنیا دیگر نمیپسندد. نمیپسندد که کسی همه چیز داشته باشد و کمترین قیمتی برای دیگران، برای ستمکشان و بدبختان و تیرهروزان قائل نشود، حتی دولت جناب آقای ساعد، حتی آقایان وزرا ایشان، حتی کسانی که از پشت پرده میخواهند بساط 20 سال پیش را دوباره پهن کنند به همین دلیل است که میخواهند صورت ظاهر قانونی به اعمالشان بدهند، به همین دلیل است که شورای عالی فرهنگ که جناب آقای دکتر زنگنه ریاست عالیه آن را دارد چند روز پیش تصویب نمود که روز 16 آذر هر سال روز اعلامیه حقوق بشر خوانده بشود و در آن روز برای انتشار آن اعلامیه و آشنا نمودن مردم به حقوقی که نمایندگان ملل دنیا برای هر فرد بشر قائل هستند اقداماتی بشود در این عجله و شتابی که در کارها هست این تصمیم شورای عالی فرهنگ خیلی معنی دارد فکر کنید این عملی است که میبایستی خیلی زودتر انجام شده باشد و من از پشت این تریبون پیشنهاد میکنم که متن اعلامیه حقوق بشر درشت نوشته شود و در این مکان مقدس نصب گردد برای این که اقلاً یک جایی بماند، چون عمل به مفاد این اعلامیه البته مداخله دادن بیگانگان در امور کشور ما است و نمیشود و چون بیگانگان گفتهاند که خود بشر دارای حقوق است ما باید آن حقوق را پایمال کنیم جناب آقای ساعد، آقایانی که حسرت دوره 20 ساله را میخورند خوب میدانند که نمیشود دیکتاتوری را صاف و بیپرده دوباره علم کرد و آن بساط را تجدید کرد به همین دلیل مجلس مؤسسان تشکیل میدهند تا منظورشان را منطبق با قانون جلوه دهند و برای این کار از هیچ قانونشکنی باک ندارند برای این کار از حکومت نظامی استفاده مینمایند، انتخاباتی چنان به سرعت انجام میدهند که در تاریخ ایران سابقه ندارد و این سرعت را بعداً حمل به رشد و ترقیات روزافزونی که در دوران حکومت نظامی و نابغه عظیمالشأن آتیه صورت گرفته است قلمداد خواهند کرد. (زنگ رئیس)
رئیس- آقای دکتر بقایی متوجه بیانات خود باشید، صحبتهای خارج نکنید.
دکتر بقایی- چشم اطاعت میکنم در سال 1312 بود گمان میکنم در بروکسل با یک نفر ایرانی آشنا شدم که قبلاً با آثار و نوشتهجات او آشنایی داشتم، این شخص اسمش محمد مسعود بود بعد از آن هم چند بار او را در پاریس ملاقات کردم و از آن وقت بین ما یک نوع حس اعتماد و اطمینانی پیدا شد در مراجعت از اروپا گمان میکنم اوایل سال 1318 بود یک روز او را در خیابان دیدم و احوالش را پرسیدم معلوم شد که در شرکت قماش یا کتیرا نمیدانم یک چنین اسمی مشغول کار است با ماهی 200 الی 250 تومان حقوق، بعد از آن هم گاهگاهی این شخص را میدیدم البته تماس زیادی ما با هم نداشتیم ملاقاتهای پیدرپی نداشتیم دو ماه، سه ماه، 6 ماه یکبار هم را میدیدیم ولی از آنجایی که یک حس صداقتی بین ما ایجاد شده بود، هر وقت که بعد از مدتی این را میدیدیم شرح حالش را برای من تعریف میکرد چون میدانست که من به کسی نخواهم گفت، میدانید هر فردی از بشر احتیاج دارد که یک دوست صمیمی داشته باشد چون بعضی دردها است، بعضی اسرار است، بعضی چیزها است که انسان آنها را نمیتواند تحمل کند ولی یک حقیقتی است که از قدیم به آن پی بردهاند و اگر در حکایات و امثال عامیانه ما هم توجه بفرمایید خواهید دید که از قدیم مثلاً توجه داشتند مثلاً یک کسی اسراری داشته در حکایات عامیانه هست که رفته دم چاه و با چاه صحبت کردم، برای این که بعضی چیزها هست که انسان نمیتواند نگاه دارد و یک دوست صمیمی میخواهد که اطمینان داشته باشد که او رازش را فاش نخواهد کرد و او بارش را سبک کند با گفتن اسرار به دوستش، من با وجود این که تماس زیادی با مرحوم مسعود نداشتم روی این اعتمادی که به من داشت و خوشوقتم از این که نظیر این اعتماد را بسیاری از دوستان به من دارند میآمد و درد دلهایش را با من میکرد و بسیاری از اسرارش را با من میگفت که شاید کمتر کسی غیر از من بداند (و البته آنها را هم من نخواهم گفت) اصولاً هم، اصولاً عرض میکنم با این روشی که پیش گرفته بود من زیاد موافق نبودم و بهندرت اگر با من مشورتی میکرد من رأی خودم را اظهار میکردم و با او بحث میکردم و به همین جهت او کمتر با من مشورت میکرد و کمتر بحث میکردیم در موقعی که جناب اشرف آقای قوامالسلطنه در تعقیب مسعود بود آقایان خاطرشان هست مدتی مرحوم مسعود مخفی بود بعضیها میگفتند فرار کرده رفته به قم، به جنوب، بعضیها میگفتند رفته به خارجه ولی در هر صورت مخفی بود و یک روزنامهای هم به طور پلیکپی در آن موقع انتشار میداد و در این موقع یک اشخاصی هم به او کمک میکردند و با او دوستی داشتند که البته پشت جنازه آن مرحوم یک یقه درانی کردند ولی بعد از شش، هفت ماه نمیدانم چطور شد که تمام آنها که فراموش شد هیچ، دشمن او هم شدند، این یکی از چیزهایی است که من کشف نکردم خلاصه در آن موقع یک روز آمدم مجلس خاطرم نیست یکی از آقایان کارمندان مجلس شاید وزیری بود یا یک نفر دیگر گفت از یک جایی یک تلفنی میکردند و نمرهاش را به من داد من تلفن کردم وقتی از هویت من اطمینان پیدا کردند گفت مسعود میخواهد با تو صحبت کند و یک شماره تلفن دیگری را به من دادند که من به آنجا تلفن کردم، تفصیل زیاد است مقصود این است که به من گفت دلم میخواست با تو صحبت کنم و خلاصه این است که در آن موقع هم به من اعتماد داشت، در آن موقع هم که همه خاطرشان هست بعد از سقوط کابینه قوامالسلطنه یک روز که از مجلس رفتم بیرون دیدم آمده بیرون مجلس یک اتومبیل کوچکی داشت و بیرون مجلس منتظر من بود با هم رفتیم ناهار خوردیم و یک قدری با هم صحبت کردیم از دوران فراری بودنش، و بعد از آن یک روز دیگر هم دیدمش و یک روز دوشنبه بعدازظهری بود من آمدم مجلس گمان میکنم کمیسیون بودجه داشتیم یا یک کمیسیون دیگری تلفن کرد به من و به من گفت امشب برای شام بیا منزل ما، تصادفاً (میگویند مرگ آخوند موقعی است که در یک موقع دو جا دعوت داشته باشد) من آن شب جایی دعوت داشتم و عذر خواستم گفت نه حتماً باید بیایی کار لازمی داریم چون جای دیگری هم دعوت داشتم قرار شد که ساعت نه اتومبیل بفرستند عقب من و بروم منزلش، رفتم منزلش یک جلسهای بود که یک قدری به اصطلاح برایم مبهم بود آن جلسه، چون دو نفر اشخاصی بودند که من آنها را میشناختم دو نفر دیگر هم بودندکه من نمیشناختم، ولی یک صحبتهایی در اطرافشان شنیده بودم حالا کاری ندارم بعد از خاتمه آن جلسه وقتی که ما برمیگشتیم به منزل سایر مدعوین با اتومبیلهای خودشان رفتند محمد مسعود خودش صحبت کرد و با اتومبیلش من را رساند به منزل، بین راه من از او پرسیدم که برای این شماره چه چیزی حاضر کردی گفت یک چیزی که در تهران مثل بمب اتم خواهد ترکید، این عین عبارتش است که من یادداشت کردم، این شماره روزنامه من مثل بمب اتم در تهران خواهد ترکید، پرسیدم موضوعش چیست؟ گفت گراور یک سندی است که من میخواهم آن را در روزنامه خودم منتشر کنم، آقایان من برای بقیه عرایضم مدرک ارائه میدهم اینجا، برای این موضوع مدرکی ندارم ارائه بدهم ولی به قرآن و شرافت خودم و به همین قانون اساسی که دفاع میکنم ازش، این عرضی که میکنم عین حرفی است که محمد مسعود به من گفت و میدانید که خیلی بیشرمی میخواهد که کسی پشت سر مرده دروغ بگوید عین حرفی است که محمد مسعود به من گفت من به شما عرض میکنم، اتخاذ سند هم بکنید یا نکنید به حال من فرقی ندارد، ولی من سندی ندارم که ارائه بدهم، فقط شرافت و وجدان خودم را گرو میگذارم که این عین حرفی است که محمد مسعود به من گفت. گفت این سند عبارت از کاغذی است به خط تیمسار سرلشگر رزمآرا که به سروان روزبه نوشته شده است و پس از افشای آن دیگر رزمآرا قدر است نخواهد کرد، توضیحات بیشتری خواستم گفت نوبرش
+++
میرود باید توی روزنامه بخوانی من چون دیدم که میل ندارد اصراری نکردم گفتم که خیلی خوب صبر میکنم مجهولات دیگری هم هست که باید صبر کنم کشف شود گفتم که صبر میکنم ولی متأسفانه آن شمارهای که وعده داده بود دیگر منتشر نشد و من هم پس از آن دیگر آن مرحوم را زنده ندیدم البته وقتی که انسان یک چیزهای مختلفی در ذهنش بیاید و یک رابطهای بین اینها برقرار میکند کنجکاو میشود و توجه میکند به چیزهایی که قبلاً توجه نداشته حقیقتش این است که من پیش از این قضیه توجهی به ستاد ارتش و تیمسار سپهبد رزمآرا که در آن موقع سرلشگر بودند نداشتم خوب یک چیزهایی توی روزنامهها مینوشتند من هم توجه نمیکردم و رد میشد و توجه زیادی نداشتم، بعد از این جریان و آن چیزی که شنیده بودم و آنچه که دیده بودم با توجه بیشتری اخبار روزنامهها و مقالات راجع به ستاد ارتش و تیمسار معظم سپهبد رزمآرا را قرائت کردم و تعقیب کردم و یکبار هم جریان این صحبتهایی که بین من و آن مرحوم رد و بدل شده بود به وسیلی یکی از محارم اعلیحضرت به حضور مبارک ایشان پیغام فرستادم زیرا آقایان در نظر داشته باشند که من همیشه رعایت اتمام حجت را میکنم اتمام حجت یکی از آن چیزهای مهم است، حالا به عرض اعلیحضرت رساندند یا نرساندند نمیدانم، مقارن این احوال بود یعنی فوت مرحوم محمد مسعود گمان میکنم در 22 بهمن اتفاق افتاد (یکی از نمایندگان- بیست و سوم) بلی بیست و سوم خیلی معذرت میخواهم از این فراموشکاری، پارسال در موقع شهادتش تمام روزنامهها ملاحظه فرمودید با عکس و شعر و مقالاتش درج کردند امسال با کمال تعجب دیدم که یک روزنامه هم درج نکرد من تعجب کردم روز سالش دیدم هیچ کس درج نکرد یک روزنامه دیدم ولی فقط سه خط که امروز سال محمد مسعود است خیلی تعجب کردم که آنهایی که آن روز نعش مرحوم محمد مسعود را گذاشتند به سینه زدند یقه پاره کردند از این طرف و آن طرف چطور شد یک کلمه ننوشتند که پارسال محمد مسعود تهیه شد در این هم کنجکاو شدم تعمق کردم جناب آقای مکی فرمودند که شب 22 بهمن در یکی از روزنامهها بودم و مأمور از طرف شهربانی یا حکومت نظامی میآید و میگوید حق ندارید راجع به شهادت محمد مسعود چیزی بنویسید ببینید حق ندارید بنویسید که محمد مسعود را یک سال پیش کشتند آقا شما قاتلش را به دست بیاورید خیلی خوب ما میفهمیم که مصالح عالیه مملکتی اقتضا میکند که قاتل محمد مسعود شناخته نشود ما هم به روی خودمان نمیآوریم ولی چرا ننویسند که این پارسال شهید شد؟ آخر این چطور آزادی است آقای مسعودی این چطور آزادی است که حق نداشته باشند بنویسند که پارسال محمد مسعود را شهید کردند امروز روز سالش است بعد یکی دیگر چون راجع به این موضوع خیلی کنجکاو شدم من هم وقتی که به موضوعی کنجکاو بشوم ول نمیکنم با یکی از رفقا صحبت میکردم یکی از رفقای من که اتفاقاً از دوستان مسعود بود به من گفت یک چیز بالاتری به تو بگویم من روز 23 بهمن خواستم بروم سر قبرش فاتحه بخوانم میدانید چه دیده بودم سر قبرش؟ کی میداند چه دیده بود هیچ کس نمیداند قبر این بیچاره را محاصره کرده بودند قبر را محاصره کرده بودند با سرباز و پاسبان من نمیدانم آقا روزنامهنویسهایی که در روزنامه و مجلات خود در آن موقع آن همه داد و فریاد کردند و به سر زدند و به سینه زدند و مانیفستاسیون کردند و تظاهر کردند سر سال یکی از اینها که خودشان را عزیزترین دوست محمد مسعود میدانستند خودشان میگفتند که محمد مسعود عزیزترین دوست ما بود هیچ چیز ننوشتند و من یک چیز دیگری به خاطرم آمد که مجبورم بگویم و به شاخ و برگ بروم چون چیزهایی هست که نمیشود نگفت به خاطرم آمد آن روز که گفتم برای فاتحهخوانی بر جنازهاش به اندازهای اشخاص بدسابقه آنجا دیدم که به سر و سینه میزدند که من راستش جلو نرفتم و بعد به رفقایم گفتم که محمد مسعود (رفقای من همه شاهد هستند هر که را بخواهید بیاید شهادت بدهد که همان روزی که نعشش را در انجمن روزنامهنگاران گذاشتند که تشییع شود من برای تشییع هم نرفتم دنبال جنازه دروغ نمیگویم) گفتم محمد مسعود را یک شکنجه بعد از مرگ کردند که مرگ پیشش آب نبات بود. گفتند چطور، گفتم یک اشخاصی برای او گریه و زاری کردند و به سر و سینه زدند که من میدانستم چقدر روح او از اینها متنفر است و بعد هم به اثبات رسید، آخر آنهایی که صفحات روزنامهها و مجلاتشان را سیاه کردند، عکس نعشش را چاپ کردند مقاله نوشتند اینها تمام فراموش کردند که روز 23 بهمن سال محمد مسعود است، ولی نه اینها فراموشکار نبودند فراموش نکرده بودند، بهشان گفتند که مبادا راجع به محمد مسعود یک کلمه بنویسید اگر بنویسید پدرتان را در میآوریم تمام شد...
رئیس- این اشخاص از هر جریانی استفاده میکنند تنها اشخاص ساده فریب میخورند (احسنت)
دکتر بقایی- بلی عیناً همین طور است، اینها همه نامههایی است که رسیده مثلاً نامه یک مدیر روزنامه است که نوشته اجازه ندادند که چیزی نوشته شود عرض کردم که در خلال همین احوال بود که یکی از دوستان خوب ما خدا بیامرزدش مرحوم مرآتاسفندیاری به رحمت ایزدی پیوست و در اثر فوت آن مرحوم انتخابات سیرجان میبایستی تجدید شود ما وکلای کرمان یک جلسهای کردیم دور هم نشستیم و صحبت کردیم که چه کار کنیم سه نفر کاندیدا بودند از اهل کرمان و هر کدام از اینها از یک لحاظی به ما بستگی داشتند دیدیم اگر بخواهیم یکی را انتخاب کنیم این تولید زحمت میشود قرار گذاشتیم بین خودمان که هیچ نوع مداخلهای له و علیه در انتخابات سیرجان نکنیم کاملاً بیطرف بمانیم ولی در یک موضوع هم تصمیم مثبت گرفتیم و آن این بود که نگذاریم، هیچ فرد غیرکرمانی از آنجا انتخاب بشود این را بین خودمان تصمیم گرفتیم بعد از چند روزی اطلاع پیدا کردم که از طرف وزارت دربار و ستاد ارتش جناب آقای دکتر طاهری کاندید سیرجان شدند، آقای مهندس رضوی و من این موضوع را در مجلس تذکر دادیم و خودم هم مستقیماً شرفیاب شدم به حضور مبارک اعلیحضرت همایونی و در آنجا یک مذاکره مفصلی راجع به این موضوع شد و وقتی که از حضور ایشان مرخص شدم تقریباً یقین کردم که موضوع کاندید جدید منتفی شده است و با اطمینان کامل از این جریان و با خیال راحت برای استراحت و گذرداندن ایام عید به کرمان رفتم عید نوروز پارسال، ولی در کرمان دیدم که خیر برخلاف آنچه که من تصور میکردم جنگ مغلوبه است و مقامات نظامی با شدت هر چه تمامتر مشغول اجرای آن دستوری هستند که من خیال میکردم لغو شده است و این را هم باید عرض کنم که یک عده زیادی از فداییان جناب آقای دکتر طاهری در حدود شاید پنجاه و چند نفر با چند کامیون و چند اتومبیل و اسکناسهای پول رفته بودند سیرجان و فعالیت میکردند برای انتخابات ایشان ضمناً از پافشاری آقایان یزدیها این موضوع را هم عرض کنم که چند نفر از مخالفین آقای دکتر طاهری هم از یزد راه افتاده بودند و رفته بودند به سیرجان که نگذارند ایشان از آنجا انتخاب شوند. در صورتی که اگر یکی هم بخواهد برود یک جای دیگر انتخاب بشود دیگر اهل آن شهر نمیروند ولی مقصودم این بود که قرصی یزدیها را در عقیدهشان یادآوری کرده باشم البته آن فداییان و طرفداران جناب آقای دکتر طاهری برای کمک به مقامات نظامی و ارتش به کرمان و سیرجان آمده بودند وقتی که من دیدم این طور است و انتخابات دارد انجام میگردد و تقریباً هم فتح جناب آقای دکتر طاهری مسلم بود من از استراحت صرفنظر کردم و کارهای شخصی خود را هم ول کردم و فوراً از کرمان به سیرجان رفتم، دو چیز این مسافرت را الزامی میکرد یکی این که با دوستان خودمان تصمیم گرفته بودیم من هم میدانند که من وقتی در یک چیزی تصمیم بگیریم نمیتوانم عدول کنم دیگر این که من احساس میکردم که این مداخلات ارتشیها تمرینی برای انتخابات دوره شانزدهم است یعنی همان طور که جنگ آسیایی تمرینی برای جنگ بینالملل اخیر بود انتخابات سیرجان هم تمرینی برای انتخابات دوره شانزدهم بود (آن وقت فکر نمیکردم که مؤسساتی بشود) و چون این را تشخیص داده بودم لازم دانستم که یک قدری دماغ آن مقامات ارتشی را که در انتخابات مداخله میکنند بسوزانم که در دوره شانزدهم به این خیالها نیفتند، در آن موقع دماغسوزی بسیار خوبی هم از اینها شد ولی متأسفانه معلوم شد به جای این که متنبه بشوند متد و روش خودشان را تکمیل کردند جناب آقای عدل اسفندیاری هم که در اثر آن مبارزات ما انتخاب شدند خوشوقتم که الان در این مجلس تشریف دارند و شهادت به مداخلات نظامیها میتوانند بدهند این طور بود آقای عدل اسفندیاری؟ (عدل اسفندیاری- بلی) تصدیق فرمودند بنویسید که تصدیق فرمودند (رحیمیان- فرمودند بلی) مقصود این بود... (اردلان- ایشان را به زحمت نیندازید فرمایش خودتان را بفرمایید) نه خوب یک خرده هم بد نیست. مقصود این بود که پس از کشته شدن مرحوم مسعود من با دقت بیشتری اخبار ارتش و مقالات مربوط به ستاد و رئیس معظم آن را مطالعه میکردم و گاهگاهی هم مطالب خیلی تعجبآور میخواندم ولی هر چه بیشتر انتظار میکشیدم که به آن مطالب و اتهامات که در روزنامهها ذکر میشد ترتیب اثری داده شود هر چه بیشتر انتظار میکشیدم کمتر به نتیجه میرسیدم روزنامه آتش در شماره 267 مورخه 10 اسفند ماه
+++
1326 مینویسد و امیدوارم که این خبری که من میخوانم مال پارسال این سبب نشود که دوباره مدیر روزنامه آتش را بگیرند و به جرم عطف بهماسبق تعقیبش کنند، مینویسد: «اطلاعاتی درباره قتل محمد مسعود (و عین روزنامه آتش را هم اینجا دارم چون من اسناد را جمعآوری میکنم این عین روزنامه است) همان طور که خوانندگان ما اطلاع دارند امروز صندوق سپرده محمد مسعود در بانک ملی به وسیله دادستان تحویل گرفته و بازرسی شد در این صندوق ده هزار تومان پول نقد و سهام شرکتها و همچنین نامهای از قوامالسلطنه به مسعود یافت شده است (آنجا القاب را نوشته است) این نامه را قوامالسلطنه هنگامی به مسعود نوشته که وی در اولین سرمقاله اعتراضیه خود به وضع انتخابات اعتراض کرد (راستی یادم آمد که در آن موقع به انتخابات تهران همه اعتراض میکردند و قوامالسلطنه به مناسبت تجدید امتیاز مرد امروز به خط خود از او شکوه و گله نمود) خبر دیگری که خبرنگارها (یعنی خبرنگار آتش نه خبرنگار بنده، خبرنگار آتش) به دست آورده حاکی است که پیرو خبر دیروز درباره اسنادی که از خیانت بعضی رجال و شخصیتهای مختلف در دست مسعود بود اکنون آشکار شده است که یکی از افسران ارشد که با خسرو روزبه تماس داشت حاضر شده بود این اسناد را که شاید مربوط به خود او بوده است تا چهل هزار تومان خریداری کند ولی مسعود حاضر نشده بود و جداً مصمم به انتشار آن بود که ناگهان به قتل رسید. ای کاش آن سند را فروخته بود یا سوخته بود. برای این است که دانستن اسرار یک چیز بسیار خطرناکی است. جان آدم غالباً سر دانستن اسرار رفته و میرود؟ و شاید برای همین بود که من هم در مجلس متحصن شدم تا اسرار را بگویم و همه بدانند. آن وقت اگر بخواهند آنها را مخفی کنند باید همه را بکشند ولی وقتی یک نفر میداند او را که کشتند تمام میشود، ولی وقتی که همه دانستند باید همه را بکشند...
رئیس- بنده از روز اول به آقای دکتر بقایی گفتم هیچ خطری برای ایشان نبود حالا هم همین طور است هیچ خطری نبود همین طور که گفتم جنابعالی بیرون هم میرفتید هیچ خطری نبود و همه بیانات خودتان را میتوانستید بکنید. مسعود را هم انشاءالله خدا رحمت کند...
دکتر بقایی- جناب آقای رئیس تشریف نداشتید جلسه اول عرایض بنده، سرهنگ برخورداری که مهندس رضوی را کتک زد به جای این که تعقیبش کنند با نهصد تومان حقوق و اتومبیل استخدامش کردند و یک اداره هم برایش ایجاد کردند برای یک سیلی، این را اگر خوانده بودید در مذاکرات استیضاح روز اول بنده این فرمایش را نمیفرمودید جناب آقای رئیس، برای آن سیلی این کار را کردند و این قدر دادند، برای یک خنجر خیلی بیشتر هم میدهند، مقام وزارت هم ممکن است بدهند (فولادوند- این فرمایشات شما هم بیدلیل است) دلیل آوردم آقا ابلاغش را اینجا خواندم سرهنگ بازنشسته کجایش بیدلیل است؟ اینها را هم حساب میکنم دقایقش را هم روی آن 6 ساعت اضافه میکنم (خنده نمایندگان) فراموش نشود که گفتهام 6 ساعت صحبت میکنم، این که 6 ساعت حرف بشنوم اعتراض بشنوم من 6 ساعت باید صحبت کنم این اعتراضات و این چیزها جزء آن 6 ساعت نیست (فولادوند- بنده برخورد او را نگفتم اظهارات شما علیه یک سپهبد یک درد دل نصف شب است و نوشته یک روزنامهای دلیل نیست شما میخواهید یکی را قاتل معرفی کنید و این صحیح نیست) اجازه بفرمایید دلیلش را میآورم به اینجا هم میرسیم آقای فولادوند و شما هم چون میبینم که یک قدری حال مزاجتان خوب نیست و قلبتان ضعیف است همین حالا تشریف ببرید، چون من اینجا یک اسنادی خواهم خواند و یک مدارکی ارائه خواهم داد که برای قلبهای ضعیف خیلی خوب نیست (خنده نمایندگان) این را قبلاً من گفتم که سندیت بهش نمیدهم، این را قبلاً گفتم، حالا سند برایتان میخوانم، یک خبر دیگری خیلی اسباب تحیر من را فراهم کرد آن خبر این بود روز دوشنبه 16 فروردین ماه 1327 (جناب آقای وزیر جنگ این را یادداشت کنید) در سربازخانه هنگ دژبان در عباسآباد یک سرباز نگهبان به اسم محمدقلی رحمانی سبزواری یک سرباز نگهبان دیگر را به اسم پرویز مرشدلو سبزواری با تفنگ کشت اینها هر دوتاشان سبزواری بودند هر دو از گروهان 4 گردان یک هنگ دژبان بودند این اتفاقی بود که روز دوشنبه اتفاق افتاد گمان میکنم طرفهای عصر بود خیال میکنم روز چهارشنبه 18 فروردین ماه 1327 یعنی به فاصله کمتر از چهل و هشت ساعت سرباز قاتل تیرباران شد «چه سرعت عملی» احسنت طبق کدام قانون و چه موادی از قانون این محاکمه در موقع صلح به این سرعت به عمل آمده؟ به علاوه مگر قوانین ما حق تقاضای تجدیدنظر و فرجام را از متهمین سلب کردهاند؟ به علاوه مگر منعی دارد که یک نفر محکوم به قتل از پیشگاه ملوکانه تقاضای عفو بکند همان طور که وزارت دادگستری تقاضای عفو آن کسی که به جرم اختلاس اموال دولتی محکوم شده بود کرد و قبول شد چه مانع داشت برای این سرباز همچنین تقاضایی بشود بعضیها میگویند عمل این دادگاه با قتل محمد مسعود بیارتباط نبوده است و الا چه چیز ممکن است موجب این بیقانونیها شده باشد؛ صحبت از محمد مسعود بود شب جمعه 22 بهمن ماه 1326 او را جلوی چاپخانه مظاهری یعنی در حین انجام وظیفه، وظیفه مقدس روزنامهنگاری...
رئیس- خدا رحمتش کند همان طور که گفتید با یک حقوق کمی مشغول اعاشه بود و یا چند صد هزار تومانی از دنیا رفت و با اشاعه فساد اخلاق پولهایی به دست آورد آقای دکتر بقایی مملکت را خراب نکنید بگذارید حقیقت را مردم بدانند دیکتاتوری را خواهم گرفت.
دکتر بقایی- کجا گرفتید؟
رئیس- گفتم دیکتاتوری نیست اگر دیکتاتوری باشد جلویش را میگیریم شما در عالم خیال و فرض تصورات این را میکنید.
نمایندگان- صحیح است.
دکتر بقایی- حضرتعالی در تهران تشریف نداشتید این انتخابات مجلس مؤسسان تهران را تشریف نداشتید...
رئیس- اگر معایبی در امور باشد یک چیزهایی را نباید با هم مخلوط کرد من به این طرز بیان معترض هستم.
دکتر بقایی- عرض کنم اینجا مطلب دو تا شد من در عرایضی که کردم هیچ گاه نگفتم که مرحوم محمد مسعود پول نمیگرفت هیچ وقت هم نگفتم که او جزء فلاسفه درجه اول و از اولیا خدا است آقایان همه شاهد هستند با من راجع به نکات اخلاقی صحبت نکردم هیچ صحبت نکردم چون من حرف دروغ انشاءالله نمیزنم ولی من میدانم محمد مسعود پول هم میگرفت میدانم از چه مقاماتی هم میگرفت تمام اینها را به من گفته بود به کسی هم بازگو نخواهم کرد ولی یک روزنامهنگاری بود و جزء روزنامهنگارهای خوب بود و چند صد هزار تومان هم نداشت من به تمام تمولش اطلاع دارم میدانم چه جور جمع کرده بود گاهی هم مرا میهمان میکرد میرفتیم ناهار میخوردیم میخواستم پولش را من بدهم میگفت نه تو پول نده من این پولها را از این گردن کلفتها گرفتهام من میدهم. این حرفها را هم میزد.
رئیس- همین اظهارات نمیگذارد که این گردن کلفتها از بین بروند باید آنها را از بین برد (صحیح است- احسنت).
دکتر بقایی- همین کار را دارم میکنم.
رئیس- شما نمیکنید، کاری میکنید که اینها سوءاستفاده بکنند. شما باید آن کسانی را تقویت کنید که دزدها و کسانی را که میلیونها از این مملکت استفاده نامشروع کردهاند از بین ببرند (صحیح است- احسنت) همین الان هم میگویم و ابا هم ندارم چون به شما هم علاقه دارم.
دکتر بقایی- به آنها هم میرسیم ولی مطلب اینجا است که امانپور را که شنیدهام پنج میلیون اختلاس کرده بود از حبس معاف میشود. (مکی- سرتیپ البرز) سرتیپ البرز معاف میشود سایر دزدانی که ما میشناسیم میآیند و میروند و کسی به آنها کاری ندارد ولی تا صحبت آن شهید میشود میگویند دزد بود فقط ولی صحبت این را من نمیکردم آقا داشتم راجع به روزنامهنویسها میگفتم که شما تاریخ روزنامهنگاری را اگر توجه بکنید و مراجعه بکنید در دنیا خواهید دید که روزنامهنویسها چقدر شهید در راه انجام وظیفه دادهاند ولی لازمهاش این نیست که اگر کسی روزنامهنویس شد حتماً هم فرشته باشد این لازمهاش نیست آن یک مطلب جداگانهای است آن هم بهتر است ممکن است نقاط ضعف هم داشته باشد در موقع خود باید به حساب آورد این وظیفهای را که انجام میدهد این را هم به جای خودش بداند ولی این را هم دانسته باشید که روزنامهنویسها برای دفاع از حق و حقیقت و آزادی و برای انجام وظیفه خودشان خیلی کشته دادهاند و در مملکتی که جنایتکاران و دزدها بر مناصب و مقامات تکیه میزنند نباید دلیل آورده شود که پس از یک سال که قاتل محمد مسعود را دستگیر نکردهاند بیایند بگویند که او هم آدم خوبی نبود. این دلیل نمیشود و این میلیونهایی که خرج میشود در شهربانی و رکن دوم و کجا و کجا نمیگویم نباید دزدها را بگیرند چون آدم خوبی نبود پس ما چشمپوشی بکنیم و قاتلش را نگیریم آن یک مطلب است و این هم یک مطلب است (باتمانقلیچ- آقا این حرفها مورد ندارد) آقای باتمانقلیچ شریکت کمرت بزند (باتمانقلیچ- چه گفتید؟) گفتم شریکت به کمرت بزند.
+++
باتمانقلیچ- شریک به کمر تو بزند (زنگ رئیس)
رئیس- آقای باتمانقلیچ ساکت باش
دکتر بقایی- ... شب جمعه 23 بهمن ماه 1326 محمد مسعود را در حین انجام وظیفه شهید کردند همه آقایان به خاطر دارند چه تظاهراتی پس از این واقعه انجام گرفت و چه مقالات مفصلی نوشته شد چون به مناسبت سال فوت آن مرحوم چیزی نوشته نشد من (خواهش میکنم اگر اجازه بدهید به کوری چشم آنهایی که دستور داده بودند چیزی نوشته نشود و روزنامههای محترمی که اخبار مجلس را درج میکنند عکس آن مرحوم را هم گراور کنند و این نشانهای باشد که اگر گراور شد خواهیم دید که تضییقی این دفعه نبوده است و اگر گراور نکردند معلوم میشود که همان طور که سر سال او گفته چیزی ننویسید حالا هم میگویند تظاهری نشود این نشانه را فردا خواهیم دید (خنده نمایندگان) ولی آقایان محترم کسانی که به من میگویید آزادی مطبوعات هست، آزادی نشر عقاید هست کسانی که صدای من به گوش شما میرسد آیا هیچ از خود پرسیدید؟ آیا هیچ تعجب کردید که در بین یک ملتی که مثل ما مشهور به مردهپرستی است چطور شد که یک کلمه هم در اطراف شهادت آن مرحوم در روز سال او نگاشته نشد و این موضوع را جناب آقای ساعد از جنابعالی استیضاح میکنم که چطور شد که یک کلمه نوشته نشد اینها مقدمه بود حالا وارد متن تاریخ میشویم درست این حرفها را گوش کنید شاید جای دیگر کسی جرأت نکند بگوید از شرح وضعیت و سابقه آن شخص معهود که اسم نمیبرم فعلاً تا قبل از شهریور 20 حالا چیزی نمیگویم و گمان میکنم با بیان وضعیت و عملیات و رویه او بعد از شهریور 20 سابقه مشارالیه قبل از این تاریخ نیز در انظار روشن شود اسمش را خواهم گفت ولی حالا نمیگویم که تشنج ایجاد شود این شخص در نتیجه عملیات و خطاهایی که چند سال قبل از شهریور 20 مرتکب شده بود به تهران احضار و اعلیحضرت فقید دستور فرموده بودند دیگر مأموریتهای فرماندهی وصفی به مشارالیه محول شود به واسطه اعمالی که در لرستان مرتکب شده بود چندین پرونده بر علیه او تنظیم و تحت تعقیب قرار گرفت در این موقع با همردیف ستوان یکم سرکار علیاکبر مهتدی که در دادرسی ارتش کار میکرد (پیش از 20 است) مربوطه شد پس وقتی برمیگردیم به عقب میبینیم که اینها آشناییشان از قدیم بوده و با کمک آن سرکار ستوان یعنی همردیف پروندههای مزبور از بین برده شد و بعداً نیز با کمک تیمسار سرلشگر عبدالله هدایت رفته رفته وضعیت او نزد اعلیحضرت فقید تا اندازهای اصلاح گردید ولی هیچ وقت شغل حساسی به او محول نشد فقط در اواخر سلطنت اعلیحضرت فقید به معاونت دروس دانشگاه جنگ مشغول بود.
فولادوند- این سرهنگ همیشه رئیس لشگر بود.
دکتر بقایی- کی؟
فولادوند- همین که شما میفرمایید.
دکتر بقایی- آقای فولادوند شناختند کی بود.
فولادوند- به خدا همان سرتیپ دزدها شما را فریب دادند. ما دیدیم که این سرتیپ دزدها چه کارها کردند.
دکتر بقایی- ما دیدیم که مرز کرمانشاه را باز کردند نگذارید دهن من باز بشود میدیدم که مرز کرمانشاه را چطور باز کردند غلهها را بردند بیرون نگذارید بگویم کی باز کرد نگذارید دهن من باز شود و الا اسراری بگویم اینجا که همهتان خجالتزده در اینجا سرتان را پایین بیندازید بروید بیرون...
آصف- همه را نگویید، اشخاصی در اینجا هستند که به مشروطیت خدمت کردهاند. از اول مشروطیت خدمت کردهاند.
دکتر بقایی- دست آنها را میبوسم که خدمت کردهاند پایشان را میبوسیم ولی کسانی که میگویند اگر اجازه بدهند بگویم که چطور مرزها باز شد و چطور غلهها بیرون رفت آن وقت چیزهایی بر شما مکشوف خواهد شد حالا من میفهمم.
دهقان- اگر خیانتی را بدانید و نگویید خودتان خیانت کردهاید.
دکتر بقایی- نمیتوانید بشنوید.
رئیس- اگر بخواهید شلوغ کنید من جلسه را ختم میکنم. آقای دهقان ساکت باشید.
دهقان- آخر وقتی میگویند همه دزدی کردهاند یعنی چه؟ به شما برمیخورد به متهم برمیخورد (زنگ رئیس)
دکتر بقایی- همه را نمیگویم آقای دهقان خیر در خانه صاحبش را راه میبرد کل شییی یرجع الی اصلی همه میدانند که مقصود من همه نیست ولی در این زبان شیرین فارسی یک امثالی ما داریم که خیلی حکیمانه است خیلی عمیق است فقط یک مثلش را عرض میکنم توضیح هم نمیدهم که مجلس متشنج بشود یک مثلی هست در زبان فارسی میگوید چوب را که برداشتی گربه دزده در میرود حساب کار خودش را میکند آقایانی که در این مجلس حضور دارند و اکثریتشان مردمان شریف و صحیحی هستند هیچ کدام کر نیستند همه هم به شئون خودشان علاقهمند هستند و حاضر نیستند کمترین توهینی به آنها بشود حاضر نیستند کوچکترین توهینی را تحمل کنند چطور است که بعضی حرفها که من میزنم فقط چند نفر معدودی میگویند آقا به مجلس توهین کردی مگر شما وکیل سایر وکلا هم هستید؟ آنها خودشان زبان دارند و اگر توهین بشود خود آنها به دهن من میزنند مگر شما وکیل سایرین هم هستید؟ پس بدانید اگر من حقیقتی را میگویم اشخاص شریفی که در اینجا هستند توهین تلقی نمیکنند ولی موضوع موضوع همان سیخی است که در جلسه اول عرض کردم که داغ شده است موضوع همان موضوع چوبی است که وقتی برمیدارند گربه دزد حساب کار خودش را میکند و به همین جهت گفتم کسانی که ضعف قلب دارند در مجلس نمانند.
رئیس- آقای دکتر بقایی شما دارید از رویه خودتان خارج میشوید اینها هیچ مربوط نیست.
دکتر بقایی- برمیگردم.
فولادوند- آقای دکتر بقایی نصف این وکلا بودهاند در شهرهایی که من قاضی بودهام من به شما احترام میکنم من میگویم یک عده که دزد بودند و کنارشان گذاشتند از ضعف شما استفاده کردند من از این مجلس هم میروم و شما هم خواهش میکنم حرفتان را بزنید.
دکتر بقایی- در شغل معاونت دروس دانشگاه جنگ دو سه سال متوالی در دورههای اطلاعاتی، امرای ارتش میدانند همه سال یک دورهای هست که دوره تکمیلی است هر سال امرای ارتش از همه ولایت میآمدند و ده پانزده روز طول میکشید، یک کنفرانسهایی در شهریور ماه برای 15 روز تشکیل میشد از طرف مشارالیه سخنرانیهایی میشد که از یک طرف باعث اغفال اعلیحضرت فقید و از طرف دیگر اسباب گمراهی امرا میشد چنانچه در آخرین دوره کلاس مزبور پس از مطمئن ساختن امرا و فرماندهان به مؤثر و کافی بودن پوشش مرزها به یک رشته سخنرانیها راجع به امکان تعرض به کشورهای همجوار پرداخت که مسلماً منظور مشارالیه از این عمل فقط خوش رقصی نزد اعلیحضرت فقید بوده است البته آقایان محترم به جنبه خطرناک تعمیم و تبلیغ یک چنین افکار خطرناک به خوبی پی میبرند در روز عید نوروز 1320 در موقع سلام در حضور کلیه افسران مشارالیه در جواب سؤال اعلیحضرت فقید راجع به چگونگی وضعیت دانشگاه جنگ عرض کرد که دانشگاه جنگ ایران بهترین دانشگاه جنگ دنیا است. در شهریور 1320 مشارالیه رئیس رکن یکم ستاد ارتش بود که البته ارزش و نتیجه عمل ستاد مزبور بر همه واضح و آشکار شده است ضمناً رکن سوم ستاد مزبور یعنی هدایت عملیات با تیمسار سرلشگر عبدالله هدایت رفیق و همکار مشارالیه بود (جمله ارسطو را من دوباره مجبورم ذکر کنم میگوید من افلاطون را دوست میدارم ولی حقیقت را بیشتر دوست میدارم) به علاوه مشارالیه، همان مشارالیه، در آن سال عضو شورای عالی نظام بود و شورای مزبور مؤظف به پیشبینیهای لازم از نظر دفاع کشور بوده است و در نتیجه یکی از مسئولین حقیقی پیش آمد شوم سوم شهریور 20 از نظر نظامی همین شخص بوده است. پس از افتضاح تاریخی سوم شهریور این شخص در نتیجه و مسئولیت آن سهم به سزایی داشت یک مرتبه تغییر قیافه داده و با منتقدین دوره بیست ساله همزبان شده و شروع به انتشارات و تبلیغات شومی نمود که از نظر مثال چند جمله آن را که در ضمن سخنرانیهایی که در آذر ماه و دی ماه 1320 در دانشگاه جنگ و باشگاه افسران لشگر یکم ایراد کرده است به عرض میرسانم و ضمناً عرض میکنم که این سخنرانیها عیناً به عرض پیشگاه ملوکانه هم رسیده است برطبق مدارکی که در اینجا میتوانم ثابت کنم ضمناً از لحاظ اراداتی که به بعضی از همکاران دارم نمیخواستم که آن جریان جلسه اول را تجدید کنم و الا اول سخنرانی را میخواندم و آقایان هم به من فحش میدادند و من میگفتم که مال من نبود و باعث تعرض آقایان قرار میگرفت به این جهت از آقایان خواهش میکنم که به اینها گوش بدهند این سخنرانی از فرمایشات مشارالیه یعنی تیمسار معظم سپهبد رزمآرا است در حضور کلیه استادان و دانشجویان دانشگاه جنگ در آذر و دی ماه 1320: شکست ارتش ایران را در محافل غیرنظامی به عدم آزمودگی و عدم میهنپرستی افسران نسبت میدهند این جریانات هنوز درج نشده و هیچ مدرکی از آنها در دست نیست ولی سعی میشود که یک یک آنها را چنانچه از گزارشات فرماندهان واحدها و رؤسای ادارات و افسران فراری و زندانی که به ستاد ارتش تقدیم شده برمیآید به عرض برسانم یک قسمتهایی راجع به وضعیت کشور را ایشان
+++
تشریح کردهاند که خیلی شیرین است در اطراف کشور سدهای کوهستانی وجود دارد که برای حفظ کشور به خوبی میتوان از آنها استفاده نمود معهذا مرزها خیلی طولانی و نسبتاً کم سکنه هستند سکنه طبق مدارک اروپایی از 9 تا 15 میلیون و طبق مدارک ایرانی از 15 تا 20 میلیون است یک میلیون شهرنشین و توده اهالی که اقلاً ده قرن از تمدن عقب هستند دستورات و اوامر مرکز به درد آنها نمیخورد چراغ نمیدانند چیست علف میخورند و وحدت ملی ابداً وجود ندارد در خوزستان عرب هستند و با سایرین کاملاً متمایز هستند عربی هم حرف میزنند (یادآوری میکنم اینها فرمایشات تیمسار معظم است یادتان نرود به من نپرند در شمال ترک هستند و وضعیت خاصی دارند اگر او با نژاد مرکزی ارتباط ندارند یک ملت بهخصوصی برای خود قائل هستند در گرگان نژاد ترکمن هستند در شیخ جام نژاد افغانی (صحبت نژاد است) و در جنوب ترسیستانید در خارج از مرکز هیچ کاری نشده هر چه هست فقط در تهران است در مذاهب یک ممیزاتی را قائل هستیم که بیشتر باعث ضعف ما شده است این ملل مختلف- این ملل مختلف- جوشششان میسر نیست این ملل مختلف جوشششان میسر نیست (امامیاهری- بقیهاش را هم بخوانید) میخوانم تمامش را میخوانم که فکر نکنید از تو افتاده: اقتصاد- فلات داخلی کویر است و هیچ چیز ندارد، اولاً این نسخه را که آقایان میبینید من به احترام دست میکنم و برمیدارم برای این است که هم ارزش تاریخی دارد هم احترام دارد برای این که عیناً این نسخه به شرف عرض اعلیحضرت همایونی رسیده و در گوشههایش هم یادداشتهایی از مرحوم سرلشگر ریاضی به خط خود او نوشته شده هر کدام از آقایان میل داشته باشند و خط او را به خاطر داشته باشند بیایند ببینند و میتوانند از حضور اعلیحضرت هم استفسار بکنند البته ایشان عرایض بنده را تصدیق خواهند فرمود ولی از خود اعلیحضرت استفسار شود نه از وزارت دربار زیرا ممکن است وزارت دربار اعلامیه صادر کند و تکذیب کند اما متأسفم یک چیز عرض کنم اینجا که وزارت دربار هم یکی از آن دستگاههایی است که به اعلیحضرت محبوب ما خیانت میکند، وزارت دربار نباید دروغ بگوید نباید اعلامیه دروغ صادر کند و باعث توهین به مقام شامخ سلطنت بشود. آقایان این هم باز همان فلسفه اتمام حجت است که برگشتیم عرض کنم یک روزی چون من افتخار داشتم که عضو شورای عالی تربیت بدنی باشم یک روز شوری تشکیل شده بود بنده را هم فرمودند بروم به حضور اعلیحضرت وقتی جلسه ختم شد از کاخ مرمر از پلهها میآمدیم پایین توی آن پلههای زیبا تلاقی کردم با جناب آقای جم وزیر دربار به ایشان عرض کردم که وزارت دربار بایستی حافظ شئون مقام سلطنت باشد بایستی مبری از هر عیب باشد و ننگ است که وزارت دربار اعلامیه دروغ صادر کند به ایشان مخصوصاً تعرض کردم من همیشه اتمام حجت میکنم. به ایشان عرض کردم اعلیحضرت تشریف برده بودند به اصفهان خدای نکرده سوء تصادفی پیش آمد طیاره سقوط کرده و به طوری هم سقوط کرد که مردم اصفهان خبر شدند و ریختند توی مساجد به دعا کردن، به طوری هم سقوط کرد که پای مبارک اعلیحضرت همایونی زخم شد. به طوری هم سقوط کرد که ما در تهران نگران شدیم و جناب آقای رئیس مجلس تلگرافاً از سلامتی اعلیحضرت همایونی استحضار کردند و از طرف قرینالشرف اعلیحضرت هم جواب آمد که بحمدالله خطری نرسیده درست شده آن وقت یک روز روزنامهها را باز کردیم دیدیم که وزارت دربار شاهنشاهی میگوید طیارهای سقوط نکرد و اعلیحضرت رأی مبارکشان قرار گرفت که آنجا پایین بیایند وضعیت را تماشا کنند آخر آقایان اگر اینها خیانتکار نیستند این دروغ چه لزومی دارد؟ چه لزومی دارد که اعلامیه دروغ صادر کنند؟ چرا این کار را میکنند؟ اگر در آن موقع گفته بودند که طیاره سقوط کرد ولی خداوند شاه محبوب ما را نگاه داشت بهتر نبود؟ بهتر نبود که مردم همان وقت هم بدانند که خدا حافظ شاه ماست؟ پس بدانید این دروغهایی که گفته میشود روی تعمد است، میخواهند مقام سلطنت را کوچک کنند میخواهند شاه محبوب ما را از نظرها بیندازند که اگر روزی عمل سرکار سرهنگ حسنیالزعیم را خواستند تکرار کنند موضوع سوریه اینجا کسی چیزی نگوید همه بدبین شده باشند (زنگ رئیس) ( رئیس- اینجا این کارها نمیشود) عرض کنم سرنوشت تمام خاورمیانه یکی است با سه ماه تفاوت راجع به قانون اساسی هم عرض خواهد شد.
رئیس- کشور ایران وضعش طوری است که ممکن نیست آلت کسی بشود.
دکتر بقایی- عرض کنم یک موضوع دیگر که یکی از تلخترین توهینهایی است که من به فرد خودم تلقی میکنم و یقین دارم که هر ایرانی هم همین توهین را به فرد خودش تلقی میکند. یک اعلامیه دیگر مال وزارت دربار است که آن را هم مجبورم در اینجا بگویم که نگویند تو همه حقایق را نگفتی. آقا اینها بینقشه نمیشود، اینها تصادف نیست تصادف یک چیزی است که یکدفعه در مقابل میلیونها دفعه اتفاق بیفتد وقتی که مسلسل پشت سر هم اتفاق افتاد به این اسم تصادف نمیتوان داد. در یک روز در تمام روزنامههای تهران دو اعلامیه درج شد یکی از طرف وزارت دربار مصر، وزارت دربار مصر نوشته بود... (زنگ رئیس)
رئیس- وارد این موضوع نشوید.
دکتر بقایی- این خیانت وزارت دربار است.
رئیس- نه وارد نشوید.
دکتر بقایی- روی خواهش جناب آقای رئیس مجلس از ذکر این خیانت دوم وزارت دربار صرفنظر میکنم (امامیاهری- راجع به دولت بفرمایید) به دولت هم میرسیم، اگر مدد کند دنباله فرمایشات تیمسار معظم سپهبد رزمآرا رئیس ستاد محترم ارتش که در آن موقع البته رئیس ستاد نبودند و سرلشگر بودند «اقتصاد فلات داخلی کویر است و هیچ چیزی ندارد» (امامیاهری- بنده فقط آن جمله را گفتم بقیهاش را نگفتم) بله جمله اخیر این است: در مذاهب یک ممیزاتی را قائل هستیم که بیشتر باعث ضعف ما شده است. این ملل مختلف جوشششان میسر نیست. حالا اقتصادش را نمیخواهید؟ (امامیاهری- نه مقصودم همان جمله بود) «مواصلات در سنوات اخیر ترقی کرده در 1914-18 یعنی سالهای 1914 تا 1918 روسها و انگلیسها راههایی ساخته و به ایران دادهاند امروزه دارای شمالی و جنوبی و جادههای عرضی هستیم، راهآهن سرتاسری معایب نظامی زیادی دارد وسایل کم و بهره کافی هم نمیدهد، دو سوم بودجه به مصرف راههای مازندران رسیده است در باختر و شمال جادهها خوب نیستند وضعیت نظامی این بیست ساله را میتوان به دو قسمت تقسیم نمود یکی از کودتا تا سال 1310 و یکی تا به حال یعنی از سال 1310 تا به حال در کودتا ارتش منظمی نبود، بعد از کودتا قزاق ژاندارم و بریگاردر را یکی کردند و سازمان آنها روی این اصل بود که مراکز آنها در نقاطی باشد که بتوانند مانع از شرارت عشایر بشوند تا 1310 عشایر مقهور شدند از 310 به بعد ارتش برای جنگ با خارج تهیه کردهاند ولی کادر و وسایل لازم (اینها را دقت بکنید که کلمات را من تند میخواهم ولی شما تند گوش ندهید) ارتش را برای جنگ با خارج تهیه کردهاند ولی کادر و وسایل لازم بود» (یکی از نمایندگان- یعنی اگر لازم بشود) در آن صورت میگفتند دفاع جنگ یا خارج حمله است خوب من که تقصیر ندارم آقایان تفسیر میکردند من جواب دادم.
رئیس- تازه آن هم ضرری ندارد اگر کسی حق ما را تضییع کرد ضرری ندارد تا موقعی که همهمان از بین برویم (صحیح است- احسنت)
دکتر بقایی- این نداها از غیب به من میرسد این توضیحاتی که میرسد «ولی کادر و وسایل لازم بود هنگها به اسم لشگر خوانده شدند هنگها به اسم لشگر خوانده شدند بدون در نظر گرفتن افسران و وسایل لازم فقط نفرات را زیاد کردند (ملاحظه بفرمایید با این توضیحاتی که در مجلس داده شد این قسمت آخری که من خواندم خیلی روشنتر شد و من از این توضیحات خیلی متشکر شدم» افراد ابتدا بنیچه بود بعد نظام وظیفه شد پولدارها در صف نبودند پولدارها در صف نبود نفرات هر منطقه در داخل منطقه مربوط خدمت میکردند سربازان ما فاقد همه گونه تعلیمات بودند» این را توجه بفرمایید این یکی از همان اشخاصی است البته من این را پرانتز باز کردم یکی از همان اشخاصی است که به عرض اعلیحضرت فقید میرساند که ارتش ایران در دنیا از همه حیث اول است.
امامیاهری- دانشگاه جنگ را گفت.
رئیس- دانشگاه جنگ را گفت.
دکتر بقایی- ... در آن موقع این حرفها را نزدید آقای امامی، اینها دو مرتبه فرمایشات است، کادر گروهبانی ضعیف و شاید صفر بود کمیت داشتند ولی کیفیتی وجود نداشت هیچ اعتمادی نمیتوان به آنها داشت در لشگر یکم من هر روزه چند نفر را شلاق زده و اخراج میکنم آموزشگاه گروهبانی را منحل کردم کادر افسری دائماً به عقب رفته و سست شده است در روزهای اول دارای یک روح سلحشوری بودند ولی از 1310 به بعد افسران فقط در سربازخانه بودند روحیه سستی داشتند در لشگر یکم اخیراً (صحبت آذرودی 20 است اینها فرمایشات تیمسار معظم رزمآرا است) در لشگر یکم اخیراً در موقع حرکت هنگ بهادر پنج افسر فراری شدند روحیه افراد خوب روحیه افسران خیلی بد است. (آقا این نکتهاش خیلی مهم است توجه بفرمایید و توجه بفرمایید که من نگفتهام) افسران دائماً دزدی میکنند هر چه دستشان میآید میزند
+++
صابون، قند، جیره و لیره...» آقای فرامرزی اگر اینها را از قول خودم گفته بودم حالا من را پاره میکردند.
رئیس- اتفاقاً اینها خیلی خوب است که انتقاد کردهاند.
دکتر بقایی- چون خوب است من دارم میخوانم.
فرامرزی- چون من را خطاب فرمودید مثل این است که جایش اینجا نیست.
دکتر بقایی- ... چرا همین جا است «یک افسر پهلوی پیش من آمده میگوید بیست سال با این ترتیب عادت کرده و نمیتواند ترک بگوید به این ترتیب کادر افسری به تمام معنی نالایق است. اسلحه، بهترین اسلحه ولی تناسبی با هم نداشتند بهترین اسلحه ولی تناسبی با هم نداشتند، 150 هزار تفنگ، 1000 مسلسل، ضد ارایه اصلاً وجود نداشت، کلیه کشورهای خارج راجع به این وضعیت در ایهام بودند. در طی استنطاقات روسها به افسرها میگفتند که ما خیال میکردیم این سازمانها و صورتها که به دست ما افتاده است ساختگی است تعلیمات فقط یک مانور تابستانی داشتیم و یک رژه زمستانی» (باز پرانتزی خودم باز کنم در آن دوره تعلیمات مدارس ما هم همین بود یک رژه 15 بهمن بود یک رژه چهار آبان بقیهاش پیشاهنگی و منظریه برای تهیه این دو تا رژه و حالا هم بعد از این دوباره فرهنگ به همان صورت در خواهد آمد به اضافه اداره سازمان شیر و خورشید یعنی در فاصله دو رژه که باید بدهند در فاصله اینها میروند گدایی میکنند بعد هم تهیه رژه میبینند شاگردها، پرانتز بسته)، فرماندهان عالیرتبه نداریم چون تعلیمات نبوده همه فاقد اصول فرماندهی هستند ستادها میرزابنویسی است. امرا روی سوابق و آشناییها روی کار آمدهاند گاهی بعضی از امرا روی شخصیت خود عمل مینمودند مانند فرمانده غرب (نمیدانم کی بود فرمانده غرب، تیمسار بودید؟) (وزیر جنگ- آن وقت خیر) (بسیار خوب)، به این ترتیب کادر امرا ارزشش صفر نه اطلاعات علمی و نه تجربیات جنگی دارند فقط تظاهر بلدند. روابط با همسایهها...» این نکته هم خیلی جالب توجه است، روابط با همسایهها- یادتان نرود این حرف من نیست (امامیاهری- این که بسیار خوب است) من میدانم خوب است ولی یادآوری میکنم چون آقای باتمانقلیچ با یک لولهای آمدند اینجا (خنده نمایندگان) «روابط ما با همسایهها خوب بود نزدیکی ایران و افغانستان ترکیه را هم نزدیک کرد در دو سال قبل میخواستیم به روسیه حمله کنیم (فرامرزی- اینها منع قانونی دارد شما خلاف قانون نفرمایید) این سخنرانی است که در حضور کلیه افسرها شده (دهقان- شما چرا اسرار ارتش را اینجا میخوانید؟ برخلاف مصلحت مملکت است) بلی باز مصلحت مملکت در آمد باز، مصلحت مملکت درآمد مملکت را دارند آتش میزنند و اگر یک سخنی که شش سال پیش در حضور چند هزار نفر گفته شده، نه یکبار، شش بار تکرار شده به عرض اعلیحضرت همایونی رسیده، همه میدانند، دیگر آن پوسیدهترین ممالک که جاسوسهایش از همه پفیوزتر هستند آنها خبر دارند (خنده نمایندگان) آن وقت حالا که میخوانم این را و مقدمه حمله به ارباب قرار میدهیم این را میگویند مصلحت مملکت، بیگانگان، آقا وسیله به دست بیگانگان ندهید، آقا من که نمیگویم خیال داشت، این را تیمسار معظم گفتهاند عجب، عجب، مصلحت مملکت، کدام مملکت؟ اینها توی روزنامهها نوشته شده مال شش سال قبل است مال امروز نیست نامه خصوصی هم نیست ولی ما هم نامههای خصوصی داریم اما از سرنوشت مرحوم محمد مسعود من یک قدری پند گرفتم (خنده نمایندگان) آنها را نمیآورم ما با این مدارک روشن فعلاً صحبت میکنیم آن نامههای خصوصی هم در جاهایی که پهلوی من نیست محفوظ است اگر یک روزی، جناب آقای دهقان نماینده محترم خلخال محکمهای تشکیل شد و خواستند به حقایق رسیدگی کنند. اگر یک روزی حربه مصالح عالیه مملکتی مرتباً توی سر من نخورد آن روز آن مدارک را هم میگویم بیاورند ولی فعلاً آن مدارک را در اینجا ذکر نمیکنم فقط چیزهایی را میگویم که شما از هر افسر شریفی که در این کنفرانس بوده بپرسید از هر افسر شریفی بپرسید به شما خواهد گفت که ما اینها را شنیدیم و خیلی هم بدمان آمد خیلی از این افسران در آن موقع آمدند و این حرف را به من زدند، آنهایی که نمیدزیدند.
بعضی از نمایندگان- آنهایی که میدزدیدند.
رئیس- گزارشهای خیلی خوبی داده است من نمیدانم کی بوده است، من علاقهمندم تمام را بخوانید.
دکتر بقایی- ... میگوید افسران دائماً دزدی میکنند. میکنند، نه این که میکردند- میکنند اگر همین یک جمله را که آقایان همه تصدیق دارند و من گذاشتم مخصوصاً چندین دفعه تصدیق شود بنده قبلاً این حرف را زدم که کاملاًَ اخذ سند بکنم. چندین دفعه آقایان محترم گفتند که این حرفها صحیح است. شهامت کردند گفتند بسیار صحیح است آقایان گفتند همهتان دیدید که گفتند بلی حرفهای خوبی زده است ولی یک جمله از این حرفها را اگر من خودم گفته بودم یا این که نگفته بودم قبلاً که فرمایش آن تیمسار معظم است. اگر یک جمله را از قول خودم گفته بودم آقایان خودتان بهتر میدانید که مجلس چه صورتی پیدا میکرد چون کراراً دیده شده است دیدهایم در این مجلس که تا یک کسی پشت تریبون گفته (ر) (ز) از همه طرف به او حمله شده تا یک کسی گفته که نمیدانم نوار دور کلاه افسران چطور است به او حمله شده برای این است که حالا چون قول مبارک خودشان است همه گفتند بسیار خوب است ولی وای اگر اینها را من از قول خودم بگویم. «بلی در دو سال قبل میخواستیم به روسیه حمله کنیم یعنی در سال 1318 رویگان در سوریه طرحهایی تنظیم مینمود تا یک میلیون نفر میخواستند به ما تحمیل کنند که نفر حاضر کنیم فشار انگلیسها برای حمله به روسها زیاد بود شورای عالی جنگ در دو سال پیش اظهار کرد که ارتش نداریم که جنگ کنیم، گزارش مربوطه را شاه فقید پاره کردند و میخواست همه اعضای شورا را به دادگاه تسلیم و اعدام کند. روسها به ما خوشبین نبودند در دو ماه قبل از وقایع اخیر انگلیسها و روسها با هم سازش و تقاضای ترانزیت شمال و جنوبی و ضمناً اخراج آلمانیها را میکردند و میخواستند راههای آزادی در ایران داشته باشند در این تاریخ یک فرضیاتی میشد که آلمانها دست زیادی داشتند و آلمانها میگفتند که در شمال لازم نیست توجهی داشته باشید فقط و فقط از باختر است...» (فرامرزی- چه نتیجهای میخواهید بگیرید؟) نتیجه را خودم میدانم چه نتیجهای میگیرم نتیجه میخواهم پرده جنایت و خیانت را بالا بزنم میخواهم سبب این افتضاحات را نشان بدهم میخواهم نشان بدهم که این انتخابات مفتضح مؤسسان را کی درست کرده و چرا درست کرده و چطور دارند به شاه محبوب ما خیانت میکنند (کشاورزصدر- چون شما انتخاب نشدید؟) بلی چون من انتخاب نشدم آقای صدرکشاورز چون من انتخاب نشدم.
رئیس- بفرمایید آقای دکتر بقایی.
قبادیان- آخر از این اسرار بیگانگان استفاده میکنند.
دکتر بقایی- ... اسرار، آقا بیگانگان از این اسرار استفاده خواهند کرد. دارند اسرار را فاش میکنند من مشغول خیانت به وطن هستم دارم اسرار ارتش را فاش میکنم ولی آقای قبادیان من فرصت راجع به املاک ندارم (خنده نمایندگان)
غضنفری- آقا تمام این حرفهای شما خیانت است.
قبادیان- این حرفها به ضرر مملکت است آقای دکتر بقایی.
رئیس- آقای قبادیان به شما اخطار میکنم نظم جلسه را رعایت کنید.
دکتر بقایی- ... من گفتم راجع به املاک صحبت نمیکنم، راجع به خیلی چیزها صحبت نمیکنم.
رئیس- نیم ساعت بعدازظهر است، پیشنهادی شده که عصر جلسه بشود.
مکی- مخالفم آقا.
دکتر بقایی- آنها پیشنهاد کردند و آقای مکی مخالف هستند.
رئیس- تکلیف مجلس را من باید معلوم کنم حالا نیم ساعت بعدازظهر است سه ساعت شما صحبت کردهاید سه ساعت دیگر مانده است. جلسه را ختم میکنیم جلسه آینده ساعت 5/4 بعدازظهر.
(مجلس نیم ساعت بعدازظهر به عنوان تنفس تعطیل و ساعت شش و ربع بعدازظهر به ریاست آقای ایلخان (نایب رئیس تشکیل گردید)
اردلان- آقای رئیس بنده اجازه میخواهم.
نایب رئیس- راجع به چه موضوعی اجازه میخواهید؟
اردلان- نماینده محترم آقای دکتر بقایی راجع به اتحاد جماهیر شوروی بیاناتی کردند که نمیشود سکوت کرد. بنده اجازه میخواهم چند کلمه در اطراف اظهارات ایشان صحبت کنم.
نایب رئیس- اگر فرمایشی دارید مختصراً همانجا بفرمایید.
اردلان- اجازه بفرمایید دو کلمه مختصر عرض میکنم.
مکی- بنده اخطار دارم.
نایب رئیس- بعد از آقای اردلان. بفرمایید آقای اردلان.
اردلان- مطابق نظامنامه مجلس شورای ملی هر وقت یک ناطقی صحبت کرد ناطق دیگر نمیتواند صحبت او را قطع کند وقتی که بیانات او تمام شد جلسه بعد که شروع میشود مطابق نظامنامه میشود صحبت کرد
+++
ایشان به یک مطلب واهی خیالی موهومی را در اینجا خواندند که در مغز هیچ ایرانی در هیچ وقت پرورش نیافته که به اتحاد جماهیر شوروی حمله بشود (صحیح است) ما ایرانیها همیشه گفتهایم، خود بنده در دوره 14، در دوره 15 همیشه اینجا گفتهام که ما ملت ایران طالب دوستی شرافتمندانه با اتحاد جماهیر شوروی هستیم (نمایندگان- صحیح است) و در عین حال همیشه گلهمندی از این رادیوهای سری داشتیم و داریم (صحیح است) و انتظار هم داریم که اتحاد جماهیر شوروی از این رادیوها جلوگیری بکند ولی هیچ وقت ملت ایران، مردم ایران نظر حمله به هیچ یک از همسایگان خود نداشته و نخواهد داشت (نمایندگان- صحیح است) اساساً هیچ وقت یک خبر واهی را نباید در اینجا قرائت بفرمایید (دکتر بقایی- واهی نیست سند دارم) اجازه بفرمایید این حرفها هیچ وقت سندیت ندارد و ما به هیچوجه ترتیب اثر نمیدهیم (دکتر بقایی- نباید هم بدهیم) بنده اگر نسبت به این موضوع سکوت اختیار میکردم به نظر من صلاح نبود (دکتر بقایی- بنده هم همین را میگویم بسیار کار خوبی کردید) باز هم تکرار میکنم که ما مردم ایران دوستی شرافتمندانه را با تمام همسایههامان خواستاریم (نمایندگان- صحیح است) و به هیچوجه در مغز هیچ ایرانی هیچ وقت فکر حمله به هیچ همسایهای نبوده و نخواهد بود (صحیح است) و امیدوارم این موضوع واهی را که جنابعالی فرمودید هیچ سوء اثری نکند.
نایب رئیس- آقای مکی انتظار دارید مطابق چه مادهای؟
مکی- مطابق ماده 115.
نایب رئیس- ماده 115 قرائت میشود.
مکی- بنده خودم بخوانم.
نایب رئیس- علیالاصول منشیها میخوانند.
(به شرح ذیل قرائت شد)
ماده 115- رئیس قبل از این که جلسه را ختم نماید در باب دستور جلسه آتیه یعنی تعیین روز و ساعت و موضوع مذاکرات به مجلس رجوع مینماید دستوری که به این ترتیب قرار داده شده است در محوطه مجلس و در روزنامه رسمی اعلان خواهد شد ولی مجلس در هر موقعی که لازم بداند میتواند دستور خود را تغییر بدهد.
نایب رئیس- در این باب چه اعتراضی دارید؟ بفرمایید.
مکی- بنده از جناب آقای صفرزاده که کمک کردند و این ماده نظامنامه را قرائت کردند تشکر میکنم (دکتر بقایی- صحیح است) زیرا با قرائت این ماده از نظامنامه توجه فرمودند که قبل از ختم جلسه میبایستی مقام ریاست جلسه عصر را که تعیین میکنند به مجلس رجوع کرده باشند یعنی از مجلس رأی گرفته باشند در باب تعیین جلسه ایشان فرمودند که عدهای در حدود 35 نفر طرحی امضا کردهاند که جلسه به بعدازظهر موکول بشود همان موقع عده برای رأی کافی بود بنده عرض کردم که من مخالف هستم بایستی دلیل مخالفت خودم را اظهار بکنم بعد هم در رد آن طرح یا در تقاضای بنده به مجلس مراجعه کنند اگر مجلس رد میکرد رأی نمیداد جلسه امروز بعدازظهر میشد شما چرا بنده مخالفت کردم اجازه ندادید دلیل مخالفتم را بگویم همه آقایان کم و بیش پشت تریبون رفتهاند صحبت کردهاند برای یک ناطقی که چند روز است دارد صحبت میکند خاصه که دو ساعت تمام امروز صحبت کرده بود و در محوطه مجلس هم چون ایشان متحصنند این طور صحبت کردن یک حبس با اعمال شاقه بود برای ایشان.
نایب رئیس- راجع به ماده 115 بفرمایید.
مکی- بنده خواستم دلیل خودم را بیاورم که ایشان امروز دیگر قادر به تکلم نیستند. الان هم به شهادت آقای دکتر راجی و چند نفر از آقایان بنده رفتهام با دوا ایشان را حاضر کردهام که بتوانند به استیضاح ادامه بدهند بنده خیال میکنم که این قدر فشار و تضییق به اقلیت وارد آوردن در هیچ یک از مجالس دنیا سابقه نداشته باشد که یک ناطقی را تحت فشار و منگنه بگذارند. که این طور صحبت کند مطابق سیره و سابقه هم اگر باشد جلسه باید یک روز در میان تشکیل بشود تا ناطق هم بتواند صحبت کند.
نایب رئیس- بنده کراراً عرض کردهام که اخطار همیشه مربوط به رئیس و هیئت رئیسه است مخصوصاً در اینجا انتظار آقای مکی مورد ندارد برای این که حق تنفس با رئیس است (صحیح است) و جلسه را ختم نکرده است به علاوه قریب چهل نفر از آقایان نمایندگان تقاضای جلسه عصر کردند و بعد رئیس مطرح کرد در مجلس هم همه تصدیق کردند (مکی- من مخالف بودم) پس علیهذا اگر شما یک پیشنهادی تقدیم میکردید آن وقت میبایستی طرح میشد و مخالف و موافق هم صحبت میکرد بعد رأی گرفته میشد و الا به شهادت مذاکرات مجلس اغلب تصویب صورتجلسات را رئیس مجلس واگذار میکند یعنی میگوید دیگر صحبتی ندارید تصویب شد این هم همین طور است وقتی که مجلس قبول کرد که جلسه عصر باشد (دکتر بقایی- ولی ایشان مخالفت کردند) به عصر موکول میشود.
دکتر بقایی- آقای مکی مخالفت کرد و دستش را بلند کرد و آقای رئیس ترتیب اثر نداد.
نایب رئیس- آقای دکتر بقایی بفرمایید. از آقایان نمایندگان محترم ملت تقاضا دارم در موقعی که ناطق صحبت میکند در بین صحبت ایشان صحبتی نکنند و بگذارند ایشان آزادانه به صحبت خودشان ادامه بدهند.
دکتر بقایی- بنده اولاً بیانات نماینده محترم جناب آقای اردلان را کاملاً تأیید میکنم و خیلی خوشوقتم که ایشان هم در حقیقت بیانات بنده را تأیید فرمودند زیرا همان طور که عرض کردم آنچه را که قرائت شد عقیده بنده نبود ولی موضوع واهی هم نبود از قدیم گفتهاند سیستان اگر دو راست میدانش نزدیک است این چیزهایی که بنده حضور آقایان محترم قرائت کردم خلاصهای است از سخنرانی یعنی جملات برجسته شش سخنرانی تیمسار معظم سپهبد رزمآرا رئیس محترم ستاد ارتش که سه سخنرانی را در دانشگاه جنگ و سه سخنرانی را در باشگاه افسران لشگر یکم ایراد فرمودهاند و این خلاصه سخنرانی به توسط مرحوم سرلشگر ریاضی به شرف عرض ملوکانه رسیده است مدارک متینه بنده به جای خود ولی اگر آقایان حرف بنده و مدارک بنده را قبول ندارند ممکن است مستقیماً از پیشگاه ملوکانه استفسار بفرمایند و من یقین دارم که اگر یک مقامی در این کشور باشد که هیچ وقت به خودش اجازه اظهار خلاف حقیقت را ندهد مسلماً مقام سلطنت است که مبری از هر گونه نقصی است و به این جهت خواهش میکنم به این نسبت واهی ندهید چون آن وقت نه تنها توهین به بنده خواهد بود بلکه توهین به مقام سلطنت هم خواهد بود و البته تیمسار رزمآرا هم راضی نخواهد بود که بیان ایشان را بیان واهی بدانند یک موضوع دیگری که بایستی قبلاً عرض کنم با کمال مسرت اگر بشود گفت این است که اطلاع حاصل کردم هیئت محترم دولت در اثر استیضاح بنده برای دفاع از آزادی و توسعه آزادی اقدامات خیلی مؤثری فرمودند و این طلیعهای است از نتایج استیضاح بنده و آن توقیف دو روزنامه است یکی روزنامه ندای آزادی به جرم این که شرح حال و مصاحبهای از بنده را درج کرده است و دیگری روزنامه انسان آزاد و از این هم نتیجه میگیرم که هر چه تویش اسم آزاد و آزادی است باید توقیف شود به این جهت به جناب آقای آزاد نماینده محترم تذکر میدهم که مواظب خودشان باشند (خنده حضار) و همچنین آقای کریم آزادی رئیس چاپخانه مجلس چون اینها هم هر دو اسمشان آزادی است البته باید توقیف بشوند این را هم خواهش میکنم به فرمانداری نظامی اطلاع بدهید و خود جناب آقای اردلان هم میتوانند الان تشریف بیاورند اینجا که ببینند این مدارک واهی نیست بهتان عرض کردم که این اوراق عیناً به دست مبارک اعلیحضرت همایونی رسیده است ولی البته همان طور که جنابعالی فرمودید هیچ ایرانی با این بیانات موافق نیست و بنده هم همین را میگویم و از این تأیید غیبی جنابعالی هم کمال تشکر را دارم، دنباله همان سخنرانیها است یک صفحه بیشتر نمانده است «شورای عالی جنگ در دوسال پیش اظهار کرد ارتش نداریم جنگ کنیم گزارش مربوطه را شاه سابق پاره کرد و میخواست همه اعضا شورا را به دادگاه تسلیم و اعدام کند روسها به ما خوشبین نبودند و در دو ماه قبل از وقایع اخیر انگلیسها و روسها با هم سازش و تقاضای ترانزیت شمال و جنوبی و ضمناً اخراج آلمانیها را میکردند و میخواستند راههای آزادی در ایران داشته باشند. در این تاریخ یک فرضیاتی میشد که آلمانها دست زیادی داشتند آلمانها میگفتند در شمال لازم نیست توجهی داشته باشید خطر فقط از باختر است پس از رفع غائله شامات انگلیسها از هندوستان و نیوزلند و استرالیا نیرویی در حدود 170 هزار نفر در بغداد و موصل متمرکز نمودند از شورویها هیچ اطلاعی نمیرسید فرض عملیاتی در ایران موجود نبود فقط برای هر لشگر 8 هزار تفنگ و 60 فشنگ جهت هر تفنگ ارسال شد. تقاضا شد که واحدها مواضع لازم را اشغال کنند. سرلشگر مقدم در محل مواضع احتمالی شناساییهایی کرد و مانورهایی انجام داد. فرمانده نیروی دریایی جنوب گزارشات مفیدی میداد لیکن همیشه از او بازخواست میشد.
دکتر راجی- بسیار مرد وطنپرستی بود.
نایب رئیس- آقای دکتر راجی وسط نطق ایشان صحبت نکنید.
دکتر بقایی- بلی میدانم بسیار مرد وطنپرستی بود و از اینجا هم به روان او درود میفرستم، ولی همیشه
+++
از او بازخواست میشد که این اطلاعات را از کجا آوردهای اطلاعات صحیح بود ولی از شما خبری نمیرسید یعنی مرحوم دریادار یا دریاسالار نمیدانم بایندر عملاً وطنپرستی خود را ثابت کرد (صحیح است) نه مثل آن (اینها عرایض خودم است البته) نه مثل آن فرماندهی که در موقع سوم شهریور فوری سر از یزد و کرمان و کاشان در آوردند و حتی شنیدم که بعضی از آنها با پیژاما از تهران سوار شدند و رفتند ولی بعد از آن سر کار هستند و باز هم خواهند بود. در تهران شورای جنگ تشکیل شد شورا گفت اول نان، دوم آب، سوم وسیله، چهارم فرمانده و پنجم ستاد لازم است بعد پیشنهاد شد به عشایر متوسل شویم ولی عشایر از هستی ساقط شده بودند معهذا حاضر به همکاری شدند. تمام واحدها در سربازخانهها، وسیله تغذیه هیچ، از ماکو تا جنوب فقط شش هزار کامیون داشتیم و اینها هم فقط کفاف احتیاجات آنی مردم را میکرد» این یکی از اسنادی بود که بنده میخواستم در حضور مجلس شورای ملی قرائت بشود و از توجه آقایان محترم و حوصلهای که برای شنیدن آن به خرج دادند کمال تشکر را دارم. باز هم اسناد قرائت میشود. این سند دوم یا این که به طبع رسیده است در دسترس همه نیست و با وجود این که بنده تقاضا کردم که آن را در دسترس من بگذارند متأسفانه ممکن نشد ولی در بعضی روزنامهها هم به طبع رسیده بود و بنده از آنجایی که خوشبختانه ملت ایران من را تأیید میکند با وجود این که شاید آوردن این سند خطر جانی ممکن بود داشته باشد یک افسر شرافتمندی حاضر شد که این کتاب چاپ شده را در اختیار من بگذارد تا من از آن استفاده کنم. این سند اسمش دستور 48 ارتش است میدانم که جنابعالی اطلاع ندارید آقای ساعد و تأسف من هم از این است. این دستور 48 خیلی چیز عجیبی است ابتدا من تعجب میکردم که چرا یک چیزی که به طبع رسیده و رمز هم نیست و اسرار نیست چون یک چیزی است که عملش را همه داریم میبینیم ولی علتش را نمیدانستیم علتش در این دستور 48 نوشته شده است و به طبع رسیده است و تمام واحدهای ارتشی هم یک جلد از این دارند ولی به طور محرمانه و هیچ کس نباید از آن اطلاع داشته باشد ولی بنده یک قسمتهایی از آن را میخوانم و البته بنده همهاش را نمیخواهم بخوانم چون یک کتابی است که تقریباً 60-70 صفحه است تعداد صفحاتش را من یادداشت نکردهام و حالا هم یک تکههای خلاصهاش را میخوانم و بعضی جاها اگر لازم باشد تفسیر میکنم بقیه جاها را خود شنوندگان محترم قضاوت خواهند کرد. پشت جلدش نوشته «به فرمان اعلیحضرت همایونی بزرگ ارتشتاران فرمانده از تاریخ 10 مهر ماه 1326 دستور 23 لغو و دستور 48 جایگزین آن میگردد که مندرجات آن در واحدها و ادارات ارتش به موقع اجرا گذارده شود» و وقتی که من این دستور را میخواندم و این فرمانی که بالایش نوشته شده بود. خدا از گناهان من بگذرد من یک رقعه بیاختیار به یاد نوشتهجات و دستورات اواخر سلطنت سلطان احمدشاه قاجار و اعلیحضرت فقید افتادم که در آن موقع فرمانده کل قوا بودند اینجا میگویم گناهی کرده و بیاختیار متوجه شدهام البته آقایان لازم نیست متوجه شوند. «فصل اول- به طور کلی تأمین احتیاجات عمومی و بودجه و اعتبارات مورد لزوم ارتش و نیز حسن شهرت و حفظ مقام و سیاست ارتش در کشور بر عهده وزیر جنگ میباشد و آماده ساختن ارتش برای جنگ و به کار بردن آن در نبرد بر عهده ستاد ارتش» تا اینجا فقط یک جملهاش یک قدری زنندگی داشت، حفظ سیاست ارتش، البته ما یک دولتی داریم آن یک سیاستی دارد و یک ارتشی همه داریم آن هم یک سیاستی دارد. اجراکننده سیاست ارتش وزیر جنگ است ولی تهیه کننده آن سیاست کیست نمیدانم. قسمت دومش کاملاً صحیح است و مطابق است با چیزهایی که در سایر جاهای دنیا هست اینجا بنده از روی کتبی که در کتابخانه مجلس در اختیارم هست یک چیزهایی راجع به ستاد ارتش سایر جاهای دنیا یادداشت کردهام ولی به فرانسه است و آن را ترجمه نکردهام ولی تطبیق کردم البته در همه جا مینویسند که آماده ساختن ارتش برای جنگ و به کار بردن آن در نبرد بر عهده ستاد ارتش است تا اینجایش را ما قبول داریم. یادتان باشد این دو جلسه را مخصوصاً یادتان باشد چون بعداً نقض خواهد شد. در اجرای این منظور به فرمان بزرگ ارتشتاران فرمانده رئیس ستاد ارتش کلیه واحدهای نظامی و ادارات ارتش را ...» توجه بفرمایید دو مرتبه میخوانم (کشاورزصدر- داریم گوش میدهیم بخوانید و بروید) اجازه بدهید دو مرتبه بخوانم آقای صدرکشاورز.
صدرکشاورز- گفتم گوش داریم میدهیم بخوانید، دیگر معطل نکنید.
نایب رئیس- آقای کشاورزصدر اجازه بدهید صحبت کنند.
دکتر بقایی- ... در اجرای این منظور به فرمان بزرگ ارتشتاران فرانده رئیس ستاد ارتش کلیه واحدهای نظامی و ادارات ارتش را به استثنای ادارات بازرسی و بودجه که تابعیت مستقیم از وزیر جنگ دارند تحت نظر گرفته، یعنی کلیه واحدها و ادارات را رئیس ستاد مستقیماً امر میدهد و دو اداره است که مستقیماً تحت نظر وزیر جنگ است یکی بازرسی کل و یکی اداره بودجه که آن اداره بودجه هم این طور که شنیدهام منحل شده و راجع به بازرسی کل هم فعلاً چیزی عرض نمیکنم. «حسن جریان کارها را آقای رئیس ستاد با هماهنگی کامل بین ادارات و واحدهای نظامی مراقبت نموده و نیز دستورات و اوامر لازم را به واحدها و ادارات برای تأمین احتیاجات واحدها در حدود بودجه مصوبه صادر مینماید. ادارات ارتش به شرح پایین میباشند. اداره یکم بازرسی کل، دوم بودجه یعنی فقط اختیارات جناب آقای وزیر جنگ حالا بقیهاش را بشنوید که اینها تحت امر و دستور اداره تیمسار معظم رئیس محترم ستاد ارتش است. اداره مستشاری بدون نمره- اداره سوم حقوقی اداره چهارم سررشتهداری ارتش اداره پنجم دارایی ارتش اداره ششم مهندسی، اداره هفتم توپخانه اداره هشتم تسلیحات اداره نهم دادرسی اداره دهم بهداری اداره یازدهم نظام وظیفه اداره دوازدهم اداره امور دواب اداره سیزدهم اداره باربری اداره چهاردهم اداره کارگزینی، اداره بازرسی کل تحت امر مستقیم وزیر جنگ قرار دارد که بازرسی امور مالی و اداری و فنی طبق وظایفی که برای اداره مزبور (میبینید که احترام به وزارت جنگ خیلی بالا رفته...) در آییننامه تصریح گردیده در کلیه واحدها و ادارات ارتش میپردازد. (خیلی درست فرمودهاند نسبت به مقام وزارت جنگ) سایر ادارات به استثنای اداره بودجه (این را هم نوشته است ولی البته اداره بودجه منحل شده) بعد طبق وظایف مصرح در آییننامه حاضر و با استفاده از حداکثر اختیاراتی که به آنها واگذار شده است تحت نظر و طبق دستورات ستاد ارتش عمل نموده و در حدود بودجه مصوبه از دستورات ستاد ارتش پیروی مینماید» انسان اگر درست این فصل اول را بفهمد مبهوت میشود. مبهوت برای این که در سایر جاهای دنیا هم ستاد ارتش هست، در سایر جاهای دنیا هم ستاد ارتش هست ولی در همه جای دنیا ستاد ارتش دارای چهار یا پنج رکن است که یکی رکن اول است، یعنی در فرانسه چهار رکن دارد رکن اول تشکیلات و تجهیزات قشون و رکن دوم آمار نظامی و مطالعات، آمار نظامی و مطالعات قشونهای خارجی یعنی به عبارت فارسیتر جاسوسی نظامی که در کشورهای خارجه میشود میدانید هر سفارتخانهای یک آتاشه نظامی دارد این آتاشه نظامی کارش این است که به هر وسیلهای که بتواند یک اطلاعاتی از ارتش آن مملکتی که در آنجا خدمت میکند کسب کنند این جزء رکن دوم است جاسوسی غلط گفتم شد جاسوسی میشود. در رکن سوم عملیات نظامی و تعلیمات عمومی ارتش، رکن چهارم راهها و حمل و نقل قوا این چهار رکن را دارد ستاد ارتش فرانسه ستاد ارتش جاهای دیگر هم بعضی جاها چهار رکن دارد بعضی جاها پنج رکن دارد ولی ارکان ستاد ارتش، علاوه بر آنچه که اینجا نوشته شده است باز هم هست یک ارکان مخفی هم دارد که اسمش مجلس مؤسسان است (حائریزاده- صحیح است) و در این موضوع بعداً صحبت خواهیم کرد. در هیچ جای دنیا ستاد جنبه پولی و مالی ندارد در کارهای پولی و مالی دخالت نمیکند و یک موضوع دیگر هست که در همه جاهای دنیا ستاد یک رئیس مسئول دارد یعنی در مقابل یک شخصی مسئولی رئیس ستاد باید مسئول باشد که در مقابل مجلس بتواند جواب بدهد ولی بنده آنچه در این دستور مبارک 48 جستجو کردم که ببینم رئیس مسئول رئیس محترم ستاد کیست آن را پیدا نکردم و گمان هم نمیکنم که کسی پیدا بشود که مسئولیت تمام عملیات ستاد ارتش ایران را به عهده بگیرد و جواب بدهد. چون ممکن است من هم به عهده بگیرم ولی نتوانم جواب بدهم بنابراین به عهده بگیرد و جواب بدهد. چون در نتیجه طرحها و عملیات و اردوکشیها ممکن است هم مال تلف شود و هم جان یعنی در قشون قوا بفرستند یک جایی، ممکن است اشتباه شود ممکن هزار پیشامد بشود هم خون افراد ریخته بشود هم اموال ملت ودولت تقریباً بشود به این جهت الزاماً ستاد باید تابع یک مقام مسئول باشد و این عرض بنده هم برای جلوگیری از یک جواب احتمالی است که دیگر مجبور نشوم تکرار بکنم. فصل دهم- البته از فصل اول تا فصل دهم 8 فصل دیگر هم بود اینها چیزهای فنی است زیاد به درد ما نمیخورد و میرسیم به فصل دهم وظایف رکن دوم ستاد ارتش، این رکن دوم عرض کردم که در همه جای دنیا رکن اطلاعات از ارتشهای خارجی است، آمار نظامی است، استاتیستیک مبلتیر، که به وسیله آتاشههای خارجی کسب میشود حالا ببینم توی این دستور مقدس چهل و هشت چه نوشته شده؛ راستی یادم آمد الان توجه
+++
کردم که یک اصلی را از قانون اساسی میخواهند تغییر بدهند آن هم اصل 48 است و همه هم ساکت نشستهایم ولی اگر بیایند بگویند این دستور 48 را تغییر بدهید آن وقت خواهید دید که چقدر یقه پاره خواهد شد ولی برای قانون اساسی همه تحمل میکنند و این دستور 48 است اما قانون اساسی چهل سال پیش نوشته شده است.
«به طور کلی رکن دوم ستاد ارتش مأموریت کسب اطلاع از کلیه اوضاع و احوال دشمنهای احتمالی کشور را داشته و باید با به کار بردن کلیه وسایلی که در اختیار دارد اطلاعات مکتسبه بهرهبرداری نموده و اطلاعات به دست آمده را تفسیر و تعبیر کرده نتایج حاصله را با نظریه لازم به عرض مقامات عالیه رسانده و قسمتهای تابعه را نیز در جریان اطلاعات مفید به حال آن قسمت بگذارد تا اینجا آن چیزی است که در همه جای دنیا هست ما هم قبول داریم.
اما. یک- رکن دوم مؤظف است سازمان کسب اطلاعات خود را در مقابل هر گونه تحریکات بیگانه و خطرات احتمالی مأمورین کسب اطلاعات بیگانه مصون داشته و یا اجرای عمل ضد جاسوسی و عمال ویژه سازمان کسب اطلاعات بیگانه را کشف و طبق مقررات تحت تعقیب مراجع قانونی قرار دهد...» این نکته اخیرش در هیچ جای دنیا از وظایف رکن دوم نیست، این وظیفه شهربانی است که آنها را تحت تعقیب قرار بدهد و به محاکم مربوطه تحویل بدهد، این کار شهربانی است رکن دوم همان طور که گفتم فقط کسب اطلاعات از ارتشهای بیگانه است.
«2- کلیه ارتباطات ارتش با ارتشهای دول بزرگ و همجوار و ارتباط با وابستگان نظامی بیگانه به عهده رکن دوم است و همچنین تعیین و انتخاب افسران برای مشاغل وابسته نظامی و معاونین آنها طبق آییننامه ویژهای که مورد تصویب اعلیحضرت همایونی قرار گرفته با رکن مزبور میباشد که این را هم البته خودتان تفسیر میفرمایید.
3- در داخله کشور مؤظف است کلیه اطلاعات را چه در مرزها و چه در داخله عشایر و چه در قسمتهای مختلفه کشوری با کمال دقت کسب نموده و نتایج حاصله را گزارش دهد و به این ترتیب کلیه امور مرزبانی (کلانتر مرزها) از نظر کسب اطلاعات و همچنین اداره امور عشایر و تعقیب سیاست عشایری (به وسیله مأمورین ویژه) جزء وظایف رکن دوم است...» قسمتهای مختلفه کشوری چه ارتباطی به ستاد ارتش دارد؟ امور عشایر هم بایستی قاعده با وزارت کشور باشد اگر چه در وضعیت فعلی با وزارت کشور هم باشد عیناً مثل حالا هست فرقی نخواهد کرد.
«4- کلیه امور قاچاق اسلحه، این یکی از آن امور خیلی مفید و با فایده است من اطلاعات صحیحی دارم کلیه امور مربوط به قاچاق اسلحه و حمل اسلحههای مجاز و تقسیم و جمعآوری سلاح در داخله کشور بنا بر دستورات مقامات نظامی از طریق رکن دوم انجام میشود...» که این هم یک قسمتش مربوط به وزارت کشور است و قسمت عمدهاش هم مربوط به شهربانی است در سایر جاهایی که غیر از ما هستند ولی در اینجا با ستاد ارتش است و همه میدانند یک کاری که در مملکت ما رواج خیلی زیادی دارد چند هزار تومان از یک نفر میگیرند. یک تفنگ برنو به دستش میدهند مثلاً به اسم یقینعلی کجایی این میرود مشغول شرارت میشود یک هنگ میفرستند برای دستگیری او مأمور و قشونکشی خرجها میشود تا این شخص را میگیرند میآورند و آن تفنگ را از او میگیرند دوباره چند هزار تومان دیگر از او میگیرند و آن تفنگ را به او میدهند و این جریانی است که من در کرمان شاهد بودم به کرات تجدید شد «به کرات» یعنی یک سارق مشهوری بود در کرمان به اسم مراد علیمراد که چند دفعه تیمسار معظم سرتیپ قدر لشگرکشی کرد برایش چند دفعه خدا میداند چند میلیون برای این مراد علیمراد خرج شد، این دزد است. خوب این دزد است چون دزد منصفی است ببخشید انصاف دارد چون خودش میداند دزد است اگر هم بگویند دزد است نمیگوید توهین کردی ولی این دزد عجیب و غریب که سوابق قشونکشیهای عجیب و غریب شده در پارسال یک تصادف عجیب و غریب در کرمان یک رئیس امنیه صحیحالعملی بود که من خوشوقتم از این که اسمش را اینجا بیاورم سرهنگ شقاقی و یک فرمانده لشگر شریفی بود به اسم سرتیپ حجازی این دو تا با هم متحد شدند و رفتند بدون قشونکشی مراد علیمراد را گرفتند و الان هم در تهران حبس است ولی بعداً ممکن است فرار بکند و بعداً هم برای او قشونکشیهای بشود برای این که به طوری که شنیدهام بعضی اشخاص که در کرمان و سیرجان جزء حامیان آن دزد بودهاند در تهران یا بعضی از مقامات ملاقاتهایی کردهاند در هر صورت اگر یک روزی شنیدید که مراد علیمراد از زندان فرار کرد و دوباره دزدی کرد یک چیزی از این حرفهای من یادتان باشد.
«5- کلیه امور مربوط به جراید و شنود (این عین آن عبارت دستور مقدس 48 است این شنود را توی پرانتز گذاشتهاند چون در ارتش هم چیزهای فرهنگستانی هست) کلیه امور مربوط به جراید و شنود (مسموعات) داخلی و خارجی را باید تحت نظر داشته باشد یعنی رکن دوم و اطلاعات مکتسبه از این راه را جهت استفاده به شعب بهرهبرداری اطلاعات توزیع میکند.
6- در کلیه امور تأمینیه کشور برحسب دستور رئیس ستاد ارتش به نام ستاد ارتش شرکت جسته و در جریان اوضاع باشد در واحدها و ادارات ارتشی بایستی به طور ویژه و غیر محسوسی کلیه اوضاع و احوال را از نظر روحی و مادی و انضباطی مورد بررسی قرار داده و اطلاعات مکتسبه را پس از گذراندن از عرض مقامات عالیه عندالزوم برای بازرسی و دقت بیشتر و تعیین حقایق به مقامات مربوطه اطلاع دهند. (این را گمان میکنم که احتیاجی به تفسیر نداشته باشد چون خودش به اندازه کافی روشن و گویا است.)
8- برای تحکیم مبانی انضباط ارتش و ایجاد روحیه عالی! خیلی عالی! و حسن اعتماد بایستی مراقبتهای لازمه را معدول داشته و پیشنهاداتی که به نظر رکن برای وصول به این مقصود و بهبود آن لازم باشد تقدیم و تعلیمات لازم را صادر نماید.
9- از نظر حسن انجام امور قضایی بایستی دقت نمایند تکلیف متهمین هر چه زودتر تعیین (حالا این که تعیین تکلیف میکنند هر چه زودتر، این یک مبحثی است که بعداً خواهیم رسید.) و از هر گونه سوء جریانی که موجب سستی اعتماد و اطمینان بیانی ارتشی باشد جلوگیری نماید، طبق مقررات قانونی مراقبت نماید، با زندانیها به طور شایسته رفتار.» این شایسته را هم معنای معمولی نگیرید که میگویند شایسته یعنی آن طوری که باید و شاید و به وجه احسن به امور آنان رسیدگی گردد، که البته اگر ترقیات عالیهای که مملکت ما نائل خواهد شد به جایی برسد که از آن دارویی که در محاکمات شوروی معمول هست گفتم و میدانید که در محاکمات شوروی همیشه به کار میبرند اگر به کمک آن وزیر یا طبیبی که میدانید در این کارها هم دخالت داد آن داروها را بتوانیم به دست بیاوریم و فرمولش را کسب کنیم آن هم به دست رئیس زندانیها و جزء وظایف همین رکن دوم خواهد بود.
«10- کلیه امور تشریفاتی و پذیرایی این که چیزی نیست»
14- امور مالی رکن دوم ستاد ارتش و ارکان دوم لشگرهای مرکز و عناصر اطلاعاتی و آنچه مربوط به هزینههای سری است مستقیماَ تحت نظر رئیس رکن دوم اداره شده و جریان آن به طور ماهیانه به استحضار رئیس ستاد ارتش میرسد و کلیه دستورات مأخوذه به وسیله رئیس رکن 2 به موقع اجرا (دستورات مأخوذه یعنی مأخوذه از رئیس ستاد ارتش) به وسیله رکن 2 به موقع اجرا گذاشته میشود. و رئیس رکن 2 مؤظف است هر هزینهای را که معمول میدارد خلاصه آن را به رئیس ستاد ارتش گزارش داده تصویب آن را چه کار میکند هی میآیند و میگویند سرباز نان ندارد سرباز لباس ندارد، سرباز کفش ندارد، سرباز تفنگ ندارد. حالا میبینید که چطور میشود یک اداره اطلاعاتی است. یک هزینه سری در اختیار اوست و فقط یک نفر حق دارد از این هزینه سری اطلاع داشته باشد و آن شخص تیمسار معظم سپهبد رزمآرا است و من به عنوان یک نماینده مجلس، مجلسی که بایستی ناظر دخل و خرج مملکتی باشد و شاید یکی از تنها اصل فلسفه وجود مجلس همین است نمیگویم که اسرار را به من فاش کنند یک چنین توقعی ندارم یا بگویند که یکی پول دادهاند نخواستم آن را بپرسم خواستم رقم بودجه این هزینه سری را به دست بیاورم و رقمش را خواستم به دست بیاورم برایم میسر شد و این که همیشه میشنویم ستاد ارتش پول میدهد به روزنامهها پول میدهد کی را تقویت میکند، فهمیدم که از کجا میدهند از هزینههای سری رکن دوم که شاید بعضی از حضار محترم هم در این قسمتها اطلاعات دقیقی داشته باشند، ولی بنده میخواستم اطلاعاتی کسب کنم بله!
«15- رکن دوم لشگرها و همچنین کسانی که هزینههای سری را دریافت میدارند، کسانی که هزینههای سری را دریافت میدارند. به همین ترتیب عمل نموده و صورت هزینهها را به امضای رئیس رکن 2 (با افسر اطلاعات در صورتی که رئیس رکن دوم نباشد) و رئیس ستاد چندان که واحدهای مربوطه دارای ستاد باشند و فرمانده قسمت رسانیده و به ستاد ارتش ارسال میدارند.
+ + +
16- در توسعه عوامل کسب اطلاعات غیر سازمانی. عوامل کسب اطلاعات غیر سازمانی و استخدام مأمورین ویژه در حضور بودجه مصوبه و مصرف هزینههای مربوطه رئیس رکن دوم به نام رئیس ستاد، دارای اختیار کافی میباشد» خلاصه این مواد را در سه کلمه برایتان عرض میکنم خودتان نتیجه بگیرید، یک دستگاهی است که پولی در اختیارش است که کسی هم نمیتواند ازش بپرسد که این پول را به چه مصرف رساندی، یکی دادی؟ کسی خرج کردی و تویش هم اجازه داده شده استخدامهای غیرنظامی و فلان و فلان و فلان خودتان ببینید که از توی این چه چیزهایی ممکن است در بیاید و بفهمید که بعضی وقتها که توی کافهها و خیابانها بعضیها برای رئیس ستاد یقهشان را پاره میکنند، بدانید که چرا توی کوچه این اعمال را انجام میدهند پلهشان را برای رئیس ستاد پاره میکنند بفهمید پس...
نایب رئیس- آقای دکتر بقایی تأمل بکنید اکثریت نیست.
دکتر بقایی- همه این تأملها را من حساب خواهم کرد.
نایب رئیس- این تأملها هیچ تأثیری ندارد.
دکتر بقایی- چرا این دفعه سوم است که میفرمایید تأمل بفرمایید.
رحیمیان- آقای رئیس تنفس بدهید.
نایب رئیس- هنوز تازه نشستهایم، تنفس آقای رحیمیان؟ شما که مرد کار هستید آقا بگویید چند نفر از آقایان تشریف بیاورند تو، بفرمایید آقای دکتر بقایی.
دکتر بقایی- عرض کنم به طوری که اطلاع میرسد الان مخبر رکن 2 مرکز مطبوعات است.
دولتشاهی- مگر نباید باشد؟
دکتر بقایی- مگر من گفتم نباید باشد؟ جناب آقای دولتشاهی تشریف نداشتید. وظیفه رکن دوم در همه جای دنیا کسب اطلاعات از ارتشهای بیگانه و دشمنهای احتمالی است، آن هم در خارجه نه دشمنهای احتمالی داخله. حالا معلوم میشود احتمال دادهاند که ممکن است مجلس دشمن بشود، مأمور فرستادهاند، ولی وظیفه رکن 2 جاسوسی نیست مخصوصاً در مملکتی که از این همه سرباز و افسری که ما داریم، فقط 30 درصد در صفند، 30 درصد در صف کار میکنند، بقیه در صف نیستند، و شنیدهام این را شنیدهام، راجع به این سندی را هنوز ندارم که ارائه بدهم، ولی شاید برسد، شنیدهام که آن دو میلیون لیره کذایی که هنوز در مجلس تکلیفش معین نشده، کمادندش داده شده (مکی- تبصرهاش گذشت آقا) ای این تبصرهها بود، خوب پس الحمدلله. پس گرفتم الحمدلله. حالا رسیدیم به یکی از ادارات تابعه ستاد ارتش که توی دستور شماره 48 هم اسمی ازش نبوده و این اداره، کسانی که ضعف قلب دارند تشریف ببرند بیرون و آن اداره... (زنگ رئیس)
نایب رئیس- آقایان تماشاچیها اگر خنده بلند کردید مجازات دارد ساکت بنشینید و فقط گوش بدهید. اینجا برای خنده تشریف نیاوردهاید فقط برای گوش کردن است.
دکتر بقایی- آن ادارهای که اسمش در دستور شماره 48 نوشته نشده است ولی وظایفش معین شده است. اداره مجلس مؤسسان است. دو ماده برای این مجلس مؤسسان تهیه شده است که آن مواد را میخوانم «مقدمه: چون در موقع تهیه قانون اساسی ارتشی در ایران وجود نداشته و مقننین همفکری نسبت به ارتش دارا نبودند. لذا نسبت به ارتش نکات و مطالب لازمهای که از لحاظ اداره و سرپرستی آن لازم است در نظر گرفته نشده و در نتیجه امروزه در نتیجه ارتش امروز را در بلاتکلیفی کامل قرار دادهاند، جهت رفع این اشکالات دو ماده زیر منتهای ضرورت را دارد.
ماده اول- رئیس ستاد ارتش ایران مسئول (گفتیم که یک جایی مسئول باشد، حالا مسئولش اینجا پیدا میشود) ماده اول رئیس ستاد ارتش ایران مسئول امور فنی ارتش شناخته شده معاون یکم وزارت جنگ مصوب و از بین بهترین امرا ارشد، از بین بهترین امرای ارشد که تمام مراحل فرماندهی را طی و معروفیت کامل دارا باشند بنا به پیشنهاد شورای عالی جنگ انتخاب و در مقابل پارلمان، در مقابل پارلمان مسئول امور فنی ارتش ایران شناخته میشود.
ماده 2- شورای عالی جنگ از ده نفر بهترین امرا یا افسران ارشد بنا به موافقت ستاد ارتش (ببخشید کلمه ارتش ندارد) بنابر موافقت ستاد و وزارت جنگ تعیین و کلیه مسائل مهمه و فنی ارتش که دارای آییننامه خاصی نیست، در مقابل این هیئت مطرح و بحث خواهد شد صحبتی از تصمیم گرفتن نیست. اما این سند که برای مجلس مؤسسان تهیه دیده شده است (زنگ نایب رئیس) به خط تیمسار معظم سرلشگر رزمآرا است.
نایب رئیس- آقای دکتر بقایی کار ستاد ارتش چه مربوط به مجلس مؤسسان است؟ اگر ایرادی به ستاد ارتش دارید بفرمایید و حال آن که جزء استیضاحتان نیست.
دکتر بقایی- چرا؟ جزء استیضاحم هست. مداخلات مقامات نظامی.
نایب رئیس- مداخلات یعنی مداخلات غیر قانونی مقامات نظامی در امور کشوری.
دکتر بقایی- در این باب فرمودید؟ یکیش این است، ستاد ارتش چه حق دارد برای مجلس مؤسسان ماده قانون تهیه کند. آن هم مواردی که برایتان حالا تغییر خواهم کرد. شاید بعضی از دوستان من توجه به معنای این مواد نداشته باشند این سند، این عکس از روی خط تیمسار معظم سرلشگر رزمآرا حاجعلی خان رزمآرا رئیس محترم ستاد ارتش برداشته شده است میشناسید همه، بفرمایید بگیرید... (یکی از نمایندگان بدهید ببینم) نه حالا از دست نمیدهم (دهقان- همچو دستوری که برای مجلس مؤسسان تعیین نشده جزء فرمان همایونی همچو چیزی نیست) خواهد شد. عرض میکنم که توی این مجلس مؤسسان غیر از همان چیزهایی که فرمان همایونی است ده دوازده چیزهای دیگر هم باید مطرح شود، (دولتشاهی- تعیین ولیعهد چه مانعی دارد؟) برخلاف مذهب ما است.
نایب رئیس- مذاکره بینالانثین نکنید.
دکتر بقایی- اگر نشد، ما هم پس میگیریم، آقا من چیز اصلی را دارم میگویم، قبول نمیکنید.
یک نفر از نمایندگان- نیست اصلی کجایش اصلی است؟
کشاورزصدر- ساختهای این را.
باتمانقلیچ- ساخته بودند، جعل کرده بودند پیش اعلیحضرت هم فرستاده بودند سه سال قبل سرهنگ دیهیمی آن را ساخته، آقای رئیس برای اطلاعتان عرض میکنم این را در ستاد مخالفین سپهبد رزمآرا ساختهاند، بنده این را دیدهام (زنگ رئیس).
نایب رئیس- آقای دولتشاهی استدعا میکنم صحبت نکنید.
دولتشاهی- اینها جزء استیضاحتان نیست.
دکتر بقایی- چطور فرمودید؟
دولتشاهی- ولیعهد جزء استیضاحتان نیست، به شما چه؟
دکتر بقایی- به من چه؟ به من چه؟ من قسم خوردهام قانون اساسی را حفظ کنم.
دولتشاهی- پدرتان حفظ نکرد.
نایب رئیس- آقای دولتشاهی به شما اخطار میکنم، صحبت نکنید، آقای دکتر به شما هم میگویم بفرمایید.
دکتر بقایی- همه چیز فکر کرده بودم جز این که حضرت والا ابوالفتح میرزا دولتشاهی نماینده محترم مجلس به میرزا شهاب کرمانی این طور حرف بزند و این هم از افتخارات من خواهد بود (دولتشاهی- نیست آقا) فضولی نکن مردکه برو بیرون، چرا توهین میکنی به پدر من؟ (زنگ رئیس) چرا جلوگیری نمیکنید چرا میگذارید توهین بکند به پدر من؟ این چه جور حرف زدن است؟ کسانی که سوابق خودشان از آفتاب روشنتر است، این جور با من حرف میزنند (زنگ ممتد رئیس).
نایب رئیس- آقای دولتشاهی دفعه دوم به شما گفتم اخطار میکنم، دفعه سوم اگر اخطار کنم با قید در صورتجلسه است، صحبت نکنید، بفرمایید آقای دکتر بقایی.
رحیمیان- بنده پیشنهاد میکنم تنفس بدهید (مکی- صحیح است) 10 دقیقه تنفس بدهید.
مکی- نمیتواند حرف بزند.
نایب رئیس- بسته است برای مجلس.
مکی- بنده پیشنهاد ده دقیقه تنفس دارم.
مهندس خسرو هدایت- من مخالفم با تنفس.
نایب رئیس- پیشنهاد خوانده شود.
(به شرح زیر قرائت میشود)
ریاست محترم مجلس شورای ملی- پیشنهاد مینمایم ده دقیقه تنفس داده شود. مکی.
حاذقی- مخالفم آقا وقت مملکت را تلف میکنند، تنفس چیست آقا.
صفوی- بنده هم مخالفم.
نایب رئیس- آقای مکی بفرمایید توضیح بدهید.
مکی- قرار بود که صبح مقام ریاست اینجا اخطار کردند همچنین خود جناب آقای نایب رئیس هم چندین مرتبه که جلسه را اداره میفرمودند اخطار کردند به آقایان که از صحبتهای بینالانثین و از حملات اشخاص به ناطق خودداری بشود متأسفانه حملاتی که به ناطق میشود با وضع مزاجی که خود ناطق دارد این حملات واقعاً یک عمل غیر مترقبه و تکلیف شاقی است ده دقیقه شما تنفس بدهید که بعد از ده دقیقه
+++
عصبانیتی که ناطق پیدا کرده، عارضهای که پیدا کرده مرتفع بشود و بعداً بتواند ناطق ادامه بدهد و الا اگر بخواهید که جلسه را همین طور ادامه پیدا کند نه ایشان وامیمانند نه بنده ولی مصلحت این است که ده دقیقه تنفس بدهید.
صفوی- مصلحت مملکت هم ایجاب میکند که زودتر این کار خاتمه پیدا کند.
قبادیان- اگر واقعاً کسالت دارد موافقت شود.
مهندس خسرو هدایت- آقای قبادیان فقط یک ساعت است که این جلسه تشکیل شده است.
نایب رئیس- یک ساعت و ربع.
مکی- یک سال گذشته.
نایب رئیس- آقای مکی شما هم بگذارید صحبت کنند. آقای مهندس هدایت توضیحی دارید بفرمایید.
مهندس خسرو هدایت- ممکن نیست این را قبول کرد که در این یک ساعت مجلس خسته بشود و احتیاج به تنفس داشته باشد (مکی- البته مجلس خسته نمیشود) بنده خیال میکنم اگر آقای مکی از داشتن یادداشتهای مکرر و ناقص خودداری بکنند نه ایشان خسته میشوند و نه تشنجی در مجلس پیدا میشود ما بیانات ایشان را گوش میکنیم و بعد هم قضاوت میکنیم احتیاج به تنفس هم به نظر بنده لازم نیست.
دکتر بقایی- این یادداشت را ببرید خدمت آقای هدایت ملاحظه فرمایند که ایشان چه نوشتهاند (مکی- بدهید به آقای مهندس هدایت) ببرید بدهید آقای هدایت بخوانند (صحیح است)
نایب رئیس- صحبتتان را ادامه بدهید تا عده کافی بشود برای رأی.
دکتر بقایی- ادامه میدهم.
مهندس خسرو هدایت- آقا خودتان میتوانستید بخوانید.
نایب رئیس- آقای خسرو هدایت بیخود صحبت نکنید بفرمایید بنشینید.
مهندس خسرو هدایت- این را بدهید به آقای رئیس، آقای مکی نوشتهاند. آرام باشید. عصبانی نشوید، اسناد را بخوانید...
نایب رئیس- آقای مهندس هدایت بفرمایید بنشینید. آقای دکتر بقایی ادامه بدهید.
دکتر بقایی- خوشوقتم از این که ملت ایران در این دقایق آخر حقایق را میفهمد (مهندس خسرو هدایت- دقایق اول است) بلی. اول دیکتاتوری و آخر آزادی همین طور است.
مهندس خسرو هدایت- بلی، اول آزادی و آخر هرج و مرج.
باتمانقلیچ- آقای خسرو هدایت بگذارید صحبتشان را بکنند.
دکتر بقایی- بنده حقیقتاً نمیتوانم صحبت بکنم.
نایب رئیس- تا عده برای رأی کافی شود میتوانید صحبت کنید.
دکتر بقایی- ... در این دقایق آخر حقایق را میفهمد و میفهمد که چه اشخاصی به ایجاد دیکتاتوری در این مملکت علاقهمند هستند و من امیدوارم که پس از این این مبارزه که نتیجه آن هر چه میخواهد بشود بشود امیدوارم که پس از این مبارزه ملت ایران روشی را که بعد از هجوم مغول پیش گرفته بود و شعار خود قرار داده بود ترک کند و دیگر معتقد به این نباشد که در عفو لذتی است که در انتقام نیست امیدوارم که این شعر را ملت ایران از خاطر بزداید و با کمال ایمان مسلمان بشود و به کتاب مقدس خود توجه کند و در آن کتاب بخواند و بفهمد و عمل کند و لکم فیالقصاص حیوه با اولیالالباب. یعنی برای شما زندگی در انتقام است اگر ملت ایران این قدر فراموشکار نبود، اگر ملت ایران توجه کرده بود و دشمنان کشور و دشمنان آزادی و بزهکاران و تبهکاران را گوشمال داده بود و تنبیه کرده بود امروز این صحبتها لازم نبود ولی متأسفانه ملت ایران عفو کرد و امیدوارم که این ملت دیگر عفو نکند و یقین دارم که دیگر عفو نخواهد کرد برای این که الان این ذره حقیر با شما صحبت نمیکند، این صدایی که به گوش شما میرسد صدای ملت ایران است که به عواقب وخیم زیاد عفو کردن پی برده است حالا میفهمد که اگر تبهکاران و خیانتکاران و دزدان دوره بیست ساله را تنبیه کرده بود و مجازات کرده بود دیگر امروز چنین اتفاقی نمیافتاد ولی یقین دارم که دفعه دیگر که آزادی پیدا بشود مثل آن دفعه نخواهد شد، آقایان از تمام خیانتکاران و تبهکاران دوره گذشته یک نفر محکوم شد، یک نفر محکوم شد و آن سرپاس مختاری رئیس شهربانی و علتش را من در مدتی که در این مکان مقدس متحصن شدم کشف کردم، علتش این بود که با تمام فجایعی که به دستور او انجام گرفت مختاری دزد نبود، مختاری برای جنایاتش محکوم شد برای این محکوم شد که دزد نبود ولی من مختاری را جز در روی عکس ندیدهام کمال تنفر را هم از او داشتم ولی حالا میفهمم که چون دزد نبود مجازات شد. جنایتکارانی از او بدتر و جانیتر و فاسدتر بودند ولی چون دزد بودند و چون پول گرو آورده بودند تعقیب نشدند و محاکمه نشدند و اگر هم تعقیب شدند و اگر هم محکوم شدند عفو شدند ولی، ولی ملت ایران به خاطر داشته باشد که این دفعه دیگر عفو نخواهد شد، برای یک ملت، برای سعادت یک ملت و برای همه چیز یک ملت خطرناکترین چیزها عفو است اگر دزدان خواه ارتشی، خواه کشوری، خواه وزارت دارایی، خواه غیر آن محکوم شده بودند و مجازات شده بودند امروز کسی در این مجلس نمیتوانست اسم میرزا شهاب کرمانی را به زشتی ببرد ولی هیهات، هیهات که این دفعه ملت فراموش کرد ولی یقین دارم که دیگر فراموش نخواهد کرد. اما راجع به هرج و مرج که فرمودید یک آیه قرآن در اینجا توسط یکی از دوستانم برای من فرستاده شده بود امروز که خیلی موقعیت دارد که حضور آقایان عرض کنم، جناب آقای مهندس هدایت نماینده مجلس
نایب رئیس- آقای مکی ده دقیقه تنفس خواسته بودند مخالفت شد اینک عده کافی شده برای رأی بنابراین رأی میگیریم به این که ده دقیقه تنفس داده بشود آقایان موافقین قیام بفرمایند (عده کمی برخاستند) تصویب نشد.
دکتر بقایی- ... و اذا قیل لهم لاتفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون الا انهم هم المفسدون ولکن لایشعرون. یعنی وقتی که به آنها گفته میشود...
مکی- اکثریت نیست همانها که موافقت نمیکنند همانها جلسه را از اکثریت میاندازند.
صدرزاده- صحیح است کاملاً صحیح است (پس از چند لحظه اکثریت حاصل شد)
2- ختم جلسه به عنوان تنفس
نایب رئیس- بنده میخواستم یک مطلبی حضور آقایان عرض کنم در جلسه قبل هم عرض کردم که مورد استیضاح آقای دکتر بقایی نماینده محترم به موضوع است، اول بعضی تصمیمات بیرویه هیئت دولت (دکتر بقایی- صحیح است) دوم- مداخلات غیرقانونی بعضی مقامات نظامی در امور کشور، سوم- سوء جریانات دادگستری، الان پنج و شاید هم شش جلسه است، هفت جلسه است که نماینده محترم آقای دکتر بقایی میشود گفت در مداخلات نظامی آن هم با یک مقدماتی که مربوط به این کار بوده یا نبوده کار ندارم صحبت میفرمایند و مطابق قولی که خودشان دادند که پس از دو دوازدهم 6 ساعت بیشتر صحبت نفرمایند و مطابق قول خود ایشان چون قول ایشان را همیشه محترم میشماریم چون شخص خوشقولی هستند یک ساعت و نیم دیگر باقی مانده است از نطق ایشان و چون خیلی خسته هستند و میل دارند ما هم میل نداریم که ایشان تحت فشار صحبت کرده باشند ما میخواهیم یک کارهایی بکنیم که به کار مملکت بخورد خود ایشان تصدیق میکنند یک استیضاحی بیش از این نمیبایست به طول بیانجامد کارهای خیلی مهمی منجمله لایحه مجلس سنا که بنده مکرر در مکرر عرض کردم که جزء شئون مجلس است و ما مؤظفیم و قانون اساسی گفته است که ما این کار را بکنیم و خیلی کارهای دیگر جزء دستور است این اصلاح بر این است که مجلس خودش این قانون را بگذراند و قص علیهذا (صحیح است) لوایح خیلی متعدد دیگری هست که متأسفانه این استیضاح جلوگیری کرد که این لوایح را بگذرانیم و به حال مردم و مملکت مفید باشد (حاذقی- لایحه مالیات)
+++
این است که مطابق قول خود آقای دکتر بنده عقیده دارم که درباره سوء جریانات دادگستری و بعضی تصمیمات بیرویه هیئت دولت هم اگر یک ساعت و نیم صحبت کنند استیضاحشان مطابق قول خودشان به پایان خواهد رسید حالا چون ایشان خیلی اظهار خستگی میکنند اگر آقایان اجازه بدهند تنفس میدهیم و چون بعد از تنفس ایشان نمیتوانند صحبت بکنند زیرا خیلی خسته شدهاند جلسه را فردا صبح ساعت هشت معین میکنیم (صحیح است) که این یک ساعت و نیم تمام بشود و دولت هم جواب بدهد و این کار انشاءالله زود تمام بشود (نورالدین امامی- ساعت هشت بیایند) فقط چیزی که استدعا و تقاضا کردم و اگر آقایان استدعای مرا بپذیرند برای یکدفعه در عمر (صحیح است) برای این که فردا سه و نیم قبل از ظهر همه آقایان حاضر باشند (اردلان- اطاعت میکنیم) که ما بتوانیم در سر موقع یعنی وقت داشته باشیم سه ساعت، چهار ساعت (صبر کنید آقا بفرمایید از سر جایتان تکان نخورید) این مذاکرات را تمام کنیم و ایشان هم آزادی داشته باشند. اگر ناطق محترم هم حقیقتاً کسالت دارد از انصاف دور است (صحیح است)- آقای دکتر شفق فرمایشی دارید؟
دکتر شفق- بنده اخطار نظامنامهای داشتم راجع به استعمال الفاظ زشت امروز مجلس حقیقتاً مرتب بود و بنده شخصاً از جناب آقای دولتشاهی شکایت دارم که برخلاف این ماده امروز رعایت نزاکت را نکردند (صحیح است)
نایب رئیس- بنده خودم به ایشان اخطار و اخطار مجدد کردم اگر ایشان باز هم ادامه میدادند اخطار با قید در صورتجلسه میکردم و این را هم باید بگویم حقیقتاً ایشان توهین به کسی کردند مثل مرحوم میرزا شهاب کرمانی که یکی از بهترین و وطنپرستترین مردم بوده (دولتشاهی- بنده توهین نکردم) حالا اگر اجازه میدهید مجلس را به طور تنفس ختم میکنیم.
(مجلس هفت ساعت و پنجاه دقیقه بعدازظهر ختم شد)
رئیس مجس شورای ملی- رضا حکمت
+++
قوانین
شماره 2019 17/ 2/ 328
وزارت دارایی
فرمان همایونی به انضمام قانون اجازه پرداخت دو دوازدهم حقوق و هزینه کل کشور بابت دو ماهه اول سال (1328) که در جلسه بیست و نهم فروردین ماه 1328 به تصویب مجلس شورای ملی رسیده است ذیلاً ابلاغ میگردد.
با تأییدات خداوند متعال ما پهلوی شاهنشاه ایران
محل صعه ملوکانه نظر به اصل بیست و هفتم متمم قانون اساسی
مقرر میداریم
ماده اول- قانون اجازه پرداخت دو دوازدهم حقوق و هزینه کل کشور بابت دو ماهه اول سال 1328 که در جلسه بیست و نهم فروردین ماه 1328 به تصویب مجلس شورای ملی رسید و منضم به این دستخط است به موقع اجرا گذاشته شود.
ماده دوم- هیئت دولت مأمور اجرای این قانون هستند به تاریخ هشتم اردیبهشت ماه (1328)
قانون اجازه پرداخت دو دوازدهم حقوق و هزینه کل کشور بابت دو ماه اول سال (1328)
ماده واحده- به وزارت دارایی اجازه داده میشود حقوق و هزینههای مستمر و غیر مستمر وزارتخانهها و ادارات و بنگاههای دولتی و سایر هزینههای کشور را اعم از مصارف عمومی و عمرانی در دو ماهه اول سال 28 در حدود دو دوازدهم اعتبارات سال 1327 با رعایت تبصره یک ماده واحده قانون مصوب دوم آبان ماه 24 و سایر قوانین و مقررات مالی و کمک هزینه کارمندان و خدمتگذاران کشوری و لشگری را مطابق قوانین و آییننامههای مربوطه از درآمد عمومی سال جاری کشور پرداخت نماید.
تبصره (1) مواد متمم قانون چهار دوازدهم آخر سال 1327 موضوع گزارشهای شماره 20 و 21 مورخ 15 و 22 اسفند 27 کمیسیون بودجه و گزارشهای مورخه 22 اسفند ماه 1327 راجع به اضافه اعتبار ترفیع و اضافات کارمندان بابت سالهای 25 و 1326 که در سال 1327 نیز مورد پرداخت خواهد داشت و مجوز تبدیل پایههای پزشکیاری فارغالتحصیلهای دبیرستان و کلاسهای فنی واکسیناتوری دامپزشکی و کمک هزینه فرزندان مرحوم سید احمد بهبهانی تصویب میگردد که به موقع اجرا گذارده شود.
تبصره (2) برای این که در انجام امور عمرانی که جزء بودجه کشور بوده و طبق قانون اجرای مقررات برنامه هفت ساله به عهده سازمان برنامه محول گردیده وقفه و تأخیری حاصل نشود از اول سال 1328 و مادام که سازمان برنامه شروع به اجرای مقررات قانون 26 بهمن 1327 ننموده است وزارت دارایی مجاز است به اطلاع و به نمایندگی سازمان برنامه اعتبار مصارف عمرانی را از محل درآمد نفت در اختیار دستگاههای دولتی که عهدهدار انجام کار عمرانی میباشد بگذارد حساب وجوه مذکور را وزارتخانهها و ادارات ذیمدخل تنظیم و به سازمان برنامه تسلیم خواهند نمود.
تبصره (3) تبصره یک ضمیمه قانون اجازه اجرای مقررات گزارش کمیسیون برنامه مصوب 26 بهمن ماه 1327 لغو و طبق مفاد ماده 9 گزارش کمیسیون برنامه انتخاب شورای عالی و مدیرعامل برحسب پیشنهاد دولت و به موجب فرمان همایونی به عمل خواهد آمد.
تبصره (4) مدت تعهد و پرداخت بقیه ترفیع و اضافات سال 1326 موضوع تبصره یک قانون اول خرداد ماه 27 و تبصره 4 قانون دوم شهریور ماه 27 و تا آخر خرداد ماه 32 تمدید میشود.
تبصره (5) دولت میتواند علاوه بر مالیات مقرر تا میزان سه برابر گندم مالیاتی و یک برابر جو مالیاتی مازاد از مالکین مطالبه نماید و قیمت آن را مطابق نرخی که با پیشنهاد وزارت دارایی و تصویب هیئت محلی (به شرطی که بهای نان هر شهرستان متناسب با بهای خرید گندم آنجا باشد) معین میشود پرداخت نماید.
هیئت محلی مرکب است از رئیس دارایی محل- فرماندار- نماینده بانک ملی یا بانک کشاورزی دو نفر معتمد محل یا نماینده مالکین خرده مالکینی که مالیات مشخصه آنها نقداً و حتماً از دو هزار و چهارصد ریال تجاوز نکند از پرداخت مالیات معاف خواهند بود.
تبصره (6) اعتبارات مربوط به راهسازی و تعمیر راهها که در بودجه 1328 از طرف دولت منظور و ضمن لایحه بودجه مزبور تقدیم مجلس شده است عیناً برای اجرا در اختیار وزارت راه گذارده میشود که در حدود قوانین و مقررات و به تدریج به ترتیبی که مورد موافقت وزارت دارایی باشد به مصارف معینه برساند.
تبصره (7) لوله و سایر آلات لولهکشی آب شهرها از هر گونه عوارض و حقوق گمرکی معاف خواهد بود.
تبصره (8) باقیمانده اعتبارات ساختمانی و تعمیراتی سال 1326 تا آخر خرداد سال 1328 قابل پرداخت خواهد بود.
تبصره (9) وزارت دارایی مکلف است از مطالبه وصول مالیات بر درآمد سالهای قبل از 1327 مؤدیانی که مالیات آنها زائد بر یک هزار ریال نباشد و تاکنون وصول نشده صرفنظر نماید.
چنانچه مقداری از بدهی این قبیل مؤدیان فعلاً وصول شده باشد حساب مالیاتی آنها واریخت شده محسوب و از وصول بقیه صرفنظر خواهد گردید. مؤدیان مالیاتی از هر قبیل که کلیه بدهی مالیاتی لغایت سال 27 خود را تا مدت دو ماه از تاریخ تصویب این قانون نقداً بپردازند از تأدیه جریمه متخلف و زیان دیرکرد معاف خواهند بود.
تبصره (10) حقوق ارزی و ریالی مستخدمین خارجی که استخدام آنها از طرف کمیسیونهای مربوط مجلس شورای ملی به تصویب رسیده ولی هنوز در جلسه عمومی مجلس تصویب نشده است تماماً پرداخته شود.
تبصره (11) وزارت پست و تلگراف و تلفن مجاز است به منظور کمک به امور خیریه مبلغ پنجاه دینار از هر مراسله سفارشی و بیمه اعم از داخله و خارجه و مبلغ دو ریال از هر امانت پستی اعم از داخله و خارجه و مبلغ دو ریال و بیست و پنج دینار از هر تلگراف اعم از داخله و خارجه به وسیله الصاق تمبر خیریه از فرستندگان دریافت نماید از وجوه حاصله «پس از وضع هزینه طبع تمبر» مبلغ دو میلیون ریال برای مبارزه با مرض سل به بنگاه حمایت مسلولین و بقیه برای صرف امور خیریه کشور شیر و خورشید سرخ ایران پرداخت میگردد.
پانصد هزار ریال از دو میلیون ریال اختصاصی بنگاه حمایت مسلولین باید به مصرف درمان و هزینه انتقال مسلولین بیبضاعت شهرستانها به مرکز برسد طریقه نقل و انتقال و استفاده از اعتبار مزبور با هیئت مدیره بنگاه حمایت مسلولین خواهد بود. پرداخت وجوه مزبور به وسیله خزانهداری کل انجام خواهد گرفت وجوه معامله از این قانون به شیر و خورشید سرخ به هیچوجه به مصارف اداری بنگاه مزبور نخواهد رسید.
این قانون که مشتمل بر یک ماده و متن گزارشهای شماره 20 و 21 مورخ 15 و 22 اسفند 27 کمیسیون بودجه و گزارش راجع به اضافه اعتبار ترفیع و اضافات کارمندان و همچنین گزارش مربوط به مجوز تبدیل پایههای پزشکیاری دامپزشکی و کمک هزینه فرزندان مرحوم سید احمد بهبهانی ضمیمه است در جلسه بیست و نهم فروردین ماه یک هزار و سیصد و بیست و هشت به تصویب مجلس شورای ملی رسید.
رئیس مجلس شورای ملی- رضا حکمت
متن گزارش شماره 20 مورخ 15/12/27 کمیسیون بودجه
ماده اول- وزارت دارایی مجاز است مبلغ هفتصد و پنجاه هزار ریال برای سه ماهه آخر سال جاری جهت تأسیس نمایندگیهای سیاسی دولت ایران در پاکستان و عربستان سعودی و سایر احتیاجات وزارت خارجه و همچنین هشتصد هزار ریال برای خرید اثاثیه سفارت پاکستان علاوه بر بودجه پیشنهادی سال 1327 وزارت خارجه منظور و پرداخت نماید.
ماده دوم- وزارت دارایی مجاز است مبلغ بیست و هشت میلیون ریال علاوه بر بودجه سال 1326 وزارت راه ردیف 27 لایحه بودجه سال 26 برای ساختمان و تعمیر و تکمیل راههای شوسه و ساختمان اسکله بندرعباس علاوه نموده و از محل درآمد عمرانی کشور بپردازد با این ترتیب پنجاه میلیون ریال موضوع تبصره 2 قانون چهارم اردیبهشت 1327 احتساب شده و در نتیجه جمع بودجه ساختمان و تعمیر و تکمیل راههای شوسه 27 کشور یکصد و هفتاد میلیون ریال خواهد بود.
که وزارت راه مکلف است صورت ریز هزینه یکصد و هفتاد میلیون ریال را در ظرف یک ماه به کمیسیون بودجه ارسال دارد.
ماده سوم- دولت مکلف است حساب مطالبات دولت را از بابت استفاده نیروی متفقین از راهآهن و بنادر ایران و فرودگاهها و کارخانهجات به مسئولیت خود تصفیه و دریافت نموده و از این محل هزینه و مصارف تکمیل و رفع نواقص بنگاه راهآهن دولتی ایران را بپردازد.
+++
ماده چهارم- مبلغ سی و پنج میلیون و نهصد و سی و دو هزار ریال اضافه اعتبار سال 27 اداره کل گمرک ردیف 35 بودجه سال 27 کشور گزارش کمیسیون بودجه به منظور تکمیل گارد سرحدی و جلوگیری از قاچاق و سایر احتیاجات ضروری بودجه آن اداره علاوه و بودجه تفصیلی گارد سرحدی فوراً به کمیسیون بودجه ارسال و پس از رسیدگی ابلاغ گردد.
تبصره- واردات به ادارات گمرک مدتی را که مقررات و دستورات دولتی مانع از ترخیص آن شده یا میشود از پرداخت کرایه زمین و انبار معاف خواهد بود.
ماده پنجم- وزارت دارایی مجاز است مبلغ هیجده میلیون و بیست و نه هزار و هفتصد و پنجاه و سه ریال اعتبار قسط اول بهای لوازم خریداری از متفقین ردیف 60 بودجه سال 27 کشور را از درآمد عمومی کشور پرداخت نماید.
ماده ششم- دولت میتواند مبلغ سیزده میلیون ریال اعتبار سهمیه سال 1948 و سنوات قبل دولت ایران از مخارج سازمان ملل متحده ردیف 53 بودجه سال 27 را از درآمد عمومی کشور بپردازد.
ماده هفتم- وزارت دارایی مجاز است برای جبران زیان عملکرد غله و نان در تمام کشور مجموعاً تا میزان سیصد میلیون ریال پس از تعلیم ترازنامه دوره عمل 27 و انجام رسیدگی و ثبوت زیان حاصله از محل درآمد عمومی سال 27 کشور پرداخت نماید پرداخت این مبلغ از لحاظ فرصت تنظیم و رسیدگی ترازنامه اداره غله و نان تا آخر اسفند ماه 1328 مجاز خواهد بود.
ماده هشتم- دولت مجاز است حقوق ریالی و ارزی کارشناسان خارجی را که مدت پیمان آنها منقضی شده همچنین کارشناسانی را که از نظر احتیاج تا اول آذر ماه 27 از طرف دولت استخدام و لوایح تمدید یا عقد قرارداد استخدام آنان تا تاریخ تصویب این قانون به مجلس شورای ملی تقدیم گردیده است تا آخر سال 27 بپردازد.
ماده نهم- مبلغ ده میلیون ریال به اعتبار بودجه سال 27 اداره هواپیمایی کشور علاوه و با تنظیم و ابلاغ بودجه تفصیلی اداره نامبرده پرداخت گردد هر مبلغ از اعتبار فوق که درسال جاری تعهد و یا پرداخت نشده باشد در سال 1328 قابل تعهد و پرداخت خواهد بود.
ماده دهم- به وزارت دارایی اجازه داده میشود مبلغ هجده میلیون ریال علاوه بر بودجه 26 وزارت بهداری اضافه نموده که به این ترتیب شش میلیون و پانصد هزار ریال خرید عمارات برای تأسیس قرنطینههای بوشهر و بندرعباس و بقیه برای خرید لوازم جراحی و هزینه مریضخانههای جدید به مصرف برساند.
ماده یازدهم- کارخانههای دولتی و خصوصی که در حدود یکصد کارگر یا بیشتر دارند باید برطبق آییننامه که دولت تنظیم خواهد کرد برای کارگران خود منزل بسازند و از سال 27 این کار را شروع و عملی نمایند.
ماده دوازدهم- دانشکدههای دامپزشکی و کشاورزی و هنرهای زیبا (هنرکده سابق) به شعب دانشگاه تهران افزوده میشود و شورای دانشگاه میتواند برای معلمان دانشکدههای دامپزشکی و کشاورزی که قبل از تصویب این قانون برای تدریس در آن دو دانشکده انتخاب شده و صلاحیت آنان مورد تصویب آن شوری بوده است با احتساب سنواب تدریس آنها در مدارس سابقالذکر یا مدارس عالیه دیگر طبق قانون تأسیس دانشگاه مصویب 12 خرداد 1313 و با رعایت ماده 12 قانون آموزش اجباری مصوب 6 مرداد 1322 در ظرف دو ماه پایههای استادی یا دانشیاری تشخیص و ابلاغ نماید در صورتی که حقوق پایه و کمکی که برطبق این قانون به معلمان مشمول این ماده داده میشود از مجموع حقوق و کمک و حقالتدریسی که فعلاً دریافت میدارند کمتر باشد تفاوت آن به عنوان فوقالعاده پرداخته خواهد شد همچنین به اشخاصی که قبل از تصویب این قانون لااقل هشت سال در دانشگاه تدریس کرده باشند و دارای آثار و تألیفاتی بوده و صلاحیت آنان را شورای دانشگاه تصدیق نماید ممکن است رتبه استادی داده شود رتبه این معلمان با در نظر گرفتن مدت خدمات فرهنگی و دولتی آنان از طرف شورای دانشگاه تعیین خواهد شد.
با تعیین رتبههای مزبور حقوق آنان نباید در هر سال از مجموع حقوق و مزایایی که فعلاً از اعتبارات مختلف بودجه کشور دریافت میدارند تجاوز کند.
ماده سیزدهم- قضات دادگستری که توقف آنها در هر یک از پایهها از مدت مقرره قانونی تجاوز کرده باشد و محکومیت انتظامی که قانوناً مانع از ترفیع باشد نداشته باشند برای هر سه سال اضافی استحقاق ترفیع یک پایه را دارند دادگاه عالی انتظامی به پرونده مشمول این ماده رسیدگی و احکام ترفیع آنان را به پایهای که مستحق میشوند صادر مینماید ایام نمایندگی مجلس شورای ملی جزء مدت اشتغال به خدمت محسوب میشود پرداخت این اضافات موکول به وجود اعتبار در بودجه مصوبه وزارت دادگستری میباشد.
ماده چهاردهم- وجوه حاصله از بهرهبرداری مؤسسات دانشگاه پس از وضع مبالغی که از بودجه دانشگاه به مصرف تهیه مواد اولیه مربوط به آن میرسد و همچنین مبالغی که به عنوان ثبتنام و شهریه و حق امتحان دریافت میشود مانند درآمد آزمایشگاهها و سایر درآمدهای اختصاصی دانشگاه مذکور در ماده هشتم قانون تأسیس دانشگاه مورخ خرداد 1313 دآمد اختصاصی دانشگاه منظور خواهد شد و یا نظر و تصویب شورای دانشگاه به مصرف خواهد رسید.
ماده پانزدهم- به آخر تبصره (2) ماده واحده مصوب 26 بهمن ماه 26 عبارت ذیل اضافه خواهد شد (ولی نسبت به خانمهای لیسانسیه موکول به نظر وزارت فرهنگ است)
ماده شانزدهم- کلیه اشیا و لوازم و اثاثیه بیمارستانها و مؤسسات بهداشتی که اشخاص نیکوکار تأسیس و به رایگان مورد استفاده عموم قرار میدهند از هر گونه عوارض گمرکی معاف است.
توضیح آن که باید اشیا و لوازم فوق منحصراً و مستقیماً برای منظور خیریه و بدون حق انتقال یا گواهی بهداری بوده باشد.
ماده هفدهم- اعتبارات راهسازی و ساختمانی سال 1327 تا آخر سال 1328 قابل تعهد پرداخت خواهد بود.
ماده هجدهم- دولت مکلف است برای ساختن سد کنار بلوار بندر پهلوی که اخیراً به علت طغیان آب و کولاک دریا خراب شده است و همچنین برای سایر اصلاحات شهر بندر پهلوی مبلغ چهار میلیون ریال از محل عمرانی کشور اختصاص و زیر نظر انجمن شهر بندر پهلوی به مصرف برساند.
ماده نوزدهم- مادامی که آقایان حسین و مهران نصر فرزندان مرحوم دکتر ولیالله نصر به تحصیل اشتغال دارند وزارت فرهنگ ماهیانه به هر یک مبلغ پنج هزار ریال از محل بودجه وزارت فرهنگ کمک خرج پرداخت مینماید.
ماده بیستم- به پاس خدمات مرحوم داور دولت مجاز است پرویز پسر ارشد ایشان را برای تکمیل تحصیلات به اروپا اعزام داشته و هزینه تحصیل او را تا ده سال همه ساله از اعتباری که برای هزینه اعزام دانشجویان به خارجه در اختیار وزارت فرهنگ است بپردازد و مدتی که مشارالیه با هزینه دولت مشغول تحصیل میباشد و همچنین پس از خاتمه تحصیلات حقوق وظیفه او از محل اعتبار شهریه مادامالحیات به مادر ایشان (عیال مرحوم داور) پرداخت گردد.
متن گزارش شماره 21 کمیسیون بودجه
ماده واحده- به وزارت دارایی اجازه داده میشود استثنائاً تا میزان دو میلیون لیره اعتبار از محل صدی چهل عواید نفت که طبق قانون اول بهمن 26 برای مصرف عمرانی تخصیص داده شده به مصرف خرید فشنگ و تعمیر کارخانهجات تسلیحات ارتش و همچنین مخارج حمل و نقل آن برساند این دو میلیون لیره صورت قرضه را داشته و دولت مجاز است معادل همان مبلغ به ریال در بودجه 28 مملکتی منظور و از درآمد همان سال به حساب عمران مسترد دارد.
تبصره (1) وزارت جنگ ملزم است در خرید نوع اسلحه و قیمت آن حد اعلای مصالح کشور را منظور دارد و کارخانه فروشنده هم باید تعهد نصب آن را عهدهدار باشد و خرید ماشینآلات مندرسه هم ممنوع خواهد بود.
تبصره (2) وزارت جنگ ملزم است از تاریخ تصویب این قانون تا دو هفته صورت کامل هزینه تعمیر و ترمیم کارخانهجات تسلیحات را با تصدیق و امضای صریح متخصصین و توضیحات به کمیسیون بودجه تسلیم نماید تا در کمیسیون مورد رسیدگی و مداقه واقع گردد.
تبصره (3) دولت مکلف است برای استیفا مطالبات دولت ایران از بابت اسلحه و مهمات تحویلی به متفقین اقدامات لازم را به عمل آورده و نتیجه اقدامات خود را در ظرف 3 ماه به مجلس گزارش دهد.
متن گزارش مورخ 22 اسفند ماه 27
کمیسیون بودجه
ماده واحده- برای پرداخت تفاوت و ترفیع اضافات سال 25 و 26 کارمندان دولت و دربار شاهنشاهی و اضافه حقوق سال 27 خدمتگذاران جزء و دونپایه وزارتخانهها و ادارات و بنگاههای دولتی و دربار شاهنشاهی که در بودجههای مربوطه محل ندارند مبلغ یکصد و پنجاه میلیون ریال دیگر (علاوه
+ + +
بر یکصد و هشتاد و دو میلیون ریال موضوع ماده واحده قانون نهم آبان ماه 27) تصویب و به وزارت دارایی اجازه داده میشود مطابق تقاضای وزارتخانهها و ادارات و بنگاههای ذیمدخل و تشخیص وزارت دارایی مبلغ کسر اعتبار هر یک را به بودجه آنها علاوه نموده و از محل درآمد عمومی سال جاری کشور پرداخت نمایند.
متن گزارش مورخ 22 اسفند ماه 1327
کمیسیون بودجه
ماده اول- پایههای پزشکیاری فارغالتحصیلهای دبیرستان و کلاسهای فنی واکسیناتوری دامپزشکی در صورت تمایل صاحبان آنان به شرط بقا در خدمت تخصیصی خودشان قابل تبدیل به اداری بوده و مدارج ترفیع آنان در صورت دارا بودن دیپلم مانند سایر دیپلمهها و در صورت نداشتن دیپلم نظیر دیگر کارمندان خواهد بود چنانچه اجرای مفاد این ماده اضافاتی را ایجاب نماید پرداخت آن اضافات موکول به وجود اعتبار در بودجه مربوطه خواهد بود.
ماده دوم- وزارت فرهنگ مکلف است از تاریخ تصویب به هر یک از سه فرزندان ذکور مرحوم سید احمد بهبهانی نماینده سابق مجلس شورای ملی ماهیانه مبلغ دو هزار ریال مادام که مشغول تحصیل هستند از محل بودجه وزارت فرهنگ به عنوان کمک خرج بپردازد متن گزارش های شماره 20 و 21 مورخ 15 و 22 اسفند ماه 27 کمیسیون بودجه و گزارش راجع به اضافه اعتبار ترفیع و اضافات کارمندان و همچنین گزارش مربوط به مجوز تبدیل پایههای پزشکیاری دامپزشکی و کمک فرزندان مرحوم سید احمد بهبهانی ضمیمه این قانون بوده و صحیح است.
رئیس مجلس شورای ملی- رضا حکمت
اصل فرمان همایونی و قانون در دفتر نخستوزیر است م 779 نخستوزیر
شماره 1508/ 1924 11/ 2/ 28
آقای علی باقری
به موجب این حکم به سمت سردفتری اسناد رسمی درجه سوم شیروان منصوب میشوید. طبق مقررات مشغول انجام وظیفه شوید.
وزیر دادگستری
شماره 1723/ 30440 17/ 2/ 28
آقای محسن شیوج سردفتر سابق ازدواج و طلاق ولیان کرج
به موجب این ابلاغ رفع تعلیق شما را از تصدی دفاتر ازدواج و طلاق اعلام میدارد.
وزیر دادگستری
شماره 1730/ 3797 15/ 2/ 1328
آقای محمدحسین حسینزاده سردفتر ازدواج و طلاق سابق کرمانشاهان
نظر به این که محاکمه انتظامی شما منتهی به محکومیت به جزای نقدی شده به موجب این ابلاغ رفع تعلیق شما را از تصدی ازدواج و طلاق اعلام میدارم.
وزیر دادگستری
شماره 2833/ 3374 15/ 2/ 28
آقای محمدعلی معزالدینی
به موجب این حکم به سمت سردفتری اسناد رسمی درجه سوم شهرستان ساری منصوب میشوید. طبق مقررات مشغول انجام وظیفه شوید.
وزیر دادگستری
شماره 1847/ 3438 17/ 2/ 28
آقای عباس حکیم معانی سردفتر اسناد رسمی شماره 138 تهران
نظر به این که در دادگاه بدوی انتظامی سردفتران به انفصال موقت محکوم شدهاید وزارت دادگستری طبق ماده 29 قانون دفتر اسناد رسمی شما را تا خاتمه رسیدگی انتظامی از تصدی دفاتر اسناد رسمی و گواهی صحت امضا معلق مینماید.
وزیر دادگستری
+++
بقیه جلسه: 157
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز چهارشنبه 31 فروردینماه 1328
فهرست مطالب:
1- بقیه استیضاح آقای دکتر بقایی
مجلس ساعت ده و ربع صبح به ریاست آقای رضا حمت تشکیل گردید.
رئیس - چون جلسه قبل به عنوان تنفس ختم شده آقای دکتر بقایی دنباله بیانات خودشان را ادامه میدهند.
1- بقیه استیضاح آقای دکتر بقایی
دکتر بقایی - آقایان میدانند که ملت ایران یک ملت بسیار با ذوقی است و کمتر در دنیا نظیر ملت ایران پیدا میشود که حتی قصابها و کشاورزها و هر طبقه دیگری در عین بیسوادی روحشان آن قدر لطیف باشد که بتوانند شعر بگویند، در اروپا شاعری که سواد نداشته باشد تقریباً هیچ وقت پیدا نمیشود و این هم یکی از افتخارات ملت ایران است، خیلی نکتههای ظریف را میسنجد صبحی یک دوست ناشناسی یادداشتی برای من فرستاده بود که بیمناسبت نمیدانم در اینجا یادآوری کنم، نوشته بود که دیشت در موقعی که تو آن آیه شریفه را از قرآن خواندی مجلس از اکثریت افتاد زیرش نوشته بود خدا بیامرزد شیخ سعدی را که فرمود: دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند این را از لحاظ اراداتی که به همکاران محترم دارم تذکر میدهم چون در باقیمانده نطقم کراراً مجبور به استناد به آیات مقدسه قرآن هستم دقت کنید هنگامی که آیه مقدس از قرآن شریف تلاوت میشود از جلسه بیرون نروند این خوب نیست. قبل از ورود به مطلب میخواهم از کسانی که دیشت به پیشنهاد دوست عزیر و همکار صمیمی و کمک من در این مبارزه یعنی جناب آقای مکی رأی دادند تشکر کنم در این مبارزهای که من شروع کردهام دو نفر به من از دل و جان همراهی کردند و راهنمایی کردند، از مجلس یکی جناب آقای حائریزاده و دیگر جناب آقای مکی در خارج از مجلس هم دوستان صمیمی و فداکاری داشتم یا در این جریان پیدا کردم ولی از مجلس غیر از این دو نفر کسی به من کمک اسنادی و فکری نکرد، البته از آقایان محترم متشکر هستم و که مرا با انواع و اقسام حمایت کردهاند و کمک کردهاند و جلسه دیشب هم برای من پردههای بسیاری را بالا زد زیرا هنگامی که پیشنهاد دوست عزیزم مکی برای گذاشته شد در ابتدا چند نفری قیام کردند و بعد از آنها چند دیگر و پس از آنها چند نفری نیمخیز شدند و من معذلک از این شجاعتشان تشکر میکنم زیرا میدانم که خود را به خطر انداختهاند و میدانم همین دیشب از بعضیها بازخواست شد که چرا به این پیشنهاد رأی دادید ولی ضمناً چیزهای دیگر هم دیدم و آن این است که دیدم بعضی از دوستان صمیمی من در این مجلس با کمال عجز و بیچارگی و خجلت سرخودشان را پایین انداخته بودند و رأی ندادند، توجه کردید که وقتی پیشنهاد برای گذاشته شد چندین بار من سراسر مجلس را نگاه کردم چند نفر وقتی که چشمشان به چشم من افتاد و حالت خستگی مرا دیدند بلند شدند چند نفر هم برای این که چشمشان به چشم من نیفتد سرشان را پایین انداخته و رأی ندادند ولی من هیچ گاه اسمشان را ذکر نخواهم کرد فقط از کسانی که رأی دادند و من کاملاً وجدان دارم به این که خودشان را به خطر انداختهاند تشکر میکنم و توجه هم دارم که فشار برای گذراندن نظامنامه سنا خیلی زیاد شده است و باید نظامنامه هر چه زودتر در مجلس به تصویب برسد.
جناب آقای رحیمیان مرقوم فرمودهاند روزنامه اطلاعات نوشته است که دکتر بقایی اظهار داشته که رحیمیان و آزاد به طور پنهانی به من مدرک داده و کمک کردهاند این جریان را صد درصد تکذیب میکنم
+++
فقط تنها کسی که ... (رحیمیان - من از آزادی دفاع میکنم ولی اهل پنهانی نیستم) تشکر میکنم ولی تنها کسی که در تهیه مدارک به من کمک کرده است جناب آقای حائریزاده که آن عکسی را که دنباله صحبتش را خواهم کرد تهیه کردند و جناب آقای مکی این دو نفر هستند که تمام اطلاعات و مدارک خودشان را در اختیار بنده گذاشتند بنده هنوز فرصت نکرده بودم که پرونده تصمیمات ناروای هیئت دولت را باز کنم ولی چون این اطلاعی که به بنده رسید جزو آن پرونده نیست و یک جوان شجاعی خودش را به خطر انداخته و از وزارت دارایی برای من آورده است این را قرائت میکنم تا به جناب آقای گلشاییان که مرا در اینجا متهم به سفسطه کردند بگویم این سفسطه است این تصویبنامه قبلاً حضور آقایان محترم عرض کنم آن کسی که از این تصویبنامه استفاده کرده است شخصاً او را نمیشناسم و حتی شنیدهام آدم بدی هم نیست نگویید توهین کردم مقصودم این است که این هم یکی از آن تصویبنامههای بیرویهای است جناب آقای ساعد که در دولت شما اجرا شده است تصویبنامه شماره 19485 مورخ 8/12/1327 که به شماره 69151 وزارت دارایی ثبت شده وزارت دارایی هیئت وزیران در جلسه 7 اسفندماه 1327 تصویب نمودند از مبلغ ششصد هزار ریال بدهی جناب آقای ابوالفتح والاتبار به بانک تعاونی سپه مبلغ صدو پنجاه هزار ریال در سال جاری و بقیه آن در سال 1328 از اعتبار دولت پرداخت شود.
تصویبنامه در دفتر نخستوزیر است.
از طرف نخستوزیر دکتر فاطمی. و دستور اجرای آن در تاریخ 19/12/1327 به امضای جناب آقای گلشاییان که مرا متهم به سفسطه میکنند داده شده است و من از آن جوان با صمیمیت و حرارتی که خودش را به خطر انداخت و بدون سابقه آشنایی این سند را برایم آورد از پشت این تریبون تشکر میکنم. همچنین تمام مردان و زنان شهامتدار و غیرتمندی که به وظیفه مقدس ایرانیت خود عمل کرده و به من کمک کردهاند تشکر میکنم. جناب آقای ساعد سرتان را برگردانید و به این لژها نگاه کنید اینها نیامدهاند اینجا که حرفهای مرا به شنوند اینها نمایندگان ملت ایران هستند و آمدهاند ببینند که آیا این نوکر ایران به وظیفه خود درست عمل میکند یا نه و آیا دردهای آنها را درست بازگو میکند یا نه؟ بله بعد از آن که مزدوران انگلیس مرا متهم به داشتن روابط با تودهایها کردند میشنیدم که مزدوران روسی مرا متهم به داشتن روابط با انگلیس و آمریکا میکنند یک نفر میگوید این باروسهاست یک نفر میگوید که این با انگلیسهاست یک نفر میگوید با آمریکا است از این حرفها افتخار میکنم زیرا آن بیچارگان مزدور که قائم به ذات نیستند نمیتوانند تصور کنند که ممکن است یک ایرانی پیدا شود که مزدور خارجی نباشد و چون هر کدام از ناحیه خودشان اطمینان دارند نوکر انگلیس میگوید این نوکر روس است نوکر روس میگوید این نوکر آمریکاست نوکر آمریکا میگوید این نوکر انگلیس است ولی من هیچ کدام آنها نیستم ولی کسانی که این حرفها را میزنند کسانی هستند که نمیتوانند تصور کنند هنوز هم در این مملکت کسی پیدا میشود که نوکر ایران باشد ولی میدانم که قاطبه ملت ایران با من همراه است و من دردهای او را میگویم نه، غلط گفتم من دردهای او را نمیگویم او از زبان من صحبت میکند. یک موضوع دیگر را هم عذرخواهی میکنم و آن این است که دیروز چون لازم بود ضمناً مجلس زود تشکیل شود هیئت سازمان عالی خدمات اجتماعی لطف کردند و هیئت را تشکیل ندادند که وکلا در مجلس حاضر باشند و من هم هیچ نمیگویم که چطور تضیبق هست و چطور فشار هست و در چه تضیبقاتی من دارم صحبت میکنم، نمیخواهم روضه بخوانم. صحبت ما دیشب در موقعی قطع شد که آن سندی را که عکسش را ارائه دادم خوانده بودم ولی هنوز توضیحاتی داده نشده بود برای یادآوری کردن مواد را با صرف نظر کردن از مقدمه میخوانم «ماده یکم- رئیس ستاد ارتش ایران مسئول امور فنی ارتش شناخته شده معاون یکم وزارت جنگ محسوب و از بین بهترین امراء ارشد که تمام مراحل فرماندهی را طی کرده و معروفیت کامل دارا باشند بنا به پیشنهاد شورای عالی جنگ انتخاب و در مقابل پارلمان مسئول مور فنی ارتش ایران شناخته میشود.»
ماده 2- شورای عالی جنگ (یعنی آن کسی که باید انتخاب رئیس ستاد را بکند) از بین بهترین امراء یا افسران ارشد بنا بر موافقت ستاد و وزارت جنگ تعیین و کلیه مسائل فنی و مهمه ارتش که دارای آییننامه خاصی نیست در مقابل این هیئت مطرح و بحث خواهد شد» آقایان میدانند که امروز دیگر مقتضیات جهان اجازه نمیدهد که یک ناپلئون یا یک هیتلر پیدا شود و دیکتاتور باید در رج دوم باشد نمیتواند در رج اول باشد و به عقل هم نزدیکتر است زیرا وقتی که در رج دوم بود هدف تمام خلافکاریها مقامات بالاتر از او خواهد بود. هر چه فشار و مضیقه و آزادیکشی پیدا شود به مقامات بالاتر منتسب خواهد شد و هر چه خدمت بشود به مقام دیکتاتور منتسب خواهد شد، برای این خوب فهمیده است که بهتر میتوان از پس پرده حکومت کرد حالا این دو ماده را توضیح میدهم، اول ماده دوم شورای عالی جنگ رئیس ستاد را انتخاب میکند حد هم نگذاشتهاند که کی معزولش میکند و چه وقت معزول میشود شورای عالی جنگ رئیس ستاد را انتخاب میکند شورای عالی جنگ را کی انتخاب میکند؟ رئیس ستاد. پس همان طور که بعضیها را به بعضی محافلی که اگر اسم ببرم توهین میشود میفرستد تا دستوراتش را اجرا کند. البته ده تا افسر هم میتواند پیدا کند که شورای عالی جنگ را تشکیل بدهند و او را انتخاب کنند خوب این شوری دیگر چکار میکند؟ در مسائل مهمه و فنی بحث میکند تصمیم نمیگیرد تصمیم با مقام معظم ریاست ستاد است، پس ملاحظه میفرمایید که شورای عالی جنگ هم مثل تمام دارالشوراهای دیگر فقط مسائل را مطرح و بحث خواهد کرد تصمیم را ارباب خواهد گرفت، بیش از این فرصت نیست راجع به این موضوع صحبت کنم، نامههای بیشمار دیگری هم هست ولی موقع خواندن آنها نیست، آقایان میدانند که من خودم یکی از معترضین به تصویبنامههای کابینه جناب اشرف قوامالسلطنه بودم و تا آنجایی که مقدورم بود چه در مجلس و مخصوصاً در کمیسیون بودجه در مقابل یک اکثریت شریفی از نمایندگان مجلس کراراً این موضوع را طرح کردهام ولی موفق نشدم. راجع به این تصویبنامهها من خیلی کنجکاو بودم و خیلی تصویبنامههای عجیب و غریبی بود سه تا تصویبنامه کوچک هست که آنها را برای استحضار آقایان عرض میکنم یکی اگر به خاطر داشته باشید در خرداد ماه 1325 بنا به دعوت انگلستان چند نفر افسر و یک دسته پیاده برای عزیمت به انگلستان تعیین شدند که سرلشگر محترم حاجی علی رزم آرا نیز جزو آنها بود ولی به واسطه مأموریت کردستان از این مأموریت معاف گردید و با وجود این که تأمین وسایل مسافرت و هزینه مهمانخانه و غذا و غیره به عهده دولت انگلستان بود معهذا برای پول جیبی قرار شد که مبلغی به هر نفر به لیره انگلیسی پرداخت شود و میبایستی به تیمسار معظم سرلشگر رزمآرا در صورتی که به انگلستان میرفت 625 لیره انگلیسی پرداخت گردد، با وجود این که در آن موقع مشارالیه مأموریت دیگری داشت و برای آن مأموریت هم خرج سفر و فوقالعاده میگرفت معهذا یک تصویبنامهای صادر شد که میخوانم (تصویبنامه شماره 14788 مورخ 3/5/1325 وزارت دارایی هیئت وزیران در جلسه 2/3/1325 تصویب نمودند که از اعتبار واگذاری برای هیئت اعزامی به انگلستان آنچه به تیمسار سرلشگر رزمآرا تعلق میگرفته است به مشارالیه پرداخت گردد تا خساراتی که برای تهیه این مسافرت وارد شده است جبران گردد اصل تصویبنامه در دفتر نخستوزیر است» اما خسارت میگویند گفته بودند برود متحمل خسارات شد! خساراتش چیست؟ خساراتش این است که ایشان برای این سفر باید یک لباس شیک نو داشته باشند بدیهی است باید هم داشته باشند فرض میکنیم این لباس هزار تومان 1500 تومان یا دو هزار تومان دیگر بیشتر که نمیشود فرض کنیم مخالفاتش هم هزار تومان چکمه از 500 تومان که بیشتر نمیشود همه هم داد میزنند که این نابغه ما ساده است زندگیش ساده است تجملپرست نیست، دیگر فکر نمیکنم با این صفاتی که برایش ذکر میکنند چکمه بیش از پانصد تومان بخرد، سیصد تومان هم میگویم برای کلاهش دویست تومان هم نمیدانم برای نشانهایش دیگر بیشتر از 3 هزار تومان نمیشود آن وقت 625 لیره ارز میگیرد یعنی قریب سیزده هزار تومان، و ما حالا بیاییم ببینیم که ایشان چه خدمتی کردهاند در آن مأموریت کردستان، دوتا تصویبنامه راجع به این مأموریت هست که آنها را هم میخوانم «1- به موجب تصویبنامه شماره 522/6664 مورخ 1/3/1325 تصویبنامه آن 600 لیره مال 2/3/1325 بود این تصویبنامه مال 1/3/25 است، جهت مخارج محرمانه و تبلیغاتی مبلغ سیصدهزار ریال از اعتبارات 1325 دولت در اختیار تیمسار سرلشگر رزمآرا که عازم مأموریت شمال باختر میباشد گذارده میشود 2- به موجب تصویبنامه شماره 8698-661 مورخ 12/3/1325 در جلسه 13/3/25 تصویب شد مبلغ دویست هزار ریال دیگر برای مخارج سری و تبلغیاتی به اختیار تیمسار سرلشگر رزمآرا بگذارند و این سرلشگر محترم (صحبت آن وقت است) در قسمت سقز شخصاً فرماندهی نیروهای متمرکز کردستان را به دست گرفت و یکی از مفتضحترین عملیات نظامی را انجام داد که فرصت توضیح ندارم آقایان هم میدانند (دهقان - یعنی کردستان را نجات داد شما پا روی حق میگذارید رزمآرا کردستان را با عملیات خودش نجات داد نمایندگان کرد نشستهاند ازشان بپرسید) (عباسی- بانه، سقز همه اینها را نجات داد) آقای عباسی نگذارید دهن من باز شود و سوابقی را بگویم (زنگ
+++
ممتد رئیس) ( رئیس - آقای عباسی بنشینید) (کشاورز صدر - آقا این حرفها چه چیز است رزمآرا کردستان را نجات داد) برووافوربکش. (دهقان - حیف است آقای دکتر بقایی) بنده چون فرصت ندارم که وارد جرییات بشوم در اینجا راجع به عملیات خردادماه 25 در کردستان و راجع به معمای بارزانیها که از وسط منطقه پر از قوای ما ششصد نفر در طول چند صد کیلومتر از خاک عراق آمدند و به روسیه رفتند راجع به این دو موضوع اعلام جرم میکنم و خواهش میکنم کمیسیونی برای رسیدگی به این موضوع تعیین شود تا در آن کمیسیون مدارک و اطلاعات خودم را عرضه بدارم من جناب آقای دهقان راجع به معمای بارزانیها خیال نکرده بودم چیزی بگویم شما و جناب آقای عباسی مرا مجبور کردید و از شما آن شخص بازخواست خواهد کرد که چرا زبانش را باز کردید.
دهقان - این قضایا باید مورد رسیدگی قرار گیرد.
رئیس - آقای دهقان مجلس را شلوغ نکنید.
دهقان - به من خطاب نکنند.
دکتر بقایی - به عنوان ماده 109 بیایید جواب بدهید 109 برای همین است (دهقان - مسخرهبازی را کنار بگذار) جناب آقای احمد دهقان اصفهانی نماینده خلخال به دکتر بقایی استاد دانشگاه میفرمایند مسخره باز (خنده نمایندگان ) (دهقان - تکرار هم میکنم) (کشاورز صدر- خجالت بکش من الان عرض میکنم به استناد 109) آقای کشاورز صدر کشیدن دو جور است یک نوع با وافور میکشند یکی هم قاچاقش را میبرند میکشند.
کشاورز صدر - خفه شو بیشرف چرا به بنده بد میگوید.
رئیس - آقای کشاورز صدر بنیشینید ساکت باشید آقای دکتر بقایی مجلس را متشنج نکنید.
کشاورز صدر - چرا به من توهین میکند؟
دکتر بقایی - خوب این قسمت هم اضافه شد افتخار میکنم.
کشاورز صدر - نمیخواهد افتخار کنی.
دکتر بقایی - افتخار میکنم آقا، در چند روز پیش در پرورش افکار سخنرانی بود راستی یادم رفت که از جناب آقای دکتر زنگنه هم معذرتخواهی بکنم که این سخنرانی که میبایستی امروز راجع به اصلاحات فرهنگ در کانون هدایت افکار بکنند به علت وجود مجلس گویا به تعویق افتاد (دکتر زنگنه- نخیر سخنرانی شد) خوشوقتم که فرهنگ اصلاح شد و یکی از اصلاحات این است یکی از دوستان فرهنگی من مینویسد تقاضا دارد از جناب آقای دکتر زنگنه وزیر محترم فرهنگ علت این که برای داوطلبان امتحانات نهایی مبلغ پانصد ریال منظور داشتهاند و بدین وسیله سدی در جلوی تحصیلات جوانان کمسرمایه ایرانی ایجاد نمودهاند چیست؟ بلی آقای دکتر بعد از این چون ما با قدمهای سریع باید به طرف تمدن برویم کسانی که دارای سرمایه کافی نیستند نباید بتوانند تحصیلات متوسطه بکنند فقط آن کسانی که دارای ثروت سرشار هستند و نمیگویم که بعضیهایشان از کجا به دست آوردهاند آنها باید بتوانند تحصیل کنند. ولی اولاد من و امثال من نباید بتوانند تحصیل کنند عرض کنم که در چند وقت پیش در پرورش افکار تیمسار معظم سپهبد رزمآرا رئیس محترم ستاد ارتش سخنرانی ایراد فرمودند که من متأسفانه مجال حلاجی کردن آن را ندارم فقط یک قضیه کوچکی را راجع به آن سخنرانی عرض میکنم و آن این است که بعد از این که سخنرانی تمام شده بود حالا وقتی که ایشان تشریففرما شده بودند هورا کشیده بودند آنها هیچ بعد از سخنرانی، این سخنرانی در حضور عدهای از نمایندگان محترم مجلس وعدهای از وزرا، عدهای از رجال این مملکت شد در موقعی که سخنرانی تمام شده بود یک نفر فریاد کشیده بود زنده باد تیمسار سپهبد رزمآرا شخص دوم ملکت ایران و هم دست زده بودند و هورا کشیدند.
فولادوند - غلط کردند.
دکتر بقایی - .... و شما هم.
فولادوند - اهانت نکنید (زنگ رئیس)
رئیس - آقای دکتر بقایی اهانت نکنید.
دکتر بقایی - ... آخر من دارم تاریخ میگویم آخر آنجا. یک عدهای از وکلای مجلس آنجا بودند یک عدهای از وزرا بودند والله آقایان مرا مجبور میکنند که از مطلب دور بیفتم من هر چه میخواهم به داخله مملکت بیایم مرا به مرز میکشانند ولی من فعلاً به مرز کاری ندارم (فولادوند - من تصدیق حرف شما را کردم) این البته یک موضوع کوچکی است فکر میکنید یک کسی فریاد بزند و دیگران چیزی نگویند ولی آقایان. کسانی در بین شما هستند که به شخص شخیص اعلیحضرت همایونی ارادت دارند (بعضی از نمایندگان - همه دارند) الان معلوم میشود همین قضیه را میخواهم بگویم آنهایی که میگویند ارادت دارند چند نفرشان این چند کلمه را که بنده از این مجلس به پیشگاه ملوکانه پیغام میفرستم ببینم چند نفر از حضار این مجلس این سه نکته را میروند به ایشان بازگویی کنند و از روی آن بفهمند که چند نفر مخلص صمیمی دارد از روی آن بفهمد فقط بروند بگویند تیمسار معظم سپهبد رزمآرا رئیس محترم ستاد ارتش یک سخنرانی در حضور وزرا و نمایندگان نه کلیه یک عدهشان و یک عده از رجال کرد یک نفر فریاد کرد زنده باد سپهبد رزمآرا شخص دوم مملکت ایران و هم دست زدند و هورا کشیدند همین یک مطلب را اگر کسی رفت به شاه گفت معلوم میشود به شاه ارادت دارد (قبادیان - جنابعالی حرفهایی نزنید که به نفع مملکت نیست) آقا من از املاک حرف نخواهم زد جناب آقای قبادیان اگر راجع به املاک حرف بزنم به ضرر مملکت است آن وقت خواهند دید که چطور وکیل به کابینه فشار میآورد (علی وکیلی - 28 سال است که دارد خدمت میکند و مطیع قانون است) قانون بلی قانون شما و قانون آه آه چه مملکتی شده در اخبار هست که ظهور حضرت صاحب که نزدیک میشود تمام چیزها برعکس میشود (قبادیان - من را با خودتان طرف نکنید) من از بالاتر از شما هم نمیترسم جناب آقای ساعد فرمودند به من برای تو گران تمام میشود در مقابل این تهدید تهدید دیگری مرا نمیترساند.
رئیس - آقا ساکت باشید صحبت نکنید آقایان تماشاچیها هم اگر خندهای بکنند و نمایش برخلاف نظم بدهند میگویم بیرونشان کنند بفرمایید آقای دکتر بقایی.
دکتر بقایی - افسوس که در موقعیت خاصی که قرار گرفتهام نمیتوانم بدون مدارک و سند صحبت کنم اگر میتوانستم بدون مدرک حرف بزنم و به قول من اعتماد میفرمودید اسرار قتل مرحوم سرتیپ شهاب را میگفتم اگر حرف مرا میپذیرفتید اسرار فرماندهی کل بلوچستان را میگفتم ولی چه سود و این شخص با آنچه که گفتم میخواهد دیکتاتور بشود و شده است (زنگ رئیس).
رئیس - آقای دکتر بقایی بیخود چیزهایی نگویید که حقیقت ندارد پیشبینی بیاساس هم نکنید.
دکتر بقایی - چشم چیزهای بیاساس نمیگویم این شخص معظم برای انتخابات مؤسسان لیست تهیه میکند و دستور میدهد که نمایندگان برای مؤسسان انتخاب شوند تا منظورهای شوم خود را عملی نماید اینجا یک قسمنامهای هست یک قسمنامهای هست که میخوام برای آقایان: امضاکنندگان زیر (این قسمنامه را ملت ایران تهیه کرده) امضاکنندگان زیر به وجدان و شرافت خود و مقدسات مذهبی خود و به ناموس ما در خود قسم میخوریم که انتخابات مجلس مؤسسان که طی فروردینماه 28 انجام گرفت طبیعی بوده و هیچ نوع فشاری هم در کار نبوده و لیستی هم از طرف تیمسار معظم سپهبد رزمآرا رئیس محترم ستاد ارتش در این خصوص تهیه نشده بوده است این قسمنامهای است که ملت ایران به من الهام کرد تهیه نسخ آن هم مقدور است.
رئیس - اینها چیست آقای دکتر این که ربطی با استیضاح ندارد.
دکتر بقایی - الان توضیح میدهم هر کس که خلاف این را مدعی است هر کس که میگوید این انتخابات طبیعی بوده این قسمنامه را امضا کند بدهید امضا کنند.
امامی اهری - شما برای انتخاب خودتان این حرفها را میزنید.
رئیس - این که وضع مجلس نیست نمیگذارید کار تمام شود.
دکتر طبا- بدهید بنده امضا کنم.
دکتر بقایی - .... در این قسمنامه علاوه بر مقدسات مذهبی و وجدان و شرافت نأموس مادر هم ذکر شده است و کلمه انتخابات هم اعم است آقای دکتر طبا نوشتهام انتخابات نایین این قسم را برای انتخابات طهران هم میخورید انتخابات مؤسسان نه انتخابات حوزه خودتان هر کس که میخواهد باید برای انتخابات تمام ایران امضا کند.
رئیس - این اصلاً چه اساسی دارد؟
دکتر بقایی - ..... البته کسی نمیگوید که دوغ من ترش است البته من هم این توقع را ندارم که کسی بیاید بگوید من را توی لیست گذاشته بودند انتخاب شدم هر یک از ماها میگوییم که وکیل طبیعی حوزه خود هستیم این طبیعی بشر است آقای دکتر طبا شما خودتان بهتر میدانید که لیستها چه جور تهیه شده.
دکتر طبا - بنده نمیدانم چطور تهیه شده.
خسرو هدایت - شما هم برای انتخاب خودتان در دوره پانزدهم به نأموس مادر قسم بخورید (زنگ رئیس).
دکتر بقایی - ..... برای این که من آن طور که
+++
قبلاً هم گفتم من روی شخصیت خودم انتخاب نشدم روی ارادتی که مردم به پدر من داشتند و به عموی من داشتند مرا انتخاب کردند بلی آقا یک موضوع جالب توجه دیگری هم هست که موضوعش یک قدری دقیق است آقای دکتر توجه بفرمایید این شخص سیاست موازنه را خوب حفظ کرده است و این یک کار بسیار خوبی است آقایان میدانید که رادیوی مسکو و رادیوی فرقه در بادکوبه نمیدانم آنجاها هر شب چه توهینات و چه فحشها و حرفهای ناروا و غیرقابل تحملی نسبت به بعضی از مقامات ما یاوهسرایی میکرد میدانید که چه توهینها و چه فضولیهایی نسبت به مقام شامخ سلطنت و خانواده سلطنتی میکرد ولی یک نکته خیلی دقیق هست که نسبت به تیمسار معظم رئیس محترم ستاد هرگز این رادیوها از طریق ادب خارج نشدهاند العاقل یکفبه الاشاره (دهقان - از آقای دکتر بقایی هم تعریف کردند) (زنگ رئیس) آن را هم بیخود کردند نه نسبت به ایشان دو سه بار صحبت شده آن هم خیلی به احترام و خیلی شل من اطلاع دارم آقای محمدعلی خان (محمدعلی مسعودی - من اینها را همهاش را دارم و به همه فحش میدهند) (زنگ رئیس) بلی به همه فحش میدهند ولی به ایشان نمیدهند این یک نکتهای است که باید بهش توجه بشود خیلی خوشوقتیم که ایشان را کنار گذاشتهاند و به ایشان فحش نمیدهند فقط خواستم در خاطر شنوندگان باشد که در قبال جسارتها و فضولیهایی که نسبت به مقام سلطنت و خاندان سلطنتی با آن لحن زننده و رکیک میشود و نسبت به بسیاری از رجال ما نسبت به ایشان چیزی گفته نمیشود من فقط اظهار خوشوقتی کردم خوب کاری میکنند دو کلمه دیگر هم باید بگویم برای دفاع از یک دوست غیابی و آن این است که آقای مهندس رضوی اگر آقایان خاطرشان باشد یک حرفی زد در اینجا که مورد تعرض و حمله قرار گرفت حملههای خیلی شدید، گفت که توی امراء ارشد ما سه نفر فرمانده حسابی وجود ندارد همه تعرض کردند و تهدید توی حرفش داد و قال کردند ولی اخیراً یک موضوعی پیدا شد که به نظر من آن هم یک قدری عجیب آمد همان کسانی که داد زدند ما افسران بزرگ ارشد حسابی خیلی داریم این یک کتابی است این یک کتابی است، این کتاب را من ننوشتهام نویسندهاش را هم نمیشناسم و او را ندیدهام. این یک شخصی است که از طرف استاد ارتش مأموریت به او دادهاند مسافرت کرده است به آذربایجان و با حق بازرسی پادگانها و اینها من میخواهم بدانم توی این ارتش که ما این همه افسران حسابی و چیز فهم داریم چطور شده است یک غیر افسر را برای این کار معین کردهاند و البته کتاب سراپایش تبلیغ است برای تیمسار معظم سپهبد رزمآرا رئیس محترم ستاد ارتش این شخص مسافر هر جا که رفته فوری تلگراف کرده به پیشگاه ایشان که اینجا این طور خراب است و فوری هم جوابش رسیده است که فوراً درست کنید و دو ساعته درست شده و آن هم ابلاغ کرده است. به افسرها سلام افسری ابلاغ کرده است و به سربازها سلام سربازی، همه جا رفته و این کتاب در چاپخانه ارتش به طبع رسیده است و باقیش را خودتان میدانید ولی بیست سال پیش هم یعنی بیست و چهار پنج سال پیش هم نظیر این کتابها و اینگونه نشریهها برای یک شخصی نوشته میشد که در آن موقع وزیر جنگ بود و نگویید که من توهین کردم زیرا من به آن شخص یعنی اعلیحضرت فقید کمال احترام را دارم و اگر امروز اینجا میتوانم صحبت کنم برای این است که در نتیجه فکر او من موفق شدم به اروپا به روم و تحصیل کنم و الا خانواده من استطاعت این که من را برای تحصیل بفرستند نداشت من تکذیب نمیخواهم بکنم ولی همان طور که در عریضه سرگشاده با علیحضرت همایونی عرض کردهام استدعا کردهام تاریخ را بدون پیرایه و شاخ و برگ بخوانند و بخوانند که در یک روزی یک شخصی در این مملکت سلطنت میکرد به اسم احمد شاه قاجار و یک شخص دیگری وزیر جنگ بود به اسم رضا خان سردار سپه، درست است که آن رضا خان سردار سپه تا آنجایی که مقدورش بود به این مملکت خدمت کرد و آنچه خرابی شد سبب آن اطرافیان نالایق وقت او بودند او خدمت کرد ولی معذلک نباید فراموش کرد که یک روزی احمدشاه را از این مملکت را ندند و تاریخ باید برای همه و مخصوصاً برای مقامات عالیه و برای سیاستمداران عبرت باشد و به جناب آقای ساعد تذکر میدهم که بعد از این سعی بفرمایند که تجانس و هماهنگی در بین دستگاههای دولتی وجود داشته باشد و از ایشان سؤال میکنم که چرا پس از موافقت دولت و پس از صدور تصویبنامه مؤسسان ستاد ارتش دستور داد که راجع به درخواست مؤسسان ابراز احساسات بشود در صورتی که این دستور ستاد ارتش میبایستی قبل از آن جریاناتی که سابقاً عرض کردم صادر شده باشد یعنی بایستی اول دستور بدهند به مردم تظاهر کنند بعد در مجلس منعکس شود بعد دولت به عرض اعلیحضرت برساند و فرمان صادر شود ولی عمل برعکس شد اول اعلیحضرت فرمودند بعد هیئت دولت بعد وکلا در خارج از جلسه مجلس و بعد که همه اینها تمام شد آن وقت یک دفعه دستور صادر شد که ابراز احساسات بشود و شد و در این جریان خیلی چیزهای گفتنی است که قسمت اولش در تهران است آقایان محترم به خاطر دارند که در موقع انتخابات دوره پانزدهم یک عده از رجال سیاسی که معترض بودند یک کار بسیار غلطی کردند که عبارت از تحصن در دربار بود (صحیح است) در حالی که نمیبایستی هیچگاه در این گونه امور شاه را طرف قرار دهند (صحیح است) مقام سلطنت منزه است و نباید او را وارد این امور کرد و آن رجال محترم این کار غلط را هم کردند و بعد رفتند به عنوان اعتراض به انتخابات تهران در دربار متحصن شدند. زمان گذشت به قول یک شعری که در اتاق آقای اکباتانی هست نوشته است از نسیمی دفتر ایام برهم میخورد، از ورق گردانی لیل و نهار اندیشه کن و من هم روزی چهل دفعه این شعر را میخوانم چون جلو چشمم است ولی بعضیها اندیشه نمیکنند، خلاصه ورق برگشت و انتخابات مجلس مؤسسان پیش آمد این معترضین آن وقت را توی لیست نوشتند و گفتند که اینها باید انتخاب بشوند، ملت هم البته شماها که اینجا هستید خاطرتان هست که چطور هجوم آورد به صندوقهای رأی: چیر عجیبی است، وقتی ملت هجوم بیاورد ای کاش آن هجوم حقیقی را بیاورد و چیز عجیبی دیده شد آن انتخابات مفتضح دوره پانزدهم در تهران و حومه تهران با تمام زحمات و جانفشانیهایی که دوست عزیزم جناب آقای خسرو هدایت کشیدند حداکثر آرا به هشتاد هزار رسید، تهران و حومه، ولی چون میدانید که ما در اثر این جریانهایی که خودتان میدانید با قدمهای سریع به طرف تمدن پیش میرویم، با قدمهای سریع به طرف تمدن پیش میرویم این دفعه مردم تهران به قراری که در روزنامهها نوشتهاند فقط در شهر تهران توجه داشته باشید حومه هم جزئش نبوده، 168 هزار نفر رأی دادند و این را تازه تقلیل دادند حالا بعد جریان تقلیلش را عرض میکنم چیست، عرض کنم که انتخابات تمام شد حالا راجع به قرائت آرا و تعرفهها خیلی چیزهای گفتنی هست، حرف ندارم. انتخابات تمام شد و دیدیم که آن متحصنین دربار شاهنشاهی و معترضین به انتخابات قوامالسلطنهای با 80 هزار و نود هزار رأی انتخاب شدند، آقایان، امان از بیپرنسیپی (صحیح است) امان از بیپرنسیپتی آن کسی که در آن موقع معترض بود که این انتخابات صحیح نیست چطور تن در میدهد که با انتخابات مفتضحتری انتخاب به شود؟ اینها هر کدامشان که پرنسیپ داشته باشند بایستی مثل جناب آقای دکتر مصدق در خانه خودشان بنشینند و مداخله نکنند من باز تکرار میکنم فرایش ارسطو را که فرمود من افلاطون را دوست میدارم ولی حقیقت را دوستتر میدارم، من تعجب میکنم از آن دوست من که در موقعی که در این مجلس دفاع از حقی میکردم که ضمناً به نفع او بود او که میداند بیقانونی و کثافتکاری در انتخابات چه چیز است چطور خودش میرود از کرج برای مؤسسان انتخاب میشود، من تعجب میکنم از دوست بزرگوار خودم جناب آقای سید محمدصادق طباطبایی که چطور قبول وکالت مجلس مؤسسان را کردند (حائریزاده- معلوم نیست قبول کردهاند) خوب اگر رد کردند من هم حرفهای خودم را پس میگیرم آقایان امان از بیپرنسیپی، امان از بیپرنسیپی هر چه میکشیم از این است و تمام کسانی که در آنجا معترض بودند اگر قبول وکالت مؤسسان را بکنند آن وقت بیاد بیاورید که من پریشبها عرض کردم نعوذبالله از این رجال صدر مشروطیت، من همیشه دستور مولای بزرگوار علی بن ابیطالب را به کار میبرم که فرمود انظر الی ما قال ولاتنظر الی من قال یعنی ببین چه میگوید ننگر که میگوید حق را از هر کسی میشود شنید ولو آن کس آدم بدی باشد در این مجلس پشت این تریبون در موقع طرح اعتبارنامه جناب آقای تقیزاده آقای عباس اسکندری که راجع به او حرف نمیزنم صحبتهایی کرد یک پیشبینی هم کرد مدتها گذشت من همیشه منتظر بودم که جناب آقای تقیزاده جوابی به این صحبتها بدهد البته قبلاً هم عرض کنم که من در مقابل مراتب فضل و دانش جناب آقای تقیزاده سر تعظیم فرود میآورم و ایشان را یکی از استادان مسلم زبان فارسی و یکی از مورخین عالیقدر و با ارزش این مملکت میدانم و از این حیث به جناب ایشان نهایت ارادتمندی را دارم ولی به همان دستوری که حضرت امیر داده زیرا بعد از یک سال و اندی انتظار خاطرم هست در اصفهان بودم و در آنجا جواب جناب آقای تقیزاده را که به آن اتهامات قبلی گفته شده بود درج کردند و من هم خواندم خواندم که ایشان خلاصه این طور فرموده بودند که بلی در دوره اعلیحضرت فقید فشار بود و این نفت را آوردند و اگر من آن را امضا نمیکردم یک کسی دیگری امضا میکرد و تأثیری نداشت
+++
جان من هم میرفت برای حفظ جان خودم امضا کردم (حاذقی - این طور نفرمودند منتهای فداکاری را کردند) جناب آقای حاذقی وسط حرف من حرف نزنید البته من انتظار چنین جوابی را از ایشان نداشتم برای این که این جواب جواب یقین علی بقال است! رجل سیاسی نباید از این چزها بترسد و بگوید من از جانم ترسیدم و امضا کردم و من قول شرف میدهم که در همان موقع با تمام فشاری که انگلیسها داشتند که نفت ما را ببرند اگر دو نفر امثال تقیزاده پیدا شده بود و در مقابل اراده اعلیحضرت فقید جان خودش را کف دست گذاشته بود و گفته بود من امضا نمیکنم حتی اگر مرا بکشید من با اطلاعاتی که از روحیه وطنپرستی اعلیحضرت فقید دارم قول شرف میدهم که این خیانت نفت به این مملکت نمیشد ولی آقایان بیخود حمله نکنید خودتان را به جای آن شخص وطنپرست بگذارید همین حالا هم این موضوع هست خودتان را به جای آن شخص بگذارید میبینید وقتی اشخاصی مانند تقیزاده که مورد پرستش ملت ایران است که در راه مشروطیت جانبازی کرده است فداکاری کرده است اروپا هم بوده است اطلاعاتش هم از من بیشتر است وقتی که این شخص تصویب میکند شما به جای اعلیحضرت فقید بودید تسلیم نمیشدید؟ آقایان انصاف داشته باشید انصاف داشته باشید آن شخص را اینها گمراه کردند این خیانتها را اطرافیان مغرض و متملق و چاپلوس کردند نه آن مرد وطنپرست اگر در جلوی او استقامتی میشد مطمئن باشید که تسلیم میشد اینها بودند که نقشهها را اجرا کردند، خلاصه از مطلب دور افتادیم در اصفهان در روزنامه خواندم که آقای تقیزاده چنین جوابی دادند که جانم در خطر بود (وکیلی - این طور نگفت) و اگر من امضا نمیکردم کس دیگر امضا کرد (وکیلی- نگفت جانم در خطر بود) بلی آقای وکیلی میدانم که شما میل دارید آن بساط تجدید شود آن شرکتها تجدید شود (زنگ رئیس).
وکیلی - به موجب ماده 109 اجازه میخواهم.
دکتر بقایی - بلی با 109 جواب بدهید ولی ما شرکت درست نمیکنیم، آنهایی که در آن دوره شرکتها درست کردند آنهایی که نمیدانم به چه جرمی اعلیحضرت فقید حبسشان کرد نمیگویم بچه جرمی که بگویند توهین شده آنها میخواهند آن بساط تجدید شود میخواهند باز آن شرکتها درست شود نگذارید دهان من باز شود من مطلب خیلی دارم نمیتوانم به این حرفها بپردازم حقیقت خیلی تلخ است عرض کنم توضیحات جناب آقای تقیزاده را در اصفهان خواندم گفتم قابل قبول نبود ولی در محکمه وجدانم نظر به مراتب فضل و دانشمندی و نظر به کبرسن ایشان این توضیحات را قبول کردم گفتم خیلی خوب بشر جایزالخطا است من خودم هم خطاهایی کردهام که یکیش راجع به جریان حزب دمکرات است و آن جریان نهضت اخیرش است و اگر فرصت شد چند کلمهای عرض میکنم ولی فعلاً فرصت نیست، بشر جایزالخطا است خوب یک مرد فاضلی است دانشمند است مورخ است حالا یک اشتباهی هم کرده است این را نباید بر او خرده گرفت ولی وقتی که در کرمان روزنامه شریفه اطلاعات به دستم رسید و مصاحبه مخبر همین روزنامه را به ایشان خواندم و جریان شرفیابیهای حضور ملوکانه را اطلاع پیدا کردم آن وقت فوراً به یاد حرفهای عباس اسکندری افتادم آن وقت فوراً بیاد خبر رادیو لندن افتادم آن وقت یادم آمد که عباس اسکندری گفت تقیزاده با مأموریت به ایران آمده است (حاذقی - که خورد) بلی حاج آقا بلی آن وقت دیدم خبری را که چند ماه قبل رادیو لندن داد و تکذیب نکرد ولی روزنامهها تکذیب کردند جناب آقای تقیزاده هم به عنوان رجل ملی و رجل صدر مشروطه تأیید میکنند و ایشان هم معتقدند که لازم است که مجلس مؤسسان تشکیل شود این چیزها را پهلوی هم بگذارید و فراموشکار نباشید مطالب را تفکیک کنید و هیچ وقت قاطی نکنید اگر شخصی دانشمند است به دانش او تعظیم کنید ولی اگر خیانت سیاسی کرد او را تعقیب کنید بیاد بیاورید که ملت فرانسه بعد از 80 سال خدمت که مارشال پتن به آن مملکت کرد او را محکوم به اعدام نمود و بعد هم خواستند ببخشندش یک درجه تخفیف یعنی حبس ابد شد ولی در مملکت ما سرهنگ البرها بعد از محکومیت به اعدام تبرئه میشوند و اگر هم تبرئه نشوند عفو میشوند در زمان ملانصرالدین میگویند که تقویم نبود (جناب آقای فرامرزی تشریف دارند چون از این مثلها میدانند) تقویم نبود و مردم همیشه در ماه رمضان دچار اشکال میشدند که چندم ماه رمضان است دوازدهم و سیزدهم است، همیشه اختلاف پیدا میشد ملا به فکر افتاد که این اشکال را یک جوری رفع کند چون ملا هم پیش خودش نابعهای بود، میدانید از نوابغ مملکت ما بود فکر کرد خوب خود من موقعی که باید افطار کنم با خرما افطار میکنم هم عمل مستحب و هم انجام میدهم یک هسته خرما میاندازم توی کوزه و از روی این میفهمم که چندم ماه است و این معین خواهد کرد تعداد روزهایی را که روزه گرفتهام، ملا همین کار را میکرد. یک روز دختر کوچولویی داشت (فرامرزی - دختر کوچولو به این شیطانی نمیشود) بلی بزرگ بود دختر بزرگش دید گوشه طاقچه کوزهای است خیال کرد توی کوزه مربایی یا چیز دیگری است رفت با طمع سرکوزه را باز کرد دید تویش هسته خرما است گفت خوب لابد این را برای جمعآوری هسته خرما تهیه کردهاند رفت در کوچه و یک مشت هسته خرما پیدا کرد و آورد و ریخت توی کوزه، چند روزی از این مقدمه گذشت ملا شبی یک جایی برای افطار دعوت داشت آنجا اختلاف شد که امشب شب قتل است یا فردا شب بعضیها میگفتند که امشب شب 22 است بعضیها هم میگفتند که شب 23 است اختلاف حاصل شد و داد و قال و کشمکش، آن وقت که مردم سواد نداشتند ملا گفت چیزی نگویید من به طور دقیق حساب روزها را نگه داشتهام الان میروم و میآیم و بهتان میگویم چندم ماه است، ملا فوراً رفت توی خانهاش کوزه را خالی کرد و هستهها را شمرد دید 120 تا هسته خرما توی کوزه است عجب 120 تا که نمیشود 120 روز که ما روزه نگرفتهایم گفت نصفش میکنم باز دید 60 تا است خیلی زیاد است گفت خوب ثلثش میکنم جهنم چهل تا شد برگشت و به رفقایش گفت من روی حساب دقیق حساب کردم امشب شب چهلم ماه رمضان است همه خندیدند و گفتند ملا ماه رمضان که 30 روز بیشتر ندارد چطور شب چهلم است گفت هیچ نگویید من تخفیف دادم اگر به حساب کوزه گفته بودم شب صد و بیستم بود حالا عیناً حکایت این انتخابات مؤسسان تهران است عیناً جناب آقای ساعد باید خاندان شما به این انتخابات افتخار کنند که ترقیات و تمدن مملکت ما را به تمام دنیا نشان دادید باید افتخار کنند و تمام کسانی که در این انتخابات کمک کردند خاندان آنها هم باید افتخار کنند...
رئیس- آقای دکتر بقایی فرصت آقا منقضی شد یکی دو دقیقه هم گذشته.
دکتر بقایی - عرض کنم که 6 ساعت معهود مقدار زیادیش به مشاجرات و اینها گذشت و به طوری که ملاحظه فرمودید... (حائریزاده- یک ساعت دیگر مانده) به طوری که میدانید بنده تمول و سرمایهای ندارم در دنیا فقط صاحب یک چیز هستم که دوستان من این تمول را قبول دارند و آن خوشقولی من است من قول دادهام که 6 ساعت صحبت کنم ولی من که جان خودم را برای خدمت به ملت در کف دست گذاشتهام همه چیز خودم را فدا کردهام این یک چیز خودم را هم فدا میکنم یعنی قول خودم را هم به ملت میدهم من قول دادهام غلط کردهام قول دادهام (خنده نمایندگان) (زنگ رئیس) من حق نداشتهام قول بدهم من باید دردهای ملت را در اینجا بگویم دو قسمت از استیضاح من باقی مانده است یکی «تصمیمات بیرویه هیئت دولت» و یکی «سوء جریان دادگستری» است که هنوز فرصت طرح آن نشده است من این سرمایه خودم را هم فدای ملت ایران میکنم و به استیضاح خودم ادامه میدهم (زنگ رئیس)
رئیس - آقایان توجه کنید همان طور که آقای دکتر بقایی گفتند و همه اشخاص هم میدانند و دیگر محتاج به ذکر نیست مرحوم میرزا شهاب پدر بزرگوار ایشان که به شیراز آمدند یعنی به عنوان حبس آوردند و با بنده ارتباط داشتند و خیلی هم با من دوست بودند تا آخر عمر هم با هم دوست بودیم احترامی که مردم به او میگذاشتند به مناسبت استقامت رأی و قولش بود (امامی - آدم بدی نبود) ساکت باشید در دوره چهارم بود اولین دورهای که ایشان به مجلس آمده بودند به واسطه شهامتی که به خرج دادند و با اعتبارنامه مرحوم تیمورتاش و نصرهالدوله مخالفت کردند آنها جزو اکثریت بودند و ما هم با ایشان در اقلیت بودیم خواستند اعتبارنامه آن مرحوم را رد کنند یعنی به حیات سیاسی او خاتمه بدهند 6 ماه او را اذیت میکردند فقط میگفتند بیاید و معذرت بخواهد یعنی در یک جلسه دوستانهای حاضر شود و حاضر نشد و به قول خودش احترام گذارد از ایشان هم توقع دارم که به قول خودش احترام بگذارد و حالا هم ده دقیقه تنفس میدهم بعد از ده دقیقه امیدوارم ایشان هم قول خودشان را رعایت کنند.
(در این موقع 5 دقیقه به ظهر جلسه به عنوان تنفس تعطیل شد و پس از نیم ساعت مجدداً تشکیل گردید)
رئیس - عرض میکنم حال 7-8 جلسه است که استیضاح مطرح است و امروز این 6 ساعت آقای دکتر بقایی هم خاتمه یافت.
مکی - چهل دقیقه مانده.
رئیس - هیچ نمانده به حساب دقیق، این که من میگویم دقیق است.
دکتر بقایی- ولی تعرض و اینها را حساب نکردهاند.
مکی - پیشنهاد تنفس که شد در اطراف آن صحبت
+++
شد باید حساب شود.
رئیس - ساکت باشید آقایان، حالا اگر دولت میخواهد جوابی بدهد بفرمایید.
دکتر بقایی - وسط استیضاح من چطور جواب بدهند به علاوه آقای حائریزاده هم باقی مانده است.
رئیس - موضوع استیضاح شما با آقای حائریزاده فرق دارد.
دکتر بقایی - خیر آقا، استیضاح من هم تمام نشده است دو موضوع از استیضاح من باقی مانده است. یا باید مجلس رأی بدهد من را محروم کنند از استیضاح یا این که حرف بزنم.
رئیس - محروم نمیشود کرد.
دکتر بقایی- خلاف قانون هم نمیشود کرد.
رئیس - مجلس اسمش همراهش است یعنی قوه قانونگذاری اگر خدای نخواسته هر نمایندهای با این آییننامهای که هست که حق دارد هر روز استیضاح کند 360 روز خواست حرف بزند این که نمیشود باید فکری به حال مملکت کرد.
دکتر بقایی - من هم دارم به حال مملکت فکر میکنم.
رئیس - شما 9 جلسه صحبت کردید پس اگر این طور است این مجلس را خودتان منحل کنید بلند شوید به روید این که مجلس نمیشود والا یک اصول و قواعدی را باید رعایت کرد.
دکتر بقایی - منحل خواهد شد.
رئیس - این ترتیب سابقه ندارد بعضی از آقایان پیشنهادی کردهاند.
دکتر بقایی - دولت باید به سه چیز گوش بدهد و بعد جواب بدهد و ثانیاً استیضاح من تمام نشده است دو موضوعش باقی مانده است میدانم که دولت عجله دارد که امشب رأی اعتماد بگیرد ولی این خلاف قانون است.
رئیس - بالاخره آییننامه و اینها خودش قانون است و تمام برای اکثریت مجلس است.
دکتر بقایی - البته ما مطیع رأی اکثریت مجلس هستیم هر چه که اکثریت بگوید ما مطیع هستیم.
رئیس - پیشنهادی کردهاند که برای اکثریت میگذاریم.
دکتر بقایی - پیشنهاد را مطرح کنید من با آن مخالفم.
رحیمیان - بنده هم مخالفم، جناب آقای دکتر بقایی جوانمردی کنید نسبت به اصول مشروطیت و صرفنظر بفرمایید که سابقه بدی برای مجلس گذاشته نشود.
مکی - چهل دقیقهاش مانده اجازه بفرمایید صحبت کنند.
رئیس - این را شما تنها میگویید یک دقیقه هم نمانده.
مکی - بنده دیشب پیشنهاد کردم و صحبت کردم آن هم جزو وقت ایشان حساب شده.
دکتر بقایی - بسیار خوب پیشنهاد را مطرح کنید و من با پیشنهاد مخالفت میکنم.
رئیس - بسیار خوب مانعی ندارد من عقیدهام این است که اگر مطالب دیگری دارید مجدداً استیضاح بدهید و من از مجلس تقاضا میکنم که یک هفته دیگر برای جواب آن تعیین وقت شود و حق شما تضییع نشود ولی این که مجلس را به این صورت در بیاورید و صبح و عصر صحبت کنید این راهحلش نیست و این را هیچ کس قبول ندارد.
دکتر بقایی - من نمیخواهم صبح و عصر صحبت کنم من را تحت فشار و تضیبق گذاشتند و معذلک حاضر شدم صحبت کردم و اگر آقایان هم حاضر باشند حاضرم با وجود کسالت مزاج از حالا تا نصف شب بایستم و تمام حرفهایم را بزنم.
رئیس - بعد هم ممکن است بفرمایید.
رحیمیان - اجازه بفرمایید یک دقیقه بنده عرضی دارم.
رئیس - بفرمایید.
رحیمیان - سابقه مجلس برای پیشنهادهای نامربوطی که در لوایح داده میشد باعث شد که یکی از نمایندگان پیشنهاد بدهد که پیشنهادهای زیادی برود به کمیسیون و اصول مشروطیت از بین به رود و این در اثر پیشنهادهای نامربوطی بود که داده میشد حالا بنده از آقای دکتر بقایی که واقعاً فداکاری کردند در این استیضاح خودشان و فداکاری میکنند برای مشروطیت خواهش میکنم که در فکر آتیه هم باشند که چنین طرحی در اینجا سابقه برای مجلس شورای ملی نشود با این که میدانند که این پیشنهاد تصویب خواهد شد کاری نکنند که سابقه بشود.
دکتر بقایی - اجازه بدهید من جواب بدهم.
رئیس - مطابق آییننامه نیست مقصود این بود که خودتان گفتید من 6 ساعت صحبت میکنم و 6 ساعت هم تمام شد؛ صحبت دامنهاش وسیع است و متأسفانه مملکت ما معایبش بیشمار است ممکن است شما تا آخر دوره بخواهید صحبت کنید نه شما سایر آقایان هم همین طور ممکن است یک نفر نماینده بخواهد سیصد روز صحبت کند.
دکتر بقایی - من دو مورد از استیضاحم باقی مانده است.
رئیس - اگر واقعاً مطالبی دارید که بخواهید بگویید الان یک استیضاح دیگری بدهید و من روزش را تعیین میکنم.
دکتر بقایی - استیضاح آقای حائریزاده که وقتش امروز است.
رئیس - آن مربوط به این نیست این موضوع علیحده است.
دکتر بقایی - پس آقای حائریزاده را اطلاع بدهید بیایند ایشان حاضرند استیضاح خودشان را بکنند.
رئیس - بلی مال ایشان هم محفوظ است و ایشان حاضر هستند که بعد از جواب دولت بگویند.
دکتر بقایی - این در مجلس بیسابقه است.
رئیس - هیچ بیسابقه نیست.
رحیمیان - آقای دکتر بقایی به نام مشروطیت ایران صرف نظر کنید.
دکتر بقایی - تقاضای آقای رحیمیان تقاضای کاملاً صحیحی است و بنده هم باید این تقاضا را قبول کنم چون که مخصوصاً گفتند که جوانمردی کنم و گذشت کنم ولی چون من همه چیز خودم را در اختیار ملت ایران گذاشتم جوانمردی خود را هم بالای قولم در اختیار ملت میگذارم چون میبینم که مشروطیت دارد از بین میرود، من خوشوقت میشوم که رأی بدهند و استیضاح من را مطرح نکنند ولی دو مطلب از سه مطلب استیضاح من باقی مانده است و هیچ جای دنیا سابقه ندارد که وسط استیضاح را قطع کنند برای این که دولت جواب بدهد ولی اینجا چون دولت عجله دارد و میخواهد به هر قیمتی ولو به قیمت مفتضح کردن مجلس پانزده شده رأی اعتماد بگیرد که فردا در مجلس مؤسسان رأی اعتماد داشته باشد ولی من به نام ملت ایران تن نخواهم داد و آنها این لحظات را فراموش نکنند این لحظات، لحظات احتضار آزادی ایران است.
رئیس - آقای دکتر بقایی شما البته میگویید. ولی ما هم بودهایم، دیدهایم دنیا هم این طور هرج و مرج که میگویید نیست. این آییننامه اگر درست بشود یک کاری برای مردم خواهد شد.
دکتر بقایی - من هنوز جواب هرج و مرج را ندادهام. من در استیضاح باید بگویم که مسبب هرج و مرج کیست.
رئیس - من معین میکنم کار بیست ماه مجلس را از شما انصاف میخواهم جز این که یا استیضاح بود یا برنامه دولت بوده؟ (صحیح است) چه کاری برای مردم انجام شده؟ (صحیح است).
دکتر بقایی- بنده هم انصاف میخواهم آن عرایضی که حضورتان میکردم و اتمام حجت میکردم هیچ خبر میشد! حالا هم برای اکثریت مجلس واگذار میکنم. (اعتراض آقای صفوی).
رئیس - آقای صفوی ساکت باشید به شما اخطار میکنم (زنگ رئیس) این که وضع مجلس نمیشود شما نظم مجلس را به هم میزنید. آقای ساعد جنابعالی حالا جواب استیضاح آقای دکتر بقایی را میدهید یا آقای حائریزاده هم صحبت کند بعد جواب میدهید؟
دکتر بقایی- البته مجلس مطیع دولت است (خنده نمایندگان) جناب آقای ساعد شما قسم خوردهاید که حقوق مجلس و مجلسیان را حفظ کنید. خلاف قرآن نکنید شما قسم خوردهاید حقوق مجلس و مجلسیان را محترم بشمارید حق من که یکی از مجلسییان هستم و اقلیت هستم دارد پایمال میشود استیضاح من باقی مانده است.
رئیس- نه حق شما پایمال نمیشود شما الان استیضاح خودتان را بدهید من تقاضا میکنم سهشنبه دولت بیاید.
دکتر بقایی - اکثریت رأی بدهد ولی با حرف و میل نمیشود پیشنهاد مطرح به شود و اکثریت رأی بدهد که در تاریخ ثبت بشود.
رئیس - بفرمایید آقای دکتر اقبال.
دکتر بقایی - آقا وسط استیضاح من ایشان چه میخواهند بگویند؟ باید پیشنهاد مطرح بشود حق مجلس و مجلسیان دارد پایمال میشود.
رئیس - شما الان خودتان گفتید که من پس گرفتم.
دکتر بقایی- من کی گفتم پس گرفتم؟ من گفتم این را هم فدای ملت ایران میکنم. عجب رأی گرفته به شود. باید اکثریت رأی بدهد.
رئیس - بسیار خوب قرائت میشود.
(به شرح زیر قرائت شد)
مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی چون مجلس کارهای مهم و ضروری در پیش دارد و بیش از هشت جلسه است اوقات دولت و مجلس مصروف شنیدن بیانات آقای دکتر بقایی گردیده بدین وسیله تقاضا میشود مقام ریاست مجلس استیضاح ایشان را که
+++
شش ساعت باقی مانده آن هم طبق قول خودشان پایان پذیرفته خاتمه یافته تلقی نموده و اجازه دهند دولت مبادرت به جواب نماید تا پس از استماع پاسخ دولت مجلس قضاوت خود را نسبت به دولت اعلام داشته وارد کارهای جاری خود شود.
فولادوند - قریب سی، چهل امضا است.
دکتر بقایی - آقا اسامی را بخوانید.
(اسامی پیشنهاددهندگان به شرح زیر به وسیله آقای فولادوند (منشی) خوانده شد)
حاذقی - منصف - مسعودی - کشاورز صدر - قهرمان - عباسی - عبدالله وثوق - افشار - صفوی - خسرو هدایت - پالیزی - اسلامی - هراتی - امامی - اهری - صاحبجمع - عزیز زنگنه - جواد گنجه و خیلی امضای دیگر.
دکتر بقایی- آقا بخوانید بقیه اسامی را بخوانید.
فولادوند- من مجبور نیستم بخوانم.
دکتر بقایی- چرا مجبور نیستید! من یک نماینده هستم تقاضا میکنم بخوانید.
رئیس - بالاخره وقتی رأی دادند معلوم میشود.
مکی- آقا بنده مخالفم.
رئیس - آقای مکی.
مکی- من نوبتم را به آقای دکتر بقایی میدهم.
دکتر بقایی - بنده هم مخالفم.
رئیس - بعد از شما آقای رحیمیان است. بفرمایید آقای رحیمیان.
مکی - پس خودم صحبت میکنم.
رحیمیان - بنده هم نوبتم را میدهم به آقای دکتر بقایی.
مکی - بسیار خوب.
رئیس - آقای دکتر بقایی.
دکتر بقایی - من در اینجا نخواستم صحبت از تضییقاتی که به من و به دوستان من وارد شده بود بکنم ولی این پیشنهاد مرا مجبور میکند که اولاً برای این یک تضییق قدری توضیح بدهم مینویسند که دکتر بقایی قول داده بود 6 ساعت صحبت کند من نمیگویم که آن شش ساعت تمام نشده است من به این دلیل نمیخواهم متمسک شوم ولی آقایان فراموش نکنید که در همین مجلس و پشت همین تریبون اشخاصی قسم خوردهاند که حقوق مجلس و مجلسیان را حفظ کنند هیچ کس این قسم آنها را به رخشان نمیکشد و وقتی که من تنها سرمایه خودم را و شریفترین دارایی خودم را که عبارت از وفای به عهد باشد که مورد قبول تمام دوستان من است و در آن جلسهای که صحبت بود یک عده از دوستان عزیر وادار کردند هیئت رئیسه را به عنوان این که فلانی خوش قول است قول مرا بپذیرد من این تنها دارایی خودم را در طبق اخلاص میگذارم و به پیشگاه ملت ایران با جان خودم تقدیم میکنم برای این که قسمی را که خوردهام محترم به شمارم برای این که نگذارم مهماامکن حقوق مجلس و مجلسیان پایمال شود آن وقت استناد میکنند که چون تو قول دادهای نباید صحبتی کنی آقایان من دولت را استیضاح کردهام اگر دولتی خلافکاری زیاد کرده اگر دولتی قوانین را زیر پا پذاشته، جنایت کرده تقصیر من چیست که استیضاح طول میکشد؟ تقصیر من چیست که این همه مدارک مثبته برای دزدیها، خلاف قانونها، جنایتها، و وطنفروشیها در اینجا گرد آوردهام یعنی ملت اینها را برای من فرستاده است تقصیر من چیست که نباید اینها را بگویم؟ یک اصل هست و آن این است که ارباب میل دارد به هر قیمتی که شده است امشب دولت رأی اعتماد بگیرد و خواهد گرفت (زنگ رئیس) ولی جناب آقای ساعد من جنابعالی را شخص شرافتمندی میدانم جنابعالی را شخص غیرتداری میدانم چطور راضی میشوید برای این که رأی اعتماد امشب به دست بیاورید این مجلس را که قسم خوردهاید قسم قرآن، قسم قرآن، قسم وجدان، قسم شرافت قسم خوردهاید که حقوقش را محفوظ بدارید یک قدری قوت نشان بدهید، یک قدری قوت قلب نشان بدهید من به شما قول میدهم که این مجلس رأی اعتماد به شما خواهد داد ولی برای این که میل ارباب همین امشب اجرا به شود.....
رئیس - ارباب کیست؟ این حرفها چیست که میزنید؟
دکتر بقایی - نکنید، آقایان شما وجدان دارید اکثریت کسانی که اینجا نشستهاید مسلمانند، شرافت دارند! وجدان دارند! شماها قسم خوردهاید که حقوق مجلس و مجلسیان را رعایت کنید. آن مهما امکن را فراموش نکنید و برای این که حتماً امشب رأی اعتماد به دست بیاورید نکنید این کار را! اینها در تاریخ خواهد ماند! اینها را تاریخ ضبط خواهد کرد. ماها همه میرویم ماها همه گذران هستیم یک روز زودتر، یک روز دیرتر اجلی برای همه هست و اذا جاء اجلهم لایستأ خرون ساعه ولایستقدمون.
اجل برای همه هست ولی بدانید که اینها را تاریخ ثبت میکند آقایان اینها همه میماند چند سال دیگر به نوه و نتیجههای شما خواهند گفت که شماها احفاد و اولاد آن کسی هستید که رأی داد برخلاف قسمش که حقوق مجلس و مجلسیان پایمال بشود فراموش نکنید آقایان یک دفعه به وجدانتان مراجعه کنید رأی منفی بدهید ولی امشب آقایان تقصیر هم ندارند برای این که ....
رئیس - تقصیر از خودتان است که گفتید شش ساعت حرف میزنم، چرا وقت معلوم کردید؟
دکتر بقایی - .... بله تقصیر از این خر بیچاره است بله تقصیر از من است! آن رطیلها، آن مارها. آن عقربها آنها تقصیر ندارند تقصیر از من است تمام خرابیهای این مملکت تمام بدبختیها تمام هرج و مرجها تمام اینها تقصیر دکتر مظفر بقایی است! هیچ کس دیگر تقصیر ندارد هیچ کس دیگر مسبب این هرج و مرجها نیست تمام تقصیرها از من و مکی و حائریزاده است نفت تقصیر ما است بانک شاهی تقصیر ما سه نفر است وطنفروشیها تقصیر ما سه نفر است خلافکاریهای دادگستری تقصیر ما سه نفر است.
آخر این مدارک را من چکار کنم؟ آقایان یک قدری به ندای وجدانتان گوش بدهید.
رئیس - آقای دکتر بقایی گوش بدهید من شما را آدم وطنپرستی میدانم من به شما علاقهمندم اما خدای نخواسته یک نفر خائن آمد توی این مجلس خواست 300 روز حرف بزند. آخر این مجلس که برای حرف نیست برای نتیجه و عمل است چه باید کرد؟ از خود جنابعالی میپرسم راهش را بگویید؟
دکتر بقایی - الان میگویم یکی از بدبختیهای ما این است که همیشه وقتی که یک کار صحیحی دارد میشود و وجدان ما هم در ته قلب آنجایی که کسی خبر نمیشود ایراد بگیرد تصدیق میکند کار او را فوری به رخش میکشیم که اگر یک آدمی پیدا شد و کار بدی کرد...
رئیس - حالا من نخواستم بگویم که شما فریب خوردهاید کار بدی کردهام؟
دکتر بقایی - ... میگویند من فریب خوردهام ولی قضاوت و حکمیت این امر را به ملت ایران واگذار میکنم.
رئیس - آقایان موافقت میفرمایید یک ساعت دیگر هم ایشان صحبت کنند؟
عدهای از نمایندگان - خیر آقا.
حاذقی - ایشان قولشان را محترم نمیشمارید ما قولمان را محترم میشماریم.
دکتر بقایی - البته شماها قول دادهاید که رأی اعتماد بدهید.
رئیس - آقای دکتر بقایی خیال میکنم بیانات شما برای مخالفت کافی باشد. آقای فولادوند بفرمایید.
فولادوند- بنده خیلی واقعاً متأسفم که یک رفیق عزیر ما آقای دکتر بقایی این قدر متأثر شدند که به هیچوجه واقعاً باور نمیکنند رفقای واقعی یا دوستان ایشان یا اشخاصی که دو سال با ایشان همکاری کردهاند اگر یک مطالبی را به ایشان اظهار میکنند شاید از روی علاقه و دوستی باشد البته ایشان یک مطالبی به نظرشان میآید که در مملکت خلافکاریهایی شده و بایستی تذکر بدهند و البته یک وکیل شجاع هم باید هر موضوعی که به نظرش رسید بگوید و ما از این حیث از ایشان تقدیر و تشکر میکنیم ولی به نظر بنده آقای دکتر بقایی به قدر متأثر شدهاند که تمام رفقایی که در داخل و خارج به ایشان اظهاراتی میکنند ایشان خیال میکنند سوء نظر و سوء قصدی در بین است کما این که به عقیده بنده که در چند جا با اظهارات ایشان مخالف بودم و یک تذکراتی دادم ایشان با نهایت صمیمیتی که به من داشتند با این که پدر ایشان با پدر من و دایی من در مجلس رفیق بودهاند گاهی به بنده حمله کردهاند. کما این که آنجایی که عرض کردم اشخاصی که گفتهاند شخص دوم مملکت غلط کردهاند سوءتفاهمی شد و البته در خارج مجلس صورت ایشان را بوسیدم و ایشان هم صورت مرا بوسیدند و من از شخص جناب آقای ساعد و از تمام آقایان وزرا خواهش میکنم که نسبت به آقای دکتر بقایی که یک نفر مرد با شرف و تحصیل کرده است کمک کنند و همراهی کنند و البته آن نظرهای اصلاحی ایشان را در نظر بگیرند و این که بنده مخالفت کردم با ادامه استیضاح از این جهت است که آقایان شاهد هستند بنده از اول مجلس تا به حال همیشه با زیاد حرف زدن و کم کار کردن مخالف بودهام و به عقیده بنده در این مجلس پانزدهم این رویه را پیش گرفتهام، دوره 14 من نبودم در آن دوره هم متأسفانه همین طور بود، رفقای دیگر من بودند برادرم بود برای من تعریف کردهاند و اگر خدای نکرده یک دیکتاتوری پیش بیاید که ما یقین داریم نخواهد شد نه اوضاع اجازه میدهد نه وضعیت اجازه میدهند نه دنیا اجازه میدهد به همین
+++
قرآنی که من قسم خوردهام من معتقدم که شاه دمکرات ما هیچ ممکن نیست حاضر شود که زیر بار دیکتاتوری برود (صحیح است). (دکتر بقایی- صحیح است ولی خائنین احاطهاش کردهاند میخواهم من اینها را ثابت کنم جنایت اطرافیان و درباریان را میخواهم ثابت کنم.)
کسی ممکن است در این زمان و مکان و موقع دیکتاتور بشود که سوادش کم باشد، تجربهاش کم باشد، تاریخ نداند اگر این قدر هم ما بخواهیم بگوییم احاطه کردهاند این خودش اهانت تلویحی است به پادشاه مملکت. (دکتر بقایی- اینها چه مربوط به استیضاح است خود دولت میآید جواب میدهد) آقای دکتر بقایی ده روز رفقای شما صرف وقت کردند آمدند اینجا نشستند؟ خسته شدند و حرفهای شما را شنیدند و شما با اهانت کردید و من شخصاً از طرف آقای دکتر بقایی از بعضی از رفقای خودم معذرت میخواهم از آقای وکیلی معذرت میخواهم آقای برزین مورد احترام همه ما است آقای برزین در زمان سابق آقای وکیلی را تبرئه کرد (صحیح است) من عضو او بودم او در آن زمان این آقای وکیلی را تبرئه کرد نباید این حرفها را زد اما مطلبی که من میخواهم بگویم این است که:
لاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود که پرتوان زد
ما چه حرف حسابی داریم که نتوانیم 9 جلسه بگوییم. (دکتر بقایی - بلکه من خشت زدم و به دریا زدم و میدانم که خشت بر دریا زدن بیحاصل است.) به طوری که نمایندگان محترم ملاحظه فرمودند در این چند جلسه متأسفانه آقای دکتر بقایی اظهاراتی فرمودهاند و مخصوصاً نسبت به تیمسار سپهبد رزمآرا رئیس ستاد ارتش که یکی از خادمین حقیقی اعلیحضرت همایونی هستند. (دکتر بقایی - اگر میگذاشتید من حرف بزنم آن وقت حقیقی را بهتان نشان میدادم.) دور از انصاف است و برای این که شخص شخیص تاجدار محبوب بداند که این اظهارات مورد تصدیق مجلس نیست و برای این که خادمین به کشور که در موارد لازم انجام خدمت میکنند دلسرد نشوند تمنی دارم چنانچه نمایندگان محترم با بنده همعقیده هستند اظهارات مرا تصدیق کنند (صحیح است).
دکتر بقایی- صحیح است میدانم همه تصدیق میکنند من هم خودم تصدیق میکنم.
رئیس - مواد نظامنامه راجع به استیضاح خوانده میشود آقایان توجه کنید.
(به شرح زیر قرائت شد)
ماده 44- هر نمایندهای که از وزیری میخواهد استیضاحی نماید باید تقاضای خود را کتباً به رئیس داده و موضوع استیضاح را در ضمن معین نماید رئیس آن را در مجلس قرائت میکند و مجلس باید آن تقاضا را قبول نموده و پس از آن که از اظهارات وزیر و وزرا در باب تعیین روزی که استیضاح باید به عمل آید مستحضر شد بدون مباحثه در اصل موضوع قرار روز استیضاح را بدهد استیضاحاتی که در باب امور سیاسی داخلی مملکت است نباید بیش از یک ماه به عهده تعویق بماند.
ماده 45- استیضاح نماینده از نماینده ممنوع است.
ماده 46- در روز معین بعد از آن که وزیر یا هیئت وزرا در مجلس حاضر و توضیحات داده شده پس از ختم مذاکرت (دکتر بقایی - پس از ختم مذاکرات. پس از ختم مذاکرات) هر یک از نمایندگان حق دارد نسبت به وزرا از مجلس رأی مثبت یا منفی یا ساکت خواستار شود.
رئیس- در روز معین.
دکتر بقایی - پس از ختم مذاکرات.
رئیس - شاید در عمر مجلس مذاکره ختم نشود (دکتر بقایی- دولت را باید ساقط کرد) یک نفر بیاید دو سال مذاکره کند مردم هم گوش کنند و دولت هم تماشا کند؟ این که وضع نمیشود شما که آقای دکتر بقایی خودتان استاد دانشگاه هستید چرا این حرف را میزنید؟
دکتر بقایی - جناب آقای رئیس من به شما ارادت دارم ولی این سفسطه است.
رئیس - آقای دکتر شفق پیشنهادی دادهاند قرائت میشود. ( به شرح زیر قرائت شد)
پیشنهاد میکنم مجلس بعد از ظهر منعقد شود و یک ساعت دیگر وقت به استیضاحکننده داده شود.
رحیمیان - این پیشنهاد هم مثل همان تقاضا است این که بدتر میشود.
رئیس - آقای دکتر شفق.
دکتر شفق - عرض کنم اگر دولت حالا بخواهد توضیحاتی بدهد وقت کافی نیست از این لحاظ تصور میکنم بهتر است آقایان بعدازظهر تشریف بیاورند و جلسه تشکیل شود و از آقای دکتر بقایی هم استدعا میکنم که مطالبی که گفتهاند تجدید نکنند و مطالب خودشان را نه به آن ترتیب که آقای رحیمیان فرمودند با موافقت خودشان مطالبشان را یک ساعت خلاصه کنند و مجلس مواجه با این محظوری که فرمودند نشود.
رحیمیان - این پیشنهاد خصوصی است رسمی نباید تلقی کرد.
رئیس - وکیل میتواند پیشنهاد کند خصوصی ندارد مجلس یا رأی میدهد یا نمیدهد به هر حال یک ساعت خردهای از ظهر گذشته است و دولت اگر بیانات خودش را بکند گمان میکنم دیگر مقتضی نیست و بنده هم برای این که سابقهای نشود در اینجا پیشنهاد را رأی نمیگیرم ولی آقای دکتر بقایی هم اگر مطلبی دارند به ایشان میگویم الان یک استیضاحی بدهند هفت روز دیگر تعیین وقت شود بیایند مطالبشان را بگویند و مجلس را به این صورت نیندازند این خوب نیست آلان یک ساعت و ربع بعدازظهر است اگر آقایان موافقت دارند برای استماع بیانات دولت بعدازظهر جلسه تشکیل شود آقای دکتر بقایی هم یک استیضاح دیگر بدهند.
(مجلس یک ساعت و ربع بعدازظهر به عنوان تنفس تعطیل و ساعت شش و چهل دقیقه بعدازظهر به ریاست آقای امیرحسین ایلخان مجدداً تشکیل گردید)
نایب رئیس - بالاخره مطابق تصمیمات جلسه امروز صبح دو پیشنهاد بود یکی این که چهل نفر از آقایان تقاضا کرده بودند استیضاح را خاتمه پذیرفته تلقی کنند آقای دکتر شفق هم پیشنهاد کرده بودند که برای خاتمه صحبت آقای دکتر بقایی چون که بعضی مطالب دارند یک ساعت به ایشان اجازه داده شود که مطالبشان را بگویند و برای این که اغلب آقایان به بنده مراجعه کردند و برای این که گفته شود که مذاکرات ناتمام مانده است استدعا میکنم از تمام آقایان نمایندگان ملت که اجازه بفرمایند آقای دکتر بقایی یک ساعت دیگر صحبتشان را بفرمایند دولت هم جواب بدهد (صحیح است) علیهذا استدعا میکنم از آقای دکتر بقایی که تشریف بیاورند و یک ساعتشان را صحبت بکنند این تقاضای بنده و خطاب بنده به آقای دکتر بقایی نماینده محترم است که الان 8 جلسه تمام است که اوقات مجلس برای استیضاح گرفته شده است اگر هر روزی را هم ما دو ساعت قرار بدهیم تقریباً 16 ساعت 20 ساعت میشود صحبت فرمودهاند در بدو امر بنده خدمتشان متذکر شدم و مکرر عرض کردم که استیضاحشان سه مطلب دارد و خوب است زودتر به مطالب دیگر هم رجوع کنند که استیضاحشان زودتر تمام شود متأسفانه حاشیه زیاد بود و آقای دکتر بقایی در ظرف این 8 روز استیضاح خودشان را تمام نکردند و الان این یک ساعتی که اجازه داده شد تقریباً رأی اکثریت مجلس است برای این که هم ارفاقی به آقای دکتر بقایی شده باشد (دکتر بقایی - یعنی به ملت ایران) و هم نگویند که آزادی داده نشده است که حرف بزنند و نهایت آزادی را داشته باشند در صحبت کردن و هم بدانند که پس از یک ساعت دولت هم باید جواب بدهد و تکلیف خودش را تعیین کند و مخصوصاً خواهش میکنم از آقای دکتر بقایی که خودشان قول صریح دادند که بعد از گذشتن لایحه دو دوازدهم شش ساعت بیشتر وقت نخواستند و این شش ساعت را هم کاملاً فرمایش کردند و همه هم شنیدند و الان در مدت یک ساعت مطالب خودشان را اظهار بکنند و تصدیق هم بکنند که هر مطلبی که از آن مشکلتر و بزرگتر و بیشتر نباشد در ظرف یک ساعت میشود صحبت کرد و حرف زد این را استدعا میکنم رعایت بفرمایید.
دکتر بقایی - در پاسخ فرمایشات جناب آقای رئیس با کمال تشکر از این یک ساعت دیگری هم که به بنده لطف شده است عرض کنم آن طوری که سیره و سابقه بوده است همیشه قرار بر این بوده است که اگر چند استیضاح با هم داده شده بود و دولت طی یک نامهای وقت معین کرد برای آن استیضاحها آنها را قبلاً طرح میکنند و نمایندگان محترمی که حرفهایی در جواب آنها داشته باشند میگویند و بعد از آن دولت جواب میدهد و آن وقت تقاضای رأی اعتماد میکند ولی مقرر شده است که حتماً امشب دولت رأی اعتماد بگیرد به این جهت هم بنده از این یک ساعت فعلاً استفاده میکنم و تتمه استیضاح خودم را میگویم ولی مطالب بسیاری راجع به سیاست خارجی راجع به مذاکرات نفت راجع به سوء جریان دادگستری و مخصوصاً راجع به مجلس مؤسسان دارم که در این یک ساعت قابل طرح نیست قبل از شورع به مطلب میخواهم از دولت جناب آقای ساعد تشکر کنم که عرایض مرا راجع به آزادی مطبوعات به سمع قبول پذیرفتند و دلیلش این است که چاپخانههایی که عریضه سرگشاده مرا چاپ نکردند در مقابل یک اعلام جرمی بر علیه من چاپ کردهاند و من خیلی میل داشتم که فرصت میداشتم این اعلام جرم را در مجلس قرائت میکردم ولی این یک ساعت متأسفانه فرصت نخواهد داد به این جهت این را در مجموعه سخنرانیهای خودم طبع خواهم کرد و فقط در اینجا یک ذکری از آن میکنم و این هم یک افتخار جدیدی بر افتخارات من خواهد بود علاوه بر آن التهاب بیشرفی که از طرف جناب آقای عباسی نماینده محترم و جناب آقای صدر کشاورز نماینده محترم و لقب احمق و دیوانه از طرف
+++
جناب آقای حاذقی و لقب مرد که از طرف جناب آقای احمد دهقان، اینها را یادداشت میکنم و این را هم اضافه میکنم ولی چون فرصت نیست از قرائت آن با کمال تأسف صرف نظر میکنم و تشکر میکنم از این آزادی که در مطبوعات کشور پیدا شده است و مخصوصاً خیلیخیلی مفتخر هستم که در این اعلام جرم اسم عموی من هم که در 34 سال قبل شهید شد برده شده است خیلی مفتخرم از کسانی که این اطلاعات را به اعلام جرم کننده دادهاند، در کرمان که بودم همان طور که در آن عریضه سرگشاده اشاره شد و در ابتدای استیضاح من هم اشاره شد مردم را به عنوان تودیع دعوت کردم و برای آنها یک سخنرانی کردم و پردهها را بالا زدم یعنی آنجا چون هنوز فشاری نبود و حکومت نظامی هم ناتوانی خودش را در مقابل مردم احساس کرد گذاشتند من حرف بزنم من راجع به مجلس مؤسسان و راجع به نفت و راجع به سیاست خارجی چیزهایی گفتم که متأسفانه در اینجا مجال نخواهم داشت که بگویم بعداً در اینجا عریضه سربستهای به پیشگاه ملوکانه تقدیم داشتم و بعد از آن هم یک عریضه سرگشادهای به عنوان اتمام حجت به پیشگاه ملوکانه تقدیم داشتم ولی در آن موقع چون هنوز آزادی مطبوعات برقرار نشده بود نتوانستم آن را به چاپ برسانم. البته فرصت نیست که در اینجا از تضییقاتی که بر من و دوستان من وارد شد صحبتی بکنم: میبایستی یک جلسه وقت داشته باشم که در این مهد آزادی و عدالت اجتماعی صحبت بکنم که حتی آن دوستان نزدیک من که سالها با هم سابقه دوستی داشتیم اینها برای دیدن من تحت تهدید قرار میگرفتند ولی متأسفانه فرصت این که راجع به این موضوعات صحبتی بشود نکردم و فرصت ندارم که به تفصیل بپردازم فقط از این تریبون مقدس به آنها سلام عرض میکنم و آن مکهای شجاعانه و از خود گذشتهای را که آنها به من کردند به آنان تبریک عرض میکنم از طرف ملت ایران و از طرف خودم تشکر میکنم با این همه چون با صداقت کامل و حسن نیت و خلوص عقیدت وارد این مبارزه شده بودم و جز دفاع حقوق ابنای ملت و دفاع از آزادی و عدالت منظور و غرض دیگری در خاطر نداشتم در هر لحظه و هر قدم مشیت و اراده الهی اسباب و مقتضیاتی را فراهم نمود که با کمال قدرت و قوت قلب استیضاح بیسابقه خودم را بکنم، بلی جناب آقای یمین اسفندیاری این شکل استیضاح تا به حال از کسی دیده نشده بود، استیضاح من در تاریخ مشروطیت سابقه و نظیر ندارد زیرا (تو مو میبینی و من پیچش مو) (صحیح است) من همواره به حال گرسنگی و بدبختی و برهنگی و فلاکت ملت دل دادهام و سینه من کوره پرآتشی است که از دردهای دل و سوزش قلوب بیوه زنان و اطفال گرسنه و برهنه و مادران داغدیده و زنهای ستم کشیده و زارعین مظلوم آکنده است و همواره شراره آن تیزتر میشود، بلی این چیزها در دایره تصور بعضیها نیست ولی من امروز دین خودم را به ملت ایران ادا میکنم اکنون اجازه میخواهم به طور فهرست نکات حساس استیضاح خودم را خلاصه بکنم و قبل از این خلاصه کردن اجازه میخواهم یکی از عرایضی را که به طور منجز هم نگفته بودم ولی از روی یک روزنامهای خواندم با تردید تلقی کنم و آن موضوع مربوط به هاشمی سرابی است که از روزنامه هماورد اتخاذ شده بود و اگر آقایان محترم به خاطر داشته باشند همان موقع هم عرض کردم که جز این روزنامه مدرک دیگری برای اثبات این مدعی ندارم ولی چون بعضی از دوستان من در صحت این مطلب تردید کردهاند لذا بدین وسیله تردید خودم را منعکس میسازم. منشا و مبنای استیضاح من سوء استفاده عظیم دولت خاصه قوای انتظامی و نظامی از جریان سانحه سوء قصد خائنانه بر علیه ذات مقدس اعلیحضرت همایونی میباشد. ایرادات و اعتراضات من بر علیه این رژیم حکومت نظامی است که در پرتو آن دادگاههای نظامی فرمایشی و بیصلاحیت با جان و مال و سرنوشت متهمین سیاسی و مجرمین بازی میکنند. اعتراضات من بر علیه این رژیم دیکتاتوری ستاد ارتش است که به طور مطلق و با اقتدار کامل آزادی انتخابات یعنی عالیترین اساسیترین حق حاکمیت ملی را از ملت ایران سلب نموده و عناصر ناشایستهای را به بعضی از محافل برای اجرای مقاصد و منویات مغرضانه و شوم خود تحمیل میکنند. جناب آقای ساعد استیضاح و اعتراضات من اساساً مربوط به هرگونه تغییر و تبدیل قانون اساسی ایران میباشد زیرا در پشت این تریبون به قرآن مبین قسم یاد کردهام و شما هم یاد کردهاید که مهما امکن در حفظ آن بکوشید و در ثانی چون مطمئن هستم و ایمان دارم از این مجلس مؤسسان فرمایشی که با این شرایط ننگین و خلاف آزادی و مشروطیت انتخاب شده مصوبات و تصمیمات بسیار ناپسند و زیانآوری بر ضد آزادی و رفاه و ترقی و سعادت ملت ایران بیرون خواهد آمد. ایرادات من مربوط به لوایح بیمطالعه و خسرانآمیز دولت میباشد که با تبانی و به تصویب میرسد و میدانید که چه میگویم استیضاح و اعتراضات من مربوط به کارهای زیر پرده وزارت دارایی و بانک ملی ایران است که با سیاست خائنانه خود مصالح مالی و پولی و اقتصادی ایران را به باد فنا میدهند. استیضاح و اعتراضات من مربوط به کارهای زیر پرده وزارت دارایی در باب قرارداد شرکت نفت ایران و انگلیس میباشد که معلوم نیست به چه نحو ننگین دوباره به زیان دولت و ملت ایران خاتمه خواهد پذیرفت (جمال امامی- وزیر مشاور- قصاص قبل از جنایت نفرمایید آقای دکتر بقایی) چرا جریانش را نمیآورند بگویند آقای امامی؟ این جریان را باید در مجلس بگویند چند ماه مذاکرات زیر پرده انسان را مشکوک میکند. بالاخره استیضاح و اعتراضات من خیانت تیمسار معظم سپهبد رزمآرا رئیس محترم ستاد ارتش باستان مقدس و مقام شمخ سلطنت مشروطه و شخص شخیص اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه محبوب و پدر تاجدار ملت ایران میباشد و لازم میدانم که در این خصوص نکات ذیل را به عرض آقایان برسانم: در بین محافل خارجی مقیم ایران معروف است که تیمسار حاجیعلی رزمآرا سرباز و فرمانده بسیار باهوش بسیار مطلع بسیار مقتدر و بااراده و خلاصه افسر بسیار برجستهای است که از روی کمال انصاف باید تصدیق کرد که این تشخیص بسیار صحیح و کاملاً به جاست و ارتش شاهنشاهی به وجود چنین افسری فخر و مباهات میکند ولکن همان محافل خارجی نکته دیگری را درباره ایشان فکر میکنند که خیلی با احتیاط بر زبان میرانند و آن نکته این است که تیمسار معظم عنصر بسیار جاهطلبی است و دامنه جاهطلبی او بیکران و نامتناهی است، گمان میکنم دوست و دشمن نیز این نکته را درباره ایشان انصافاً تصدیق مینمایند. نکته سومی هم هست که محافل مطلع خارجی مقیم ایران درباره ایشان ذکر مینمایند که تیمسار معظم حاجی علی رزمآرا رئیس محترم ستاد ارتش از چندی به این طرف یک رل سیاسی مهمی در ایران بازی میکند. آقایان اسناد و مدارکی را که اینجا ارائه دادم جای هیچگونه تردیدی برای این موضوع باقی نمیگذارند. آقایان وای بر ملتی که امرای لشگر و افسران ارشد در کشور ایشان به فعالیتهای سیاسی بپردازند و در کارهای سیاسی مداخله نمایند. در چنین کشورها رژیم آزادی و حکومت ملی نمیتواند وجود داشته باشد دیر یا زود در چنین کشورها یک رژیم دیکتاتوری نظامی برقرار میشود که موجودیت کشور را با هوی و هوسهای جاهطلبانه خود به باد فنا میدهند و خرمن هستی ملت را یکباره به سوختن میکشانند آقایان از منظره شگفتانگیر و سرانجام دیکتاتوری نظامی آلمان و ایتالیا پند بگیرید. به خاطر بیاورید چگونه امرای ارتش آرایشان در سیاست آلمان دخالت داشته و چگونه خرمن هستی نژاد برومند و ملت بینظیر آلمان در آتش جنگ سوخته شد. ملاحظه میفرمایید رژیم شوروی هم یک نوع دیکتاتور بسیار نیرومندی است که شاید سرانجام آن نیز بسیار رقتانگیز باشد. آقایان به خوبی میدانند و تیمسار معظم وزیر جنگ نیز کاملاً مطلع هستند چگونه تیمسار سپهبد رزمآرا رئیس ستاد ارتش مرکز ثقل سیاست این کشور میباشند (صحیح است) و تمام اوقات گرانبهای ایشان صرف ملاقات با عدهای از همین نمایندگان حاضر در مجلس میشود. جناب آقای ساعد و سایر آقایان وزرا به خوبی مطلعند چگونه تیمسار محترم رئیس ستاد ارتش سیاست دربار شاهنشاهی را تحت اقتدار و تسلط خود در آوردهاند آقایان، خیانت آن تیمسار محترم به مقام شامخ سلطنت مشروطه ایران و شخص شخیص اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی پدر تاجدار ملت ایران همین است که اولاً ایشان بدون مجوز قانونی در میدان سیاست قدم گذاردهاند و ثانیاً تمام بازیهای سیاسی را به نفع خود میچرخانند و در تمام مراحل با حسابگری کامل سعی دارند مهر و محبت شاهنشاه محبوب را از قلوب ملت زائل سازند. چند روز پیش همان طور که عرض کردم هنگامی که آن تیمسار معظم در چالهمیدان تحت سرپرستی کانون هدایت افکار راجع به امنیت کشور سخنرانی میفرمودند صحبتهای ایشان با کف زدنهای بعضی چاپلوسان همراه بود و یکی از متملقان فریاد برآورد زنده باد تیمسار شخص دوم مملکت ایران. این لغت به گوش ملت ایران بسیار سنگین است و ممکن است تا چند صباح دیگر زبانم لال و هزار مرتبه لال مبدل به شخص اول مملکت بشوند (زنگ رئیس).
باتمانقلیج - هیچ وقت نخواهد شد.
نایب رئیس - این مطالب صلاح مجلس نیست. آقای باتمانقلیج شما هم صحبت نکنید.
دکتر بقایی - آقای باتمانقلیج شما آن قسمنامه را امضا میکنید؟
باتمانقلیج- بلی بدهید امضا کنم.
+++
دکتر بقایی - ناموس مادر هم توی آن قید شده است.
باتمانقلیج - خجالت بکشید. فکر خودتان را بکنید.
دکتر بقایی - من تمام فکرهایم را کردهام و از تهدید شما دیگر در نمیروم شما قدرتتان از رئیس دولت بیشتر نیست آن تهدید را گرفتم کافی است آقای باتمانقلیج شما دیگر قدرتتان از رئیس دولت بیشتر نیست میدانم برای من گران تمام میشود.
نایب رئیس - آقای دکتر بقایی توجه میفرمایید که خودتان دیگران را تحریک میکنید.
دکتر بقایی- ..... گذشته از این من ضمن تفسیر اسناد و مدارک که قلیلی از آنها را به عرضتان رسانیدم خیانتهای ایشان را با دلیل ثابت کردهام و صبحی هم در همین مکان مقدس بر علیه ایشان اعلام جرم کردم، آیا ملت ایران راضی میشود شاهنشاه محبوب ما که مظهر مهر و محبت و سنمبل رحم و شفقت و جوانمردی میباشند دچار چنین سیاست خیانتبار و جنایتخیزی بشود؟ مهرشاه جوان در قلوب تمام اهالی کشور جای دارد و ما او را از صمیم قلب دوست میداریم (صحیح است) و به او عشق میورزیم (صحیح است) شاه ایران دارای فطرتی است ملکوتی و سرشتی است آسمانی و بسا دیده شده است و من خودم دیدهام برای کمترین تشدد به زیردستان ساعتها متأثر و پریشان بوده (صحیح است- احسنت) و از صمیم قلب سعی میکند غبار کدورت از دل او بزداید شاه محبوب همواره در فرمایشات و سخنرانیهای خود به سعادت و رفاه ملت علاقه قلبی نشان داده و میدهند (صحیح است) وقتی اغلب در مقابل فشارهایی که متملقین درباری و سیاست پیشگان خائن برای عذاب و ناراحتی ملت به ذات مقدسشان وارد میسازند مبارزه مینمایند اما آقایان، هر چند ذات مقدس شاهانه مظهر رحم و شفقت و مهر و محبت میباشد تیمسار معظم حاجی علی خان رزمآرا مرد عمل و طینتی بسیار بیرحم و سنگدل دارد و به کمال درجه قسیالقلب میباشد. کسانی که از نزدیک او را میشناسند و کارهای او را دیده و شنیدهاند خوب میدانند که او در طریق مقصود از هیچگونه بیرحمی و شقاوت دریغ ندارد و در مقابل ارضای جاهطلبیهای خود شریفترین عناصر بشری را زیر چکمههای خود خرد میکند. جناب آقای وزیر جنگ، شما که همواره طی زندگانی سربازی خود درس شجاعت و جوانمردی به جوانان کشور و افسران زیردست دادهاید شما که در جریان کشمکشهای غرب یکه و تنها با لباس مبدل به سیاه چادرهای ایلات برای انجام وظیفه مقدس سربازی میرفتید شما که پیکرتان دارای آثار پنجاه و چند زخم گلوله و کارد هست بر شما هویداست جاهطلبی و قساوت و تیمسار رزمآرا و من تعجب میکنم که چگونه راضی میشوید در زمان وزارت جنگ شما چنین شخصی رئیس ستاد ارتش باشد، ملت ایران باید بداند جناب آقای ساعد بدانند، اعلیحضرت محبوب باید بدانند که اگر تیمسار سپهبد رزمآرا در آتیه مجلس شانزدهمی از نوکران و چاکران خود علم کند و در پرتو آن اقتدار مطلق را در دست گیرد چنان وحشت و دهشتی سراسر ایران را فرا خواهد گرفت که ارواح خونخوار چنگیز و هلاکو خان مقول انگشت به دهان حیران بمانند و برای همین است که من قرآن کریم را در پشت این تریبون و در مقابل ملت ایران در دست میگیرم و با صدای بلند میگویم اشهد ان لاالله الا الله و اشهدان محمداً عبده و رسوله زیرا بعد از این جریان و بعد از این مبارزه مقدس هر گونه آسیب و گزند و شکنجهای درباره من و کسان من و دوستان نزدیک من روا دارند از ناحیه دیکتاتور آتیه و ایادی جنایتکار او خواهد بود و ملت ایران میتواند برای خونخواهی من بر ضد او ادعانامه صادر کند، به همین قرآن مجید و کلامالله و ائمه اطهار و روح با عظمت حسین بن علی قسم یاد میکنم که در این مبارزه مقدس به هیچ یک از مراکز بیگانه و سیاستهای بیگانه متکی نبوده و نیستم و نخواهم بود و صرفاً و منحصراً به افتخار دودمان پدر بزرگوارم مرحوم میرزا شهاب کرمانی برای سعادت و ترقی ملت نجیب و ستمدیده ایران و حفظ آزادی جان خود را بر کف نهادم، آزادی، خدا بیامرزد شیخ سعدی را که اشعار بسیار خوبی دارد. سه خط، چهار خط شعر را خدمتتان عرض میکنم.
شبی یاد دارم که چشمم نخفت
شندیم که پروانه با شمع گفت
که من عاشقم گر بسوزم رواست
ترا گریه و سوزو زاری چراست؟
بگفت ای هوادار مسکین من
برفت انگبین، یار شیرین من
چو شیرینی از من بدر میرود
چو فرهادم آتش بسر میرود
ترا آتش عشق اگر پر بسوخت
مرا بین که از پای تا سر بسوخت
تو بگریزی از پیش یک شعله خام
من ایستادهام تا بسوزم تمام
من ایستادهام تا بسوزم تمام
بلی جناب آقای ساعد -
چو آزادی از دست در میرود
مرا بین که آتش به سر میرود
ای فرشته آزادی، ای مشروطیت، ای پادشاه محبوب و مهرپرور و تو ای ملت نجیب ایران، در این دقیقه حس میکنم که نسبت به شما همه مختصری از دین خودم را ادا کردهام و روح و وجدانم میتواند در عوالم فراغت و رضایت سیر خود را در پیش گیرد، زیرا در این دقیقه یقین قطعی دارم که اگر از این پس قرار باشد به شعبده فریسیان و فرمان قهرآلود این دستگاه زور و دیکتاتوری صلیب خود را تا فراز تپه به دوش بکشم نهال آزادی و آزادگی را با عرق پیشانی و قطرات خون خود آبیاری کردهام، در این دقیقه بینهایت مسرور و خرسندم که چون روح پرعظمت حسین بن علی پیشاپیش شربت شهادت را چشیده و با پیروی از روش جسارتآمیز آن عنصر یگانه و شهید فرزانه جسم و جان و قول و شرافت و ننگ و عار خود را برای دفاع از حق و حقیقت و آزادی در طبق اخلاص گذاشتهام، در این دقیقه بینهایت فخر و مباهات میکنم که با این فداکاری خود موجب سربلندی خانواده و اقران و همکاران خود میباشم. اکنون جناب آقای ساعد این تریبون مقدس را به شما واگذار میکنم تا در مقابل وجدان و شرافت و در مقابل این کلامالله مجید و در برابر ملت ایران به خطاها و اشتباهات خود اعتراف کنید و این جایگاه آزادی و مشروطیت را با شرافت تام و تمام ترک فرمایید یا این که بر عکس با جواب سفسطهآمیز و دروغ و تزویر پرده معصومیت بر گناهان خود بپوشید و از این نمایندگان محترم رأی اعتماد بگیرید و فردا با وجدانی پریشان و آشفته و با تبسمهای مصنوعی از نمایندگان فرمایشی مجلس مؤسسان پذیرایی کنید.
جناب آقای ساعد عرض میکنم اگر وجدان شما ناراحت و پریشان است، وجدان من در این دقیقه فارغ و شادمان است و با هر گونه آزار و شکنجه و گران تمام شدنی، هر عذاب ناروایی مانند آتش خلیلالله بر من گلشن خواهد بود، چون در نظر دارم که حتیالمقدور رعایت میل و دلخواه نمایندگان محترم را کرده باشم قسمت آخر استیضاح خودم را امروز عرض کردم و قسمت اول آن را هم در روزهای دیگر عرض کرده بودم ولی دو قسمت دیگر را به طوری که میدانید باقی مانده و آن را موکول به اجازه مجلس میکنم که رأی بدهند بگویم یا نگویم در صورتی که نظامنامه اجازه بدهد.
نایب رئیس - فرمایشی ندارید.
دکتر بقایی - بقیهاش را موکول کردم به رأی مجلس چون با ربع ساعت نمیشود حرف زد.
نایب رئیس - آقای دکتر متین دفتری.
دکتر متین دفتری - در جلسه دیروز سهشنبه سیام فروردین آقای دکتر بقایی ضمن استیضاح لایحهای قرائت کردند که در طی آن اشاره شده بود به این که ایران در سال 1318 خیال حمله به اتحاد جماهیر شوروی داشته است، گرچه بنده برای این لایحه هر چه باشد در این مورد ارزشی قائل نیستم و نمایندگان محترم هم شدیداً به آن اعتراض کردند (نمایندگان - صحیح است) ولی بنده چون در آن سال رئیس دولت بودم لازم میدانم به استناد اطلاعات صحیح و دقیقی که از جریانات آن سال دارم این موضوع را قویاً تکذیب نمایم (نمایندگان - صحیح است) بنده با کمال صراحت در حضور آقایان نمایندگان شهادت میدهم که اعلیحضرت فقید که روانشان انشاءالله همیشه شاد باشد (نمایندگان - انشاءالله) نهایت درجه علاقه به حفظ بیطرفی ایران در زمان جنگ داشتند و از هر جریانی که ممکن بود به بیطرفی ایران اخلال بکند احتراز و جلوگیری میفرمودند (نمایندگان - صحیح است) متأسفانه تعقیب اجرای نقشههای عمرانی ایران که احتیاج به متخصصین خارجی داشت بهانه به دست تبلیغات بیگانه داد در صورتی که وجود متخصصین در بنگاههای ما هیچگونه جنبه سیاسی نداشت (نمایندگان - صحیح است) به علاوه ملت ایران همیشه صلحجو بوده و هست (نمایندگان - صحیح است) و هیچ وقت خود را برای حمله تجهیز نکرده است (نمایندگان - صحیح است) اما در بحرانی که در سال 1318 به وجود آمد و ایران از دو طرف مورد تهدید واقع شده بود و خطر نقض بیطرفی ایران قویاً احتمال میرفت دولت شاهنشاهی تمام کوشش خود را برای رفع این خطر به کار بست و حسن نیت و علاقه خود را به بیطرفی نشان داد و خوشبختانه موفقیت هم حاصل گردید، در آن سال نه فقط خطر رفع شد بلکه در روابط بین ایران و اتحاد جماهیر شوروی قدم دوستانه هم برداشته شد یعنی در روابط بازرگانی بین دو کشور که مدتی موقوف مانده بود تجدید و قرارداد تجارتی جدیدی در آخر سال 1318 منعقد گردید و روابط دوستانه تحکیم شد، ایران همیشه به حفظ دوستی با کشورهای همسایه علاقه داشته و دارد (نمایندگان -
+++
صحیح است، صحیح است) و امیدوارم همواره در این نیت موفق خواهد بود (نمایندگان - انشاءالله) خوشبختانه در کابینه فعلی چند تن از وزیران هستند که در سال 1318 هم در هیئت دولت بودند و میتوانند به صحت عرایض بنده شهادت بدهند از آن جمله آقای وزیر امور خارج که در آن زمان وزیر کشور بودند (نمایندگان - احسنت).
نایب رئیس - آقای وزیر امور خارجه.
دکتر بقایی- طبق ماده 109 اجازه میخواهم.
نایب رئیس - بگذارید آقای وزیر امور خارجه صحبت بکند توهینی که به شما نشده است.
دکتر بقایی - تحریف شده است.
نایب رئیس - آقای وزیر امور خارجه.
وزیر امور خارجه- مقالاتی که آقای دکتر بقایی در جلسه دیروز قرائت نمودند بسیار موجب تأسف بود.
این که گفتهاند در گزارش نوشته شده یا در سخنرانیهایی (دکتر بقایی- سخنرانیهایی) گفته شده که قبل از جنگ اخیر دولت ایران میخواسته به روسیه حمله کند به نام وزیر خارجه فعلی و وزیر کشور در سال 1318 صریحاً عرض میکنم که این اظهار کذب و افترای محض است (نمایندگان- صحیح است) (دکتر بقایی - دروغ گفته بودهاند آقا من هم میدانم که دورغ گفته بودند) و چنین گزارش یا سخنرانی وجود خارجی ندارد (دکتر بقایی - چرا آقا وجود خارجی دارد و بوده، این تحریف است) اینک تقریباً دو قرن است که دولت ایران با روش مسالمتآمیز با همه همسایگان خود رفتار نموده و خیال حمله و تعرض با حدی از دول همسایه در مخیله خود نداشته (صحیح است) تاریخ ایران در این دو قرن نشان میدهد که تمام مساعی نظامی ایران در حدود دفاع از خاک میهن و برای حفظ استقلال و تمامیت کشور بوده است (صحیح است) و مردم ایران با همه شهامت که دلهای آنها مملو از افتخارات و احساسات وطنپرستی و غرور ملی است و همیشه حاضرند که برای هر یک وجب خاک وطن خود خون خود را فدا کنند به هیچ وجه نظر تجاوز و تعدی به حقوق دیگران نداشتهاند و با همسایگان خود همواره با کمال مودت رفتار کردهاند (نمایندگان - صحیح است) مالیخوالیای جنگ و حمله ایران به یکی از ممالک همسایه کذب و افترایی اختراعی و مجعول است که از روی تحریک و غرض خاصی صورت گرفته و معلوم نیست نماینده محترم که استاد دانشگاه است این خیال موهوم و مضحک را چرا در اینجا تکرار و به چه نیت گفتهاند (صحیح است) (دکتر بقایی- آقای رئیس ستاد گفته جناب آقای وزیر خارجه 109 که اجازه نمیدهند اینجا هم تحریف میکنند و توی روزنامه هم مینویسند) (رحیمیان - آقای دکتر این را قبول کنید) متأسفانه در این مملکت نظریات خصوصی گاهی چنان دیده بصیرت ما را به همه وطنپرستی نابینا میکند که برای ابزار بیلطفی به یک و یا ابزار صحبت به دیگری پای مسائل بینالمللی را به قیمت ضرر و زیان مصالح مملکت در میان میکشیم (نمایندگان - صحیح است) آقایان این چنین اظهاری بر خلاف حقیقت است و جای آن است که نمایندگان محترم با نظر باریک بین و دقیقی که به دقایق امور دارند از روی کمال وطنپرستی در این امر قضاوت نمایند.
بنده یک بار دیگر در مجلس شورای ملی بالصراحه عرض میکنم به رویه و سیاست ایران همواره سیاست مستقل و بیطرفی مطلق و صلح کامل با تمام ممالک دوست و همجوار میباشد (صحیح است- احسنت) و همان طور که جناب آقای دکتر متین دفتری بیان فرمودند حتی اعلیحضرت شاه فقید هیچ وقت از این خط مشی بیطرفی تاریخی ایرای میل نداشتند منحرف شوند و مکرر رعایت کامل این سیاست را به دولتها توصیه میفرمودند (صحیح است).
بنده از طرف دولت اعلام میکنم که حدود و ثغور همسایگان نزد دولت ایران عیناً مثل حدود و ثغور ایران همیشه محترم بوده است و هر کس غیر از این بگوید دروغ فاحش و کذب محض است (نمایندگان- صحیح است) و یقین دارم که مجلس شورای ملی در این اعلام با دولت همآواز است (صحیح است- احسنت- احسنت)
رحیمیان - آقای رئیس اجازه بفرمایید یک دقیقه به بنده اجازه بدهید ولو این که این گزارش کذب بوده دروغ بوده هر چه بوده امروز بنده که در دوره چهاردهم و شاید الان هم بعضی آقایان معترف باشند که افتخار میکنم که یکی از نمایندگان چپ مجلس بوده و هستم ولی هیچگاه ملت ایران خیال حمله به شوروی نداشته است (نمایندگان - صحیح است) و این را هر که گفته است خیانت کرده است (نمایندگان - صحیح است) (دکتر بقایی - صحیح است آقا هر کسی گفته است خیانت کرده است) بنده میخواهم به شما بگویم که این را قبول کنید آقای دکتر.
نایب رئیس - آقای وزیر جنگ.
وزیر جنگ - چنانچه نمایندگان محترم فرسوده و خسته نباشند توضیحاتی در اطراف استیضاح داده به شود (صحیح است) اگر آقایان فرسوده باشند دولت عجلهای ندارد برای این کار و به طوری که اشاره شد مانعی ندارد که رأی اعتماد نگیرید.
رحیمیان - بفرمایید بفرمایید.
دکتر بقایی - آقا تکهتکه استیضاح را جواب میدهید مانعی ندارد پس من هم بقیه عرایضم را بعد از فرمایشات تیمسار عرض خواهم کرد.
نایب رئیس - شما دیگر حقی ندارید (دکتر بقایی - استیضاح من خاتمه پیدا نکرده دو مطلب بنده است جناب آقای رئیس) استیضاح شما را من اعلام کردم خاتمه پیدا کرده.
دکتر بقایی - با اعلام خاتمه پیدا نمیکند مگر این که مجلس رأی بدهد استیضاح من خاتمه پیدا نکرده و تکلیف آن با شما نیست.
نایب رئیس - من از طرف خودم نمیگویم از قول مجلس میگویم (صحیح است).
دکتر بقایی - مجلس باید رأی بدهد.
نایب رئیس - آقایان نمایندگان همه صحیح است میگویند.
دکتر بقایی - به پیشنهادی که شده باید رأی گرفته شود.
نایب رئیس - بنشین حرف نزن به شما اخطار میکنم.
دکتر بقایی - به پیشنهاد رأی گرفته میشود؟
نایب رئیس- به میل شما نیست.
دکتر بقایی - چطور نیست. پیشنهاد شده موافق و مخالف صحبت کردهاند باید رأی گرفته شود.
نایب رئیس - هشت روز است که شما حرف زدید و کسی متعرض شما نشد حالا که یک نفر از طرف دولت میخواهد حرف بزند شما نمیگذارید، این حسن نیت است، این وطنپرستی است؟!
دکتر بقایی - ناتمام است استیضاح من، باید رأی بدهند که استیضاح من تمام شده است؟
نایب رئیس- بعد استیضاح بکنید، استیضاح دوم.
دکتر بقایی - آقا مجلس باید رأی بدهد که استیضاح من تمام شده پیشنهاد شده موافق و مخالف صحبت کردهاند.
حاذقی - آقای رئیس برای این که این مرض «مانی دوگراندور» ایشان رفع به شود رأی بگیرید تا ما رأی بدهیم.
دکتر بقایی - جناب آقای حاجی آقا.
حاذقی - من حاجی هستم افتخار میکنم.
دکتر بقایی - باید رأی بگیرید من اجازه نمیدهم حق مجلسیان از بین برود.
نایب رئیس- آقای دکتر بقایی به شما اخطار میکنم.
دکتر بقایی - اخطار بفرمایید.
نایب رئیس- بگذارید آقای وزیر جنگ صحبت بکنند من به شما اخطار میکنم، اخطار به شما میکنم با قید در صورت مجلس.
دکتر بقایی- بنده را از مجلس بیرون بکنید من از کشته شدن هم نمیترسم، از اعدام هم نمیترسم.
نایب رئیس - من به شما اخطار میکنم بگذارید صحبت بکنند.
دکتر بقایی - آقا باید رأی گرفته شود.
نایب رئیس- به میل شما نیست.
دکتر بقایی - چطور نیست موافق و مخالف صحبت کردند.
نایب رئیس - آقایان مجلسیان متوجه باشند که هر قدر من با مسالمت، با خواهش، با التماس به نماینده محترم عرض کردم، شما رفتید نشستید. من آقای دکتر متین دفتری را خواستم بعد گفتم آقای وزیر جنگ تشریف آوردند مشغول صحبت هستند.
نمایندگان - صحبت کنید آقای وزیر جنگ.
مکی - ایشان گفت من با یک ربع نمیتوانم تمام کنم.
نایب رئیس- اجازه بدهید من حرف بزنم بنده گفتم آقای وزیر جنگ تشریف بیاورند صحبت کنند، ایشان مشغول صحبت هستند.
عدهای از نمایندگان - صحبت کنید آقای وزیر جنگ .
وزیر جنگ - بسیار متأسفم که در این اواخر برای بار دوم مدتی از وقت گرانبهای مجلس را اشغال میکنم، زیرا همان طوری که در هفته قبل به عرض رساندم یکی از معتقدات من این است که اوقات مجلس شورای ملی باید صرف مسائل مهمی شود که برای رفع
+++
گرفتاریها و علاج در دردها که برای کشور لازم است و ملت ایران با کمال بیصبری انتظار آن را دارند. اما به طوری که نمایندگان محترم استحضار دارند، آقای حائریزاده و مکی راجع به بازداشت آقای آقا سید ابوالقاسم کاشانی و توقیف بعضی از جرائد و مدیران و نویسندگان آنها که از طرف فرمانداری نظامی تهران به عمل آمده در سوم اسفندماه از سپهبد امیراحمدی استیضاح مشروح و مفصلی نمودند و با این که آقای حائریزاده در جلسه 15 اسفندماه این استیضاح را متوجه اینجانب ننموده و مربوط به دولت دانستند ولی چون قسمت مهم مندرجات آن راجع به مأمورین نظامی میشود، علیهذا وظیفه خود میدانم که برای رفع هرگونه سوء تفاهم و روشن شدن قضایا در این موضوع توضیحاتی به عرض مجلس شورای ملی برسانم.
1- چنان که نمایندگان محترم در نظر دارند در جلسه 16 بهمن ماه 1327 شرح سوء قصد خائنانهای را که نسبت به حیات اعلیحضرت همایون شاهنشاهی به عمل آمده و همچنین اقدامات سریع و مؤثری که از طرف دول تبرای حفظ امنیت و آرامش عمومی اتخاذ و اعلامیههایی که صادر گردیده بود جناب آقای دکتر اقبال وزیر کشور به استحضار مجلس شواری ملی رسانیدند و مورد تأیید و تصدیق نمایندگان محترم واقع شد و در جلسه روز یکشنبه هفدهم بهمن ماه نیز مجلس شورای ملی مخصوصاً با توجه به اقدامات اخیر دولت با اکثریت قریب به اتفاق اعتماد خود را به دولت حاضر ابراز و اعلام داشت و به این ترتیب چون بنابر اصول پارلمانی پاسخ این استیضاح ضمن ابراز اعتماد به دولت قبلاً توسط مجلس شورای ملی داده شده است، از این رو تصور میرود این استیضاح از نوع خود در مجلس شورای ملی بیسابقه باشد. (مکی - ما تبدیل به استیضاح از دولت کردیم) 2- تصور میکنم تمام آقایان نمایندگان محترم با اینجانب هم عقیده باشند که واقعه روز 15 بهمن با توجه به مقتضیات زمان و وضعیت و مصالح کشور واقعه بسی خطرناکی بود (نمایندگان- صحیح است) که اگر مشیت خداوند متعال به نجات استقلال ایران از عواقب وحشتآور آن تعلق نگرفته بود دیگر نه آقایان حائریزاده و مکی مجال پیدا میکردند که با سری آسوه و خیالی فارغ چنین استیضاحی را بنمایند و نه اینجانب فرصت مییافتم که جواب آن را به عرض مجلس برسانم. (مکی - پس هر کس نفسی کشید باید او را دم مسلسل گذاشت) 3- چنان که نمایندگان محترم استحضار دارند از قرائن و مدارکی که تا به حال به دست آمده این توطئه خائنانه از مدتها پیش زمینهسازی شده بود و مخصوصاً از چند ماه به این طرف در برخی از روزنامهها از راه اسائه ادب و اهانت به مقام سلطنت و ساحت مجلس شورای ملی و تحقیر و تخفیف دولت دائماً به تحریک و اغوای مردم بر علیه حکومت میپرداختند و مطابق پروندههایی که در اداره شهربانی موجود است در گوشه و کنار همین شهر تهران انجمنها و مجامعی تشکیل و با ایراد نطقها و دادن میتینگها و نمایشاتی بر ضد امنیت و آسایش عمومی دست به عملیات خطرناکی زده بودند که اگر پس از واقعه خائنانه 15 بهمن طبق ماده 2 قانون حکومت نظامی به سرعت و شدت از توسعه و تکمیل این عملیات جلوگیری نمیشد و عناصر مورد سوء ظن فوراً توقیف و شروع به تحقیقات نمیشد، با نگرانی و اضطرابی که در اثر این واقعه در سرتاسر کشور ایجاد شده بود، مسلماً اشکالات و محظورات بزرگی برای دولت به وجود میآمد و به همین نظر هم بود که عملیات سریع دولت مورد تأیید نمایندگان محترم واقع گردید پس اقداماتی که در توقیف بعضی از جرائد ناصالح و غرضآلود و بازداشت مدیران و نویسندگان و محاکمه این اشخاص شده است برای جلوگیری از ادامه این تحریکات و خنثی کردن تأثیرات زیانآور آنها بوده و نتایج محاکمه این اشخاص نیز تدریجاً به استحضار عامه خواهد رسید.
4- اما راجع به آقای سیدابوالقاسم کاشانی بنا بر سوابق و پروندههای موجوده در اداره شهربانی متأسفانه ایشان با وظایف مقدسی که از لحاظ مقام روحانیت خویش داشتند به عوض هدایت و رهبری مردم آلت اجرای مقاصد سویی واقع شدند و از چند ماه به این طرف چه در منزل خودشان تحت عنوان موعظه دینی و چه در مساجد و معابر به وسیله خود ایشان یا به دستور ایشان سخنرانیهای تحریکآمیز دایر بر مخالفت صریح با دولت و حمله و اهانت به دربار شاهنشاهی و سایر مقامات ایراد و اعلامیهها و قطعنامهها و بیانیههایی برای تهییج و تحریک مردم صادر گردیده که عین این اوراق تحریکآمیز موجود و اگر نمایندگان محترم با نظر دقت به آنها مراجعه فرمایند تصدیق خواهند فرمود که تماماً بر خلاف مصالح کشور و بر ضد امنیت و آرامش عمومی بوده و به طور کلی زمینههای مناسبی را برای وقایع شومی نظیر واقه روز 15 بهمن تهیه مینموده است. بنابر همین سوابق موجوده که از هر حیث ایجاد سوء ظن مینموده وقتی که طبق ماه 5 قانون حکومت نظامی ایشان را بازداشت کردهاند اولاً از ایراد جواب به هر گونه سؤالات و تحقیقاتی که از ایشان شده امتناع ورزیدهاند، ثانیاً چون به موجب مقررات همان ماده پنج شخص مورد سوء ظن بایستی تا خاتمه حکومت نظامی در توقیف بماند و به ایشان هم اخطار شده که تا سوء ظن رفع نشود در توقیف خواهند ماند، بنابر گزارش دادستان نظامی ایشان در جواب تقاضا کردهاند به ملاحظاتی در تهران توقیف نشوند و بدین جهت به خرمآباد اعزام شدند (مکی - تکذیب میکنم) و بعد از آنجا تلگرافاً تقاضا کردند موفقت شود به یکی از ممالک اسلامی خارجه بروند و برای رعایت حال ایشان این تقاضا انجام و وسایل مسافرتشان از طرف دولت فراهم گردید و این نهایت مساعدت و ارفاقی بود که به پاس احترام مقام روحانیت در حق ایشان به عمل آمد و سایر مطالبی که راجع به کیفیت بازداشت ایشان ذکر شده بود عاری از حقیقت و به کلی تکذیب میگردد (مکی - سند دارم از خودش) بنده برای تأیید این عرایضی که عرض کردم مدارک و اسنادی هم دارم و از نقطهنظر مقام روحانی ایشان خودداری میکنم از ارائه آنها، اگر نمایندگان اصراری ندارند نمیخواهم (مکی - بخوانید آقا) (حائریزاده - بخوانید ببینیم چیست؟) آقای مکی در ضمن بیاناتشان فرمودند این عملیات افتضاحآوری که وزارت جنگ کرده چیست که خلاف قانون عمل کرده، بنده این یکی را میخوانم تکلیف روشن میشود. (مکی - افتضاح نگفتم ولی گفتم خلاف قانون) (حائریزاده - بیست پنج و شش سال است کانون دوسیهسازی در این مملکت هست) (نمایندگان - لازم نیست) پس خواهش میکنم توجه بفرمایید. سرای ضرابی نور چشمی آقا مصطفی سالم هستم انشاءالله سالم باشید امشب حرکت از بازار 10 هزار تومان آوردند در صندوقخانه دست چپ پهلوی تنباکوهاست، 450 تومان به والده ابوالحسن، 400 تومان بوالده معالی (مکی - عجب خیانتی کرده، پول داده) سیصد تومان به والده سالمی، یکصد و پنجاه تومان به آقای معالج 40 تومان به والده عامره، هشتصد تومان به قصاب 850 تومان به نانوا که طلبکارند بدهید. ضمناً صندوقخانه و گنجهها را مهروموم نمایید آقایان هنگسوار پهلوی در یک هفته پانصد تومان خرج نان نمیکند، خانه آقا سید ابوالقاسم کاشانی 850 تومان در یک هفته پول نانش شده 800 تومان پول گوشتش شده است این به فقرا داده شده است، به اشخاص بیبضاعت داده شده است و من سند دیگر دارم آقای مکی که ایشان اعتراف میکنند که این را برای چه به مصرف رسانیدهاند و همینطوری که وعده دادم به آقایان دیگر بقیه اسناد را نمیخوانم (حائریزاده - جواب آنها گفته خواهد شد در موقع خودش من از شما متشکرم که من را روشن کردید که جواب آن را در موقع استیضاح بدهم) و اگر میل کردند حاضرم که بقیه را بخوانم. اما راجع به بیانات آقای دکتر بقایی من آنچه فکر کردم که اگر هر آینه جزییات فرمایشات ایشان را توضیح بخواهم به مجلس بدهم مانند ایشان برای چند روز مجبورم وقت مجلس شورای ملی را اشغال کنم و این برخلاف آن فکری است که من همیشه دارم و بنده آقای دکتر بقایی آن منظرهایی که در بوشهر دیدم آن اطفال معصومی که استخوان میجویدند آن بیغولههایی که در شهر بوشهر بود همیشه مرا تحریک میکند از این که وقت مجلس را نگیرم یک سال است چندین لایحه برای سعادت این مردم به مجلس داده شده است روی این جریانات یا استیضاح است یا سؤال است یا در برنامه است، وقت آن نرسیده است که به سعادت این مردم کوچکترین خدمتی به شود و این لوایح مانده است آقای صفوی در مسافرت بوشهر همراه من بودند، هر فرد حساسی را متأثر میکرد.
دکتر بقایی - حیات داودی هم بود.
وزیر جنگ - چه عرض کنم آقای دکتر بقایی شما میشناسید و من نمیشناسم.
صفوی - بله بله بود مرد وطنپرستی است.
دکتر بقایی - آقای رزمآرا از طریق لندن به او تلگراف کرده بود که من شما را محکوم میکنم شما او را میگویید مرد وطنپرستی بود برخلاف تیمسار حرف نزنید، این قسمت را هم خواهش میکنم یک توضیحی راجع به این حیات داودی بفرمایید.
وزیر جنگ - اما من روی آن عقیده و رویهای که هر مرد وطنپرستی باید این کار را بکند وقت مجلس شورای ملی باید به مصرف بدبختیهای ملت ایران برسد نه روی سخنرانیها و اینها، بنابراین بهتر دیدم که در کلیات یک توضیحاتی بدهم و بعد قضاوت بیلان کار ارتش و جبران اهانتهایی که آقای دکتر به ما و ارتشیان کردهاند. (دکتر بقایی - به شما توهین نکردهام، به ارتشیان هم توهین نکردم به سه چهار نفر کردم و
+++
اعلام جرم هم بر علیه آنها کردم) خوب آقای دکتر بقایی من این طور تعبیر میکنم ارتشیان هم انتظار دارند به این که جبران این اهانتها نسبت به آنها بشود. (دکتر بقایی- هر جا که اهانت بود بنده پس میگیرم) در هر حال بنده توضیحاتی عرض میکنم و قضاوت را میگذارم به مجلس شورای ملی (دکتر بقایی- ولی جواب مطالبم را هم باید مرحمت بفرمایید) راجع به قسمتی از بیانات آقای دکتر بقایی در باب جریان امور داخلی ارتش و اشاره به دستور 48 (دکتر بقایی - بفرمایید) برای روشن شدن افکار عامه باید در این باب توضیح بیشتری به عرض مجلس شورای ملی برسانم به طوری که خاطر نمایندگان محترم مستحضر است فرماندهی کل قوای بری و بحری ارتش ایران به موجب قانون اساسی با اعلیحضرت همایون شاهنشاهی است (نمایندگان - صحیح است) و مطابق اصول کلی در تمام ارتشها معمول است ستاد ارتش تحت نظر فرماندهی کل مأمور اداره کردن ارتش میباشد و وزارت جنگ وظیفه تهیه اعتبارات و تدارکات ارتش را به عهده دارد از این جهت ملاحظه میفرمایید که در سایر کشورها وزارت جنگ حتماً از اشخاص ذیفن و نظامی انتخاب نشده بلکه ممکن است از بین رجال غیرنظامی هم تعیین گردد. البته با اشتغالاتی که وزیر جنگ در هیئت دولت و مجلس شورای ملی دارد، دستگاه ثابت دیگری لازم است که دائماً مراقب جریان امور تعلیمات و فرماندهی و انضباط و عملیات ارتش باشد و آن دستگاه ستاد ارتش است. که با تغییر و تبدیل وزیر جنگ در جریان کار آن وقفه حاصل نمیشود و در این قسمت نظر اینجانب به اشخاص نبوده بلکه تشریح اصول کلی است که در سایر ارتشها معمول و مجری بوده و در ارتش شاهنشاهی ایران نیز مطابق همان ترتیب عمل میشود.
بنده در اینجا برای این که توضیحی در این قسمت داده شود گزارشی که از سپهبد رزمآرا رئیس ستاد ارتش رسیده است و از من خواهش کرده در مجلس شورای ملی بخوانم بنابراین عین این را میخوانم.
تیمسار وزیر جنگ محترماً گزارش زیر را به عرض میرسانم که در صورت موافقت در مجلس شورای ملی ضمن بیانات اشاره فرمایند. با آن که هیئت محترم دولت و تیمسار وزیر جنگ در جواب استیضاح آقای دکتر بقایی نماینده محترم کرمان نکات لازم را به عرض مجلس شورای ملی خواهند رسانید فقط از لحاظ آن که تا آن موقع ایجاد ابهام و تردیدی نشده، سوء تفاهماتی بیانات نماینده محترم باقی نگذارد مراتب زیر را به عرض نمایندگان محترم مجلس میرسانم. با کمال تأسف بایستی به عرض برسانم، عدهایی که هویت آنها بر کلیه نمایندگان و افراد کشور روشن است از سادگی آقای دکتر بقایی استفاده کرده.
دکتر بقایی - ماده 109. توهین است این حرف آقای رئیس خوب مجلس را اداره میکنید؟
نایب رئیس - آقای دکتر بقایی شما یک میلیون از این توهینها کردید، این توهین نیست.
دهقان - چرا انصاف نداری؟
وزیر جنگ - آقای دکتر نامهای را میخوانم شما هزاران توهین کردید هیچ نگفتم، بنده هم نامهای را میخوانم شما هم گوش بدهید.
مکی - توهین میکنید.
رحیمیان - مقام آقای دکتر بالاتر از آن است که تحت تأثیر قرار گیرند.
نایب رئیس - بفرمایید آقای وزیر جنگ .
وزیر جنگ - یک سلسله مطالب بیاصل و سراسر کذبی را که تاکنون چندین مرتبه انتشار داده بلانتیجه مانده بود یک مرتبه دیگر از دهان نماینده محترم اشاعه دادهاند رسماً به عرض میرساند کلیه این بیانات با مدرک و اظهارات خالی از حقیقت و کذب محض است چه:
1- خدمات اینجانب تا قبل از شهریورماه 20 در کرمانشاهان و لرستان و دانشگاه جنگ روشن و سوابق آن موجود و آخرین تقدیر و نظریات اعلیحضرت فقید بهترین گواه میباشد.
2- از شهریور 20 تا این تاریخ قسمت عمده خدمت خود را با کمال افتخار تحت اوامر مستقیم اعلیحضرت همایون شاهنشاهی انجام و هنوز خاطرات چند ساله اخیر از نظرها محور نشده که توضیحات خاصی را ایجاب نماید.
3- انتشارات اینجانب آن جنبه جغرافیایی داد تحت 20 جلد کتاب منتشر و در دسترس عموم افراد است که بررسی کرده قضاوت فرمایند.
4- سخنرانیها و بیانات نظامی اینجانب هم هیچ یک جنبه محرمانه نداشته؟ تمام حاضر و در صورت لزوم ارائه داده میشود، در خاتمه به عرض میرساند ساحت مجلس شورای ملی مقدس و بایستی از هرگونه اغراض و نظریات خصوصی و افکار شخصی و دشمنیها برکنار باشد. در این ساحت مقدس که بایستی از خدمتگذاران تقدیر و افراد میهنپرست را به فداکاری تشویق نمایند. اگر نمایندگان محترم ناظر اعمال و رفتار مأمورین کشور خود نبوده و روی اغراض شخصی و نظریات خصوصی اشخاص قضاوت فرمایند روح علاقهمندی، فداکاری و از خود گذشتگی را از بین خواهد برد. (نمایندگان - صحیح است) بنده همان طور که عرض کردم توضیحی را بیش از این نمیدهم همان طوری که تقاضا کردم و استدعا کردم این دو قسمت را به قضاوت مجلس شورای ملی و نمایندگان محترم واگذار میکنم یکی جریانات کنونی ارتش است که ارتش امروز در تمام مرزها با بهترین فداکاریها عمل میکنند (نمایندگان - صحیح است) یکی توهیناتی که آقای دکتر بقایی به ارتشیان کردند، جبران آن را از نمایندگان محترم ارتشیان انتظار دارند.
دکتر بقایی - ولی جواب راجع به مهتدی و راجع با آنها را باید بدهید رأی آنها که میدهند در مجلس ولی جواب باید بدهید. همین طور جواب میدهند وسط استیضاح هم توضیح میدهند رأی هم میگیرند، این میشود مشروطه.
نایب رئیس - تمام وزرا باید صحبت کنند.
دکتر بقایی - بعد هم باید بقیه استضاح را بکنم.
نایب رئیس - اگر مجلس اجازه بدهد با رأی.
دکتر بقایی - بله با رأی با رأی مجلس .
نایب رئیس - بفرمایید آقای وزیر فرهنگ .
وزیر فرهنگ (آقای دکتر زنگنه)- آقای دکتر بقایی راجع به وزارت فرهنگ اظهاراتی فرمودند راجع به شخص بنده هم بیاناتی کردند، لازم بود جواب عرض کنم مطالب ایشان به طور خلاصه عبارت از چند نکته بود که یکییکی جواب عرض میکنم. یکی این که از دانشجویان تعهد گرفتهاند که در سیاست دخالت ننمایند و داشنجویان و دانشآموزان تلگراف کردهاند، مجلس مؤسسان را تأیید کردهاند. عدهایی در دبیرستان پهلوی متهم به جعل کارنامه بودهاند و دادگاه اداری آنها را محکوم کرده ولی برای این که مجازات شوند به دیوان کیفر مراجعه شده و در ضمن حقوق آنها پرداخته شده
چرا رئیس دبیرستان نوربخش را تغییر دادند؟ چرا سازمان جوانان شیروخورشید تشکیل شده است؟ و چرا جوانان جمعآوری اعانه مینمایند و مشاور این امور هم آقای علامه هستند و بالاخره چرا یک عده از دبیران را منتظر خدمت کردهاند؟ بنده خیلی خوشوقت شدم که یک فرصتی پیدا شده که تا اندازهایی وضعیت فرهنگ را به عرض آقایان نمایندگان محترم مجلس شورای ملی برسانم. راجع به گرفتن تعهد از دانشجویان یک روز در روزنامههای پاریش به تحریک مغرضین نوشتند که دانشجویان را از دخالت در سیاست منع کردند و یک جمعیت بیخبری هم کاغذی نوشت و اعتراض کرد که چرا این طور کردهاید بر اینها ایرادی نیست، بیخبر بودهاند، بیاطلاع بودهاند یا مغرض بودهاند ولی از آقای دکتر بقایی خیلی تعجب است که ایشان در دانشگاه بودند و اطلاع داشتند و میدانستند چه طور تعهدی گرفته شده است این تعهد متنش این است: (دکتر بقایی - قرائت بفرمایید) «اینجانب فلان دانشجوی سال فلان دانشکده فلان تصدیق میکنم که از مقررات دانشگاه مربوط به دانشجویان و مخصوصاً از این اصل مهم که دانشگاه محل تعلیم و تربیت و تحقیقات علمی است و از لحاظ مرام و مسلک سیاسی بیطرفی کامل را رعایت مینماید، اطلاع کامل دارم و متعهد میشوم مقررات مزبور را در تمام دوران تحصیلی خود رعایت نموده و در محیط دانشگاه به هیچ وجه در امور سیاسی و تبلیغات مرامی و مسلکی دخالت و فعالیتی نکنم البته در صورت تخلف تصمیمات انتظامی دانشگاه درباره این جانب واجبالرعایه خواهد بود» این تعهدی است که از دانشجویان گرفته شده است، چرا این تعهد گرفته شد؟ تعهد گرفته شد به جهت این که هر روز ما میدیدیم در دالان دانشکدهها در حیاط دانشکده و حتی تا این اواخر در کلاسهای دانشکدهها تا صحبتی میشد زنده باد و مرده باد از یک طرف بلند میشد، دستجات مختلف مبارزه سیاسی در محیط دانشگاه میکردند اگر امری یا نهیی از طرف دانشگاه یا از طرف معلمین میشد فردا در روزنامهها شروع به فحاشی میشد که چرا این طور و چرا آن طور شده است، آقای دکتر بقایی که خودشان معلم هستند (دکتر بقایی - افتخار دارم) تصدیق خواهند کرد و به قول استاد بزرگ فلسفه فرمودند که من افلاطون را دوست دارم ولی حقیقت را بیشتر دوست دارم پس باید در دانشگاه، در جایی که تدریس میشود بایستی که حقیقت صحبت بشود حقیقت باید این طرف و آن طرف ملحوظ بشود اگر در یک محیطی صحبت از افلاطون شد گفتند زنده باد افلاطون اگر صحبت ارسطو شد گفتند مرده باد ارسطو - در آنجا فلسفه نمیشود تدریس کرد (مکی- درس مجلس مؤسسان میشود داد) دانشگاه هم این تعهد را گرفت ولی بنده خودم سهمی که در دانشگاه داشتم مکرر گفتم و تمام استادها هم مکرر گفتند که دانشجویان در خارج از دانشگاه کاملاً آزادند و چون تحصیل کرده هستند و وظیفه آنها است که داخل در سیاست بشوند و قانون را به آنها داده است از طریق قانونی نظر سیاسی خودشان را اجرا بکنند. هیچ کس نگفت که شاگرد دانشگاه یا دانشجو در بیرون اگر حق رأی دارد ندهد، اگر نظر سیاسی دارد در روزنامهها
+++
ننویسد. اما در محیط فرهنگ بنده این شهادت را راجع به سلفهای خودم در وزارت فرهنگ عرض میکنم و راجع به خودم هم تأیید میکنم که دستور اکید صادر شده که فرهنگیها به هیچ وجه در سیاست و باز هم در محیط مدرسه دخالت نکنند. الان نمونه این متحدالمالها اینجا است که برای کوتاه کردن مطلب بنده اشاره نمیکنم.
دکتر بقایی - بفرمایید کوتاه نکنید مطلب را جواب لازم دارد عرایض بنده رأی اعتماد میگیرید ممکن است جواب ندهید اصلاً ولی جواب باید بدهید.
نایب رئیس- آقای دکتر بقایی جواب را باید بدهند ولی اگر خواستند چیزی را نخوانند اصرار نمیشود کرد که بخوانید شما هم میگفتید که مدارک لازم دارم و نمیخواندید..
وزیر فرهنگ - من میفهمم جواب شما را میدهم (دکتر بقایی- پس اظهار نکنید من مدارکی دارم) آقای رئیس فرهنگ، به معلم از این لحاظ مربی میگویند که دو وظیفه مهم فرهنگی و آموزش و پرورش را عهدهدار شده است بر طبق برنامه دروس.
آموزگاران امروز از طرفی با توجه به اصول اخلاقی و دینی و روانشناسی به تقویت روح و جسم آنها پرداخته و پایه خداشناسی و میهنپرستی را در نهاد آنها تحکیم و مبانی راستی و درستی را و به آنان نشان میدهند و از این مقدمه این طور نتیجه گرفته میشود که آموزشگاه محل تعلیم و تربیت است الی آخر خلاصه میگویند نباید به هیچ وجه در محیط فرهنگ در سیاست دخالت بکنند و مورد دستهبندی و گفتگو باشند (دکتر بقایی - تلگرافات رمز را هم بفرمایید) تلگرافات رمز را هم عرض میکنم و اما این که بنده عرض کردم دو مطلب است یکی راجع به دخالت در سیاست است، این که بنده عرض کردم اولاً منعی که شده است راجع به دخالت سیاسی از طرف دانشجویان.
نایب رئیس - اجازه بدهید اکثریت نیست (پس از چند لحظه اکثریت حاصل شد) بفرمایید.
وزیر فرهنگ - .... منع دخالت در سیاست از طرف دانشجویان و معلمین در محیط فرهنگ ولی اگر کسی در بیرون خارج از فرهنگ تلگراف بکند حرف بزند، هر کار بکند مسئولش پدر و مادر و خانواده او هستند ما مسئول اشخاص در توی روزنامه نیستیم وزارت فرهنگ مسئول محصل است در مدرسه و اگر آقای دکتر بقایی نشان میدادند سندی که وزارت فرهنگ دستور داده است که در تمام امور شاگردان تلگراف بکنند این حرف صحیح است (دکتر بقایی - جناب آقای دکتر زنگنه من از وجدانتان سئوال میکنم که تلگراف محرمانه کردهاید یا نکردهاید وجدانتان را به قضاوت واگذار میکنم که آیا تلگراف رمز کردید که تلگراف بکنند یا نه؟ از وجدان شما نه از شما وزیر فرهنگ از آقای دکتر زنگنه ایل زنگنه با شرافت با وجدان شما تلگراف محرمانه کردهاید که تلگراف بکنند یا نه؟) اگر قول بنده را قبول دارید نکردم (بعضی از نمایندگان - احسنت) (دکتر بقایی - احسنت نگویید آقا، احسنت نگویید عذاب وجدانی گرفته است) (یکی از نمایندگان - آقای دکتر زنگنه آدم با وجدانی است) (دکتر بقایی - میدانم آدم با وجدانی است و به همین جهت هم وجدانش اذیتش میکند، میدانم مجبور است و تأسف میخورم چون دلم میسوزد و دوستش میدارم) وزارت فرهنگ در دانشگاه تبلیغات سیاسی را منع کرد ولی یک عده تبلیغات را ما صراحتاً میگوییم که ما خواهیم کرد و باید بکنیم بلی، وزارت فرهنگ موظف است بگوید، کیست از آقایان بگوید که تبلیغ دین اسلام را نباید بکنیم، کیست از آقایان که بگوید که ما تبلیغ وطنپرستی را نباید بکنیم ما این تبلیغات را به شدت تمام خواهیم کرد (بعضی از نمایندگان - آفرین - احسنت) و امیدواریم افراد ایرانی متدین و وطنپرست و شاهدوست بشوند (بعضی از نمایندگان - احسنت، احسنت) ما به شاگردهای خودمان تبلیغ خواهیم کرد و اصرار خواهیم کرد و خواهیم گفت که این اشعار بزرگان را در نظر بگیرند و بگویند که:
آشنایان ره عشق گرم خون بخورند
کافرم گر به شکایت بر بیگانه روم
(بعضی از نمایندگان - احسنت) یا بگویند که:
حقا که با عقوبت دوزخ برابر است
رفتن بپایمردی بیگانه در بهشت
(دکتر بهایی- الزامی نباید داشت که حتماً انسان به جهنم برود) راجع به قضیه دبیرستان پهلوی آقای دکتر خوشبختانه به وزارت فرهنگ گزارشی شد و تحقیق کردند و گفتند عدهای متهم به جعل کارنامه و دادن نمره بیجا هستند وزارت فرهنگ آنها را به محاکمه کشیده، اتهام است ما نمیتوانیم الان عرض بکنیم که این صحیح است یا صحیح نیست، رفته است به دادگاه اداری و آن شخصی که آقای دکتر بقایی خیلی عقیده دارد به او در آن دادگاه مدعیالعوموم بوده است در نتیجه دادگاه اداری سختترین تصمیمی که ممکن بوده گرفته است یعنی تشخیص داده است که این امر یکی از اموری است که اگر ثابت شود امر جنایی است و دادگاه اداری صلاحیت ندارد (صحیح است) و اینها را به دیوان کیفر فرستاده است بعد بنده وقتی که آمدم در اینجا گفتم این اشخاص یعنی با استنباطی که کردم گفتم این شخصی را که فرستادهاید به دیوان کیفر باید معلق هم بشود یعنی بنده سختگیری هم کردم (برزین - حق نداشتید) (دکتر بقایی - جناب آقای برزین میفرمایند حق نداشتید و من به ایشان احترام میگذارم) (برزین - بلی حق تعلیق هم نداشتهاند تا قرار و ادعانامه صادر شود) صحیح میفرمایید بنده گفتم تا ادعانامه صادر نشود البته این را بنده وارد عملش نبودم چون اختلاف بین ماده 40 و 41 قانون استخدام کشوری است به هر حال دیوان کیفر گفت تا ادعانامه صادر نشده است نباید اینها را تعلیق کرد و تعلیق آنها رفع شد کجای این خلاف قانون بوده است بفرمایید که (یکی از نمایندگان- پس گرفتند) خیر فرمودند که در دبیرستان نوربخش چرا یک عدهای را منتظر خدمت کردند قبل از این که جواب عرض کنم ممکن بود که بنده عرض کنم که به این مطلب جواب نمیگویم به این جهت که یک امر اداری است و یک وزارتخانهای حق دارد مستخدم خودش را یک وقت صلاح دانست بگوید منتظر خدمت یا بگوید از این مدرسه برو جای دیگر ولی با وجود این عرض میکنم که محیط نامساعدی در آنجا تهیه شده بود و به محض این که گفت مدیر از اینجا برو به آن مدرسه دخترها انتقال کردند، دخترها شلوغ کردند و بنده هم مدرسه را تعطیل کردم، چند روز هم تعطیل کردم (دکتر بقایی - آنها مرد بودند آقا) مرد بودند مردها مدرسه را تعطیل کردند بنده هم گفتم مدرسه را تعطیل کنم بعد از چند روزی دو مرتبه آرام شد آوردم سرکار و مشغول کار شدند اینجا هم به نظر بنده، هیچ اشکال قانونی وارد نیست عدهای از دبیرهای وزارت فرهنگ منتظر خدمت شدهاند بنده به اینها هم وقتی که میگویم منتظر خدمت معنیش این نیست که محکوم و معنیش این نیست که متهم، وزارت فرهنگ صلاح این طور میداند که امروز یک عدهای در فلان مدرسه نباشد آقایان موقعیت فرهنگ را قبل از 15 بهمن در نظر بگیرند متأسفانه حرف اشخاصی که اعلام خطر میکردند کاملاً صحیح و به جا بوده است (صحیح است) آقای دکتر بقایی که معلم هستند باید تصدیق بکنند که هیچ بیسابقه نبوده و نیست و البته ایشان هم تصدیق میکنند که در هر کلاس از کلاسهای دبیرستان یک حوزه حزبی تشکیل بوده بعد اسنادی الان ما داریم که کارتهای حزبی که به اسم شاگردهای ده ساله، دوازده ساله صادر شده است به اسم بچههای 12 ساله و 14 ساله (دکتر بقایی - خوب در مملکت تمدن این طور است) شاگرد در سر کلاس به جای درس خواندن صورت مجلس حزبی مینوشت، دستور میدهند که چه کتابهایی را باید بخوانید و چه کارهایی را باید بکنید آقا وقتی که در دانشگاه هستید میبینید نتیجهاش این شده است که امروز متأسفانه آن طوری که باید مدارس ما نتیجه بدهند نتیجه نمیدهند (صحیح است) نه از لحاظ علمی و نه از لحاظ این که اشخاص را حاضر بکنند برای زندگانی (نورالدین امامی - نه از لحاظ اخلاقی که اول آن است) فرهنگ ما متأسفانه در این سنوات اخیر خراب شده حالا یک عدهای را منتظر خدمت کردهاند اینها هم باز رسیدگی خواهد شد و انشاءالله معلوم خواهد شد مقصر نباشند یا این که اشتباهی کردهاند یا خطایی کردهاند. یا ندامتی دارند باز به کار خودشان برمیگردند (دکتر بقایی - غیر تودهایها که صورتش را دادم خدمتتان؟) غیر تودهایها را اجازه بدهید که اسمشان را نبرم ولی به طور خلاصه آنها همان اشخاصی بودند که باعث سروصدا در دبیرستان نوربخش و جای دیگر شده بودند و حتی یکی سه چهار نفر از آنها همان تودهایها هستند که اسم بردند و یکی از آنها شخصی بوده است که در رادیو تبریز مدتها به دولت ایران فحش میداد (نمایندگان - احسنت) (دکتر بقایی - اگر وجدان جنابعالی راحت است من حرفی ندارم) کاملاً راحت است، آقای دکتر بقایی ایراد فرمودند راجع به سازمان جوانان شیروخورشید سرخ، مثل این که این ابداع و اختراع خصوصی ما بوده است نظیر این جمعیتها در همه جای دنیا هست و به خصوص این قسمت به اسم جمعیت جوانان، جمعیت شیروخورشید سرخ نماینده صلیب سرخ آمد به ایران و تقاضا کرده بود، در یک سال پیش و همین طور امسال برای این که یک چنین جمعیتی تأسیس شود (دکتر بقایی- جمعیت اداره هم لازم دارد) اجازه بفرمایید مرام این جمعیت، مرام این سازمان که در تمام دنیا وجود دارد تقویت حس شفقت و نوع دوستی در جوانان و کودکان است و عادت دادن آنها به کمکهای اجتماعی تحریک احساسات میهنپرستی و غرور ملی در جوانان، کمک به توسعه بهداشت عمومی کشور به وسیله آموختن اصول بهداشت به کودکان و جوانان، کمک در مواقع فوقالعاده و
+++
ضروری به مصیبتدیدگان و زلزلهزدگان و به مسلولین و بینوایان، آشنا نمودن جوانان به انضباط و نظم و ادب و علاقهمند ساختن آنها به نظافت فردی و اجتماعی تهذیب اخلاق جوانان و ترویج سادگی میان آنها و احتراز از تجملات و تشویق آنها به استعمال امتئه وطن، آموختن اصول اقتصاد و صرفهجویی به کودکان و جوانان و عادت دادن آنها به پسانداز، مبارزه به بیکاری و ولگردی، گدایی، میخوارگی، افیون و قمار این مرام این جمعیت است و هیچ کوچکترین دخالتی در سیاست نکردهاند (دکتر بقایی- بسیار مرام خوبی است) آقای دکتر بقایی گفتند چرا بچهها در کوچهها اعانه جمع میکنند، مگر ما در اروپا ندیدهایم «بنده خودم دیدهام گمان میکنم دیگران هم دیده باشند، این جمعیت مانعی ندارد، در سازمان شاهنشاهی ... (دکتر بقایی- اداره سازمان چیست) اداره وجود ندارد (دکتر بقایی - چطور ندارد بنده رئیسش را میدانم) اداره وجود ندارد و در اینجا به عنوان خصوص تحت نظر آقای یزدانفر که از مدیر کلهای وزارت فرهنگ است، (دکتر بقایی - پس اگر بنده مارکش را آوردم خدمتتان چه میفرمایید باید پس بگیرید) آقای دکتر بقایی میگویند اینجا گدا درست میکنند برای ما، بنده فقط یک اشارهای میکنم و میگذرم در چند وقت پیش سازمان شاهنشاهی و خدمات اجتماعی با زحمت زیاد و پول گزافی دو سه هزار تومان دادند به یک طبیبی که برود به جزیره قشم چون هیچ کس حاضر نبود به آنجا به رود کاغذی که به آقای دکتر آشتیانی نوشته بود این بود که گفته بود اول دفعه که من وارد شدم و مدتی هم آنجا بودم مردم تعجب میکردند که چه شده در تهران چه واقعه فوقالعادهای پیش آمده است گفتم چرا گفت برای این که بعد از قرنها تهرانیها به یاد ما افتادهاند که طبیب برای ما فرستادهاند ما تعجب کردیم از آنها (فرامرزی- همه جا کارهایش این طور است) راجع به این سازمان آقای دکتر بقایی فرمودند که اینها تمام مربوط و تقصیر آقای علامه وحیدی است که مشاور قضایی است بنده متأسفم که یک وقت آقای دکتر بقایی به طریق دوستانه ایراد میکردند به آقای مهندس رضوی که ایشان در ضمن استیضاحشان هر کس هر حرفی زد هر کس یک تلفنی کرد ایشان به عنوان یک سند قطعی آوردند پشت تریبون اظهار کردند متأسفانه مثل این که آن عمل را خود آقای دکتر بقایی هم میکنند به جهت این که این شخص اولاً یک شخص محترمی است (صحیح است) مجتهد است (دکتر بقایی- خودم قبول دارم) شاعر است (دکتر بقایی - این را هم قبول دارم) نویسنده است (دکتر بقایی - قبول دارم) و از همه مهمتر ایرادی که برایشان گرفتند این است که گفتند سردفتر بودند سردفتر در همه جای دنیا بسیار محترم است که مردم اعتماد دارند به آن (دکتر بقایی - بسیار صحیح است ولی دلیل استخدام نمیشود من گفتم چرا استخدام کردید تمام مراتبی که فرمودید تصدیق میکنم اما اینها دلیل استخدام با رتبه 9 نمیشود) چرا میشود (دکتر بقایی - ممنوع بوده است طبق دستور جناب آقای گلشاییان) به هر حال ایشان که 3 ماهی بیشتر نیست که در وزارت فرهنگ هستند در صورتی که این سازمان در سال 26 تأسیس شده است و اطلاعی هم شاید از این سازمان ندارند همین طور ایراد و اعتراض دارید که گویا بنده دستورات جناب آقای دکتر اقبال همکار محترم خودم را احترام میکنم (دکتر بقایی- متأسفانه بلی) عرض کنم آقای دکتر اقبال هیچ دستوری به وزارت فرهنگ ندادهاند (دکتر بقایی- با نشانی ذکر میکنم) ولی اگر نصیحت و راهنمایی بکنند به عنوان این که یک نفر عضو کابینه و همکار محترم بنده و رفیق جنابعالی و استاد دانشگاه هستند بنده با کمال اطمینان میپذیرم (دکتر بقایی- البته از ایشان میپذیرند، همه میپذیرند) نتیجهاش را هم عرض میکنم (دکتر بقایی- راجع به 50 تومان چرا نفرمودید؟) اجازه بفرمایید 50 تومان مطابق قانون حقوقی که برای امتحان یا برای نامنویسی گرفته میشود حقوقی است که شورای عالی وزارت فرهنگ پیشنهاد میکند و دولت میپذیرد و تصویب میکند 50 تومان برای اشخاص متفرقه، اشخاصی که تحصیلات مرتبی نکردهاند قرار داده شده، چه اشخاص هستند این اشخاص؟ اشخاصی هستند که میآیند در امتحان شرکت میکنند و نود درصد رد میشوند و اسباب زحمت وزارت فرهنگ را فراهم میکنند و شاید بعضی اوقات سعی میکنند که قبول بشوند و تصدیق را بگیرند و بعد هم فوراً بیایند به وزارت فرهنگ، برای این اسباب زحمتی که برای ممتحنین و کارکنان وزارت فرهنگ ایجاد میکند حقوقی از آنها میگیرند اینها محصل مدرسه نیستند، از بیرون میآیند میگویند ما را امتحان بکنید. یک پولی از آنها میگیرند و هیچ مخالف قانون نیست.
نایب رئیس - اگر اجازه بفرمایید آقای وزیر کشور جوابی دارند بفرمایند.
وزیر کشور - اجازه بفرمایید دو سه کلمه عرض کنم، عرض کنم عرایض بنده خیلیخیلی مفصل است و در حدود سه ساعت باید وقت لازم داشته باشد اگر آقایان تحمل میفرمایند بنده سه ساعت باید عرض کنم در جواب آقای دکتر بقایی و به آقای دکتر بقایی و سایر آقایان اطمینان میدهم که دولت به هیچوجه منالوجوه تقاضای رأی اعتماد نخواهد کرد (صحیح است) به هیچوجه و این که ایشان میگویند که دستور هست که امشب از مجلس شورای ملی تقاضای رأی اعتماد بکنیم بنده تکذیب میکنم و برخلاف حقیقت است و اگر آقایان تحمل بفرمایند بنده در حدود سه ساعت عرایضم را بکنم ولی اگر اجازه نمیفرمایید که عرایضم را تمام بکنم و نیمه تمام باشد موکول بکنید برای جلسه بعد.
نمایندگان - باشد برای بعد.
نایب رئیس - اجازه بفرمایید آقا. آقای دکتر شفق بیانی دارند بفرمایند.
دکتر شفق- اگر اجازه بفرمایید بنده با کمال ارادتی که به جناب آقای دکتر اقبال و هیئت محترم دولت دارم و رأی هم خواهم داد ولی وکیل را نمیشود محدود کرد ولی میشود از اعضای دولت تمنی کرد که جواب خود را خلاصه کنند، ایشان میفرمایند سه ساعت میخواهند صحبت کنند بنده با این وضع مجلس این را صلاح نمیدانم من استدعا میکنم حالا که دولت میخواهد رأی اعتماد بگیرد جلسه دیگر را معین کنند و از دولت هم خواهش میکنم در ظرف یک ساعت یک ساعت و نیم جواب بدهند.
قبادیان - دولت حق دارد صحبت کند.
2- ختم جلسه
نایب رئیس - اگر اجازه بفرمایید جلسه روز یکشنبه سه ساعت قبل از ظهر دستور جواب دولت باشد.
در این موقع مجلس ساعت 5/8 بعدازظهر ختم شد.
رئیس مجلس شورای ملی - رضا حکمت
+++
شماره 2/1920/3720
اصلاح آییننامه قانون ثبت
مواد 59 و 64 آییننامه قانون ثبت مصوب سال 1317 به شرح زیر اصلاح میشود ماده 59 آگهیهای درخواست ثبت املاک مجهول المالک در هر سال با رعایت قسمت اخیر ماده یازده قانون ثبت به طریق زیر باید منتشر شود:
1- درخواستهای ثبت قبول شده در فروردین و اردیبهشت و خرداد هر سال در اول مردادماه همان سال
2- درخواستهای قبول شده در تیر و مرداد و شهریور هر سال در اول آبانماه همان سال
3- درخواستهای قبول شده در مهر و آبان و آذر هر سال در اول بهمنماه همان سال
4- درخواستهای قبول شده در دی و بهمن و اسفند هر سال در اول اردیبهشتماه سال بعد
تبصره 1- آگهیهایی هم که طبق دستور هیئت نظارت باید تجدید شود ضمن آگهیهای فوق در قسمت مخصوص با قید عنوان آگهیهای اصلاحی منتشر میگردد.
تبصره 2- هر گاه ملکی که در موعد مقرر فوق آگهی نشده باشد باید در آگهیهای سه ماهه بعد منتشر گردد.
تبصره 3- در مواردی که روزانتشار آگهی نوبت اول با تعطیل عمومی تصادف نماید باید نوبت اول آن آگهی بلافاصله روز بعد از تعطیل منتشر گردد و در این مورد مبداء مدت واخواهی از همان روز انتشار
انتصابات و احکام
شماره 13348/3111 20/2/28
در وزارت کشور
آقای عزیزالله محمدزاده کارمند منتظر خدمت از تاریخ 20/2/328 به سمت معاونت فرمانداری شهرستان اراک منصوب شدند.
شماره 1672/6518 15/2/28
آقای حسن فرنام بخشدار سیاهگل از تاریخ اول اردیبهشت ماه 28 به سمت بخشدار آستانه منتقل شدند.
شماره 2028/3924 21/2/328
آقای رضا نخعی سردفتر اسناد رسمی سابق خمین
به موجب این ابلاغ رفع تعلیق شما را از تصدی دفتر اسناد رسمی اعلام میدارد طبق مقررات مشغول انجام وظیفه شوید.
وزیر دادگستری
اولین آگهی نوبتی خواهد بود
ماده 64 آگهیهای مذکور در ماده 59 باید تا 15 روز قبل از تاریخ انتشار به روزنامههایی که برای انتشار آگهی تعیین شده رسیده باشد .
م - 869 وزیر دادگستری
شماره 3700/1844 18/2/28
آقای عبدالحسین محررزاده دفتریار درجه اول تبریز
به موجب این حکم به سمت سردفتری اسناد رسمی درجه سوم شهر تبریز منصوب میشوید طبق مقررات مشغول انجام وظیفه شوید.
وزیر دادگستری
شماره 1594/3598 18/2/28
آقای ابراهیم چلبیانلو ویجویه
به موجب این ابلاغ دفاتر شما را در دهستان نازلوچای رضاییه برای ثبت ازدواج و طلاق رسمیت میدهد.
وزیر دادگستری
شماره 1574/3602 18/2/28
آقای یوسف اسمعیلی
به موجب این ابلاغ دفتر شما را در دهستان اشگور علیا برای ثبت ازدواج رسمیت میدهد.
وزیر دادگستری
شماره 1388/3596 18/2/28
آقای عباسقلی فخرواعلی سردفتر اسناد رسمی شماره 5 مراغه
به موجب این ابلاغ استعفای شما از تصدی دفتر اسناد رسمی پذیرفته میشود.
وزیر دادگستری
+++
جلسه 157
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه 4 اردیبهشت ماه 1328
فهرست مطالب:
1) بقیه مذاکره در اطراف استیضاح
2) تعیین موقع و دستور جلسه آینده - ختم جلسه
یک ساعت و پنجاه دقیقه قبل از ظهر به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید
رئیس - صورت مجلس امروز نداریم دو نفر از آقایان میخواهند تذکراتی بدهند آقایان موافقند؟ (نمایندگان - بفرمایید) راجع به اوضاع کردستان آقای عباسی میخواهند اظهاراتی بفرمایند آقای حاذقی هم بیاناتی دارند (جمعی از نمایندگان - دستور دستور) پس اجازه بفرمایید در جلسه آینده اول وقت صحبت بکنند (صحیح است) آقای دکتر اقبال
دکتر اقبال (وزیر کشور) - بنده قبلاً از اظهار لطف و محبت که آقایان نمایندگان محترم ضمن بیانات آقای دکتر بقایی نسبت به اینجانب اظهار فرمودند و ابراز فرمودند سپاسگذارم و این اظهارات آقایان کاملاً بنده را مستغنی میکند از این که در پشت این تریبون راجع به قسمتی از مذاکرات آقای دکتر که در باب خودم بود یک توضیحاتی بدهم و از طرف دیگر هم چون در مملکت بایستی عمل کرد و حرف جز اتلاف وقت فایدهای ندارد به پاس تقاضای جناب آقای دکتر شفق که به ایشان خیلی احترام میگذارم عرایض خودم را سعی خواهم کرد که خیلی کوتاه باشد (دکتر بقایی - به شرط این که جواب مدارک را هم مرحمت بفرمایید) از آقای دکتر بقایی هم به هیچ وجه من الوجوه گلهای ندارم برای این که قبل از هر چیز بنده پزشک هستم و برایشان هم حرجی نیست ولی چون یک اشخاصی در خارج از مجلس ممکن است که بنده را نشناسند اجازه میخواهم که چند کلمهای با این که آقایانی که به اخلاق من آشنایی کامل دارند میدانند که از تظاهر بیزار هستم ولی در این موقع لازم است که یک چند کلمهای در اطراف خودم با اجازه آقایان عرض کنم خیلی هم معذرت میخواهم، عمل بسیار قبیحی است ولی آقای دکتر بقایی مرا وادار کردند که این کار را بکنم و از آقایان اجازه میخواهم که چند کلمهای در اطراف خودم صحبت کنم (نمایندگان - بفرمایید) سن بنده در حدود چهل سال است و افتخار دارم که خدمت نظام وظیفه را انجام دادهام. دوره ابتدایی را در مشهد گذرانیدم و به موجب مدارکی که هست همیشه در کلاس و مدرسه جزء شاگردهای اول بودم. بعد از این که به تهران آمدم در هزار و سیصد در خدمت مرحوم پدرم که افتخار عضویت مجلس دوره چهارم را داشت و خدا رحمتش کند برای این که همه آقایان خراسانیها و اغلب کسانی که او را میشناختند میدانند که مرد بسیار پاکی بود (صحیح است) در مدت اقامت در تهران هم در مدارس علمیه، ثروت، دارالفنون تحصیل کردم و باز هم به شهادت همکلاسهایم که این جا هم خیلی خوشوقتم که آقای دکتر عبده تشریف دارند همیشه جزو شاگردهای اول بودم در 1305 به خرج پدرم به اروپا رفتم و در دانشکده طب پاریس دوره طب را گذرانیدم و باز هم آن جا بدون این که خودستایی کرده باشم به عرض آقایان میرسانم که اول ایرانی بودم که بعد از جنگ 1914-18 از دانشکده طب پاریس برای پایان نامهای که در آن جا به هیئت قضات تقدیم کردم نشان درجه اول علمیگرفتهام این برای بنده نهایت افتخار است و توانستم در یک محیط خارجی نشان بدهم که ایرانیها هم قادر هستند که به پایه آن آقایانی که سالیان دراز است که از همه حیث وسایل کارشان فراهم است برسند و در آن جا کار بکنند (صحیح است) بعد از مراجعت به ایران بلافاصله در سال 1312 وظیفه ملی خودم را که عبارت از
+++
خدمت مقدس نظام وظیفه است انجام دادم و همین طور که به عرض آقایان رسانیدم من افتخار دارم که جزو صاحب منصبان و افسران احتیاط ارتش شاهنشاهی ایران هستم بعد از یک مدت کوتاهی اقامت در مشهد به سمت ریاست بهداری مشهد به طهران آمدم و نظر به این که عشق فراوانی به کار تدریس و تعلیم داشتم و جناب آقای حکمت وزیر محترم خارجه این جا شاهد هستند و شاید در آن مدت هم مزاحم ایشان شدهام بالاخره مواد دانشگاه تهران شدم و از سال 1318 تا الساعه که این جا خدمت آقایان هستم افتخار این را دارم که جزو استادان دانشکده پزشکی تهران هستم و کرسی امراض بیماریهای عفونی تهران به این جانب محول است در سال 1321 به معاونت وزارت بهداری برقرار شدم آقایانی که با بنده در وزارت بهداری برقرار شدم آقایانی که با بنده در وزارت بهداری چه از نقطه نظر وکالت مجلس برای حوزه انتخابیهشان به بنده مراجعه کردهاند شاهد هستند که در مدت دو سال که در وزارت بهداری بودم هرچه از دست بنده بر میآید کوتاهی نکردم (صحیح است) بنده نمیخواهم خودستایی بکنم ولی معتقد هستم که وقتی انسان یک مسئولیتی را قبول کرد بایستی با وجدان پاک و با جدیت آن را انجام بدهد (صحیح است) بنده همیشه در تمام وزارت خانههایی که بودم آقایان باز شاهد و ناظر هستند که همیشه یک ساعت قبل از وقت در آن جا حاضر بودم البته این برای خودستایی نیست بلکه عقیده داشتم که هر موقعی که لازم است برای کشور خدمت کرد دیگر ساعت نباید مورد اهمیت باشد و به علاوه مرتب بودن یک رئیس قسمتی یک وزیری باعث این خواهد شد که سرمشقی برای سایر کارمندان بشود بنده در هر وزارتخانهای که رفتم میتوانم ادعا بکنم که شاید البته نمیگویم عموماً ولی شاید کارمندان آن وزارتخانه سر ساعت در وزارتخانهشان حاضر میشدند و از ساعتی که من به آن وزارتخانه پا گذاشتم باز به شهادت تمام آقایان و تمام مردم اقلاً کارمندان آن وزارتخانه سر ساعت آمدند و به کارهای خودشان مشغول شدند بنده در دورة وزارت بهداری در دو سال پیش مصادف شدم با شیوع بیماری وبا در کشور البته بنده کراراً گفتهام و خودم همیشه بزرگترین منقد کارهای خودم بودهام و باز هم به شهادت آقایان و مخصوصاً ارباب جراید همیشه در وزارت بهداری از طرز کار و از طرز پیشرفت آن جا ناراضی بودم و کراراً خود من اظهار کردم که اگر در این وزارت بهداری را ببندند کوچکترین اثر سویی در وضعیت بهداشت کشور نخواهد داشت با این که در آن وزارتخانه کارمندان بسیار لایق و جدی هستند اطباء بسیار وظیفه شناسی هستند ولی به واسطه فقدان وسایل و کمیبودجه البته نمیتوانستند معجز بکنند ولی این را میتوانم به عرض آقایان برسانم که در نتیجه مراقبت و جدیت کارمندان وزارت بهداری ما توانستیم به طور قطع از بروز و شیوع بیماری در کشور خودمان جلوگیری بکنیم و بنده به سهم خود باز آقایان شاهد هستند که در آن موقع با هر آسیبی جان خودم را به خطر گذاشتم و یک دفعه رفتم در چاه بهار و یک دفعه در زاهدان و آن جاها را سرکشی کردم البته این را هم میدانستم که اگر خدای نکرده مقدر این طور بود و طیاره سقوط میکرد یک مجلس ختمیدر مجلس سپهسالار اگر میخواستند خیلی به من احترام بگذارند در آن جا میگذاشتند و آقایان هم یک تسلیت به کسان من میگفتند و تمام میشد میرفت ولی من یک وظیفهای دارم و باید خدمت به مملکت بکنم و از این حرفها هم از میان در نمیروم (احسنت) آقای دکتر بقایی من خیلی معذرت میخواهم که مجبورم این را عرض کنم ایشان ضمن صحبتهایی که کردند اظهار کردند که من آن روزی که آقای ساعد مامور تشکیل کابینه شدند رفتم به ایشان گفتم که بعضی اشخاص را وارد کابینه نکنید و مطمئنم که آقای ساعد به ایشان یک تبسمیکردند و نتیجة آن تبسم این است که الان بنده افتخار دارم و در حضور آقایان هستم آقای ساعد که یکی از مردان پاک و رجال وطنپرست این مملکت است (صحیح است) دفعه اول نبود که با دکتر اقبال تماس پیدا میکردند اولین شخصی که افتخار شرکت در دولتهای کشور شاهنشاهی را به من داد جناب آقای ساعد بود جناب آقای ساعد در 1323 که عهده دار امور این کشور شدند در کابینهای که گرفتاری نفت پیش آمد بنده را در در آن کابینه شرکت دادند و آقای ساعد از دور شاهد و ناظر اعمال و رفتار من بودند روزی که ایشان از طرف بندگان اعلیحضرت همایون شاهنشاهی مامور تشکیل کابینه شدند شب که از آنجا مراجعت کرده بودند، از حضور اعلیحضرت همایونی مرخص شده بودند شب یک جایی مهمان بودم ایشان هم تشریف آوردند و بدون این که من به ایشان هیچ اظهاری کرده باشم آقای ساعد به بنده فرمودند که شما در دولت من شرکت خواهید کرد بدون این که من اظهاری کرده باشم ایشان به محض این که از پیشگاه اعلیحضرت همایونی مرخص شده بودند این مطلب را به من فرمودند و البته آقای دکتر بقایی بعداً رفتند حضور آقای ساعد و این تقاضا را کردند البته باز هم بنده از آقای دکتر بقایی هیچ گلهای ندارم اظهارنظری کردند، اظهار عقیده هم آزاد است و البته خوب بود که میرفتند و نظرشان را به آقای ساعد میگفتند ولی میخواستم به ایشان تذکر بدهم که تصمیم آقای ساعد قبلاً گرفته شده بود و قبل از این که بروند و دولتشان را تشکیل بدهند به بنده ابلاغ کرده بودند فقط از بیانی که این جا کردند این بیان خیلی باعث تعجب شد که یک نفر استاد دانشگاه و تحصیل کرده انتساب انسان را به دربار شاهنشاهی موهن بداند برای این که آقای دکتر در ضمن بیاناتشان که این جا در روزنامه چاپ شده است و بنده گرفتهام میگویند که یکی از عرایض من این است که اعلیحضرت محبوب ما را دوره کردهاند و نمیگذارند که حقایق به اطلاع ایشان برسد یکی دیگر که گفتم که وزرایی که مهر و مارک خوردهاند به همکاری نپذیرید زیرا شایسته نیست کسانی را که مشهور شده از طرف دربار حمایت و پشتیبانی میشوند به همکاری دعوت کنید از گفتن نام همکارانتان نیز امتناع ندارم و آن دکتر اقبال است آقای دکتر بقایی جنابعالی بدانید که برای من بزرگترین افتخار که منتسب به دربار شاهنشاهی باشم برای این که اعلیحضرت همایون شاهنشاهی مظهر وحدت ملی ایران است (صحیح است) اعلیحضرت همایونی در این چند سالی که سلطنت ایران را عهده دار هستند نشان دادند که پادشاه عادل و دمکرات هستند (صحیح است) و اگر که لطف و اعتمادی به بنده دارند مطمئن باشید در نتیجه صداقت و نتیجه وطن پرستی و در نتیجه پشت کار بنده است (صحیح است) بنده در روز هیجده ساعت کار میکنم بدون این که جنابعالی و هیچ یک از افراد این مملکت بتوانند کوچکترین لکهای چه از نقطه نظر سیاسی چه از نقطه نظر اجتماعی چه از نقطه نظر فامیلی و چه از نقطه نظر تحصیلی به من وارد بیاورند اینهایی را که بنده دعا میکنم باز هم معذرت میخواهم که اینها حمل به خودستایی میشود ولی وقتی که جنابعالی به نام یک نماینده ملت به خود اجازه میدهید در پشت این تریبون به دربار را موهن بدانید من به جنابعالی میگویم که این توهین کردن شما که دکتر اقبال مارک دربار دارد این بر خلاف آن قسمیاست که شما در پشت این تریبون خوردهاید که نسبت به شاهنشاه معظم خودتان وفادار باشید (صحیح است) جنابعالی از این موضوع خواستید به حساب خودتان به من اهانت بکنید ولی خدا را شکر میکنم عدم شود سبب خیر اگر خدا خواهد خیلی متشکر هستم از جنابعالی که به من این نسبت را دادید که بنده در تحت حمایت و لطف اعلیحضرت همایون شاهنشاهی قرار دارم و این را به شما میگویم که تمام افراد وطن پرست و تمام ایرانیان بدون استثناء تمامشان انتساب دارند به دربار شاهنشاهی (صحیح است) (دکتر بقایی - کسی منکر این نیست ولی این استدلال سفسطه است) و افتخار میکنند که در تحت لوای اعلیحضرت همایون شاهنشاهی در این مملکت زندگانی میکنند (صحیح است) و آن خائنینی که این جا الان ذکر خواهم کرد به کوری چشم آنها و به خواست خداوند متعال نتوانستند به آن مقصود شوم خودشان برسند این است که آن اظهار جنابعالی که من منتسب هستم و مارک دار هستم و مارک من این است که از طرف دربار حمایت و پشتیبانی میشوم این برای من نهایت افتخار است و از جنابعالی هم که این تذکر را دادید صمیمانه سپاسگذاری میکنم (احسنت) موضوع دیگری که راجع به بنده این جا بحث کردید این بود که از وقتی که من رفتم به وزارت فرهنگ در وزارت فرهنگ باعث اغتشاش و این چیزها شدم و وزارت فرهنگ هم اولاً به طوری که در بدو امر به عرض آقایان رساندم بنده این افتخار را دارم که استاد دانشگاه هستم و یکی از افتخارات زندگانی من این است که موفق شدم در نتیجه تعلیم و تربیت یک عده اطباء این کشور در اقصی نقاط این کشور مشغول طبابت هستند و آلام بیماران را تسکین میدهند در نتیجه تربیت اینها خدمتی به جامعه کرده باشم ولی جنابعالی با استادی دانشگاهتان فقط فلسفه تدریس فرمودهاید حالا فلسفه تا چه حد به این کشور خدمت کرده است آن هم یک بحثی است که جای خود دارد ولی آن چیزی که مسلم است این است که من در این کشور یک عده اطباء تربیت کردهام و الان واضح و مسلم است که این به مملکت خدمت میکنند (صحیح است) این است که بنده وقتی رفتم به وزارت فرهنگ غیر فرهنگی نبودم و کاملاً به اوضاع فرهنگ این مملکت آشنا بودم مخصوصاً از موقعی که یک عده خائن به نام حزب توده فرهنگ مملکت ما را در حقیقت اشغال کرده بودند (فولادوند - صحیح است) و مخصوصاً از نزدیک مواظب فعالیت آنها بودم و موقعی که رفتم به وزارت فرهنگ به جنابعالی حالا اعلام میکنم به رئیس دولت وقت هم گفتم میروم در وزارت فرهنگ برای این که فرهنگ را از لوث وجود این آقایان ننگین پاک کنم و برای همین
+++
هم رفتم آن جا وضعیت فرهنگ کشور را هم لازم است برای آقایان توضیحاتی بدهم که بسیار بد و اسفناک بود این بد و اسفناک بودن فرهگ کشور ما چندین علل دارد یکی از علل عمدهاش بی لیاقتی بعضی از وزراء فرهنگ است (دکتر بقایی - صحیح است) و البته ضمن عرایضم خواهم گفت بنده آن وزیری که در وزارتخانه خودش برای حفظ مقام چند روزه پشت آن میز دسته بندی بکند یعنی کارمندان را به جان همدیگر بیاندازد سرویش گشتاپو درست بکند و بگوید برو در توی آن اطاق ببین برله یا علیه من چه میگویند یا فلان آدم چه میگوید این شخص لیاقت وزارت ندارد (دکتر بقایی - صحیح است اتخاذ سند هم میکنم) آقایان من در هر وزارتخانهای که رفتهام به هیچ وجه من الوجوه اجازه ندادهام به کارمندان آن وزارتخانه که غیر از کار خودشان کار دیگری بکنند من وقتی که به فرمان اعلیحضرت همایون شاهنشاهی وزیر میشوم و بعد مورد اعتماد مجلس شورای ملی واقع میشوم من یک جا فقط مسئول هستم در پیشگاه اعلیحضرت همایونی و مجلس شورای ملی از این جهت به هیچ وجه اجازه نخواهد داد و نمیدهم که در وزارتخانه خودم کارمندان آن وزارت خانه با همدیگر دسته بندی بکنند و وزیر را در زحمت بیندازند هر کارمندی در آن وزارتخانهای که من کار میکنم این کار را بکند بیرونش میکنم از این جهت وقتی که فرمودند که وقتی من رفتم آن جا یک جامعه لیسانسیهای بودند و یک جامعه دیگری تشکیل دادم به جنابعالی عرض میکنم که کاملاً خلاف واقع است یا شما را فریب دادهاند یا این که خود شما روی اغراضی که دارید صحبتهایی کردید و حالا این جا تمام مدارک و دلایل را برای شما میخوانم که خیال نکنید فقط صحبت میکنم این جا جنابعالی ضمن صحبتهای خودتان گفتید دکتر اقبال از سپهبد رزم آرا دستور میگیرد و وقتی آقایان گفتند شما گفتید که من مدارک نشان میدهم ما که تا کنون مدارکی از جنابعالی ندیدهایم (دکتر بقایی - مهلت ندادند وگرنه مدارک حاضر است) این طور فرمودید راجع به این موضوع هم میرسیم حالا توضیح میدهم چون گفتید که بنده با مدرک صحبت میکنم وقتی که بنده رفتم به وزارت فرهنگ دفعه دومی بود که میرفتم به آن جا چون در کابینه سوم آقای قوامالسلطنه آقای دکتر صدیق به سمت وزارت فرهنگ منسوب شده بودند و ایشان در اروپا بودند آقای قوامالسلطنه به بنده دستور دادند که در غیاب آقای دکتر صدیق امور وزارت فرهنگ را هم سرکشی بکنم بنده وقتی رفتم آن جا بعد از چند روزی یک مطالعاتی البته سطحی شد و چند نفر از آقایان هم تشریف داشتند در آن کابینه بلافاصله بنده یک گزارشی به آقای قوامالسلطنه دادم که الان میخوانم این گزارش در تاریخ 9/4/1326 فرستاده شده به عرض جناب اشرف آقای نخست وزیر برسد یکی از مسائلی که در امور فرهنگی کشور حایز اهمیت میباشد پایین رفتن سطح معلومات فارغالتحصیلان مدارس متوسطه است از تاریخی که اینجانب بر حسب امور عالی موقت عهده دار امور وزارت فرهنگ شدم متوجه این نکته اساسی گردیده و اکنون خود را موظف میدانم مشاهدات این چند روزه را به عرض عالی میرسانم هفته قبل که برای سرکشی به امور مدرسه دارالفنون رفته بودم کیفیت امتحان شیمی و پاسخ سوالاتی که از داوطلبان میشد توجه این جانب را جلب نمود به طور کلی اغلب داوطلبان از چهار سوالی که میشد حتی به یک سوال هم پاسخ نمیدادند و میزان معلومات آن دستهای که قادر به پاسخ میشدند اگر با نتیجه امتحانات 20 سال قبل مقایسه بشود نمودار لیاقت شرکت کنندگان در امتحانات را نسبت به 20 سال قبل باید عدد دو یا سه دانست حتی در دو سال قبل دیده شده است که در سال پنجم متوسطه محصلی کلمه جزایی را با (ع) و اهمال را با (ح) نوشته در صورتی که 20 سال قبل در سال پنجم ابتدایی گلستان سعدی تدریس میشد و فارغالتحصیلهای دوره متوسطه از پانزده سال پیش به این طرف شاید قادر به خواندن گلستان نباشند (صحیح است) و اگر این وضع بدین منوال ادامه یابد میتوان گفت زحماتی که در راه تعمیم فرهنگ پیش بینی شده و بودجهای که برای این منظور مصرف میگردد به در میرود این عقیده بنده است لذا با توجه خاصی که آن جناب به امور فرهنگی دارد نظرعالی را به این موضوع اساسی معطوف داشته و امیدوار است که پس از ورود جناب آقای دکتر صدیق اقدامات موثری برای بالا بردن سطح معلومات محصلین مدارس بشود. عرض میکنم که علل خیلی زیادی داشته یکی از این علل هم همین حزب بازی است که در وزارت فرهنگ شده در وزارت فرهنگ و بین فرهنگیان آدمهای بسیار خوب فراوان است بسیار خوب اشخاصی هستند که حقیقت با یک حقوق خیلی خیلی کمی زندگی میکنند که وظیفه ملی خودشان را به نحو احسن انجام میدهند ولی متاسفانه این حزب بازی در امور فرهنگی باعث این شد که آن عده هم که میخواستند و میخواهند کار خودشان را انجام بدهند مرعوب آن دسته شیاد و بی حیثیت و وطن فروش شدند و نگذاشتند که آن بیچارهها کارشان را بکنند. بنده وقتی در وزارت فرهنگ بودم یک روزی رفتم در آن دبیرستان مروی از جیب یک عده زیادی از شاگردان آن جا که آقای وزیر فرهنگ هم دیروز اشاره فرمودند این در زمان بنده بود از جیب عده زیادی از شاگردها دفترچههایی بیرون آمد شاگرد سال سوم و چهارم متوسطه که در آن جا تمام مذاکرات حوزه حزبی که مربوط به توده بود البته تمام در آن جا بود از جیب آنها چاقوی ضامن دار بیرون آمد. آقای دکتر بقایی این فرهنگ شما است این فرهنگی است که شما میگویید دکتر اقبال رفت آن جا را به هم زد من رفتم در فرهنگ و پردهای را که جلو این خرابکاریها را گرفته بود بالا زدم و البته جنابعالی و رفقایتان و دوستان تودهایتان این را که میگویم دوستانتان حالا عرض میکنم که چرا البته با بنده مخالفت کردند و باز خیال میکردند که بنده از آن وزرای بی عرضه فرهنگ هستم که در مقابل این تهدیدات جا خالی کنم آقای دکتر بقایی من سربازم و سرباز راه خدمت به وطن (احسنت) جای خودم را به هیچ قیمتی خالی نخواهم کرد (احسنت) این را بدانید مگر این که من را در پشت میز وزارتم در پشت میز کارم مرا بکشند جنابعالی مطمئن باشید که به هیچ قیمتی جای خودم را خالی نمیکنم و رفقای شما در وزارت فرهنگ دیدند. (دکتر بقایی - بلی من هم میدانم برای حفظ مقام جا خالی نمیکنید) بلی بنده در این مملکت اگر یک روزی میخواستم وزیر بشوم شدم الان که این جا خدمت شما هستم ده دفعه وزیر شدهام و شهوت مقام من ریخته است اغلب این آقایان این جا شاهد هستند اگر من روزی 18 ساعت کار میکنم فقط و فقط برای خدمت به مملکت است فقط و فقط (صحیح است) همه میدانند و اول شخصی هم که به این امر واقف است شخص اعلیحضرت همایون شاهنشاهی است شما خیال میکنید که این حرفها روی هواست همه میدانید روزی 18 ساعت من کار میکنم با کمال شدت و شهامت و کوچکترین نقطه ضعفی در زندگی اجتماعی و سیاسی و خصوصی ندارم (احسنت) وقتی در این جا راجع به بعضی از معلمین صحبتهایی شد این را که میگویم وزرای بی لیاقت فرهنگ که به عقیده من آنها مسئول هستند. البته با دلیل است در آن جا یک جامعه لیسانسیههایی بود که آن هم به دست تودهایها تشکیل شد این را من رسماً این جا اعلام میکنم یعنی تودهایها برای این که بتوانند کار خودشان را در پشت پرده انجام بدهند آمده بودند یک دو سه نفر اشخاص جاه طلب مثل محمد درخشش و دیگران را آلت کرده بودند و اینها را آمده بودند انتخاب کرده بودند به عنوان هیئت مدیره (دکتر بقایی - درخشش هم تودهای بود؟) حالا عرض میکنم من نگفتم که تودهای بود آلت تودهایها بود جنابعالی گوش بدهید وقتی که صحبت میکردید بنده گوش میدادم جنابعالی هم تامل و حوصله بفرمایید بنده عرایضم را بکنم جنابعالی هم از ماده 109 استفاده بفرمایید که اگر ابلاغ این چند نفر معلمی که تهیه شده است لغو نشود گرو خواهیم کرد و در این قبیل موارد سابقاً فلان وزیر فرهنگ از ما در این قبیل نقل و انتقالات سوال میکرد و از ما میپرسید این که گفتم بیعرضه هستند برای همین است یا فلان وزیر فرهنگ چند نفر را منتظر خدمت کرد یا حکم انتقال داد آمدیم در همین مکان وزارت فرهنگ به وزیر فرهنگ گفتیم که آقا ما گرو خواهیم کرد گفت بکنید ما رفتیم گرو کردیم دید کار بد شد آمد هم ابلاغهای صادره را لغو کرد و هم از ما معذرت خواست به آقای درخشش گفتم که اشتباه بزرگ وزیر همین است بفرمایید گرو بکنید من ترجیح میدهم که تمام مدارس این مملکت بسته شود ولی در مدارس مملکت ترویج تودهای نشود بنده ترجیح میدم آقا (جمال امامی- همه ترجیح میدهند) حالا بنده را مرتجع بگویید بگویید هر چه میخواهید بگویید بگویید من ترجیح میدهم که تمام مدارس این کشور بسته شود و افکار تودهای در این کشور نباشد زیرا الان به شما نشان خواهم داد که این سوء قصدی که نسبت به شخص اعلیحضرت همایونی شد تودهایها کردند من ترجیح میدهم که افراد این مملکت بیسواد باشند و گفتم که شما اشتباه کردهاید کشمکشها کردند خود آقای دکتر بقایی هم آن جا نطق فرمودند از آقای فرامرزی هم خیلی متشکرم که ضمن صحبتهایی که آن جا فرمودند و این حرفهایی که آقایان میزدند تحریک بوده ایشان از بنده دفاع کرده بودند آقای دکتر متین دفتری و آقای مکی هم بودند گفتم آقا دستوری است که داده شده و این دستور با دلیل و برهان بوده و بدون دلیل کاری هم نکردم شما گفتید که در زمان وزارت فرهنگ بنده اشخاصی را بیرون کردم به هیچ وجه بنده دستور صدور حکم انتظار خدمتی ندادم و این گزارشی را که قرائت میکنم میرساند که کسی منتظر خدمت نشده است. جناب آقای دکتر اقبال وزیر کشور، محترماً به عرض میرساند
+++
که در زمان وزارت جنابعالی مقرر بود برای هشت نفر از معلمین تهران و 33 نفر از معلمین شهرستانها حکم انتقال صادر شده و هیچ حکم انتظار خدمتی صادر نگردیده است بنده هیچ محتاج نبودم همان طوری که گفتم با تمام این تفاصیل خودم قادر بودم و در هر وزارتخانهای که رفتم وقتی که تشخیص دادم بدون هیچ ملاحظه و بدون هیچ تشویشی کار میکردم و کارمندان وزارتخانهها هم فقط میبایستی کار مربوطه خود را انجام دهند و از آقای همکار محترم هم گله دارم و همین طور که سابقاً عرض کردم متاسفانه این جا این کار را نکردند و عرایض بنده را گوش ندادند و بر خلاف آن چه که میفرمودید هیچ این کار را را نکردند و به ایشان هم انتساب ندهید. بعد از این که دولت آقای هژیر استعفاء داد چند روزی بنده در منزلم بودم همین آقای درخشش و آقای مشایخی رئیس دبیرستان خاقانی همین آقای درخشش که به جنابعالی میگویم این بساط را تودهایها راه انداختند به اتفاق آقای مشایخی رئیس دبیرستان خاقانی (مشایخی- با بنده نسبتی ندارد و از فامیل بنده نیست) بله میدانم با جنابعالی نسبتی ندارد آمدند در بیمارستان رازی آن جایی که از طرف دانشگاه مامور تعلیم و تربیت اطباء هستم اظهار کردند که آقا والله ما آلت دست تودهایها بودهایم ولی حالا خواهش میکنم کمک کنید که این دکان بسته نشود تخریب این است که میخواستم عرض کنم که اینها تمام دسته بندیهایی بود که آقایان تودهایها در آن جا کرده بودند برای این که میدانستند که من نسبت به آنها چه جور فکر میکنم (دکتر بقایی - اینها آمدند گفتند که دکانشان را نبندید؟) بعد ایراد گرفتید به آقای وزیر فرهنگ که در محیط فرهنگ قرار داده است که به هیچ وجه من الوجوه سیاست نباشد ولی چون قبل از ایشان این دستورات را بنده داده بودم باید یک توضیحاتی بدهم البته چندین بخشنامه شده یکی از آنها را برای جنابعالی میخوانم به طوری که کراراً تذکر داده شد در محیط آموزشگاهها نبایستی به هیچ وجه فعالیتهای سیاسی وجود داشته باشد (دکتر بقایی - ایراد بنده هم این است که چرا دخالت میکنند) با این حال اغلب شکایاتی نسبت به تبلیغات سیاسی بعضی از دبیران و آموزگاران و تظاهرات بعضی از دانش آموزان در محیط آموزشگاهها به وزارت فرهنگ میرسد بنابراین مراتب را مجدداً تذکر میدهد تا اکیداً دستور دهید در آتیه کلیه کارکنان وزارت فرهنگ مراتب را در نظر داشته کاملاً رعایت نمایند ضمناً آقای رئیس اداره فرهنگ مسؤل حسن اجرای دستور فوق میباشند. بهاندازهای این آقایان تودهایها و بعضی از معلمین تودهایشان در بین آموزشگاهها و در بین معلمین عمل کرده بودند که حتی چندی قبل یکی دو ماه قبل پسر آقای سرتیپ گلشاییان را در این مدرسه علمیه شاگردهای تودهای زده بودند برای این که پدرش سرتیپ گلشاییان بوده یک بچهای که میخواهند برود درس بخواند تحصیل بکند جنابعالی در فرهنگ تشریف داشتید بنده خودم هم در لیسه بودم در فرهنگ در کشور فرانسه که آزادی هست به هیچ وجه من الوجوه اجازه نمیدهند شاگرد مدرسه در کار سیاست مداخله کند آزادی معنی دارد آزادی یعنی این که جنابعالی بیایید پشت این تریبون و از این که من وکیل مجلس هستم و مصونم به تمام مقدمات این مملکت و به رجال وطن پرست و خادم این مملکت توهین بکننید این آزادی نیست این هرج و مرج است (دکتر بقایی - اتخاذ سند میکنم) اتخاذ سند هم بفرمایید بنده این جا میگویم گوشتان هم میشنود. بنده که جای دیگر نمیروم آقا اما محیط دانشگاه محیط دانشگاه که بنده هم افتخار عضویت آن جا را دارم متاسفانه باید بگویم در نتیجه اهمال کاری متصدیان آن جا وضعیت بسیار بسیار بدی دارد و همین اهمال کاری متصدیان دانشگاه من است که وضعیت دانشگاه را به این روز انداخت در آن جا هم بعد از کشمکشهای خیلی زیادی بالاخره دیدند که در محیط دانشگاه یعنی در آن محوطه شاگردها از صبح تا غروب توی سر هم میزنند یکی تودهای است یکی راست یکی چپ است محصل در محیط دانشگاه باید درسش را بخواند و از محیط دانشگاه که بیرون رفتند هر کاری که میخواهند بکنند البته عقیده آزاد است و در حدود مقررات کشور میتواند که زندگی کند در محیط دانشگاه هم آقای وزیر فرهنگ آن روز متن تعهد را خواندند و یک دستوری هم هست که حضور آقایان میخوانم نوشته است
شورای دانشگاه در سیصد و چهل و سومین جلسه خود مورخ 12 خرداد 1327 مقرر داشتهاند مراتب زیر به عموم آقایان معلمین دانشگاه ابلاغ شود. چون اخیراً اشتهار دارد این اشتهار دارد را هم آن متصدیانی که این را نوشتهاند خیلی باز خواستهاند موضوع را مسجل بکنند روی حسابی که مبادا یک روزی باز این تودهایها برگردند و فلان بکنند بگویند که ما گفتیم اشتهار دارد در صورتی که خودشان میدیدند و یک عده از همین آقایان متصدیان دانشگاه هم خودشان مروج این کار بودند آن را هم هر وقت خواستید اعلام میکنم من حاضرم ولی حالا این جا مورد بحث نیست نوشته است: چون اخیراً اشتهار دارد که بعضی از معلمین دانشگاه به تبلیغات سیاسی پرداخته دانشجویان را به مرام و مسلک مخصوص خود دعوت میکنند و این امر اگر صحت داشته باشد بایستی بگویم اگر هم باز فرمالیته است برای این که صحت دارد وقتی که دو سه هفته پیش دکتر کشاورز و رادمنش از دانشگاه طرد شده بودند یک پلی کپی درست کرده بودند و اعتراض کرده بودند به دانشگاه و رئیس دانشگاه و به آقای وزیر فرهنگ و سایر آقایان این قدر دانشگاه ما خراب بود که توانسته بودند با ایادی که آن جا دارند با وجود وضعیت فعلی در تمام در و دیوارهای دانشکده علوم این اعتراض خودشان را الصاق بکنند این که این جا نوشته شده اگر صحت داشته باشد فرمالیته است باری نوشته است اگر صحت داشته باشد با اصل بی طرفی کامل دانشگاه که همیشه مورد رعایت بوده است منافات دارد و به هیچ وجه مقتضی نیست گفته شود که دانشگاه در سایه استقلال خود جریاناتی را اجازه میدهد که ممکن است برخلاف مصالح کشور باشد بنابراین در تعقیب و تأیید بخشنامه شماره 23337-14/10/25 لازم میداند یکبار دیگر بیطرفی کامل دانشگاه را در امور سیاسی و جریانات غیر تعلیماتی رسماً اعلام دارد و ضمناً به اطلاع عموم آقایان معلمان دانشگاه برساند که تبلیغات سیاسی در محیط دانشگاه میان معلمان و کارکنان و دانشجویان مطلقاً ممنوع است و هر کس برخلاف این اصل کلی که رعایت آن برای حسن انجام وظایف علمی و تعلیماتی و حفظ استقلال دانشگاه ضرور میباشد عمل کند مورد مواخذه قرار خواهد گرفت و درباره او از طرف شورای دانشگاه طبق مقررات قانونی تصمیم مقتضی اتخاذ خواهد شد البته این بخشنامه هم به دانشگاه است چون بر طبق رای و تصمیم سیصد و چهل و سومین جلسه شورای دانشگاه مورخ 12/3/27 مقرر گردیده است که از سال تحصیلی آتی از کلیه دانشجویان تعهد گرفته شود که داخل دانشگاه حق دخالت در امور سیاسی و تبلیغات را نخواهند داشت لذا مراتب برای اطلاع و دستور اقدام مقتضی بدین وسیله اعلام میگردد. این که جنابعالی یا سایرین در این جا میآیید و داد میزنید که در کجای دنیا هست که به دانشجویان اجازه دخالت نیست هیچ وقت دانشگاه تهران نگفته است که دانشجویان که به اصطلاح باید هم آزاد باشند اظهارنظر نکنند ولی گفتهاند در داخل مدرسه در محیط مدرسه و در محیط دانشگاه شاگرد باید بیاید درس بخواند معلم هم باید درس بدهد (دکتر بقایی - نه تلگراف برای مجلس موسسان امضاء کند) اجازه بفرمایید اگر بنا شد بنده که معلم هستم بیایم سر کلاس به شاگرد بگویم اگر آمدی عضو حزب من شدی به تو نمره خوب خواهم داد اینها هست اینها مدارک دارد اینها حرف نیست به جای این که در جیب شاگرد مدرسه قلم و کارنامه و مداد و کاغذ و کتاب پیدا شود اوراق تبلیغاتی یا حوزه است که نوشته بنده در حوزه شماره فلان بودم فلانی چنین میگفت و روزنامه رهبر فلان و فلان این دانشگاه بسته شود بهتر است (صحیح است) (دکتر بقایی - تلگراف مجلس موسسان هم نباید امضاء بکند ما با هر دو مخالفیم) بعد فرمودید بنده در محیط فرهنگ هیچ اقدامینکردهام بنده باید به جنابعالی بگویم که به هیچ وجه اهل تظاهر نیستم اشخاصی که باید بفهمند میفهمند و بوق هم لازم ندارد خود جنابعالی هم که میفرمایید آن بی لطفی که نسبت به بنده دارید این جا توضیح خواهم داد که چرا بی لطف هستید توضیح خواهم داد اگر جنابعالی از نظر بی لطفی این کار را نمیکردید میدیدید که در این مدت کوتاهی که در وزارت فرهنگ بروم اصول بی انظباطی که در آن جا حکمفرما بود سعی کردم که از بین برود در این دنیا تا اصول انضباط و دیسپلین نباشد کار پیش نمیرود با هرج و مرج کار پیش نمیرود آن آزادی که جنابعالی میخواهید آن آزادی که آقای دکتر بقایی هی داد میزنند آزادی آزادی آن آزادی که جنابعالی و رفقای شما میخواهند یعنی هرج و مرج البته آن آزادی دیگر در ایران جود ندارد و نخواهیم گذاشت که آن اصول هرج و مرج در ایران به وجود بیاید یکی از آنها من هستم که نخواهم گذاشت آن اصول هرج و مرجی که جنابعالی و رفقایتان میخواهند که منجر به حادثه شوم 15 بهمن شد دیگر به وجود نخواهد آمد (صحیح است) (دکتر بقایی - با این حرفها هم نمیشود دوباره دیکتاتوری را آورد) دیکتاتوری چیه آقا خدا پدرتان را بیامرزد دیکتاتوری چیه عرض کنم وقتی که من رفتم به وزارت فرهنگ یک روزی یک گزارش محرمانهای
+++
به من دادند که یک کارمندی رفته در وزارت کار گمان میکنم آن جا خواسته شغل بگیرد وقتی که رفته به کار گزینی آن جا مدارکش را بدهد خلاصه یک کاغذی برد آن جا ارائه داد که تصدیق متوسطه است و آن کارگزین اشکال کرد حالا یا واسته درست به بیند یا نظر خاصی داشته معلوم نیست نتیجهاش این میشود که از وزارت فرهنگ سوال کردند که آیا این کارنامه یا تصدیق که دست این آقا هست درست است یا نه وقتی آوردند وزارت فرهنگ در اداره امتحانات دیدند که تمام اینها ساختگی است قلابی است این گزارش را آن وقت به بنده دادند بنده از طرف آقای دکتر صدیق آن جا بودم، این گزارش را به بنده نوشتهاند مقام منیع وزارت آقای عباس علی قربانی آموزگار فرهنگ تهران یک برگ رونوشت گواهی نامه ابتدایی به کار گزینی ارائه داده که برای رسیدگی و اطمینان از صحت آن عین رونوشت مزبور با داده امتحانات فرستاده میشود و با تطبیق با دفاتر مربوطه جمل بودن آن معلوم و برای تعقیب جاعل پرونده به این اداره احاله میشود با تحقیقاتی که به عمل آمده و خود آقای عباسعلی قربانی نیز در بازجویی کتبی اقرار کرده گواهی نامه مزبور جعلی بوده این گواهی نامه جعلی ممهور به مهر وزارت فرهنگ به وسیله آقای اسدالله قاضی مرادی کارمند سابق اداره امتحانات که اخیراً مدیر دبستان مهرپور بوده در مقابل یک هزار ریال در شهریور یا مهر 1321 با حضور آقای عباسعلی قربانی به نامبرده تسلیم گردید، اینک عین پرونده محتوی سی برگ با عین گواهی نامه مجعول و اوراق بازجویی و اقرار کتبی که به امضای عباسعلی قربانی نیز رسیده به ضمیمه از لحاظ مبارک میگذرد پرونده دیگری هم در مورد جعل گواهی نامه دوره اول متوسطه به همین نحو به وسیله آقای اسدالله قاضی مرادی به آقای عباسعلی موذن طرقی تسلیم و تنظیم شده که جریان آن در گزارشی دیگر به عرض رسیده نظر به این که آقای اسدالله قاضی مرادی کارمند اداره امتحانات وقت در سرقت اوراق چاپی و گواهی نامهها و جعل آن و تسلیم به اشخاصی که هیچ امتحان ندادهاند عامل اصلی بوده و ضمناً در مقابل این عمل وجه دریافت داشته استدعا دارد در صورت تصویب اجازه فرمایند پرونده جهت تعقیب جاعل و شخص ذینفع به دادگاه تسلیم گردد بنده نوشتم که موافقت میشود فوراً اقدام و به دادگاه ارسال شود. در نتیجه این کار در مدت کوتاهی که آن جا بودم هفتصد تصدیق قلابی به دست آمد که همه اینها مدرکش هست همه اینها در مدتی است که بنده آن جا رفتم این فرهنگی است که آقای دکتر بقایی میفرمایند بنده آن جا رفتم فرهنگی است که متاسفانه با وجود این که باز هم تکرار میکنم معلمین از شریفترین افراد این مملکت هستند (دکتر بقایی - این تصدیقها را بنده جعل کردم) اجازه بفرمایید معلمین از شریفترین افراد این مملکت هستند خدمت خیلی خوبی هم میخواهند انجام بدهند ولی در نتیجه همان حقه بازیها در نتیجه همان کارهایی که گفتم دسته بندیها حزب بازیها این بیچاره از کار بازماندند و این تقصیر با بنده است تقصیر همان بیلیاقتیها و همان اوضاع و احوال و همان طور که گفتم بیلیاقتی بعضی از وزرای فرهنگ است که نتیجه این میشود که بچههای ما همه بی سوادند بنده کاغذی دارم خیلی معذرت میخواهم از یک نفر لیسانسیه دانشگاه حقوق عضو علی البدل دادگاه استیناف ارسی را با ع و ص نوشته بود این لیسانسیه دانشکده حقوق ما است این مدتی تحصیل کرده و از دانشگاه آمده بیرون و از نقطه نظر دیپلمها هم بفرمایید دیوان کیفر پروندهها را بنده فرستادم بعد از آن هم گمان میکنم ادامه پیدا کرد مقدار زیادی از این دیپلمها را گیر آوردهاند اینها را من افشا کردم همه را من باز کردم آن وقت جنابعالی میآیید برای چهار تا معلمین تودهای که یک عده از رفقای جاه طلب شما آلت دست تودهایها شده بودند و آقای حائریزاده را هم بردم آن جا هرچه نصیحت کردند نتیجه نگرفتند ملاحظه فرمودید این را و میگویید من رفتم و فرهنگ را خراب کردم و نهایت بی انظباطی است از طرف آقای دکتر بقایی که این نظر را نسبت به بنده میدهند و من هیچ گلهای ندارم حالا حرف این جا است که اینها آن قدر بی پروا و بی حیا هستند که حتی بعد از قضایای 15 بهمن در دانشگاه رفتهاند و آن اعتراضی که به امضاء دکتر کشاورز و دکتر رادمنش است بر در و دیوارها الصاق کردند این هم یک گزارشی است که مربوط به وزارت کشور است این گزارشی است که از سمنان رسیده خیلی فوری تلگرافی 25/1/28 سمنان پیرو گزارش معروضه مورخه 8/9/27 و مورخه 20/12/27 به قراری که شنیده میشود آقای وفایی رئیس فرهنگ و چند نفر از دبیران بد سابقه فرهنگ سمنان به پیروی از رادیوی سری فرقه دمکرات قلابی و مرام ننگین اشتراکی خود شبها جلساتی تشکیل داده و مشغول تبلیغات و طرح نقشههای خائنانه دیگری هستند چنانچه اولیاء معظم دولت ادارات دولتی این شهرستان را از عناصر فاسد تصفیه نفرمایند بیم هرگونه اتفاق سوء و غیر منتظره میرود ملاحظه میفرمایید با وجود این باز نامههای رسمیمیرسد که تقدیم آقای وزیر فرهنگ میکنم از این اشخاصی که در یک صورتی که بنده خواندم و پس و پیش کردم آن هم که پس و پیششان کردم برای این است که متاسفانه فرهنگ ما کارمند فنی بهاندازه کافی ندارد و باز در نتیجه لیاقت بی لیاقتی وزرای فرهنگ یک عده زیادی از دبیران عوض این که کار دبیری خودشان را بکنند در پشت میزها نشستهاند (صحیح است) بنده موقعی که در وزارت فرهنگ بودم کراراً اغلب آقایان آقای نبوی آقای گنجه میآمدند و از بنده دبیر میخواستند (گنجه - اذربایجان هنوز هم دبیر بهاندازه کافی ندارد) همین آقای درخشش که علم بلند کرده بود و جلو افتاده بود آن هم به تحریک یکی از وزرای سابق فرهنگ که حالا به احترام مجلس این جا اسم نمیبرم همین آقا یک روزی آمده بود نزد من آقای متین دفتری نمیدانم تشریف دارند یا خیر با حضور ایشان ازشان پرسیدم آقا شما چکاره هستید گفتند بازرسی وزارتی گفتم کی شما را بازرس وزارتی کرده من ابلاغ دادم گفتند خیر گفتم شغل جنابعالی از نقطه نظر کار و حرفهتان چیست؟ اظهار کرد که من دبیرم گفتم شما هی میآیید در دفتر من به نام جامعه لیسانسیهها و دانشسراها میگویید که ما میخواهیم فرهنگ را اصلاح کنیم دبیر نداریم اول از خودتان آقا شروع بفرمایید از وجود مبارک خودتان جنابعالی که دبیر هستید دست از بازرسی وزارتی بکشید شما کی آمدید در اطاق من گفتید وزیر فرهنگ من پول مفت میگیرم. این ملت بدبختی که شما داد میزنید به نام آزادی و به نام ملت که الان توضیح عرض میکنم تمام (دکتر بقایی - بفرمایید) بله بله آقای دکتر بقایی حالا بهتان عرض میکنم با انتخابات شما که رسیدم عرض میکنم تمام ملت ایران زحمت میکشند و این آقایان پول مفت میگیرند و در خیابانها راه میروند جامعه تشکیل میدهند هی میگویند هورا هورا زنده باد مرده باد گفتم اول آدم باید از خودش شروع کند جنابعالی که دبیر هستید اول از خودتان شروع کنید آدم باید خودش را اصلاح بکند جنابعالی که لیسانسیه هستید پول مفت میگیرید بازرسی وزارتی را بگذارید کنار بروید توی مدرسه و درس بدهید بعد بیایید این جا بگویید دبیر نداریم آقا اول باید خودتان درس بدهید وظیفهتان را انجام بدهید بعد بیایید داد بزنید واعظ غیر متعظ که نمیشود اینها از این سری هستند ولی معهذا با این تغییر و تبدیلها کسی را منتظر خدمت نکردم برای این که دبیر نداشتم معهذا اینها با دسته بندیهایی که دارند که هر روز از خیابان فردوسی گزارشی میرسد آن جا میرفتند و کارهایشان را انجام میدادند و دستورات میگرفتند و جوانان حزب توده درست میکردند حالا برایتان میخواهیم معلمین عوض این که بروند به نقطهای درس بدهند به علاوه گزارشاتی ما داشتیم که یکی از آن گزارشات را بنده برای شما میخوانم شهربانی خوی صریحاً نوشته است آقای نجم الدین از جاسوسان بیگانه به شمار میرود در این صورت رجوع خدمت به چنین کارمند در هیچ یک از شهرستانها صلاح نیست باید پرونده این اشخاص برود به مقامات صلاحیت دار برای تعقیب قانونی فرستاده شود. این طور اشخاص هستند که بنده جا به جا کردم و فرستادم برای این که آن کارمند فرهنگی که وظیفه خودش را انجام داده است همیشه مورد توجه من است هر کسی وظیفه خودش را انجام بدهد من به او احترام میکنم (دکتر بقایی - این گزارش از طرف کی رسیده است؟) به امضاء آقای مینویی است (دکتر بقایی - من قبول نمیکنم) تودهایها این طور اشخاصی بودند حالا جنابعالی این جا میگویید که فرهنگ را خراب کردند همین طور که با آقایان عرض کردم یکی از علل خرابی فرهنگ ما عملیات زیادی است که تودهایها در آن جا کردهاند تودهایها در بدو امر که حزبشان تشکیل شد و جنابعالی هم میدانید سعی کردند که متوجه طبقه کارگر شوند در میتینگها فریاد زدند مرده باد ساعت ساعد هم نگفتند یکی میگفت مرده باد فرانکو ما به فرانکو چکار داریم مرد که نمیداند میگفت مرده باد فرانکو آن وقت آن جا وقتی که عملیاتشان را شروع کردند و تمام آقایان ناظر و شاهد بودند و هیچ محتاج به توضیح بیشتر نیست برای این که همه دیدهایم بعد از این که شکست خوردند در نتیجه کارهایی که کردند و بعد از خیانتهایی که شد و همکاری با آن فرقه قلابی کردند مدتی رفتند در منزلشان نشستند و فکر کردند مطالعه کردند و به تجربیات خودشان (جمال امامی- بیکار ننشستند) البته بیکار ننشستند آن دفعه هم این کار را کرده بودند ولی البته ناشی بودند و آن طور که شاید و باید نتوانسته بودند دیگران را راضی کنند. آقا کارگر بیسواد است متاسفانه فعلاً کارگر ما بیسواد است هر کجا که وسایل زندگیش
+++
را فراهم کنند کارش را انجام خواهد داد آنها آدمهای بسیار خوبی هستند و میروند کارشان را انجام میدهند. مدتی تودهایها اینها را آلت کردند و دیدند نتیجهای نگرفتند یک برنامه مفصلی که داشتند و دارند گفتند یک برنامهای درست کنیم و برگردیم این دفعه متوجه روشنفکرها شویم این بود که آمدند و برای این که متوجه روشنفکرها شوند البته آمدند در محیط فرهنگ و باید اذعان کنیم که این دفعه بسیار خوب عمل کردند در مدارس ابتدایی از کلاس چهارم به بالا کتابچهای درست کردند به نام خروس جنگی شخصاً آقایان مطالعه بفرمایید ضمیمه روزنامه قیام ایران بود بیرون آن را بگیرید مطالعه کنید تمام افکاری که طبق قوانین این مملکت ممنوع است بین بدبختها بیچارهها شاگردها از همان ابتدایی تبلیغ میکردند یک طبقه بالاتر در مدارس متوسطه در آن جا سازمان جوانان حزب توده بود نتیجهاش این بود که بنده از توی جیب شاگردهای مدرسه مروی کتابچهای در آوردم که بردم هیئت دولت تمام آقایان دیدهاند توش صورت جلسات حزبی است این شاگرد مدرسهای بوده است در این فرهنگی که جنابعالی سنگ به سینهتان میزنید از آن جا که میآید بالا محیط دانشگاه و روزنامه مردم و غیره این بود که این دفعه اینها متوجه وزارت فرهنگ شده بودند و تشکیلاتی در آن داده بودند و سعی کرده بودند که کارشان بسیار پوشیده باشد و به دست یک اشخاص جاه طلبی بیفتد و کمابیش موفق شده بودند این گزارشاتی که بنده دارم خیلی مفصل است به احترام تقاضای آقای دکتر شفق اسم نمیبرم فقط قسمت آخرش را برای این که ذهن جنابعالی روشن شود و رسماً هم از طرف دولت اعلام کرده باشم همین قسمت آخر این گزارش را میخوانم این بالا شرحی نوشته شده است که مراتب فوق شرح مختصری از عملیات خائنانه و خرابکاریهای جنایتآمیز این دسته و دخالتهای غیر قانونی در امور قضایی و انتظامیکشور بوده و با وجود این که بعد از سقوط حکومت خود مختار آذربایجان و خروج ارتش بیگانه از کشور میزان قابل توجهی از قوه و قدرت مالی و عمومیآن جا کاسته و روحیه آنها ضعیف شد و معهذا در خفا دست از ادامه رفتار سوء و اعمال مفسدانه خود برنداشته و به منظور پیشرفت مقاصد پلید خود شروع به تبلیغ و تربیت افراد حزبی تحت نظر مربیان مخصوصی برای فرا گرفتن تعلیمات لازمه جهت تخریب ترور ایجاد وحشت و طرز استفاده از مسدود نمودن خیابانها با موانع دستی در موقع لزوم و غیره نموده و کلاسهایی از قبیل کلاس کادر حزبی کلاس تغییر قیافه و کالاسهای محرمانه دیگر در داخله حزب خود دایر و ضمناً تحت سرپرستی رضا روستا و رضا ابراهیم زاده و دکتر رادمنش و چند نفر دیگر کمیته به نام کمیته انتقام و اطلاعات تشکیل و مشغول تهیه مقدمات کار بودهاند تا اول سال 26 که رضا روستا دستگیر و عملیات آنها موقت دچار میگردد (دکتر بقایی - بنده هم توی این توطئه بودهام؟) (از خودتان بپرسید خودتان بهتر میدانید) با این حال دست از افکار پلید خود برنداشته و برای ایجاد زمینه انقلاب خونین و هرج و مرج در کشور مرتباً با درج مقالات تحریکآمیز و اهانت به مقامات عالیه و هتک احترام به زمانداران مامورین عالی رتبه و زمانداران زمینه مساعدی برای اجرای نقشههای آشوب طلبانه خود فراهم و با اینکه پس از رفع غائله آذربایجان نظر عطوفت مقام منیع سلطنت آنها را مشمول عفو قرار داده بود معهذا از رافت شاهانه و حس ترحم ملت ایران سوء استفاده نموده و از دامنه عملیات خیانتآمیز به کشور و ملت ایران متصرف نشده و نقشه شومی را برای بهدام انداختن انقلاب خونین و محو استقلال ایران به صورت سوء قصد به حیات ذات اقدس اعلیحضرت همایون شاهنشاهی در روز 15 بهمن 1327 که مصادف با روز استقلال دانشگاه است طرح و طبق پرونده موجوده ناصر فخرآرایی عضو حزب توده و شورای متحده که دارای کارت شماره 2527 میباشد با عبدالله ارکانی که او نیز عضو حوزه شمالی 192 حزب توده بوده و به منظور رابطه نزدیکتری با احسان طبری و دکتر کشاورز از حوزه 192 به حوزه 716 که مبلغ حوزه مزبور احسان طبری و جلسات آن در منزل دکتر کشاورز تشکیل میشده انتقال مییابد و سران توده نقشه سوء قصد خائنانه را برای ایجاد انقلاب خونینی در سراسر کشور در مغز ناصر فخرآرایی و همدستانش طرح و پرورش میدهند و در آخرین جلسه که در حوزة 716 مورخه 13 بهمن 1327 در منزل دکتر کشاورز تشکیل میشود به تنظیم آخرین نقشههای قطعی و شوم خود پرداخته و در نتیجه روز 15 بهمن را برای این منظور انتخاب مینمایند و در جریان رسیدگی به پرونده سوء دخالت چند نفر دیگر علاوه بر ناصر فخرآرایی و عبدالله ارکانی از افراد حزب توده محرز که متهمین مذکور تحت دادرسی قرار گرفتهاند در این جای هیچ گونه شک و تردید نیست که سران حزب منحل توده با مدارکی که در پرونده امر به دست آمده و موجود است در واقعه سوء قصد دخالت داشته و نقشههای شومی در مغز پلید خود طرح کرده بودند و متواری بودن امثال دکتر کشاورز دکتر رادمنش رضا روستا احسان طبری دکتر بهرامی عازار سیونیانا و همدستان دیگر آنها از تاریخ وقوع سوء قصد خود نیز بهترین دلیل دخالت آنها در این واقعه میباشد (رحیمیان - این گزارش کی است؟) این را به وزارت کشور دادهاند عرض کنم جنابعالی دفاع کردید که بنده رفتهام و نسبت به دوستان خودتان اقداماتی کردهام و در نتیجه باعث گله خاطر جناب آقای دکتر بقایی فراهم شده است و بعد هم تشریف بردند خدمت جناب آقای ساعد فرموده بودند که دکتر اقبال را که تحت حمایت دربار است به کابینه شرکت ندهید (دکتر بقایی - مگر این توطئه قبل از کابینه آقای ساعد بوده است که اسباب دلگیری بنده شده بود) خیر بنده که نمیگویم شما شرکت داشتهاید در این سوء قصد و نباید کم حوصله باشید (دکتر بقایی - حوصلة بنده خیلی زیاد است) به آن جا هم میرسیم اما علت دلتنگی آقای دکتر بقایی. آقای دکتر بقایی وقتی بنده وزیر فرهنگ شدم بعد از چند روزی رئیس اوقاف آقای با خدا را برداشتم آقای دکتر بقایی از مجلس تلفن کردند (مکمی - مرد بسیار شریفی است) من که نسبت به او چیزی نگفتم (مکی - جلو موقوفات را نگرفته بود) تامل کنید آقای مکی عرض میکنم عرض کنم که آقای دکتر بقایی تلفنی کردند به بنده که آقای با خدا این طور است آن طور است چنین و چنان است دست نگهدارید تا بنده بیایم گفتم چی چی را دست نگهدارم مدتی است برکنار شده حتی یک عدهای رفته بودند به یک عده از دوستان من متوسل شده بودند حتی دو نفر از آقایان نمایندگان محترم که این جا هستند یکی آقای دادور و یکی آقای موسوی (موسوی - صحیح است) این دو نفر آقایان هم از طرف آقا تشریف آوردند و به من پیغام آوردند که دکتر بقایی گله دارند که چرا با خدا را عوض کردی (دکتر بقایی - صحیح است) یک دلتنگی ایشان از بنده این است یک دلتنگی دیگرشان این است که موقعی که استاندار کرمان را میخواستند انتخاب کنند آقای دکتر بقایی و آقای مهندس رضوی نظرشان به یک نفر دیگر بود و به هر دو آقایان جواب دادم که انتخاب استاندار از وظیفه وزارت کشور و منوط به تصویب بندگان اعلیحضرت همایونی است خیلی معذرت میخواهم هرچه وزارتخانه بخواهد و هرچه مورد تصویب ذات مبارک قرار بگیرد همان عمل میشود این آقای دکتر بقایی تشریف آوردند این جا و به نام آزادی و به نام ملت ایران فرمایشات زیادی فرمودند از دستگاههای دولتی تنقید کردند. نمیدانم کدام دولتی بوده است که پشت تریبون آمده چه رئیس و چه اعضایش که بیایند دفاع بکنند که دستگاه ما مرتب و منظم است. در نتیجه گسیختگی اوضاع و احوال بعد از شهریور 1320 و در نتیجه مداخلات بیجای بعضی اشخاص و مخصوصاً به واسطه این حزب بازی که همه ما شاهد بودیم تمام امور از هم گسیخته شده دولت جناب آقای ساعد هم ادعایی ندارد که در این مدت کوتاه تمام اینها را اصلاح بکند هر کس هم چه از این دولت و چه از دولتهای دیگر چنین انتظاری داشته باشد انتظار بیجایی است آقای دکتر بقایی حقشان بود که میآمدند و راه را نشان میدادند تنقید کردن کار آسانی است ایشان صحبت از مرحوم پدرشان کردند که مرد بسیار شریفی بود و با پدر مرحوم من هم ارتباط داشت کراراً در منزل پدرم خدمتشان رسیده بودم ایشان مرد بسیار شریفی بودند عضو مجلس موسسان قبل بودند عضو مجلس شورای ملی دورههای اعلیحضرت فقید بودند (دکتر بقایی - این قسمت را تکذیب میکنم بعد از مجلس موسسان دیگر وکیل نشدند) بسیار خوب ولی تشریف میآورند تشریف داشتید در آن جا آدم بسیار بسیار شریفی بودند ولی گیریم پدر تو بود فاضل - از فضل پدر تو را چه حاصل؟ - البته من حق ندارم یک وزیری حق ندارد از نمایندهای سوال کند من این جا تابع مقررات مجلس هستم و در پیشگاه مجلس شورای ملی سر تعظیم فرود میآورم (دکتر بقایی - ولی من خودم اجازه میدهم که سوال بکنید) ولی پهلوی خودم هرچه حساب میکنم این مملکت خرج آقای دکتر بقایی را کرده ایشان را به اروپا فرستاده و تحصیل کردهاند و تشریف آوردهاند غیر از منفی بافی چیز دیگری از ایشان دیده نشده است هی آمدند گفتند چرا هیچی شد میبایست همچی بکند کسی که تمام 24 ساعت وقت خود را وقف این ملت میکند کار میکند زحمت میکشد و معایب را بر طرف میکند او حق دارد انتقاد بکند و الا گفتن و تنقید کردن که این جا خراب است و آن جا خراب است فایده ندارد همین طور که جناب آقای ساعد ضمن فرمایشاتشان فرمودند که
+++
آقای دکتر بقایی خیلی از معایب و خرابکاریها هست که شما نمیدانید و من که جزو دولت هستم چون وارد هستم میدانم و جنابعالی نمیدانید شاید یک هزارم آن را نمیدانید ولی اگر قصد اصلاح و قصد این است که به مملکت خدمت کرد باید تماس گرفت و بیغرض گفت و نتیجه خواست و آن در ظرف یک روز و دو روز نیست متاسفانه احساس میکنم که این آقای دکتر بقایی این طوری که فکر میکنند آن قدرها هم خوش حساب تشریف ندارند آدم برای این که بتواند در پشت این تریبون مثل بنده عرایضش را بگوید این که بنده میگویم الحمدالله یک شاهی به هییچ کس مدیون نیستم باز هم خدا را شکر میکنم که از هیچ کس هم طلبکار نیستم زندگی بسیار ساده من را تمام همکاراننم میدانند تمام مردم میدانند (صحیح است) بدون هیچ نوع لوکسی زندگی میکنم ولی سرم بالاست و امروز در مقابل آقایان با کمال شرافت ایستادهام برای این که کوچکترین لکهای همان طور که گفتم در زندگی من وجود ندارد و خدا را شکر میکنم و این برای من از بزرگترین موفقیتها و افتخارات است و از خدا هم میخواهم که به من توفیق بدهد که این رویه را ادامه دهم و انحراف پیدا نکنم و همیشه در پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی و ملت ایران سرافراز باشم (نمایندگان - انشاءالله) ولی همان طوری که گفتم حرفها وقتی گفته میشود شاید در مرحله اول یا دوم یک اثری بکند و خیال میکنم که آقای دکتر بقایی که حقیقت ملت ایران از ایشان تشکر کرد که این فرمایشات را فرمودند؟ اصولاً خاطر مبارکتان را آسوده کنم که هیچ همچو چیزی نیست این فقط فکر و خیال جنابعالی است و خاطر مبارکتان آسوده باشد که به هیچ وجه من الوجوه اثری ندارد البته یک عده به جنابعالی تبلیغ میکنند و کاغذهایی میفرستند اینها از این اشخاصی هستند که شاخ در جیب شما میگذارند و میخواهند به وسیله جنابعالی اغراض پلید خودشان را اجرا کنند و الا از جنابعالی که استاد دانشگاه هستید از جنابعالی که درس فلسفه میدهید به عقیده من باید بیشتر از آنها فیلسوف باشید و آدم فیلسوف بیشتر میکوشد و بیشتر دقیق میشود. بنده وزیر وزارتخانهای هستم میآیند از صبح تا غروب اغراض شخصی دارند چیزهایی میگویند آن بر علیه این هزار جور حرف میزند اگر بنده مثل آقای دکتر بقایی مثل کوره آتش میشدم و به اصطلاح فرنگیها رآکسیون میکردم باید فردا همه را به هم بریزیم خیر این طور نیست رسیدگی میکنم دقیق میشوم وقتی که برایم محرز و مسلم شد عمل میکنم و الا اگر مثل شما به همه حرفهایی که میزنند ترتیب اثر بدهم این هم نمیشود و کاری از پیش نمیرود عرض کردم که آقای دکتر بقایی این قدرها هم که میگویند خوش حساب نیستند.
رئیس - آقای دکتر بقایی اینها را نخوانید.
دکتر اقبال - گزارش آخری است که میخوانم الان تمام میشود.
امامیاهری - این قسمت را بگذرید بهتر است
دکتر بقایی - نه چه فرمایشی است باید بخوانند
رئیس - خلاصه بفرمایید.
دکتر اقبال - خلاصه است تقدیم مقام ریاست میکنم بعد خودشان بخوانند.
دکتر بقایی - بخوانید بعد بدهید.
امامیاهری - همین طوری که میفرمایید تقدیم مقام ریاست کنید.
دکتر بقایی - این حقه بازی است اگر نخوانید من اعلان حقه بازی میکنم (زنگ رئیس)
دکتر اقبال - آقای امامی اهری گفتند نخوانید بنده هم گفتم که تقدیم مقام ریاست میکنم عرض کنم که در راور کرمان یک موقوفهای هست که موقوفه یک مدرسهای است به اسم مدرسه فخریه آقای دکتر بقایی چند سال است که متصدی آن جا هستند بنده فقط گزارشهای آن را میخوانم و مرخص میشوم عرض کنم مینویسد اداره فرهنگ کرمان به شماره 26663/7339 به تاریخ 22/12/1321 اداره کل اوقاف (این را رئیس فرهنگ کرمان مینویسد به تهران) آقای مظفر بقایی فرزند مرحوم میرزا شهاب کرمانی متصدی رقبات وقفی فخریه راور که به قرار اطلاع کارمند وزرات متبوع است و محل اقامت او برای این اداره معلوم نیست از سال 1320 تا کنون برای تنظیم بودجه و اجرای سایر مقررات اوقافی حاضر نشده است مستدعی است مقرر فرمایید رسیدگی شود در صورتی که شخص نامبرده کارمند وزارت متبوع است به او اخطار فرمایند جهت اجرای مقررات اوقافی اقدام لازم به عمل آورد. رئیس اداره فرهنگ استان هشتم حسن مبرهن این کاغذ را به رئیس اداره کل اوقاف آقای ملک زاده مینویسد: تاریخ 14/1/22 اداره کارگزینی موافق گزارش شماره 26663/2339 (همان شماره است) مورخ 22/12/21 اداره فرهنگ کرمان آقای مظفر بقایی فرزند مرحوم میرزا شهاب کارمند وزرات فرهنگ میباشد متمنی است دستور فرمایید تعیین نمایند (این را آقای ملک زاده مینویسد به اداره کارگزینی وزارت فرهنگ دستور فرمایید تعیین نمایند در صورتی که مشارالیه جزو کارمندان وزارت فرهنگ میباشد محل خدمت وی را معلوم و به این اداره موقوم دارند تا نسبت به موقوفاتی که تحت تصدی مشارالیه هست مطابق مقررات قانونی اقدام به عمل آید» رئیس اداره کل اوقاف ملک زاده. رونوشت پاسخ نامه شماره فلان جهت اداره فرهنگ کرمان فرستاده میشود. این یادداشتی است که آقای مدرس رئیس کل اوقاف وقت در تاریخ 28/6/24 رئیس کل اوقاف به اداره اوقاف شهرستانها مینویسد اوقاف شهرستانها موقوفه مدرسه فخریه راور به تصدی کیست به طوری که اطلاع رسیده است مدت ده سال است که بودجه آن تنظیم نشده و متصدی صورتحساب نداده است تحقیقات لازم در این باب به عمل آورید. اداره کل اوقاف مینویسید به جناب آقای دکتر بقایی که رئیس فرهنگ بودهاند در آن موقع اداره کل اوقاف شمارهاش را مینویسد به شماره 15701 مستقیم و محرمانه این شمارهاش را هم یاداشت فرمایید خیلی معذرت میخواهم که محرمانه است بنده میخوانم آقای دکتر بقایی رئیس فرهنگ کرمان چون مطابق سابقه موجود در مرکز تصدی رقبات موقوفه فخریه در کرمان با شما است و از سال 1320 تا کنون این تاریخ همان طوری که عرض کردم 3/7/24 است این کاغذی است که آقای ملک زاده به جنابعالی نوشته است (دکتر بقایی - شمارهاش چیست؟) 15701 در تاریخ 3/7/24 به عنوان خودتان است (دکتر بقایی - 3/7/24) بلی 3/7/24 (دکتر بقایی - چون تاریخش را میخواهم تسجیل شود) چون مطابق سابقه موجود در مرکز تصدی رقبات موقوفه فخریه در کرمان با شما است و از سال 1320 تا کنون تنظیم بودجه و سایر مقررات اوقافی نسبت به موقوفة نام برده اجرا نشده و اکنون که ریاست فرهنگ کرمان را شخصاً عهده دار میباشید اقتضا دارد مقررات اوقافی را نسبت به موقوفه نام برده مرعی و نتیجه را هم مرقوم دارید رئیس اداره کل اوقاف ملک زاده این یک کاغذی است که یک شخصی به نام محمد سودمند راوری در تاریخ چهارم مهرماه 1325 به وزارت فرهنگ مینویسد راور یکی از شهرستانهای جزو کرمان است و یکی از مدارس آبرومند قدیم کرمان به نام مدرسه فخریه راور آن جا است و سالی چندین هزار تومان عایدات دو ملک موقوفی این مدرسه است که چندین سال است آقای مظفر بقایی این جوان تحصیل کرده تمام عاییدات آن را نه دیگر نمیخوانم (دکتر بقایی - نه بخوانید) نوشته میخورد تمام عایدات آن را میخورد من معذرت میخواهم و غریب تر آن که به هیچ وجه صورتحساب به فرهنگ کرمان نمیدهد و فعلاً هم این جوان (که جنابعالی هستید) با حقوق گرفتن از شرکت بیمه که در کرمان است حزب دمکرات تشکیل میدهد و بیمه کارگران را عملی میکند شما را به خدا از عایدات این موقوفه فخریه که برای مدرسه است و آقای بقایی به عنوان تصدی تمامیآن را میخورد یک مدرسه ابتدایی لااقل برراور علاوه بفرمایند محمد سودمند راوری به تاریخ 4 مهرماه 1325 خطاب به وزارت فرهنگ این را هم باز یادداشت بفرمایید فرهنگ شهرستانها شماره 20013 تاریخ 18/7/25 اداره کل اوقاف عین نامه آقای محمد سودمند راوری راجع به موقوفه مدرسه فخریه به ضمیمه فرستاده میشود خواهشمند است هرگاه از عایدات موقوفه مزبور به توان تاسیس دبستان اقدام نمود مراتب را به این اداره اعلام فرمایند رئیس فرهنگ شهرستانها احمد راد این را آقای رئیس اداره کل اوقاف وقت که مدرسی هست مینویسد به اداره فرهنگ کرمان اداره کل اوقاف شماره 14745 به تاریخ 29/7/25 آقای رئیس فرهنگ کرمان تعقیب نامه شماره 473 مورخ 14/1/22 اینک عین نامه مورخ 4 مهرماه 1325 منسوب به امضای آقای محمد سودمند راوری که در خصوص موقوفه مدرسه فخریه راور و آقای مظفر بقایی به مقام وزارت معروض داشته با رونوشت نامه شماره 20013 فرهنگ شهرستانها ارسال میشود با کمال دقت به مندرجات نامه مزبور رسیدگی نموده و جریان کار و در آمد موقوفه و این که تا کنون مقررات اوقافی نسبت به آن اجرا گردیده یا نه ضمن اعاده نامه آقای سودمند اظهار نظر صریح خود گزارش دهید رئیس اداره اوقاف مدرسی رونوشت در پاسخ نامه مورخ 4 مهر ماه 1325 آقای محمد سودمند راوری ابلاغ میگردد رئیس اداره کل اوقاف مدرسی، این کاغذ هم تحت شماره 21229 مورخ 18/9/25 آقای رئیس اوقاف به اداره فرهنگ کرمان مینویسد عطف به رونوشت نامه شماره 4151/15810 مورخ 2/9/25 به ضمیمه رونوشت نامه شماره 20013 مورخ 18/7/25 اداره فرهنگ شهرستانها ارسال میشود نسبت به موقوفه فخریه راور هنوز گزارشی
+++
از آن اداره به مرکز نرسیده است دستور دهید گزارش جاری از موقوفه نامبرده تهیه و ارسال دارند تا با استحضار کامل دستور مقتضی صادر گردد رئیس اداره کل اوقاف البته آقایان اجازه میفرمایند که گزارشی که در تاریخ 13/6/27 ضمن نامه شماره 17562 اداره کل اوقاف به بنده دادهاند و خلاصهای از جریان را بخوانم و آن را هم به استحضار آقایان برسانم به عرض برسد وضعیت موقوفات تحت تصدی آقای دکتر بقایی از سال 1317 آن چه که از پروندههای موجود در مرکز مستفاد میشود به قرار زیر است:
این موقوفات معروف به موقوفه مدرسه فخریه را کرمان میباشد که عبارت است از یک دانگ عزیزآباد دو حیه دهوج - نوزده ظشته و نیم رق آباد - مشهور به آب کوه - یک دانگ از مزرعه خوربید و چند قلم دیگر که در سال 1314 آقای مظفر بقایی در کرمان رای تولید خود را از تحقیق اوقاف صادر و سپس به اروپا مسافرت کرده است و اداره فرهنگ و اوقاف کرمان به واسطه نداشتن متصدی اعلان مزایده عزیز آباد را صادر و موقوفات را اداره مینماید. در سال 1318 آقای مظفر بقایی شرحی به اوقاف کرمان مینویسد که تا به حال در مسافرت خارج بوده و صورت حساب 1314 الی 1318 را با تحویل رقبات موقوفه مطالبه مینماید و ادارة اوقاف هم طی شماره 39094 مورخ 25/12/1318 به ایشان مینویسد که نمایندة رسمی برای محاسبه و تحویل موقوفه معرفی نمایند جوابی از طرف آقای دکتر بقایی نرسید و معلوم میشود که موقوفه را متصرف شدهاند. (خودشان رفتهاند متصرف شدهاند) از طرف ایشان اجرای مقررات اوقافی به عمل نمیآید زیرا در تاریخ 22/12/1321 یعنی 4 سال بعد از دخالت ایشان در امر مرقوفه طی شماره 26663/73339 ادارة فرهنگ و اوقاف کرمان اطلاع میدهد که مشارالیه محل اقامتش معلوم نبوده و از سال 1320 تا کنون برای تنظیم و اجرای سایر مقررات حاضر نشدهاند و معلوم نیست که عواید موقوفه چه شده است و اداره کل اوقاف به کار گزینی وزارتی برای تعیین آدرس مشارالیه مکاتبه و اداره کارگزینی محل خدمت او را دانشکده ادبیات و دانشسرای عالی فرهنگ کرمان که این آدرس از طرف اداره اوقاف به فرهنگ کرمان اطلاع داده میشود. بعداً رئیس ادارة کل اوقاف وقت یادداشتی در شهریور 1324 یعنی 28/6/1324 به اوقاف شهرستانها مینویسد که از قرار معلوم ده سال است بودجه مدرسه فخریه راور در کرمان از طرف متولی تنظیم نشده است و صورتحساب نیز متصدی نداده است در این موقع ش