مشروح مذاکرات مجلس شورای ملى، دوره 7
[1396/05/03]
جلسه: 105 صورتمجلس روز یکشنبه هجدهم اسفندماه 1308 مطابق هشتم شوال 1348
فهرست مطالب:
1- تصویب صورت مجلس
2- مذاکرات در اطراف ورود و عدم ورود در دستور
3- تصویب یک فقره مرخصى
4- بقیه شور دوم لایحه تمدید قانون طبابت
5- تقدیم لایحه ایجاد وزارت اقتصاد ملى
6- بقیه شور ثانى لایحه تأمین مدعى به از ماده 31
7- تقدیم لایحه تثبیت مسکوک رایج مملکت و تبدیل واحد آن به طلا
8- موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه
مشروح مذاکرات مجلس شورای ملى، دوره 7
جلسه: 105
صورتمجلس روز یکشنبه هجدهم اسفندماه 1308 مطابق هشتم شوال 1348
فهرست مطالب:
1- تصویب صورت مجلس
2- مذاکرات در اطراف ورود و عدم ورود در دستور
3- تصویب یک فقره مرخصى
4- بقیه شور دوم لایحه تمدید قانون طبابت
5- تقدیم لایحه ایجاد وزارت اقتصاد ملى
6- بقیه شور ثانى لایحه تأمین مدعى به از ماده 31
7- تقدیم لایحه تثبیت مسکوک رایج مملکت و تبدیل واحد آن به طلا
8- موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه
(مجلس یک ساعت و چهل دقیقه قبل از ظهر به ریاست آقای دادگر تشکیل گردید)
1- تصویب صورت مجلس
(صورتمجلس سهشنبه سیزدهم اسفندماه را آقاى اورنگ (منشى) قرائت نمودند)
اسامی غایبین که ضمن صورتمجلس خوانده شد.
غایبین با اجازه
آقایان: حسن علی میرزا دولتشاهی - اسدی - کاشانی - الفت - اورنگ - ارباب کیخسرو - رفیع - تیمورتاش
غایبین بیاجازه
آقایان: میرزا حسن خان وثوق - بوشهری - آصف - اعظم - لرستانی - قوام - حاج رحیم آقا - میرزا ابوالفضل - آقا رضا مهدوی - حاج حسین آقا مهدوی - شیخ علی مدرس - حاج حسن آقا ملک - حاج غلامحسین ملک
دیرآمدگان با اجازه
آقایان: روحی - عبدالحسین خان دیبا - قاضی نوری - آصف - مقدم - بیات
رئیس- آقاى اورنگ
اورنگ شیخ الملکى- قبل از دستور.
رئیس- آقاى وثوق
سیدمرتضى وثوق- قبل از دستور.
رئیس- آقاى فیروزآبادى
فیروزآبادى- قبل از دستور.
رئیس- آقاى کازرونى
کازرونى- قبل از دستور.
رئیس- آقاى حیدرى
حیدرى- قبل از دستور.
+++
رئیس- آقاى زوار
زوار- قبل از دستور.
رئیس- آقاى آقاسیدیعقوب
آقاسیدیعقوب- در صورتجلسه دو چیز را بنده توجه میدهم، یکى آن ماده که بعد از رفع توقیف محتاج نباشد که از ثبت اسناد خبر داده شود، آقاى مخبر جواب دادند که مقصود هم همین است. در صورتمجلس نوشته شده است که مخبر توضیح داد جمله که مقصود هم همین است، بایستى اضافه شود. یکى دیگر هم در آن ماده دیگرى که بنده گفتم مطابق ماده هفده بعد آقاى مخبر قرار داد که عوض مقررات، مواد نوشته شود یعنى در ماده هفده که ضامن میدهد مخبر قبول کرد که مقررات برداشته شود مواد نوشته شود. اینجا این کلمه را تذکر میدهم که یادآورى شود.
رئیس- صورتمجلس تصویب شد.
2- مذاکرات در اطراف ورود و عدم ورود در دستور
جمعى از نمایندگان- دستور
اورنگ- بنده مخالفم.
رئیس- بفرمایید.
اورنگ- بنده خود را ملزم میدانم به اظهار تشکر و ضمناً تذکرى که لازم بود در محضر نمایندگان محترم...
یکى از نمایندگان- بلندتر
اورنگ- یواش یواش. تذکرى که لازم بود در حضور نمایندگان محترم به عرض برسد. چنانچه خاطر همه آقایان مسبوق است بنده به واسطه کسالت کمتر بیرون میآیم. در دو، سه روز قبل از این به واسطه حاجتى، شاید اغلب آقایان مسبوق باشند، به طرف جنوبى شهر بنده رفتم براى انجام یک مهمى و پس از مشاهده قسمت جنوبى شهر حقیقه منصفانه یک وضعیتى از اداره بلدیه و اقدامات بلدیه در قسمت جنوب شهر مشاهده کردم که البته تصدیق میفرمایید قابل این است که انسانى تشکر کند از اقدامات اداره بلدیه (طلوع- اداى وظیفه میکنند تشکر ندارد) اگر چنانچه اقدامات کارکنان بلدیه را انسان ببیند قابل این هست که انسان در هر مرحله هر عمل صحیحى را از هر اداره مشاهده کرد تشکر کند و این تشکر خود تشویقى است از کارکنان.
طهرانى- انتظامات بهم میخورد، در مخالفت با دستور بگویید.
کازرونى- بگذارید صحبت بدارند.
(صداى زنگ، دعوت به سکوت)
اورنگ- اداره که وظیفه خود را به خوبى از عهده بربیایند و ضمناً تذکرى را هم لازم میدانم داده باشم و آن این است که در سه ماه قبل. (بعضى از نمایندگان به همهمه- دلیل مخالفت با دستور را بفرمایید)
(صداى زنگ)
رئیس- على اى حال بگذارید حرفشان را بزنند.
اورنگ شیخ الملکى- در سه ماه قبل اقداماتى از طرف اداره بلدیه در جلوخان بهارستان شده بود و این اقدامات هنوز منتج نتیجه نشده است در ضمن آن تشکر، خواستم تذکرى داده باشم که کارکنان بلدیه در این قسمت هم صرف مساعى کرده باشند که زودتر این عمل در اینجا صورت عملى به خود گرفته باشد و به عبارت اخرى این تشکر را بنده لازم میدانستم امروز عرض کرده باشم. سواى این هم عرضى ندارم و این قیل و قالها هم بیخود بود.
رئیس- چون یک قضیهای را گفتند که در حدود اطلاع بنده است از این جهت آن را میخواهم توضیح دهم. اوضاع جلوخان مجلس را یادآورى کردند قبلاً با بنده مذاکره شده و به استحضار بنده اینجا را براى بهتر کردن و براى آماده ساختن دست زدند (صحیح است) و اگر اقدامى هم نشده است براى خاطر این است که فصل مساعده نبوده است و خود آقاى کفیل بلدیه مرا
+++
آگاه کردند که بهترین تأسیسات را در این نقطه خواهند کرد به طوری که متناسب با شئون مجلس شوراى ملى باشد قریباً آمده خواهد شد. (نمایندگان- صحیح است)
جمعى از نمایندگان- دستور
رئیس- وارد دستور شویم؟
بعضى از نمایندگان- بلى.
3- تصویب یک فقره مرخصى
رئیس- راپورتى رسیده است از کمیسیون عرایض و مرخصى قرائت میشود.
خبر کمیسیون
آقاى امیر ابراهیمى نماینده محترم براى مسافرت به کرمان و انجام بعضى امور تقاضاى یک ماه مرخصى از تاریخ حرکت نمودهاند کمیسیون با مرخصى ایشان موافق و اینک خبر آن را تقدیم میدارد.
افسر- اول براى ورود در دستور باید رأى گرفته شود. (صداى زنگ)
رئیس- اظهارات جنابعالى را بنده با خبر ویتتان منافى میدانم.
افسر- باید رأى گرفته شود این طور نمیشود.
رئیس- یک نفر مخالفت کرد و او حرف خودش را زد و باید ندارد.
آقاى ملکمدنى با خبر موافقید؟
ملکمدنى- موافقم.
رئیس- آقاى روحى
روحى- موافقم.
رئیس- آقاى زوار
زوار- موافقم.
رئیس- آقاى فیروزآبادى
فیروزآبادى- بنده البته در این مخالفتهایی که کردهام هر چه باید عرض کنم کردهام نظرم هم به این است در مخالفتم بدون استثنا که حقوق زمان مرخصى را انسان تخصیص بدهد به مصارف عامالمنفعه. به این ملاحظه بنده بدون تفاوت با اشخاص مخالفت میکنم. بعضى اوقات هم بعضى اشخاص هستند که مکرر اجازه مرخصى گرفتهاند باز هم میخواهند خودشان بایستى انصاف بدهند که حقوق این زمان مرخصیشان را تخصیص به یک مصارف عامالمنفعه بدهند. بنده به این نظر مخالفم.
رئیس- آقاى ملکمدنى
ملکمدنى- آقاى فیروزآبادى اصولاً در هر راپورت مرخصى مخالفت میکنند ولى بنده باید به عرضشان برسانم که آقاى امیر ابراهیمى براى کارهایی که مفید است براى محل مرخصى خواستهاند و این مسافرت از نقطهنظر انجام امور محلى است و تقریباً یک نوع وظیفه است که ایشان انجام میدهند. استدعا میکنم آقا هم موافقت بفرمایند.
رئیس- موافقین با مرخصى آقاى امیر ابراهیمى قیام فرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد.
4- بقیه شور دوم لایحه تمدید قانون طبابت
رئیس- در نتیجه قابل توجه شدن پیشنهاد آقاى دکتر سنگ، ماده واحده متعلقه به تمدید قانون طبابت به کمیسیون ارجاع شد. راپورتى دادهاند که قرائت میشود.
خبر کمیسیون
کمیسیون معارف با حضور آقاى وزیر معارف پیشنهاد آقاى دکتر سنگ و سایر پیشنهادهاى آقایان را که در شور دوم قانون تمدید قانون طبابت را مطرح شور قرار داده و به ترتیب ذیل تصمیم گرفته شد که خبر آن تقدیم مجلس شوراى ملى میشود.
ماده واحده- مجلس شوراى ملى قانون طبابت مصوب 28 شهریور 1306 را با ماده الحاقیه آن مصوب 2 آذر
+++
1306 از تاریخ انقضا براى مدت سه سال تمدید مینماید و وزارت معارف مکلف است نطامنامه اجراى آن را تنظیم و پس از تصویب کمیسیون معارف مجلس شوراى ملى به موقع اجرا گذارد.
تبصره 1- امتحان مذکوه در قانون فقط سالى یک مرتبه در نیمه مهر ماه هر سال به عمل خواهد آمد.
تبصره 2- اطبایی که مشمول ماده اول قانون 28 شهریور 1306 هستند و تاکنون مدارک خود را تسلیم اولیای معارف در مرکز و ولایات ننمودهاند مکلف هستند از تاریخ تصویب این قانون تا اول مهر 1309 مدارک خود را در مرکز به وزارت معارف و در ولایات به نماینده معارف تسلیم نمایند.
رئیس- آقاى فیروزآبادى
فیروزآبادى- بنده از آنجایی که همیشه مثل آقایان نظرم این است که اسباب رفاهیت و آسایش نوع بشر را باید فراهم کرد و به عقیده خودم هر کسى که مخالف این عقیده باشد او را بشر نباید دانست بلکه او را سبع باید دانست یا یک کارخانه کثافتسازى باید دانست. به این مناسبت بنده بعضى مخالفتها میکنم و بعضى وقتها هم از آقایان دکترها و دواسازها خواهش میکنم که یک مراعاتهایی نسبت به مردم بکنند. در این زمینه هم بعضى عرایض داشتم که میخواستم عرض کنم اما میبینم بخواهم عرض کنم باز تأخیر میفتد و این بیچارههایی که در طهران سر گردانند به همین حال باقى میماند. به این ملاحظه بنده با این ترتیب موافقت میکنم که امروز بگذرد، به همین سه سال هم اکتفا میکنم. نظر خودم هم پنج سال بود به این مناسبت براى این که تعویق نیفتد بنده صرفنظر از مخالفت خودم میکنم که امروز بگذرد و اینها راحت شوند بروند.
رئیس- آقاى دکتر سنک
دکتر سنگ- فرمودند نقطهنظرشان رفاهیت و آسایش عمومى است (فرشى- بلندتر) بنده عرض میکنم این قانون طورى تنظیم شده است که آسایش عمومى کاملاً منظور شده و نظریات هم را تأمین میکند ما قصدى هیچ نداریم بیانات چند روز پیش من شاید در اطراف آن زیاد مذاکره شده بنده بر علیه یک دسته یا بر له دسته دیگر نیستم بنده هیچ قصدى ندارم مگر این که آنهایی که میخواهند با جان مردم سر و کار داشته باشند عالم باشند. هیچ کس منکر این نیست که یک شخص جاهلى برود سر و کار داشته باشد با جان مردم. شما ملاحظه بفرمایید این محبتى را که راجع به ساختمان مریضخانه میفرمایید این کمکى که به شیر و خورشید سرخ کردید حقیقه شایان همه گونه تمجید است. اگر شما یکى از آقایانى که در اینجا دل همهمان براى آنها میسوزد پیشنهاد شود که ایشان زمامدار این مریضخانه باشند قبول خواهید کرد؟ هیچ وقت (فیروزآبادى- اگر بالاترى پیدا نشود چرا) البته چه چیز است که انسان را بالاتر میکند؟ علم است. بنده اگر پنج سال را پیشنهاد کردم براى این بود که پنج سال دوره تحصیلى طب بود در هر جا، در تمام دنیا هر کسى تحصیل طب میکند اقلش پنج سال است پنج سال با تمام مقدماتش دو سال پسئن سه سال دیگر داخل طب شود تحصیل بکند. ولى آقایانى که در اینجا هستند اگر من عرض کردم پنج سال بشود براى این بود که این آقایان در این مدت یک فرجه داشته باشند که تمام اینها را که میخواهند بفرستند به پرستارى آن بیچارههایی که در دور دست هستند ملاحظه بفرمایید آقا، مرض شخصیت نمیشناسد اشخاص در نظر و مقابل مرض تیفویید یکسانند.
یک میکرب تیفویید هیچ نمیشناسد که این غنى است دیگرى فقیر است این کدخداست دیگرى رعیت است این یکى ارباب است مالکم است یا چیز دیگر، همین طور طبیبى که میرود آنجا باید عالم باشد. اگر خوب دقت بفرمایید تصدیق خواهید کرد که بنده نخواستم در اینجا بر خلاف آقایان عرض بکنم آقایان هم که مرحمت فرمودند و
+++
به پیشنهاد بنده رأى دادند براى این بود که میدانستند که جز حقیقتگویی در خاطر من چیزى نیست. رفتیم در کمیسیون، یک قانون خیلى خوبى آقایان تنظیم کردند و امیدوارم آقا هم موافقت بفرمایند و سخن را در اینجا کوتاه کنند.
بعضى از نمایندگان- ایشان مخالفت نکردند.
رئیس- آقاى ملکمدنى
ملکمدنى- موافقم.
رئیس- آقاى آقاسیدیعقوب
آقاسیدیعقوب- بنده یک سؤالاتى داشتم میخواستم آقاى مخبر جواب بدهند اولاً حالا که بنا شد دو سال یا پنج سال یا سه سال، بنده عقیده دارم که خود روش مملکت و روش تمدن و ترقى این است که قهراً چراغ الکتریک و برق که آمده است آن چراغها از بین میرود. قهراً وقتى که اطباى داناى ما که از این مدارس که سوابق مفصله دارند، بیرون میآیند قهراً طبیبهاى قدیم از میان میروند اگر اعضای کمیسیون موافقت میکردند که به کلی تعیین وقت را از بین میبردند به این معنى که وقتى اطبای ما زیاد شوند قهراً اطبای قدیم کمکم از بین خواهند رفت، دیگر تجدید کردنش محتاج نیست. حالا که موافقت کردید و تجدید کردید به سه سال، بنده عرضى ندارم. در تبصره آخر نوشته است که مکلف هستند تا 1309 مدارک خودشان را در ولایات یا مرکز بدهند حالا این دیگر ندارد که اگر تخلف شد بعد از 1309 مدارک قانونى داشته باشد آن مدارک محل اعتبار هست یا نه، مثلاً خواستم ببینم که این تبصره مثل مدارک راجع به استخدام است که معین کردیم تا اول مهرماه بدهند که اگر ندادند دیگر وزارت مالیه نخواهد پذیرفت. این هم همین جور است که اگر بعد از آن موقع داراى مدارک صحیحه باشند بیایند بدهند در مرکز یا ولایات پذیرفته میشود یا نمیشود؟ خواستم این را توضیح بدهند.
دکتر طاهرى (مخبر)- منظور از این تجدید همین طور که تعبیر فرمودند این است که اشخاصى که تا تاریخ تصویب این قانون و تا شش ماه دیگر نتوانند مدارکى براى این که مشمول ماده اول قانون مصوب 1306 باشند تهیه کنند اگر چنانچه دادند مدارکشان را و وارد امتحان شدند که هیچ، دادهاند یعنى عبارت هستند از اشخاصى که صورتشان در وزارت معارف یا اداره معارف هر محلى موجود است اگر یک عده دیگر از اشخاص موفق نشدند در این دو سال که مهلت داشتند بیایند امتحان بدهند یا نبودند آنها هم در مدت هفت ماه مدارک خودشان را بدهند یا در مرکز یا در ولایات به اداره معارف. منظور از این ماده این است که این سه سال که اینجا مهلت داده شد اگر ما این حد را معین نکنیم، اشخاصى که هفت سال میگویند مشغول طبابت بودیم سه سال هم در اینجا مهلت دارند این میشود ده سال (دکتر سنک- هلّم جرا از اینجا شروع میشود) آن وقت اشکال از اینجا پیدا میشود و این را تصدیق میفرمایید از روى همان نظریه که فرمودید در ضمن اطباى دیپلمه دارند تهیه میشوند عجاله اشخاصى که تا حالا مشغول طبابت بودهاند وقتی که خودشان را در سه دوره امتحان حاضر کردند دیگر کافى است که به اینها اجازه داده شود و دیگر یک عده دیگرى از اینها تهیه کردن لزومى ندارد. از این نقطهنظر است که اینها تقریباً صد نفر یا صد و بیست نفرند و غالبشان تقریباً صد نفرشان حاضر شدهاند در امتحانات، اسنادشان را دادهاند اگر بیست نفر هم ماندهاند در این شش ماه ببرند بدهند.
جمعى از نمایندگان- کافى است مذاکرات.
رئیس- کافى است؟
بعضى از نمایندگان- بلى.
رئیس- پیشنهادى رسیده است قرائت میشود.
پیشنهاد آقاى ملکزاده
تبصره- اطبایی که بر طبق این قانون مجاز به
+++
طبابت کردن میشوند باید اقلاً شش ماه در یکى از مریضخانههاى مرکز یا ولایات کار کرده و عمل دیده باشند.
رئیس- آقاى ملکزاده
دکتر مهدی خان ملکزاده- تماسى که این قانون با زندگى عمومى دارد ایجاب میکند که عقاید خودم را عرض کنم. امروز در تمام ممالک متمدنه دنیا ثابت شده است بزرگترین سرمایه براى یک ملتى از هر نقطهنظر، از نقطهنظر اقتصاد (که خوشبختانه امروز در مملکت ما مورد بحث و توجه هیئت دولت واقع شده است) از نقطهنظر حفظ استقلال مملکت و از نقطهنظر نظامى عبارت است از عده افراد و تمام سعى و کوشش علما متوجه بر این است که کوشش بکنند در ازدیاد نفوس و جلوگیرى از تلفات، پس هر قدر این موضوع از هر نقطهنظر مورد بحث و مورد توجه واقع شود به عقیده بنده قدر و قیمت دارد. ازدیاد نفوس در یک مملکتى از دو راه ممکن است - یکى از راه زیاد کردن توالد و تناسل و یکى جلوگیرى از تلفات (صحیح است آقا) زیاد کردن توالد و تناسل. مجبورم این را عرض کنم که هر قدر که تمدن در ممالک بیشتر میشود توالد و تناسل در ممالک کمتر میشود (صحیح است) و این چیزى است که احصاییههاى دقیقى که در ممالک متمدنه نوشتهاند و مطالعه که کردهاند ثابت کردهاند امروز با وجود وسایل کثیره متعددى که دولتها و مؤسسات خیریه از براى کمک به زنهاى حامله از براى کمک به فقرایی که نمیتوانند وسایل (فیروزآبادى- ازدواج را) زندگانى خودشان یا ازدواج را فراهم بکنند، متأسفانه نتوانستهاند این عدد را بالا ببرند (فیروزآبادى- صحیح است) بعد از جنگ بینالمللى موقه یک قدرى بر عده توالد و تناسل در بعضى از ممالک افزوده شد ولى متأسفانه وقتى به احصاییهها نگاه میکنیم مىبینیم به قهقرا برگشته است و تقریباً توالد و تناسل این ساعت در تمام ممالک متمدنه دنیا در همان حدود قبل از جنگ بینالمللى است (کازرونى- به واسطه تمدن بهیمى است) پس حالا که از این راه نشد نفوس مملکت را زیاد کرد و از طرف دیگر بار متأسفانه از نقطهنظر که هر قدر تمدن زیاد میشود مهلکه و وسایل تلفات از براى نوع بشر زیادتر میشود، مثلاً عرض میکنم در نتیجه ارتباطى که در نتیجه تکثیر وسایل نقلیه سریعالسیر آیروپلانها و بالاخره به واسطه ارتباطاتى که در موقع جنگ بینالمللى پیدا شد مىبینید مرض گریپ در ایران نبود، مرض گریپ در نتیجه جنگ بینالمللى به ایران آمد و سالى نیست که هزار نفوس زکیه را تلف نکند و همچنین بسیارى از امراضى که مىبینیم در بعضى از ممالک بوده است و در نتیجه ارتباطات در بعضى نقاط و ممالک پیدا میشود بنده خودم دیدم که در سوریه مرضى بود موسوم به دنگ که هیچ در ایران دیده نشده بود بعد از چند سال این مرض آمد در بینالنهرین و بالاخره آمد به ایران و اخیراً تکتک در ایران دیده میشود و این در نتیجه راه بغداد و سوریه است (طلوع- جلوگیرى کنند) که افتتاح شده است. پس ملاحظه میفرمایید از یک طرف که ما نمیتوانیم وسایل ازدیاد نفوس را فراهم کنیم و از یک طرف دیگر هم مىبینیم هر روز به واسطه تمدن جدید دستخوش تلفات هستیم به چه وسیله ممکن است این مهلکه بزرگ را که تمام دنیا از هر نقطهنظر متوجه به آن هستند جلوگیرى بکنیم و سعى کنیم که نفوس مملکت زیاد شود. فقط یک راه دارد و آن راه عبارت است از توسعه تأسیسات صحى و داشتن اطبای تحصیل کرده و حاذق. چون بسیار از چیزها هست در دنیا که اثرش محسوس نیست یکى پیشرفت امور طبى است که چندان محسوس نیست، بنده از براى این که طب جدید را در دنیاى متمدن و مقایسه آن با طب قدیم به نظر محترم آقایان برسانم یک احصاییه که دقیقاً به عمل آمده است در اینجا میخوانم و ملاحظه میفرمایند که در نتیجه طب جدید و ترقیات جدید و مؤسسات صحى چه اندازه ترقى در علم طب پیدا شده است و به چه اندازه با موانعى که عرض کردم جلوگیرى از تلفات به عمل آمده است. این احصاییه در 1881 تا 1885 در مدت یک سال در هزار نفر آدم
+++
تلفات 5/16 بوده است در 1886 الى 1890 تلفات به 15 خوشبختانه به 11 رسیده است در 1896 تا 1900 تلفات خوشبختانه به 11 رسیده است در 1906 الى 1910 احصاییه که درست کردهاند تلفات 5/10 بوده است در هزار - و در 1910 تا 1925 تلفات 3 در 9 بوده است. ملاحظه میفرمایید که در نتیجه اقدامات و توسعه صحى در ممالک متمدنه تقریباً تلفات ثلث شده است و این چیست که توانسته است جلوگیرى کند از آن مخاطراتى که هست به علاوه عده نفوس را در بعضى از ممالک به حدی زیاد کرده است که مملکت آلمان قبل از جنگ در مدت بیست و پنج سال تقریباً بیست میلیون بر نفوس آن اضافه شده بود پس ملاحظه میفرمایید که بالاخره یگانه چاره از براى جلوگیرى از تلفات و حفظ نفوس و در حقیقت حفظ استقلال حقیقى مملکت عبارت است از تأسیس مؤسسات صحّى به وضع جدید.
(صحبت بین نمایندگان، صداى زنگ رئیس دعوت به سکوت)
دکترملکزاده- و کوشش در این که مدرسه طب وسعت پیدا کند در نقاط مملکت داراى مریضخانهها باشیم و بتوانیم اطباى صحیح داشته باشیم.
آقاسیدیعقوب- ماده 63 را هم در نظر داشته باشید.
دکتر ملکزاده- بنابراین بنده چون عرض کردم که احتیاجات مملکت به اطبا ایجاب میکند که این قانون تصویب بشود و موافقت بشود. ولى در اینجا تبصره پیشنهاد کردم که اگر موافقت بفرمایند که این آقایانى که مجاز میشوند اقلاً شش ماه از براى دیدن بعضى از کارهاى کوچک در مریضخانهها بروند و یک عملهاى کوچکى که امروز در همهجاى دنیا تمام مردم این عمل را میدانند و تمام مردم موظفاند بدانند که وقتى که یک نزف الدمى پیدا شد نگذارند این مریض بمیرد و ببرند پیش یک طبیب تا جلوگیرى کند و اگر یک زخمى پیدا شد چطور این را شست و شو بدهند. لااقل این اطبایی که ما امروز جان مردم را دست اینها میدهیم این اندازه اطلاعات داشته باشند که بتوانند مردم از وجود آنها استفاده کنند.
فیروزآبادى- بعد از اجازه شش ماه.
دکتر ملکزاده- بلى، بعد از اجازه.
رئیس- آقاى وثوق
سید مرتضى وثوق- حضرت آقاى دکتر یک پیشنهادى فرمودند و بعد که خواستند در اطراف پیشنهاد خودشان توضیحات بدهند یک سلسله مطالب دیگرى فرمودند که هیچ مربوط به لایحه نبود.
افسر- مربوط بود آقا.
شریعتزاده- کاملاً مربوط بود.
وثوق- بنده منکر نیستم آن نظرى را که فرمودند. البته یک مطالب مفیدى بود ولى در مورد این لایحه به عقیده بنده مطالبى فرمودند که مورد نداشت و آن پیشنهادى هم که فرمودند در کمیسیون هم مذاکرده شد که این پیشنهاد عملى نیست زیرا این آقایان بعضىهاشان طب قدیم میدانند و طب قدیم با عمل جراحى و رفتن در مریضخانه و شش ماه به اصطلاح در مریضخانه عملیات جراحى بکنند اصلاً منافات دارد به علاوه این آقایان بعضىها سنشان هم مقتضى نیست که بروند شش ماه در مریضخانه کار بکنند و عملیات جراحى بکنند در این صورت بنده تصور میکنم که خود آقاى دکتر هم تصدیق بکنند که این پیشنهاد عملى نیست. فقط قانع شده بودند که اگر آقاى وزیر در اینجا تشریف داشتند مذاکراتى در اطرافش بشود که در نظامنامه که تدوین میشود یک مراعاتهایی بشود و بنده عقیده دارم که این احصاییه هم که اینجا آقاى دکتر خواندند گمان مىکنم دفعه دومى بود که این احصاییه را خواندهاند.
دکتر ملکزاده- این آن نیست آقا.
آقاسیدمرتضى وثوق- بنده همچو تصور کردم آقا اگر یک لایحه براى تکثیر تأسیسات صحى میآوردند
+++
به مجلس ممکن بود این احصاییه را بخوانید از نقطهنظر صحى و این اطلاعات را بفرمایند و بالاخره با این لایحه و با این ترتیب پیشنهاد آقاى دکتر و کمیسیون (خود حضرتعالى هم رئیس کمیسیون بودید) و با حضور آقاى وزیر مذاکره شد در اطرافش تصور نمیکردم دیگر حضرتعالى این پیشنهاد را بفرمایید وقت مجلس را اشغال کنید و لذا تصور میکنم خود حضرتعالى هم موافقت بفرمایید و این پیشنهادتان را پس بگیرید لایحه به همان ترتیب که بود باشد.
رئیس- آقایانى که پیشنهاد آقاى ملکزاده را قابل توجه میدانند قیام فرمایند.
(اکثر قیام نمودند)
رئیس- قابل توجه شد. لایحه براى دفعه دوم با سایر پیشنهادها به کمیسیون اعاده میشود. آقاى رئیسالوزرا
5- تقدیم لایحه ایجاد وزارت اقتصاد ملى
رئیسالوزرا- لایحه راجع به ایجاد وزارت اقتصاد است تقدیم میکنم.
بعضى از نمایندگان- بسیار خوب.
رئیس- اظهار رغبت میشود که قرائت بکنند.
ساحت محترم مجلس شوراى ملى
نظر به لزوم توجه مخصوص در مسائل اتقصادى مملکت و نظر به اهمیت فوقالعاده مطلب که مستلزم داشتن مسئولین مخصوص است هیئت دولت مقتضى میداند که وزارتخانه مخصوصى از نقطهنظر اجراى پرگرام اقتصادى مملکت تشکیل شود و بنابراین لایحه قانونى ذیل تقدیم میشود.
ماده 1- از تاریخ تصویب این قانون به جاى وزارت فواید عامه و فلاحت و تجارت که فعلاً موجود است دو وزارتخانه ذیل تأسیس میشود.
1- وزارت طرق و شوارع
2- وزارت اقتصاد ملى
ماده 2- وظایف وزارت طرق و شوارع مراقبت در اینجا و نگاهدارى راههاى آهن و شوسه مملکت است.
ماده 3- وظایف وزارت اقتصاد ملى به طور کلى فراهم آوردن موجبات تکثیر قوه مولده ثروت عمومى و به کار انداختن منابع ثروت مملکتى از قبیل معادن و جنگلها و ترویج فلاحت و مخصوصاً ترقى محصولات فلاحتى قابل صدور و تطبیق اصول فلاحتى با اصول علمى جدید و تکمیل وسایل آبیارى و آباد کردن اراضى بایره و توجه مخصوص به بهبودى نژاد و تربیت و تکثیر حیوانات اهلى و تهیه موجبات مبارزه با آفات حیوانى و نباتى و فراهم آوردن موجبات ترقى و توسعه تجارت مملکت از نقطهنظر توسعه صادرات مملکت و تشویق به عمل آوردن امتعه که ممکن است در مملکت براى رفع حوائج داخلى تهیه شود و اصلاح مواد صادراتى مملکت به طوری که مطلوب بازارهاى خارجه باشد.
ماده 4- تشکیلات ادارى دو وزارتخانه فوق بر طبق نظامنامه خواهد بود که به تصویب هیئت وزرا خواهد رسید.
ماده 5- این قانون پنج روز بعد از تصویب به موقع اجرا گذاشته خواهد شد و مخارج ادارى وزارتخانههاى مذکور تا موقع تصویب بودجه هر یک از آنها از محل اعتبارات مصوبه وزارت فواید عامه تعیین خواهد شد.
رئیس- براى استحضار خاطر آقایان قرائت شد و به کمیسیون مربوطه ارجاع خواهد شد (طباطبایی دیبا- به کجا؟) فواید عامه.
6- بقیه شور ثانى لایحه تأمین مدعىٌبه از ماده 31
رئیس- لایحه تأمین مدعىٌبه ماده 31 مطرح است قرائت میشود.
ماده 31- در مواردى که مطابق ماده فوق ممکن است محصول توقیف شود به طریق ذیل عمل خواهد شد.
اگر محصول جمعآورى شده باشد سهم مدعىٌعلیه یا محکومٌعلیه پس از وضع مالیات دولتى و مخارج معموله زراعتى از قبیل علوفه عوامل و بذر و خرج تنقیه قنات و مخارج عادى رودخانه به اندازه که به سهم مدعیٌالیه یا محکوم علیه تعلق میگیرد به طورى که ذیلاً براى توقیف
+++
اموال منقول مقرر است توقیف خواهد گردید. هر گاه محصول جمع آورى نشده باشد برداشت محصول خواه دفعتاً باشد خواه به دفعات با حضور مأمور اجرا به عمل خواهد آمد. مأمور مذکور حق هیچ گونه مداخله در امر برداشت محصول نداشته و فقط براى تعیین میزان محصولى که جمع آورى مى شود حضور پیدا خواهد کرد مدعى یا محکوم له نیز در موقع برداشت محصول حق حضور خواهد داشت پس از برداشت هر قسمت از محصول توقیف آن مطابق مقررات فوق به عمل خواهد آمد.
رئیس- آقاى هزارجریبى
هزارجریبى- بنده با دو قسمت این ماده مخالف هستم علت مخالفت بنده این است که عملى نیست وقتى که این ماده تصویب بشود باید فکر اجراى آن را هم دولت بکند که چطور میشود آن را اجرا کرد این است که در این ماده تا آن قسمتى را که موافقم میخوانم و آن جایی که مخالفم عرض نمیکنم (بلندتر) در نقاطى که مطابق ماده فوق ممکن است محصول توقیف شود به طریق ذیل عمل خواهد شد اگر محصول جمعآورى شده باشد سهم مدعیٌالیه یا محکومٌعلیه پس از وضع مالیات دولتى و مخارج معموله زراعتى از قبیل علوفه عوامل و بذر و خرج تنقیه قنات و مخارج عادى رودخانه به اندازه که به سهم مدعىٌعلیه یا محکومٌعلیه تعلق میگیرد به طوری که ذیلاً براى توقیف اموال منقول مقرر است توقیف خواهد شد و اما این که ضایع است و عملى نمىشود. هر گاه محصول جمعآورى نشده باشد برداشت محصول خواه دفعه باشد خواه به دفعات با حضور مأمور اجرا به عمل خواهد آمد حالا این با حضور مأمور اجرا در محصولى که اصلاً جمعآورى نشده است چطور به عمل میآید. مثلاً این یک موقعى شلتوک یک موقعى گندم و جو است آن وقت باید این را شب جمعآورى کنند، مأمور اجرا شب در آنجا باید بماند براى این که این کار را بکند و همه روزه طلوع صبح زارع باید برود و سر جمع کردن این محصول در آن موقع چطور مأمور اجرا حاضر میشود؟ وقتى که مأمور اجرا حاضر نشد آن وقت چطور میشود؟ آن وقت مأمور اجرا میآید و میگوید تو برخلاف قانون عمل کردى و محصول را جمعآورى کردى اگر بخواهد صبر کند زراعت خراب میشود و زراعت را که نمیتواند ول کند برود، رعیت باید شب و روز مواظب باشد پس این یک تحمیلى است براى زارعین اما وقتى که جمع شد آن سهم مالک است که توقیف میشود سهم مالک تأمین میشود نه سهم رعیت. رعیت که گناهى ندارد پس وقتى که زراعت جمع شد آن وقت برود سر وقتش واِلّا زارعتى که جمعآورى نشده و توى صحرا است هنوز جمع نشده چطور این کار را میکنند؟ یعنى مأمورین اجراى ما طورى نیستند که خوب با مردم معامله کند آقایانى هم که در قوانین عدلیه نظریاتى داشتند مخصوصاً آقاى مخبر نظرشان این بود که به ملک ضررى نخورد محصول ملک توقیف نشود و این نظریه براى حفظ منافع رعایا بوده ولى این قسمت را که بنده مىبینم این بر ضرر رعیت و زارع است و مأمورین اجرایی الان در بعضى جاها هستند که ماهى ده تومان حقوق دارند و البته مأمور اجرایی که ماهى ده تومان دارد در یک مواقعى که به او این کار را رجوع میکنند او چه خواهد کرد بنده با این قسمت به کلی مخالفم و چون نمیخواهم زیاد حرف بزنم توضیحات زیادى نمىدهم ولى این قسمت اگر چنانچه عملى بشود اسباب زحمت است و به کلی زراعت و فلاحت از بین میرود. چنانچه مسئله توتونکارى امسال در مازندران و استراباد از بین رفته است. (بعضى از نمایندگان- صحیح است)
رئیس- آقاى وثوق
وثوق- بنده مخالفم.
رئیس- آقاى آقاسیدیعقوب
آقاسیدیعقوب- بنده در این مسئله که آقاى هزارجریبى اظهار کردند ما خودمان که ترتیب محصول را نمىدانیم یک قانونى نوشته مىشود دو شورى هم
+++
هست که بیاید در مجلس صحبت بشود. نظر ما این بود که در مسئله تأمین مدعىٌبه یک ترتیبى واقع شود که در واقع یک تضییقى نسبت به مدعىٌعلیه باشد که حق مدعى از بین نرود و یک تسهیلاتى هم باشد که محصول ضایع نشود به این معنى که محصول را در ضبط دولت ندانیم، نگوییم که مأمور مالیه باید جمعآورى کند، همین طور که املاک مردم به کلی مسلوبالمنفعه شد. براى این که گفتیم دولت جمعآورى کند همین طور که املاک مردم به کلی مسلوبالمنفعه شد براى این که گفتیم دولت جمعآورى کند املاک سپهسالار به کلی نابود شد، املاک حاجامینالضرب در زنجان نابود گردید، هکذا جاهاى دیگر. این نظریه اعضای کمیسیون بود که دولت را دخالت بدهند در جمعآورى محصول املاک. این یک فلسفه، فلسفه دیگر در نظر داشتیم که موادى که سابق گذشته است حق میدهد که تأمین بکنیم که در موقع برداشتن محصول مأمور حاضر باشد نه این که در تحت اختیار مأمور باشد مقننى که این قانون را مینویسد نظامنامهاش را هم مینویسد که باید مأمور حاضر شود اگر چنانچه مأمور تخلّف کرد آقا مأمور باید حاضر شود، حق اوست که حاضر شود، دولت یا وزارتخانه که حق میدهد به مأمور که حاضر شود دولت یا وزارتخانه که حق میدهد به مأمور که حاضر شود لابد اسباب تسهیلات او را هم باید فراهم کند. به هرحال در این تذکراتى که شما دادید گمان میکنم آقاى مخبر هم موافقت کنند که ما تکلیف دولت است که او را حاضر کند اگر حاضر نشد بنده هم با شما موافق هستم نه این که آن خرمن بحال خودش باقى باشد. این است که بنده موافق هستم چنانچه اجازه هم خواسته بودم و خواستم آقاى مخبر را توجه بدهم در قسمت آخر ماده که مینویسد مدعى یا محکومٌله نیز در موقع برداشت محصول حق حضور خواهد داشت یعنى چه؟ نه این که توقف دارد برداشتن به حضور او خودش حق دارد که حاضر شود اگر آمد و حاضر نشد یعنى چه؟ عمداً مدعى نمىآید براى خاطر این که حکایت آن مثلى است مشهور چون مجلس عوام است اگر عباراتى گفته شود که عموم بفهمند عیبى ندارد که حکایت خر دیزه بکند که به مرگ خودش راضى باشد. براى ضرر صاحب براى این که خرمن را مدعىعلیه پایمال کند. حق حضور دارد نه این که اگر حاضر نشد آن وقت مدعىعلیه نتواند خرمن را بردارد. عقیده بنده در ماده این است که مدعىٌعلیه بتواند خرمن را بردارد اگر این باشد که بنده در کمیسیون رأى دادم و عقیدهام این است که مطابق آن چیزى که بنده استنباط کردم که حق حضور را به مدعى میدهیم نه این که توقف داشته باشد برداشتن خرمن به حضور مدعى، چنانچه همین طور باشد که بنده استنباط کردهام و آقاى مخبر هم موافقت بفرمایند اشکال شما غیر وارد است.
رئیس- آقاى وثوق
وثوق- بنده در شور اول این لایحه این را عرض کردم و آقاى مخبر هم جواب مرحمت فرمودند و حالا که در شور دوم است. ثانیاً عرض میکنم آن مطلبى را که آقاى آقاسید یعقوب فرمودند یک عقیده بود اصلاً که در شور اول هم آقاى مخبر فرمودند که حق ندارد که مأمور در این طور موارد دخالت کند ولى این ماده یک طوری است که هم باید مأمور دولت مداخله کند و هم شما خواستید بین آن عقیده که دارید و این عقیده، یک عقیده ثالثى پیدا کنید به عقیده بنده صدر ماده مینویسد اگر محصول جمعآورى شده باشد سهم مدعىٌعلیه یا محکومٌعلیه پس از وضع مالیات دولتى و مخارج معموله زارعتى از قبیل علوفه عوامل و بذر و خرج تنقیه قنات و مخارج عادى رودخانه به اندازه که به سهم مدعىٌعلیه یا محکومٌعلیه تعلق میگیرد به طوری که ذیلاً براى توقیف اموال منقول مقرر است توقیف خواهد گردید. بالاخره نه در ذیل ماده مقرراتى است که بنده ببینم
+++
عمل چطور شده است و نه در فوق ماده فقط مینویسد که مطابق توقیف اموال منقول مقرر است توقیف خواهد گردید و در اموال منقول هم مینویسد که توقیف اموال طورى به عمل خواهد آمد که در اجراى احکام مصرح است پس اینجا خوب بود که میفرمودند که همین طور که در اجراى احکام مصرح است مطابق مقررات فوق مقررات ذیل به عقیده بنده باید معلوم باشد به علاوه در اینجا مأمور اجرا چه کاره است در اینجا ماده صریحاً دارد که مأمور اجرا فقط حق حضور دارد و حق هیچ گونه مداخله ندارد. بعد از این که حق مداخله نداشته باشد چه شکل میتواند تعیین مدعىٌبه یا محکومٌبه را بکند براى بنده تشریح بفرمایند یک خرمنى است در اینجا موجود خود مدعىٌعلیه هم اعتراض کرده مدعى هم حضور پیدا کرده شرکا هم سهمى خود را بردهاند، مأمور اجرا هم که حق مداخله ندارد این خرمن هم حاضر شده است چطور میتواند توقیف کند مطابق کدام مقررات فوق مقررات ذیل بالاخره بنده نمیتوانم موافقت کنم. استدعا میکنم آقاى مخبر توضیح بدهند که بنده قانع شوم.
یاسایی (مخبر)- نظر اساسى این بود در شور اول هم مذاکره شد که حتىالمقدور توقیف از طرف دولت متوجه به املاک غیر منقول و املاک زراعتى و باغات نشود براى این که همین طور که آقاى آقاسیدیعقوب فرمودند در عمل دیده شده که به وسیله مأمورین جزء یک افراط و تفریطهایی میشود و یک تضییقات و یک خسارتهاى جبران ناپذیرى میشود مخصوصاً در مواد سابق هم گذشته و به تصویب آقایان رسیده است بیشتر مطلب راجع است به این که توقیف راجع به سایر چیزها بشود و متوجه به محصول نشود ولى فرض بفرمایید که در یک مواردى ناگزیر باید محصول را توقیف کرد و مدعىٌعلیه چیز دیگرى ظاهراً ندارد که بشود توقیف کرد یا در یک موردى خود مدعى و محکومٌعلیه صرفهشان را در این مىبینند و تقاضا در آنجایی که مدعىٌبه یا محکومٌ به عین محصول باشد در این موارد که شاید خیلى شاد و نادر باشد باید محصول را توقیف کرد آن وقت آن نظرى که آقایان به طور تخالف اظهار کردند چون نظر آقاى هزارجریبى با نظر آقاى وثوق به کلی مخالف است. آقاى هزارجریبى عقیدهشان این است که چرا بگذاریم مأمور در اینجا حضور داشته باشد آقاى وثوق مىفرمایند که حضور مأمور چرا فایده دارد و چرا نباید مداخله کند حد وسطش این است که اینجا نوشته شده است اگر طورى کنیم که مأمور اصلاً حق حضور نداشته باشد در مواردى که محصول تدریجاً برداشته میشود تصدیق بفرمایید که تأمین را شما از نقطهنظر مدعى قرار تأمین صادر کردهاید آن وقت نتیجه ندارد. ممکن است مالک و رعیت هر چه عمل آمد سهم خودشان را برمیدارند و میبرند، آن وقت فردا کى میتواند تعیین کند که محصول چقدر بوده است، پس اگرشما یک مأمور مراقبى سر محصول در مواقع برداشت نگذارید حتماً تأمین به عمل نمیآید. اما این که آقاى وثوق فرمودید که مأمور مداخله کند مداخله در اینجا صلاح نیست براى این که ما حضور مأمور را میخواهیم که آنچه از برداشته محصول بدست میآید یعنى سهم مالک میشود و توقیف تعلق به او میگیرد این را حیف و میل نکنند یعنى نفرستد در جایی و مخفى بکند. فقط همین است ما چیز دیگرى نمیخواهیم اما این که مداخله بکند در طرز برداشت رسوم و معمول برداشت خرمن و اینها هر ولایتى یک طوری است که این عمل صلاح نیست. به همان ادله که آقاى آقاسیدیعقوب فرمودند هر چه مداخله مأمورین جزء در اموال مردم در کارهاى مردم کمتر باشد بهتر است پس بهتر این است که ماده به همین صورت باشد و ما مداخله دیگرى غیر از پاییدن و تماشا کردن و نظارت نخواستهایم براى این که غیر از این باشد ضررش بیشتر است و این که فرمودند عبارت معنایش چه چیز است که پس از برداشت محصول توقیف آن مطابق مقررات فوق به عمل خواهد آمد مقررات فوق عبارت است از مقرراتى
+++
که در فوق همین ماده ذکر شده است بنده عبارت را میخوانم این طور نوشته است اگر محصول جمعآورى شده باشد سهم مدعىٌعلیه یا محکومٌعلیه پس از وضع مالیات دولتى و مخارج معمول زراعتى از قبیل علوفه عوامل و بذر و خرج و تنقیه قنات و مخارج عادى رودخانه به اندازه که به سهم مدعىٌعلیه یا محکومٌعلیه تعلق میگیرد به طوری که ذیلاً براى توقیف اموال منقول مقرر است توقیف خواهد گردید یعنى این رعایتها را پس از این که محصولى که تدریجاً برداشت میشود محصول که جمعآورى شد با رعایت این مقررات که سهم هر یک را جدا بکند آن وقت آنچه که خالصاً براى مالک ماند آن را به عنوان تأمین توقیف کنند و این که قید شده است مقررات فوق یعنى مقرراتى که در همین ماده است. یک فرمایشى آقاى آقاسیدیعقوب فرمودند راجع به این که (مأمور مزبور حق هیچ گونه مداخله در امر برداشت محصول نداشته و فقط براى تعیین میزان محصولى که جمعآورى میشود حضور پیدا خواهد کرد مدعى یا محکومله نیز در موقع برداشت محصول حق حضور خواهد داشت) معنى این چه چیز است؟ البته خیلى واضح است، مدعى یا محکومٌعلیه اگر میل داشته باشند میتوانند در موقع برداشت محصول حاضر بشوند اگر حاضر نشدند البته این مانع عمل مأمور و برداشت خرمن نمیشود بسته به میل خودشان است یک وقت است که به مأمور هم اطمینان ندارد، میگوید ممکن است مأمور با مدعىٌعلیه تبانى کند و این محصولى که باید صدخروار بشود، برساند به پنجاه خروار بهتر این است که خودم هم بروم و در موقع برداشت محصول باشم که آنچه به عمل مىآید بدانم چیست و ممکن هم هست که اطمینان داشته باشد یا گرفتارى داشته باشد بسته به میل خودش است. در هر صورت معنى دیگرى ندارد.
جمعى از نمایندگان- مذاکرات کافى است.
رئیس- پیشنهادها قرائت میشود.
پیشنهاد آقاى فولادوند بنده پیشنهاد میکنم در قسمت اخیر ماده 31 بعد از کلمه مدعى یا محکومٌله کلمه یا (نماینده قانونى او) اضافه شود.
فولادوند- منظور معلوم است. ممکن است بعضى اوقات همین طور که فرمودید مدعى نتواند حاضر شود و اسباب زحمت شود اگر صلاح بدانید کلمه (نماینده قانونى) اضافه شود و مقصود این است که از طرف محکمه هم تصدیق شده باشد.
مخبر- در تمام مواد این قانون و قوانین دیگر که گفته میشود مدعى یا محکومٌله شامل نماینده و وکیل آنها میشود به طور کلى این است و لازم نیست که در هر موردى این قسمت را تصریح کنیم و این هم که پیشنهاد فرمودید نماینده قانونى البته باید قانونى باشد، نماینده غیرقانونى اصلاً معنى ندارد معذلک براى این که در اصل مطلب تفاوتى حاصل نمىشود این پیشنهاد را قبول میکنم با شرط این که این قید قانونى را حذف کنند و نوشته شود (با نماینده آنها) چون نماینده آنها نماینده است که محکمه عدلیه تصدیق بکند یا مدعىالعموم.
رئیس- آقایانی که این پیشنهاد.
بعضى از نمایندگان- مخبر قبول کرد.
رئیس- رأى میگیریم به ماده 31 با پیشنهاد اصلاحى آقاى فولادوند به طوری که آقاى مخبر قبول کردف موافقین قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
رئیس- تصویب شد. ماده 32 قرائت میشود.
ماده 32- هر گاه در میزان مخارج معموله زراعتى بین مدعىٌعلیه یا محکومٌعلیه و طرف او و در صورت حاضر نبودن طرف بین مدعىٌعلیه یا محکومٌعلیه و مأمور اجرا اختلاف باشد حداقل میزان مزبور از محصول موضوع و بقیه توقیف میشود تا محکمه قرار توقیف صادر کرده تصمیم قطعى اتخاذ نماید.
+++
رئیس- آقاى آقاسیدیعقوب
آقاسیدیعقوب- موافقم.
رئیس- آقاى احتشامزاده
احتشامزاده- موافقم.
رئیس- مخالفى نیست؟
(معاوضى نبود)
رئیس- موافقین با ماده 32 قیام فرمایند.
(اکثر برخاستند)
رئیس- تصویب شد. ماده 33
ماده 33- در صورتی که محصول قبلاً فروخته شده و قیمت آن در موقع توقیف هنوز پرداخته نشده باشد قیمت نزد خریدار توقیف گردیده و اقساط آن در موقع وصول و در صندوق عدلیه توقیف خواهد شد.
رئیس- آقاى شریعتزاده
شریعتزاده- موافقم.
رئیس- آقاى احتشامزاده
احتشامزاده- موافقم.
(در این ماده معارضى نبود)
رئیس- موافقین با ماده 33 قیام فرمایند.
(غالب نمایندگان قیام نمودند)
رئیس- تصویب شد. ماده 34 قرائت میشود
(قسمت چهارم در توقیف اموال منقول)
ماده 34- توقیف اموال منقول به ترتیبى باید به عمل آید که در قوانین مربوطه به اجراى احکام مصرح است.
رئیس- آقاى شریعتزاده
شریعتزاده- موافقم.
رئیس- آقاى آقاسیدیعقوب
آقاسیدیعقوب- موافقم.
رئیس- آقاى احتشامزاده
احتشامزاده- موافقم.
رئیس- مخالفى ندارد؟
(مخالفى نبود)
رئیس- موافقین با ماده سى و چهار قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
رئیس- تصویب شد. ماده 35 قرائت میشود.
ماده 35- مهر و موم کردن اموال منقول یا سپردن آن به خود مدعىٌعلیه یا محکومٌعلیه یا سپردن آن به شخص ثالث منوط به نظر محکمه است.
رئیس- آقاى شریعتزاده
شریعتزاده- موافقم.
رئیس- آقاسیدیعقوب
آقاسیدیعقوب- اینجا اگر آقاى یاسایی توجه داشته باشید در قانون ثبت اسناد راجع به عبارت مهر و موم یک ترتیبى دادید، گرچه در قوانین ما این عنوان هست، عنوان لفظ توقیف عنوان لفظ مهر و موم است و حالا چون نظرم مىآید اینجا یک تغییرى دادیم اگر ممکن است حالا هم تغییر بدهیم یا این که مثل همان قانون اصول محاکمات حقوقى باشد. خواستم این را تذکر بدهم.
مخبر- راجع به مهر و موم و چیزى که با حرارت ممکن است صورتش تغییر پیدا کند اشکال شد که این قدرها اطمینانى به او نیست و باید تغییر داد و
+++
کلمه دیگرى به جاى آن گذاشت ولى بعد گفته شد که اصطلاح شده است و مقصود مهر و موم کردن نیست، کلمه مهر و موم خورده در ظرف این ده بیست سال یک اصطلاحى شده براى این که این را در یک جایی ضبطش کنند و محفوظ نگاه دارند. مثلاً اگر لاک هم کردند نمىگویند مهر و لاک باز مىگویند مهر و موم کردند پس اشکالى ندارد.
رئیس- آقاى فیروزآبادى
فیروزآبادى- اینجا توقیف را منوط کرده به رضایت محکمه. بنده میخواستم عرض کنم که نوشته شود به رضایت محکمه و یا مدعى یا محکومٌله باشد که اگر مدعى یا محکومٌله هم راضى شد که پهلوى مدعىٌعلیه بماند بتواند و این ضررى هم ندارد به جهت این که در بعضى.
آقاسیدیعقوب- به نظر محکمه شد.
فیروزآبادى- بله، به نظر محکمه ولى عبارت یا به رضایت مدعى و محکومٌله هم اضافه شود. اگر میل داشته باشید بنده پیشنهاد هم میکنم.
رئیس- آقاى شریعتزاده
شریعتزاده- عرضى ندارم.
رئیس- پیشنهاد قرائت میشود
پیشنهاد آقاى فیروزآبادى
بنده پیشنهاد میکنم که در این ماده اضافه شود که منوط به رضایت محکمه و یا مدعى و محکومٌله.
رئیس- بفرمایید.
فیروزآبادى- بنده نظر به این که در بعضى جاها محکمه نیست، مثلاً ممکن است در ده فرسخى یا بیست فرسخى محکمه نباشد و اینجا هم که نوشته به نظر محکمه هم که در آنجا نیست شاید آن وقت این اسباب زحمت بشود. پس محکمه یا به رضایت محکومٌله و مدعى باشد که اگر رضایت آنها هم شد ضررى ندارد.
مخبر- فرضى را که آقاى فیروزآبادى فرمودند که اگر در بیابان خواستند توقیف کنند و محکمه آنجا نیست این فرض مورد و عمل در خارج ندارد و گمان نمیکنم تفاوتى هم داشته باشد زیرا محکمه وقتى قرار صادر میکند در صورتى که به مأمور اجرا میدهد چه آن مأمور این کار را در شهر به عمل بیاورد یا در خارج، او قبلاً میداند که این را باید به شخص ثالث بسپارد در هر حال نظر محکمه شرط است در این قسمت هم مذاکرات مفصل و طولانى شده است حالا اگر چنانچه متداعیین تراضى کردند که نزد مدعىعلیه بماند به نظر بنده عیبى ندارد ولى عبارتى که پیشنهاد فرمودید اگر مرحمت بفرمایید که اصلاحى درش بشود بد نیست. تراضى طرفین را هیچ قانونى نمیتواند جلویش را بگیرد.
رئیس- مانعى ندارد.
فیروزآبادى- به تعجیل نوشته شد.
رئیس- با اصلاحى که با نظر آقاى مخبر شده است قرائت میشود و رأى میگیریم. (منوط به نظر محکمه با رضایت مدعى و محکومٌله است)
رئیس- رأى میگیریم به ماده 35 با اصلاح پیشنهادى آقاى فیروزآبادى و تصحیح آقاى مخبر موافقین قیام فرمایند.
(اکثر برخاستند)
رئیس- تصویب شد. ماده 36
ماده 36- در صورتی که اموال توقیف شده مهر و موم شده باشد شکستن یا محو کردن مهر مستلزم مجازاتى است که به موجب قانون مجازات عمومى براى این جرم مقرر است.
رئیس- آقاى احتشامزاده
احتشامزاده- موافقم.
رئیس- آقاى شریعتزاده
شریعت زاده- موافقم.
+++
رئیس- آقاى آقاسیدیعقوب
آقاسیدیعقوب- بنده در کمیسیون هم عرض کردم ذکر این ماده را در اینجا ما محتاج نیستیم براى این که در قانون مجازات عمومى یک ماده تصریح شده است راجع به این مسئله که چیزى را که دولت توقیف کرده باشد یا به حکم او مهر و موم شده باشد تخلف از آن مجازاتش فلان است و البته وقتى هم که تأمین مدعىٌبه و مهر و موم میشود به حکم محکمه است. خواستم عرض کنم که اصل ذکر کردن این ماده در اینجا محتاجٌالیه نیست.
مخبر- همان طور که ذکر کردند این قسمت در قانون مجازات عمومى ما پیشبینى شده است ولى از نقطهنظر اخلاق مردم این که بعضى کارها را هنوز این قدرها جرم نمیدانند و آن طورى هم که میبایست به تمام افراد مردم اعلام نشده است که بدانند این طور کارها جرم است. پس بهتر این است که در این قانون مخصوصاً قید بشود که بدانند هر کس مبتلا بهش میشود تأمین مدعىبه وسایل مربوطه به او بداند که اگر یک تخلفاتى کرد و مهر و موم شکست مجازاتى در قانون مجازات عمومى برایش معین شده است و آن قانون را بگردد و جزاى خودش را بفهمد تذکرى است که به عقیده بنده خیلى خوب است.
بعضى از نمایندگان- کافى است مذاکرات.
رئیس- موافقین با ماده 36 قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
رئیس- تصویب شد. ماده 37
ماده 37- توقیف عین اموالى که ضایع شدنى است ممنوع است در این صورت آن اموال به فروش رسیده و قیمت توقیف خواهد شد.
رئیس- آقاى احتشامزاده
احتشامزاده- موافقم.
رئیس- آقاى آقاسیدیعقوب
آقاسیدیعقوب- بنده خواستم اینجا آقاى مخبر براى توضیح بفرمایند که فروشنده باید کى باشد؟ خود مالک باید بفروشد یا مأمور اجرا فروشنده باشد؟ خواستم این قسمت معلوم شود.
مخبر- عرض میشود فروش اموالى که از طرف محاکم عدلیه به عمل مىآید ترتیب مخصوصى دارد و در قوانین مربوطه به اجراى عدلیه هست. باید مأمور اجرا هم حاضر باشد البته یک اصل کلى هم هست و آن مزایده است اگر مقتضى باشد مزایده به عمل مىآید و اگر فوریت داشته باشد دیگر مزایده نیست یک موارد مقرراتى در قانون اجرا هست و یک نواقصى هم در آن قانونها هست و انشاالله اگر فرصتى شد شاید وزارت عدلیه آنها را هم اصلاح کند که در اجرا و عمل، مأمورین دچار اشکال نشوند و یک افراط و تفریطهایی هم نشود.
رئیس- آقاى روحى
روحى- کافى است مذاکرات.
رئیس- موافقین با ماده 37 قیام فرمایند.
(عدهای قیام نمودند)
رئیس- تأمل بفرمایید. تصویب شد. ماده 38 قرائت میشود.
ماده 38- هر گاه اموال در نزد مدعىٌعلیه یا محکومٌعلیه یا شخص ثالثى توقیف شود، هر گونه تفریط یا تعدى نسبت به آن مال از طرف شخصی که مال نزد او توقیف شده است مستلزم مجازات خیانت در امانت خواهد بود.
رئیس- مخالفى ندارد؟
(معاوضى نبود)
رئیس- موافقین با ماده 38 قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
رئیس- تصویب شد ماده 39 قرائت میشود.
+++
(قسمت پنجم مقررات مشترکه و توقیف طلب)
ماده 39- در هر مورد که مالى اعم از منقول یا غیر منقول توقیف شود و بیم آن برود که ادامه توقیف عین مال موجب ضایع شدن مال یا تنزل قیمت آن خواهد بود هر یک از طرفین حق تقاضاى فروش دارد. ولى هر گاه طرف دیگر موافق با فروش نبوده و ضررى را که از نفروختن مال ممکن است ناشى شود تأمین نماید مطابق نظر او عمل خواهد شد. در صورت فروش مأمور اجرا نظارت داشته و قیمت آن را در صندوق عدلیه توقیف خواهد کرد. مدعى یا محکومٌله نیز حق نظات در فروش دارد.
رئیس- آقاى آقاسیدیعقوب
آقاسیدیعقوب- آقاى مخبر در این ماده متوجه باشند بنده حالا یک چیزى متوجه شدم اینجا دارد، اگر مالى را محکمه به عنوان مدعىٌبه توقیف کرد و بیم آن رود که ادامه توقیف عین مال موجب ضایع شدن مال یا تنزل قیمت آن خواهد بود هر یک از طرفین حق تقاضاى فروش دارد اولاً عقیده بنده این بود که تأمین مدعىٌبه سلب مالکیت مالک را نسبت به ملک او نمیکند آن سلطنتش به جاى خودش محفوظ است ما این فلسفه را کاملاً در بعضى مواد رعایت کردیم ولى در بعضى مواد نمیکنیم در اینجا مال بنده را به عنوان تأمین مدعىٌبه توقیف خواستند بکنند، قطع نظر از این که یک چیزى باشد که بیم آن رود که ضایع شود من بتوانم این تقاضا را بکنم. صرف نظر از این مسئله مال من در خطر است من بتوانم تقاضا کنم که او را بفروشند نهایت شما مى،خواهید پولش در صندوق عدلیه باشد بسیار خوب در آنجا بماند، ماده آخرش هم همین است که بعد از این که محصول توقیف شد یا فروش رفت پولش در صندوق عدلیه بماند. اگر بنده خودم از همان روزی که دیدم که حکم یا قرار عدلیه صادر شد که خانه من را یا کالسکه و اتومبیل من را به عنوان تأمین مدعىٌبه توقیف کنند بنده خواستم از این شر راحت شوم از این اتومبیل سوار شدن و پزدادن راحت شوم میگویم این را بفروشید این حق را ندارم؟ یا این که بیم آن رود که ضایع شود حق ندارم؟ گمان میکنم اینجا خوب است که ما این حق را بدهیم که مدعىٌعدلیه که مال او را توقیف میکنند چه بیم آن رود که ضایع شود یا بیم آن نرود حق این را داشته باشد که تقاضا کند از محکمه یا مأمور اجرا که خوب توقیف کنید ولى بفروشید نه این که منحصر و مقید به این ترتیب باشد.
رئیس- آقاى مخبر نظرى ندارند؟
مخبر- بنده متوجه نشدم خوب یکى از آقایان جواب بگویند.
آقاسیدیعقوب- کجا هستید آقاى مخبر؟
رئیس- رأى میگیریم به ماده 39 آقایان موافقین قیام فرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد.
7- تقدیم لایحه تثبیت مسکوک رایج مملکت و تبدیل واحد آن به طلا
رئیس- آقاى وزیر مالیه فرمایشى دارید؟
وزیر مالیه- مسئله مسکوک رایج مملکت و تثبیت آن و تبدیل به واحد طلا همیشه منظور نظر دولت بوده است. (نمایندگان- صحیح است) در این موضوع دولت یک لایحه تنظیم کرده است که تقدیم میشود به مجلس که تحت مطالعه نمایندگان محترم درآید و پس از این که تصویب شد به موقع اجرا گذارده بشود.
رئیس- نسبت به این لایحه اظهار رغبت شده است که قرائت شود.
جمعى از نمایندگان- صحیح است.
لایحه تبدیل واحد مسکوک به طلا
ساحت محترم مجلس شوراى ملى
به طوری که خاطر نمایندگان محترم مسبوق است مسئله
+++
تثبیت مسکوک رایج مملکت و تبدیل واحد آن به طلا همیشه منظور نظر دولت بوده است در این اواخر که تنزل نرخ نقره منضماً به عوامل دیگر موجب تنزل قران شده در تعقیب سایر اقدامات دولت تسریع در عملى نمودن این مقصود نیز بیشتر مورد توجه و اهتمام واقع گردید و اینک اصول مهمه آن به مجلس شوراى ملى پیشنهاد و تصویب آن تقاضا میشود.
تصویب قسمتهاى دیگر نیز به طورى که در متن قانون مقرر است در موقع خود تقاضا خواهد شد.
ماده 1- مقیاس طلا
واحد پول قانونى ایران ریال طلا است که به صد دینار تقسیم میشود.
ماده 2- مسکوک مضروب و جزء واحد مقیاس
مسکوکات قانونى در جریان عبارتند از
الف) مسکوک طلا- سکه طلاى (20) ریالى بنام (پهلوى)
سکه طلاى (10) ریالى به نام (نیم پهلوى)
ب) مسکوک نقره - سکه نقره نیم ریالى
سکه نقره یک ریالى
سکه نقره دو ریالى
سکه نقره پنج ریالى
ج) مسکوکات نیکل - سکه نیکل (5) دینارى
سکه نیکل (10) دینارى
سکه نیکل (25) دینارى
د) مسکوکات مس - سکه مس یک دینارى
سکه مس دو دینارى
ماده 3- وزن خالص و وزن مسکوک
الف) یک ریال معادل است با (3661191 ر 0) گرام طلاى خالص
ب) مسکوک طلاى (20) ریالى با (پهلوى) داراى 322382 ر 7 گرام طلاى خالص است و ضرابخانه دولتى باید یک کیلوگرام طلاى خالص را به مصرف ضرب 5675 ر 136 عدد مسکوک یک پهلوى برساند.
ج) مسکوک طلاى ده ریالى یا (نیم پهلوى) داراى 661191 ر 3 گرام طلاى خالص است و ضرابخانه دولتى باید یک کیلوگرام طلاى خالص را به مصرف ضرب 135 ر 275 عدد مسکوک نیم پهلوى برساند.
د) مسکوک نقره نیم ریالى که در داخله مملکت جریان قانونى دارد و نماینده نیم ریال طلا میباشد داراى 2500 ر 2 گرام نقره خالص است و ضرابخانه دولتى باید یک کیلوگرم نقره خالص را به مصرف ضرب (444 ر 444) عدد مسکوک نیم ریالى برساند.
ه) مسکوک نقره یک ریالى که در داخله مملکت جریان قانونى دارد و نماینده یک ریال طلا میباشد داراى 5000 ر 4 گرام نقره خالص است و ضرابخانه دولتى باید یک کیلوگرام نقره خالص را به مصرف ضرب (222 ر 222) عدد مسکوک یک ریالى برساند.
و) مسکوک نقره دو ریالى که در داخله مملکت جریان قانونى دارد و نماینده دو ریال طلا میباشد داراى (9) گرام نقره خالص است و ضرابخانه دولتى باید یک کیلوگرام نقره خالص را به مصرف ضرب 111 ر 111 عدد مسکوک دو ریالى برساند.
ز) مسکوک نقره 5 ریالى که در داخل مملکت جریان قانونى دارد و نماینده پنج ریالى طلا میباشد داراى 5000 ر 22 گرام نقره خالص است و ضرابخانه دولتى باید یک کیلوگرام نقره خالص را به مصرف ضرب 444 ر 44 عدد مسکوک پنج ریالى برساند.
تبصره- میزان عیار مسکوکات طلا (مذکوره در بندهاى ب و ج فوق) عبارت از نهصد در هزار طلاى خالص و یکصد در هزار مس است و میزان عیار مسکوکات نقره (مذکور در بندهاى د و ه و ز) عبارت از نهصد در هزار نقره خالص و یکصد در هزار مس است
ماده 4- طریقه و طرز ضرب و حد ترخص
براى تأمین مقررات قانونى مربوطه به وزن خالص و اوزان مسکوک و تعیین ابعاد مسکوک نظامنامه طریقه ضرب مسکوکات را هیئت دولت تعیین و تصویب خواهد
+++
کرد. مسکوکات طلا فرداً ممکن است از حیث وزن مسکوکى تا میزان حداکثر (2/ 1 2) دو نیم در هزار و از حیث وزن خالص تا میزان حداکثر دو در هزار نسبت به حد قانونى معینه در ماده 3 اختلاف کسرى یا اضافى (حد ترخص قانونى) داشته باشند و همچنین مسکوک نقره فرداً ممکن است از حیث وزن مسکوکى تا میزان حداکثر ده در هزار و از حیث وزن خالص تا میزان حداکثر سه در هزار نسبت به حد قانونى معینه در ماده سه اختلاف کسرى یا اضافى (حد ترخص قانونى) داشته باشد ولى منحیثالمجموع باید با مقررات ماده سه کاملاً تطبیق نماید.
ماده 5- شکل و سکه مسکوک طلا و نقره
الف) کلیه مسکوکات طلا و نقره مدور خواهند بود.
ب) مسکوکات طلا در یک طرف تمثال اعلیحضرت همایون شاهنشاه ایران و در طرف دیگر شیر و خورشید و قیمت مسکوک و سنه ضرب را خواهند داشت.
ج) مسکوکات نقره در یک طرف شیر و خورشید و در طرف دیگر عدد مشخص قیمت قانونى مسکوک و سنه ضرب را خواهد داشت.
د) مسکوکات نیکل و مس در یک طرف شیر و خورشید و در طرف دیگر عدد مشخص قیمت قانونى مسکوک و سنه ضرب را خواهند داشت.
ماده 6- حق ضرب
ضرب کلیه مسکوکات ایران منحصراً در ضرابخانه دولتى به عمل خواهد آمد.
ضرب مسکوک طلا براى عموم افراد آزاد است و حقالضرب براى هر کیلوگرام طلاى خالص نباید از ده ریال تجاوز کند.
ضرب مسکوک نقره و نیکل و مس منحصر به دولت است و این حق بهیچ وجه منالوجوه قابل انتقال نخواهد بود.
ماده 7- حد قبول مسکوک نیکل و مس
براى هیچ کس قبول مسکوکات نیکل و مس بیش از مبلغ دو ریال در معاملات اجبارى نیست.
ماده 8- مسکوک معیوب و قلب
ضرب و به جریان انداختن مسکوکاتى که مخالف مقررات این قانون تهیه شده باشد ممنوع است و همچنین مسکوکات معیوب مانند مسکوک سوراخدار یا شکسته یا دستهدار یا مسکوکاتى که به وسیله مواد شیمیایی و تیزابى یا به وسیله آلات و ادوات از مقدار فلزى آن مصنوعاً کاسته شده باشد داراى اعتبار مسکوکى نبوده و جریان قانونى نخواهد داشت.
ماده 9- ذخیره مسکوکات
حفظ و نگاهدارى ذخیره که لااقل باید معادل با مبلغ کل مسکوک نقره و نیکل و مس باشد اجبارى است و ذخیره مذکور مرکب خواهد بود از شمش طلا یا مسکوک طلا یا اسعار خارجى ممالکى که خرید و فروش و معاملات طلا در آنجا آزاد باشد. ذخیره قانونى مذکور در بانک ملى ایران به امانت گذارده میشود و بانک مزبور قسمت شمش و نفوذ را در ایران و قسمت اسعار خارجى را بر طبق تعلیمات هیئت دولت در بانکهاى درجه اول خارجه نگاهدارى و حفظ خواهد نمود ماهى دو مرتبه صورت وضعیت ذخیره قانونى و مقدار مسکوک نقره و نیکل و مس مضروبه در جریان با امضا مفتش دولت در بانک ملى ایران و رئیس بانک ملى ایران و خزانهدار کل و یک نفر مفتش به انتخاب مجلس شوراى ملى منتشر و در جراید اطلاع عموم خواهد رسید.
ماده 10- اخذ مالیاتها و عوارض دیگر
از تاریخ تصویب این قانونى کلیه مالیاتها و عوارض دیگر دولتى که در داخله یا در سر حدات مملکتى در موقع ورود و خروج به عمل مىآید مانند حقوق گمرکى و حق انحصار قند و چاى و تاکس راه و حق انحصار دخانیات و تریاک و عوارضى که در سفارتخانه و قنسولگرىها در خارجه اخذ میشود و وجوه تذکره و ویزا و غیره براساس ریال طلا اخذ خواهد شد.
ماده 11- تاریخ رواج
تاریخ رواج ریال و تاریخ و طرز تبدیل قران به ریال
+++
و طرز تبدیل ریال نقره به ریال طلا و یا اسعار خارجى و حد ضرب ریال نقره بر طبق قانون جداگانه که باید در ظرف مدتى که بیش از یک سال نباشد تصویب مجلس شوراى ملى برسد معین خواهد شد.
ماده 12- ممنوعات و مجازات
ورود طلا به ایران آزاد است.
ورود نقره به هر شکل به استثنای اشیای صنعتى نقره ممنوع است و همچنین ضرب مسکوکى که تابحال در جریان است ممنوع است.
خروج طلا و نقره به هر شکل به استثنای اشیایی که در قوانین علیحده مراعات شدهاند ممنوع خواهد بود. متخلفین از مقررات این قانون به پرداخت جریمه از یک برابر الى ضعف مبلغ مورد تخلف و به حبس از یک الى سه سال محکوم خواهند شد.
ماده 13- خرید طلا به حساب دولت
بانک ملى ایران در طهران موظف است در هر موقع طلا را بر اساس (35 ر 2721) ریال براى هر کیلوگرام طلاى خالص به حساب دولت خریدارى نماید.
خرید طلا در شعب بانک در ولایات اختیارى خواهد بود و خرید براساس قیمت مرکز یا کسورات بابت حملونقل به ضرابخانه دولتى و بیمه و مخارج تعیین عیار به عمل خواهد آمد.
مخارج تعیین عیار چه در مرکز و چه در ولایات در هر صورت به عهده فروشنده خواهد بود فقط عرضههایی که بیش از از یک کیلوگرام باشد مورد قبول و خرید خواهد شد.
ماده 14- تاریخ اجرا
این قانون ده روز بعد از تصویب به موقع اجرا گذارده خواهد شد.
رئیس- براى استحضار آقایان قرائت شد حالا میرود به کمیسیونهاى مربوطه.
8- موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه
رئیس- از طرف آقایان پیشنهاد ختم جلسه شده است به علاوه براى مطالعه و غور در این لوایح تأخیر جلسه هم لازم است جلسه آینده یکشنبه 25 اسفند سه ساعت قبل از ظهر دستور لوایح موجوده.
(مجلس بیست دقیقه بعد از ظهر ختم شد)
رئیس مجلس شوراى ملى - دادگر
+++