مشروح مذاکرات مجلس ملی دوره 14
[1396/05/24]
جلسه: 142 صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سهشنبه سوم مهر ماه 1324
فهرست مطالب :
1 - قرائت و تصویب صورت مجلس
2 - بیانات آقای دکتر کشاورز راجع به وقایع اخیر و اظهارات آقای وزیر جنگ
3 - طرح لایحه دو دوازدهم
4 - موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه
مشروح مذاکرات مجلس ملی دوره 14
جلسه: 142
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سهشنبه سوم مهر ماه 1324
فهرست مطالب :
1 - قرائت و تصویب صورت مجلس
2 - بیانات آقای دکتر کشاورز راجع به وقایع اخیر و اظهارات آقای وزیر جنگ
3 - طرح لایحه دو دوازدهم
4 - موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه
مجلس یک ربع ساعت بعد از ظهر به ریاست آقای سید محمدصادق طباطبایی تشکیل گردید
1 - قرائت و تصویب صورت مجلس
صورت مجلس روز چهارشنبه 28 شهریور ماه را آقای طوسی (منشی) به شرح زیر قرائت نمودند
مجلس نیم ساعت پیش از ظهر به ریاست آقای سید محمدصادق طباطبایی تشکیل و صورت جلسه قبل قرائت و چون عده برای اخذ رأی کافی نبود تصویب آن موکول به بعد شد.
غایبین با اجازه روز 28/6/24 آقایان: دکتر کشاورز - مقدم - یمین اسفندیاری
غایبین بی اجازه روز 28/6/24 - آقایان: فرمند - امینی - دکتر اعتبار - مؤید قوامی- کفایی - امیر ابراهیمی- صمصام - منصف - تولیت - سید ضیاءالدین طباطبایی - دکتر شفق - شریعتزاده - رفیعی - مراد اریه
دیرآمدگان با اجازه - آقایان: سلطانی شیخالاسلام - ساسان
دیرآمدگان بیاجازه - آقایان: امیر تیمور - بیات - دکتر طاهری - خاکباز - فولادوند - ملکمدنی - گیو - لنکرانی - پوررضا - عامری - دولتآبادی - کاظمی- سنندجی - دکتر زنگنه - قبادیان - اکبر - سیفپور فاطمی- دکتر عبده - قشقایی - علی دشتی - عباس مسعودی - نمازی - محمدعلی مجد - ایرج اسکندری - رضا تجدد - گله داری - حاذقی - جمال امامی- دکتر کیان
غایبین با اجازه روز 29/6/24 آقایان: ذوالقدر - اقبال
غایبین بی اجازه - آقایان: فرمند - فاطمی- امینی - دکتر اعتبار - احمد مؤید قوامی- کفایی - امیر ابراهیمی- صمصام - منصف - تولیت - سید ضیاءالدین طباطبایی - حسن اکبر - دکتر شفق - رفیعی
دیرآمدگان بی اجازه - آقایان: امیر تیمور - عماد تربتی - خلیل دشتی - فرمانفرماییان - خاکباز - فولادوند - ملکمدنی - دکتر کشاورز نبوی - نقابت - اخوان - دولت آبادی - آصف - تیمورتاش - دکتر زنگنه - قبادیان - جواد مسعودی - سیفپور فاطمی- دکتر مصدق - دکتر عبده - عباس مسعودی - تهرانچی - گنابادی - شریعتزاده - یمین اسفندیاری - خلعت بری - نمازی - معدل - دهقان - محمدعلی مجد - ایرج اسکندری - ثقتالاسلامی- دکتر آقایان - صادقی - حاذقی - ذکایی - دکتر کیان - اریه - پور رضا - قشقایی - دری.
عدهای از آقایان نمایندگان مذاکرات قبل از دستور را تقاضا و جمعی دیگر منعقد به ورود در دستور بوده و چون عده برای اخذ رأی و تعیین تکلیف کافی نبود آقای محمد طباطبایی عقیده داشتند مجلس وارد دستور شده و پس از حصول اکثریت و اخذ رای اجازه نطق بعد از دستور داده شود - آقای دکتر مصدق با ورود در دستور مخالف و معتقد بودند چون جریانات خلاف قانونی در کشور واقع شده مقتضی است برای اظهار آن مطالب بنا به مصلحت و نفع عمومیقبل از دستور به ایشان اجازه نطق داده شود ولی نظر به این که عده برای اخذ رای و تعیین تکلیف کافی نبود مقارن ظهر به عنوان تنفس تعطیل و نیم ساعت قبل از ظهر روز پنجشنبه 29 شهریور ماه مجدداً به ریاست آقای محمد صادق طباطبایی تشکیل و از لحاظ حصول اکثریت صورت مجلس مورد تصویب واقع و آقای سپهبدی وزیر امور خارجه برای رفع سوءتفاهم نسبت به ذکر تاریخ دوم مارس 1945 در یادداشتی که از طرف وزارت امور خارجه راجع به تخلیه ایران به سفارتخانههای دول متفق در تهران ارسال شده اظهار داشتند منظور دولت ایران از ارسال یادداشت نامبرده این بوده که تخلیه ایران خیلی زودتر و قبل از شش ماه صورت گیرد و بالأخره تا تاریخ مذکور باید کشور ایران از کلیه قوای متفقین تخلیه شده باشد و به همین ترتیب نیز تلگرافی به سفیر کبیر ایران در لندن مخابره شده که در کنفرانس لندن این موضوع اصولی
و حق محرز کشور ایران تذکار داده شود. ضمناً اظهار داشتند قوای اتحاد جماهیر شوروی دیروز تهران و کلیه حوزه آن را تخلیه نموده و قسمت سانسور شوروی نیز ملغی گردیده است.
پس از اظهار مسرت و سپاسگزاری از
+++
این حسننیت و ابراز احساسات صمیمانه به ملت ایران نسبت به ملت شوروی و انتظار تسریع در تخلیه کلیه خاک ایران به بیانات خود خاتمه داده و چون جمعی از آقایان ورود در دستور را تقاضا نموده بودند آقای رضا تجدد مخالف و معتقد بودند برای رعایت اصول پارلمانی برنامه دولت قبلاً مطرح و پس از تعیین تکلیف آن لایحه دو دوازدهم مطرح گردد آقای نقابت به مناسبت انقضا ماه شهریور و ضرورت پرداخت حقوق کارکنان دولت مقتضی میدانستند بدواً لایحه دو دوازدهم مورد تصویب واقع شده پس از آن در همین جلسه شور در اطراف برنامه دولت به عمل آید بالأخره نسبت به اجازه مذاکرات قبل از دستور رأی گرفته شده رد و آقای رضا تجدد پیشنهاد نمودند برنامه دولت قبل از لایحه دو دوازدهم مطرح گردد بعد از توضیح مجدد ایشان آقای محمد طباطبایی با ابراز سپاسگزاری ملت و مجلس شورای ملی ایران نسبت به اقدام اخیر دولت اتحاد جماهیر شوروی و اظهار امیدواری نسبت به تخلیه سریع کلیه خاک ایران از طرف آن دولت و سایر متفقین معظم نسبت به پیشنهاد آقای تجدد مخالف و با تصویب فوریت لایحه دو دوازدهم خروج آن را از دستور برخلاف آیین نامه داخلی دانسته و عقیده داشتند پس از تعیین تکلیف لایحه نامبرده برنامه دولت مطرح و مورد شور قرار گیرد - آقای مهندس فریور به استناد ماده 115 آیین نامه داخلی تغییر دستور را منوط برای مجلس و معتقد به طرح برنامه دولت بودند پس از اخطار نظامنامه آقای شریعتزاده نسبت به پیشنهاد آقای رضا تجدد اخذ رأی شده رد و در این موقع آقای دکتر کشاورز به استناد اصل 12 قانون اساسی نسبت به نقض مصونیت و ضرب و جرح وارده به ایشان از طرف یکی از افسران ارتش و لزوم جلوگیری از مداخله قوه مجریه در شئون قوه مقننه اجازه صحبت خواستند ولی از طرف مقام ریاست تذکار داده شده با رأی به ورود دردستور بالفعل بیانات ایشان برخلاف اصل بوده و مقتضی است در آخر جلسه به عنوان بعد از دستور اظهارات خود را به نمایند و چون آقای دکتر کشاورز پشت تریبون آمده و به تذکر مقام ریاست توجه ننمودند بنابر رعایت اصول نظامنامه مقارن ظهر از طرف مقام ریاست جلسه تعطیل و دیگر تشکیل نگردید.
رئیس - آقای ساسان در صورت جلسه اعتراضی دارید؟
ساسان - در صورت جلسه بنده را غایب نوشتهاند بنده مریض بودم اطلاع هم داده بودم تمنا میکنم اصلاح بفرمایید.
رئیس - بسیار خوب اصلاح میشود - آقا لنکرانی در صورت مجلس است؟
لنکرانی - بنده فقط میخواستم عرض کنم که غیبت بنده در نتیجه کسالت بوده و در مواقعی هم که به واسطه کسالت استدعا میکنم غیبت کامل را حساب نکنند خواستم که در تأخیر هم سرایت بدهند.
رئیس - اصلاح میشود دیگر اعتراضی نیست؟ (گفته شد - خیر) صورت مجلس تصویب شد.
سابقاً یک تصمیمیدر مجلس و خارج مجلس گرفته شد راجع به این که آقایان سعی بفرمایند سر وقت جلسه تشکیل بشود و از این جلسات اخیر یک کارهایی هست استدعا میشود که آقایان سعی بفرمایند (گرچه اشکالاتی هم در خارج بوده است) که جلسه زودتر تشکیل بشود و چون در جلسه گذشته یک اتفاقاتی افتاد ماده 143 و 144 نظامنامه که هر چندی یک مرتبه بایستی قرائت بشود قرائت میشود.
ماده 143 - مخبرین جراید و تماشاچیان باید ساکت بنشینند و اگر از طرف یکی از آنها علامت تکذیب یا تصدیق مشاهده شود فوراً اخراج خواهد شد.
ماده 144 - هر تماشاچی که باعث اغتشاش مذاکرات یا اختلال نظم شود فوراً به محاکم مرجع جلب میشود.
رئیس - عرض کنم در جلسه گذشته اینجا ترتیبی پیش آمد و گفته شد که آقای دکتر کشاورز در آخر جلسه نطق کنند ولی بعد جلسه به هم خورد و قرار شد که در جلسه بعد صحبت کنند در خارج هم همین طور صحبت شد و بنا بود در جلسه پیش بنا به سابقه صحبت بکنند ولی از ایشان خواهش شد که به واسطه تنگی وقت بگذارند برای جلسه فردا یا پس فردا ولی خود ایشان مایلند که امروز صحبت کنند و به علاوه آقای دکتر مصدق و چند نفر دیگر هم اجازه نطق قبل از دستور خواستهاند دستور هم همان بوده است حالا اگر آقایان اجازه میفرمایند آقای دکتر کشاورز بیایند صحبتهایشان را بکنند بعد آن وقت وارد دستور بشویم.
جمعی از نمایندگان - بفرمایند صحبت کنند.
3 - بیانات آقای دکتر کشاورز راجع به جریانات اخیر
دکتر کشاورز - آقایان نمایندگان مطالبی را که من امروز در حضور شما بیان میکنم به نظر من به قدری اهمیت دارد که من نه به عنوان یک نماینده فراکسیون توده مجلس شورای ملی بلکه به عنوان یک نماینده به معنای اعم با شما نمایندگان نه به عنوان نمایندگان فراکسیونهای مختلف مجلس بلکه به عنوان نماینده به عنوان اعم بالای مبارزههای پارلمانی بالای اختلافات دستهجات مختلف مجلس شورای ملی با شما صحبت میکنم.
اصل دوازدهم قانون اساسی میگوید: به هیچ عنوان و به هیچ دست آویز کسی بدون اطلاع و تصویب مجلس شورای ملیحق ندارد معترض بشود اگر احیاناً یکی از اعضا علناً مرتکب جنحه و جنایتی شود و در حین ارتکاب جنایت دستگیر گردد باز باید اجرای سیاست درباره او با استحضار مجلس باشد. این روزها وطن عزیز ما روزهای بحرانی را میگذراند و وظیفه هر نماینده وطن پرستی است که اوضاع را در مقابل نمایندگان مجلس در مقابل ملت ایران تشریح کند و مسئولیتی را که در مقابل ملت ایران به عهده گرفته است انجام بدهد. برای اینکه آقایان توجه بکنند که ضرب و کتک زدن به یک نماینده یک مطلب ساده نیست مجبورم بیست و چند سال عقب بروم و بعضی مطالب را با آقایان نمایندگان محترم یادآوری کنم وقتی که سردار سپه خواست در ایران رژیم دیکتاتوری را برقرار کند عیناً عملیاتی را که امروز در تهران به دست حکومت نظامیانجام میشود شروع کرد یعنی آن موقع هم احترام نمایندگان ملت مصونیت نمایندگان مجلس مراعات نشد آن روزها هم به نمایندگان توهین میکردند. یکی از نمایندگان در سرسرای مجلس برای من تعریف میکرد میگفت در آن روزها یکی از نمایندگان مجلی یا یکی از نویسندگان مبرز تهران با هم در خیابان حرکت میکردند آژان به آنها دستور داد به پیاده رو بروید و با توهین این دستور را داد آن نویسندگان که همراه نماینده بود برگشت و به آژان گفت که این آقا نماینده مجلس هستند معذرت میخواهم از این حرف ولی آن آژان برگشت و گفت هر خری هست باشد از اینجا سردار سپه شروع کرد یعنی به آژانها هم دستور داد که مصونیت وکلا را اهمیت ندهد پشت سر شما دفاع خواهد کرد. آن روزها هم مدیر روزنامه را ترور کردند آن روزها هم مطبوعات مخالف را بستند آن روزها هم مطبوعات مخالف را بستند آن روزها هم حکومت نظامی برقرار کردند و آقایان به خاطر دارند که دنباله این وقایع به واقعه سقاخانه آقا شیخهادی رسید و قنسول آمریکا ماژرایمبری را کشتند. من کار ندارم که این بیست سال حکومت دیکتاتوری در ایران باعث چه فجایعی شد آن را تمام ملت ایران میداند نمایندگانی که اینجا نشستهاند از آن وضع بیست ساله بهتر از همه اطلاع دارند به عقیده من بزرگترین ضرری که دوره دیکتاتوری برای ایران بار آورد این بود که از ملت ایران آزادی اجتماعات و آزادی عقیده و آزادی فردی را سلب کرد و با برقرار کردن یک رژیم پلیسی کاری کرد که نه تنها افراد ایرانی به هم اعتماد نداشتند بلکه در یک خانه هم برادر از برادر پدر از پسر مادر از فرزند خودش ظنین بود و کار را به جایی رساندند که ایران تبدیل شد به یک محلی که هیچ کس در آن به دیگری اعتماد نداشت البته اوضاع بیست ساله گذشت متفقین ما وارد ایران شدند و رضاشاه با کیفیتی که آقایان میدانند از ایران رفت ولی انصاف بدهید آیا جز رفتن رضاشاه در آن دستگاهی که با او همکاری میکرد یعنی با رضا شاه برای انجام این اعمال دیکتاتوری همکاری میگرد هیچ تغییری حاصل شد؟ انه والله همان ژاندارمری یعنی ببخشید آن امنیه که فقط اسمش عوض شد و ژاندارمری شد همان امرا به جای خودشان باقی ماندند همان شهربانی به جای خودش باقی مانده فقط مختاری از راسش رفت. بنابراین در دستگاهی که با رضا شاه همکاری میکرد و زور رضاشاه آنها بودند یعنی امنیه و پلیس و امرای لشکر و بعضی از افسران ارشد مطلقاً تغییری حاصل نشد. در این چهار سالی که ملت ایران با قوای فاشیسم در جنگ بود و دار و ندار خودش را در طبق اخلاص گذاشت و به جبهه آزادی خواهان دنیا کمک کرد تا بر فاشیسم فایق بیایند ملت ایران چه بدبختیها و صدمات کشید آن هم لازم به تذکر نیست برای اینکه همه ملت ایران و آقایان از آن اطلاع دارند و همهمه دوستان ما آن را تصدیق میکنند ولی ملت ایران تمام این مصائب و بدبختیها رامتحمل شد برای این که اقلاً بعد از جنگ برای او یک زندگانی بهتری تهیه بشود در مدت جنگ وضع قماش قند شکر چای آزادی فردی آزادی مطبوعات را شما بهتر میدانید شما همه باید تصدیق بکنید که ملت ایران گرسنه بود گرسنه است همه باید بدانید که ایران لخت بوده و هست همه باید بدانید که ملت ایران نود و چند درصدش سواد ندارند اینها مطالبی است که من اطمینان دارم هر نماینده بیغرضی تصدیق دارد آقایان اگر ملت ایران در چهار سال جنگ این خدمات را تحمل کرد برای این بود که بعد از جنگ اقلاً زندگانی راحت تر و آزادتری داشته باشد و اقلاً آنهایی
+++
که به طور وضوح به ملت ایران و به حقوق مردم ایران خیانت کردهاند محاکمه و مجازات بشوند آیا در تمام این مدت یک نفر از کسانی که به حق ملت ایران خیانت کرد یکی از کسانی که از بیتالمال ملت ایران دزدید محاکمه و مجازات شدهاند؟ نه. آیا در بین کسانی که در رأس امور مملکت واقع شدهاند افراد دزد و خائن پیدا نمیشود! این که خلاف آن چیزی خواهد بود که اینجا کراراً گفته شده است که حتی پرونده دزدی بعضی اشخاص آمده پرونده رشوهخواری بعضی از نمایندگان آمده (دکتر طاهری - نمایندگان؟) بله بعضی از نمایندگان بعضی پروندهها درست شد بالأخره بعضیها هم متهم شدند (بعضی از نمایندگان - کیها بودند آقا اسم ببرید) بسیار خوب یکیش آقای گلهداری (محمد طباطبایی - دیگر کی؟) حالا آقایان بهتر از بنده میدانند اجازه بدهید وارد مذاکرات دیگری نشوم من با شما به عنوان نماینده به طور اعم صحبت میکنم من شما را یک نفر نماینده در نظر میگیریم نه عضو فلان فراکسیون (بعضی از نمایندگان - بفرمایید آقا) اجازه بدهید باعث تشنج مجلس نشویم تنها خوشحالی که مردم ایران داشتند این بود که بعد از قضایای شهریور تا اندازه به احزاب و جراید ایران اجازه اظهار عقیده و اظهار حیات بدهند آقایان بودن احزاب و جراید مختلف المسلک جزو اصول مشروطیت است لازم آزادی و دموکراسی است نباید ترسید از احزاب و جراید ولی متأسفانه در موقعی که جنگ تمام شده در موقعی که در دنیا ملل متفق ما نشستهاند و دارند سعی میکنند که بقایای رژیمهای دیکتاتوری را از بین ببرند در این موقع در مملکت ماجرایی را توقیف میکنند الآن که من در مقابل شما صحبت میکنم بیش از سی و چند روزنامه مخالف دوت توقیف است و چند موافق دولت یعنی دو سه تا موافق دولت و سی و چند روزنامه مخالف دولت توقیف است مدیران جراید را توقیف کردند حبس کردند زجر دادند در احزاب را بستند در اتحادیههای کارگری را بستند بدون این که علتش معلوم شود بدون این که یک عده را محاکمه کنند و بگویند اینها فلان تقصیر را دارند آخر حزب که تقصیر ندارد مدیر روزنامه اگر تقصیر دارد باید او را برد در محاکمیکه قانون اساسی معین میکند محاکمه کرد و مجازات نبود روزنامه نویس جرأت نکند خلاف قانون اساسی چیزی بنویسد من کاری به این ندارم که حکومت آقای صدر یک حکومتی است که تا امروز از لحاظ این که رای اعتماد از مجلس شورای ملی نگرفته است یک حکومت غیر قانونی است (جمعی از نمایندگان - این طور نیست قانونی است) من به این کاری ندارم و وارد این بحث نمیشوم اما یک نکته را ناچارم که تذکر بدهم و آن این است که در داخل این دولت با این کیفیت یک دولت دیگری به وجود آمده است که از این دولت نیز که به قول بعضیها قانونی و به عقیده بعضی دیگر و بنده غیر قانونی است پیروی نمیکند این دولتی که در داخل دولت آقای صدر پیدا شده حکومت نظامیاست و دولتی است که اعتنایی به گفتههای رئیسالوزرای شما هم ندارد (بعضی از نمایندگان - دلیلش را بفرمایید) دلیلش فراوان است آقای صدر دستور میدهند که فلان مدیر روزنامه توقیف شده را آزاد کنید حاکم نظامی تهران میگوید من دستور آقای صدر نخست وزیر را نمیخوانم به علت این که در موقع انتخاب من به حکومت نظامیتهران از طرف هیئت وزرا به من اختیارات تامه داده شد اگر بخواهید من حرفتان را گوش بکنم یا باید اختیارات تامه من را بگیرید یا باید مرا عزل کنند و الا چون به من اختیارات تامه دادهاند من از همانهایی که به من اختیارات تامه دادهاند حرف شنوایی ندارم آقای صدر دستور میدهند که فلان روزنامه را از توقیف خارج کنند اینجا حاضر است روزنامه و مخالف دولت است حکومت نظامی روزنامه را از توقیف خارج نمیکند و میگوید من این دستور را اجرا نمیکنم (تهرانچی - چون رای اعتماد ندارد به واسطه آن است) (خنده نمایندگان) آقایان در مملکت مشروطه سه قوه است قوه مقننه، قوه قضاییه و قوه مجریه ولی از لحاظ این که اختیار قانونگذاری و اختیار انتخاب کابینه وزرا به دست قوه مقننه است پس اختیار مملکت در دست مجلس شورای ملی است (صحیح است) و قوه مجریه حق نداردکه در امور مربوط به قوه مقننه دخالت کند قوه مجریه حق ندارد که نسبت به نمایندگان مجلس هتک احترام کند این صریح قانون اساسی است و حتی قوه مجریه حق ندارد که یک نفر قاضی را توقیف کند توقیف یک قاضی در حالی انجام میگیردکه او را از مقام قضا بر کنار شده باشد قاضی باید از طرف محکمه مربوطهاش یعنی از طرف محکمه انتظامیمعاف شده باشد و بعد حق توقیف او را دارند در همین روزها آقای شعله ور قاضی دیوان کیفر اعمال دولت را حاکم نظامی از پشت میزش توقیف کرده است و بعد از آن که صدای قضاوت درآمد و بعد از آن که قضاوت دیوان کیفر اعتراض کردند که ما دیگر کار نمیکنیم اگر میخواهید این قدر در قوه قضاییه دخالت کنید در آن موقع مجبور شدند که آزادشان کنند این دخالت حکومت نظامیدر قوه قضاییه این کشور است من این عرایض را که میگویم توجه بکنید برای این که خدا شاهد است اگر بنا باشد حکومت نظامیدر این مملکت مستولی بر مجلس شود نه شما میمانید نه ما برای آنها دوست و دشمن هیچ فرقی نمیکند آقایان ملاحظه فرمودید که سردار سپه در اول کارش یک عده همکار انتخاب کرد ولی چون آن همکارها از کنه مطالب مسبوق بودند یکی یکی آنها را از بین برد سرنوشت تیمورتاش سرنوشت سردار اسعد داور سرنوشت آنهایی که به دست سردار سپه با این که همکارش بودند از بین رفتند و فیروزه نصرتالدوله را به خاطر بیاورید تصور میکنید که امروز اگر یک نماینده مجلس را در ملاء عام روز روشن ساعت شش بعد از ظهر پنجاه نفر نظامی میگیرند و با ته تفنگ میزنند و دستش را و سرش را و کتفش را میشکنند و مجروح میکنند به تصدیق یک سرهنگ پزشک ارتش شما تصور میکنید که بعد از این نوبه شماها نخواهد رسید؟!! نوبه همه خواهد رسید و بنابر مثل معروف این شتری است که در خانه همه خواهد خوابید (دکتر مجتهدی - انشاءالله) آقایان شاید شنیدهاند جسته گریخته که روز جمعه 12 روز پیش یک عده سربازان مأمورین حکومت نظامیبه کلوپ حزب توده ایران در شهر ری ریختند یک عده کارگر دور هم جمع شده بودند صحبت میکردند اینها را متفرق کردند با ته تفنگ چند نفر را مجروح کردند من به شرافتم قسم میخورم که خودم مجروحین با سرنیزه را دیدم. آقایان من را همه در این مملکت میشناسند من مردی نیستم که دروغ بگویم مردم تهران مرا میشناسند شماها هم که اینجا نشستهاید مرا میشناسید اگر اختلاف عقیده سیاسی در بین ما باشد آن به جای خودش محفوظ ولی همه تان میدانید که من مرد - تلفون کردم به سرتیپ دروغگویی نیستم شماهایی که مخالف من هم هستید اگر انصاف داشته باشید تصدیق میکنید که من دروغ نمیگویم - تلفن کردم سرتیپ اعتماد مقدم حاکم نظامی تهران که آقای سرتیپ خدا را خوش نمیآید به این مردم بدون دفاع با اسلحه حمله کنند اینها که وسیله دفاع ندارند اینها را با زبان خوش با تشوییات با ملایمت متفرق کنید به من جواب دادند با تندی و با همین عبارات که عرض میکنم شما هرزگی نکنید تا من برای شما سرنیزه نکشم این طرز زیبایی است که ایشان با یک نماینده مجلس میکنند و شما هرزگی نکنید تا من برای شما سرنیزه نکشم آقایان نمایندگان مجلس من هرزه هستم؟ آیا شماها از این حرفی که به یک نماینده مجلس میزنند خجل نمیشوید شما آقای ثقتالاسلامیکه در صف مخالف من قرار گرفتهاید آیا من را یک مرد هرزهای میشناسید؟ شما آقای خاکباز شما آقای کاظمی من را یک مرد هرزه شناختهاید؟ تا به حال هرزگی کردهام؟ یک طبیب درجه اول این مملکت یک استاد دانشگاه که یک سال و چند ماه است در مجلس با شما محشور است ازش هرزگی سر میزند؟؟ ملاحظه بفرمایید این حرفی است که آقای سرتیپ اعتماد مقدم به یک نماینده مجلس میزند و بعد از آن دستور دادن که کلوپ حزب و اتحادیه کارگران را تصرف کنند ساعت 8 بعدازظهر بود که یک صف نظامیجلو کلوپ حزب گذاشتند و گفتند کسی از کلوپ خارج نشود و کسی هم به کلوپ حزب داخل نشود در این موقع من با آقای دکتر رادمنش توی کلوپ حزب بودیم آمدیم جلو در کلوپ به یک آقای ستوان یک کمی که مأمور این عمل بود گفتیم آقا ما نماینده مجلس هستیم من دکتر کشاورز هستم ایشان دکتر رادمنش هستند گفتند شما را میشناسم گفتم اجازه بدهید ما میخواهیم برویم آقای رئیس شهربانی و آقای فرماندار نظامی را ببینیم و بپرسیم که برای چه این عمل را کردهاند؟ گفتند که من از طرف آقای فرماندار نظامی تهران دستور دارم که وکیل و غیر وکیل را در داخل این عمارت نگهدارم تا دستور ثانوی برسد خدا شاهد است و باز میگویم به شرافتم قسم که عین همان عبارتی است که ایشان گفتند شاهد هم دارم شاهد کی بود؟ رئیس کلانتری 3 شهر یک آقای سروانی ایستاده بود بهش گفتم آقای سروان اگر مرد باشرفی هستی در هر محفلی از شما این سوال را کردند حقیقت را بگو آیا این جلوی مرا گرفته است و نمیگذارد که من از اینجا بیرون بروم گفت که من آدم باشرفی هستم و شهادت میدهم که جلوی شما را گرفته است و به آن ستوان گفت آقا ایشان نماینده مجلس هستند آن ستوان گفت من نمیدانم آقای سروان من از طرف رئیس خودم این دستور را دارم که ایشان مافوق من هستند آقایان این قضیه مافوق برای این مملکت بلا میشود شاید مافوق دستور داد مجلس شورای ملی را به توپ ببندید باید مجلس شورای ملی را به توپ بست یکی از این مافوقها را من حرفشان را شنیدم در حضور
+++
آقای سرتیپ ضرابی رئیس شهربانی و دو نفر افسر ژاندارمری که اسمشان را نمیدانم (و آقای رئیس شهربانی قطعاً میداند) و آقای سرهنگ بهنام حاکم نظامیما با این اشخاص صحبت کردیم آقای سرتیپ علوی خواهر زاده آقای سرتیپ اعتماد مقدم در مقابل همه این آقایان میگفت به من اگر دستور بدهند یک یک نمایندگان مجلس را گلوله بزنید میزنم اگر مافوق دستور داد که مجلس شورای ملی را به توپ ببندید به توپ میبندم آقایان نمایندگان به شرف خودم قسم این عین حقیقت است. جلوی سرتیپ ضرابی و سرهنگ بهنام میگفت (لنکرانی - گه خورده است آقا) شما اینجا نشستهاید و مشغول زد و خورد و مباحثه در سر جزییات هستید در صورتی که تصمیم گرفتهاند همه را از ریشه بکنند ریشه اصول آزادی و مشروطیت را از بیخ میکنند آن روز دیگر نه دکتر کشاورز است نه شما آن روز دیگر مجلس هم وجود ندارد آن روز اگر گفتند این کاغذ سیاه است باید گفت بله سیاه است آن روز اگر گفتند ماست سیاه است بایدگفت بله سیاه است آقایان نمایندگان ما باید در موقع خودش این اصول را حفظ کنیم این حق را پدران ما زحمت کشیدند و خون ریختند و گرفتند پدر خود من در 42 سالگی مرد او نماینده دوره اول و دوم گیلان در مجلس شورای ملی بود در سرسرای همین مجلس سکته کرد و در همین مجلس فوت کرد. آنهایی که از دوره اول و دوم مجلس ماندهاند به خاطر دارند و او را میشناختند (طوسی - صحیح است) اسمش محمد وکیل التجار بود.
آقایان قبول نکنید که خونبهای پدران ما پایمال سرنیزه نظامیها بشود قبول نکنید؟ اگر شرافت دارید قبول نکنید. باری آن شب جلوی ما را گرفتند و نگذاشتند که ما بیرون برویم یک ربع حبس بودیم دو نفر نماینده مجلس یک ربع حبس بودند بعد از یک ربع حبس آقای سرهنگ بهنام از طرف شهربانی آمد و الحق در آن شب من ازش انسانیت دیدم آمدم جلو و گفت من از شما معذرت میخواهم که این طور شده و گفت شما بفرمایید بیرون ما رفتیم بیرون در آن روز دیگر کسی را به کلوپ راه ندادند یک عده جراید را بستند روزنامهها را توقیف کردند شما هم قطعاً خیابان فردوسی را دیده اید که به چه حال در آوردند. برای این که هزار تا کارگر لخت و گرسنه میرفتند در این کلوپ مینشستند صحبت میکردند اینها چه کاری میتوانستند بکنند؟ اینها کجاها را میخواهند بگیرند؟ اینها کدام فجایع را میتوانند بکنند (یکی از نمایندگان - لیقوان) انصاف بدهید وقتی که کلوپ حزب توده را 8 روز تحت اشغال درآوردند بعد از این که 8 روز تفتیش کردند طبق آن چه که در روزنامههای خودشان نوشتهاند یعنی در روزنامههای طرفدار دولت و مخالف ما نوشتهاند دو تا چوب و یک مقدار سنگ که برای ساختن سالن نمایش بود و دو تا کلید در توی حوض و یک دهشاهی پیدا کردند چیز دیگری آنجا نبود این انصاف است این اشخاص با بودن دو لشگر در تهران و عده زیادی پاسبان و عده زیادی ژاندارم درب یک کلوپ حزبی را به این عنوان که شاید شلوغ بکنند ببندند که اینها میخواهند شلوغ بکنند؟ آخر از مشروطیت ایران دیگر چه باقی میماند؟ اگر یک عده نتوانند دور هم بنشینند و صحبت بکنند و حقوقشان را بگیرند دیگر این چه مشروطیت و دمکراسی است؟ روز ی شنبه خیابان فردوسی خلوت بود اگر کسی از آنجا عبور کرده است میداند که از سی سرتوپخانه تا جلوی خزانهداری کسی را نمیگذاشتند پیاده عبور کند و یا صف نظامیجلوی مردم را گرفته بودند که کسی عبور نکند من از مطبم ساعت شش و ربع کم بعد از ظهر در آمدم. آمدم از خیابان سوم اسفند داخل خیابان فردوسی شدم و پیچیدم به طرف خیابان اسلامبول و سر کوچه برلن دیدم که در پانزده قدمی سربازان دارند مردم را به ته تفنگ و سرنیزه میزنند و متفرق میکنند و دیدم یک افسری آنجا هست من با او صحبت کردم و گفتم که این مرد بیچاره را نزنید من با زبان خوش به آنها میگویم که متفرق شوند گویا مرا شناخت برای این که با کمال آرامیاول به من جواب داد که این پدرسوختها را جز با سرنیزه نمیشود آرام کرد و در این بین یک کسی مرا صدا زد و گفت دکتر کشاورز ما را میکشند پدر ما را در آوردند چقدر شما میگویید آرام باشید و مقاومت نکنیم خدا شاهد است این عین عباراتی است که صدا کرد و به من گفت در این موقع این افسر هفت تیری در آورد و کشید روی سینه من مثل این که میخواست خالی کند. نمیدانم مثل این که با فشنگ نداشت یا رحم کرد (خنده نمایندگان) یا این اندازه قساوت قلب نداشت ولی خدا شاهد است گرفت توی سینه من ولی بعد از آن نمیدانم چطور شد منصرف شد و لوله پارابلوم را گرفت در دستش و با ته آن به شدت زد به سر من شاید یک عده از آقایان دیدهاند که چه به سر من آمده است معذلک جلسه بعد که به مجلس آمدم سرم را نبستم با این که یک عده از آقایان نمایندگان من جمله آقای مهندس فرپور زخم سر مرا نگاه کرند و به من گفتند بیاحتیاطی است باز بودن این سر گفتم میترسم اگر دو جلسه با سر بسته بیایم به مجلس به من بگویند تظاهر میکند (مهندس فرپور - (صحیح است) برای این فکر را نکنند سرم را باز کردم ولی زخم سر من هنوز خوب نیست بیایید ملاحظه بفرمایید چه جور است (صحیح است) (فیروزآبادی - مختصرتر بفرمایید که دو دوازدهم هم تصویب شود) (دکتر رادمنش - مجلس رئیس دارد) بعد هم یک لگد محکمی به شکم زد بعد یک سیلی به صورتم زد من برگشتم و گفتم آقا جان من دکتر کشاورزم من نماینده مجلسم شما نباید مرا بزنید حتی نگفتم که تو حق نداری من را بزنی من حرف با کسی که میزنم حساب دارد یک کلمه از کلماتی که میگویم بیاختیار از دهنم در نمیآید گفتم شما نباید مرا بزنید برای این که اگر میگفتم حق نداری شاید عصبانی بشود و وقتی گفتم که من دکتر کشاورز نماینده مجلس هستم گفت پدر سوخته و حالا دنبال پدرسوخته را خجالت میکشم بگویم گفت پدر سوخته فلان تو را میزنم برای این که دکتر کشاورز هستی بزنید پدر سوخته را آن وقت چهل نفر نظامی مسلح ریختند به سر من و مرا زدند ساعت شش بعد از ظهر بود و هزار نفر آنجا بودند عده از اعضای ادارات در آن موقع بودند و دیدند اینها زشت است که بگویند کارگرها سنگ برداشتند و زدند به کله دکتر کشاورز همه بودند و دیدند اعضای ادارات بودند یک عده از صاحب منصبان عالی رتبه وزارت مالیه و کشور آنجا بودند یک عده از افسران بودند و دیدند و گفتند ما به چشم خودمان دیدهایم که چهل نفر ریختند سر دکتر کشاورز را شکستند و شکم او را مجروح کردند همه دیدهاند باری مرا بردند نزد آقای سرهنگ دکتر محمدعلی صدر که بعد از یک ساعت بعدش بود بنده را دیده است این تصدیق را داده است.
در تاریخ 25/6/24 در ساعت هفت و نیم بعد از ظهر آقای دکتر کشاورز به علت شکاف ناحیه قدامی سر به طول تقریباً 4 سانتیمتر که در نتیجه ضربه تولید شده و زخم سطحی شکم و ضربه شدید کتف راست و زخم سطحی دست راست به طول تقریباً سه سانتی متر به محکمه اینجانب مراجعه نموده و تحت معالجه قرار گرفتند . این وضع حال من است که یک طبیب ارتش حال مرا تصدیق کرده است. من نرفتم پیش دکتر یزدی رفیق خودم برای این که نگویید گواهینامه که دکتر یزدی برای دکتر کشاورز بنویسید ارزش ندارد چون غیر طبیب نمیتواند بفهمد که طبیب شرافتش بالای این چیزها است یک طبیب اگر بالای سر دشمنش برود و ببیند وضعیت مزاجی او را نمیتواند غیر واقع تصدیق کند (دکتر مجتهدی - صحیح است) چون ممکن بود یک عده تصور غلط بکنند من رفتم پهلوی یک نفر سرهنگ دکتر ارتش آنهایی که طبیب حقیقی را نمیشناسند و نمیدانند که شغل طبابت چقدر در انسان وجدان و شرافت تولید میکند این تصدیق است من نیم ساعت بعد از واقعه یک ساعت پیش از مراجعه به طبیب برای این که وکیل هستم و وظیفه خودم را میدانم یک وکیلی هستم که میدانم در مملکت مشروطه وقتی یک بلایی به سر وکیل میآید باید به رئیس مجلس مراجعه کند رفتم نزد رئیس مجلس و به ایشان گفتم.
آقای رئیس مجلس من چه کنم مدافعه از حقوق من وظیفه شما است مرا به این حال انداختهاند چه باید بکنم فرمودند که من با رئیس الوزرا صحبت میکنم با اعلیحضرت صحبت میکنم خوب این یک جوری است مؤتمنالملک هم یک جوری بود مؤتمنالملک وقتی که مردم را زدند مردی که مصونیت نداشتند وقتی که مردم را در مجلس زدند بلند شد و به سید کمال گفت که زنگ بزن مجلس تشکیل بشود که من به این مرد که حالی کنم که در خانه ملت ملت را نمیشود زد (مقصود سردار سپه بود) او لابد یک چیزی فهمیده بود که نخواست توی ما بیاید آقایان من اول رفتم پیش رئیس مجلس آقای رئیس مجلس این فرمایش را فرمودند بعد رفتم پیش دکتر سرم را بست و شکمم را بست و دستم را بست بعد رفتم وضع من این بود خداوند را به شهادت میطلبم و شرافتم را گرو میگذارم که یک کلمه خلاف نگفتم و تمام عین واقع است و میدانم که آقای وزیر جنگ گفتهاند که صاحب منصبی که بنده را زده است بنده را نمیشناسد بنده هم او را نمیشناسم بعد فهمیدم برادر زاده آقای فرزین است و داماد برادر آقای رئیس مجلس هم بدبختانه هست خوب این تصادف است شنیدم که آقای زند گفتهاند که آن صاحب منصب پارابلوم را در آورده و گفته بود که این دسته پارابلوم را اگر من به سر دکتر کشاورز زده بودم که سرش میشکافت و نمیتوانست بلند شود بنده خیال میکنم که حالا پشیمان است که چرا آن طور نزده است (لنکرانی - پشیمان نمیشود آقا) بلی آقا در نظر بگیرید آقایان نمایندگان که یک وکیلی را این طور بزنند و یک طبیبیان تصدیق را بهش بدهد و بعد بگویند که او را نزدهاند چطور میشود این واقعه در خیابان فردوسی اتفاق میافتد و در خیابان فردوسی سنگ پیدا نمیشود از نبودن سنگ در خیابان فردوسی
+++
خودش پیدا است و بهترین دلیل کذب گفتار مخالفین من است (گلهداری - سنگ در جیبشان بوده است) به آقای گلهداری چون قبلاً بنده موضوع پرونده شما را گفتم شما حالا میگویید سنگ توی جیبشان بوده است ولی کدام ما راست میگوییم ملت ایران و نمایندگان باشرف مجلس قضاوت میکنند که کی راست میگوید این وضعیت ما بود این وضعیت یک مطلب ساده نیست ملاحظه بفرمایید حتی در زمان سردار سپه وقتی که میخواستند یک کسی را از بین ببرند ترورش میکردند مدرس را ترور کردند بعد به ظاهر گشتند که قاتلش را پیدا کنند عشقی را ترور کردند بعد همان شهربنی میآمد و میخواست قاتل را پیدا کند حتی وقتی که میخواستند در آزن زمان یک نماینده را حبس کنند یک نماینده را بکشند و از بین ببرند ظاهر قانونیش را حفظ میکردند میآمدند به مجلس شورای ملی میگفتند که این نماینده باید صلب مصونیت ازش بشود وقتی ازش سلب مصونیت میکردند بعد هر بلایی که میخواستند سر آن وکیل میآوردند ولی در تاریخ مشروطیت هیچ سابقه ندارد مأمورین حکومت نظامی مأمورین دولت یک وکیل را با علم به این که وکیل است با این وضع بد در خیابان بزنند به خدا این مرتبه برای شما حکومتی به مراتب سختتر از حکومت دیکتاتوری سردار سپه میآوردند این را باور کنید که آن روز فرقی بین ما و شما نمیگذارند امروز جان و مال و ناموس مردم دست چند نفر سرتیپ و سرلشکر است من سابقه فامیلی آقای سرتیپ اعتماد مقدم را نمیدانستم توی روزنامه خواندم که جدش امیرکبیر را کشته است (سیفپور - بسیار آدم شریفی است) آقا جد این شخص را در روزنامه خواندم که قاتل امیرکبیر بوده است لابد او هم برای این که میخواسته است اطاعت مافوق را بکند (صحیح است) ایشان هم از قرار معلوم دستور از آقای سرلشکر ارفع میگیرند من در همین مجلس شورای ملی یک عده از آقایان نمایندگان رادیدم که داد و فریاد میگردند که این دودستگی در ارتش برای چیست مگر نبود این دودستگی؟ مگر بین سرلشکر از رفع و سرلشگر رزمآرا اختلاف نبود مگر دو دستگی بین این دو سرلشگر نبود؟ (قبادیان - سرلشگر ارفع از افسران پاکدامن است - صحیح است) بلی آقای قبادیان من امروز هرچه دارم میگویم در یک مملکتی ریاست ستاد ارتشش را که باید در آنجا مطالب محرمانه مربوط به کشور کاملاً محفوظ بماند دست یک کسی که مادرش انگلیسی است و زنش انگلیسی است نمیدهند (یک نفر از نمایندگان - مادرش روسی است) فرق نمیکند آقایان در مملکت انگلستان ریاست ستاد ارتش را به یک نفر که مادرش ایرانی و زنش ایرانی باشد نمیدهند حالا شما هر چه میخواهید بگویید. (قبادیان - آقای دکتر کشاورز ما همه متأثریم از این پیش آمد و البته باید نسبت به این قضیه رسیدگی کرد) ملاحظه بفرمایید آقایان اینها مطالبی بود اینها وقایعی بود که در این شهر در این روزهای اخیر اتفاق افتاد با این عمل با زدن مردم با مجروح کردن مردم توقیف مدیران جراید توقیف قاضی دیوان کیفر تعرض به مصونیت وکیل مجلس یک عده روزنامهها را هم توقیف کردند در این مملکت وقتی که روزنامهها مینویسند مردم گرسنه هستند مردم لخت هستند مردم میل دارند ببینند که آنهایی که به این مملکت خیانت کردهاند اگر دکتر کشاورز است و اگر دیگری است اگر هر که هست اگر سرتیپ است اگر سرلشگر است اگر به این مملکت خیانت کرده است آنها را میخواهند که مجازاتشان را بببینند این روزنامههایی که این چیزها را مینویسند این روزنامهها را توقیف میکنند اما روزنامههایی که طرفدار دولت هستند ولو هر مطلب ناشایسته را بنویسند توقیف نمیکنند الآن ملاحظه بفرمایید بنده یک قسمت روزنامه سرگذشت را میخوانم به بینید چه چیزهایی در آنجا هست خدا شاهد است که من شرم دارم بخوانم ولی ناچارم آقایان وضعیت بد است کار از کار دارد میگذرد ملاحظه کنید به بینید چه مینویسند من معذرت میخواهم از خانمهایی که در لژ تماشاچیها نشستهاند ولی چاره ندارم (یک کسی وارد اتومبیل شده است این نوشته روزنامه سرگذشت است) آن شخص میگوید دل من ضرباتش شدید شده بود میخواستم ببینم زن یا مرد کدام یک پهلوی من مینشیند آیا میتوانم امیدوار باشم که اتفاقاً خانم جلو بود از میان صندلیها به وضع عجیبی گذشت چشمهایش به من افتاد ابتدا میخواست از من دور باشد نمیدانم در آن لحظه در چشمهای من چه نیرویی ازش درخشیدن گرفت که خانم ناشناس کنار من در صندلی پهلوی من نشست دامن خود را بالا زد تکان خورد رانهای سفید خود را نشان داد پیراهن خواب آبیرنگی تن کرده بود یک نگاه فقط یک نگاه مختصر به من افکند (جمعی از نمایندگان - با همهمه - این چیزها چیست میخوانید؟) اجازه بفرمایید بنده اول عذر خواستم پایینترش ببینید چه نوشته است آقایان نمایندگان با عبارت مرتب میگوید که من دست کردم پستان آن زن به ران این زن و این زن با من رفیق شد یک وری چشم شوهرش و آقایان نمایندگان این روزنامه در این کشور توقیف نمیشود توی این مملکت کجا هستند آن مسلم است آنهایی که اجازه نمیدادند به ناموس مردم تجاوز شود کجا رفتند آنها آیا بزرگان دین ما منظورشان از اسلام این بود؟! کتب ضلال را که قانون اساسی دستور توقیفش را میدهد مگر غیر از این است این روزنامه که ناموس مردم را به باد میدهد این غیر ضلال است؟ دیگر چیزی مانده است برای این ملت؟ آقایان شما که یادتان نرفته است شما که میدانید دخترهای مردم را به چه وضعی و به کجاها میبردند. شما میدانید که همین سرلشکرها صحن مطهر حضرت رضا 4 را چطور مسلسل بستند و مردم بیگناه را کشتند. مگر یادتان رفت؟ مگر نظرتان نیست الآن هم دارند مینویسند که ناموس مردم را این طور دست درازی میکنند آقایان من مسلمان نیستم یا آن کسانی که این چیزها را مینویسند؟ من که عمری را به خدمت مملکت گذراندهام. حضرت امیرمؤمنان میفرمایند آن اکرمکم عندالله اتقیکم (بعضی از نمایندگان - آیه قران است خداوند فرموده است) دیگر بهتر آقایان به خدا قسم است از روزی که توی سرم زدهاند نسیان پیدا کردم به شرافتم قسم دیشب دسته کلیدم را گم کردم زیرا مدت چهار ساعت میگشتم و نمیدانستم کجا گذاشتهام به کلی دارم نسیان پیدا میکنم آقای دکتر همچنین که مرا دیدهاند حال خراب مرا میدانند و این هم گواهی آقای سرهنگ دکتر صدر چهل نفر مرا کتک زدند چهل نفر پرهیزکاری یعنی این که آدم به مملکت خدمت بکنند و به درد جامعه به خورد و به درد مردم برسد چرا همه چیز در این مملکت مفهومش عوض شده و از بین رفته مسلمانی هم مفهومش عوض شده در این مملکت دنیا با کفر باقی نخواهد ماند (بعضی از نمایندگان - با ظلم) این اوضاع افتضاح است دنیا به ما میخندد به طبقه حاکمه ما میخندند ما چه میگوییم در این مملکت مردم باید راحت باشند باید نان داشته باشند باد آزادی داشته باشند آیا ما با دستگاه مشروطه مخالفیم؟ کی از قلم ما از بیان ما یک همچو مطلبی دیده شده؟ ما چند نفر نماینده در مجلس داریم کی چیزی مخالف مصالح مملکت گفتهایم؟ بعضیها ما را متهم میکنند که شما بر علیه شاه صحبت کردهاید ما به شاه مشروطه چه میگوییم؟ شاهی که خودش را در امور مسئول نمیداند و دخالت در امور مملکت نمیکند ما به او چه میگوییم؟ اما یک چیز را نمیشود نگفت من هم نمیتوانم نگویم شما فکر کنید این قضایایی که در خراسان اتفاق افتاد که والله به دین و مذهب قسم نتیجه خرابی و دودستگی ارتش ما است ولاغیر در اینجا خود آقایان اکثریت چندین بار همین موضوع دستگیری ارتش و مفاسد آن را تذکر دادند این آقایان امراء که از همه جای ایران تلگراف وفاداری با اعلیحضرت شاه کردند (سنندجی - شاه نماینده همه اینها است) آقای سنندجی مجلس شورای ملی، شاه، وزیر و وکیل همه نوکر ملت هستند (صحیح است) اینها همه برای خدمت به ملت هستند وقتی ملت ایران و ایران نباشد هیچ کدام اینها به درد نمیخورند (صحیح است) همین حرفها را به سردار سپه هم زدید تا او را این طور کردید (سنندجی - من آن وقت نبودم) مگر یادتان رفته وقتی سردار سپه در بومهن رفته بود همین امرای لشگر تلگراف کردند که ما چنین و چنان خواهیم کرد آخر حالا هم میخواهید همان کارها تجدید شود همه این وضعیات را دارند تجدید میکنند. بنده تعجب میکنم که چرا اعلیحضرت به اینها اجازه میدهد اعلیحضرت باید به این جواب میداد که من شاه مشروطه هستم من برای ملت ایران هستم ملت ایران و قانون اساسی و مشروطیت بالاتر از من است (بعضی از نمایندگان - ایشان همیشه میگویند) من ایرادی به اعلیحضرت ندارم من راجع به امرا دارم صحبت میکنم این امرا از همانهایی هستند که با این طور تلگرافاتی که میکنند پس فردا اگر دستور بدهند مجلس را هم به توپ میبندند بعضیها ما را مخالف مالکیت قرار دادهاند میگویند تو کتک خوردهای برای این است که با مالکیت مخالف هستی در صورتی که این طور نیست کسی که مسلمان است کسی که به قانون اساسی احترام میگذارد نمیشود گفت که مخالف مالکیت است ما با مالکیت نامشروع مخالف هستیم ما مخالف این هستیم که فلان لشکر که دزدیده و مال جمع کرده است این را اسمش را بگذارند مالکیت ما میگوییم اینها را محاکمه کنید اگر مالش است حلالش باشد و اگر دزدیده از او بگیرید و به نفع مملکت صرف کنید (صحیح است) یکی دیگر میگوید که شما گفته اید قشون خارجی نباید از ایران برود ازاین جهت سرتان را شکستهاند و رفقاتان هم در زحمت هستند آخر کدام ایرانی با شرفی است که با بودن قشون اجنبی در ایران مخالف نباشد؟ (صحیح است - احسنت) یک ایرانی که عالم و باسواد است نمیتواند بالای سر خودش خارجی را ببینید (صحیح است) و هیچ وقت قبول نمیکند که بالای سرش اجنبی باشد یا زیر نفوذ اجنبی برود آقای سیفپور فاطمی (سیف پور - صحیح است ، احسنت) دکتر کشاورز زیر بار خارجی نمیرود
+++
دکتر کشاورز یک شخصیت مهم و برجسته علمیاین مملکت است او قبول نمیکند که یک نوکر اجنبی باشد این نسبت به ما صحیح نیست اشتباه میکنید ما مخالف هستیم که حتی یک نفر خارجی در مملکت ایران باشد ما حتی با نفوذ بیگانگان و نوکران مخفی آنها هم مخالف هستیم (صحیح است - احسنت) آنهایی که مخفیانه نوکر خارجی هستند آنهایی که صدها سال طوق نوکری خارجی را بر گردن گذاشتند آنها بیشرف هستند (کاظمی- بفرمایید کیها هستند) ملت ایران آنها را خوب میشناسند آقای کاظمی(هاشمی- البته فرمایشاتتان را بفرمایید) نگذارید مجلس متشنج شود بعضیها میگویند شما تجزیه ایران را میخواهید آن ایرانی که تجزیه ایران را میخواهد بی شرف است آن ایرانی که بخواهد یک ذر از خاک ایران را بدهد به خارجی بیشرف است آقای سیفپور فاطمی(صحیح است - احسنت) آن ایرانی که مخفیانه میرود تحت نفوذ خارجی و پول و مزد نوکری میگیرد او هم بیشرف است آقای سیفپور فاطمی(صحیح است - احسنت) آن ایرانی که میخواهد مخفیانه یا علناً یک ذره از خاکش را بدهد به خارجی یا تحت نفوذ او برود او بیشرف است او بیناموس است حتی اگر تحت نفوذ آنها هم برود (سیفپور - صحیح است - احسنت) هو نکنید آقای سیفپور فاطمی ما ایرانیان گردن کلفتی با کسی نمیتوانیم بکنیم حرف حسابی را با انسانیت و دوستانه باید گفت (سیفپور فاطمی- بنده که تایید فرمایشاتتان را میکنم آقا) نباید به متفقین فحش داد نباید متفقین را تحریک کرد - نباید به همسایگان توهین کرد برای این که آنها قویتر از ما هستند چه انگلستان باشد چه روسیه (صحیح است) آنها قوی هستند و ما ضعیف باید با ملایمت و با منطق به آنها حرف زد من معذرت میخواهم از این که گفتههای من مبادا مورد سوءتفاهم بشود تکرار میکنم به روح پدرم که در همین مجالس سکته کرد و به شرافتم قسم و به قران قسم این مطالبی را که اینجا گفتم عین حقیقت بود یک کلمه پس و پیش ندارد کسی سنگ به سر من نزد من به کسی فحش ندادم به کسی توهین نکردم بلامقمه با علم به این که من دکتر کشاورز و وکیل مجلس هستم چهل نفر با ته تفنگ مرا زدند که هنوز خدا شاهد است راه نمیتوانم بروم که هنوز وقتی که به منزل میروم به کلی بیحال میافتم و نمیتوانم غذا بخورم این بود بلایی که به سر من آوردند آقایان این وضعیت مقدمه تهیه یک رژیم دیکتاتوری در ایران است من به آقایان نمایندگان عرض کردم و باور کنید آقایان که این قضیه به همین جا ختم نمیشود و این بلا به سر همه شماها خواهد آمد و شاید هم مرا هم دیگر زنده نگذارند که یک مرتبه دیگر بیایم پشت تریبون و این عرایض را بکنم این بود که این عرایض را کردم از من گفتن بود آقایان هر عملی که صلاح مملکت و مشروطیت است بکنید. (صحیح است - احسنت)
بعضی از نمایندگان - آقای وزیر جنگ توضیح میدهند.
تهرانی - اگر این عمل صحت دارد و این کار شده است باید جبران کنید و الا چه جوابی دارید بدهید
دکتر کشاورز - اگر گفتند خیر باید فاتحه مشروطیت را خواند .
وزیر جنگ (آقای زند) - بنده از قسمت اخیر بیانات آقای دکتر به قدری متأثر شدم که از آن طوری که در نظر داشتیم به ایشان جواب بدهم صرفنظر کردم آقای دکتر کشاورز علاوه بر این که نماینده مجلس شورای ملی هستند یک طبیب حاذق و طرف علاقه و محبت عده زیادی از اطفال این مملکت هستند (صحیح است) که این اطفال آن طوری که بنده شنیدهام خیلی از ایشان گله دارند که خود ایشان قسمت اعظم از وقت خودشان را صرف سیاست میکنند و بیشتر از این از آنها توجه نمیکنند اما راجع به این قضی که پیش آمد کرده است راجع به علل این که چرا حکومت نظامیبه این شدت فعلاً برقرار شده است و الا حکومت نظامی مکرر گفته شده است که این متکی به قانونی است که عجالتاً حکمفرما است و البته اگر چنانچه آقایان نمایندگان مخالف مقررات این قانون هستند بایستی پیشنهاد بدهند و قانون آن را تغییر بدهند یا این که اساساً بفرمایند که از بین برود ولی مادام که هست هیچ دولتی که خود را مکلف به حفظ امنیت مملکت بداند از آن صرفنظر نخواهد کرد (مهندس فریور - الی الابد باید حکومت نظامیباشد) و عللی که فعلاً موجب تشدید حکومت نظامی شده است از ذکر آنها صرف نظر میکنیم ولی امیدوارم با تحقیقاتی که در اطراف قضایایی که موجب تشدید این عمل شده شروع شده است به زودی مرتفع شود و این سختیها از بین برود حالا آقای دکتر شکایتی دارند از نظامیها که نسبت به ایشان بی احترامیکردهاند بنده در این باب گزارشاتی خواسته ام از فرماندار نظامیو با آن گزارشات متقاعد نشد آنهایی که در آنجا بودند افسری که در آن موقع مأمور محل بوده است او را هم شخصاً خواستهام و تحقیقاتی هم کرده ام آن طوری که ایشان هم گفتند این یک افسری است اسم زریننعل و برادرزاده آقای زرینکفش است (لنکرانی - خوب آقا معلوم شد) این یک افسر تربیت شدهای است و اگر ظاهرش را هم به بینید خشونتی از قیافه او پیدا نیست (همهمه نمایندگان) (آصف - همان طوری که گذاشتند شما صحبت بکنید بگذارید صحبت بکنند) این شخص میگوید که ساعت 6 بعد از ظهر بنده مأمور بودم تقریباً یک قدری بالاتر از بانک ملی در مقابل کوچه برلن جمعیتی ایستاده بود و یک دسته نظامی مأمور حفظ امنیت بود و مأموریت داشت که نگذارد اشخاص از اینجا عبور کنند در این حیص و بیص یک اتومبیلی پیدا شد و یک شخصی از آن اتومبیل پیاده شد و بعد از این یک عده دور ایشان را گرفتند و بعد از این که با ایشان نمیدانم چه صحبتی کردند هورا کشیدند و به طرف نظامیها حمله کردند و در این موقع نظامیها خواستند که فشنگ بگذارند در تفنگ یک عده که مقابل نظامیها بودند فرار کردند و رفتند به طرف بالا ولی بعد وقتی که ملتفت شدند که نظامیها خیال تیراندازی ندارند اینها که دوباره جسور شدند شروع کردند به حمله کردن و در این موقع شروع کردند به سنگ ایرانی و تکههای آسفالت که در قسمت بالاتر خیابان که مشغول تعمیر کردن بودند جمع شده بود بر میداشتند که بیندازند و از آن تکهها یک تکه گویا خورده است به شیشه اتومبیل آقای دکتر که گویا خورده است به سر ایشان و دست و کتف ایشان را هم مجروح کرده است و به عده زیادی از سربازها هم خورده است و مجروح کرده است و آنها را فرستادهاند به مریضخانه و چند نفر دیگر هم که مجروح نشدهاند و اینجا هستند میگویند که نه هیچ گونه مذاکرهای نه صحبتی نه توهینی نسبت به آقای دکتر نکردهاند و در اینجا البته در وسط ایاب و ذهاب عده ممکن است که به ایشان هم یک صدمهای وارد آمده است ولی ایشان قسم میخوردند که نه من و نه کسی به دستور من به ایشان تجاوزی نکرده است بنده نمیخواهم بگویم که آن نظامی هر چه میگوید صحیح است چون آقای دکتر به قدری از روی عقیده و ایمان قسم خوردند و فرمودند که هر چه من اظهار کردم صحیح است که بنده نمیخواهم تکذیب بکنم از طرف دیگر چون بنده سالها قضاوت کردهام عادت کردهام که حرف دو طرف را گوش بکنم و چون بنده نماینده یک طرف هستم نمیخواهم در این قسمت قضاوت کنم قضاوت را بنده موکول میکنم به یک اشخاص ثالثی که مورد اعتماد مجلس شورای ملی باشندیا یک مقام دیگری که آقایان صلاح بدانند مثلاً در دیوان کشور چند نفر از قضات عالیمقام را انتخاب بفرمایند که به این قضیه رسیدگی بکنند بنده به آقای دکتر قول میدهم که هیچ دستوری هیچ امری داده نشده است به نظامیها که آنها نسبت به آقایان نمایندگان مجلس شورای ملی یا نسبت به هر کس دیگری تجاوز بکنند تا بنده هستم که افتخار قضاوت را هم سالها داشته ام بنده هیچ وقت به کسی اجازه نمیدهم که به حقوق افراد از هر طبقه که باشند تجاوز بکنند تا چه رسد به نمایندگان مجلس و اگر معلوم بشود که یک نظامیاز هر طبقه و از هر مقامی که باشد سرلشکر باشد یا سپهبد باشد اگر معلوم شود که به حقوق کسی تجاوز کرده است بنده اینجا قول شرف میدهم که با تمام شدت قانون او را مجازات بکنم و اگر زورم نرسد بنده از این پست فوری مرخص میشوم (جمعی از نمایندگان - احسنت آفرین) ... بعضی از فرمایشات ایشان را البته بنده تصور میکنم چون ایشان یک مرد حزبی هستند از این موقع استفاده کردند و یک نطق غرای سیاسی فرمودند و تهدید کردن مجلس را با این که ممکن است یک اصول دیکتاتوری پدید بیاید تصور نمیکنم امروز یک چنین شخصیتی در ایران باشد (لنکرانی - آقای وزیر جنگ به آن پستی کسی نیست به آن کوچکی کسی نیست)... یعنی به آن عزیز و تصور نمیکنم باشد (لنکرانی - به آن کوچکی و پستی کسی نیست آقا!) ... نه موقع اجازه میدهد و نه چنین شخصی را بنده سراغ دارم چون نظامیه مطیع یک انضباطی هستند و این اظهاراتی که آقای دکتر اینجا گفتند یا اینها صحیح باشد یا اظهارات آن افسر صحیح باشد به هر حال سرباز ترتیبش این طوری است. سرباز را در یک جایی که میگذارند در یک پستی هرجه که میخواهد باشد باید آنها را محافظت بکند بنده چند روز پیش رفتم به بازدید انبارهای ارتش در خارج شهر و همراه من یک سرهنگی نشسته بود وقتی که بنده از آنجا خارج میشدم یک در بزرگی را دیدم باز است و جلویش هم یک سرباز بود وقتی که میخواستم عبور بکنم دیدم این سرباز سرنیزه را کشید جلوی بنده سرهنگ گفت آقا این وزیر جنگ است گفت برای من فرق نمیکند (لنکرانی - آقا همه جا قشون دارند این حرفها چی است؟) (همهمه نمایندگان) ... بعد به سرهنگ گفتم بنشین سرهنگ نشست پهلوی من و گفتم از در دیگر ما باید برویم این سرباز وظیفه خودش را انجام داده است
+++
من از این موضوع خوشحال بودم که وظیفه خودش را انجام داده است اگر مقصری باشد مافوق اوست اگر مافوق دستور بدی داده است مقصر است و اگر سرباز برخلاف قانون کاری کرده است آن مافوق باید جواب بدهد هر سربازی که در سر پست است اگر او را دم در یک جایی گذاشتند یعنی باید هر تصوری که به او دادهاند اجرا بکند آقایانی که در اروپا زندگی کردهاند میدانند که در خیابان وقتی که یک آژان دست بلند میکند تمام جریان یک خیابان را باز میدارد و یک آژان این همه اختیار دارد، یعنی اختیارش از یک نخست وزیر زیادتر است ما هم باید سعی کنیم که از روی انضباط انتظام زندگی کنیم (صحیح است) اشخاص کوچک را نباید مقصر شمرد آن اشخاصی مقصرند که در بالا نشستهاند (صحیح است) (ایرج اسکندری - تربیت دموکراسی هم ضمناً باید بهشان بدهید) (لنکرانی - نخیر رژیم ژاپن را باید درس بدهند) فرمودند که دولتی توی دولت تشکیل شده است و آن هم دولت نظامیاست و آقای نخست وزیر دستور دادند که یک روزنامه از ترکیب خارج شود و فرماندار نظامیاطاعت نکرده است این موضوع مورد بحث بود و چون بنده هم اطلاع حاصل کردم گفتم چطور میشود که یک چنین کاغذی نوشته شده باشد و اجرا نشده باشد از خود ایشان سوال کردم گفتند ک از طرف آقای نخست وزیر یک همچو دستوری داده شده بود و یک کاغذی نوشته بودند بنده رفتم حضورشان توضیحاتی دادم و ایشان متصرف شدند و گفتند مطابق آن دستور عمل نکنید بنابراین این موضوع روی تصمیم خودشان بوده نه این که اطاعت از امر نشده باشد. راجع به دخالت قوه مجریه در قوای مقننه و قضاییه بنده میخواهم همان اصل دوازدهم را که آقای دکتر قرائت فرمودند و تصور میکنیم یک قسمتش را در موقع قرائت انداختهاند بخوانم (دکتر کشاورز- نخیر آقا بنده مادهاش را خواندم تمام اصل 12 را خواندم) اینجا گفته است، اگر احیاناً یکی از اعضا علناً مرتکب جنحه و جنایتی بشود و در حین ارتکاب جنایت دستگیر گردد گویا این قسمت را قرائت نفرمودند (چند نفر از نمایندگان نخیر همه را خواندند) - پس بنده نشنیدم با توجه به این اصل ممکن است که یک اشخاصی هم که مصونیت دارند اعم از دیپلمات یا وکیل اگر مرتکب یک جنایتی بشوند دستگیر بشوند (دکتر کشاورز - جنایت را نوشته است) ... جنحه و جنایت است در هر حال امیدوارم که هیچ کدام از اینها نباشد برای این که آقای دکتر مرتکب نشده بودند (دکتر کشاورز - مرتکب نشدم ولی توقیف شدم) (لنکرانی - خوب تهیه دیه شده است!!) اما در خصوص آن قاضی که فرمودید تصور میکنم یک جرمیمرتکب شده باشد و بر علیه او یک چیزی هست و مطابق ماده هر قانون حکومت نظامیبه فرمانداری نظامیاجازه داده شده است که او را توقیف کنند (دکتر کشاورز - هیچ همچو چیزی نیست قاضی را هیچ مقامی نمیتواند توقف کند) حالا این یک مبحثی است ولی ماده 5 قانون حکومت نظامی این اجازه را میدهد و مینویسد هر کس را و استثنا نکرده است این بود جریان امر (دکتر کشاورز - پس به همین دلیل وکیل مجلس را زدهاند قاضی را هم توقیف میکند) (فداکار - قاضی عیناً مثل وکیل مجلس است) (مهندس فریور - اینها متناقض با قانون اساسی است)
رئیس - آقای دکتر طاهری و بعضی از آقایان دیگر در این موضوع پیشنهاداتی دارند که قرائت میشود ولی قبلاً میخواستم این نکته را متذکر شوم.
خوب آقای دکتر کشاورز آدمیاست که پای تریبون که میرود ناچار همین طور حرف میزند راجع به آقای مؤتمنالملک و دوره پنجم که فرمودید همه مردم میدانند که اوضاع امروز و مجلس قابل مقایسه با آن دوره نیست این یکی و ثانیاً این قضیهای که میگویند اگر در مجلس و در حضور وکلا واقع شده بود البته بایستی رئیس در آن موقع جلوگیری کند ولی آن قضیه ساعت 6 در خیابان فردوسی واقع شده آنجا نه مجلس بود و نه من که بگویم زنگ بزنند و نه موقع بود که آقایان را بخواهم که تکلیف را معلوم کنند من هیچ چارهای نداشتم جز این که به نخست وزیر تلفن کنم و به وزرا رجوع کنم بعد هم به آقایان وکلا اطلاع بدهم و همین کارها را هم کردم بنده همان روز صبح رفتم به آقای رئیسالوزرا اطلاع دادم در صورتی که هیچ به هیئت وزرا نرفته بودم بعد با علیحضرت شاه اطلاع دادم بعد به آقایان نمایندگان محترم گفتم در هیئت رئیسه نشستم و راجع به این موضوع مذاکره کردیم بعد هم یک شرحی به نخست وزیر نوشتم که موضوع را تحقیق کرده به ما اطلاع بدهند بالأخره در آن موقع که میفرمایید مجلسی نبود که بنده فوراً جلوگیری کنم مثل آقای مؤتمنالملک.
اما راجع به این که این شخص داماد ما است یک همچو اسمی در اواسط همین ماه رمضان بنده شنیدم یک شب اخوی کوچک بنده را دعوت کردند و بنده نتوانستم در آن مجلس عقد حاضر بشوم و گویا یک همچو شخصی داماد برادر کوچک بنده را دعوت کردند و بنده نتوانستم در آن مجلس عقد حاضر بشوم و گویا یک همچو شخصی داماد برادر کوچک بنده شده و یک وصلتی با ایشان کرده است و من هنوز هم صورتاً او را نمیشناسم (لنکرانی - الحمدالله) و این اسم هم چند تا است حالا نمیدانم این باشد یا دیگری شاید هم او باشد من نمیدانم ولی پسر من باشد برادر من باشد پدر من باشد چه مناسبت دارد با بنده (دکتر کشاورز و جمعی از آقایان نمایندگان - احسنت) چه مناسبت دارد که ایشان اسم ببرند که داماد برادر بنده است ممکن است خود برادر بنده باشد بنده چه مسئولیتی دارم بنده باید وظیفه خودم را انجام بدهم و انجام هم دادهام - پیشنهاد آقای دکتر طاهری راجع به این موضوع قرائت میشود.
محمد طباطبایی - راجع به چه موضوع؟
رئیس - راجع به همین موضوع مورد بحث
محمد طباطبایی - موضوع مطرح نیست آقا
رئیس - اجازه بدهید آقا با شما که نیست بامن است پیشنهاد را بخوانید:
پیشنهاد میکنم برای رسیدگی به این موضوع کمیسیونی از شعب ششگانه تشکیل شود به این طریق که از هر شعبهای دو نفر انتخاب نموده و موضوع را رسیدگی کرده نتیجه را به مجلس شورای ملی اطلاع بدهند.
رئیس - پیشنهاد دوم از آقای فرمانفرماییان پیشنهاد میشود برای روشن شدن پیشآمدی که برای آقای دکتر کشاورز روی داده است از هیئت رئیسه مجلس در تحقیقات شرکت نمایند.
محمد طباطبایی - آقای چیزی مطرح نیست
مهندس فرپور - آقای طباطبایی بگذارید پیشنهاد خوانده بشود چرا این جور میکنید؟ مجلس رئیس دارد چرا این قدر حرف میزنید.
رئیس - آقای طباطبایی اجازه بدهید پیشنهاد آقای نبوی:
پیشنهاد میکنم رسیدگی به موضوع اهانت به آقای دکتر کشاورز به کمیسیونی مرکب از سه نفر از اعضای دیوان کشور و دو نفر از نمایندگان مجلس مراجعه شود (صحیح است)
محمد طباطبایی - آقا اینها قابل طرح نیست.
رئیس - چرا نیست صحبتی شده است حالا در اطراف آن پیشنهاد میشود.
دکتر طاهری - مطلب است آقا در نظامنامه هم دارد (صحیح است)
رئیس - آقای دکتر طاهری بفرمایید توضیح بدهید.
دکتر طاهری - این پیشآمدی که شده اسباب تأسف و تأثر است این کار از یک طرف قابل توجه است یعنی مصونیت وکیل یک چیز مسلمی است که خود دولت و همه مردم میدانند و اگر باید سلب مصونیت بشود باید مجلس بکند از یک طرف هم انتظامات باید حفظ بشود و دولت میگوید من موظف بوده ام ناچاراً باید رسیدگی بشود. رسیدگی این به نظر بنده بهترین راهش این است که از شعب که مرکب از اشخاص مختلف هستند و اعضای یک فراکسیون نیستند از هر شعبه دو نفر انتخاب شوند از هر شعبهای که دو نفر انتخاب بشوند میشود دوازده نفر آن وقت این دوازده نفر وارد تحقیقات بشوند بعد نتیجه را به مجلس اطلاع بدهند هر اندازهای که بخواهند تحقیق بکنند از طرف دولت و نمایندگان این را رسیدگی میکنند و نتیجهاش را به مجلس میگویند و عقیده دارم که آقای طباطبایی هم موافقت بفرمایند که به همین طریق عمل شود.
محمد طباطبایی - با چی موافقت بکنم.
دکتر طاهری - با همین پیشنهادی که شده
محمد طباطبایی - مطرح نیست آخر چیزی نیست.
دکتر طاهری - چرا چیزی نیست مطلب است در نظامنامه عنوان دارد (صحیح است)
چند نفر از نمایندگان - رأی بگیرید
محمد طباطبایی - بنده مخالفم
لنکرانی - بنده هم مخالفم
رئیس - آقای محمد طباطبایی
محمد طباطبایی - عرض کنم اگر این کار را که عرض میکنم بکنیم هم منظور آقای دکتر طاهری و هم منظور آقای دکتر کشاورز تأمین میشود بدون این که ما برخلاف ترتیب و خارج از قاعده عملی در مجلس کرده باشیم این که عرض میکنم قابل طرح شدن نیست برای این است که چیزی مطرح نشده است که پیشنهاد بشود اما خود نظامنامه پیشبینی کرده است در امری از امور رئیس مجلس میتواند کمیسیون تحقیق معین کند آقای رئیس مجلس مطابق نظامنامه دستور میدهند که یک عده از وکلا را به عنوان کمیسیون تحقیق معین کنند و طق نظامنامه اینها میروند تحقیق میکنند و نتیجه را به آقای رئیس اطلاع میدهند و اگر لازم شد که از مجلس انتخاب شود که از مجلس انتخاب میشود. من نمیدانم آخر چی مطرح است؟ که شما پیشنهاد میدهید شما حالا اصرار نفرمایید، ما وارد دستور نشدهایم قبل از دستور یک
+++
کسی آمده است یک حرفهایی زده است یک وزیر هم آمده است جواب داده است چیزی مطرح نیست که پیشنهاد داده شود پیشنهاد در اطراف چی مطرح است؟ شما میخواهید مجلس را آبرومند کنید میخواهید مجلس صحیح باشد میخواهید مجلس منظم باشد آن وقت خودتان برخلاف اصو و برخلاف ترتیب رفتار میکنید.
یک نفر از نمایندگان - شکایت شده است.
محمد طباطبایی - شکایت یکی شده آقا؟ در مجلس قابل طرح نیست. خوب تعیین بفرمایید که کمیسیون تحقیق برود رسیدگی کند.
رئیس - ممکن است همان پیشنهاد آقای دکتر طاهری را همان طور که ایشان میگویند عملی کنیم .
لنکرانی - آقا بنده مخالفم
رئیس - آقای دکتر طاهری
دکتر طاهری - عرض کنم بنده منظورم حل قضیه بود همان طوری که آقای طباطبایی فرمودند با پیشنهاد ایشان بنده موافقم یعنی همین کار را مقام ریاست بکنند از هر کمیسیونی دو نفر معین کنند و بعد نتیجه را اطلاع دهند.
لنکرانی - پیشنهاد ایشان را مطابق نظامنامه بنده قبول کردم.
رئیس - پس شما این پیشنهاد آقای دکتر طاهری را قبول کردید دیگر رأی هم نمیخواهد.
هاشمی- آقای لنکرانی پس نظر شما تأمین شد.
لنکرانی - چطور شد؟ بفرمایید ببینیم
رئیس - از هر شعبه دو نفر انتخاب میکنیم.
لنکرانی - بنده با انتخاب مخالفم عرایضی دارم با قرعه باید باشد و الا مثل خون خواجهنوری به هدر میرود اجازه بفرمایید بنده حرف بزنم اصلاح کنید چرا نمیگذارید حرف بزنم؟
رئیس - قبل از شما هم اجازه خواستهاند آقای صفوی قبل از شما اجازه خواستهاند .
لنکرانی - بنده قبل از همه اجازه خواستهام
رئیس - آقای صفوی قبل از شما اجازه خواسته است.
نمایندگان - دستور - دستور
دکتر کشاورز - آقای رئیس یک اسمی را اجازه بفرمایید من اصلاح کنم من عرض کردم که آن سرگرد برادر زاده آقای فرزین بود معذرت میخواهم آن سرگرد برادرزاده آقای زرینکفش است
نمایندگان - دستور، دستور
رئیس - آقای دکتر مصدق و چند نفر دیگر هم اجازه خواسته اند.
یک نفر از نمایندگان - وقت نیست
دکتر مصدق - بنده مخالفم
رئیس - با دستور مخالفید؟
دکتر مصدق - دستور چیست؟
رئیس - دستور همان بودجه سابق است
دکتر مصدق - چند جلسه است میخواهم عرایضی بکنم راجع به معاملاتی که دولت میخواهد بکند و اموالی که میخواهند از آمریکا بخرند چون موقع میگذرد اجازه بفرمایید من عرایضم را بکنم و بعد وارد دستور بشویم ممکن است برخلاف منافع مملکت اقدامیبشود.
رئیس - آقای دکتر مصدق در موضوع معاملات آمریکاییها میخواهند صحبت بکنند در هر صورت رای میگیریم به ورود در دستور
محمد طباطبایی - اول بودجه را بگذرانید بعد صحبت نمایید.
یک نفر از نمایندگان - عده کافی نیست
رئیس - پس فردا جلسه میکنیم (اظهار شد عده کافی است)
بعضی از نمایندگان - رأی رأی
رئیس - آقایانی که موافقند با ورود در دستور قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد
پیشنهادها را میخوانیم آقای دکتر معظمی
دکتر معظمی- اجازه بفرمایید بنده هنوز حرفی نزدهام هیچ کس حق اعتراضی ندارد اگر من مخالف نظامنامه رفتار کردم میتوانید اعتراض بکنید...
محمد طباطبایی - چه پیشنهادی بود؟ این پیشنهاد خوانده شود
دکتر معظمی- ... پیشنهاد بنده را پس از آن که قرائت شد و توضیح دادم...
یک نفر از نمایندگان - شما صحبت خودتان را کردید .
دکتر معظمی- اجازه بدهید بنده توضیح بدهم بنده دو پیشنهاد داشتم...
صفوی - دو مرتبه که توضیح نمیشود داد .
دکتر معظمی- ... در ضمن صحبت بنده آقای شریعتزاده گفتند که پیشنهاد بنده قابل طرح نیست و آن را برخلاف ماده 6 آییننامه داخلی دانستند و اخطار کردند بنده اجازه خواستم ولی چون آقای فاطمیپیشنهاد فرمودند جلسه ختم شد و به همین عنوان بنده خواستم توضیح بدهم پیشنهاد بنده دو تا است یکیش راجع به دیوان محاسبات است و یکی هم راجع به پنجاه میلیون تنخواهگردان است آن قسمت دیوان محاسبات را استرداد نمیکنم ولی آن قسمت تنخواه گردان را پس میگیریم و بعد اصلاح میکنیم چون در خارج مذاکره هست برای این که لایحه بودجه را پس فردا مطرح کنند (یکی از نمایندگان - امروز) نه قرار شد برای پس فردا عرض میکنم که راجع به دیوان محاسبات آن روز آقای شریعتزاده فرمودند که مطابق ماده 6 برخلاف نظامنامه است ولی این طور نیست زیرا سوابق مجلس و رأی همان روز مجلس که خود آقای فرهودی هم پیشنهاد فرمودند راجع به حقوق آموزگاران و دبیران که مجلس هم رأی داد در قسمت بودجه همین طور پیشنهاد میشود کرد شما تصور کردید که بنده میخواهم یک قسمت بزرگ از قانون را تغییر بدهم. بنده راجع به دیوان محاسبات فقط یک ماده 13 را خواندم و آن این است که دیوان محاسبات مراقبت خواهد کرد که مخارج از بودجه اعتبارات مصوبه تجاوز ننماید این حقی است که به دیوان محاسبات داده شده است به وسیله یک ماده و بعد به وسیله ماده دیگر این حق را از دیوان محاسبات سلب کردند بنده آمدم این قسمت را پیشنهاد کردم و حالا این واقعاً یک خدمتی است به مملکت برای این که همه این ترتیبات و تشریفات برای این است که پولی که از ملت گرفته میشود. نمایندگان ملت و مردم بدانند به چه مصرف میرسد و این حق را هم برای این که خود مجلس نمیتواند قلم به قلم رسیدگی بکند به دیوان محاسبات واگذار کرده این حق بزرگ را نگذارید از ملت سلب شود و در وظایف دیوان محاسبات برقرار شود بنابراین آن دومی را که بنده پیشنهاد کردم راجع به دیوان محاسبات است که این حق تسجیل اعاده داده میشود ولی آن اولی را مسترد میکنم.
رئیس - آقای وزیر دارایی
وزیر دارایی - آقای دکتر فرمودند که برخلاف قانون اساسی یک حقی از دیوان محاسبات گرفته شده در صورتی که در قانون اساسی یک همچو چیزی ندارد...
دکتر معظمی- ... اصل 103 انجام وظایف دیوان محاسبات را معین کرده تمنا میکنم اصل 103 را قرائت بفرمایید
وزیر دارایی - در صورتی که قانون دیوان محاسبات هست که از مجلس گذشته است و تصویب کردهاند اگر مجلس حق نداشت که البته تصویب نمیکرد.
مهندس فرپور - در دورههای سابق همین کارها را میکردند اصل 102 را بخوانید چشم بندی که نیست.
وزیر دارایی - ... چشم اصل 102 را میخوانم و دیوان محاسبات مأمور به معاینه و تفکیک محاسبات اداره مالیه و تفریح حساب کلیه محاسبین خزانه است و مخصوصاً مواظب است که هیچ یک از فقرات مخارج معینه در بودجه از میزان مقرر تجاوز ننموده تغییر و تبدیل نپذیرد و هر وجهی در محل خود به مصرف برسد و همچنین معاینه و تفکیک محاسبه مختلفه کلیه ادارات دولتی را نموده اوراق سند خرج محاسبات را جمعآوری خواهد کرد و صورت کلیه محاسبات مملکتی را باید به انضمام ملاحظات خود تسلیم مجلس شورای ملی نماید اصل 103 ترتیب و تنظیم و اداره دیوان به موجب قانون است این هیچ ارتباطی به این ندارد که قبل از پرداخت او بداند.
(دکتر معظمی- چرا) تمام دنیا این طور است من درآوردی که نیست یک موقع حسابی داده میشود موقعی حساب به دیوان محاسبات داده میشود که مخارج شده باشد یعنی دیوان محاسبات باید ببیند طبق مقررات پرداخت شده یا خیر.
مهندس فریور - مخارخ نباید بشود.
وزیر دارایی - دیوان محاسبات هیچ وقت حق نداشته است که این کار را بکند کمیسیون تطبیق حوالجات سابقاً بود که این کار را میکرد بعد جزو دیوان محاسبات کردیم و بعداً هم خارج کردیم دیوان محاسبات وظیفهاش این است یعنی باید ببیند که طبق مقررات پرداخت شده؟ والا دیوان محاسبات هیچ وقت حق نداشته است که قبل از پرداخت این کار را بکند قانون اساسی دیوان محاسبات را مأمور رسیدگی به حساب بعد از عمل و گزارش آن به مجلس شورای ملی بعد از عمل کرده است و در همه جای دنیا هم همین است حساب را رسیدگی میکند عرض کنم که این را که پیشنهاد فرمودید این مربوط به قبل از پرداخت است (اشهار شد اکثریت نیست) (پس از دو دقیقه اکثریت شد) سایر مواد قانون محاسبات عمومیرا ملاحظه بفرمایید تمام وزرا مسئول هستند.
بعضی از نمایندگان - اکثریت نیست
وزیر دارایی - پس بعد توضیح عرض میکنم
+++
رئیس - جلسه را ختم میکنیم و جلسه بعد را فردا روز چهارشنبه تعیین میکنیم.
بعضی از نمایندگان - پس فردا پنجشنبه
رئیس - جلسه آینده فردا روز چهارشنبه
(جلسه یک ساعت و سه ربع بعد از ظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی - محمدصادق طباطبایی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اخبار مجلس
اداره روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی
اخیراً اطلاع حاصل شد که در پانزده روز قبل در یکی از جراید به نقل از رادیو مسکو خبری منتشر گشت مبنی بر این که خانواده افسرانی که پس از حوادث اخیر توقیف شدهاند هنگامیکه برای عرض حال و شکایت به مجلس شورای ملی مراجعه کردند از طرف جناب آقای طباطبایی رئیس محترم مجلس به آنان پاسخ داده شده که مجلس هیچ گونه مساعدت و اقدامیدر این مورد نمیتواند به عمل آورد و دولت در اجرای هر گونه تصمیمیکه در این باب اتخاذ نماید مجاز و مختار است در صورتی که این خبر به کلی برخلاف حقیقت بوده و حتی به قراری که معلوم شده است خبر رادیو طوری دیگر بوده و به علت اشتباهی از طرف شنوندگان در موع نقل به روزنامه به این صورت در آمده است و حقیقت جریان امر از این قرار بوه که جمعی از بانوان افسران توقیف و تبعید شده به مجلس مراجعه کردند و نمایندگانی از جانب خود برگزیدند و یا جنایان آقایان طباطبایی رئیس و دکتر مصدق نماینده محترم و دکتر معظمینایب رئیس مجلس ملاقات و در این باب مفصلاً مذاکره کردند تقاضای بانوان این بود که مجلس در این باب مستقیماً مداخله کرده امر دهند افسران را مستخلص سازند به آنان تذکر داده شد که طبق قانون اساسی دخالت قوه مقننه یعنی مجلس شورای ملی در کارهای قوه مجریه ممکن نیست کمکی که مجلس میتواند در این باب به عمل آورد آن است که با دولت وازد مذاکره شود تاهرچه زودتر تکلیف افسران مزبور تعیین گردد نسبت به خانوادههای آنان هم توجهی شود که بی جهت امور زندگی آنان مختل نگردد و چون بانوان اظهار داشتند که قبلاً قصد مراجعه به دربار همایونی و رسانیدن شکایات خود به مقام سلطنت داشتهاند آقای رئیس بلافاصله به واسطه دربار سعدآباد مراتب را تلفوناً به عرض ملوکانه رسانیده و همچنین با جناب آقای نخست وزیر به وسیله تلفن مذاکره کردند روز بعد هم حضور اعلیحضرت شاهنشاهی شرفیاب شدند و مراتب را شفاهاً به عرض رسانیدند و اعلیحضرت همایونی مقرر فرمودند کمیسیونی مرکب از روسای ادارات ارتش تشکیل شود و به فوریت به این موضوع رسیدگی کنند همان روز با جناب آقای نخست وزیر نیز در این باب ملاقات به عمل آوردند و تسریع در تعیین تکلیف افسران مزبور را خواستار شدند و تاکیداً مقرر گردیده که به واسطه اعضای کمیسیون مخصوصاً مراقبت شود که رسیدگی و تحقیقات نسبت به رفتار هر فرد و هر دسته از مظنونین که مراتب اتهام آنان متفاوت است با دقت کامل جریان یابد و هیچ کس بدون جهت مورد تعرض نباشد و به هر حال در باب تقاضای بانوان اقدام عملی و مثبت از طرف ریاست مجلس شورای ملی به عمل آمده است و خیری که در جریده مذکور منتشر شده است به این وسیله تکذیب میشود.
معاون اداری مجلس شورای ملی
نامه آقای رئیس مجلس به آقای نخست وزیر
جناب آقای نخست وزیر
چون حقوق جریان حادثه ناگوار مربوط به آقای دکتر کشاورز نماینده مجلس شورای ملی معلوم و مکشوف نیست و چون قضیه راجع به نماینده مجلس است بایستی به کیفیت امر اطلاع کامل حاصل گردد و هیئت رئیسه مجلس و آقایان نمایندگان علاقمند هستند از چگونگی آن استحضار پیدا کنند متمنی است دستور فرمایند تفصیل امر را اعلام کنند.
رئیس مجلس شورای ملی
گزارش کمیسیون عرایض و مرخصی
جلسات بدوی کمیسیون عرایض و مرخصی جدید در این هفته روزهای سهشنبه 27/6 و پنج شنبه 29/6/324 به ریاست آقای محمدعلی امام جمعه (شیراز) و سایر آقایان در ساعت 8 صبح تشکیل و به تعداد 178 برگ عرایض رسیدگی و به وزارتخانههای مربوطه رجوع شد ضمناً 178 پاسخنامه مرجوعات مجلس که از وزارتخانهها رسیده نبود از اداره دبیرخانه قانونگذاری برای رفع نگرانی به متظلمین ابلاغ گردید.
هیئت رئیسه
قبل از ظهر شنبه 31 شهریور هیئت رئیسه مجلس تشکیل گردید مدتی راجع به کارها جاری مذاکره شد ضمناً قرار و تصوی شد که برای کشف حقیقت کار راجع به آقای دکتر کشاورز نماینده محترم مجلس در هفته گذشته از آقای نخست وزیر کتباً استفسار شود تا حقیقت نزاع و حادثه راجع به آقای دکتر کشاورز را با مدارکی که دارند شرح دهند.
جلسه اکثریت
در ساعت یازده صبح شنبه 31 جلسه اکثریت مجلس در سالن جلسه خصوصی تشکیل گردید آقایان فرخ ملکمدنی اردلان معدل فیروز آبادی دکتر آقایان مسعودی کاظمیدشتی دکتر طاهری فرهودی هاشمی بعضی یکبار و بعضی دوبار بیاناتی راجع به مجلس و دولت و راه توافق با اقلیت نمودند و جلسه تا یک ساعت و نیم بعد از ظهر طول کشید.
مدیران جراید در مجلس
قبل از ظهر یک شنبه اول مهر ماه 24 عدهای از مدیران جراید در مجلس با آقای رئیس مجلس و عدهای از نمایندگان ملاقات نمودند و مدتی راجع به فرمانداری نظامی مذاکره کردند و به طور خلاصه درخواست الغاء فرمانداری نظامی را مینمودند از طرف آقای رئیس مجلس و بعضی آقایان نمایندگان بیاناتی مفصل راجع به این موضوع شد.
جلسه اکثریت
در ساعت یازده روز یکشنبه اول مهر ماه 24 جلسه اکثریت در سالن جلسه خصوصی تشکیل گردید آقایان دشتی نقابت – دولتآبادی - هاشمی- آصف - فیروزآبادی - طباطبایی (تجدد) امیر تیمور - پوررضا بیانات مفصلی نسبت به موضوع امور مجلس و حل قضایای میان اقلیت و اکثریت نمودند در خاتمه بنا به درخواست آقای صفوی مدیر روزنامه کوشش آقای بهبهانی صورت مذاکرات در جلسه مدیران جراید را مفصلاً بیان نمودند و جلسه پنج دقیقه بعد از ظهر خاتمه یافت.
جلسه اکثریت
در ساعت یازده روز سه شنبه سوم مهرماه جلسه اکثریت تحت ریاست آقای بهبهانی تشکیل شد و آقایان فاطمی- دهستانی - نقابت - روحی - دکتر آقایان - اردلان - شریعتزاده - دشتی - ملکمدنی - آقای سید ضیاءالدین طباطبایی - آقای طباطبایی (تجدد) ثقتالاسلامی فرخ هر یک بیانات و پیشنهادهایی نسبت به امور مربوطه به مجلس کردند و مقارن ظهر خاتمه یافت.
جلسه اقلیت
قبل از ظهر روز سهشنبه سوم مهر ماه جلسه نمایندگان اقلیت در مجلس تشکیل و نسبت به امور مربوط به مجلس مدتی مذاکرات ادامه داشت و گاهی هم نمایندگان اکثریت با آقایان نمایندگان اقلیت ملاقات میکردند.
نمایندگان اقلیت
نمایندگان اقلیت نیز قبل از ظهر یک شنبه اول مهر ماه 1324 با بعضی از نمایندگان اکثریت راجع به حل اختلافات مجلس و تعیین دستور مجلس مذاکراتی نمودند.
دعوت سناتور آمریکا در مجلس
برحسب دعوتی که از طرف ریاست مجلس شورای ملی به عمل آمد ساعت پنج بعد از ظهر جناب آقای پی یا سناتور آمریکا با تعلق جناب آقای سفیر کبیر آمریکا و چند تن از امضا سفارت آمریکا در مجلس حضور یافته و عدهای از نمایندگان مجلس نیز برای پذیرایی حضور داشتند نخست در تالار آیینه مجلس از مدعوین پذیرایی به عمل آمد و سپس به سالن جلسه خصوصی برای صرف چای و شیرینی رفتند و در این ضمن مذاکرات دوستانهای نیز به عمل آمد و پس از مذاکرات دوستانهای نیز به عمل آمد و پس از مذاکرات مفصل که بیشتر آن مربوط به حسن روابط بین دو ملت ایران و آمریکا بود باری تماشا مدعوین به سالن جلسه عمومی و جایگاه هیئت رئیسه راهنمایی شدند و پس از توضیحات نسبت به هر قسمت از طرف آقای رئیس مجلس و نمایندگان مجلس خاصه آقای سیفپور فاطمی برای تماشای کتابخانه به محل کتابخانه آمده دفتر کتابخانه را یادداشت کردند و پذیرایی مقارن ساعت هفت پایان یافت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سؤالات نمایندگان
مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی
سؤال از آقای وزیر دارایی
نظر به این که در بعضی جراید ملاحظه شد موضوع الغاء بعضی انحصارها مورد توجه وزارت دارایی قرار گرفته و در عین حال واگذاری آن به شرکتهایی مورد نظر است. در صورتی که وجود انحصارها و تفویض آن به شرکتها مسبب بدبختی جماعت کثیری از بازرگانان کشور و موجد عدم تعادل در زندگی عمومی بوده به طوری که افراد معدودی استفادههای هنگفت کرده و طبقه اصلی بازرگانان که موجد ثروت و معدل زندگی عمومی میباشند به کلی از بین رفتهاند و این اختلاف بهتآور در سطح زندگی عمومی و هزینه آن پیش آمده است مخصوصاً بازرگانان شهرستانها که در پرداخت مالیات و عوارض مورد تحمیل زیادتری میباشند در حقیقت سالها است از تجارت و انجام کار صادرات و واردات به کلی بی
+++
نصیب ماندهاند چون این موضوع شایان کمال توجه میباشد خواهشمند است به آقای وزیر دارایی اطلاع فرمایید در مجلس شورای ملی حضور یافته موضوع را به طور صریح و روشن به اطلاع مجلس برسانند.
دولتآبادی
مقام ریاست مجلس شورای ملی
در باب مذاکراتی که راجع به معاملات اموال و تأسیسات آمریکاییها در جریان است از آقای وزیر امور خارجه سؤالی دارم استدعا میکنم مقرر شود فوراً اعلام دارند برای ایراد جواب در اسرع وقت به مجلس در جلسه علنی حضور یابند.
طوسی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تصویبنامهها
شماره 12278 1/7/1324
وزارت کشور
هیئت وزیران در جلسه 31 شهریور ماه 1324 بنا به پیشنهاد شماره 13324/29213 وزارت کشور تصویب نمودند که:
1 - بخش قصرشیرین از شهرستان شاهآباد مجزی و تبدیل به شهرستان گردد.
2 - مرکز بخش فعلی ارکوازی به سومار منتقل و دهستان بولی هم ضمیمه آن گردد و یکی از بخشهای قصر را تشکیل دهد.
3 - سر پل ذهاب یکی از بخشهای شهرستان جدیدالتأسیس قصرشیرین شود.
تصویبنامه در دفتر نخست وزیر است
م - 4404 نخست وزیر
شماره 10230 26/6/1324
وزارت دارایی
هیئت وزیران در جلسه بیست و یکم شهریور ماه 1324 پیشنهاد شماره 23803 - 13450 وزارت کشور تصویب نمودند از تاریخ صدور این تصویبنامه عوارض به شرح زیر:
1 - از برگهای معاینه پیشهوران پنج ریال
2 - از هر دستگاه اتومبیل و اتوبوس کرایه و باری محلی کاشمر سالیانه 1200 ریال
3 - از هر دستگاه در شبکههای شخصی سالیانه 240 ریال
4 - از هر دستگاه دوچرخه پایی ماهیانه پنج ریال
5 - از هر دستگاه موتورسیکلت ماهیانه 15 ریال
6 - از کشتار هر رأس گوسفند و بز سه ریال گاو و شتر 15 ریال
7 - از هر دستگاه رادیو و تلفن سالیانه 120 ریال
به نفع شهرداری کاشمر دریافت و به درآمد شهرداری منظور گردد.
تصویب نامه در دفتر نخست وزیر است.
نخست وزیر
وزارت دارایی
هیئت وزیران در جلسه بیست و هشتم شهریور ماه 1324 طبق پیشهاد شماره 2855/529 مورخ 18/2/1324 وزارت دارایی تصویب مودند که اموال منقول و غیر منقول دولتی من جمله اموال سازمآنهایی که روی اصول بازرگانی اداره میشوند از پرداخت عوارض شهرداری معاف میباشند.
این تصویبنامه فقط شامل اموالی است که کلاً متعلق به دولت یا شرکتهایی باشد که کلیه موجودی و سرمایه آن تعلق به دولت دارد.
تصویب نامه در دفتر نخست وزیر است
م - 4342 نخست وزیر
انتصابات و احکام وزارت کشور
آقای حسین حشمت صنیعی کارمند منتظر خدمت از تاریخ ورود به محل مأموریت به سمت فرمانداری کرمانشاه و معاونت استان داری پنجم منصوب گردیدهاند.
وزارت کشور
آقای بلوج خسروی بخشدار سرپل از تاریخ ورود به محل مأموریت به سمت بخشدار سومار منتقل گردیدند.
وزارت کشور
آقای رضا نوری کارمند منتظر خدمت از تاریخ ورود به محل مأموریت به سمت فرماندار قصرشیرین منصوب شدند.
آقای حاجی آقا شادمند رئیس دفتر فرمانداری سمنان از تاریخ ورود به محل مأموریت به سمت بخشدار بندر شاه منتقل شدند.
آقای نورمحمد هداوند کارمند منتظر خدمت از تاریخ 27/6/24 به سمت بخشدار چهاردانگه منصوب شدند.
نخست وزیر
آقای احمد بهار از تاریخ 1/7/24 به سمت منشی مخصوص نخست وزیر منصوب شدند.
نخست وزیر
آقای پرویز صدیقی از تاریخ 1/7/24 به سمت مدیریت امور اطلاعات و اخبار دفتر نخست وزیر منصوب شدند.
+++