محمدحسن خلیلی کارشناس موزه مجلس شورای اسلامی
«در بسیاری از مسائل، قبل از آنکه کاملا فکر کرده باشم، عزم کردم، اراده من کمتر منتظر فکرم میشود»(علیاکبرخان داور)
درباره داور
علی اکبر داور روزنامهنگار، سیاستمدار، دولتمرد، بنیانگذار نظام قضایی مدرن ایران و نیز چندین نهاد دولتی دیگر در زمان رضاشاه بود. پدرش کلبعلی خان نام داشت که از کارمندان دونپایه دربار قاجار بود. داور در دارالفنون تحصیل کرد و از آنجا در سال 1327 ه.ق دیپلم انسانی گرفت. با کمک فرقه دموکرات ایران در وزرات عدلیه استخدام شد. در سال 1328ه.ق در بیست و پنج سالگی، مدعیالعموم تهران شد. در همان دوره برای روزنامه تندرو «شرق»، به سردبیری سید ضیاءالدین طباطبایی، مقالات سیاسی نوشت. تاجری تبریزی به نام حاج ابراهیم پناهی، داور را به عنوان سرپرست فرزند خردسالش به سوئیس فرستاد و در ازای آن هزینه تحصیلش در سوئیس را متقبل شد. داور در در سال 1920م.(1299 هجری شمسی) از دانشگاه ژنو لیسانس حقوق گرفت و دانشجوی دکتری شد. پس از انعقاد قرداد 1919 میان انگلیس و ایران، به همراه دیگر روشنفکران ایرانی خارج ازکشور، به مخالفت با آن پرداخت و چندین مقاله منتشر کرد. زمانی که خبر کودتای سید ضیاء الدین طباطبایی در سال 1299ه.ش در سوئیس به او رسید کار روی رساله دکتریاش را رها کرد و به ایران بازگشت و وارد سیاست شد. ابتدا رئیس تعلیمات عمومی و سپس رئیس کل وزارت معارف شد.در انتخابات سال 1301 به نمایندگی مردم ورامین در مجلس چهارم انتخاب شد. در این دوره روزنامه «مرد آزاد» را به صورت محدود منتشر کرد که سرمقالههای تندی در آن مینوشت. خوانندگانش عموماً روشنفکران طبقه متوسط ایرانی بودند. داور 330 نفر از روشنفکران جوان را در حزبی تندرو به نام «رادیکال» سازمان داد و در مجلس هم گروهی در حمایت از وزیر جنگ، رضاخان، تشکیل داد. در انتخابات مجلس پنجم درسال 1303ه.ش نماینده لار شد.
نقش داور در انقراض سلسله قاجار و روی کار آمدن رضاخان
در مجلس برای رسیدن به قدرت به همراه تیمورتاش و نصرتالدوله فیروز به حمایت از رضاخان پرداخت. در 25 بهمن 1303 لایحهای برای انتصاب رضاخان به فرماندهی کل قوا ارائه کرد. در 29 آبان 1304 ه.ش لایحه خلع سلسله قاجار و سپردن دولت به رضاخان تا زمان تشکیل مجلس مؤسسان برای اصلاح برخی اصول متمم قانون اساسی را ارائه کرد. هشتاد نماینده از هشتاد و پنج نماینده مجلس به این لایحه رأی مثبت دادند. در این برهه تاریخی مجلس، این داور بود که به پرسشهای سید حسن مدرس و دکتر محمد مصدق پاسخ داد. [در مخالفت با لایحه خلع سلطنت قاجار]
بازنگری داستان خودکشی علیاکبر خان داور
علی اکبر داور وزیر کاردان، خردمند، و با نفوذ دوران رضا شاه که شایستگی خود را در طول 15 سال در سمتهای مختلف (10سال وزارت) نشان داده بود. شامگاه 20 بهمن 1315 در سن 51 سالگی دست به خودکش زد. پیکر نیمه جانش در بامداد 21 بهمن مشاهده شد، اما تلاشهای پزشکان نتوانست او را نجات دهد که در نتیجه، ساعاتی پس از روشنایی روز، آفتاب عمرش برای همیشه غروب کرد. (در اعلان وزارت امور خارجه و همچنین ابوالحسن ابتهاج ، در یک پارگراف ، تمامی صفحات و ویژگیهای داور را به گونهای بر میشمارد که میشود علت روانی خودکشی او را رد لا به لای تک تک این صفحات یافت. ابتهاج مینویسد «داور مردی بود بینهایت وطنپرست و درستکار، لایق، متین، مودب، متواضع، منصف، شجاع، سریع الانتقال، پرکار، خوشقلب، و مهربان. او سلامت و قوای خود را بیمضایقه و بدون هیچگونه تظاهر، در راه خدمت به کشورش نثار کرد»
علل خودکشی
درباره علل خودکشی او سخنان بسیاری گفته شده است که باید بسیاری از آنها را حدس و گمان صرف دانست .آنچه مسلم است، علت خودکشی او، در وهله نخست، باید مربوط به دولت و دربار بوده باشد، چون با اینکه در همان زمان نیز فعل خودکشی کاملا روشن بود، علت فوت در روزنامه اطلاعات سکته قلبی ذکر کردند.
تقریباً تمامی همعصران داور که در این باره اظهار نظر کردهاند، اشاره به دلخوری او در آخرین دیدارش با رضاشاه نمودهاند. این دیدار با حضور رضاقلی امیر خسروی (مدیرکل بانک ملی )، علیاکبر داور و محمود جم ( نخست وزیر) در دفتر رضاشاه صورت گرفته بود تا به مسئله صادرات پنبه به شوروی و همچنین عملکرد مالی دولت بپردازند. پس از چند دقیقه داور وارد دفتر رضاشاه میشود و توضیحاتی به عرض میرساند، ولی چون به او نگفته بودند به چه منظور احضار شده، آمار و اسنادی با خود نیاورده بود و رضاشاه نسبت معامله روشن قانع نشد و در این موقع امیر خسروی خواست توضیحاتی دیگری بدهد، ولی جملههای شکسته و ممزوج با کلمات روسی مانند دیفی کولت، باعث عصبانیت و تغیرشاه شد و خطاب به او فرمود: ببین کارهای مالی مملکت را به دست چه اشخاصی سپردهام. بروید گم شوید. و در لحظه بیرون رفتن امیر خسروی، شاه آهسته فرمود: پدر سوخته.
در روایتهای تقیزاده، صدیق، قدسی و دیگران تفاوت جزئیاتی است که شاه گفته «پدرسوخته» یا گفته است « برو بمیر».
حسن اعظام درباره گرفتاریهای اواخر عمر و علت مرگ او می نویسد: «روزی چهارده تا شانزده ساعت مدام کار میکرد، کمیسیون پشت کمیسیون ایجاد مینمود، تلفن میکرد پیمان میبست، و هرهفته کار جدیدی به وجود میآورد، به طوری که سرجنبانی در تهران یافت نمیشد که سرو کارش با آقای وزیر مالیه نباشد در تمام مجالس صحبت آقای وزیر مالیه در میان بود. هر چه پیش میرفت کارش زیادتر و نفوذش بیشتر میگردید. به همین جهت، روز به روز مزاجش سستتر و اعصابش ضعیفتر میگردید. داور چنان در دندانههای این چرخهای مختلف که خودش به وجود آورده بود، گرفتار شده بود که مجال توجه به خود نداشت. توقع و فشار روز افزون شاه هم بیشتر به از پا در آوردن داور کمک کرد. داور بودجه را برد که از نظر شاه بگذراند. در توضیح دادن ارقام بودجه، شاه میگوید اینکه تامین نشده، پس چه کردی در سه روز مهلت؟ در اینجا نمیتوانست بگوید هر چه کردم ....سکوت نمود. شاه او را مخاطب ساخت: برو بمیر. در همان ساعت کار داور خاتمه و جز مردن چارهای برای خود نیندیشید». عیسی صدیق اعتقاد داشت که تاثیر اخلاق و رفتار سرلشکرمحمد حسن آیرم، که آن دوره رئیس شهربانی کشور بود، یکی دیگر از دلائل خودکشی داور باشد. بالاخره، داور بعد از مدتها درگیری فکری، پس از خروج از دفتر رضاشاه در آن روز پر فشار به وزارت مالیه میرود و رئیس اداره تریاک را میخواهد و با دریافت مقداری تریاک از او به بهانه آزمایش خلوص محصول به خانه باز میگردد. شب با تمام اعضای منزل وداع میکند و به اتاق کار خود میرود. در آنجا مقداری تریاک را در مشروب حل کرده و سر میکشد. صبح زود، که هنوز رمقی داشت، و پیش از آنکه تریاک دستانش را سست کند، چندنامه مختصر به همسر و یک نامه نیز خطاب به رضاشاه نوشته بود. گویا در نامه به رضاشاه از او خواسته بود تا پس از فوتش حامی خانوادهاش باشد و او را از عدم حضور جهت ادامه امور ببخشاید.
مراسم تشیع جنازه
مراسم تشیع جنازه با برنامهریزی دقیقی توسط اداره تشریفات وزارت امو خارجه و به دستور رضاشاه و با همکاری وزارت مالیه با حضور جمعی کثیر از مردم و رجال دولتی در روز پنجشنبه 23 بهمن 1315 از مسجد مجدالدوله شروع شد که با همراهی جنازه در قبرستان صفائیه به پایان رسید. اما به دلیل ازدحام جمعیت، دولت مجبور به تعطیلی مراسم گردید تا بتواند با نظمی بهتر اداره کند. قبرستان محل دفن او، یعنی فبرستان صفائیه واقع در شهر ری نیز در سال 54 تخریب به پارک مبدل شد.
اعظام قدسی، میگوید: اقدام داور به خودکشی را با توجه به سرنوشت تیمورتاش و نصرتالدوله، کار عاقلانهای میداند.
منابع
1.ابوالحسن ابتهاج، خاطرات (تهران علمی1371).
2.باقر عاقلی (داور و عدلیه).
3.حسن اعظام قدسی (خاطرات من)، چاپاخانه حیدری 1342.
محمود جم نخست وزیر وقت
سرلشکر آیرم
محمدحسن خلیلی